فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۴۲۱.

هستی شناسی عرفانی حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هستی شناسی عرفانی حکیم سبزواری عرفان تجلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۴۹
شناخت حقیقت هستی و چگونگی دست یابی به این شناخت از دلبستگی های دیرینه بشر بوده است. برخی با ابزار خِرد برخی با تجربه اعم از تجربه بیرونی و یا عرفانی در این عرصه گام نهاده اند. برونداد این تلاش ها، پیدایش مکاتب مختلف فکری خردگرا، تجربه گرا و شهودگرا بوده است. حاج ملاهادی سبزواری، شارح حکمت متعالیه صدرایی، در بررسی مسائل هستی شناسی، در آثار گوناگون خود، روش های عقلی، نقلی و ذوقی را بکار برده است. مساله و هدف اصلی این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده این است که وی به کدام روش دلبستگی ویژه داشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سبزواری در بررسی مسائل فلسفی، همچون «اصالت وجود، بداهت وجود، اعاده معدوم» و سایر مسائل فلسفی در آثاری مانند شرح منظومه، حواشی اسفار، حواشی شواهد الربوبیه و شرح الاسماء الحسنی به ساحت برهان اکتفا نکرده است، بلکه با روش ذوقی و عرفانی میان این مسائل فلسفی و مسائلی همچون عشق خداوند به موجودات، تجلی، فیض مقدس و وحدت وجود پیوند برقرار کرده است. سبزواری بر اساس نظریه عرفانی «لا تکرار فی التجلی» معتقد است که دو صورت یا دو حرکت متحقق در تجلی از حیث «تعاقب زمانی و مکانی» عینا همانند همدیگر نیستند. عشق نیز نقشی بنیادین در آفرینش دارد و اصولا عشق، سرچشمه آفرینش است.
۴۲۲.

طرحواره های تصویری و نقش آن در شکل گیری شبکه شعاعی مطالعه موردی ماده «دبر» در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: قرآن شبکه شعاعی دبر طرحواره های تصویری بسط استعاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۶۸
پژوهش حاضر می کوشد که با رویکردی شناختی،شبکه شعاعی ماده [دبر] در قرآن را مورد بررسی قراردهد، چرا که دستیابی به فهم دقیق واژگان قرآن،گامی مهم در جهت دستیابی به فهم دقیق آن است.شبکه شعاعی ازجمله نظریات مطرح درحوزه معنا شناسی شناختی است که دستاورد آن تحلیل شناختی معنای واژه ها در بافت های مختلف است.در این نظریه معنای واژه ها پیرامون یک معنای مرکزی شکل می گیرند و معنای مرکزی در اثر تغییرات طرحواره ای و بسط استعاری با انعطاف خود معانی دیگر را می سازد.بررسی های نشان می دهد، «پشت» معنای کانونی ماده «دبر» پیش مفهومی بدنمند است که در قالب طرحواره «جهت» درادراکات حسی-حرکتی انسان بارها تکرار می شود و به آن ساختار می بخشد، این ماده در هم نشینی های متفاوت گستره معنایی خود را توسعه میدهد و آنچه در این گسترش معنایی مؤثراست تغییرات طرحواره ای است که منجر به بسط استعاری و تولید معنا می شود. طرحواره های موجود در بنیاد استعاره های مفهومیِ پژوهش حاضر با تغییرات خود زمینه ی شکل گیری معانی چون ترس،نسل،غفلت،گمراهی، دنبال-کردن زمان،چینش هدفمند،شنیدن را فراهم آوردند،معانی به دست آمده از تغییرات در طرحواره های نیرو، جهت، حرکت، تعادل، چرخه، فرایند حاصل شدند. تغییرات طرحواره ای به خوبی نشان داد که طرحواره ها مبنای شکل گیری مفاهیم انتزاعی اند و می توانند مبنایی برای استدلال درحوزه اندیشه واقع شوند
۴۲۳.

Karl Popper in Africa: Liberal-Communitarianism as Ideology for Democratic Social Reconstruction(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Karl Popper Africa Liberalism liberal society liberal - Communitarianism Critical Rationalism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۴۳
This paper examines the liberal society that Popper lauds, that aims to be truly open, and discusses why another, more communitarian kind of society, particularly societies in Africa, may also reflect the quest for intellectual openness that is Popper’s ideal. Moreover, this paper avers reasons why Popper should be comfortable with such a liberal-communitarian mix. The inter-subjectivity in his critical rationalism is a balance of an explicit individualism, and an implicit social element (Afisi, 2016a). Popper is indeed an author of such a balance. For a society to be truly open requires the careful recognition and protection of individual freedom. However, the extent to which individuals are free to perform actions that they desire without external constraints, and the level of their individuality in relation to others when performing such actions, remain a contentious issue between liberals and more communitarian thinkers. Popper’s critical rationalism provides the necessary impetus to this contention through his view of freedom that I contend can best be viewed as carefully balanced, a view which combines individuality with a social element that upholds community values necessary for openness of society. With this combination, Popper’s politics of liberalism provides an effective model of how a truly open society can be achieved. The values inherent to Popper’s liberalism including those concerning intellectual openness, individual freedom, mutual respect, measured self-respect, welfarism, humanitarianism, accountability, critical debates and feedback from the citizens, together concern the conditions for a society to be truly open. There are many competing thoughts as to what openness might be in Popper’s philosophy. The present study of Popper does not presume to address them all. The focus here is specifically on using Popper’s idea of critical rationalism to balance relations between liberal politics of individual rights and freedom, and communitarian politics of the common good, as it relates to situations about how socio-economic and political conditions in Africa societies should be structured. While I contend that Popper’s works in political philosophy focused centrally on Western political tradition, and not about Africa in its strict sense, significant lessons can be distilled from Popper that can offer suggestions on social reforms in Africa. This paper explores Popper’s project of the open society across the plurality and differences of societies, so that his liberal ideas of individual freedom are not undermined, and the progress of the communitarian idea of the common good, that Africa societies are built upon, is also well enhanced. Liberal individualism and community values inherent to communitarianism are both well accommodated within Popper’s critical rationalism.
۴۲۴.

شیزوکاوی در مواجهه با آنالیزان های سازمانی: نقدی دلوزی-گتاریایی بر علم مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز گتاری سرمایه داری علم مدیریت شیزوکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۹۳
دلوز و گتاری در دوره دوم فلسفی شان -به صورتِ ویژه در مجلّدات سرمایه داری و شیزوفرنی- انگشت اتهامشان را به سمتِ ماشین سرمایه داری می گیرند و یکی از خصایص مهم آن را ارتجاعی بودنش می دانند. ارتجاع به این معنا که نهاد سرکوب و سلطه، پس از هر قلمروزدایی، مجدداً قلمروگذاری می کند و در هیبت جدیدی آکسیوم صلب و ثابت پیشین را پی می گیرد. به تبع، روان کاوی و دیگر نهادهای آموزشی و آپاراتوس های ذیل آن را نیز به پارانوئید سازی و ترویج فاشیسم بر بستر امیال ماشین های میل کننده -که اساساً انقلابی و شیزوفرنیک اند- متهم می کند. ادعای اصلی این مقاله معرفی آپاراتوس دیگری به نام علم مدیریت است. براساسِ دلایلی که توضیح آن خواهد آمد، مقدم بر هر آپاراتوس دیگر، نقد علم مدیریت مهم تر و محق تر است و باید نقدهای دلوز و گتاری را به آن سمت بازنشانه گیری کرد. در این متن تلاش می شود که، پس از بررسی اولیه چرایی انقلابی بودن فلسفه شیزوفرنیک ژیل دلوز و فلیکس گتاری و نیز تبیین ضدیت این فلسفه با جریانات سرکوبگر و آپاراتوس های بازقلمروگذار ضدانقلاب، به یکی از اصلی ترین آپاراتوس های خادم سرمایه داری -علم مدیریت- بپردازیم.
۴۲۵.

پارادوکس صدق شرطی لزومی جزئیه با هر مقدم و تالی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شرطی لزومی جزئیه سور شرطی شمس الدین سمرقندی فخرالدین رازی عبدالله گیلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۳
در سنت منطق سینوی، منطق شرطیات جایگاه ویژه ای دارد. در این سنت درباره شرایط صدق جملات شرطی و شرایط انتاج قیا س های با مقدمات شرطی نظرات مختلفی ارایه شده است. یکی از مهم ترین منطق دانان سینوی که درباره این بخش از منطق سخن گفته شمس الدین سمرقندی است. یکی از مباحث خاص سمرقندی در باب شرطیات درباره شرایط صدق شرطی لزومی جزئیه است. تحلیل او درباب این نوع از شرطی ها سرانجام به محدودکردن تعداد قیاس های شرطی انجامید. در مقاله حاضر آرای سمرقندی درباره شرایط صدق شرطی های لزومی جزئیه را با نظرات فخرالدین رازی و عبدالله گیلانی در همین باب مقایسه کرده و نشان داده ام که منشاء اختلافات بین این منطق دانان, تفاوت تفسیر آنها از متون ابن سینا درباره سور شرطی است.
۴۲۶.

مرگ غیراخترامی در نگاه مشهور و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مرگ غیراخترامی مرگ طبیعی صدرالمتألهین چرایی مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۸
مرگ غیراخترامی همان مرگ طبیعی است و در مقابل مرگ های ناگهانی قرار دارد که بر اثر حوادث متعدد ایجاد می شوند. درمورد چرایی مرگ غیراخترامی دو قول وجود دارد: قول مشهور آن است که علت مرگ غیراخترامی فساد مزاج و ناتوانی نفس در تدبیر بدن به سبب ضعف بدن و قابلیت قابل است. قول دوم از صدرالمتألهین است و این است که مرگ به سبب حرکت جوهری نفس و رسیدن نفس به مرتبه ای از تکامل صورت می گیرد؛ یعنی نفس در مراتبی از سیر خود به استقلال وجودی رسیده، تعلقش به بدن و تدبیرش نسبت به آن قطع می شود و در این هنگام مرگ حاصل می شود. در نگاه مشهور علت فساد مزاج و مرگ بدن از کار افتادن قوه غاذیه است، اما در علت ازکارافتادگی قوه غاذیه اختلاف نظر است. صدرالمتألهین با رد کردن همه این اقوال بر این باور است که علت مرگ طبیعی بدن صرفاً کمال نفس است. نگارندگان در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل و بررسی دو قول مذکور پرداخته اند. امتیاز پژوهش حاضر اولاً ارائه نقدهای جدید و جامع درباره نظر صدرالمتألهین و ثانیاً تبیین چرایی مرگ غیراخترامی با تکیه بر بحث قضا و قدر الهی است.
۴۲۷.

The Problem of Certainty in Religion and Science: Two Critically Rational Solutions to the Feynman Dilemma(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Critical Rationalism Feynman Popper science and religion

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۸۱
The influential physicist Richard Feynman became interested in the relationship between religion and science during a mid-career phase. He proposed that their interface was embroiled in unresolvable difficulties. He felt that science demanded an attitude of uncertainty for its claims, while religion contrarily required certain belief in its core doctrines. Though possessing several non-contradictory dimensions, Feynman felt that the nature of the truth claims of science and religion suffered from insurmountable elemental conflicts. This was by contrast to Karl Popper, the leading critical rationalist of the 20th century, who argued that there could be no tension between science and religion. This paper will argue that the ‘Feynman Problem’ is not as insoluble as it appears. Rather, several solutions exist within critical rationalism. Two will be presented-the first revolves around the conjectural basis of knowledge and is already a well characterised critical rationalist notion. The second is a novel solution based on the separate categorisation of psychological, pragmatic, and epistemological attitudes to religion and science. Karl Popper’s view of religion-science dissimilarity was a minimalist point of departure for critical rationalists, who have developed increasingly sophisticated frameworks for investigating the relationship between faith and reason. Critical rationalism represents an equally inspirational methodology for the pursuit of scientific and religious truth. Though both Feynman and Popper’s views on religion were underdeveloped, they foreshadowed the religion-science frameworks advocated by many late 20th century scientists, especially in the form of New Atheism and Gould’s NOMA theory. 
۴۲۸.

نظریه استفان دیویس در تبیین مسئله اینهمانی شخصی بر اساس اراده الهی و تحلیل انتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اراده الهی استفان دیویس اینهمانی شخصی عدم موقت فیزیکالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۷
مسئله اینهمانی شخصی و معیارهای تداوم وجودی انسان به لحاظ نقش مهمی که در فرجام انسان ایفا می کند مورد توجه ویژه الهیدانان است. ایرادات و نقدهایی که در حوزه فلسفه دین و فلسفه ذهن بر امکان تحقق اینهمانی شخصی وارد شده است سبب شده تا به نظر برخی تبیین پیوستگی وجودی میان فرد دنیوی و شخص رستاخیزیافته در زندگی پس از مرگ امکان پذیر نباشد و نظریاتی همچون شبیه ترین فرد جایگزین اینهمانی شخصی شود. این نظریات برخی از متألهان مسیحی مانند استفان دیویس را بر آن داشته است تا در برابر این نوع از ایرادات و تردیدها به دفاع از امکان تداوم اینهمانی شخصی بپردازند. دیویس در مقابل نقدهایی که در فضای دانش هایی چون فلسفه دین و فلسفه ذهن بدون توجه به مبانی الهیاتی این مسئله مطرح شده است از موضعی درون دینی و بر اساس «اراده مطلق الهی در حفظ اینهمانی شخصی» به تبیین این مسئله پرداخته و تلاش کرده است تا در این تبیین نشان دهد در حل مسئله اینهمانی شخصی و پاسخ به نقدهای آن لازم است به مبانی الهیاتی این مسئله توجه شود. در این پژوهش تلاش شده است تا از رهگذر مطالعه توصیفی تحلیلی آثار دیویس به نقد و بررسی این نظریه و میزان توفیق او در روش شناسی استفاده از مبانی الهیاتی در پاسخ به مسائل فلسفه دین و ذهن پرداخته شود.
۴۲۹.

نظریه کلاسیک تبیین علّی زیر تیغ جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کنش تبیین علی دلیل غیرتمایلی جان سرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۷۹
در خصوص تحلیل کنش ارادی دو نگرش کلی در فلسفه غرب وجود دارد: تبیین علّى و تبیین عقلانی غیرعلّی. دیدگاه نخست، نظریه کلاسیک و رایج در تاریخ فلسفه و اندیشه غربی بوده است، اما دسته دوم در قرن معاصر شکل گرفته است. بنا بر دیگاه نخست، عناصر درونى کنشگر یعنى میل، قصد و باور با کنش وی رابطۀ علّى دارند و تبیین کنش با استناد به آنها مصداقى از تبیین علّى است. جان سرل فیلسوف پرآوازه معاصر از طرفداران دیدگاه دوم، شش پیش فرض را برای نظریه نخست برشمرده، آنها را به نقد می کشد. این مقاله با استناد به سخنان سرل و طرفداران دیدگاه نخست، پیش انگاره های شش گانه سرل و انتقادات او را تبیین، تحلیل عقلانی و ارزیابی می کند. پیش فرض های یادشده عبارتند از: علیت باورها و امیال برای کنش های عقلانی، عقلانیت به مثابه پیروی از اصول و قواعد خاص، عقلانیت به مثابه یک قوه شناختی مستقل، ضعف اراده معلول اختلال در مقدمات روان شناختی کنش، عدم وجود دلایل غیرتمایلی برای کنش و تحقق عقلانیت در فرض سازگاری مجموعه امیال پیشین. سرل معتقد است این پیش فرض ها ناتمام اند. برخی از انتقادات سرل و دیدگاه های ایجابی وی جای مناقشه دارد، از جمله این که نفس کنشگر علت کنش است، نه باورها و امیالش، ایده دلیل غیرتمایلی برای کنش سرل ناتمام است و در این گونه دلیل نیز پای تمایل در میان است، برخلاف مدعای نظریه پردازان الگوی کلاسیک، قلمرو عقلانیت شامل اهداف و باورهای نخستین نیز می شود.
۴۳۰.

ذات یا «بود» عالم از دیدگاه شوپنهاور و کارکرد معرفتی هنر در آن با تأملی در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اراده افلاطون شوپنهاور معرفت هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۲۵
 شوپنهاور این عالم را پدیداری می داند که تجلی شئ فی نفسه است و شئ فی نفسه یا به عبارتی «بود» عالم، چیزی نیست جز اراده که باطن جهان و نه چیزی برتر از جهان است. جهان فلسفی او از سه مرتبه ی اراده، ایده و پدیدارها تشکیل شده است. اراده بنیاد و اساس فلسفه شوپنهاور را شکل می دهد که هستی ظهور آن است. شوپنهاور ایده را ناب ترین تصویرِ شیء فی نفسه یا اراده می داند؛ به عبارت دیگر مستقیم ترین تعین اراده جهان نمونه های عالم معقولات است که در فلسفه افلاطون مثل خوانده می شود و مخلوقات سایه و نسخه ای از آن اصل هستند. از نگاه شوپنهاور مثال افلاطونی واسطه میان اراده به عنوان شئ فی نفسه و پدیدار است. البته مثال افلاطونی معقول است؛ حال آنکه عقل به اراده شوپنهاور راهی ندارد، بلکه هنر می تواند شئ فی نفسه و اراده را به خوبی درک کند. در این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی سعی شده است بعد از تبیین عالم پدیدار و شئ فی نفسه از دیدگاه شوپنهاور، به اهمیت و جایگاه هنر، مراتب هنر و کارکرد معرفتی آن در اندیشه شوپنهاور با تأملی در فلسفه افلاطون و دیدگاه او پیرامون رابطه هنر با درک حقیقت عالم پرداخته شود.
۴۳۱.

واکاوی مولفه های تاب آوری با استفاده از کتاب تفکر و پژوهش ششم دبستان مبتنی بر اسناد بالا دستی نظام آموزش و پرورش

کلید واژه ها: تاب آوری کتاب تفکر و پژوهش اسناد بالا دستی نظام آموزش و پرورش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۶
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های تاب آوری با استفاده از کتاب تفکر و پژوهش ششم دبستان مبتنی بر اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش است. روش کار: در این پژوهش کیفی که با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام پذیرفت، تلاش گردید پس از استخراج مولفه ها و عوامل ایجاد کننده تاب آوری براساس پژوهش های روان شناختی با مراجعه به اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش، سند تحول بنیادین، نهج البلاغه و کتاب تفکر و پژوهش ششم در این راستا تبیین گردید. یافته ها: تاب آوری نوعی کیفیت روان شناختی است که به افراد اجازه می دهد که در برابر ناملایمات زندگی با قرار گرفتن در شرایط و موقعیت های گوناگون و با انتخاب گزینه هایی که براساس ارزشها مطرح می گردد، فرد تلاش می کند تا بر تردیدهایش جهت انتخاب بهترین گزینه غلبه کرده و تصمیم گیری نماید و سپس با استفاده از نیروی عقل و خردورزی خویش و حس مسئولیت پذیری و شناخت توانایی ها و ویژگی های خویش جهت برطرف کردن ناملایمات زندگی و ارتباط برقرار کردن با دیگران برای تحقق اهداف خود تلاش نماید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش عوامل ایجادکننده تاب آوری شامل تصمیم گیری، خردورزی، هویت، ارزش، مسئولیت پذیری و نظام مندی است که همگی اینها در سنت الهی و آیات و روایات دارای مفاهیم متناظر هستند و بر آنها تاکید شده است.
۴۳۲.

استنطاق قواعد فلسفه سینوی در مسأله جنسیت و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنسیت عقل عملی فلسفه سینوی اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۱
 هدف از این مقاله عرضه مسأله جنسیت به قواعد و مسائل فلسفه سینوی در بحث عقل عملی و استنطاق آنان در خصوص این مسأله است. تعاریف و محورهای مختلف عقل عملی در کنار تعاریف جنسیت و عرضه آن ها به قواعد و مسائل حکمت سینوی در مورد عقل عملی، می تواند امتداد حکمت سینوی در مسأله جنسیت را درپی داشته باشد. در این مقاله این هدف با روش تحلیلی بررسی و در محورهای زیر قضاوت شده است: 1. استنط اق مسأله جنسیت در قواعد حکمت عملی ناظر به مدبر فعل اختیاری 2. حالات مشارکتی نفس و بدن و مسأله جنسیت و عقل عملی 3. رابطه نفس و قوا و نقش جنسیت در آن 4. فرایند شکل گیری رفتار و نقش جنسیت 5. جنسیت و عوامل استکمال عقل عملی 6. استنطاق مسأله جنسیت در عقل عملی به عنوان قوه مدرکه 7. جنسیت و دانش های مربوط به عقل عملی از جمله اخلاق. بررسی ها نشان دهنده تأثیر جنسیت نه به نحو عام و مطلق، بلکه به نحو جزئی و مشروط در ساحت های مختلف عقل عملی است.
۴۳۳.

فراهستی شناسی نوفرگه ای بر پایه فراهستی شناسی فرگه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراهستی شناسی نوفرگه ای فراهستی شناسی فرگه ای فراهستی شناسی های ساده نگر هسته منطقی زبان طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۵
فراهستی شناسی نوفرگه ای از بحث برانگیزترین فراهستی شناسی های دهه های اخیر است. یکی از رایج ترین تلقی ها از این فراهستی شناسی، لحاظ آن ذیل گونه های فراهستی شناسی های ساده نگر نظیر تنوع سورگرایی یا ماکسیمالیسم است. با این حال، اگر خود رویکرد فرگه و فراهستی شناسی قابل استنباط از این رویکرد را مدنظر قرار دهیم، نسبتی میان فراهستی شناسی فرگه ای و رویکردهای ساده نگر برقرار نخواهد شد. اگر فراهستی شناسی نوفرگه ای را در راستای فراهستی شناسی فرگه ای بخوانیم، خوانشی از این فراهستی شناسی خواهیم داشت که از مهم ترین ویژگی هایش جدی نگرانه بودن است. نکته بنیادی این فراهستی شناسی آن است که در بستر هسته منطقی زبان طبیعی شکل می گیرد و نه زبان طبیعی صرف. با این حال، اگرچه استفاده از فراهستی شناسی فرگه ای برای خوانش نوفرگه ای ها، خوانشی ناسازگار به دست نمی دهد، الزام هایی را به ویژه در واضح ساختن روش شناسی تحمیل می کند. نیز با این خوانش، کارکرد روش فراهستی شناسی های نوفرگه ای، کارکردی متافیزیکی در راستای تعیین مقوله شیء انتزاعی و نیز کارکردی معرفت شناسانه در جهت نحوه توجیه آنهاست و نه کارکردی هستی شناختی.
۴۳۴.

چرا معجزه راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (با نگاهی به دیدگاه غزالی، ابن رشد و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معجزه ایمان عقلانیت غزالی ابن رشد ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۲۸۸
چنان که در علم کلام مشهور است، پیامبران با آوردن معجزه نشان می دهند که در دعوی خود صادق اند و فرستاده حقیقی خداوند به شمار می آیند. در مقابل این نظر مشهور، عده ای از اندیشمندان معجزه را راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت به شمار نیاورده اند. چنان که حکمایی همچون ملاصدرا، غزالی، ابن رشد، عبدالرزاق لاهیجی و ملاهادی سبزواری معتقدند که مؤمن حقیقی ایمان و یقین خود را بر دیدن معجزه عملی از پیامبر بنا نمی کند و دینی را که حاصل معجزه باشد دین انسان های عامی دانسته اند. از نظر ایشان معجزه نمی تواند برای ما یقین عقلانی ایجاد کند و تشخیص معجزه نیز از سحر و شعبده دشوار است. در این مقاله پس از بیان دیدگاه ها و دلایل مخالفان معرفت بخشی معجزات، اشکالات دیگری مانند متواتر نبودن گزارش های معجزات، منحصر بودن گزارش های معجزات به حامیان آن دین، عدم ارائه ملاک عملی برای تشخیص معجزات، قابل اثبات نبودن ادعای مطابقت معجزات با فنون زمانه و امکان ارائه تفسیرهای طبیعی از معجزات، مطرح شده و سپس راه صحیح شناخت انبیاء، که نزدیکی و تشبّه روحی به ایشان و بررسی معارف الهی آنان است، ارائه شده است. بر این اساس، نشان داده شده است که معجزات نقل شده در ادیان فاقد کارکرد کلامی مورد نظرِ متکلمان هستند.
۴۳۵.

تبیینی از مختصات علوم انسانی اسلامی بر پایه قلمرو موضوعی-معرفتی آن (با تأکید بر آیات قرآن کریم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علوم انسانی قلمرو معرفتی موضوع علوم انسانی توحیدمحوری توسعه یابندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۱۹
موضوع علوم انسانی در یک معنای کلی، انسان، جامعه و رفتار فردی و اجتماعی آن می باشد و در معنای خاص و دقیق تر در منظومه فکری اسلام و با رویکرد قرآنی، عبارت است از: «کنش ها» و «واکنش های» انسان؛ اعم از کنش های ظاهری یا باطنی؛ مُلکی یا ملکوتی، جوارحی یا جوانحی؛ فردی یا اجتماعی و امثال آن. بر پایه این معنا، شبکه روابط و کنش های انسانی را می توان حداقل در چهار دسته رابطه انسان با خود، با خدا، با دیگر انسان ها (و جامعه) و با جهان (طبیعت و زیست)، ترسیم نمود. این تلقی از موضوع علوم انسانی اسلامی و قلمرو آن، نتایج زیادی در تحول و تولید این علوم دارد. مقاله حاضر می کوشد با روش عقلی و نقلی و بر اساس شبکه روابط یادشده، نتایج مبنای یادشده را در ماهیت و مختصات (کمیت و کیفیت) علوم انسانی اسلامی نشان دهد. برخی یافته های پژوهش حاضر عبارتند از: توحیدمحوری در شبکه کنش ها و روابط انسانی؛ تنوع مفاهیم و مسائل علوم انسانی اسلامی، تنوع رشته های علوم انسانی اسلامی، توسعه یابندگی رشته های علوم انسانی اسلامی، تنوع و تکثر منابع معرفتی و تنوع کارکردی علوم انسانی اسلامی.
۴۳۶.

نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حاکمیت استثنا نظام سیاسی الهیات سیاسی دموکراسی رادیکال کارل اشمیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۷۳
مسئله ماهیت دولت از جمله مهم ترین مسائل فلسفه سیاسی است و هر تفسیری از ماهیت دولت در نوع خود، تفسیری از غایات حکومت و بهترین شکل دولت است؛ از این رو، ضرورت اطاعت از دولت، مشروعیت سیاسی و آزادی را به دنبال خواهد داشت. تحقیق حاضر که از حیث محتوا بنیادی نظری است، با چارچوب نظری دموکراسی رادیکال موفه با تمرکز بر یکی از چهره های برجسته فلسفه سیاسی و حقوق عمومی در قرن بیستم، تلاش نموده تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که حکومت مطلوب در الهیات سیاسی کارل اشمیت، چه نوع حکومتی و واجد چه ماهیتی است. حاصل این تحقیق نشان می دهد که فهم وتفسیر ماهیت دولت و همچنین حکومت مطلوب در فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی اشمیت، در پرتو فهم مفاهیم بنیادی در اندیشه او می باشد؛ یعنی الهیات سیاسی، امر سیاسی، قاعده دوست/ دشمن/ دیکتاتوری مستقل، حاکمیت، مفهوم استثنا در نقد نظام پارلمانی لیبرال اروپایی، انسان شناسی منفی، انطباق شهروندی با ملیت سیاسی، نقد مفهوم اکثریت در دموکراسی لیبرال است. همچنین مشخص می شود که حکومت مطلوب اشمیت، با نوع دموکراسی رادیکال هویت گرا قابل انطباق می باشد. از این رو اهمیت این تحقیق، به نقد روزافزونِ دموکراسی لیبرال و ظهور دولت های دموکراتیک رادیکال، خاصه در آمریکای لاتین بازمی گردد.
۴۳۷.

ادات منطقی در منطق های نامتعارف براساس نظریه تنوع معنای کواین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظریه تنوع معنایی منطق نامتعارف ادات منطقی کواین پاتنام مورتن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۲
تبیین معنای ادات منطقی در این نوشته، ذیل مباحث معرفت شناسی و سمنتیکی است و رویکردی فلسفی-منطقی دارد. همچنین حوزه فلسفه زبان و ارتباط بین دستور زبان و منطق، از دیگر قلمروهایی است که به آن پرداخته شده است. پس از شکل گیری منطق کلاسیک، منطق های جدیدی با هدف تعمیم یا اصلاح منطق کلاسیک، پا به عرصه حضور گذاشتند. معتبر نبودن برخی از قضایای منطق کلاسیک در این نظام های جدید، که منطق نامتعارف نامیده شدند، چالش ها و پرسش های جدی در زمینه ماهیت منطق به وجود آورد. کواین از جمله کسانی است که با مطرح کردن نظریه تنوع معنا، موضعی کاملاً متفاوت نسبت به منطق های نامتعارف اتخاذ نمود. او از منظری معرفت شناسانه و با اتکا بر زبان طبیعی به داوری ما بین منطق ها پرداخت. بنا بر نظریه کواین، تغییر در منطق، تغییر در موضوع و در واقع تغییر معنای ادات منطقی در منطق های مختلف است. نظریه تنوع معنایی کواین غالباً مورد پذیرش است اما منتقدانی نیز دارد. در این مقاله، نظریه تنوع معنایی کواین و مسیری که کواین در فلسفه زبان و معناشناسی خود طی می کند تا به این نتیجه برسد، شرح داده شده و تلقی های مختلفی که از این نظریه وجود دارد، مطرح گردیده است. در گام بعدی، انتقادهای وارد بر کواین، شرح و ارزیابی شده است. در انتها نتیجه گیری می شود که همواره تغییر منطق های مختلف، به معنای تغییر موضوع نیست و پذیرش تغییر موضوع، نمی تواند لزوماً تغییر معنای ادات منطقی را به همراه داشته باشد.
۴۳۸.

این باوری و ذات باوری؛ این همانی یا تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذات باوری ذات فردی این باوری این بودگی فردیت این همانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۰۳
ذات باوری و این باوری نظریه هایی برای تبیین مسئله فردیت در اشیاء هستند. برخی فیلسوفان این دو مکتب فلسفی را یکی در نظر می گیرند و برخی دیگر با این ایده مخالف هستند. در این میان به نظر می رسد نمی توان ذات باوری و این باوری را یکی پنداشت چراکه ذات باروی در اشکال قوی خود مانند ذات باوری منشاء به دنبال حل مسئله فردیت در اشیاء از طریق ویژگی ذات فردی است و این باوری به دنبال تبیین این مسئله به وسیله ویژگی این بودگی است. هر دو دیدگاه برای تبین ادعای خود توضیحاتی ارائه می کنند و نقطه نظرات و دیدگاه مقابل را با چالش هایی مواجه می کنند. در این مقاله با توضیح و نقد دیدگاه های پیروان ذات باوری و این باوری به این ارزیابی کلی رسیده که به نظر می رسد این باوری با ارائه استدلال های بیشتر و قوی تر چه در زمینه اثبات رویکرد خود و چه در زمینه نقد ذات باوری موفق تر عمل کرده و در توجیه فردیت برای اشیاء قابل پذیرش تر است.
۴۳۹.

تحلیلی بر زمینه های مخالفت با فلسفه تطبیقی و نسبت آن با پایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چیستی فلسفه تطبیقی معانی پایان مخالفان فلسفه تطبیقی امکان پایان فلسفه تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
پایان فلسفه تطبیقی، مهم ترین و آخرین دیدگاه به این رویکرد است. فلسفه تطبیقی تاکنون با مخالفت های گوناگونی روبرو شده است، در برابر این انتقادات پرسشی مطرح می شود که آیا این مخالفت ها به ذات فلسفه تطبیقی است یا به علت ناخرسندی یا ناکارآمدی آن است؟ پژوهش حاضر به بررسی زمینه ها، علل و دلایل مخالفت با فلسفه تطبیقی می پردازد. در این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی به پیدایش فلسفه تطبیقی و سیر تحولات آن تا به دوران جدید و رسیدن به دیدگاه مخالفان پرداخته می شود. در این راستا ابتدا دیدگاه مخالفان فلسفه تطبیقی و قائلان به پایان، غرض و ادله ایشان در چارچوب تعریف های ارائه شده از «پایان» بررسی می شود. پایان به سه معنای امتناع، کمال و اتمام به کار می رود و دیدگاه مخالفان عمدتاً در معنای امتناع گنجانده می شود. در این پژوهش خاستگاه فلسفه تطبیقی و سپس رویکردهای عمده (توجه به شباهت ها و تفاوت های صرف پیشااورسلی، تشابه در تناسب اورسل، پدیدارشناسی کربن و شهود ذات و رجوع به خاستگاه مشترک در ایزوتسو) در دوران جدید مطرح می شوند. سپس با ارائه رویکرد چهارم (که بازبینی در مفهوم فلسفه تطبیقی و ارائه تعریفی مختار است) پاسخی به مخالفان فلسفه تطبیقی داده می شود. تعریف ارائه شده خلاء هایی که در فلسفه تطبیقی دیده می شود را پر کرده و چشم اندازی جدید ارائه می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مخالفت های صورت گرفته به فلسفه تطبیقی و اعتقاد به پایان آن، به دلیل عدم فهم صحیح از فلسفه تطبیقی و تعریف دقیق از آن است و ذات فلسفه تطبیقی با امتناع و پایان روبرو نیست. آخرین معنای از پایان را می توان «راهی متفاوت» برشمرد که تفسیری بدیع از معنای پایان است.
۴۴۰.

انسان به مثابه رخداد خرد- زبان؛ تفسیری ارسطویی- هایدگری از داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان لوگوس زبان خرد زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۶
این پژوهش با واکاوی داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا و ملاحظه ی آن درزمینه آرای ارسطو و هایدگر در تبیین انسان، کوشیده است تا به قرائت تازه ای از مفهوم انسان دست یابد. ارسطو بنیاد انسان را مفهوم خرد یا لوگوس می انگارد، او در سه اثر مهم خود یعنی «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «شاعری» به کرّات این عقیده را مطرح می نماید. اگرچه رأی ارسطو در تاریخ اندیشه موردقبول واقع شده اما این بدان معنا نیست که دیگران درصدد تبیین قرائت های تازه از انسان برنیامده باشند. یکی از این متفکران مارتین هایدگر است. هایدگر در مقاله ی «زبان» ضمن پرداختن به چیستی زبان، چیستی انسان را نیز مورد کاوش قرار می دهد. به اعتقاد این پژوهش تأکید ارسطو بر اصالت خرد یا لوگوس از یک سو و تفسیر هایدگر از انسان به مثابه هستنده زبان مند از سوی دیگر، می تواند ما را به سوی نظرگاهی تازه رهنمون شود. بر این اساس خرد و زبان نه یک سره متفاوت اند و نه کاملاً متشابه. این دو مفهوم می توانند در جهت تکمیل یکدیگر به کار گرفته شوند. با رجوع به داستان کافکا این رویکرد به وضوح به چشم می آید. ذات انسانی چیزی نیست مگر هم صدایی خرد و زبان.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان