فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۵۱ مورد.
تجلی هویت ملی در هنر ایران با رویکردی به مضامین نقش مایه های تزیینی سقانفارها در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه هنر ایرانی، اسطوره و حماسه دو بنیاد هویت ایرانی قلمداد می شود. مقاله حاضر به چگونگی نقش سه مولفه مذهب، اسطوره و حماسه در تکوین هویت بومی مازندران می پردازد و هدف آن بررسی میزان گرایش مردم مازندران به این سه عنصر هویت ساز است. از آنجا که هنرهای بصری و متون تصویری، یکی از عناصر مهم هویت ساز هستند، نقوش تزیینی بناهای سقانفارها جهت بررسی موردی در نظر گرفته شده اند. اکثر این بناهای مذهبی که یادمانی آیینی و تاریخی بوده اند در دوره قاجاریه ساخته شده اند و تزیینات این بناها با فرهنگ و هویت بومی منطقه مرتبط بوده، با توجه به ویژگی هنر قاجاری، با تلفیق سه عنصر مذهب، اسطوره و حماسه در نقوش سقانفارها، تجدید عظمت ایران قبل از اسلام و نیز هویت مذهبی بعد از اسلام را می نمایانند. متغیرهای علی که متغیرهای اصلی هستند شامل مولفه های مذهب، اسطوره و حماسه است. متغیرهای توصیفی تحقیق، نقش مایه های متعددی هستند که شامل دو گروه بزرگ مذهبی و غیر مذهبی بوده، روایات دینی، حماسی و ملی را به تصویر می کشند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که چرا و چگونه خلق این آثار هنری در تکوین هویت ایرانی نقش داشته است؟ فرضیه مقاله این است که اسطوره، مذهب و حماسه، با کارکرد دینی و اجتماعی، نقش مهمی در تکوین هویت ایرانی داشته اند و باعث حفظ و تقویت انسجام مردم این منطقه از ادوار گذشته تا به امروز بوده اند.
مردم شناسی هنر گلیم های روستایی، تحلیل شکل و سبک طرح ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه اشکال و طرح های بافته شده بر روی گلیم های دستباف در یک فرهنگ سنتی از دیدگاه مردم شناسی هنر می پردازد. برای این مطالعه، طرح های گلیم های یکی از روستاهای ایران، روستای مولان، از منطقه اذربایجان انتخاب شده و مورد تحلیل شکلی و سبکی قرار گرفته است. هنرهای مردمی از دوران کهن برای ساکنان منطقه شمال غرب ایران، آذربایجان، تقدس داشته تا جایی که برخی از هنرمندان در مقام دانایان، بزرگان و راهنمایان قوم و قبیله بوده اند. این آثار هنری گستره مادی و معنوی بسیاری را از فرهنگ آذربایجان در خود جای داده و لذا بررسی آن ها زوایای عمیقی را از فرهنگ منطقه آشکار خواهد ساخت. از این نظر مردم شناسی هنر از مهم ترین رشته هایی است که قادر به کشف لایه های مختلف فرهنگ هایی است که به شدت به امر هنری وابسته اند و بسیاری از بیان های فرهنگی را در کنش هنری پدیدار می کنند. روش تحلیل شکل ها و طرح های گلیم های مورد مطالعه شامل دو روش رایج در مردم شناسی هنر است که با دیدگاه شمایل نگارانه ترکیب شده اند. اول، تحلیل ویژگی های شکلی آثار هنری و دوم، تحلیل سبکی بین فرهنگی آثار، در تحلیل شکلی و سبکی و بازنمایی معنایی در آثار هنری به طور عام و اشکال و طرح های مورد بررسی به طور خاص، رویکرد فرانتس بوآس به ویژه در اثر مشهور هنر ابتدایی لحاظ و سنجیده شده است. برای بازنمایی شکلی معنا، به دیگر آثار هنری منطقه آذربایجان هم چون هنرهای صخره ای، روایت های مردمی و اساطیر جهت رمزگشایی اشکال و طرح ها رجوع کرده ایم. تحلیل سبکی بین فرهنگی به بررسی تطبیقی سبک طرح های سفالینه های سومری و سبک طرح های گلیم های آذربایجان اختصاص یافته است.
بررسی پدیدارشناختی سبک معماری ایرانی اسلامی؛ (مطالعة موردی خانة عباسیان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری به مثابه هنری که تداعی گر عبودیت و توسعة بندگی است، از گذشته جایگاه وحدت و یکپارچگی و وجه تمایز فرهنگ اسلامی ایرانی بوده است. این هنر، اما، با ورود مدرنیته از آماج آن محفوظ نمانده و دستخوش تغییر های محسوس شد. پیامد معماری مدرن مبتنی بر نگرش های راسیونالیسم و پوزیتیویسم، فضاهای تهی و خالی از روح است که گرچه به مدد بالاترین امکانات علمی و فناوری موجودیت یافته، اما گویی هنوز در انتظار نفس مسیحایی است که در آنها روحی بدمد. هستی انسان در ماهیت فضایی و موجودیتش، موجودیتی در جهان و درهم تنیده با آن است؛ لذا، زیست جهان جغرافیایی به خصوص جنبه های فضایی آن، اساس زیست جهان اجتماعی است. انسان با ادراک انفسی فضا به یک «این همانی با فضا» می رسد و هویت خود را در آیینة فضای پیرامونش می بیند. باتوجه به تأثیر های فضا بر نوع ادراک انسانی و غنای معماری ایرانی اسلامی ازیک سو و تحول های مدرن معماری معاصر ایران ازسوی دیگر، مقالة حاضر با مطالعة موردی «خانة عباسیان» به منزله محیطی با عناصر متمایزکنندة سبک معماری ایرانی اسلامی و به مدد روش پدیدارشناسی و شیوه های آن ازجمله بررسی اسناد، مصاحبه و مشاهدة مشارکتی، ادراک بازدیدکنندگان این خانه را به مثابه کنشگران بررسی انسان شناختی کرده است. ادراک حس آرامش در خانه، ادراک حس معنویت نسبت به سقف های گنبدی، دریافت قابلیت های مکانی خانه در جهت خلوت گزینی، ابراز علاقه مندی به سبک معماری خانه و توانایی کنشگر معاصر بر رمزگشایی از اصل حجاب، نمونه هایی از نتایج تحقیق است.
تحلیل ساختار پلان معماری کاخ های دورة هخامنشی و تأثیر آن بر معماری دوران اشکانی و ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلان رایج در معماری دوره های قبل از هخامنشی و مرحله اول معماری هخامنشی، مستطیل شکل است. تغییر این پلان به پلان مربع در دوره داریوش بزرگ، پیرو تفکرات جهان بینانة وی در وام گیری از اندیشه های ملل تابعه، به عنوان حرکتی نو در مرحله دوم معماری هخامنشی، مقدمه ای برای استفاده از این نوع پلان به شکلی کامل تر و ایجاد گنبد در معماری پارتی شد. این حرکت نتیجه بازخورد فرهنگی اندیشه یونانیان در زمینه استفاده از اعداد و اَشکال بوده است؛ زیرا مربع به عنوان کامل ترین شکل، در فلسفه فیثاغورثیان و اندیشمندانی همچون افلاطون در معماری ایرانی وارد شد و از آن برای ایجاد نوعی جدید از معماری مدد گرفته شد. این تغییر در دوره بعد معماری ایران با ابداع گوشه سازی در زیر سقف، موجب ایجاد گنبد روی پلان های مربع شد. در این مقاله، روند تغییر پلان معماری از مستطیل به مربع و دلایل آن در دورة هخامنشی و همچنین تأثیر این نوع پلان در معماری دوره های اشکانی و ساسانی بررسی شده است.
ترانه های عامیانه کودکان
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی انسان شناسی انسان شناسی فرهنگی انسان شناسی هنر ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات کودک و نوجوان افسانه ها و قصه های پریان
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کهن و کودک و نوجوان
بررسی مؤلفه های سرمایه جنسی در رمان های پر تیراژ فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توجه به سرمایه جنسی به عنوان یکی از اشکال سرمایه، دیدگاهی تازه و قابل بررسی و تامل است. حکیم با الهام گرفتن از تقسیم بندی بوردیو درباره انواع سرمایه، عنوان می کند که سرمایه جنسی نقش مهمی را در مناسبات قدرت در سطوح مختلف جامعه ایفا می کند. ایشان اعتقاد دارد این سرمایه دارای 6 مولفه است و در فرهنگ های خاص می تواند مفاهیم این مؤلفه ها متعدد باشد. اگر اعتقاد داشته باشیم که ادبیات آیینه تمام نمای ملتهاست، بنابراین داستان و رمان می تواند در بازتابش فرهنگ عمومی جامعه، نقشی بسیار مهم و ارزشمندی را ایفا کند و اندیشه ها، باورها و عملکردهای ملتها را به یکدیگر بنمایاند. با پذیرش اصل بازتابی بودن ادبیات در این پژوهش سعی شده به بررسی مولفه های سرمایه جنسی در ادبیات پر تیراژ دهه اخیر پرداخته شود. روش تحقیق تحلیل محتوای جهت دار بر اساس دیدگاه سرمایه جنسی بوده، بدین منظور مشخصات 47 کتاب که در زمینه ادبیات داستانی در 14 سال گذشته بیش از 10نوبت چاپ داشته اند، در اختیار محقق قرار گرفت و از این میان بر اساس اشباع نظری تعداد 12 رمان به شیوه کاملاً تصادفی انتخاب و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد مقوله های زیبایی و جذابیت جنسی در زنان و مقوله های جذابیت جنسی و مؤلفه های اجتماعی در مردان از اهمیت بیشتری برخوردارند. همچنین مولفه روابط جنسی در رمان های مذکور مطرح نشده اند.
تحلیل گفتمان انتقادی کتاب امریکن اینگلیش فایل با استفاده از مدل ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، گرایشی از رشتة تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناختی است که به رابطة زبان، قدرت و ایدئولوژی در جامعه می پردازد. هدف این مقاله بررسی نمونه های از متون و تصاویر کتاب امریکن اینگلیش فایل با استفاده از الگوی ون دایک(1998) و الگوی کرس و ون لیوون(1996) است. نتایج نشان می دهد کتاب مذکور مملو از عوامل گفتمانی، مؤلفه های اجتماعی و شناختی از جمله نظام های ارزشی اجتماعی فرهنگی است. نویسندگان گفتمان این کتاب را طوری طراحی نموده اند که اهداف و ایدئولوژی مورد نظر آنان از جمله عرضة دانش اجتماعی فرهنگی جوامع غربی همچون سبک پوشش، تغذیه و مراودات اجتماعی، معرفی شخصیت های معروف و اماکن توریستی و نیز نگرش نژادپرستانه را در بر می گیرد. به طور کلی معرفی ابعاد مختلف جوامع غربی و هجوم نرم فرهنگ غرب در قالب این کتاب به منزله یک پل ارتباطی مشهود است.
زنانگی و مردانگی در جامعه افغانستان: تحلیل گفتمان فیلم سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیان کننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟
برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیت ها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشان دهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگ های یکی از معروف ترین فیلم های افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روان کاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرق شناسی تحلیل شده اند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگ های داخلی در شهرکابل بازنمایی می کند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایان گر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانی ها نیست. البته، شیوه های گفتمانی، به خصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمی توان آن را تنها گفتمان حاکم دانست.
برساخت معنایی زن روشنفکر خاص در سینمای پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که تصویر زن روشنفکر در سینمای پس از انقلاب اسلامی چگونه برساخته شده است؟ برای نیل به این هدف از مفهوم «روشنفکر خاص» «میشل فوکو» و روش «تحلیل روایت» استفاده شد. حجم نمونه شامل 13 فیلم تولیدشده بین سال های 1360-1390 است که به شیوه هدفمند گزینش شده است. یافته ها نشان می دهد که در سینمای پس از انقلاب، زن روشنفکر، زنی مستقل، شاغل، تحصیلکرده با پوششی مدرن است که در تقابل با مناسبات خانوادگی قرار گرفته است؛ ازاین رو، در سینمای پس از انقلاب «خانواده» حوزه اصلی فعالیت زنان روشنفکر بازنمایی شده است و روایت سینما از تحول شخصیت این زنان، روایت تغییر شکل برساخت «تقابل روشنفکر بومی و روشنفکر غربی» در سال های پایانی دهه شصت، به برساخت «روشنفکر مدرن ایستاده و مقاوم» در دهه هفتاد و «روشنفکر مدرن شکست خورده» دهه هشتاد است؛ همچنین برساخت سینمایی این مفاهیم در راستای بازتولید گفتمان های سیاسی اجتماعی مسلط در هر دهه عمل می کند.
تحلیل نشانه شناختی شیوه های رمزگذاری در آثار «رنه مگریت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی، رمزگذاری و رمزگشایی از کلیدی ترین فرآیندها به شمار می آیند. این مقاله تلاش دارد دسته بندی چهاربخشی رمزگان های پیشنهادشده از سوی آرتور آسا برگر برای ارتباطات بصری را با شرح چند مثال بررسی نماید و سپس با رویکردی نشانه شناختی به تحلیل جایگاه این شیوه های رمزگذاری در آثار نقاشی رنه ماگریت هنرمند برجسته جنبش فراواقع گرایی بپردازد. این پژوهش یک موردکاوی نشانه شناختی با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی داده اندوزی شده اند. برگر چهار شیوه رمزگذاری در انتقال مفاهیم را بر می شمرد که آنها را رمزگان های تداعی گر، قیاسی، جایگزین و فشرده می نامد. از میان کارهای پرشمار مگریت چهار نقاشی برگزیده و تفسیر شدند. در مدل سرخ (1935 م.) بهره از رمزگان تداعی گر، در آینه دروغین (1929 م.) استفاده از رمزگان قیاسی، در پسر انسان (1964 م.) نقش رمزگان جایگزین و در آشکارسازی حضور (1936 م.) کارکرد رمزگان فشرده کشف و تحلیل گردید.
ارائه مدل ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران با محوریت برنامه های نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران با محوریت برنامه های نمایشی است. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از روش مفهوم سازی بنیادی (داده بنی اد) انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تع داد چهارده نفر از مراجع عظام تقلید، وزرای دولت های گذشته، اعضای هیئت علمی دانشگا هها وافراد دارای تجربه کاری در حوزه سیمای ج.ا.ایران مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و سپس داده های حاصل، از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلویزیون، سه کارکرد اصلی جهت ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی در برنامه های نمایشی ایفا می نماید. اولین کارکرد تلویزیون که در این پژوهش شناسایی شده، عبارت از فراهم سازی عواملِ میانجیِشکوفاییِ سبک زندگی اسلامی-ایرانی اس ت. دومین کارکرد نمایشخصوصیات فرهنگ ملی و خرده فرهنگ های بومی-محلی است. سومین کارکرد تلویزیون جهت ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی اس ت ک ه در ای ن پژوهش مورد شناسایی قرار گرفته است.
نمودهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت وجود آدمی و نسبت آن با تاریخ و فرهنگ، شاید محوری ترین مسئله ای باشد که در عرصه انسان شناسی ادبیات می بایست همواره مورد توجه واقع گردد و البته پرسشگری در این مقوله به گفته مارتین هایدگر تقوای تفکر است. حال انسان شناسی ادبیات می کوشد با توسل به بازنمودهای آدمیان در آثار ادبی به شناخت انسان از وجود او، پا را بیرون می نهد و به تجلیات وجودیش در شیوه زندگی، اقتصاد، خانواده، مذهب، هنر و... روی می آورد. انسان شناسی ادبیات معطوف به این رویکرد دیالکتیک در آن مسئله اساسی است.
عکاسى و چرخش فرهنگی (بررسى نقش فناورانه دوربین عکاسى و عکس در تغییرات فرهنگى جامعة ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران عرصه پساپدیدارشناسی می کوشند انسان، جهان، و فناوری را در رابطه ای هم بسته با هم قرار دهند و در نظر دارند نسبتی را مشخص کنند که فناوری میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است. دوربین عکاسی، در مقام فناوری و رسانه ای فرهنگ ساز، به فراخور بافتی که در آن قرار می گیرد معانی اجتماعی و فرهنگی خاصی را نیز تولید می کند. در این مقاله سعی بر آن است به نقش فناورانه دوربین عکاسی در جامعه و فرهنگ ایران پرداخته شود. نگارنده در پی یافتن نسبتی است که عکاسی میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است، نسبتی که چرخشی فرهنگی را قطعیت بخشیده است، و می کوشد تحلیلی بر بنیان آرای دیرینه شناختی فوکو ارائه دهد تا بنیان های معرفت شناختی این چرخش فرهنگی را نیز مشخص کند. نتایج حاکی از آن است که عکاسی به ایجاد نوعی جهان بینی مبتنی بر امور، پدیده ها، و مناسبت های این جهانی و دنیوی منجر شده و ایران را دست خوش نوعی نوگرایی فرهنگی کرده است.