تحقیق حاضر تلاش می کند تا برخی از مهمترین زمینه ها و انگیزه های مرتبط با گرایش جوانان تحصیلکرده دانشگاهی برای مهاجرت به خارج از کشور را مورد بررسی قرار دهد. مباحث این مقاله مبتنی بر تجزیه و تحلیل های یک تحقیق پیمایشی است که جمعیت آن را مجموعا تعداد 327 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل می دهند که با استفاده روش نمونه گیری طبقه بندی مرکب از نمونه گیری تصادفی ساده و سیستماتیک و تشکیل گروه های مشخص با صفات همگن از جامعه ی آماری و با میانگین آلفای کرونباخ حدود ۷۹/۰ انتخاب شده اند. مطابق نتایج این تحقیق، نزدیک به نیمی از افراد در این تحقیق تمایل دارند تا به خارج از کشور مهاجرت کنند. درعین حال، این میزان تمایل بطور معنی داری تابعی از ویژگیهای جمعیت شناختی مانند سن، جنس و وضعیت تاهل می باشد. تجزیه و تحلیل های رگرسیونی این تحقیق نیز نشان داده است که متغیرهایی از قبیل احساس امنیت، دینداری، هویت ملی، و بویژه انگیزه های اقتصادی و شغلی، دارای تاثیرات معنی داری بر روی تمایل به مهاجرت است. در مجموع، تحقیق حاضر شواهد تجربی جدیدی در چارچوب مدل نظری اورت لی (1966) و در تایید یافته های تحقیق سازمان ملل متحد (2002) ارائه می کند زیرا مطابق یافته های این تحقیق می توان چنین نتیجه گیری کرد که گرایش جوانان به مهاجرت عمدتا تحت تاثیر دستیابی به فرصت های شغلی و تحصیلی مناسب تر است.
در این مقاله با استفاده از داده های ملی جمع آوری شده توسط پژوهشکده آمار در سال 1393 (تعداد 12858)، به بررسی رابطه تمایل به فرزندآوری (و میزان فرزندان دلخواه) زوج های در آستانه ازدواج با برخی عوامل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و فرهنگی (بعضی باورها در مورد فرزندآوری) پرداخته می شود. جنسیت رابطه معناداری با تمایل به فرزندآوری و تعداد فرزندان دلخواه دارد و این دو به ویژه تمایل به فرزندآوری برای مردان بیشتر است. افراد با تعداد خواهر و برادر بیشتر، تمایل بیشتری به فرزندآوری دارند. در مورد سکونت، هر دو برای مناطق روستایی بیشتر است، ولی رابطه تمایل به فرزندآوری و سکونت معنادار نیست. تحصیلات و استفاده از اینترنت رابطه منفی معنی داری با تمایل به فرزندآوری و تعداد فرزندان دلخواه دارند. درآمد همسر با هر دو رابطه معنی دار دارد، ولی رابطه درآمد با تعداد فرزند دلخواه معنی دار نیست. این روابط نشان دهنده تأثیر نوسازی (و افکار مرتبط با آن) با تمایل به فرزندآوری است. در میان باورها، اهمیت راحتی فردی قوی ترین رابطه را با تمایل به فرزندآوری دارد، ولی در مورد تعداد فرزندان دلخواه پس از یک باور دینی در مورد مخارج فرزندان قرار دارد. نتایج نشان دهنده تنوع و پیچیدگی ارتباط باورهای فرهنگی با تمایل به فرزندآوری و تعداد فرزندان دلخواه است.