فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۱۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
راندگی شکرآب، دارای روند باختری - خاوری با شیب 60 درجة شمالی و در فاصلة 4 کیلومتری در شمال شهر بیرجند قرار دارد. پهنة گسلی فعال شکرآب به عنوان یک منبع لرزه ای برای شهر بیرجند است. به دلیل اینکه گسل شکرآب از قطعات مختلف تشکیل شده است، ابعاد فرکتالی آبراهه ها در سه بخش شرقی، غربی و مرکزی محاسبه شد. همچنین، به علت رخداد مهاجرت عرضی در این گسل، ابعاد فرکتالی آبراهه ها در دو بخش شمالی و جنوبی منطقه محاسبه شد. میانگین ابعاد فرکتالی آبراهه ها به منظور مقایسة پویایی تکتونیکی در این پهنة گسلی، در بخش شمالی و بخش جنوبی به میزان 11/1 و 06/1 است؛ به دلیل تراکم خطی آبراهه ها و دانسیته سطحی کمتر در بخش جنوبی، این اعداد فعالیت تکتونیکی بیشتر در بخش جنوبی نسبت به بخش شمالی گسل را نشان می دهند. در تقسیم بندی طولی گسل به سه بخش شرقی، مرکزی و غربی و با توجه به کمتر بودن بُعد فرکتالی آبراهه ها در بخش های شرقی و غربی به ترتیب به میزان 320/1 و 393/1 نسبت به بخش مرکزی به میزان 436/ 1، بیانگر فعالیت تکتونیکی بیشتر در طرفین گسل نسبت به بخش مرکزی است. توسعه و پیشرفت دگرریختی حال حاضر از بخش مرکزی، به سمت بخش های شرقی و غربی گسل می باشد.
نقش تبدیل مراتع کم بازده به باغات در اراضی شیبدار درکاهش میزان فرسایش و رسوب با استفاده از مدل RUSLE و GIS (مطالعه موردی : منطقه کش و لهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
47 - 54
حوزه های تخصصی:
یکى از عوامل اصلى وموثر در ایجاد فرسایش خاک پو شش گیاهی یک حوزه می باشد. به طورى که با شناخت و ارزیابى این عوامل بهتر مى توان از طریق راه کارهاى اصولى از زیان هاى مختلف فرسایش جلوگیرى کرد و یا آن را به حداقل ممکن رسانید. در این مقاله مدل فرسایش و رسوب RUSLE در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای بررسی نقش پوشش گیاهی در میزان فرسایش و رسوب مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله با ثابت در نظر گرفتن سایر پارامترهای موثر در میزان فرسایش و رسوب R . K. L. S. P به بررسی نقش عامل C پرداخته شد. در حوزه آبخیز کش و لهران در حدود 5 % مساحت حوزه دارای مراتع ضعیف است. که میزان فرسایش در این واحد کاری در حدود 12.3 تن در هکتار در سال براورد گردید.سپس با تغییر کاربری این واحد اراضی به باغات میزان فرسایش به 9.9 تن در هکتار در سال رسید. میزان فرسایش کل حوزه با کاربری فعلی 10.6 تن در هکتار در سال براورد گردید که زمانی که مراتع ضعیف به باغات تبدیل گردید به میزان فرسایش کل حوزه به 10.3 تن (0.3 تن در هکتار در سال) کاهش پیدا کرد.
تحلیلی بر وضعیت فضای سبز با رویکرد توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: مناطق شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز به عنوان یکی از معیارهای توسعه پایدار شهری و تنفسگاه شهری محسوب می شود. ضمناً وجود فضای سبز در شهرها موجب ارتقاء کیفیت زندگی می شود. در نتیجه نحوه پراکنش فضای سبز در عرصه های شهری هم از بعد شهرسازی و هم به لحاظ عدالت اجتماعی حائز اهمیت است. در این راستا، هدف این تحقیق، ارزیابی میزان برخورداری مناطق شهر تبریز از فضاهای سبز شهری است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. نتایج این تحقیق با استفاده از ضریب پراکندگی نشان می دهد؛ که توزیع و پراکندگی فضای سبز در شهر تبریز با 76% درصد به صورت نامتعادل می باشد و بیشترین سرانه فضای سبز مربوط به منطقه ده با 53/3 مترمربع و کمترین آن مربوط به منطقه سه با 02/1 متر مربع است. با توجه به اینکه سرانه فضای سبز برای هر نفر در ایران با توجه به خواص اقلیمی بین 7-12 مترمربع تعیین شده است. در حالی که مطابق یافته های پژوهش حاضر سرانه فضای سبز در شهر تبریز 33/3 مترمربع می باشد. بنابراین شکاف عمیقی بین سرانه پیش بینی در کشور و محدوده مورد مطالعه وجود دارد.
تشخیص مزارع آلوده به بیماری زنگ گندم با استفاده از تصاویر لندست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تشخیص مزارع آلوده به بیماری زنگ گندم می باشد. برای این منظور از داده های سنجندهETM+ ماهواره لندست 7 در سال زراعی 92-93 و داده های آزمایشگاهی مربوط به طیف بازتابندگی برگ و درجه سلامت برگ در مراحل مختلف بیماری استفاده شده است. مقادیر بازتابندگی برگ در محدوده طیفی قرمز و مادون قرمز نزدیک را از طیف اسپکترورادیومتر استخراج نموده و با استفاده از تابع پاسخ طیفی لندست 7 داده ها برای باندهای این سنجنده شبیه سازی گردید. سپس با استفاده از شاخص DVI و داده های مربوط به کسر سلامت برگ شاخصی به نام شاخص سلامت گندم ایجاد گردید. در این رابطه مقدار همبستگی این شاخص با کسر سلامت برگ 82/0 به دست آمد. در ارزیابی شاخص WHI مقدار RMSE برابر 089/0 به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که این شاخص در مراحل سبزینگی گیاه عملکرد خوبی از خود نشان می دهد و می تواند مناطق سالم، بیمار و مشکوک به بیماری را تشخیص دهد. ازآنجاکه شاخص به دست آمده یک شاخص طیفی است و به رنگ برگ حساس می باشد هرچه تصاویر به زمان برداشت محصول نزدیک تر شوند این شاخص ضعیف تر عمل می کند. منطقه مورد آزمون در این تحقیق در شهرستان سعادت شهر استان فارس واقع است.
بهبود الگوریتم میدان تصادفی مارکوف با هدف آشکارسازی نظارت نشدة تغییرات تصاویر SAR چندکاناله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از داده های چندکانالة1 سنجنده های رادار با روزنة مجازی (SAR)2، به دلیل مستقل بودن از شرایط جوی و نور خورشید و نیز دارابودن قابلیت بالا در استخراج تغییرات، در مقایسه با حالت تک کاناله، در کاربردهای متفاوتی مانند نظارت بر محیط زیست و مدیریت بلایای طبیعی بسیار توجیه پذیر است. با این حال، بهره برداری از این قابلیت ها به استفاده از روش های دقیق و اتوماتیک برای تولید نقشه های تغییرات از تصاویر اخذشده از منطقة جغرافیایی یکسان، در پلاریزاسیون ها یا فرکانس های گوناگون مربوط به زمان های متفاوت، نیاز دارد. از سوی دیگر، حساسیت به بافت صحیح برای یک پیکسل می تواند به حذف خطاهای برچسب گذاری پیکسل های منفرد کمک کند و نقشة تغییرات را بهبود بخشد. حذف نویز لکه ای و ماهیت ایزوتروپیک مدل سازی میدان های تصادفی مارکوف موجب نرم شدن مرزهای مکانی بین مناطق تغییریافته و تغییرنیافته در نقشة تغییرات نهایی می شود. به منظور حذف یا دست کم کاهش این اثر نامطلوب، استفاده از مدل مارکوف با هدف دخیل کردن اطلاعات لبه ها در فرایند برچسب گذاری پیشنهاد می شود. این روند دقت لبه ها در محل مرزهای مکانی را بهبود می بخشد و دقت آشکارسازی تغییرات را ارتقا می دهد. در این تحقیق، یک مدل مارکوف به منظور تشخیص نظارت نشدة تغییرات، ازطریق ترکیب اطلاعات موجود در هریک از کانال هایSAR ، اطلاعات بافت مکانی و نیز اطلاعات لبه، معرفی شده و با استفاده از «توابع انرژی» فرموله شده است. به منظور برآورد پارامترهای مدل، الگوریتم بیشینه سازی امید ریاضی (EM)3 با روش مشتقات لگاریتمی (MoLC)4 ترکیب شده است. الگوریتم پیشنهادی با استفاده از تصاویر ASAR-ENVISAT به روش شبیه سازی ارزیابی شده است. براساس نتایج، روش پیشنهادی دقت کلی را، در مقایسه با روش های موجود آشکارسازی تغییرات (با میانگین 12%)، افزایش داده و قابلیت شناسایی هر سه نوع تغییرات (اندک- متوسط- زیاد) را داراست. این در حالی است که، با درنظرگرفتن اطلاعات باندها و بافت مکانی، قدرت شناسایی تغییرات اندک و متوسط بسیار پایین برآورد شده است. همچنین، با توجه به تعداد دفعات تکرار پایین، زمان اجرای الگوریتم بسیار کاهش یافته است. به طورکلی، بیشترین دقت الگوریتم، براساس روش پیشنهادی، 67/99% برآورد شد.
بهره گیری از سری زمانی داده های ماهواره ای به منظور اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید گرد و غبار استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وسعت بسیار زیاد مناطق خشک و بیابانی در کشور و فرکانس بالای پدیده های گرد و غبار در آن باعث شده است، شناسایی دقیق کانون های تولید گرد و غبار همواره یکی از اهداف اصلی پیش نیاز عملیاتهای احیائی و بیابان زدایی به شمار آید. هدف از مطالعه حاضر، اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید گرد و غبار در استان البرز با استفاده از سری زمانی داده های ماهواره ای و داده های ایستگاه های هواشناسی می باشد. بدین منظور داده های TRMM سنجنده TMI، داده ی 16 روزه پوشش گیاهی، داده ی 8 روزه درجه حرارت سطح زمین و عمق اپتیکی هواویز مودیس و همچنین اطلاعات زمینی گرد و غبار ایستگاه های سینوپتیک و پایش آلودگی هوا دریافت شدند. تجزیه و تحلیل روند تغییرات رطوبت خاک، درجه حرارت و پوشش گیاهی در یک دوره زمانی 15 ساله صورت پذیرفت. همچنین عمق اپتیکی هواویز در رویدادهای ریزگرد با غلظت بالا برای کانون های محتمل مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این مناطقی که در طی دوره زمانی، عمق اپتیکی گرد و غبار بالاتری نسبت به نواحی دیگر داشتند، مشخص شدند. درنهایت با استفاده از اطلاعات زمینی گرد و غبار، عمل واسنجی برای کانون های شناسایی شده انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل روند تغییرات، نشان دهنده کاهش معنی دار پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانون های محتمل تولید ریزگرد در طی دوره زمانی مورد مطالعه بود. کاهش درجه حرارت در بخش جنوبی استان البرز و غرب تهران با فرکانس بالای غبار در ناحیه در ارتباط بود که این تکرار رویداد گرد و غبار در بررسی سری زمانی داده های عمق اپتیکی هواویز نیز نشان داده شد. بررسی سری زمانی عمق اپتیکی هواویز نشان داد که تمرکز ریزگرد در نزدیکی یا بر روی کانون های شناسایی شده وجود دارد و بالا بودن مقدار غلظت در این نواحی، نشان دهنده صحت کانون های شناسایی شده گرد و غبار می باشد. همچنین بررسی عمق اپتیکی در رویدادهای با غلظت بالا و بررسی همزمان جهت حرکت هوا نشان داد کانون های شناسایی شده به درستی انتخاب گردیده است. تلفیق اطلاعات زمینی گرد و غبار با جهت حرکت باد نیز صحت کانون های ریزگرد شناسایی شده را تایید نمود. در کل یافته های تحقیق نشان دهنده قابلیت بالای سری های زمانی داده های سنجش از دور در اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید ریزگرد می باشد. نتایج تحلیل سری های زمانی داده های ماهواره ای نشان داد که درجه حرارت سطح زمین به عنوان یک پارامتر اقلیمی مهم در شناسایی و اعتبارسنجی کانون های گرد و غبار به شمار می رود. بر اساس نتایج تحلیل در جایی که فرکانس وقوع گرد و غبار بالا است، کاهش معنی دار درجه حرارت سطح زمین مشاهده می شود.
مطالعه ی تغییرات کاربری اراضی به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی و تکنیک های سنجش از دور (مطالعه موردی: شهرستان اندیمشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش پرشتاب جمعیّت در بسیاری از شهرها، موجب تغییر کاربری اراضی و تغییر شکل فیزیکی شهر شده است. مطالعه ی تغییرات کاربری های اراضی شهرها و بررسی علل آن طیّ دوره های زمانی مختلف، می تواند در مدیریت بهینه شهرها و منابع طبیعی مؤثر باشد. در این مطالعه که در جنوب غرب ایران، در شهر اندیمشک انجام شده است، با استفاده از تصاویر ماهواره های MSS و TM لندست 5 و لندست 8 در سال های 1364، 1379 و 1392 به عنوان منبع داده و با توصیف تصاویر به کمک طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم maximum likelihood، در نرم افزار ENVI 4/8 تغییرات کاربری اراضی بخش جنوبی شهر اندیمشک طیّ سال های 1364 تا 1392 بررسی شد. نتایج نشان داد که از سال 1364 تا 1392 مساحت مراتع کاهش یافته و به مساحت مناطق مسکونی، زمین های کشاورزی و اراضی پوشیده از آب افزوده شده است. بیشترین تغییر در میان کاربری های مورد مطالعه در کل بازه 28 ساله مربوط به زمین های مرتعی می باشد که میزان 17905.09 هکتار کاهش داشته است و کم ترین تغییر مربوط به مناطق شهری می باشد که میزان 2840.97 هکتار افزایش داشته است.
طبقه بندی تصاویر چندطیفی با قدرت تفکیک مکانی متوسط، با استفاده از شاخص های مکانی و حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طبقه بندی تصاویر با قدرت تفکیک مکانی متوسط، مانند لندست، تمایز اراضی کشاورزی بدون پوشش گیاهی از زمین های بایر و همچنین، شناسایی زمین های بایر از مناطق ساخته شده معمولاً دشوار و همراه با خطاست. به همین علت در این مطالعه، ترکیب های متفاوتی از ویژگی های ورودی، به روش های طبقه بندی، به منظور بررسی امکان ارتقای دقت طبقه بندی مقایسه شد. داده های ورودی شامل باندهای طیفی تصویر لندست-7، ویژگی های بافتی شامل ماتریس وقوع هم زمان گام های خاکستری و شاخص های حرارتی و مکانی پیشنهادی در این تحقیق است. در بررسی حاضر، به منظور طبقه بندی سناریوهای متفاوت، از سه روش طبقه بندی شامل بیشترین میزان شباهت، شبکة عصبی و ماشین بردار پشتیبان با هسته های متفاوت استفاده شد. نتایج نشان داد که ادغام تمامی داده های ورودی و استفاده از روش ماشین بردار پشتیبان با هستة پایة شعاعی، با صحت کلی 81/۹۸% و ضریب کاپا 25/98%، ممکن است نتایجی بهتر از دیگر روش ها و سناریوها داشته باشد. همچنین، در تحلیل اهمیت متغیرهای ورودی، با استفاده از روش انتخاب ویژگی برپایة جنگل تصادفی، مشخص شد که شاخص های پیشنهادی در این مطالعه نقش مهمی در طبقه بندی با صحت بالا و کارآمد داشته اند.
ارائه الگوی بهینه مکان یابی فضای سبز شهری با استفاده ازGIS (مطالعه موردی منطقه ۲ کلان شهرکرج)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
. در این تحقیق تلاش شده است، وضعیت دسترسی منطقه مورد مطالعه بر طبق استانداردهای موجود بررسی شده و پس از تعیین کمبود فضای سبز از این نظر و با در نظر گرفتن سایر عوامل شهری مؤثر در مکانیابی، با ارائه الگویی مناسب، به دنبال توزیع بهینه ی فضای سبز در منطقه ۲ با استفاده از GIS می باشد. برای نیل به این هدف ابتداداده های مکانی گرد آوری شده و س پس پایگ اه اطلاع اتی GISتشکیل شده و نقشه های تهیه شده برای هر یک از معیارها ،ب ه ی ک لای ه ی اطلاع اتی در مح یط GISتبدیل شد، سپس به منظور الگوسازی به هر کدام از لایه های اطلاعاتی بر اساس میزان اهمیت آنها در مکان یابی فضای سبز، وزن مناسبی اختصاص داده شد. برای این منظور از معیارهای واقع شدن در زمین های با کاربری مناسب مانند زمین های بایر، نزدیکی به مراکز آموزشی، مراکز فرهنگی و مراکز جمعیتی، دسترسی به شبکه ارتباطی و پمپ بنزین های شهری استفاده شد. سپس برای هر کدام از عوامل تأثیرگذار در مکانیابی پارکها و فضای سبز، لایه هایی اطلاعاتی در محیط GIS تهیه گردید و برای هر یک از لایه ها وزن دهی صورت گرفت.سپس به منظور الگوسازی، به هر یک از لایه های اطلاعاتی بر اساس میزان اهمیت آنها در مکانیابی پارک ها و فضای سبز با استفاده از مدل AHP، وزن مناسبی اختصاص داده شد. نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، زمین های منطقه را برای انتخاب مکان های مناسب برای فضای سبز به 5 کلاس طبقه بندی نمودیم و مشخص شد زمین های ب ا درج ه ی خیل ی خ وب و خوب در حواشی رودخانه، نزدیک مراکز مسکونی، آموزشی و شبکه ارتباطی منطقه واقع شده اند
پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با سامانه اطلاعات جغرافیایی ومقایسه ی کارایی روش های رگرسیون لجستیک و نسبت فراوانی در(مطالعه موردی: حوزه ی آبخیز چشمیدر، کردستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
11 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش، مقایسه ی کارایی دو روش آماری رگرسیون لجستیک و روش احتمالاتی نسبت فراوانی در تهیه نقشه پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوزه آبخیز چشمیدر واقع در استان کردستان است. در ابتدا با مرور منابع، مصاحبه محلی و پرسشنامه، 17 عامل شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، انحنای شیب، انحنای طولی شیب، انحنای عرضی شیب، لیتولوژی، کاربری ارضی، فاصله از شبکه آبراهه، تراکم آبراهه، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از جاده، بارندگی، شاخص حمل رسوب، شاخص توان آبراهه و شاخص رطوبت بر وقوع زمین لغزش مؤثر شناخته شدند. سپس، 60 نقطه زمین لغزشی و نیز 60 نقطه غیر زمین لغزشی در منطقه شناسایی و ثبت شدند. نقشه رگرسیون لجستیک به پنج طبقه با حساسیت خیلی کم (57/44%)، کم (48/11%)، متوسط (51/12%)، زیاد (38/14%) و خیلی زیاد (03/17%)، طبقه بندی شد. روش نسبت فراوانی نیز به پنچ طبقه با حساسیت خیلی کم (15/37%)، کم (40/33%)، متوسط (55/17%)، زیاد (11/9%) و خیلی زیاد (3%) تفکیک گردیدند. نتایج نشان داد روش رگرسیون لجستیک با %2/82 گستره زیر منحنی مشخصه عملکرد، در مقایسه با روش نسبت فراوانی با مقدار 80% ، توانایی پیش بینی بالاتری در شناسایی مناطق مستعد و حساس به زمین لغزش در منطقه مورد بررسی دارد. بنابراین، روش آماری رگرسیون لجستیک برای تهیه نقشه پهنه بندی حساسیت زمین لغزش-های منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می گردد.
تهیه نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود با استفاده از مدل SCS-CN و GIS/RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه های آبخیز، سیل است. شناخت و پهنه بندی سیلاب های حوضه های آبخیز می تواند در مدیریت سیلاب ها، کنترل و مهار آن و در نتیجه کاهش میزان خسارت آن، موثر باشد. در این تحقیق با استفاده از مدل شماره منحنی SCS-CN و تکنولوژی نوین GIS/RS نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود تهیه گردد. بدین منظور با استفاده از نقشه های توپوگرافی و DEM ، در محیط GIS مرز حوضه مشخص و حوضه به زیر حوضه های کوچکتر تقسیم شده و لایه شیب برای آنها بدست آمده است. نقشه لیتولوژی حوضه در محیط ArcGIS ، به صورت رقومی درآمد تا با لایه های دیگر تلفیق گردد. سپس با به کارگیری از داده های ماهواره ای، کاربری اراضی حوضه آبخیز نکارود به روز گردید و محاسبات لازم برای تعیین گروه های هیدرولوژیکی خاک برای حوضه به عمل آمد. با استفاده از بررسی های به عمل آمده مقدار CN و میزان نفوذ (S) و ارتفاع رواناب (Q) برای تمامی زیر حوضه های آبخیز محاسبه و در نهایت با تلفیق لایه های بدست آمده و پردازش آن در محیط ArcGIS نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود تهیه گردید. این تحقیق نشان داد که بکارگیری توأمان از تکنولوژی سنجش از دور و GIS و با استفاده از مدل SCS-CN می تواند در تهیه نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه های آبخیز مفید باشد.
اندازه گیری تغییرات سطحی و سرعت حرکت یخچال علم چال با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یخچال های طبیعی و تغییرات و حرکت آنها در جایگاه شاخص هایی برای نشان دادن تغییرات آب و هوایی به کار می روند و به منظور ارزیابی تغییرات سطحی یخچال ناشی از تغییرات اقلیمی، باید مطالعات بلندمدت انجام شود. استفاده از تصاویر ماهواره ای راهی مؤثر برای استخراج سرعت حرکت یخچال محسوب می شود. در این تحقیق با استفاده از عکس های هوایی قدیمی و تصاویر ماهواره ای جدید، تغییرات سطحی و بردارهای جابه جایی و سرعت یخچال علم چال، با استفاده از الگوریتم خودکار، محاسبه شده است. تمامی داده ها، شامل عکس های هوایی و تصاویر، به صورت ارتو[1] درآمدند و از نظر رادیومتریکی و هندسی همسان سازی شدند. با استفاده از عکس هوایی سال 1955 و مقایسة آن با تصویر SPOT سال 2003، میزان عقب نشینی یخچال در قسمت پیشانی آن به دست آمد. همچنین، تغییرات کوتاه مدت در دو بازة زمانی بین 1998 تا 2003 و 2003 تا 2005، با استفاده از عکس های هوایی و تصاویرSPOT و Quick Bird، استخراج شد. در این تحقیق، با استفاده از روش مبتنی بر تبدیل فوریه و محاسبة همبستگی، بردار های سرعت سطحی با خطای کمتر از دو متر استخراج شد. نتایج دقت و قابلیت روش پیشنهادی را برای ارزیابی میزان عقب نشینی و نیز اندازه گیری سرعت سطحی یخچال نشان می دهند و می توان این نتایج را به منظور مطالعات مربوط به تغییرات اقلیمی در سطح منطقه ای به کار برد.
اولویت بندی پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم در شهرستان تالش با GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نخستین گام ها در برنامه ریزی برای توسعه گردشگری منطقه، داشتن شناخت کامل از محیط است؛ به گونه ای که ضمن شناسایی مناسب ترین مکان ها برای توسعه گردشگری آن، پهنه های نامناسب یا در معرض خطر نیازمند حفاظت یا احیاء نیز مشخص شوند تا بدین ترتیب ضمن طرح ریزی برای ارائه بهترین و سودآورترین برنامه ها، اصول توسعه پایدار نیز رعایت شود. از این رو در پژوهش حاضر، با به کارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، پهنه های مناسب توسعه گردشگری در شهرستان تالش که به دلیل برخورداری از جاذبه های کم نظیر طبیعی همچون کوهستان، جنگل های انبوه، رودخانه، روستاهای ییلاقی - تاریخی، آبشارها، چشمه های طبیعی و همچنین سواحل دریای خزر، از منظر اکوتوریسم، توانمندی های بسیار مناسبی دارد و از شهرستان های برتر استان گیلان به شمار می رود، به ترتیب اولویت مشخص شده اند. بدین منظور، پس از تعیین 5 معیار و 27 زیرمعیار برای بررسی پتانسیل های گردشگری منطقه در قالب پرسش نامه مقایسه های زوجی، به توزیع پرسش نامه بین خبرگان و صاحب نظران حوزه گردشگری در شهرستان تالش، اقدام شد. پس از ارزش گذاری این معیارها با روش AHP، لایه های رقومی مربوط به معیارها و زیرمعیارها در محیط GIS تهیه و تلفیق شدند تا درجات تناسب محیطی برای توسعه گردشگری در منطقه مشخص شوند. یافته ها بیان می کند 777 کیلومتر مربع از زمین های شهرستان تالش در طبقه بسیار مناسب و 415 کیلومتر مربع از این پهنه ها در طبقه مناسب قرار دارند؛ به عبارت دیگر، در مجموع، 55 درصد از زمین های شهرستان تالش شرایط پذیرفتنی برای برنامه ریزی و توسعه گردشگری دارند. همچنین، بخش مرکزی با برخورداری از مساحت 434 کیلومتر مربع از پهنه های با درجه بسیار مناسب، اولویت اول را برای برنامه ریزی توسعه گردشگری به دست آورده است. پس از آن، بخش های کرگانرود، اسالم و حویق به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند.
مکان یابی اسکان موقت با استفاده از فازی سازی متغیرها و فرایند تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS مورد شناسی: شهر میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بسیار بالای مقوله سرپناه برای بشر، پیش بینی مکان هایی برای اسکان موقت آسیب دیدگان حوادث، امری اجتناب ناپذیر است. شهر میبد با پیشینه تاریخی و دارای شبکه معابر باریک، در پهنه با درجه خطر نسبتاً زیاد قرار گرفته است. یکی از مهمترین وظایف برنامه ریزان بخش مدیریت بحران، پیش بینی های جدی برای اسکان اضطراری است؛ چرا که انسان آسیب دیده بدون سرپناه متعارف در آستانه آسیب های جدی جسمی، روحی و روانی است. با توجه به ماهیت مکانی این موضوع و ماهیت فازی پارامترها و رویارویی با فاکتورهای زیاد در جهت تصمیم گیری، می توان از تلفیقی از GIS و منطق فازی به همراه روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور اخذ تصمیم بهینه که منجر به تعیین نواحی امید بخش اسکان موقت می شود، استفاده کرد. آمار و اطلاعات لازم، به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و تصاویر ماهواره ای منطقه مورد مطالعه در نقشه شهر میبد بهنگام سازی شد. هدف از این پژوهش، بیان روشی کارآمد، منعطف، منطقی و قوی برای مکان یابی اسکان موقت با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی4 در شهر میبد است. در این پژوهش، ابتدا مؤثرترین پارامترها انتخاب و به وسیله فرایند سلسله مراتبی5 و با استفاده از منطق فازی، مکان های اسکان موقت استخراج گردید، سپس به مقایسه و اولویت بندی مناطق پیشنهادی پرداخته شد و سایت های مورد نظر رتبه بندی و بهترین سایت از بین گزینه های انتخابی مشخص گردید. در روش AHP شش مکان با اهمیت نسبی «بسیارمناسب» و با مجموع مساحت 347071 متر مربع و شش مکان با اهمیت نسبی «مناسب» و با مجموع مساحت 384369 متر مربع به عنوان بهترین مکان ها برای مکان یابی اسکان موقت، مشخص شد. پارک بهاران و اراضی بایر جنوب شرقی ورزشگاه فرمانداری برای اسکان موقت با اهمیت نسبی «بسیارمناسب» در روش فازی، تعیین گردید.
مکانیابی مخازن ذخیره آب با استفاده از GIS و روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS (مطالعه موردی: جنوب استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه مطالعات اخیر، در سال 2025، کمبود آب در کشورهای فقیر که منابع محدودی دارند و جمعیت آنها به سرعت درحال افزایش است، نمود بیشتری پیدا خواهد کرد. بنابراین یک طرح درازمدت برای حفظ منابع آب لازم است. احداث سدهای مخزنی بزرگ بر روی رودخانه های دائمی کشور یکی از مهمترین طرح ها است و مرحله اصلی برای اجرای این طرح انتخاب مکان مناسب در حوزه آبریز می باشد. هدف از این مطالعه، کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و توسعه روش تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس[1] برای انتخاب و رتبه بندی محل احداث سد در منطقه جنوبی استان سیستان و بلوچستان می باشد. با نظر کارشناسان و داده های موجود معیارهای تعیین مکان بهینه شامل معیارهای زمین شناسی، کاربری اراضی، رسوب، کیفیت آب، فرسایش، آب های زیرزمینی و هیدرولوژی انتخاب گردیده اند. برای مشخص کردن میزان اهمیت معیارهای ورودی از روش وزن دهی نسبتی استفاده شده است. در ابتدا با پیاده کردن الگوریتم تاپسیس در محیط نرم افزار ArcGIS لایه ای تحت عنوان ""نزدیکی نسبی به راه حل ایده آل"" که دارای مقادیر بین صفر و یک می باشد، ایجاد شده است. سپس با مدل سازی مسیر جریان آب و بررسی شرایط توپوگرافی منطقه و انجام محاسبات مربوط به ارتفاع و طول تاج سد و اعمال محدودیت حجم مخزن، 15 گزینه که پتانسیل احداث سد در آنها وجود دارد، انتخاب و در آخر با یافتن مقادیر هر گزینه در لایه ایجاد شده، گزینه ها رتبه بندی شده اند. با توجه به نتایج بدست آمده گزینه A که نمایانگر سد کهیر است، با امتیاز 85/0 بهترین گزینه انتخابی و گزینه P– سمت شرق محدوده- با امتیاز 47/0 بدترین گزینه می باشد و همچنین در بین سدهای احداث شده در منطقه سد پیشین با امتیاز 62/0 بدترین سد انتخاب گردید و گزینه K با امتیاز 67/0 بر روی شاخه سمت راست رودخانه سرباز به عنوان گزینه پیشنهادی انتخاب گردید. [1]- Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution (TOPSIS)
شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعه موردی: حوضه آبی دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کمبود اطلاعات اقلیمی در مورد مقادیر بارش برف در ارتفاعات، استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند در بررسی توزیع پوشش برف و راواناب حاصل از آن در حوضه های آبی کمک کند. لذا هدف از این پژوهش بررسی چگونگی ارتباط رواناب سطحی در خروجی حوضه آبی دهگلان در ارتباط با تغییرات پوشش برف در ارتفاعات حوضه است. رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه آبی دهگلان با استفاده از مدل رواناب-ذوب برف بررسی شده است. بدین منظور ابتدا خصوصیات فیزیکی حوضه شامل محیط ْْْ ، مساحت و طبقات ارتفاعی با استفاده از اطلاعات رقومی موجود محاسبه شد، اطلاعات اقلیمی و هیدرومتری نیز از سازمان های ذیربط گردآوری شدند. نسبت پوشش برفی حوضه با استفاده از تولیدات 8 روزه سطح پوشش برف در مقیاس جهانی از داده های پوشش برف مودیس موجود در سایت سازمان ناسا که توسط الگوریتم SNOWMAP تولیدشده است. در ادامه اطلاعات مورد نیاز وارد مدل شده و عمل شبیه سازی متناسب با خصوصیات حوضه مورد مطالعه صورت گرفت. پارامترهای ارزیابی که توسط مدل جهت ارزیابی دقت جریان شبیه سازی شده مورد استفاده قرار می گیرد ضریب تبیین و تفاضل حجمی می باشد. فرآیند شبیه سازی جریان حاصل از ذوب برف با محاسبه عوامل و فراسنج های لازم در دوره دسامبر 2004 تا آوریل 2005 (آذر ماه 1383تا فروردین ماه 1384) صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مدل رواناب- ذوب برف قادر به شبیه سازی رواناب با ضریب تبیین 52 درصد و تفاضل حجمی 2/23 است. ضریب تبیین و تفاضل حجمی به دست آمده دقت متوسط مدل را در شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه نشان می دهد که می تواند ناشی از خصوصیات فیزیکی حوضه باشد. در کل نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه با این که مدل SRM برای حوضه های کوهستانی طراحی شده است در منطقه مورد مطالعه که تلفیقی از دشت و کوهستان است به دلیل تأثیر عوامل دیگری مانند نفوذ به آب های زیرزمینی کارآیی پایین تری را نشان می دهد.
تحلیل فضایی الگوی مشارکت سیاسی شهروندان در چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر آمل (1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شورای شهر یکی از مهم ترین ارکان تصمیم گیری و اداره امور شهر به شمار می رود که با گذشت بیش از صد سال از تصویب اولین قانون رسمی در این زمینه، در سال 1377 کار خود را به طور جدی شروع کرد. شهروندان ایرانی با حضور در چهار دوره انتخابات شورای شهر، در مدیریت شهری خود تأثیرگذار بودند. پژوهش حاضر چگونگی حضور مردم را از دیدگاه فضایی - سیاسی در شهر آمل بررسی می کند تا نشان دهد الگوی فضایی مشارکت در چهارمین دوره انتخابات شورای شهر چگونه بوده است. با استفاده از نتایج تفصیلی انتخابات دوره چهارم و توابع آمار فضایی، الگوی فضایی تمایل ساکنان مناطق مختلف شهر به هر یک از نامزدهای حاضر بررسی شد. تحلیل درصد آرای نفرات برگزیده به کل آرا نشان دهنده کم بودن مقدار آن در کل دوره های انتخابات است. به طوری که این نسبت هیچگاه از 36 درصد بیشتر نشده است. شاخص موران برای چگونگی توزیع آرا 07/0 است که حاکی از فقدان تشابه و همبستگی بین محلات در توزیع آرا و همچنین پراکندگی در الگوی توزیع فضایی آرا است. بر اساس یافته ها، الگوی مشارکت در شهر یکسان نبوده و پهنه شرقی - غربی از مشارکت بیشتری برخوردار بوده است. نتایج نشان می دهد که بین وضعیت اقتصادی و اجتماعی محلات و مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد. ضریب همبستگی بین میزان مشارکت شهروندان و نرخ اشتغال 41/0 و جمعیت شاغل 73/0 است که از نرخ بیکاری با 28/0 و جمعیت بیکار با 63/0 بیشتر است. این ضریب برای بار تکفل عمومی 4/0 به دست آمد. از دیگر نتایج این پژوهش، تأثیر نقش همسایگی در انتخابات شورای شهر آمل است، به گونه ای که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی مؤثر در رفتار رأی دهندگان مناطق مختلف شهر آمل باعث شده رأی گیری در این شهر به صورت محلی گرا، طایفه گرا و قومی دربیاید. بنابراین چنین زمینه فرهنگی، یکی از بازدارنده های اساسی در تحقق فرایند مردم سالاری محلی به شمار می رود.
روند ارزیابی تغییرات منیزیم با استفاده از شبکه عصبی و سیستم اطلاعات مکانی در روستاهای شهرستان گنبد (استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاه ها یکی از اصلی ترین منابع تأمین کننده آب شرب، کشاورزی و صنعت می باشند. کیفیت آب از لحاظ شرب نیز در بین پارامترهای کیفی مهم ترین پارامتر است. بنابراین بررسی و پیش بینی آلودگی ها از اهداف مدیران و برنامه ریزان می باشد.در این تحقیق از شبکه عصبی مصنوعی و سیستم اطلاعات مکانی برای تعیین آلودگی پارامتر منیزیم در آب های روستاهای گنبد از استان گلستان در چهار سال متوالی 87 و 88 و 89 و 90 استفاده شده است. در این مدل شبکه عصبی مصنوعی در ساختار پرسپترون، با تعداد لایه های پنهان و نرون های مختلف، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در حال حاضر آلودگی آب های زیرزمینی به دلیل فعالیت های شیمیایی و صنعتی در حال افزایش است. بنابراین نیاز به شناسایی مناطق آسیب پذیر منطقه برای جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی است. همچنین در این تحقیق برای تعیین آلودگی آب های زیرزمینی از نقشه هایی همچون: توپوگرافی، زمین شناسی، موقعیت چاه ها، شیب، و ... در محیط های مکانی استفاده شد. پس از تعیین میزان آلودگی با استفاده از مدل های شبکه عصبی، خروجی مدل در محیط مکانی به نقشه های آلودگی دست پیدا کرده ایم. همچنین با مشاهده ی نقشه های آلودگی و داده های موجود در سال های ذکر شده می توان نتیجه گرفت که میزان آلودگی کم بود و این آلودگی نمی تواند خطرآفرین باشد.
به کارگیری روش های تخمین بعد ذاتی در استخراج ویژگی های بدست آمده از تصاویر راداری، ماهواره ای و لیدار به منظورشناسایی عوارض خاص شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ترکیب دادهها و تصاویری که از منابع مختلف سنجش از دوری به دست آمدهاند، به عنوان راهحلی بهینه به منظور استخراج اطلاعات بیشتر مطرح است، چرا که این دادهها با دید وسیع خود، رقومی بودن، تهیه بصورت دورهای، اطلاعات مختلفی را در اختیار محققین قرار میدهند. در این راستا، سنجندههای غیرفعال نوری به صورت گسترده در نگاشت ساختارهای افقی مورد استفاده قرار میگیرند. دادههای راداری نیز با توجه به این که غالباً مستقل از شرایط جوی و به صورت شبانهروزی امکان جمعآوری دارند و نیز برخی ساختارهای زمینی و اهداف مصنوعی پاسخ ویژهای در فرکانس راداری دارند، تواناییهای تصاویر نوری را تکمیل میکنند. همچنین دادههای هوابرد لیدار نیز میتوانند اندازهگیریهای نمونهای با دقت بسیار بالا از ساختارهای قائم در اختیار قرار دهند. در نتیجه، استفاده همزمان دادههای نوری، راداری و لیدار میتواند اطلاعات بیشتری در کاربردهای متنوع فراهم نماید. در این تحقیق، با بکارگیری همزمان این سه دسته داده سعی بر شناسایی عوارض خاص شهری به شکل بهینه نمودیم. در این راستا، با بکارگیری و تولید توصیفگرهای مختلف (57 توصیفگر) و با استفاده از روشهای استخراج ویژگی (شامل PCA و ICA) و تخمین ابعاد ذاتی دادهها (شاملSML و NWHFC)، فضای بهینهای برای طبقهبندی نظارت شده ایجاد شد. پس از انجام طبقهبندی (روش K-NN) با استفاده از نتایج بدست آمده، توصیفگرهای (لایههای اطلاعاتی) تولید شده برای شناسایی عوارض خاص شهری شامل ساختمانها، راهها و پوشش گیاهی براساس دقت کلاسهبندی بدست آمده و گروهبندی شدند. نتایج عددی بدست آمده حاکی از کارایی بالای رویه پیشنهادی و نیز روشهای بکارگرفته شده تخمین بعد ذاتی و استخراج ویژگی است.
ارزیابی دقت تصحیح هندسی تصاویر ماهواره ای با توان تفکیک بالا با استفاده از اطلاعات کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین مرجع سازی تصاویر ماهواره ای با توان تفکیک بالا، با استفاده از معادلات ریاضی مناسب یکی از مهم ترین مراحل استخراج اطلاعات مکانی سه بعدی دقیق است. به منظور زمین مرجع سازی تصاویر ماهواره ای، ابتدا باید مجموعه ای عوارض کنترلی مانند نقاط، خطوط و یا سطوح در دو فضا استخراج شوند. سپس عوارض متناظر از بین کل عوارض استخراج شده تعیین و به طور مستقیم برای حل تابع انتقال بین دو فضا مشخص شوند. ازآنجاکه دقت تصحیح هندسی تصاویر دقت زمین مرجع سازی را تحت تأثیر مستقیم قرار می دهد، در این مقاله این مسئله براساس استفاده از عوارض کنترلی خطی و نیز تلفیق آن با نقاط کنترلی در حل معادلة رشنال بررسی شده است. همچنین اثر آنها در حذف خطاهای سیستماتیک بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که دقت حل معادلة رشنال با استفاده از خطوط کنترلی پایین و درحدود 3 پیکسل است. همچنین دیاگرام بردار باقی مانده ها نیز وجود میزان چشمگیر خطاهای سیستماتیک در نتایج نهایی را نشان می دهد. دلیل این امر، افزون بر دقت و توزیع خطوط کنترلی، ماهیت خطوط به منزلة اطلاعات کنترلی نیز محسوب می شود. از سوی دیگر تلفیق خطوط و نقاط کنترلی به منظور حل معادله سبب ارتقای دقت تا 1 پیکسل و حذف بسیاری از خطاهای سیستماتیک می شود. ازاین رو، نتایجْ قابلیت بالای تلفیق خطوط و نقاط کنترلی در ارتقای دقت و نیز کاهش خطاهای سیستماتیک را نشان می دهد .