پرسش اصلی مقاله این است که فیلسوفان بزرگ مشائی و حکیمان نامی حکمت متعالیه، مسئله تطابق ذهن و عین را چگونه حل می کردند و آیا راه حل آنها، مدلل و گره گشا بوده است یا نه. پرسش مذکور را در باب انحای مختلف علم، اعم از حضوری و حصولی و تصوری و تصدیقی، میتوان مطرح کرد. لکن بحث ما در اینجا محدود به علم حصولی و حوزه تصورات مرتبط به اشیای خارجی است و در این چارچوب نیز محدود به فلاسفه صاحب نام فلسفه مشائی و حکمت متعالیه است. حال با لحاظ این چارچوب میتوان گفت که اصل تطابق علم با معلوم در نظر برخی از فیلسوفان مسلمان بدیهی و در نظر برخی دیگر استدلالی فرض شده است، لکن راه حل غالب فیلسوفان مشائی مسلک و حکیمان حکمت متعالیه در باب نحوه انطباق ذهن با خارج، همان تطابق ماهوی است. به باور نگارنده این راه حل با اشکالات فراوانی موجه است. در این مقاله آن اشکالات بیان، و این باور تقویت شده است که صور ذهنی انسان، عناوین و اشباح موجودات خارجی اند و تا حدودی آنها را نشان می دهند.
در این فصل، مؤلف به بیان یکی از مصادیق عینی علم حضوری میپردازد و با استفاده از برهان سهروردی در این خصوص، در صدد اثبات آن بر میآید. این مصداق عبارت از علم انسان به نفس خود است که مقدم بر هر معرفتی است. اساس این استدلال مبتنی بر این نکته است که تمامی معرفتهای مفهومی و حصولی، کلی است و از سویی امکان ندارد که علم به خود قوای آن کلی باشد بنابراین علم به خود، از سنخ علم حضوری است و نه حصولی و مفهومی.
مقالهی حاضر به پنج مبحث، که روشن گر اضلاع دانش معرفتشناسی هستند، میپردازد.
1 ) تفکیک معرفتشناسی به معنای عام و خاص، مطلق و مضاف و پیشینی و پسینی؛
2 ) انواع معرفت؛
3 ) جایگاه معرفتشناسی، به معنای عام، در جغرافیای علوم بشری؛
4 ) تفکیک معرفتشناسی از دانشهای متشابه؛
5 ) شاکله مباحث و مسائل رایج معرفتشناسی.
در بخش اول انواع کلی معرفتشناسی، به لحاظ اختصاص به معرفت بماهو معرفت یا معرفت خاص، تبیین میشود. در بخش دوم، پس از توصیف انواع معرفت، آن قسم از معرفت که متعلق شناسایی دانش معرفتشناسی است تعیین میشود. در بخش سوم پس از توصیف دستهبندی مجموعهی دانشهای بشری، براساس روش داوری، مختصات دانش معرفتشناسی بالمعنی الاعم، در مجموعهی معارف بشری، تعیین میگردد. بخش چهارم به تعیین مرزهای دانش معرفتشناسی از برخی دانشهای دیگر، که مسائل و موضوعاتی شبیه به آن دارند، اختصاص دارد، و در بخش پنجم محورهای محتوایی دانش معرفتشناسی، با اتکا به مسائل اصلی آن، براساس شاکله بحثهای مختلفی که رایج هستند، تبیین میگردد.