حکیم عمر خیام با آن که از فلسفه مشا به حساب می آید در چند رساله فلسفی خود به دفاع از نظریه اصالت ماهیت پرداخته و وجود را امری اعتباری و ذهنی می داند وی برای اثبات نظر خود از سه دلیل بهره برده و به شش اشکال پاسخ داده است وی اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه تعلق جعل به ماهیت می داند بنابراین تعقل ماهیات و وجود ذهنی انها نیازی به وجود ندارد مفهوم وجود به نظر وی از اوصاف عامه است و روشن ترین مفهومی است که آن را می شناسیم و به همین دلیل موضوع علم فلسفه قرار گرفته است مفهوم وجود یک معنای مشکک میان وجود عینی و ذهنی و رابطی و رابط است
در این مقاله عدم تعیین نظریه با شواهد تجربی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. به طوری که، استفاده از این برهان برای تشکیک در صدق نظریه ها کفایت نمی کند و فرض های ضمنی و غیر بدیهی دیگری برای این نتیجه گیری مورد نیاز است که الزام آور نبوده و قابل مناقشه است.