فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل که در شرق منطقه آذربایجان واقع شده است، بهعنوان سومین شهر پرجمعیت آذربایجان از دیرباز یکی از کانونهای عمده جمعیتی بوده و از سال 1372 به عنوان مرکز استان اردبیل شناخته شده است، تعدادی شهرک صنعتی در اطراف آن احداث شده است و همچنین رشد روزافزون جمعیت در این شهر، بیشک باعث تولید مواد زائد زیادی شده است. هدف نخست در تحقیق حاضر که برگرفته از طرح پژوهشی یک ساله است، شناسایی مکان مناسب جهت دفن زباله در شهرستان اردبیل میباشد. برای نیل به این هدف از روشهای همپوشانی وزنی، تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، منطق فازی و منطق بولین استفاده شده است. هدف دوم این پژوهش مقایسه روشهای فوق و شناخت روش مناسب جهت مکانیابی دفن زبالههای جامد شهر اردبیل میباشد. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز، از نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی، هیدرولوژی، کاربری اراضی، عناصر اقلیمی موثر در محل دفن زباله و همچنین تیپ اراضی بهره گرفته شد. دادههای مورد نیاز برای مکانیابی دفن زباله در نرم افزارهای IDRISI و ArcGIS9/3 پردازش شده و در نهایت نقشه نهایی ترسیم گردید. نتایج مکانیابی برای دفن زبالههای شهر اردبیل زمینی به مساحت 45 هکتار است که در 17 کیلومتری شمال شهر اردبیل (سمت چپ جاده اردبیل ـ مغان) قرار دارد. مشاهدات میدانی نیز موید مناسب بودن منطقه فوق برای دفن زباله میباشد. همچنین نتایج حاکی از کاربرد موثر روشهای AHP، شاخص همپوشانی وزنی و منطق فازی است که به ترتیب بیشترین تناسب را برای مکانیابی دفن زباله در شهر اردبیل دارا میباشند. در این بین روش بولین با ارائه مکانیابی نادرست، جزو روشهای نامناسب محسوب میشود.
بررسی و رتبه بندی مناطق شهری از نظر مشارکت شهروندان در تفکیک از مبدأ زباله با استفاده از برنامه ریزی چندمعیاره: مطالعه موردی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله راهکارهایی که در بازیافت مواد مدنظر می باشد، اجرای طرحهای تفکیک زباله از مبدأ توسط خانوارها می باشد که اساس این گونه طرحها، بر مشارکت خانوارها استوار می باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی و ارزیابی مناطق مختلف شهری از نظر مشارکت خانوارها در تفکیک از مبدأ زباله در شهر مشهد و رتبه بندی آنها می باشد. آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از حدود 603 خانوار شهر مشهد در سال 1388 بدست آمد. نتایج رتبه بندی مناطق که با استفاده از برنامه ریزی چندمعیاره و تکنیک برنامه ریزی توافقی صورت گرفت نشان می دهد که از نظر میزان مشارکت، مناطق با درجه توسعه یافتگی متوسط در رتبه اول، محروم در رتبه دوم و برخوردار در رتبه سوم قرار دارند. در انتها، با توجه به نتایج بدست آمده، طرحها و راهکارهایی اجرایی در خصوص افزایش مشارکت خانوارها ارائه شد.
تحلیل فضایی و سطح بندی شاخص های اشتغال در استان های کشور (با به کارگیری تحلیل عاملی و خوشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فزونی جمعیت جوان و افزایش نرخ بیکاری سبب شده است موضوع اشتغال و شاخص های مربوط به آن یکی از چالش های جدی و بحث انگیز کشور باشد. در تحقیق پیرامون اشتغال در گسترة استان های کشور، متغیرها و مؤلفه های گوناگونی دخالت دارند و به نظر می رسد نبود توازن در توزیع این متغیرها نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در بین استان ها به دنبال داشته است. هدف اصلی این پ ژوهش توصیفی- تحلیلی، روشن شدن بخشی از نابرابری اجتماعی اقتصادی در زمینة اشتغال، به منظور توزیع عادلانه امکانات در استان های کشور است. در این نوشتار، بر اساس نتایج عمومی نفوس و مسکن سال 1385 کشور، 55 متغیر نرمال شده به کار گرفته شد. این متغیرها با روش تحلیل عاملی به 10 عامل کاهش یافت و به طور ترکیبی در مؤلفه های معنی دار قرار داده شد. سپس، استان های کشور با مدل تحلیل خوشه ای به 4 طبقه همگن تقسیم شدند. نتیجة تحقیق نشان داد عدم تعادل های شدیدی در سطح کشور وجود دارد، به طوری که استان های تهران و قم بهترین شرایط را از لحاظ شاخص های اشتغال داشته و در سطح اول، یعنی بسیار برخوردار می باشند و استان خراسان جنوبی در ردیف آخر و سطح چهارم، یعنی محروم قرار می گیرد.
تحلیل مکان یابی جایگاه های سوخت CNG در شهر مشهد با استفاده از مدل AHP در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب صنعتی، شهرها به طور ناموزون شروع به توسعه یافتند، فضاهای باز شهری ناپدید شدند، مسائل حادّ بهداشتی، آموزشی، مسکن و اشتغال در شهرهای پرجمعیت به وجود آمد و تعادل در روابط اجتماعی و انسانی بین ساکنان شهری به هم خورد. با افزایش جمعیت شهرها، بحث توزیع فضایی مناسب خدمات شهری دارای اهمیت زیادی شد. با افزایش استفاده از وسایل نقلیه و موتوری، بحث مکان یابی جایگاه-های سوخت رسانی به این وسایل نقلیه در شهرها مورد توجه قرار گرفت. پراکنش نامناسب مکانی جایگاه های سوخت گاز طبیعی در شهرها از جمله مشکلاتی است که ذهن بسیاری از محققان مسائل شهری را به خود مشغول نموده است. موقعیت مکانی نیز از مهم ترین عوامل مؤثر در موقعیت یک جایگاه سوخت محسوب می شود و منجر به کسب درآمد بیشتر برای آن ها و ارائة خدمات مناسب تر برای استفاده کنندگان با حدأقل هزینه های ممکن می شود. هدف کلی این تحقیق شناخت و ارزیابی وضع موجود توزیع مراکز جایگاه های سوخت رسانی و ارزیابی مکان یابی این جایگاه ها در سطح شهر مشهد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در راستای توزیع عادلانه خدمات و ارتقاء رفاه جامعه و شهروندان می باشد. بنابراین در این پژوهش به بررسی تمامی ایستگاه های گاز طبیعی از لحاظ وضعیت مکان یابی بر اساس چهار شاخص مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت و دسترسی در مدل AHP با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) پرداختـه شـده است.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
ارزیابی گردشگری روستایی با استفاده از مدلSWOT مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان مراغه که در جنوبشرقی استان آذربایجانشرقی قرار دارد از پتانسیلهای بالایی در زمینه گردشگری روستایی برخوردار است. توسعه گردشگری روستایی میتواند زمینه مناسبی برای کاهش مهاجرت، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد، بهبود زیرساختها و حفظ محیط زیست روستاهای منطقه مورد مطالعه (بخش مرکزی) ایجاد کند. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد ضمن معرفی کوتاه جاذبههای گردشگری روستایی، موانع و چالشهای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه را با استفاده از مدل SWOT مشخص نموده و استراتژیهای مناسب را در زمینه توسعه گردشگری روستایی ارائه کند. این پژوهش از نظر روش تحقیق، میدانی، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد و حجم نمونه هم با استفاده از روش کوکران تعیین شد. تحلیل دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای آماری چند متغیره و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS و Maple صورت گرفت و تهیه نقشههای پایه مورد نیاز در محیط GIS انجام شدند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که مهمترین نقطه قوت جاذبههای گردشگری روستاهای بخش مرکزی مراغه، وجود جاذبههای طبیعی با مجموع وزن 1105 و میانگین 42/4 میباشد و عدم وجود امکانات اقامتی، رفاهی، بهداشتی و ورزشی در مناطق گردشگری روستایی با مجموع وزن 1103 و میانگین 41/4 مهمترین نقطه ضعف جاذبههای گردشگری روستاهای این منطقه است که نیازمند برنامهریزی مناسب و افزایش امکانات و خدمات رفاهی و تفریحی میباشد. حمایت مسئولان دولتی از توسعه گردشگری روستایی با رویکرد اشتغالزایی از جمله فرصتها و افزایش تخلفات اجتماعی و بزهکاری با ورود گردشگران به نواحی گردشگری روستایی از مهمترین تهدیدهای جاذبههای گردشگری روستایی در بخش مرکزی شهرستان مراغه هستند.
تحلیل گرادیان الگوی سیمای سرزمین شهری(مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، برای کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشه ی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقه ی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جادّه و رودخانه تهیّه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه ی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره ی متحرّک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمّی شدند. در کل، در سطح کلّ سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکّه و نمایه ی بزرگترین اندازه ی لکّه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازه ی لکّه ی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکّه و تراکم حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلّی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازه ی لکّه در حواشی ترانسکت بیشتر است و به عکس تراکم لکّه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج می توان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکّه و تراکم حاشیه با توسعه ی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکّه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
سنجش سازگاری کاربری اراضی براساس مدل GIS_AHPدر محله عنصری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربرنامه ریزی شهری تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم اهمیت اساسی دارد .تأثیرات مثبت و منفی که کاربری های مجاور بر روی هم دارند، باعث سازگاری یا ناسازگاری آن ها در کنار یکدیگر می شود، که ممکن است در مواقعی باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی وکاهش کارآیی کاربری های مختلف گردد. در محلة عنصری مشهد تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی، به خصوص در دو دهة گذشته شده است. شناسایی تغییرات و ارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعة پایدار، هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی و از شاخة میدانی می باشد، به طوری که تغییرات کاربری اراضی محلة عنصری به صورت میدانی برداشت شده، سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وAHP به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS پرداخته ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه شده است. در نهایت نتایج حاصل، نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد. همچنین عدم سازگاری اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است.
تحلیل آماری و پیش بینی احتمال وقوع بادهای شدید و طوفانی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طوفان یکی از مخاطره آمیز ترین بلایای طبیعی می باشد که حدود 30 درصد از سهم 90 درصدی بلایای طبیعی مرتبط با عوامل اقلیمی را به خود اختصاص داده و همه ساله خسارات مالی و جانی جبران ناپذیری وارد می سازد. به منظور بررسی آماری طوفان های با سرعت مساوی و بیشتر از m/s 17 (پایه باد شدید در مقیاس بیوفورت) و پیش بینی احتمال وقوع بادهای شدید و طوفانی استان کرمانشاه به روش تجزیه و تحلیل سریهای جزئی، از داده های بادسنجی 5 ایستگاه سینوپتیک اسلام آباد، روانسر، کرمانشاه، سرپل ذهاب و کنگاور طی دوره ی آماری 20 ساله (2009-1990) استفاده گردید. صحت و همگنی داده ها با استفاده از آزمون دنباله ها تأیید شد. از میان داده های ثبت شده در طول دوره ی آماری، ایستگاه سرپل ذهاب با 98 روزِ همراه با باد شدید و طوفانی بیشترین و ایستگاه اسلام آباد با 72 روز از کمترین روزهای با باد شدید و طوفانی برخوردار بوده است. بیشنیه سرعت طوفان مشاهده شده 34 متر بر ثانیه و متعلق به ایستگاه سرپل ذهاب بوده است. ترسیم گلباد سالانه نشان داد که جهت بادهای شدید و طوفانی منطقه، در ایستگاههای مورد مطالعه متفاوت بوده است. نتایج، احتمال وقوع بادهای شدید و طوفانی را برای ایستگاههای مطالعه شده در دوره های بازگشت مختلف پیش بینی می کند. احتمال وقوع بالاترین سرعت طوفان در یک دوره بازگشت صد ساله در ایستگاه سرپل ذهاب، تا m/s 09/41 پیش بینی می شود. علاوه بر آن با احتمال وقوع بادهای شدید با سرعت بیش از m/s 18 در دوره بازگشت یک ساله در ایستگاههای مذکور نزدیک به 100% می باشد. بنابراین، در برنامه ریزیهای محیطی و ایمن سازی سازه ها بایستی وقوع این مخاطره طبیعی را مد نظر قرار داد تا در صورت وقوع، خسارات وارده به کمینه ممکن کاهش یابد.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
شبیه سازی فرایند بارش – رواناب در زیرحوضه ی جنوبی رودخانه ی قره سو با استفاده از مدل شبکه های عصبی مصنوعی(ANNs)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، عدم کنترل به موقع روانابِ حاصل از بارش های غیر مترقبه، عامل تهدید کننده ای در وقوع سیل محسوب می شود. پیش بینی بارش در مدیریت و هشدار معضل سیل نقش مهمی بر عهده دارد. به منظور جلوگیری از خسارات ناشی از سیل و سعی در کنترل و مهار آن، پیش بینی رواناب امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد زیرا با اطلاع از میزان و شدّت بارندگی، می توان امکان وقوع سیل را پیش بینی و اقدامات لازم را به عمل آورد. حوضه ی آبریز رودخانه ی قره سو به ویژه زیرحوضه ی جنوبی این رودخانه، از حوضه های سیل خیز کشور است لذا در این پژوهش، مقادیر رواناب این زیرحوضه، بر اساس آمار بلند-مدت 4 ایستگاه هیدرومتری نیر، پل الماس، گیلانده و نمین و با استفاده از برخی پارامترهای اقلیمی مؤثر بر میزان رواناب این حوضه (شامل متوسط ماهانه ی دما، رطوبت نسبی، بارندگی، تبخیر) و رواناب سال های قبل و با بهره گیری از مدل شبکه های عصبی مصنوعی(ANNs) مدل سازی گردید. برای انجام محاسبات، از نرم افزار مت لب 7 استفاده شد. ورودی های شبکه، داده های متوسط ماهانه ی متغیرهای بارش، دبی رودخانه، دما، رطوبت نسبی و تبخیر سال های قبل و خروجی شبکه، مقادیر متوسط پیش-بینی شده ی دبی ماهانه ی زیرحوضه ی جنوبی رودخانه ی قره سو می باشد. این آمار، بازه ی زمانی سال های 1972 تا 2010 را در بر می گیرد. حدود 90 درصد داده ها (35 سال یا 420 ماه) برای آموزش و 10 درصد باقی مانده (4 سال یا 48 ماه)، جهت تست شبکه به کار رفته و برای هر ماه، یک شبکه با خطای کمتر از 5 درصد طراحی شد. تحلیل نتایج خروجی شبکه ی عصبی نشان داد که این مدل، توانایی بهتر و دقت بالاتری برای شبیه سازی بارش - رواناب نسبت به روش های آماری معمول دارد. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش فاکتورهای ورودی به شبکه، دقت بالاتری در پیش بینی به دست می آید. میزان ضریب همبستگی شبکه، 998/0 و میانگین خطای هر شبکه با داده های واقعی، 6/2 درصد به دست آمد. نتایج شاخص های عملکرد شبکه (ضریب تعیین، مجذور میانگین مربعات خطا، میانگین مطلق خطا و ضریب همبستگی) نیز نشان دادند که مقادیر ارائه شده برای پیش بینی رواناب حوضه ی مورد مطالعه، قابل قبول است.
بررسی میزان آسیب پذیری تپه های ماسه ای ساحلی در شبه جزیره میانکاله با مدل DVI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی میزان آسیب پذیری تپه های ماسه ای ساحلی در منطقه حفاظت شده شبه جزیره میانکاله، واقع در بخش شرقی استان مازندران پرداخته است. قسمت عمده این منطقه را تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل می دهد. این تپه ها در کل جهان، تحت تأثیر فشارهای گوناگون طبیعی و انسانی سیستم های بسیار حساسی هستند که حفظ آنها در نقش اکوسیستم های مهم، نیاز به مدیریت صحیح دارد. این پژوهش بر آن است که میزان آسیب پذیری سیستم تپه های ماسه ای را که زیستگاه گونه های گیاهی و جانوریِ این منطقه هستند، با استفاده از مدل DVI که برای نخستین بار در ایران انجام می شود، بررسی کند. برای انجام این بررسی از داده های آماری، داده های مکانی و بازدیدهای میدانی استفاده شده است. ابتدا منطقه به چهار قطعه تقسیم شده و این قطعات با پنج گروه از متغیرهای تأثیرگذار در این سیستم، مورد ارزیابی قرار گرفتند. مؤلفه های پنج گانه شامل شرایط ژئومورفولوژی تپه های ماسه ای، عوامل دریایی، عوامل جوی، شرایط پوشش گیاهی و تأثیر فعالیت های انسانی، اندازه گیری و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج آسیب پذیری برای قطعه های اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب برابر 42، 37، 43 و 49 درصد به دست آمد. از آنجایی که ضریب کمتر از 50 درصد آسیب پذیری پایین است، می توان نتیجه گرفت که این منطقه براساس استاندارد های شاخص، درکل درصد آسیب پذیری پایینی دارد.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی و خدمات ایمنی روستایی با استفاده از تحلیل شبکه و AHP (مطالعه موردی: شهرستان شیروان چرداول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آتش و حوادث طبیعی و انسان ساخت جزء جدایی ناپذیر سکونتگاه ها است و در این میان خدمات ایمنی و آتش نشانی در محیط های روستایی به دلیل قرار گرفتن روستاها در مجاورت زمین های زراعی، جنگل ها و مراتع که دارای پتانسیل آتش سوزی بالایی هستند، دارای اهمیت ویژه ای است. در این میان محلاستقرارایستگاه هایآتشنشانیفاکتورمهمیدرتواناییآنهابرایحفاظتدرمقابلحریقاست. در سال های اخیر گسترش خدمات ایمنی و آتش نشانی در دستور کار استانداری ها قرار گرفته است و در این میان یکی از دلمشغولی های مهم، مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی برای ارائه خدمات مورد نیاز در حداقل زمان ممکن می باشد. مطالعه حاضر نیز با هدف ارزیابی جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش خدمات یاد شده و مکان یابی ایستگاه های جدید برای پوشش کامل روستای شهرستان شیروان و چرداول به اجرا درآمد. برای این منظور از تکنیک های ترکیبی AHP و تحلیل شبکه و همپوشانی لایه ها در محیط ArcGIS استفاده شد. جامعه آماری مطالعه حاضر دهیاران و افراد مطلع (در روستاهای فاقد دهیاری) در 198 روستای شهرستان شیروان و چرداول بود که به صورت تمام شماری اطلاعات توسط پرسشنامه گردآوری شد. همچنین اطلاعات و نقشه های مورد نیاز از دستگاه های اجرایی مربوط گردآوری و به روزرسانی شد. نتایح تحقیق نشان می دهد 4 ایستگاه آتش نشانی شهری و یک ایستگاه آتش نشانی روستایی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد که در چارچوب زمان واکنش 6 دقیقه تنها 19 درصد روستاهای شهرستان را می توانند تحت پوشش قرار دهند. همچنین براساس نتایج همپوشانی لایه ها و ارزیابی مجدد تحلیل شبکه، 21 ایستگاه آتش نشانی جدید به همراه روستاهای تحت پوشش شناسایی شد و براساس جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش هر ایستگاه ، ایستگاه های پیشنهادی اولویت بندی شدند.
هندسه فرکتالی گسل ها و لرزه خیزی در شمال شرق ایران
حوزه های تخصصی:
بیشترین فعَالیت های لرزه ای درشمال شرق ایران، در اطراف سیستم های گسلی اصلی که اکثراً در راستایی تقریباً NW-SE توزیع یافته اند، مشاهده می شود. تحلیل های فرکتالی به روش مربع شمار در شرق ایران انجام شد که برای این منظور منطقه مطالعاتی را به (12) محدوده مجزا تقسیم و هر محدوده را بطور جداگانه تحلیل نمودیم. بعد فرکتالی بین مقادیر 0 تا 2 تغییر می کند اگر بعد فرکتال نزدیک به صفر باشد، نشان دهنده این است که گسلها و زمین لرزه ها در یک نقطه متمرکز شده اند و اگر بعد به عدد 2 نزدیک باشد نشان دهنده ی پراکندگی گسلها و زمین لرزها در کل محدوده است. در واقع این روش مقایسه ایی بین مناطق همجوار از لحاظ نرخ فعَالیت لرزه ایی می باشد. براساس نتایج بدست آمده با فاصله گرفتن از سیستم گسلی اصلی در منطقه که دارای روند NW-SE بوده، از میزان بعد فرکتال و در نتیجه لرزه خیزی کاسته می شود که این امر نشان دهنده وجود ناپیوستگی در سیستم های گسلی اصلی در منطقه می باشد. مقدار بالای بعد فرکتال در محدوده های قائن، بشرویه و تربت حیدریه و هم چنین کاهش در مقدار بعد فرکتال محدوده های بیرجند، گزیک و تایباد، پیشنهاد می کند که منطقه انتهایی سیستم های گسلی اصلی در شرق در منطقه ی محدوده های بیرجند و تایباد باشد. براساس تحلیل فرکتالی گسل های منطقه و بررسی داده های لرزه ای، عمده فعالیت لرزه ای درشمال شرق ایران با الگوی زمین لرزه های درون قاره ای با عمق کم (اکثرا بین 10- 20 کیلومتر) بوده و در ارتباط با چشمه های خطی (گسل های) اصلی در منطقه و یا شاخه های فرعی آنها رخ می دهد. هم چنین توزیع ابعاد فرکتالی حجمی و سطحی شمال شرق ایران نشان دهنده فعَالیت لرزه ای بالاتر در بخش های مرکزی و غربی آن نسبت به سایر مناطق مجاور می باشند.
تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی با استفاده از GIS و MIF مطالعه موردی: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و همچنین کشاورزی، توجه به مدیریت آب های سطحی و زیرسطحی افزایش یافته است. در پژوهش حاضر با ترکیب داده های سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فاکتورهای چند تاثیره (MIF)، به تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی در محدوده شهرستان ارومیه اقدام شده است. نقشه های موضوعی هر یک از پارامترهای موثر بر آب های زیرزمینی (از قبیل: تراکم شبکه زهکشی، تراکم خطواره ها، توپوگرافی، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی و شیب)، با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. نقشه رستری این فاکتورها تهیه و بر اساس روش MIF، وزن دهی شدند. در نهایت نقشه های موضوعی مذکور در قالب نرم افزار GIS و با استفاده از الگوریتم روی هم قرار گیری وزنی، محاسبه و نقشه نهایی پتانسیل آب های زیرزمینی تولید شد. نقشه استعداد آب های زیرزمینی به چهار گروه بسیار خوب، خوب، ضعیف و بسیار ضعیف طبقه بندی شد. مطالعات نشان می دهد که مناطقی با حداکثر تراکم شبکه زهکشی و رسوبات کواترنری، دارای پتانسیل آب های زیرزمینی بسیار بالایی هستند. در نهایت مقایسه نقشه نهایی با پراکندگی چاه های پیزومتری و سطح ایستابی آنها، دقت بالای روش مورد استفاده در این محدوده را نشان داد.
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
تحلیل سینوپتیکی توفان های تندری تبریز در فاصله زمانی (2005-1996)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توفانهای تـندری جزو پدیـدههای مـخرب اقـلیمی محسوب مـیشوند که هـمه ساله خسارات جبرانناپذیری را به صورت، تگرگ، بارشهای سیلآسا و رعدوبرق به تأسیسات، مزارع و منازل وارد میکنند. شناخت سازوکار این توفانها ضمن برخورداری از اهمیت بالا میتواند از خسارات احتمالی آن بکاهد. در پژوهش حاضر پس از تحلیل ویژگیهای ترمودینامیکی و همدیدی به عمل آمده بر روی توفانهای تندری تبریز در یک دوره آماری 10 ساله (2005-1996) و اطمینان حاصل شدن از نتایج شاخصهای ناپایداری، بررسیها حاکی از آن است که زبانه واچرخندی قوی بر روی روسیه که تا شمال غرب ایران امتداد یافته، باعث افزایش شیو حرارتی در منطقه شده است. همچنین در ترازهای بالاتر، وجود چرخندی قوی بر روی جنوب شرقی دریای سیاه با ریزش مداوم هوای سرد عرضهای شمالی بر روی منطقه سبب عمیقتر شدن ناوه مهاجر دریای سیاه برروی شمال غرب ایران گردیده است. با ادغام دو سلول کمفشار سودانی و مدیترانهای بر روی کویت و جنوب عراق و با امتداد زبانه آن به سمت شمال غرب ایران و همچنین وجود یک سلول کمفشار روی تنگه هرمز و شمال عربستان و انتقال گرما و رطوبت دریای عمان و خلیج فارس برروی منطقه، شرایط لازم برای ناپایداری بیشتر و ایجاد رعدوبرق، فراهم شده است.
مدل سازی روش های برآورد مؤلفه های مسطحاتی برخان (مطالعة موردی: برخان های جنوب کویر چاه جام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخان ها، یکی از مشهورترین تپه های ماسه ای هستند که حاصل تراکم رسوبات بادی در مناطقی با وضعیت ضعیف تا متوسط از نظر میزان رسوب و بادهای غالب یک جهته می باشند. خصوصیات شکل-شناسی برخان، متأثر از عوامل مختلف زمانی و مکانی است. ارتباط بین مؤلفه های مورفومتری برخان پیوند نزدیکی با مورفولوژی سه بعدی آن دارد. شناسایی این روابط و ارائه مدل های آن ها در شناخت رفتار و نحوة عملکرد این چشم انداز در طبیعت مؤثر خواهد بود. هدف از این پژوهش مدل سازی روش های برآورد پارامترهای مسطحاتی برخان نظیر محیط و مساحت به کمک مؤلفه های مورفومتری آن در قالب مدل های آماری در منطقة جنوب کویر چاه جام است. در این زمینه، ابتدا مهم ترین پارامترهای مورفومتری 52 برخان به روش نمونه برداری طولی مورد اندازه گیری میدانی قرار گرفت. سپس با تحلیل و ارزیابی آن ها از طریق آزمون های آماری، رابطه سنجی و مدل سازی مؤلفه های محیط و مساحت برخان های مطالعاتی انجام شد. نتایج آنالیز رگرسیون غیرخطی چندگانه، حاکی از ارتباط معنی دار مساحت با حاصل ضرب طول و عرض با ضریب تبیین 936/0 و خطای برآورد 321/0 است. همچنین رابطة محیط با حاصل جمع طول و عرض با ضریب تبیین 904/0 و خطای برآورد 431/0 معنی دار می باشد. در مجموع نتایج تحقیق حاضر امکان محاسبة دقیق و سریع مؤلفه های مسطحاتی برخان را در قالب مدل های آماری فراهم می آورد.
ارزیابی مولفه های جریان با استفاده از مدل SWAT در حوضه آبخیز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر برآورد درست و به موقع از وضعیت کمی و کیفی رواناب یکی از دغدغههای مدیریتهای کلان کشور به حساب میآید. عدم وجود اطلاعات هیدروکلیماتولوژی در برخی از حوضهها و نبود اطلاعات بهموقع بر این دغدغه میافزاید. یکی از راههای پیشبینی رواناب بهرهگیری از مدلهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی موجود است. در تحقیق حاضر با هدف پیشبینی رواناب و بررسی روند تغییرات جریان سطحی، زیرسطحی و زیرزمینی در حوضه آبخیز طالقان از مدل ارزیابی آب و خاک (SWAT) استفاده میگردد. بهرهگیری از نقشههای خاک، پوشش گیاهی و DEM و تلفیق آنها با اطلاعات هیدروکلیماتولوژی در محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) به عنوان یـکی از شاخـصههای مدل در برآورد رواناب نسبت به سایـر مدلها محسوب میگردد. به منظور ارزیابی مدل با استفاده از روشهای آماری، پارامترهای حاصل از واسنجی مدل با بکارگـیری در دوره صحتسنجی مورد ارزیابی قرار مـیگیرد. نتـایج حاصل از واسنجی و صحتسنجی سالانه و ماهانه نشان میدهد که مقادیر مشاهداتی و محاسباتی در دورههای واسنجی و صحتسنجی با احتمال 95 درصد اختلاف معنیداری را نشان نمیدهد. بنابراین میتوان گفت که مدل مذکور در دورههای زمانی سالانه و ماهانه نتایج مطلوبی در برآورد مولفههای جریان در حوضه طالقان از خود نشان میدهد. نتایج سالانه رواناب طی سالهای 1987 الی 2007 حاکی از افزایش تصاعدی جریان سطحی به میزان 3/7 درصد و کاهش جریانات زیر قشری به میزان 3/11 درصد و زیرزمینی به میزان 11 در صد نسبت به سال پایه میباشد.