فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۴۸۱.

شرور وحشتناک و سکوت خداوند از دیدگاه مریلین آدامز با رویکرد الهیات اگزیستانسیال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا سکوت خداوند شر شرور وحشتناک مریلین آدامز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۳۴
مسئله سکوت خداوند مسئله ای است که برای بسیاری از خداباوران رخ می دهد. بسیاری از مؤمنان هنگام رنج های خود، زمانی که خداوند را با همه وجود صدا می زنند و هیچ حضوری از خداوند را حس نمی کنند، گمان می کنند تکیه گاه خود را از دست داده اند و به حدی در ایمان خود تردید می کنند که گویی دیگر با این خدا نمی توان زندگی کرد. هیچ تئودیسه و دفاعیه ای نمی تواند پاسخگوی این مسئله باشد. زیرا این مسئله یک مسئله عاطفی است که به قلب خداباوران خدشه وارد می کند و نه صرفاً به عقلشان. مریلین آدامز نیز با تکیه بر الهیات اگزیستانسی رویکرد جدیدی به این مسئله داشته است. آدامز پاسخ به رنج ها را تنها در گرو خداباوری ممکن می داند. زیرا همه از کنار ما می روند، اما خداوند همیشه کنار ما حضور دارد و ما باید با مراقبت های معنوی حضور آرامش بخش خداوند را در کنار خود حس کنیم. آدامز با بیان سه مرحله از شکست رنج ها به روش توصیفی تحلیلی به حل این معضل می پردازد. این سه مرحله عبارت است از: 1. ایجاد یک رابطه وحدت بخش بین دو جنبه ترس از شرور وحشتناک و صمیمیت با خدا؛ 2. بهبود ظرفیت های معناسازی برای فرد درگیر رنج؛ 3. بازسازی رابطه فرد درگیر رنج با جهان مادی به گونه ای که دیگر در برابر رنج های این جهان آسیب پذیر نباشد.
۴۸۲.

بررسی مقایسه ای حیات طیبه از منظر علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیات طیبه علامه طباطبایی آیت الله مصباح ایمان و عمل صالح کمال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
یﮑﯽ از مهم ترین دﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎی ﺑﺸﺮ، چگونگی داشتن حیاتی پاک، آرام و بی آلایش با کم ترین رنج و سختی و حیاتی جاودانه است. این ﭘﮋوﻫﺶ، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ ﮐﻪ »ﺣﯿﺎت ﻃﯿﺒﻪ از دیﺪﮔﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎیﯽ و آیت الله مصباح به چه معنا است و راه های وصول به آن کدامند؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که از منظر علامه، حیات طیبه در همین دنیا و حیاتی جدید و مختص مردم مؤمن دارای عمل صالح است. اما از نظر آیت الله مصباح، نفس طیبه دارای حیات طیبه، درجاتی دارد که اگر کسی انسان بالفعل شد و به مرحله بالاتر از حیات معقول رسید، دارای حیات طیبه خواهد شد. از نظر ﻋﻼﻣﻪ، یﮑﯽ از عوامل نیل انسان به حیات طیبه، عبادت و بندگی اوست که از خودشناسی وی نشات می گیرد، اما استاد مصباح علاوه بر خودشناسی، بر نقش کلیدی میل و گرایش فطری انسان و محبت و کشش به خداشناسی نیز تاکید دارد. همچنین هر دو استاد ترک لذت های زودگذر دنیایی و نقش بندگی و پذیرش ولایت ائمه(ع) و ایمان قرین با عمل صالح را در وصول انسان به حیات طیبه مؤثر می دانند. از منظر استاد مصباح، آنچه مطلوب بالذّات است، «ارزش ذاتی» است، که مصداق آن «کمال انسان» و مصداق کمال انسان هم «تقرّب به خدا» است که اوج کمال و سیر انسان و فلسفه اصلی خلقت انسان است.
۴۸۳.

بررسی نقش مبنای غرب شناختی و جامعه شناختی فرایند تولید علم، در تعیین هویت علم دینی از منظر فرهنگستان علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هویت علم دینی مبنای غرب شناختی و جامعه شناختی فرایند تولید علم فرهنگستان علوم اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۸۷
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و از این رو همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علمی دینی پیشنهاد شده است. یکی از مراکزی که با سابقه ای طولانی به این امر اهتمام ویژه داشته و تولیدات و نظریه های درخور توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی» است. ارائه نظریه در تولید علم دینی قبل از تبیین هویت آن خطاست و محققان را به مغالطات فراوان مبتلا خواهد کرد؛ به همین دلیل فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به ابعاد شش گانه غرب شناختی و جامعه شناختی فرایند تولید علم، معرفت شناختی، فلسفی، منطقی، روش شناختی، و دین شناختی پرداخته است. در این نوشته دو مبنای نخست بررسی شده اند. اصحاب فرهنگستان در مبنای غرب شناختی فرایند تولید علم به ماهیت غیرالاهی علوم تولیدشده در دنیای مدرن قائل اند و در مبنای جامعه شناختی، حالت های بیست وهفت گانه ترابط «عوامل»، «مقاطع» و «سطوح» تولید علم را طرح کرده اند.
۴۸۴.

سه بیان از «دیرند» در فلسفه برگسون؛ صورت بندی دلوزی از فلسفه برگسون چه «تفاوتی» دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برگسون دوگانه انگاری یگانه انگاری بیانگری دلوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
فلسفه برگسون را گاه دوگانه انگار دانسته اند و گاه یگانه انگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریح های برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیده اند فلسفه برگسون را هم زمان دوگانه انگار و یگانه انگار بخوانند، اما کوشش ها نه تنها نابسنده بوده بلکه بر دشواری های پیشین نیز افزوده است؛ زیرا گاه فلسفه برگسون را به فلسفه ای وحدت وجودی بازبرده و گاهی بر بنیادی دیالکتیکی استوار ساخته و گاه دیگر آن را به نوعی دوگانه انگاریِ متعارف بدل کرده است. ژیل دلوز، با طرح آموزه «تفاوت»، خوانشی از فلسفه برگسون به دست داده است که بر اساس آن فلسفه برگسون لحظات مختلفی از دوگانه انگاری و یگانه انگاری دارد که در هریک، دیرند «بیانی» دیگرگونه می پذیرد: از دوگانه انگاری مطلق به یگانه انگاری نهفته و سپس به دوگانه انگاریِ بازیافته. هدف این مقاله این است که ضمن برجسته کردن تفاوت اساسی خوانش دلوز با بقیه خوانش های وحدت وجودی یا دوگانه انگار یا دیالکتیکی از فلسفه برگسون، نشان دهد که توضیح نسبت این لحظات و به ویژه توضیح منطق گذارِ واپسین به دوگانه انگاریِ بازیافته مستلزم فراخواندن آموزه ای است که گرچه دلوز خود آن را پرورانده، در خوانش اش از برگسون آن را چندان برجسته نکرده است. به این ترتیب، مدعا این است که توضیح منطقِ تفکیک لحظه های فلسفه برگسون در خوانش دلوز و نیز منطق گذار از هریک به دیگری، به جای ملاحظه دو بیان از دیرند، مقتضی در شمار آوردن بیان سومِ دیرند همچون تفاوت فی نفسه است. این گونه است که بیان پذیری هریک از وجوه دیرند در سه گونه تفاوت میسر می گردد: دیرند همچون امر ناب در تفاوت ماهوی، دیرند همچون امر فراگیر در تفاوت شدّی و دیرند همچون امر خلاق در تفاوت فی نفسه.
۴۸۵.

جهت داری معرفت شناختی و مبانی آن؛ معرفی و نقد دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: جهت داری علم جهت داری معرفت شناختی فرهنگستان علوم اسلامی میرباقری اصل فاعلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۰۳
از منظر فرهنگستان علوم اسلامی، جهت داری علوم به سه معنای کارآمدی، متدولوژی و معرفت شناختی است. فرهنگستان مدعی است که معنای اول و دوم حتی بر مبنای معرفت شناختی رایج قابل اثبات است ولی معنای سوم صرفا با مبانی معرفت شناختی این مجموعه قابل اثبات است. هدف این پژوهش معرفی و نقد نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره جهت داری معرفت شناختی علوم است و روش آن توصیفی-تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است. یافته ها نشان گر آن است که جهت داری علوم به معنای معرفت شناختی دارای پنج مبناست: اصل فاعلیّت به جای اصل علیّت، تناسب صورت با خارج به جای تطابق آن دو، ارزیابی معرفت با سنجه حق و باطل به جای صدق و کذب، نسبیت در فهم و آمیختگی انگیزه و انگیخته. همه این مبانی با نقد جدی مواجه هستند. این دیدگاه به نتایجی از جمله نسبیت گرایی منتهی می گردد که آن را غیرقابل پذیرش می کند.
۴۸۶.

بررسی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس براساس فلسفه سینوی و فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن نفس ناطقه تجرد ابن سینا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۶
امروزه معادل دانستن ذهن در فلسفه غرب با نفس در فلسفه اسلامی به روندی معمول، ولی قابل مناقشه بدل شده است. از طرف دیگر مفهوم نفس به دلیل تبادر جوهریت و تجرد از آن، در رویکردهای فیزیکالیستی، حذف شده است؛ لذا ارائه نظریه فلسفه اسلامی در خصوص مسائل نفس شناسی، نیازمند تعیین مفهومی مشترک است که دست کم آن مفهوم مشترک توسط تمامی دیدگاه ها مورد تایید باشد. این مطلب لزوم پیشنهاد جایگزینی ذهن به جای نفس در فلسفه اسلامی را مهم جلوه می دهد. برای این کار ابتدا باید جایگاه ذهن را از دیدگاه سینوی و صدرایی روشن کرده و معین کرد که کدام یک، ذهن را عینا همان چیزی می داند که در فلسفه ذهن شناخته شده است. سپس در بستر آن، استنباط کرد که مبتنی بر فلسفه کدام یک، جایگزینی ذهن به جای نفس امری ممکن است. در فلسفه ابن سینا نفس ناطقه به نفس انسانی گفته می شود که تجرد عقلی دارد و غیر از قوایش است. در فلسفه صدرایی نفس ناطقه به مرتبه مثالی از مطلق نفس انسانی گفته می شود و با قوای نفس که مثالی اند، در مرتبه آن ها عینیت دارد. ذهن در فلسفه ابن سینا، یا حیثیت معرفتی اخذ شده از نفس ناطقه است و یا مجموعه قوای معرفتی نفس ناطقه را نشان می دهد. اما در فلسفه صدرایی ذهن همان نفس انسان در مرتبه ناطقه آن است. بر اساس فلسفه صدرایی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس در مرتبه مثالی آن وجود دارد؛ اما در فلسفه سینوی چنین چیزی میسر نیست.
۴۸۷.

بازخوانی عقل آناکساگوراس در روانشناسی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو آناکساگوراس کتاب النفس عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۶
یکی از مباحث بسیار دشوار در روانشناسی ارسطو بحث عقل است. این بحث که در طول تاریخ دست مایه تفاسیر بسیار گوناگون بوده به ندرت از منظر مواجهه ارسطو با پیشینیانش بررسی شده است. این مقاله استدلال میکند که ارسطو در این بحث وام دار آناکساگوراس است و نظریه او را دراین باب ارتقا میدهد و در چارچوب مبانی خودش بازخوانی میکند. مهمترین و چالشبرانگیزترین مباحثی که در کتاب درباره نفس در موضوعِ عقل مطرح شده از این منظر قابلِ فهم میشوند. آناکساگوراس صریحاً یا ضمناً دو وصفِ عدمتعین و سرمدیت را به عقل نسبت میداد. ارسطو این دو وصف را برای عقل میپذیرد و میکوشد تا مشکلاتی را که بر سر راه این دو قرار دارد برطرف کند. هر دویِ این اوصاف با فعالیت اصلیِ عقل، یعنی شناختن و تعقلکردن، ناسازگارند. آنچه مطلقاً نامتعین است به هیچ چیزی شباهت ندارد. پس، مطابق حکم مشهورِ «شبیه شبیه را میشناسد»، قادر به شناختن نخواهد بود. همچنین شناختن نوعی عبور از قوه به فعل است که از لوازم ماده است. ازاین رو، عقل اگر بخواهد فعالیت شناختی داشته باشد، نمیتواند سرمدی باشد. نشان دادهایم که مباحث دو فصل چهارم و پنجم از کتاب سومِ درباره نفس به همین دو مسئله پاسخ میدهند.
۴۸۸.

تمایز امکان و احتمال از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا امکان احتمال ارسطو فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۱
ابن سینا در کتاب شفا میان مفهوم احتمال و امکان تمایز گذاشته و با بیان سه رویکرد این دو مفهوم را از یکدیگر متمایز کرده گرچه بررسی های انجام شده نشان می دهد وی به صورت مستقل به مسئله احتمال نپرداخته است. این پژوهش به دنبال بررسی تمایز میان امکان و احتمال با توجه به آثار ابن سینا است. نتایج نشان می دهد که تمایز هایی که ابن سینا میان امکان و احتمال بر شمرده هر کدام ریشه تاریخی خاص خود را دارد. ذهنی بودن احتمال و عینی بودن امکان گرچه نظر اکثر منطق دانان است اما نمی تواند تمایز دقیقی میان امکان و احتمال ترسیم کند. تمایز دوم در واقع تمایز میان امکان استقبالی و احتمال وقوع امری در آینده است که گویای تمایز میان امکان استقبالی ابن سینا و امکان استقبالی فارابی است. تمایز سوم نیز به نظر خلط واژه احتمال و امکان خاص است که ریشه در ترجمه آثار ارسطو دارد.
۴۸۹.

The Philosophy of Teacher Immunity: EFL Teachers’ Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: EFL Teachers teacher education teacher factors teacher immunity philosophy

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۰
Teacher factors encompass the teachers’ cognitive and affective characteristics that are likely to affect their instructional efficacy. Language teacher immunity is one of the affective factors that determines the teachers’ psychological well-being in their settings. The present study strived to itemize the factors in novice and experienced EFL instructors’ teacher immunity philosophy. To this end, first, the researchers used convenience sampling for selecting 62 EFL teachers including 38 novice and 24 experienced teachers at ten prominent language institutes in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they conducted 30-minute interviews with the participants for determining the factors that influenced their TI philosophy using a researcher-developed semi-structured interview protocol. Lastly, they used thematic analysis in order to particularize the main factors in their teacher immunity philosophy. The findings of the study indicated that while the novice teachers considered external support as the main factor in their philosophy, the experienced teachers regarded their internal strength as the decisive factor that influenced their teacher immunity philosophy. The findings may have practical implications for teacher education courses in foreign language contexts.
۴۹۰.

شواهدی بر «اصالت ماهیت» نزد غیاث الدین منصور دشتکی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غیاث الدین منصور دشتکی ملاصدرا وجود موجود ماهیت اصالت معقول ثانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۵۱
ملاصدرا «اصالت وجود» را به عنوان مبنای حکمت متعالیه با ادلّه محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشائیان را قائل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند نزد حکمای متقدّم مسئله اصالت وجود یا ماهیت بدین گونه مطرح نبوده، لکن با بررسی آثار و عبارات ایشان می توان یکی از طرفین مسئله را به آنان نسبت داد. این پژوهش در پی یافتن نظر «غیاث الدین منصور دشتکی» در این باب است. با تدقیق در نصوص و عبارات وی به روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای حکمت صدرایی؛ ضمن ارائه شواهدی متقن اعتقاد به «اصالت ماهیت» نزد غیاث الدین منصور قابل برداشت است؛ شواهد مذکور به فراخور این تحقیق ارائه و مدعا تبیین خواهد شد. غیاث الدین مفهوم «وجود» را جزء معقولات ثانی اعتباری و زائد بر ماهیت دانسته، تحقق هرگونه فرد و مصداق خارجی را برای آن انکار نموده است. وی بر همین اساس قائل به تشکیک در ماهیت، مجعولیت آن، تقدّم و تأخر بالتجوهر و وجود بالذات کلّی طبیعی در خارج شده است.
۴۹۱.

صورت بندی اخلاق و تربیت خانواده در فلسفۀ منسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اخلاق و تربیت فلسفۀ منسیوس قواعد و نظام اخلاقی-تربیتی محبت و عشق لایه ای و مدرج فلسفۀ سیاسی چین باستان خانواده دولت کوچک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۵۸
چین باستان سرزمین فلسفه و حکمت عملی است که محور عمدۀ آن، خانواده، به مثابۀ دولت کوچک و اتصالش به ساحت اجتماع است. منسیوس در فلسفه ورزی به پیوستگی فرد، خانواده و حکومت معتقد است و رابطه ای خطی میان آ نها می بیند. این مقاله بر پایۀ چارچوب نظری پارادایم در پاسخ بدین پرسش که بنیادها و رویکردهای اخلاق و تربیت خانواده در فلسفۀ چین باستان و به طور خاص منسیوس چیست، این فرضیه را پیش می کشد که منسیوس در دستگاه فکری کنفوسیوسی، اما با نوآوری به طرح پارادایم (الگو) خود پرداخته و در پرتو آن، رویکردی معنوی تر در تحلیل اخلاق و تربیت، قواعد اخلاقی، شبکۀ نظام اخلاقی و فضیلت های نظام خانواده داشته است. او رویکرد متافیزیکی قوی تر و شفاف تر و تأکید بسیار بر نیک سرشتی انسان دارد که در مباحث تربیتی و اخلاقی بسامد و اثرگذاری بسیار دارد. از دیدگاه وی روابط میان زن و شوهر، آغاز تمامی روابط انسانی است و سهم عمده ای در آرامش اجتماع دارد. از نظر منسیوس الفت میان زن و شوهر، رفتار مهربانانه با کودکان، تقسیم کار و تداوم خدمت به والدین پس از مرگ، اضلاع مهم خانواده است. رفتار حکومت به گونه ای که مردم به آسانی بتوانند خانواده تشکیل دهند؛ ارتباط میان مهربانی با کودک و وظیفه شناسی او و نظم در مملکت؛ تعیین امور داخلی توسط زن و امور کاری توسط شوهر؛ پدر سخت گیر و مادر مهربان؛ علنی نکردن اشتباهات والدین؛ و عشق و محبت درجه بندی شده با اولویت خانواده؛ یافته های پژوهش است.
۴۹۲.

بررسی انتقادی «ثبات تغیّر» در ربط ثابت به متغیّر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ربط ثابت به متغیر ثبات تغیر پارادوکس تناقض فلسفۀ صدرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۳
ازآنجاکه صدرا در بحثی چون ربط ثابت به متغیّر (و قدیم به حادث) بر ثبات تغیّر پای می فشرد، این مسئلۀ مهم پیش می آید که تعبیر متناقض نمایی چون «ثبات تغیّر» تا چه اندازه پذیرفتنی است؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی همین تقریر خاص صدرایی از «ثبات تغیّر» در بحث ربط ثابت به متغیّر و بحث های مشابه است. خواهیم دید شارحان صدرایی در برابر تعبیرهایی چون ثبات تغیّر واکنش های متفاوتی نشان داده اند؛ برخی همچون علّامه طباطبایی آن را پذیرفته اند و برخی همچون مطهری و مصباح یزدی آن را نپذیرفته اند. خلاصۀ نقدهای مطهری و مصباح یزدی این است که ثبات تغیّر امری انتزاعی و ذهنی است و نه خارجی و به مفهوم مربوط است نه به مصداق. ما در ادامه، نقدهای مطهری و مصباح را به چالش خواهیم کشید: اگر در خارج نوعی ثبات (به عنوان نفس الامر) وجود نداشته باشد، ذهن ما نمی تواند مفهوم ثبات را دربارۀ آن تغیّرهای خارجی به کار ببرد؛ به دیگر سخن، چون ثبات ذهنی بر یک ثبات خارجی دلالت می کند، پس در جهان خارج نوعی ثبات وجود دارد و بحث در نهایت، دربارۀ همان متعلّق خارجی است. در نقد خاص خود بر ثبات تغیّر نیز بر ساختار منطقی مبحث تمرکز خواهیم کرد و از این راه نشان خواهیم داد که ثبات تغیّر صدرایی نه صرفاً یک پارادوکس، بلکه ظاهراً یک تناقض واقعی است. ولی اگر ثبات در تغیّر را برخلاف فلسفۀ صدرایی، صرفاً به معنای دوام زمانی خارجی به شمار آوریم، از دل این تأکّد در تغیّر به صورت تناقض آمیزی ثابت مجرد بیرون نخواهد آمد.
۴۹۳.

ساختارگرایی علمی و چالش نیومن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی رئالیستی نقد نیومن رمزی سازی نظریه ها ساختارگرایی تجربه گرایانه ون فراسن پارادوکس پاتنم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۷۵
فلاسفه علم، اعم از رئالیست و آنتی رئالیست، از اوایل قرن بیستم، عمدتاً با انگیزه غلبه بر برخی مسائل در فرایند فهم علم (بالاخص برخی مسائل جدّی که از واقعیّاتی چون تغییر متوالی و عمیق نظریه های علمی ناشی می شدند)، گرایش ویژه ای به مفهوم "ساختار" نشان داده اند. در این راستا، تاکنون انواع مختلف "ساختارگرایی" حول این باور شکل گرفته اند که علم صرفاً قادر است از ساختار جهان (و نه از ابعاد هستی شناختی اشیاء آن) پرده بر دارد. با این حال، همه ساختارگرایی ها با نقد بسیار مهمّ و جدّی به نام "نقد نیومن" مواجه شده اند که طبق آن اگر قرار باشد ساختار حداکثر چیزی باشد که ما از جهان می دانیم، در آن صورت کلِّ چیزی که عملاً از جهان خواهیم دانست جز کاردینالیتی، یعنی تعداد اشیاء مربوط، نخواهد بود.نظر به جایگاه ویژه ساختارگرایی در فلسفه علم و همچنین عمق و جدّیت نقد نیومن، ما در این مقاله قصد داریم ضمن معرفی ساختارگراییِ علمیِ رئالیستی و نیز آنتی رئالیستی، پاسخ آنها به این نقد را مورد برّرسی و ارزیابی قرار دهیم. نتایج این برّرسی حکایت از ناتوانی یا لااقل مسئله داری جدّی هر دوی این ساختارگرایی ها در تدارک پاسخی رضایت بخش به چالش نیومن دارد: ناتوانی و مسئله داری که عمدتاً ریشه در همان ماهیّت و مبانی ساختارگرایانه این مکاتب دارد.
۴۹۴.

واکاوی شهود مقولی در پژوهش های منطقی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود مقولی شهود حسی افعال بنیان گذار افعال بسیط افعال مقولی شهود ایدتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۷
هوسرل در پژوهش ششم از پژوهش های منطقی ، دربارۀ «شهود مقولی» بحث کند. در شهود مقولی با اضافه ای فوق بر ادراکات حسی مواجه ایم که در مرحلۀ انتقال ادراک حسی به گزاره ای، محمولی بدان افزوده می شود. مسئلۀ مقالۀ حاضر، تبیین جایگاه شهود مقولی و نسبت آن با ادراک از نظرگاه هوسرل در پژوهش های منطقی اوست. ضرورت و اهمیت این مسئله آن اندازه است که می توان آن را شالوده و سنگ بنای پدیدارشناسی و هر نظریۀ شناخت آینده دانست و حتی هایدگر آن را یکی از چهار موضوع اصلی پدیدارشناسی هوسرل برمی شمرد. روند بحث با توضیح تفاوت «ادراک»، «شهود»، «ابژه» و «پُرشدگی» آغاز می شود. سپس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی رابطۀ شهود مقولی با عناصر مقولی تفکر، تقابل افعال بسیط و مقولی، مراحل افعال در شهود مقولی تألیفی، نقش مهم احساس در شهود مقولی و در کنار شهود مقولی تألیفیْ، شهود ایدتیک بررسی خواهد شد. یکی از دستاوردهای این نوشتار، شرح مراحل سه گانۀ شهودهای مقولی تألیفی است: ادراک بسیط ابتدایی از کل، ادراکات تقسیم کننده به اجزای کوچک تر، و التفات تألیفی مقولی بالفعل. نوآوری این نوشتار در این است که از نظر هوسرل ما همان طور که از ابژه های حسی شهود داریم، شهود عقلی و شهود مقولی نیز داریم.
۴۹۵.

Is Falsifiability a ‘Blunt Instrument’ for Modern Physics?(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Karl Popper falsifiability empirical confirmation the method of (non - justificational) criticism string theory

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۶۵
Modern (theoretical) physics seems to be in deep crisis today as many of its core aspects are not empirically well-confirmed. Heated exchanges among physicists on the scientific status of physical theories with little or, at best, a tenuous connection to possible experimental tests is highly visible in the popular scientific literature. Some physicists (e.g., Carroll 2014, 2019; Ijjas et al., 2017) argue that science must discard empirical testability as one of its defining properties and the highly explanatory theories of present-day physics should be exempted from experimental testing, while others (e.g., Ellis & Silk 2014) spot in these arguments (for softening the testability or falsifiability requirement for modern physics) a dangerous tendency to undermine science. The philosopher of science who naturally draws most attention in these current debates is Karl Popper (1902-1994). His views, however, are often misrepresented in these debates. The prime objective of this paper is to explain how a more enlightened perspective on the ongoing debates can be obtained by a careful scrutiny of the Popperian criterion of falsifiability. As a first step in achieving this objective we will analyze the two major (conceptual) failures on which the current controversies rest. Our next step will be examining the controversial string theory to see whether the criteria of falsifiability is a ‘blunt instrument’ for determining its scientific status.
۴۹۶.

The community’s two bodies: incorporation and incarnation in the political phenomenology of Marc Richir

نویسنده:

کلید واژه ها: Embodiment Social Body Identity Asubjectivity Francophone Phenomenology

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
In this paper I present some elements of Marc Richir's political phenomenology. Drawing from the Husserlian distinction between Leib and Körper, as well as from the ontology of the flesh sketched in the last works of Maurice Merleau-Ponty, Richir proposed a novel reading of the relation between phenomenology, the social and the political. His project is built upon the distinction between incarnation and incorporation, two forms of embodiment that, while corresponding to the two ways of experiencing One's own body noted by Husserl and Merleau-Ponty, concern not only the embodied subject but also the individuation of the social body. This approach can be read as a radically embodied inquiry into the social and the political that constitutes a phenomenological critique of identitarian essentialism and disembodied universalism. In the first section of the article I explain the role played by intersubjectivity, asubjectivity and embodiment in Richir's understanding of the process of phenomenalization. The second section is dedicated to his elaborations on the joint sensemaking of the ipse and the community, articulated around the distinction between incarnation and incorporation. In the final section I outline a possible application of the concepts developed by Richir to the contemporary debate around identity-based politics.
۴۹۷.

Beyond the Bodily View and Psychological View of Human Beings: Human Beings are Rational Animals(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Animalism psychological view hylomorphism Persistence Identity

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۰
We are... So, to reframe the inquiry: who are we on a metaphysical level? Which aspects of ourselves are the most universally representative of who we are? How do we fare in the face of the passage of time? For decades, philosophers have debated the concept of diachronic personal identity, which focuses on the question of what keeps us alive. An intricate debate has developed between those who hold the body view (animalism) and those who hold the psychological view (memory) on the question of who we are. The two groups will eventually become so firmly set in their views that they will be unable to compromise. Hylomorphic animalism, or the view that humans are rational animals, living bodies made of prime matter and a rational soul, is an alternative answer to this divisive question that I propose in this study, following in the footsteps of Aristotle and Aquinas. We only survive if matter and rational souls do.
۴۹۸.

Some Parallels between Phenomenology and Pragmatism. Intentionality, Attention and Precategorial Dimension in Husserl and Royce

نویسنده:

کلید واژه ها: Phenomenology Pragmatism Intentionality Precategorial Attention

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۴
My aim in this paper is to show how Josiah Royce’s philosophy contains many themes that will be at the core of Husserl’s philosophical investigations. This paper is divided in two sections. The first one outlines the start point of these two philosophers, contextualizing their background and showing how they share a common purpose: put the experience at the center of their thought. For this reason, I want to analyze how they treat the concept of attention in relation to that of intentionality to argue that their philosophies are strictly anchored to the givenness of the experience. In the second one I deal with the rising of the precategorial dimension (prior to any objectivation), as a possibility of experience itself, making a parallel between the Husserlian concept of Lebenswelt and that Roycean of World of Appreciation. Through this distinction they both criticize the scientific, naturalistic and objectivistic Weltanschaung, showing how its method is founded in an intuitive and non-thematic relation with the world experience that comes ontologically before the scientific description.
۴۹۹.

یک تفسیر فرویدی-لکانی از فرایند شکل گیری متافیزیک افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فروید لکان افلاطون کارکرد تخیلی روان کارکرد نمادین روان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۴۴
در این مقاله به کارکرد تخیلی، نمادین و امر واقعی به عنوان مقولات اصلی اندیشة لکان پرداخته می شود که با بسط منطقی روانکاوی فروید حاصل شده است و نهایتاً با استفاده از شبکة مفهومی فرویدی-لکانی، ریشه های شکل گیری متافیزیک افلاطون بررسی خواهد شد. نتیجه قهری فلسفة وحدت انگارانة پارمنیدس، سکوت و لازمة صیرورت انگاری هراکلیتوس، پُرگویی است و چه بسا مرگ سقراط به واسطة بی اعتنایی اهل وحدت به مسائل اجتماعی و ژاژخایی بی اساس اهل کثرت باشد. طبق تفسیر فرویدی-لکانی قاعدتاً فلسفة پارمنیدس به خاطر پرداختن به ایده، منطبق بر عملکرد نمادین و فلسفة هراکلیتوس به خاطر توجه به ادراکات حسی با کارکرد تخیلی روان همخوانی دارد ولی طبق تفسیر افلاطونی استغراق در وحدت در عین نمادین بودن فعالیتی ایستا است و توجة صرف به کثرت هم در عین تخیلی بودن به نوعی پویایی بی بنیان می انجامد. افلاطون از کلیت و ضرورت ایده برای مقیّد کردن فرانمود شیئی استفاده می کند و از این طریق خشونت نهفته در کارکرد تخیلی را با روحیة حقیقت جویی در بازی ایده ها یا دالّ ها استعلا می بخشد. 
۵۰۰.

On the Univocity of Rawls’s Difference Principle(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Utilitarianism Maximin leximin difference principle

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۳۴
A double ambiguity has been charged against Rawls’s difference principle (DP). Is it Maximin, Leximin, or something else? Usually, following A. Sen, scholars identify DP with the so-called Leximin. One argues here that one has to distinguish 1° the Leximin, 2° the Maximin (as rule of justice formally analogous to the maximin rule of decision), represented by the figure in L of the perfectly substitutable goods, and 3° the genuine DP. When the augmentation of inequality benefits the worse off, only Pareto-strong improvements are permitted. Leximin would also permit Pareto-weak improvements too (after the first maximum D), where only the richest improves: from (2, 3) to (2, 5), say. This is forbidden by DP. With two classes, unlike Maximin, DP has no curve of indifference and is always decisive, as Leximin is. For undecisive Rules of Justice, which admit indifferent curves, I propose to add a lexically secondary rule, to break ties. That move is able to clarify the links and the differences between on the one hand Maximin alone, with its typical indifference curves in L, and on the other hand, the DP properly understood and the Leximin, which both have no indifferent curves. With two classes of persons (best off/worse off), DP appears more egalitarian than Leximin, because it's secondary rule is MinIn (Minimization of Inequality). But the intuition behind the distinction is that it cannot possible “fair” that only the best off improves in a productive social cooperation. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان