نفى وجود زمان و قول به زمان موهوم، نظریهاى کلامى است که در فلسفه اسلامى به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است. پس از گزارش تحلیلى آراء متکلّمان در انکار وجود زمان، هفت دلیل از مهمترین ادلّه آنها ارائه شده، و پاسخ حکیمان مسلمان به ادلّه یاد شده و نیز مناقشات متکلّمان و دیگر فلاسفه در پاسخها، به تفصیل مورد بحث، نقد و ارزیابى واقع شده است. سپس تفسیر رابطه نفس و زمان در آثار ارسطو و شارحان اسلامى و غربى وى و ارتباط آن با نظریه موهوم بودن زمان، بررسى و نقد گشته است. و در مجموع این نظریه مردود شمرده شده است.
بحث وجود زمان، بیش از آنکه محتاج استدلال و برهان باشد، نیازمند تصورّى منقّح از «نحوه وجود زمان» است. در باره «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى دو نظریهوجود دارد. در هر دو نظریه زمان امرى موجود، تدریجى الحدوث و الفناء، وجودى متشابک با عدم، صاحب حقیقتى ضعیف و بى قرار مىباشد.
پیش ازحکمت متعالیه، زمان از معقولات اولى و مفاهیم ماهوى به شمار مىآمد عرضِ لازم اجسام، عرض خارجى و محمول بالضمیمه بود، وجود رابطى داشت و محتاج موضوع بود. کم متصل غیر قار الذات به حساب مىآمد و وجودى نقطه مانند داشت.
بر اساس مبانى حکمت متعالیه، زمان درخارج وجود منحاز مستقلندارد، زمان و حرکت و مسافت (مقوله) در خارج به یک وجود موجوند. نسبت زمان به حرکت، نسبت متعین است به مبهم. زمان عرض تحلیلى اجسام مادى است و خارج المحمول مىباشد. وجودى سیّال و متصرّم دارد. وجودش خطى است نه نقطه مانند. با وجودِ حرکت قطعیه موجود مىشود. ذاتى طبیعت مادى و بعد چهارم جهان مادى است. زمان معقول ثانیه فلسفى است، اما همچون حرکت به واسطه خصلت سیلانى خود، مانند دیگر معقولات ثانیه نیست وقسم چهارم معقولات ثانیه فلسفیه را تشکیل مىدهد. این مقاله ضمت ترسیم هر دو نظریه بر اساس مقدمات سه گانه، نظریه اوّل را مورد مناقشه قرار داده و از نظر دوّم دفاع کرده است.
در بحث وجود زمان دو نظر وجود دارد: اول نفى وجود زمان و قول به زمان موهوم، که نظریهاى کلامى است و در فلسفه اسلامى به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است.(1) دوم نظریه وجود زمان که رأى حکیمان مسلمان مىباشد.(2) قائلین به نظریه دوم خود بر دو دستهاند: جمعى وجود زمان را محتاج برهان مىدانند و گروهى آن را بدیهى و تنها نیازمند تنبیه دانستهاند، در ضمن تأمل در براهین طرفین و مناقشات و پاسخها و ردیهها در مىیابیم که نافیان و مثبتین وجود زمان، امر واحدى را نفى و اثبات نمىکنند و بخشهایى از ادعاى هر دو گروه حق است. آنچه بسیار ضرورى مىباشد، تعیین «نحوه وجود زمان» است شبهات بسیار مفصل و گاه دقیق و بجایى که در این باره مطرح شده است، همه ناشى از نپرداختن به این مسأله مهم است. سخن در این نیست که زمان وجود دارد یا نه؟ چرا که این امرى مفروغ عنه است از سر بداهت و وجدان، بحث در این است که نحوه وجود زمان چگونه است؟ به عبارت دیگر به چه معنى زمان وجود دارد و به چه معنى معدوم است؟ این مقاله به تبیین این مهم اختصاص یافته است. تعیین نحوه وجود زمان مبتنى بر سه بحث مقدماتى است: 1 ـ انحاء مختلف وجود 2 ـ وجود حرکت 3 ـ وجود «آن».
این که زمان به چه وجودى موجود است، متوقف بر آشنایى با انحاء مختلف وجود است. از آنجا که در رایجترین قول در باره زمان، آن را مقدار حرکت معرفى کردهاند، لذا اگر حرکت موجود نباشد، زمان نیز موجود نخواهد بود. نحوه وجود حرکت، بویژه حرکت قطعیه، تأثیر تعیین کننده بر نحوه وجود مقدار آن یعنى زمان خواهد داشت. از سوى دیگر بسیارى وجود زمان را به وجود «آن سیال» گره زدهاند. اینکه «آن» چیست، چه اقسامى دارد؟ امرى عدمى است یا وجودى؟ و بالأخره وجودش چه ارتباطى با وجود زمان دارد؟ مىباید پاسخ داده شود تا نحوه وجود زمان تبیین شود. این سه بحث مقدماتى را در نهایت اختصار مطرح خواهیم کرد و تنها به نتیجه تحقیق در این سه زمینه اشاره مىکنیم. در نحوه وجود زمان نیز به طور کلى دو نظریه به چشم مىخورد: یکى نظریه حکمت متعالیه و دیگر غیر آن. لذا بحث نحوه وجود زمان را در دو فصل عرضه داشتهایم. به علت اهمیت آراى صدر المتألهین شیرازى و ابتکارات شگرف وى در بحث نحوه وجود زمان، فصلى را به گزارش آراى وى اختصاص دادهایم. در انتها مسألهاى که در تمامى نحلههاى فلسفه اسلامى مورد عنایت واقع شده، یعنى رابطه زمان و فلک، مورد مناقشه قرار خواهد گرفت. با توجه به سه مقدمه و سه فصل و خاتمه یاد شده بحث «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامى سامان خواهد یافت.
مسأله بدیهى یا نظرى بودن وجود زمان از مسائلى است که مورد عنایت ویژه حکیمان مسلمان واقع شده است. جمعى آن را محتاج برهان، و گروهى تنها نیازمند تنبیه دانستهاند. در این مقاله همسو با ابوالبرکات بغدادى، محقق طوسى و ابن رشد، بداهت وجود زمان مورد تأیید قرار گرفته است.
اهمیت مباحثى که از سوى حکیمان مسلمان در ضمن ادله اقامه شده بر وجود زمان مطرح شده، سبب ساز طرح تفصیلى پنج دلیل بر وجود زمان از جمله دلیل طبیعیین و الهیین همراه با منافضات و پاسخهاى دقیق دیگر حکیمان گشته است. تأمل در براهین و مناقشات مفصل فیلسوفان مسلمان و به درازا کشیدن بحث وجود زمان نشان مىدهد که قبل از اثبات و ابطال وجود زمان، مىبایست از «نحوه وجود زمان» بحث کرد.