فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی با استناد به اصل متن آثار وی مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده اند؛ تا از این ره گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می توان از روش دوم دفاع کرد.
عالَم مندی معرفت و برخی فروع مبتنی بر آن در حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
منطق حاکم بر معرفت را می توان یکی از مباحث بنیادی در فلسفه دانست. رویکرد نحله های مختلف فلسفی به این موضوع، دلالت های متفاوتی را در مسائل دیگر که در طول آن قرار دارند، به همراه می آورد. مطابق با مدعای مقاله حاضر، عالم مندی معرفت، نتیجه ای است که از مبانی حکمت صدرایی درباره معرفت، نشأت گرفته است. نگارنده بر آن است که با تأکید بر مفهوم عالم در این حکمت و برخی از مبانی خاص آن، همچون حرکت جوهری و اتحاد وجودی علم، عالم و معلوم توضیح دهد که چگونه انسان با ربط وجودی و ذخیره معرفتی خاص خود، استعداد پذیرش معارف بعدی را می یابد. عالم اجتماعی که به مسأله امکان فهم مشترک بر اساس این باور پرداخته و امکان علم دینی که با نگاهی متفاوت به مسأله علم دینی با رویکرد آیت الله جوادی آملی از این منظر پرداخته است، از جمله مسائلی هستند که در طول این امر قرار می گیرند و در انتهای مقاله به چگونگی این ابتنا اشاره خواهد شد.
تحلیل جایگاه خیال و وهم در گستره ادراکات و افعال انسان از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزة «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفة اسلامی است. مسئله خاصّ این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوّه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گسترة ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محلّ نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوّه در ادراکات و افعال را در رابطه ای چند سویه با دیگر قوای باطنی تبیین نموده است. همچنین ملاصدرا خیال را به مثابه یکی از مبادی اساسی افعال، حلقة رابط بین عالم محسوسات و معقولات و مانند ملکه ای در حفظ صور می داند. این قوّه، مبدأ أبعد در افعال عبث، گزاف، عادی، طبیعی و مزاجی است. وهم نیز از قوای مدرِکه ـ مدرک معانی جزئی ـ است. در تبیین حیطة عمل و تسلّط قوّة وهم با رویکردی توسعه ای، می توان جایگاه این قوّه را از «قوه ای ادراکی در کنار سایر قوای ادراک باطنی» ارتقا داد و آن را «مسلّط بر تمام قوای حیوانی» و در نهایت، وهم را همان «نفس حیوانی» دانست. دیگر آنکه وهم، نقشی اساسی در خطاهای ادراکی و افعال تابع آن دارد.
نحوه وجود نفس در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف تصور رایج، همه فلاسفه الهی نفس انسانی را مجرد محض نمی دانند. ملّاصدرا، برخلاف حکیمان مشایی و اشراقی، بر آن است که نفس وجودی ذومراتب دارد و در بعضی از مراتب خود مادی و در بعضی دیگر مجرد است؛ یعنی نفس موجودی است که مادیت و تجرد را همراه و هم ساز کرده است. وجود موجودات مادی و هستی های مجرد، دست کم در فلسفه اسلامی، چندان محل بحث و مناقشه نیست، اما امکان و تحقق موجودِ مادی مجرد رهاورد حکمت متعالیه است و تنها با مبانی و اصول آن قابل تثبیت است.
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی برخی اصول، مبانی و مقدماتی را که فهم صحیح نحوه وجودِ مادی مجردِ نفس بر آنها مبتنی است به اجمال بررسی کرده است.
فناناپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنمیمون میان رستاخیز و جهان آینده تفاوت قائل شده است. او رستاخیز مردگان را مربوط به عصر مسیحایی و فناناپذیری نفس را مربوط به جهان آینده میداند. ابنمیمون فناناپذیری نفس را با رشد و بالندگی عقلانی نفس در این دنیا گره زده و معتقد است جاودانگی نفس تنها از آنِ کسانی است که در این دنیا از موهبت عقل بهره برده باشند. بر این اساس، او دیدگاهی متفاوت درباره بسیاری از باورهای فرجامشناسانه بهدست داده است. از باب نمونه، او معتقد است بهشت و جهنم و بهطورکلی ثواب و عقاب متناسب با فهم عامه مردم در قالب تعابیری توصیف شدهاند که لذتهای دنیایی را تداعی میکنند؛ درحالیکه بهشت و جهنم اکنون و اینجاست. پرسش مهمی که در این مقاله بهدنبال یافتن پاسخ آن هستیم این است که آیا منبع الهام او در این نظریه کتاب مقدس و سنت یهودی بوده، یا اینکه او تحتتأثیر تعالیم فلسفه یونانی، بهویژه فلسفه ارسطو و نیز ارسطوییان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، ابنباجه و ابنرشد به این دیدگاه رسیده است؟
چگونگی اعیان ثابته در فنای ذاتی (بررسی مناظره علامه طباطبایی و علامه طهرانی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مناظره علامه طباطبایی و علامه طهرانی در فنای ذاتی اعیان ثابته، از معدود مسائلی است که به نتیجه واحدی میان این دو بزرگوار نرسیده است. سؤال از اعیان و معدوم بودن آن ها از طرفی، و در عین حال، جنبه وجودی آن در حضرت علمیه به منظور آفرینش هستی کائنات، از طرف دیگر، فهم این مسأله را با مشکل روبه رو می کند.
با تحقیق در منابع معتنابهی که از پدر عرفان نظری و واضع اعیان ثابته رسیده و تأمل در آن ها می توان راه را برای حل این معضل هموار کرد. در ابتدا با نگاهی معرفت شناسانه می توان گفت که برداشت عرفی صوفیانه از فنا باعث این پندار شده که موجودات در عالم هستی می زیند تا در نهایت، فانی در حق تعالی شوند؛ اما در واقع، با توجه به نظریات ابن عربی، فنا بعد از اثبات وجود، سهو و غلط آشکار است و هر کسی که به نفس خود و هستی، بدون فنا و وجود بنگرد، حق تعالی را شناخته است.
از منظر هستی شناسی، فرق بین وجود عاریتی کَونی و وجود اصیل حقیقی و اعیان ثابته، می تواند به ما در حل درست مسأله، یاری رساند؛ به این صورت که آنچه به واقع متعلق نیستی قرار می گیرد، وجود متوهم است که همان احکام اعیان ثابته در لباس عاریتی وجود کونی است و خروج از این توهم، درک صحیح از هستی است.
تحلیلی از ویژگی های صفات افعال الاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت خداوند یا همان مبدأ هستی همواره یکی از دغدغه های اصلی بشر بوده است. از این رو بخش عمده ای از آموزه های ادیان آسمانی نیز در پاسخ به این دغدغه، به توصیف او اختصاص یافته است. اما از آن جهت که شناخت ذات او به دلایل عقلی و نقلی امکان پذیر نیست، حکمای الاهی و متکلمان و آموزه های وحیانی شناخت خداوند را در قلمرو صفات دانسته و صفات الاهی را به صفات معرِّف ذات و صفات مفسر فعل الاهی تقسیم نموده اند. همان طور که صفات معرّف ذات و برگرفته از ذات کامل الاهی دارای ویژگی هایی است، صفات فعلی نیز که برگرفته از افعال الاهی است، دارای ویژگی ها و معنای خاصی است.
دراین مقاله، برآنیم تا به لحاظ نظام معنایی، تفسیری هماهنگ و معنادار از صفات فعل ارائه داده، ویژگی های خاص صفات فعلی را از دیدگاه متکلمان و حکماء مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی دربارة برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچ یک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمی پذیرد و آن ها را نوعی مغالطه می داند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمی توان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفه اسلامی توضیح می دهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی می داند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی درباره برهان وجودی و انتقادات او به این برهان می پردازد.
آموزه اسلامیپیدایش نفس و نظریة فلسفی «جسمانیت حدوثِ نفس» صدرایی: سازگاری یا تعارض؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملا صدرا نفس انسانی را اصلی حیاتی و سرچشمة واقعیتی قدرتمند، فرا زمانی و فرا مکانی می داندکه به مثابه نشانه ای از جنبة الهی در انسان به ودیعه نهاده شده است؛ به نظر وی، این حقیقتِ غیر مادیِ فعلیت یافته، از مرتبة ملکوتی خود به عالم ماده فرود می آید و در جسم انسان اقامت می کند. بنابراین حدوثش مادی است، اگرچه در بقا به مقام تجرد می رسد. این همان مضمونی است که در نظریة «جسمانیت نفس در حدوث و روحانیتش در بقاء» ملاصدرا بازتاب یافته است. آموزه اسلامی پیدایش نفس یا نظریة وجود سابقِ نفس بر بدن نیز که در نصوص دینی اسلامی (قرآن و حدیث) مطرح شده است به ظاهر با این نظریه متعارض است! ملا صدرا بر این باور است که میان این دو انگاره تعارضی وجود ندارد، بلکه آن دو مؤید همدیگرند. تبیین و اثبات این ادعا در پرتو نظرات تأییدی فیلسوفانِ هم مشرب او مانند ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی هدف این جُستار است.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک فلسفی از نگاه علامه جعفری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نحوة رخداد و تحقق فهم، موضوع هرمنوتیک فلسفی است. در جهان غرب، هیدگر و گادامر از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه، آرای ویژه ای دارند. درمقابل، برخی فیلسوفان به مطالعة روش و فهم متون پرداخته اند و از شلایر ماخر گرفته تا هرش و ریکور، راهکارهایی برای فهم متن ارائه کرده اند.
مباحث مربوط به روش فهم، هم در مباحث علم اصول و هم در بحث های تفسیری مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است، اما بحث از نحوة تحقق فهم کم تر مورد توجه آن ها قرار گرفته و تا حدودی در لابه لای مباحث معرفت شناسی فیلسوفان و عارفانی چون مولوی مطرح شده است.
محمدتقی جعفری از جمله متفکران اسلامی است که در بحث های گوناگون، به ویژه مباحث معرفت شناسی، آرای خاصی را مطرح کرده است. در این مقاله، ابتدا آرای وی در این زمینه، به لحاظ هرمنوتیک فلسفی بازخوانی شده و سپس با آرای گادامر، فیلسوف معاصر، مقایسه خواهد شد. از آن جا که گادامر، بحث های مهمی در باب هرمنوتیک فلسفی مطرح کرده، برآنیم پس از بازخوانی دیدگاه علامه جعفری، با اشاره به آرای گادامر در زمینة عوامل مؤثر در تحقق فهم، مانند پیش داوری ها، زبان، تاریخ مندی، و امتزاج افق ها، مشترکات و وجوه اختلاف نظر این دو متفکر را در بحثی تطبیقی، مورد بررسی قرار دهیم.
نقش خواجه نصیر طوسی در تعامل پارادایم های سه گانه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرض از نگارش نوشتار حاضر، مطالعه و بررسی جایگاه خواجه نصیرالدین طوسی در ظهور، رشد و بالندگی پارادایم های سه گانه فلسفه اسلامی یعنی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه است؛ از این رو، ابتدا ضمن ارائه توضیحات مختصری درباره مفهوم واژه «پارادایم» و سه مکتب فلسفی مذکور، بر معنای مختار از این واژه استوار می شود و سپس نقش خواجه نصیر طوسی در تطوّر این سه پارادایم تحلیل خواهد شد. نگارنده بر این باور است که خواجه نصیر با اتخاذ رویکردی تعامل-محور، به رهیافتی جدید در فهم پارادایم ها نائل شده است. وی در زمره اندیشمندانی است که با ایجاد تعامل سازنده و ترابط اثربخش میان دو پارادایم مشاء و اشراق، زمینه ظهور پارادایم حکمت متعالیه را فراهم آوردند. این مسئله، هم از حیث مفهوم سازیِ اصطلاح «حکمت متعالیه» و هم از لحاظ رهیافت معرفتی قابل تبیین است. تأثّر نظام حکمت صدرایی از خواجه نصیر طوسی در مسائل مختلف نیز چشمگیر و قابل تأمل است.
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
بررسی آرای ریچارد مارتین دربارة تجسیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت دقیق آرای خاورشناسان دربارة معارف اسلامی و نقد علمی دیدگاه های آنان برای ما مسلمانان ضرورتی انکارناپذیر است. به همین منظور راقمان این سطور در مقالة حاضر تلاش کرده اند تا به بررسی آرای مارتین دربارة تجسیم بپردازند. روش تحقیق در این پژوهش مطالعة کتابخانه ای و رویکرد آن تحلیلی- انتقادی است. این بدان معنا نیست که از روش های توصیفی استفاده نشده است. اگرچه بررسی دیدگاه های مارتین در خصوص تجسیم مرکز توجه و تحلیل بوده، جهت تکمیل این تحقیق، در مواقع مورد نیاز از نظرهای عالمان مسلمان استفاده شده است. به نظر مارتین اعتقاد به جسمانیت خدا در بعضی فرقه های اسلامی، از برداشت های ظاهری از توصیف های قرآنی مبنی بر جسم داشتن خداوند ناشی شده است. وی سابقة طرح بحث در مورد صفات الهی را در خلال ربع دوم قرن دوم هجری می داند. بررسی آرای مارتین دربارة تجسیم، گویای تتبع بسیار وی در منابع اسلامی است، اما اشتباه های غیرقابل اغماضی که از او سرزده نشان می دهد که وی به همة منابع معتبر اسلامی مربوط به تجسیم به ویژه منابع شیعی دسترسی یا اشراف نداشته است. مارتین به دلیل مراجعة یک سویه به منابع اهل سنت از پرداختن به نظرات مکتب اهل بیت در خصوص تجسیم غافل شده است.
جایگاه امکان فقری در مبحث علیت وسازگاری یا عدم سازگاری آن با تشکیک یا وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسألهی علیت از جمله ابتدائیترین مسائل ذهن بشر واساس چراجوییهای انسان را تشکیل داده است. این مسأله متفکران وفلاسفهی مختلف را به نحو خاص به خود مشغول داشته است. در بین فلاسفهی اسلامی پذیرش اصل کلی علیت همواره از مفروضات بوده است. با وجود این اختلافات متفکرین اسلامی در فروع این اصل به ویژه در مسألهی ملاک نیازمندی معلول به علت به چشم میخورد. آنچه مسلم است این است که متکلمین ملاک نیازمندی را در حدوث، فلاسفه مشاء، امکان ماهوی و ملاصدرا و پیروان وی در امکان فقری میدانند. اما گاهی به نظر میرسد تفاسیر متفاوتی از نظریهی امکان فقری ارائه میگردد که نتایج متعارضی را در پی داشته است. این پژوهش در صدد بیان این امر است که تحلیل جایگاه امکان فقری، وحدت شخصی وجود را نتیجه میدهد و اگر چه در یک نظراولیه و ابتدایی دیدگاه برخی متفکرین صدرایی نظیر استاد مطهری به تشکیک در حقیقت وجود منجر گردیده است؛ اما در نهایت رویکرد وی با نظریهی وحدت شخصی وجود و تفسیر استاد جوادیآملی همجهت میشود؛ در این راستا تلاش این نوشتار بر این است که چگونگی و چرایی این تفاسیر را در نظام صدرایی مورد واکاوی قرار دهد
رابطه جوهر و عرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های فلسفی، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهری که موضوع آن است بحث مستقلی وجود ندارد و فقط در مواضع متعددی، به طور متفرق، در ضمن بیان مطالب دیگر، اشاره وار از آن سخن به میان آمده است. این بحث، هم دچار اشکالات و تعارضاتی است هم در آن اختلاف نظر هست. به این جهت، در این مقاله، مستقلاً به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه دیدگاه های متفاوتی درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشکلات هریک از دیدگاه ها بررسی شده است و سرانجام با ارائه راه حل و مقایسه ضمنی آنها زمینه برای این نتیجه فراهم شده است که در مقام تعیین معیاری برای عرض، انفکاک پذیری عرض از جوهر جایگزین مغایرت وجودی آنها شود.
پژوهشی در حرکت توسطیه و قطعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین ماهیت حرکت توسطیه و قطعیه و نیز تحقق خارجی آنها، از مسائل مهم در مباحث فلسفی حرکت قلمداد می گردد. ابن سینا برای اولین بار این مسئله را با صراحت مورد توجه قرار داده و معتقد است: آنچه در خارج وجود دارد، همان حرکت توسطیه است و حرکت قطعیه فقط در ذهن وجود دارد. دیدگاه ایشان توسط فخررازی، میرداماد، ملّاصدرا، و فلاسفه بعدی مورد نقد قرار گرفت و برخی درصدد توجیه این دیدگاه برآمدند. ملّاصدرا معتقد است: حرکت قطعیه در خارج وجود دارد. البته کلمات ایشان در وجود خارجی حرکت توسطیه مضطرب است.
این نوشتار با هدف تبیین پاسخ دقیق این مسئله با روش توصیفی تحلیلی، به تأیید انکار وجود خارجی حرکت توسطیه رهنمون شده و به نقد دیدگاه طرفدار وجود خارجی آن می پردازد.
تبیین وجود شناختی صفات فعل از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوة وجود صفات الهی و نوع ارتباط آنها با ذات مقدس حق از اصلی ترین مسائل خداشناسی است که نطریات گوناگونی در بارة آن از طرف مکاتب فلسفی، کلامی و فرقه های مذهبی بیان شده است. اگر چه این مسأله هم در باب صفات ذات مطرح است و هم در باب صفات فعل. اما بررسی آن در قلمرو صفات فعل از اهمیت و صعوبت بیشتری برخوردار است. این صفات طبق نظر مشهور فیلسوفان مسلمان، زائد بر ذات و صرفاً انتزاعاتی ذهنی اند. با این حال، تحلیل جامع و مستقل قابل اعتنایی در این باره ارائه نشده است. در تحقیق حاضر از طریق تحلیل مفهوم اضافه، ثابت شده است که اضافه دارای وجود خارجی است بنا براین، صفات فعل نیز باید دارای وجود خارجی باشند. اما وجودی انگاشتن صفات فعل ما را با مشکل بزرگی روبرو می کند که همین مشکل معتزله را به نفی صفات واداشت. برای رفع این مشکل در حکمت متعالیه با استفاده از مبنای اصالت و تشکیک وجود، نوعی رابطه را می توان بین خداوند سبحان و این صفات وجودی تعریف کرد که درعین حفظ تنزیه و بساطت حق، وجود این صفات نیز حقیقی تلقی شده و ذات مقدس حق را حقیقتاً مصداق این صفات دانست.
تاملّی در اقسام علل ناقصه: رویکرد انتقادی بر حصرگروی علل اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقّی مشهور از علل ناقصه همان علل چهارگانه ارسطویی است. اما برخی متفکّران افزون بر علل چهارگانه، علل دیگری چون «معد»، «شرط» و «عدم مانع» را از زمره علل ناقصه بر شمرده اند. برخی بر علّیّت «معد»، «شرط» و «عدم مانع» به عنوان علّت ناقصه، دلایلی را ذکر می کنند. مقاله می کوشد نشان دهد از آنجا که «معد» قابل انفکاک از معلول است نمی توان آن را به عنوان علّت در نظر گرفت؛ چرا که علّت و معلول بدون یکدیگر قابل فرض نیستند. از سوی دیگر قائلان به حصر عقلی علل اربعه، «شرط» و «عدم مانع» را بازگشت به علّت فاعلی یا علّت مادی می دهند؛ چراکه یا متمم فاعل اند و یا قابل، و نمی توان آنها را به عنوان علل مستقل در کنار علل اربعه در نظر داشت. اما از آنجا که اساساً استقلال علّی در علل ناقصه امکان پذیر نیست؛ نمی توان این مبنا را پذیرفت. در ثانی علّت غائی به عنوان یکی از علل اربعه، نقشی جزء متمّمیت فاعل ندارد و بر این اساس نمی توان آن را به عنوان قسمی از علل ناقصه دانست. اشکال دیگر بر علّیّت «عدم مانع» آن است که امر عدمی نمی تواند بر امر وجودی تاثیر گذار باشد؛ اما از آنجا که «عدم مانع» بازگشت به امر وجودی دارد، می توان آن را در کنار «شرط» به عنوان یکی از اقسام علل ناقصه برشمرد.
فرضیه خداباوری در استدلال استفان هاوکینگ، ملاصدرا، ابن سینا و کیث وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
دانشمندان گستره کیهان شناسی نوین، با پشتیبانی از ماده گرایی، هر گونه ایده خداباوری را پیرامون توضیح جهان غیر ضروری و دارای ساختار غیر عقلانی می دانند. استفان هاوکینگ، به عنوان دانشمند سرشناس این حوزه، با طرح استدلالی بر مبنای فرضیه انفجار بزرگ، در تلاش است با انکار نظریه وجود خداوند نشان دهد جهان در اثر اتفاق یا ضرورت به وجود آمده است. با توجه به ابعاد متافزیکی این گفتمان، تلاش بر آن است تا با استفاده از اصول نظام فلسفی سینوی و کیث وارد، ضمن ابطال استدلال هاوکینگ، نظریه خداوند اثبات گردد. در این راستا، هستی شناسی حکمت متعالیه نه تنها وجود خداوند را با فرضیه های علمی مانند انفجار بزرگ ناسازگار نمی داند، بلکه رابطه ای پویا میان خداوند و جهان اثبات می نماید. بدین ترتیب، ملاحظه می گردد که نظام فلسفی ابن سینا و حکمت متعالیه هر کدام به نوعی می توانند برای چالش های نوین عرصه خداباوری چاره اندیشی نمایند. هدف این پژوهش پرداختن به چالش جدید کیهان شناسی و خداباوری در نظام فلسفی ابن سینا و به ویژه ملاصدرا و پویا نمایی آنها با توجه به آرا کیث وارد است. تحلیل و نقد استدلال هاوکینگ بر مبنای سینوی و صدرایی، ورود این دو نظام فلسفی در تبیین مسائل روز، و ارائه راه حل های فلسفی برای چالش های دنیا معاصر و تطبیق این دو نظام فلسفی با آرا کیث وارد را می توان از نتایج این پژوهش محسوب کرد.