مسألهی علیت از جمله ابتدائیترین مسائل ذهن بشر واساس چراجوییهای انسان را تشکیل داده است. این مسأله متفکران وفلاسفهی مختلف را به نحو خاص به خود مشغول داشته است. در بین فلاسفهی اسلامی پذیرش اصل کلی علیت همواره از مفروضات بوده است. با وجود این اختلافات متفکرین اسلامی در فروع این اصل به ویژه در مسألهی ملاک نیازمندی معلول به علت به چشم میخورد. آنچه مسلم است این است که متکلمین ملاک نیازمندی را در حدوث، فلاسفه مشاء، امکان ماهوی و ملاصدرا و پیروان وی در امکان فقری میدانند. اما گاهی به نظر میرسد تفاسیر متفاوتی از نظریهی امکان فقری ارائه میگردد که نتایج متعارضی را در پی داشته است. این پژوهش در صدد بیان این امر است که تحلیل جایگاه امکان فقری، وحدت شخصی وجود را نتیجه میدهد و اگر چه در یک نظراولیه و ابتدایی دیدگاه برخی متفکرین صدرایی نظیر استاد مطهری به تشکیک در حقیقت وجود منجر گردیده است؛ اما در نهایت رویکرد وی با نظریهی وحدت شخصی وجود و تفسیر استاد جوادیآملی همجهت میشود؛ در این راستا تلاش این نوشتار بر این است که چگونگی و چرایی این تفاسیر را در نظام صدرایی مورد واکاوی قرار دهد