فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
تأثیر شناخت الهی (اسماءالحسنی) در مسیر معرفت به حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که مسئله انسان شناسی د رطول تاریخ بشر ‘مورد توجه علما‘عرفا‘معلمین اخلاق‘روانشناسان و حتی انسانهای معمولی بوده است و به گزاف نیست که اگر بگوئیم همه اختلافاتی که در عرصه اندیشه رخ داده است ریشه در عیارتعریفی دارد که از انسان و ابعاد وجودی او بدست می آید ‘و تعریفی که در این مقاله از انسان داده می شود‘فارغ از همه ممیزات فکری ‘فرهنگی ‘تاریخی ‘ نژادی و علمی اش می باشد که مورداحترام و تکریم خداوند است که از عیاری یکسان نزد پروردگاربرخورداراست و همین نکته حکایت از قابلیت بالای او‘در دریافت حقایق هستی و توانمندی بالای او در ابعاد گوناگون دارد ‘ یعنی هم می تواندزیباترین فضیلتهای اخلاقی را بیافریند و هم می تواند منشاء بروز و ظهور رذیلت های اخلاقی باشد یعنی قابلیت های متضاد. در اینجا درصدد هستیم ابتدا انسان را بما هوانسان بشناسیم و سپس هدف از خلقت اورا مطرح کنیم و به این نتیجه برسیم که انسان می تواندبا شناخت نفس خود به شناخت خدا(وسیرو سلوک در راه اوبامدداز اسماءالهی (اسماءالحسنی)برسد.ودراین راستا از کلام بزرگانی چون صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا)و امام خمینی (ره)و... استفاده خواهد شد.
زنجیره بی نهایت (تسلسل)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین در فلسفه و کلام اسلامی (از قرن ششم تا دهم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا علیت ضروری را با برهان صدیقین بوعلی با استفاده از امکان ماهوی و استحاله تسلسل شکل گرفته است، پس از صدرالمتالهین در آثار عرفانی و همچنین درآثار فلسفی و کلامی تحولاتی در جهت بررسی و یا تقریرهای مجدد برهان شکل می گیرد. این مقاله تحولاتی را پی می گیرد که در آثار فلسفی و کلامی بعد از بوعلی تا پیدایش حکمت صدرایی پدید آمده است، نخست به دو تقریر شیخ اشراق می پردازد، شیخ اشراق در تقریر دوم خود تلاش ناموفق برای استفاده نکردن از استحاله تسلسل دارد، تقریر دیگری از فخر رازی ارائه می شود و در نهایت تقریر موفق خواجه برای ابتنای استحاله تسلسل بر برهان بازگو می گردد، و در پایان به چگونگی اخذ وجود ممکن در برهان اشاره می شود. در برخی تقریرها نظیر تقریر سینوی وجود ممکن با تردید و به نحو علم اجمالی اخذ می شود. در برخی دیگر برهان بر علم تفصیلی به وجود ممکن بنا می شود و در تقریر نوع اول وجود واجب قبل از علم تفصیلی به وجود ممکن اثبات می شود.
مبانی گفت و گوی ادیان
کرسی های نقد و نظریه پردازی: یقین ناتمام (مدل جدیدی از معرفت شناسی)
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
ارتباط قاعده «الواحد» با قاعده «امکان اشرف»
حوزه های تخصصی:
دو قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» و «امکان اشرف» در فلسفه و به ویژه حکمت متعالیه و عرفان نظری، در مسایل مهمی تأثیرگذار و مبنای اصلی است. میرزا مهدی آشتیانی و علامه طباطبایی کوشیده اند تا برای قاعده امکان اشرف استدلال جداگانه ای، بدون تکیه بر قاعده الواحد، عرضه کنند. سخن این دو اندیشمند و استدلال های آنان خالی از مصادره به مطلوب نیست. قاعده امکان اشرف برآمده از قاعده الواحد و اثباتش بدان وابسته است.
معرفی «مکتب تفکیک» و نقد نگاه این مکتب به ترجمه فلسفه از یونانی به عربی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسى نظام آموزش فلسفه در دانشگاه هاى کشور (ارائه راهى نو)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در مساله حدوث نفس
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با هدف بررسی دیدگاه ارسطویی افلاطونی ابن سینا در خصوص مسأله حدوث نفس انسانی و مقایسه آن با دیدگاه صدرالمتالهین، با بهره گیری از روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی معلوم شد که ابن سینا در اغلب آثار خود از دیدگاه ارسطویی حدوث نفس و روحانیه الحدوث بودن آن و ثنویت دفاع نموده و تنها در برخی آثار متأخر، از دیدگاه افلاطونی قدم نفس سخن گفته است. این امر، نظریه او و مفسرانش را با چالش هایی مواجه نمود.
صدرالمتألهین با تکیه بر اصل حرکت جوهری، نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانسته، و با حذف ثنویت سینوی بسیاری از چالش ها را برطرف ساخته است. وی بر آن است که وجود پیشین نفوس انسانی، تنها به معنای وجود آنها در مبادیشان، در علم الهی، آن هم به لحاظ وجود مفارقی شان، پذیرفتنی است، نه به لحاظ وجود تعلقی.
این نظریه علاوه بر رفع بسیاری از چالش ها، در تفسیر مسأله مرگ و معاد نیز طرحی نو درانداخت. البته ارائه نظریات جدید و منطقی در زمینه مسأله نفس، همواره نه تنها ممکن است، که مفید نیز خواهد بود.
تکامل نفس از منظر عقل
اختیار و علیت از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا علیت ضروری را با اختیار سازگار می داند. اما اختیاری که او مطرح می کند عین اجبار و اضطرار است. در واقع ملاصدرا مختار را به معنای مرید تفسیر می کند و معتقد است انسان دارای اراده است. اما اراده او معلول شوق و شوق معلول علم و علم معلول عوامل خارجی و این عوامل در نهایت معلول خداست. این نوع علیت نیز علیتی ضروری است. بنابراین با وجود علت، تحقق اراده انسان ضروری است و انسان نمی تواند اراده نکند. به دیگر سخن، اختیار به معنای توانایی انسان بر اراده کردن و اراده نکردن و در نتیجه توانایی بر فعل و ترک بر اساس علیت ضروری محال و غیر قابل قبول است. بنابراین اختیار به این معنا با علیت ضروری قابل جمع نیست، هر چند اراده با علیت ضروری قابل جمع است.
اما اسپینوزا تصریح می کند که اختیار با علیت ضروری قابل جمع نیست، و چون علیت ضروری امری بدیهی است، انسان دارای اختیار نیست. اسپینوزا هم اختیار به معنای توانایی بر اراده کردن و اراده نکردن را از انسان سلب می کند. و هم اختیار به معنای خاص خود، یعنی انجام فعل به اقتضای فاعل را. اسپینوزا هم مانند ملاصدرا، انسان را مرید می داند اما مانند ملاصدرا مختار را به معنای مرید تفسیر نمی کند. در نتیجه تصریح می کند که انسان دارای اختیار نیست