فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریه های معرفت شناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکل گیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفت شناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با آن که فلاسفة اسلامی معرفت را مانند معرفت شناسان غربی به عنوان باور صادق موجه مورد توجه قرار نداده اند ولی خصایصی در نظریة اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا وجود دارد که به نظر می رسد توانایی حل معضل ارزش را دارد؛ ازجمله اتحاد وجودی دانستن رابطة میان فاعل شناسا با باور، که موجب درونی بودن رابطة میان آن ها می شود. همچنین ملاصدرا برای تبیین درونی بودن رابطة میان فاعل شناسا با باور، فرایندهای شناخت را از نوع علّی و معلولی و ماده و صورت می داند و معتقد است ارزش مندی فاعل شناسا بر حصول باور صادق مؤثر است.
تبیین آثار تشکیک پذیری معرفت در حکمت متعالیه در گستره تعریف فلسفه، نظریه صدق و زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
وجود در حکمت متعالیه امری مشکَّک است. هم سنخ انگاری «وجود» و «معرفت» در این نظام، سبب اتحاد احکام آن دو و تشکیک پذیری معرفت، همسان با تشکیک پذیری وجود می شود. پژوهش جاری با فرض ثبوت مشکَّک انگاری معرفت، درصدد بررسی و تبیین آثار و لوازم معرفت تشکیکی در سه حیطه خاص «تعریف فلسفه»، «نظریه صدق» و «نظریه زبان شناختی» از منظر صدرالمتألهین و با رویکرد تحلیل-منطقی عبارات وی است. رهیافت به دست آمده، تفسیری نوین از تعریف فلسفه ارائه می دهد و ناکارآمدی منطق صوری و نظریه صدق منطبق با آن در نظام معرفت شناسی تشکیک پذیر را تبیین می کند. از سوی دیگر، نظریه زبان صدرالمتألهین نیز طیف پذیر بوده، همسان با معرفت شناسی وی، تشکیک پذیر است.
استدلال از راه مغز در خمره؛ تبیین و ارزیابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استدلال یا اشکال مغز در خمره از جمله استدلال هایی است که در دفاع از شکاکیت مورد بهره برداری قرار گرفته است. استدلال مزبور در پی نوآوری هایی که با پیدایش رایانه و صنعت الکترونیک رخ نمود طرح شد. این استدلال که با استدلال یا اشکال از راه دیو شریر دکارتی یا استدلال از راه خواب مشابهتی بسیار دارد، مهم ترین اشکال یا از جمله مهم ترین استدلال هایی شمرده می شود که در دفاع از شکاکیت اقامه شده است. با شرح و بررسی آن، می توان به شمار بسیاری از این گونه اشکال ها یا نقدها پاسخ گفت. از دیدگاه نگارنده، استدلال مزبور دشواری ها و مشکلات بسیاری دارد - همچون اینکه خودشکن است و نمی تواند فراگیر و مطلق باشد - که بنیان آن را درهم فرومی ریزد.
شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل می شود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده می دانست. ابن سینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمی گرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تأثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمی دانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی می شود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمی شمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان می شوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمی یابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابن سینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفته های خویش شاهد می آورد و درنهایت معتقد می شود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی می شوند.
بررسی و نقد نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان اسلامی تقریرهای مختلفی از علم دینی کرده اند. یکی از دیدگاه های ابتکاری در بحث علم دینی، دیدگاه عبدالله جوادی آملی است. وی که از موافقان علم دینی است، معتقد است علم اگر علم باشد (نه وهم و خیال)، حتماً دینی خواهد بود و اساساً علم، غیردینی نیست و هر علمی دینی است. برای اطلاق علم دینی به همه علوم، البته صحیح بودن و روشمندانه بودن، شرط علمیت یک گزاره است. علم صائب، تفسیر خلقت و فعل الهی است و تبیین کار خدا، حتماً اسلامی است، گرچه فهمنده، این حقیقت را درنیابد و خلقت خدا را طبیعت بپندارد. این دیدگاه مبانی و پیش فرض هایی دارد که در این پژوهش با رجوع به آثار مکتوب ایشان و تحلیل آن مبانی به آن ها اشاره می شود. در پایان نیز نقدهای وارد بر این دیدگاه را بیان خواهیم کرد. این نظریه در عرصه علم دینی، باوجود نظام مند بودن آن، اشکالات فراوانی دارد ازجمله؛ خلط مفاهیم الهی، دینی و اسلامی؛ ناسازگاری درونی؛ نقص روشی نظریه؛ ناروایی جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»؛ خدشه پذیر بودن لوازم دینی دانستن همه علوم؛ ناظر بودن نظریه به مقام ثبوت نه اثبات و...که مانع کارآمدی آن می شود.
الگوی مبناگرایی فیلسوفان مسلمان: تحلیل بازگشت و ابتنای گزاره های غیرپایه به گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی در ناحیة توجیه که از جانب معرفت شناسان امروزین در دو قالب کلّیِ مبناگروی و انسجام گروی ارائه شده است، در روابط میان باورها و گزاره ها پژوهش می کند. در این جستار، ابتدا به تقریر معرفت شناسان از مبناگرایی اشاره می شود و سپس الگوی پیشنهادی ارائه خواهد شد. براساس این الگو، که ادعا بر آن است که اندیشمندان مسلمان عموماً از آن پیروی می کردند، گزاره ها و باورها به: 1) گزاره های تماماً پشتیبان و 2) گزاره های غیر تماماً پشتیبان تقسیم می شود. این تفکیک بر حیثیت کاربردی مبتنی است. تصویر وابستگییا متکی بودندر عبارت «وابستگی و اتکای باورهای روساخت بر زیرساخت در مبناگروی»، نقش بنیادینی در ارائة الگوی جدید دارد. ازاین رو دو الگو قابل شناسانش است: الگوی استنتاجی یا زایشی-تولیدی و الگوی پشتیبانی. اصل تناقض بر پایة اندیشة فیلسوفان مسلمان، اساسی ترین نوع گزاره های تماماً پشتیبان را تشکیل می دهد. براساس الگوی ارائه شده، برخی از اشکالات بر تقریر عادی از مبناگروی وارد نخواهد بود. در این گزارش، سنجش و پیشنهاد، مشاهده خواهیم کرد که معرفت شناسی فیلسوفان مسلمان از این الگو پیروی می کند و محمل کمتری برای انتقادها نسبت به تقریر عادی دارد.
نواع و فنون آموزش از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر صدرالمتألهین و تحت تأثیر مبانی حکمت متعالیه حقیقت آموزش، برداشتن موانع از جلوی تابش و فیضان الهی است. نفس انسان به شیوه هایی به طور اکتسابی شامل علوم نظری و یا عملی و یا بدون کسب علم را که حقیقت وجودی دارد می یابد. آموزش، در یک نگاه کلی به آثار، اشارات یا تصریحات پراکنده ملاصدرا به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم می شود. آموزش درونی شامل تفکر، الهام و وحی و آموزش بیرونی شامل نوع بی واسطه و با واسطه است. از نظر صدرالمتألهین آموزش شرایط و فنون خاصی دارد که بدون توجه به آن امر به طور شایسته و درست حاصل نمی شود. تزکیه، تبیین و استحکام مباحث نظری، خلوت، تقلیدگریزی، تمرین، تکرار، آرامش روانی، رعایت ترتیب آموزش معارف و تزویج آن ها و طی مسیر درست برای حصول نتیجه از این فنون است. تفاوت ملاصدرا در بیان انواع و فنون آموزش به تفاوت نگاه حکمت متعالیه به علم و همچنین به هدف و غایت آموزش و ماهیت الوهی آن در این نگرش باز می گردد.
شناخت حضوری و ساختار اتحادی؛ مبانی و دیدگاه صدرالمتألهین در باب ماهیت معرفت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین با توجه به اصالت و تشکیک وجود، وحدت شخصیه عرفانی، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، بازگشت همه علوم به علم حضوری و لزوم اتحاد عقل و عاقل و معقول، معتقد است انسان از طریق حرکت جوهری با ارتقا در مراتب عقل عملی و افزودن علوم خود و اتحاد با آنها، از نظر وجودی به تدریج و تشکیک، اشتداد می یابد و با متعلَّق خارجی علوم حقیقی خود متحد می گردد و بدین سان به اولین مراتب معرفت عرفانی دست پیدا می کند که با اتحاد جزئی انسان با برخی از وجوه وجودی عقل فعال (برخی صور موجود در آن) تحقق می یابد و به تدریج تا اتحاد کامل با تمام صور و شئون موجود در عقل فعال پیش می رود که در این حال، در عینِ بهره مندی هر دو وجود (نفس و عقل فعال) از ذات فی نفسه خود، از جهتی که هویت ارتباطیِ عقل فعال است، با یکدیگر متحد گشته، از یک رتبه وجودی برخوردار می شوند. در مقامات فنائی، با اضمحلال کامل تعین اولیه فرد سالک و شهود وحدت شخصیه عرفانی در آن مقام، معرفت عرفانی در این مرتبه، به معنای وحدت کامل عارف با معروف خود (وحدت شخصیه) و دارای ساختار تک وجهی (متشکل از معلوم فقط یا علم فقط) خواهد بود. این دیدگاه صدرا با پیشینه این بحث در فلسفه اسلامی، در تقابل است و وی در این زمینه، متأثر از ابن عربی و اَتباع وی است.
نقد و بررسى مجرد یا مادى بودن ادراک حسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درباره یکى از احکام هستى شناختى ادراک حسى است. نگاه هستى شناسانه به ادراک حسى احکامى دارد؛ از آن جمله (که شاید مهم ترین آن نیز به شمار مى آید)، مجرد یا مادى و فیزیکى بودن ادراک است و از بین انواع ادراک، ادراک حسى به دلیل ارتباط مستقیم با خارج، بیشتر در مظان مادى و فیزیکى بودن است؛ لذا در این پژوهش مى کوشیم نظریات مادى بودن ادراک حسى را رد کنیم. براى رسیدن به مقصود، مسئله را از دو دیدگاه حصولى و حضورى بررسى کرده ایم، و براى جلوگیرى از اطاله، از سویى دیدگاه مؤسسان سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه و از سوى دیگر دیدگاه روان شناسان احساس و ادراک را محور قرار داده ایم و از امور دیگر چشم پوشى کرده ایم. حاصل این تتبع آن است که قول ابن سینا و روان شناسان و فیزیولوژیست ها در ادراک حسى به مادى بودن آن مى انجامد و به دلیل نقدهاى فراوان، مردود است، و قول اشراقیون که قایل به حضورى بودن ادراک حسى اند و قول پیروان صدرالمتألهین که به حصولى بودن ادراک حسى معتقدند، هر دو به تجرد ادراک مزبور مى انجامد و مورد تأییدند.
تأملى درباره عالم خارج از ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عالم خارج از ذهن از مباحث مهم و بحث انگیز فلسفى بوده است؛ به گونه اى که برخى از فلاسفه وجود چنین عالمى را به لحاظ فلسفى نمى پذیرند و برخى قایل به اثبات و برخى دیگر معتقد به بداهت آن شده اند. در این نوشتار ابتدا به بیان مهم ترین نظرات در این زمینه پرداخته و آنها را نقد و بررسى کرده ایم. نظریه مختار این است که فاصله میان ذهن و عالم خارج به گونه اثباتى و استدلالى قابل حل نیست، ولى با تبیین وجودى از اصل امتناع تناقض، یعنى وجود و عدم، مى توان به نقطه اى رسید که فاعل خود را عین خارجیت بیابد، و براین اساس عالم خارج تبیین فلسفى مى یابد.
معرفت شناسی گواهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معرفت شناسی گواهی از شاخه های جدید معرفت شناسی است و سعی دارد به سؤالاتی درباره معرفت بخشی گواهی، جایگاه گواهی نسبت به سایر منابع معرفتی و نحوه ایجاد باور توسط گواهی بپردازد. به نظر می رسد که این مباحث برای قاضی عبدالجبار نیز مطرح بوده است. وی گواهی را راهی برای حصول معرفت دانسته و شبهات سمنیه که برای گواهی ارزش معرفتی قائل نبوده اند را رد کرده است. همچنین معتقد است در فرآیند تبادل از راه گواهی، این باور گوینده و خصائص معرفتی اوست که به شنونده منتقل می شود. از سوی دیگر، وی مانند ابوعلی جبائی اعتقاد دارد که گواهی ارزشی همردیف با سایر منابع معرفتی دارد و فروکاستنی به آنها نیست. این دیدگاه های معرفتی زیربنایی برای برخی آرای دین شناختی عبدالجبار ازجمله مبحث اثبات وقوع معجزات شده است.
انسان محورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انسان محورى» تفکرى برخاسته از سکولاریسم است که از عصر نوزایى (رنسانس) و با ورود در هنر و ادبیات آغاز گردید و به تدریج، در عصر روشنگرى به جهان بینى جدیدى تبدیل شد.
هدف از بررسى اومانیسم نشان دادن این واقعیت است که اومانیسم در حد یک اصطلاح باقى نمانده است و در حوزه هاى گوناگون معرفت شناسى، هستى شناسى، انسان شناسى، ارزش شناسى، علوم و مانند آن ورود پیدا کرده و یک عالم جدید با محوریت تفکر انسان بدون خداوند ایجاد کرده است. آنچه در بررسى اومانیسم مهم است کشف رابطه اومانیسم با دستاوردهاى آن است؛ زیرا بسیار اتفاق افتاده که انسان ها با یک جریان فکرى مخالفند؛ اما به سبب آنکه چگونگى ورود آن تفکر را در زندگى نمى دانند آن تفکر و جهان بینى را به صورت ناخودآگاه مى پذیرند و به آنچه نمى خواستند مبتلا مى شوند.
گام اول در شناخت اومانیسم، رابطه آن با مسائل فکرى (معرفت شناسى، هستى شناسى، انسان شناسى و ارزش شناسى) و گام بعد رابطه آن با علوم و ابزار است. مقاله حاضر سعى دارد با روش تحلیلى توصیفى رابطه اومانیسم را با مسائل فکرى بررسى کند.
خودآگاهی به مثابه خداآگاهی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
نحوه ارتباط انسان با پیرامون خویش که ذهن هر اندیشنده ای را به خود مشغول می دارد، در فلسفه عمدتاً ارتباط «من» و «او» یا «خود» و «دیگری» تعبیر می شود. «من» با ادراک از «من» یا خودآگاهی عجین است. خودآگاهی در دیدگاه فلاسفه اسلامی از جمله علوم حضوری به حساب می آید. این نوشتار مدعی است که اگرچه از دیدگاه ملاصدرا نیز علم به خود به نحو حضوری است، اما مبانی و پاره ای از شواهد در دیدگاه ملاصدرا دریافت نوینی از خودآگاهی موردنظر وی عرضه می دارد. در این دریافت، «غیر» یا «دیگری» نقش عمده ای در تکون «من» و تکامل آن دارد؛ به نحوی که مراتب آگاهی انسان متناسب با ادراک از «غیر» تکامل می یابد؛ تا آنجا که بالاترین مرتبه از معرفت «نفس» یا «خود»، معرفت به بالاترین مراتب از «غیر خود» که همان رب اوست، محسوب می شود.
نقد و بررسى دیدگاه جورج مور در باب فهم عرفى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه فهم عرفى که نخست توسط توماس رید و سپس توسط جورج ادوارد مور پایه ریزى شد، با هدف مبارزه با شکاکیت و ایدئالیسم، تأثیرى چشمگیر در معرفت شناسى پس از خود داشت. آنچه درباره «فهم عرفى» اهمیت دارد عبارت است از: 1. تحلیل مفهومى «فهم عرفى» و تبیین شاخصه هاى آن؛ 2. منشأ و سرچشمه گزاره هاى «فهم عرفى»؛ 3. ملاک صدق و کذب و میزان اعتبار «فهم عرفى». در این نوشتار این سه مسئله از منظر جورج مور بررسى شده و سپس نظریه او در باب «فهم عرفى» در بوته نقد قرار داده شده و چالش هاى جدى آن مطرح گردیده است. در پایان با یک رهیافت تطبیقى، میان نظریه «فهم عرفى» و بحث «بدیهیات»، سنجشى صورت گرفته است.
شناخت حضوری در مادیات از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت و به دنبال آن شناخت حضوری، از اهم مسائلی است که اساساً در دو حوزه هستی شناختی و معرفت شناختی از آن سخن به میان رفته است. پیگیری شناخت حضوری در امور مادی به تبع آموزه های دینی مرتبط با این موضوع، انگیزه حکمای اسلامی را در پرداخت به این مسئله افزون تر نموده است؛ چه اینکه شناخت حضوری به امور مادی علی رغم پراکندگی و غیبت اجزای آن، به دقت و اهمیت این مسئله افزوده است. تحلیل شناخت حضوری در مادیات در دو ساحت «شناخت حضوریِ مادیات» و «شناخت حضوری به مادیات» و به دنبال آن، حل تعارضِ جمع میان علم و ماده، با به دست دادن نسبی بودن اوصاف تجرد و مادیت، دستاوردهایی است که نگارنده آنها را در این پژوهش از مرئای حکمت متعالیه به بررسی نشسته است. علامه طباطبایی با تأکید بر اصل این چاره جویی، لکن با رهیافتی دیگر به حل این تعارض دامن زده است.
نقش ویژگی های هستی شناختی اراده در شناخت حقیقت آن از منظر حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اراده از مهم ترین مفاهیم فلسفی و کلامی است که اندیشمندان اسلامی، تعریف های فراوان و گاه متضادی برای آن آورده اند.در این نوشتار نشان می دهیم که ملاصدرا باتوجه به مبانی حکمت متعالیه و ضمن تفسیر ویژه خود از حقیقت اراده، سه ویژگی هستی شناختی را برای این حقیقت مطرح می کند.براساس این ویژگی ها، تفسیرهای رقیب را نقد و راز کژفهمی ها را در شناخت حقیقت اراده تبیین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: آمیختگی وجودی اراده با حالات نفسانی دیگر؛ وجودی بودن اراده و تنزه از ماهیت؛ تشکیکی بودن حقیقت اراده. تمام این اوصاف در تبیین حقیقت اراده مؤثرند و غافل شدن اندیشمندان دیگر از آن ها سبب انحراف معرفتی شان شده است. همچنین دو عامل اخیر، در شکل گیری دیدگاه صدرایی در تبیین حقیقت اراده نیز نقش مؤثری دارند؛ دیدگاهی که حقیقت اراده را از سنخ ابتهاج و محبت می داند.
بازخوانی اعتباریات علامه طباطبائی در پرتو نظریه اومولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتنا واتکا بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه جهان ادراکی و انسان پرداخته اند . نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک را در نظریه علامه بسط و گسترش داد. ادراکات اعتباری ، تمهیدات ذهنی و ابزارهایی ادراکی است که تحت تاثیر نیاز های تکوینی و احساسات برآمده از آنها جعل و ساخته می شود . اومولت هم جهان است آن گونه که از سوی موجود زنده تحت تاثیر نیاز های جسمی برای او شکل می گیرد . این شکل گیری با ساز و کار تعریف (=اعتبار) حاصل می شود که در ""چرخه کار کردی"" و تعامل و تاثیر و تاثر متقابل محیط و فرایند تعریف حاصل می شود . آنچه محوراست ، جسمانیت و نیازهاست .
توجه به واقعیت زیستی و نیازهای جسمی و تکوینی، توجه به تاثیر ابعاد غیرمعرفتی بر دستگاه ذهن و معرفت و پیوند میان جنبه مادی و ادراکی و معنایی ، توجه به معیار کارایی و مفید بودن به جای معیار صدق و کذب ، تاکید بروجوه سابجکتیو در اومولت و اعتباریات ، ربط و پیوند با واقعیات ازطریق جسمانیت در اوکسکول و از جهت خاستگاه تکوینی و غایت خارجی در اعتباریات در علامه از وجوه همسانی موجود میان ان دونظریه است .
اما وجوه اختلاف عمده را باید در باور به ادراکات اعتباری ثابت دانست که علامه آنرا بر اساس احساسات و نیاز های نوعی و ثابت ، توجیه و تبیین می کند ولی اوکسکول ساز و کار دوسویه تاثیرپذیری از خارج و بازتعریف مدام ، جایی برای ثبات نمی گذارد. علاوه بر این در نظریه اوکسکول تفکیکی میان حقایق و اعتباریات ان گونه که در نظریه علامه می توان یافت ، به چشم نمی خورد.
واکاوی نظریه اخلاقی خواجه نصیر با رویکردی معرفت شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی از مهم ترین و قابل تأمل ترین نظریات در حوزه اخلاق فلسفی اسلامی است. در این نوشتار، نظریه اخلاقی وی را از منظر معرفت شناسی اخلاق که خود یکی از شاخه های اصلی فرااخلاق است بررسی می کنیم. مسئله ابتدایی، امکان معرفت اخلاقی در نظریه اوست. با توجه به اینکه وی حسن و قبح افعال را عقلی می داند، می توان نتیجه گرفت که معرفت به درستی یا نادرستی، احکام اخلاقی را امکان پذیر لحاظ می کند. دومین مسئله ، روش توجیه احکام اخلاقی است. بر مبنای یافته های این پژوهش، وی درباره توجیه گزاره های اخلاقی، تعریف گرای طبیعت گرا است. درنهایت نیز با توجه به اهمیت مسئله نسبی گرایی در معرفت شناسی اخلاق، مطلق یا نسبی بودن نظریه اخلاقی خواجه نصیر ارزیابی خواهد شد. بر اساس مبانی اصلی نظریه اخلاقی وی می توان نتیجه گرفت که وی نسبی گرایی اخلاقی را رد می کند و کلیت و جهان شمولی احکام اخلاقی را می پذیرد.
عصمت عقل و خطای عقلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید عقل حد مشخصی دارد و (مستقل از دیگر قوا) از درک پاره ای امور عاجز است؛ اما محدودة عقل تا کجاست و چه کسی می تواند حدود آن را مشخص کند؟ آیا عقل در قلمرو خود نیز خطا می کند؟ در این مقاله، به دنبال اثبات این ادعا بوده ایم که حجیت و عصمت عقل در محدوده ای که خود تشخیص می دهد، ذاتی است و قابل کم و زیاد شدن از بیرون نیست؛ یعنی اولاً تعیین حدود عقل را نمی توان به غیر عقل سپرد؛ و هر تلاشی برای تحدید عقل از بیرون عقل، تنها می تواند تنبیهی برای عقل باشد تا خود را از جهل بسیط یا مرکب به در آورد و به محدودیت های خود، «علم» یا «علم به علم» پیدا کند؛ ثانیاً عقل در قلمرو خود خطا نمی کند و خطاهای به ظاهر عقلی، به دیگر ابعاد انسان عاقل بازمی گردند؛ ثالثاً تشکیک در توان عقل و انکار عصمتِ عقل در محدوده ای که برای آن آفریده شده است، سرانجامی جز گرفتار شدن در نوعی شکاکیت فراگیر و خلاف فطرت ندارد.
نقش نظریه اعتباریات در جایگاه شناسی علم انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
«انسان شناسی» واژه ای است که، به رغم فراگیر شدن استفاده از آن در مجامع علمی، هنوز نگاه روشنی در خصوص نحوه های دخالت آن در علوم انسانی وجود ندارد. در این نوشتار، به منظور نشان دادن مناسبات بین مباحث فلسفی و علوم انسانی و نشان دادن چگونگی دگرگونی علوم انسانی با ایجاد تغییر در مبانی فلسفی آن، به سراغ بخشی از انسان شناسی محمدحسین طباطبایی رفته ایم که در صدد بیان مقولات عقل عملی یا همان نظریه اعتبارات است. اینکه مفهوم اعتباری، مفهومی است که در لحظه عمل یا فعل پدید می آید، موجب شده این دست مفاهیم به کلی با عقل نظری بیگانه انگاشته شود و روش شناسی کشف آنها بر عهده روش های کیفی قرار گیرد که عموماً در انسان شناسی از آنها استفاده می شود. همین نکته مهم در نظریه اعتبارات موجب شده است تصویری که فلسفه اسلامی از علم «انسان شناسیِ شناختی» دارد، ساختار تازه ای به خود بگیرد، به نحوی که محدوده موضوعِ علم انسان شناسی شناختی به شناخت گونه های مختلف اعتبارات محدود شود.