باوجود افزایش آگاهی زنان و دسترسی آسان آن ها به وسایل پیشگیری از حاملگی، زنانی هستند که از این وسایل استفاده نمی کنند. عدم استفاده از روشهای پیشگیری، از طریق تأثیر بر حاملگیهای برنامهریزی نشده و سقط جنین بر سلامت مادر و کودک تأثیر می گذارد. هدف از این مقاله، بررسی میزان شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در میان زنان کُردِ همسردار 49-15 ساله شهر مهاباد است. دادهها حاصل یک پیمایش مقطعی است که در فروردین ماه 1391 بر روی نمونه ای بالغ بر 700 خانوار انجام شد. یافته ها از شیوع گسترده استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در نمونه مورد بررسی حکایت دارد، به طوری که 3/74 درصد زنان در زمان مطالعه از یکی از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکردند. بر پایه این بررسی، سهم روشهای مُدرن و سنّتی پیشگیری از حاملگی به ترتیب 2/71 و 8/28 درصد است. نتایج تحلیل تمایز نشان داد که عواملی چون هزینه های مرتبط با مخالفتهای فرهنگی و اجتماعی و شمار فرزندان در حال حاضر زنده از بیشترین تأثیر در استفاده زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی برخوردارند. استقلال زنان و نگرش آن ها نسبت به هزینه ها و منافع فرزندان از جمله متغیّرهای فرهنگی تأثیرگذار در این زمینه می باشند. نتایج گویای آن است که کاهش هزینه های درک شده برای وسایل پیشگیری، بهبود دانش و آگاهی زنان درباره روشهای مدرن پیشگیری و تثبیت مشروعیّتهای اجتماعی و فرهنگی استفاده از این وسایل، نقش مهمّی در اعمال استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی و ارتقاء سلامت مادران و نوزادان دارد.
راندن شاعران از جمهوریت افلاطون برای ایجاد جامعه ای عاری از مسئولیت گریزی نخستین گام در نوشته های فلسفی نظرورزانه ی غربی در انتقاد از هنر و ادبیات است. از دیدگاه افلاطونی، نگارش «غیرمسئولانه»ی غیرعقلایی، که شعر به دلیل ماهیت الهامی، تبلور جدی آن است، نظام اجتماع ایدآل یونانیان را می آشوبد و باید از آن به نفع نوشتار فلسفی نظرورزانه، که عقلایی و حقیقت جو است، احتراز کرد. با وجود عدم امکان تعیین دقیق صحت و سقم این نظرات، آن ها در طول تاریخ در اشکال مختلف بیان شده و بحران های جوامع بشری به آن نظرات نسبت داده شده اند. در این مقاله، با توجه ویژه به دوره ی مدرن، بحث می شود که به دلیل نقصان در «گفتمان فلسفی» مدرن، نوشته های فلسفی به ظاهر «مسئولانه» خود خطرناک و عامل بحران های سیاسی و اجتماعی بوده اند. شاید نگارش برآمده از «گفتمان ادبی» بتواند نقش «مسئولانه تری» داشته باشد.
دانشمندان بسیاری زاده شده اند، عمری سپری کرده و درگذشته اند، انسان های واقعی و ارزنده ای نیز بوده اند که بخشی از عمر جهان را به خود اختصاص داده اند. اما کم بوده اند آنهایی که هم دانشمند بودند و هم انسان. احمد تفضلی یکی از این نوادر بود با علمی سرشار و وجدانی آگاه...
امروزه مسئله هویت های قومی به مسئله ای جهانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه تبدیل شده است. هویت قومی تنها یکی از هویت های چندگانه انسان است که با سایر هویت های او، از جمله هویت جنسیتی به عنوان یکی از حلقه های ثابت هویتی کنشگران در کنش و واکنش است و برآیند این تعاملات است که در تعریف و بازتعریف هویت های چندگانه اثر دارد. این مقاله با کاربرد نظریة کهن گرایان و نوگرایان به بررسی هویت قومی شهروندان خرم آبادی و عوامل مؤثر بر شکل گیری آن می پردازد. مسئله اصلی پژوهش به تعاملات دو هویت قومی و جنسیتی و میزان هویت قومی در بین زنان و مردان باز می گردد. جمعیت آماری این پژوهش را زنان و مردان بالای 15 سال و ساکن در مناطق 16 گانة شهر خرم آباد تشکیل می دهد. نمونه گیری با روش طبقه بندی شده متناسب انجام شده و حجم نمونه 392 نفر بوده است. اطلاعات مورد نیاز با کاربرد روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه کتبی جمع آوری شده و با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش ضمن تأیید نظریه کهن گرایان امکان جدیدی را برای تفسیر نظریة نوگرایان دربارة شکل گیری هویت های قومی زنان به دست می دهد.
"اساطیر و نقش آن در شکل گیری بنیان های فکری جوامع مختلف بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هر یک از جلوه های آن در طول زندگی، به ویژه دوره معاصر – که عصر ظهور تکنولوژی و فن آوری است – بر کسی پوشیده نیست.
اسطوره ها در شعر نوگرایان نیز به دو صورت اسطوره سازی و اسطوره پردازی نمود یافته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا اصالت فرهنگ و هنر ریشه دار ایرانی حفظ شود.
به نظر نگارنده، اگر چه کمیت اسطوره پردازی در آثار نوگرایان بیش از اسطوره سازی است؛ اما جاذبه های اسطوره سازی در شعر بعضی از آنان، در خور تحسین است.
وجه بارز این شیوه شاعری، تحول خواهی و غرض اصلی آن، عبور از بن بست هاست و نگرش شاعر نوگرا به مفاهیم اسطوره ای – که عمدتا از جنبه های تخیلی ذهن بشر است – یک نگاه آرمان گرایانه با رویکرد سیاسی – اجتماعی است.
نهایت این که: بازتاب حضور پدیده های اساطیری در سروده های نوپردازان می تواند ریشه در ذوق و نوع نگاه آنان به مقوله های اسطوره ای داشته باشد."