فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
شکل شهری بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت ها در مناطق شهری می باشد. با توجه به تأثیرپذیری شکل شهری از مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی ، اقتصادی و اجتماعی جوامع ، سنجش ساخت و شکل شهر بابل می تواند یکی از عوامل تأثیرگذار در موفقیت برنامه ریزان شهری در مازندران و شهر بابل محسوب شود. رویکرد پژوهش به لحاظ هدف پژوهش توسعه ای می باشد. داده های پایه اغلب از طرح های توسعه شهری بابل استخراج شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های مختلف، شکل شهری در شش منطقه شهر بابل انجام شد. تحلیل ها نشان داد که در مناطق با الگوی کاربری منظم تر (مناطق شمال و غرب) فشردگی و تراکم ناخالص شهری بیشتر است و اختلاف بارزی از حیث شاخصهای سنجش شکل شهری بخصوص فشردگی و پیچیدگی بین مناطق شهری بابل مشاهده نشد. تحلیل های همبستگی نیز را بطه قوی را میان بیشتر شاخص های فضایی نشان می دهد. در مجموع عواملی نظیر نقش غالب شهری ( تجاری و دانشگاهی و بخصوص بازار )، ترکیب کاربریها، مالکیت ، عدم اجرای دقیق ضوابط و آئین نامه های شهرسازی ، ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حوزه کالبدی سبب ایجاد نوعی آشفتگی در بخش اعظم بافت شهری بابل شده شده اند و با توجه به روند پرشتابی که توسط ساخت و سازهای بی رویه ی عمودی و تقاضای روزافزون تراکم مازاد در پیش گرفته شد ، نشانه ای هایی از انحراف در ماهیت اصلی فرم جدید آنها دیده می شود.
سنجش شاخص های کالبدی- فضایی در مساکن شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
135 - 144
حوزه های تخصصی:
مسکن خردترین و کوچک ترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و خصوصی ترین فضای زندگی انسان است. مسلما شناسایی سطوح کیفیت شاخص های مسکن در نواحی مختلف شهری گامی مؤثر در تبیین سطوح کیفیت زندگی است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت شاخص های کالبدی مسکن در نواحی شهری گرگان صورت گرفته است. نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی- توسعه ای» و روش بررسی «توصیفی-تحلیلی» است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار صفحه گسترده اکسل و جهت اولویت بندی نواحی بر اساس شاخص های مورد پژوهش از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و WP استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در تکنیک WASPAS ناحیه دو با ضریب اولویت (355/0) در رتبه اول، ناحیه سه با ضریب اولویت(336/0) در مرتبه دوم، ناحیه هفت با ضریب اولویت (315/0) در مرتبه سوم، ناحیه یک با ضریب اولویت (289/0) در مرتبه چهارم، ناحیه پنج با ضریب اولویت (270/0) در مرتبه پنجم، ناحیه چهار با ضریب اولویت (263/0) در مرتبه ششم، ناحیه شش با ضریب اولویت(240/0) در مرتبه هفتم و ناحیه هشت با ضریب اولویت (235/0) در مرتبه هشتم قرار گرفته است. نتایج تکنیک WP نشان می دهد ناحیه 8 با امتیاز (501/0)، ناحیه 2 با امتیاز(273/0)، ناحیه 3 با امتیاز (251/0)، ناحیه 7 با امتیاز (243/0)، ناحیه 4 با امتیاز (212/0)، ناحیه 1 با امتیاز (197/0)، ناحیه 5 با امتیاز (196/0) و ناحیه 6 با امتیاز (193/0) به ترتیب از پایدارترین تا ناپایدارترین نواحی از لحاظ شاخص های کالبدی مسکن در شهر گرگان است.
تحلیل کمّی الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات اساس ی در ارتب اط ب ا توسعه شهری، ف رم ی ا ش کل ش هر اس ت. ش کل ش هر ب ه دو نوع اص لی، فش رده و گس ترده و ان واع اش کال فرع ی تقس یم می ش ود. از آنج ا ک ه ب ین شکل ش هر و پای داری آن رابط ه تنگ اتنگی وج ود دارد، مدیران ش هری بایس تی از ش کل و الگ وی توس عه ش هر خود آگ اهی داش ته باشند ت ا بتوانن د آن را در جه ت پای داری بیش تر س وق دهن د. بر این اساس، در چارچوب نظریه توسعه پایدار و رشد هوشمند شهری، الگوی رشد فضایی شهر اراک در قالب سه فرضیه پژوهشی طرح و ارزیابی شد. داده های موردنیاز از سرشماری نفوس و مسکن و داده های واحد GIS شهرداری اراک جمع آوری شد. برای آزمون فرضیات، از تکنیک های تحلیلی استفاده شد. همچنین برای آزمون گرایش الگوی رشد شهر از روش هلدرن و شاخص های متریک (تراکم، تمرکز و پیوستگی)، برای آزمون نحوه توزیع فضایی جمعیت از ضرایب آنتروپی و جینی و برای تشخیص الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک ازنظر میزان تجمع و پراکندگی جمعیت از ضرایب موران، میانگین نزدیک ترین همسایگی ، خوشه بندی کم/زیاد، خوشه بندی فضایی چند فاصله و تحلیل خوشه /ناخوشه همگی الگوی خوشه ای و ضریب G عمومی استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که علی رغم رشد اسپیرال شهر طی سال های 1385-1365، شهر الگوی رشد فشرده را از سال 1390 به بعد آغاز کرده است. از نظر نحوه توزیع فضایی جمعیت، تعادل نسبی در توزیع جمعیت در مناطق پنج گانه شهر تأیید شد و همچنین شهر اراک الگوی رشد خوشه ای با شکل گیری یک نقطه داغ در بخش مرکزی و بافت ارگانیک و یک نقطه سرد در بخش شرق- شمال شرقی دارد. در این راستا لازم است مدیران شهری با تدوین سیاست های مناسب از محاسن شهر فشرده بهره برده و از بروز معایب شهر فشرده پیشگیری کنند.
تبیین کارکردی جهت گیری های توسعه با تأکید بر تعادل منطقه ای (مورد مطالعه: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
861 - 888
حوزه های تخصصی:
امروزه دستیابی به رشد و توسعه پایدار یکی از مباحث عمده کشورها، به ویژه کشورهای درحال توسعه است. در کشور ایران نیز اگرچه برنامه های توسعه منطقه ای بیشتر با هدف رشد و توسعه و ایجاد تعادل های بین منطقه ای برای مناطق خاص و محروم تهیه شده اند، به دلایل مختلف به اهداف نهایی خود که برون کرد منطقه از محرومیت است، کمتر دست یافته اند. استان آذربایجان غربی به دلیل ویژگی و پتانسیل های منحصربه فرد، از جمله مناطق مهم و راهبردی است که اهمیت فوق العاده ای در برنامه ریزی های توسعه منطقه ای و ملی دارد. در همین راستا، در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره تاکسونومی عددی و تحلیل خوشه ای، سعی شده است وضعیت برخورداری و کیفیت توزیع شاخص های توسعه در شهرستان های این استان ارزیابی و تحلیل شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که نبود تعادل منطقه ای در روند توسعه استان حاکم بوده و ارومیه (مرکز استان) با درجه توسعه 4714/0 توسعه یافته ترین شهرستان است. در ادامه سعی شد به بررسی دقیق تر وضعیت توسعه مناطق استان پرداخته شود. برای نیل به این مهم براساس ویژگی های ساختار فضایی و جغرافیایی، توسعه یافتگی شهرستان ها در قالب منطقه بندی پیشنهادی، ارزیابی و تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن است که جنوب استان از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه بررسی شده وضعیت مساعدتری از شهرستان های شمالی استان دارد. درنهایت با درنظرگرفتن شرایط فعلی و متناسب با پتانسیل ها و کمبودهای نواحی، پیشنهادهایی برای توسعه متعادل مناطق استان ارائه شد.
مطالعه تأثیر طرح های توسعه شهری بر پیکره بندی فضایی مطالعه موردی: محله سلطان میراحمد کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
33 - 46
حوزه های تخصصی:
در سده اخیر و در شهرهای تاریخی، طرح های توسعه شهری ازجمله طرح های جامع و برنامه های ساخت خیابان مسبب مداخلات وسیع و مشکلاتی از جمله از بین رفتن یکپارچگی بافت شهری بوده اند. این مداخلات در محلات تاریخی نمود بیشتری پیدا کرده است؛ زیرا همواره یکی از مهم ترین ویژگی های این محدوده ها، ساختار یکپارچه و انسجام اجزای آن به محوریت مرکز محله بوده و مداخلات شهری بدون شناخت ساختارهای فضایی به چند پاره شدن بافت و از بین رفتن انسجام درونی آن منجر شده است. در این مقاله به طور خاص پیامدهای ساخت دو خیابان فاضل نراقی و علوی بر روی ساختار فضایی محله سلطان میراحمد کاشان و مرکز آن مطالعه می شود. براین اساس این مقاله در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست که ساخت دو خیابان بیان شده چه پیامدهایی در ارتباط با ساختار فضایی محله داشته و چه آسیب هایی را به آن وارد کرده است. برای پاسخ دادن به این پرسش ها، محدوده مورد نظر در سه مقطع زمانی مختلف و با توجه به تغییرات ایجاد شده، مطالعه و وضعیت آن طی سه دوره یادشده مقایسه شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی_تاریخی است و بر مطالعه ساختار فضایی شهر استوار شده و درعین حال یافته های مبتنی بر تکنیک اسپیس سینتکس با وضعیت فضای شهری و دسترسی ها در سه دوره یادشده مقایسه شده تا تصویر روشنی از تغییرات را آشکار کند. بنابراین برای دستیابی به تحلیلی دقیق از تغییرات رخ داده شده، مدل محوری شهر به کمک روش اسپیس سینتکس تحلیل شده و براین اساس داده ها در نرم افزارdepth Map مورد واکاوی قرار گرفته اند. تحلیل های صورت گرفته با تکیه بر ارزیابی دو متغیر انسجام و گزیده نشان می دهد که توسعه های شهری و ایجاد خیابان های جدید در درون و یا نزدیک محله سلطان میراحمد نتایج متفاوتی در پی داشته است. به نحوی که برخی از این خیابان ها توان بالقوه تبدیل شدن به هسته جدید در ساختار محله را پیدا کرده اند. از سوی دیگر در اثر تغییرات رخ داده شده، بخش های درونی محله و ازجمله مرکز تاریخی آن جایگاه خود را در ساختار فضایی محله، محدوده شهری پیرامون و کل شهر از دست داده و به مرکزی فرعی تبدیل شده اند.
نقش سازماندهی فضایی بر افزایش اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
27 - 40
حوزه های تخصصی:
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
ارزیابی تکنیک های برندسازی در شکل گیری تصویر ذهنی شهر بوشهر با تأکید بر سه گروه گردشگران، شهروندان و کارشناسان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
69 - 82
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن و رقابت شهرها برای جذب شهروندان، سرمایه گذاران و گردشگران، تصویر شهر و چگونگی ادراک آن مورد توجه قرار گرفت، در این دوره برندسازی به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها با تمرکز بر مفهوم تصویر شهر و استفاده از ابزارهای مختلف در پی ارتقاء آن و جذب مخاطبین مختلف در راستای اهداف اقتصادی و اجتماعی می باشد. هدف این پژوهش سنجش ادراک ذهنی مخاطبین (کارشناسان، شهروندان و گردشگران) از شهر بوشهر و ارزیابی ابزارهای مختلف برندسازی در شکل گیری آن می باشد. در این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی و تحلیل ادبیات تحقیق، مؤلفه ها و تکنیک های مختلف در برندسازی شناسایی شده و سپس با مطالعه میدانی و با استفاده از روش مقایسه میانگین ها و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار spss عناصر شکل دهنده تصویر ذهنی از شهر بوشهر و تفاوت بین گروه ها مورد بررسی قرار گرفته است. چهار مؤلفه ساختار کالبدی، ویژگی های اجتماعی- فرهنگی، امکانات و زیرساخت ها، و تبلیغات همراه با زیرمجموعه آنها ابزارهای برندسازی و شکل دهنده تصویر شهر شناسایی شده اند. نتایج نشان می دهد مؤلفه فرهنگی و اجتماعی با میانگین 3.25 ، امکانات و زیرساخت ها (3.14) بیشترین تأثیر را در ذهن مخاطبین و ساختار کالبدی با میانگین (2.94) و تبلیغات رسانه ای (2.03) کمترین تأثیر را گذاشته است. همچنین بین سه گروه گردشگران، شهروندان و متخصصین در بررسی معیارها اختلاف معناداری مشاهده شد. جهت تقویت تصویر شهر بوشهر از نگاه بیرونی (گردشگران) و درونی (شهروندان و سایرین) بر اساس نتایج پژوهش، استفاده از ابزار مداخله کالبدی از جمله طراحی شهری و منظر در کنار استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه ضروری به نظر می رسد.
سنجش عوامل مؤثر بر رضایت مندی از مساکن گروه های کم درآمد شهری (مطالعه موردی: مسکن مهر شهرضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن مهر، بزرگترین طرح دولتی برای تأمین مسکن بوده، و با توجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن، این طرح اقدام برای حذف این متغیر نموده تا از این طریق علاوه بر کنترل قیمت مسکن باعث تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب شود. روش: هدف از پژوهش حاضر، سنجش عوامل موثر بر رضایت مندی از مساکن گروه های کم درآمد شهری که به صورت موردی در مساکن مهر شهرضا انجام شده، است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی ساکنان مساکن مهر شهرضا می باشد (2400 = N). با استفاده از جدول بارتلت و همکاران (2001)، 145 خانوار (سرپرست خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی از بین خانوارهای ساکن در مساکن مهر مورد نظر انتخاب شد. . ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ای است. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. یافته ها: مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، مولفه های سیاست و برنامه ریزی (701/0= γ، 15/14 = t)، اصول طراحی (421/0= γ، 26/6 = t)، تعامل همسایگان (282/0= γ، 05/3 = t) تبیین کننده ی 66 درصد از تغییرات واریانس رضایتمندی از مساکن مهر شهرضا هستند. نتایج:جهت انجام اقدامات لازمه به منظور افزایش رضایت مندی اقشار کم درآمد شهری از مساکن مهر لازم است به مواردی مانند سیاست و برنامه ریزی در این زمینه، اصول طراحی و موارد مربوط به تعاملات با همسایگان توجه نمود.
تحلیلی بر توزیع فضایی هتل ها در مقصدهای گردشگری، مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
43 - 57
حوزه های تخصصی:
فضاهای گردشگری شهری، شامل عناصر اولیه و عناصر ثانویه اند. عناصر اولیه شامل جاذبه های گردشگری و عواملی هستند که سبب جذب گردشگر می شوند. عناصر ثانویه گردشگر جذب نمی کنند، اما بر ماندگاری گردشگر در شهر مؤثرند. نحوه پراکنش عناصر گردشگری در فضای شهری، در مدت ماندن گردشگران و درنتیجه، اقتصاد گردشگری نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی پخشایش فضایی جاذبه های گردشگری و مکان یابی هتل های شهر کرمانشاه است. در این پژوهش، برای تعیین الگوی فضایی جاذبه های گردشگری و هتل ها، از مدل میانگین نزدیک ترین همسایه و برای بررسی نحوه قرارگیری جاذبه های گردشگری و هتل ها نسبت به یکدیگر، از مدل مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار استفاده شد. مقدار به دست آمده از مدل میانگین نزدیک ترین همسایه، برای جاذبه های گردشگری 69/0 است که الگوی خوشه ای برای جاذبه های گردشگری را نشان می دهد. همچنین مقدار به دست آمده برای هتل ها 33/1 است که نشانگر الگوی پراکنده برای هتل هاست. همچنین نتایج مدل مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار نشان می دهد که مرکز متوسط هتل ها، نزدیک به جاذبه های گردشگری است و نیز بیضی انحراف معیار هتل ها و جاذبه های گردشگری متداخل است که این تحلیل ها نشانگر تناسب قرارگیری هتل های شهر کرمانشاه نسبت به جاذبه های گردشگری است.
مکان یابی ناحیه صنعتی محصولات کشاورزی زرشک و عناب در مناطق روستایی (مورد شناسی: شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
181 - 198
حوزه های تخصصی:
با استمرار خشکسالی و کاهش منابع محیطی در نواحی روستایی ظرفیت اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته است. در این راستا یکی از مهم ترین راهبردها، استقرار صنایع روستایی ، به ویژه توجه به ظرفیت هایی همچون تولید محصولات مقاوم به خشکی به سبب برون رفت از چالش پیش رو است. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف تعیین مکان مناسب ناحیه صنعتی، به مکان یابی ناحیه صنعتی محصولات زرشک و عناب پرداخته است. محدوده مورد مطالعه نواحی روستایی شهرستان بیرجند است. این تحقیق مبتنی بر روش های توصیفی- تحلیلی (در سال 1395)، به صورت کتابخانه ای، پرسشنامه ای و میدانی صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تکنیک دیمتل و ANPاستفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه مقایسه زوجی بین 15 نفر از کارشناسان توزیع و با استفاده از نرم افزار Arc map، لایه های اطلاعاتی مستخرج شده از لایه ماهواره ای DEM(تصویر TM، می 2012) و لایه اقلیم شناسی (1360-1390) استان خراسان جنوبی تلفیق شد و درنهایت مکان بهینه ناحیه صنعتی به دست آمد. بنابر یافته های تحقیق، دسترسی به منابع آب با ضریب (4529/0)، شیب مناسب با (4239/0)، دسترسی به نیروی انسانی با (3125/0)، فاصله از گسل با (2250/0)، فاصله از مسیل با (1495/0) و دسترسی به معابر اصلی با (1119/0)، بیشترین وزن را در تعیین مکان بهینه ناحیه صنعتی دارن د. برخورداری از خدمات (0347/0) و دسترسی به مراکز و اداره های شهری (0476/0) نیز دارای کمترین اهمیت هستند؛ بنابراین، از کل پهنه شهرستان بیرجند به مساحت 1043 کیلومترمربع، فقط حدود 7 کیلومتر مربع آن برای استقرار ناحیه صنعتی روستایی مناسب است.
تحلیل آثار پروژه های عمرانی بر بافت پیرامون (مطالعه موردی: پروژه برج های دوقلو در شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
569 - 584
حوزه های تخصصی:
افزایش برج سازی در سال های اخیر، دغدغه ها و نگرانی هایی را به وجود آورده است که می توان آن ها را از جمله مقوله های بحرانی درنظر گرفت. براین اساس می توان ارزیابی منطقی آثار گوناگون برج ها را در ابعاد مختلف مهم ترین و مؤثرترین روش برخورد با موضوع دانست. پروژه برج های دوقلوی کوه نور و الماس نور شهرکرد در ضلع شمال غربی میدان بسیج در خیابان شریعتی قرار دارد که از ابتدا به دلیل مکان یابی نامناسب با مخالفت هایی روبه رو شد و ترافیک شدید و مشکلات فراوانی در خیابان ها و محله های اطراف ایجاد کرده است؛ از این رو پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف بررسی آثار اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی پروژه برج های دوقلو در شهرکرد انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری مورد مطالعه ساکنان شهرکرد است. براساس فرمول کوکران، 96 پرسشنامه میان محله های اطراف پروژه تکمیل شد. پردازش اطلاعات با نرم افزار SPSS صورت گرفت و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Amos انجام شد. براساس نتایج، احداث این پروژه در مکان فعلی که از میدان های مرکزی محسوب می شود و در یکی از پر رفت و آمدترین خیابان های شهر قرار دارد، آلودگی هوا را افزایش داده است. همچنین ضایعات نفتی و نخاله های ساختمانی حاصل از آن، علاوه بر مسدودکردن مسیرهای رفت وآمد، مقوله هایی مانند آلودگی و از بین بردن چهره شهر را به دنبال داشته است. از ابعاد مثبت احداث این پروژه نیز می توان به افزایش گردشگر در منطقه و کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ به دلیل بهره مندی از امکانات بیشتر اشاره کرد.
تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد کارکنان موضوعی است که ارتباط تنگاتنگی با دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده خود دارد، به گونه ای که عملکرد کارکنان معادل عملکرد سازمان در نظر گرفته می شود. بنابراین توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازی این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. مهم ترین عامل در بهبود بهره وری در شهرداری ها و در هر کشوری منابع انسانی می باشد، به طوری که این عامل، به یک عنصر مهم و اساسی در تبیین تفاوت های موجود دربهره وری و رشد آن در کشورهای مختلف شده است. از آنجا که پایه اصلی امر توسعه، انسان است، بهبود کیفیت منابع انسانی در امر توسعه بسیار ضروری بوده و در هرگونه برنامه ریزی به منظور توسعه و بهره وری منابع انسانی نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد؛ بنابراین بدون اولویت دادن به بهره وری و توسعه منابع انسانی که جزء در فرآیند برنامه ریزی عملی بلندمدت و جامع بر پایه اطلاعات دقیق از گذشته، حال و مسیر روشن آینده تحقق نخواهد یافت، توسعه اقتصادی به دست نخواهد آمد. هدف از انجام این پژوهش، تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها می باشد. روش بررسی: روش پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و از نظر هدف، نظری وکاربردی است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین راهکارهای موثر بر بهره وری منابع انسانی شناسایی شده، توانمندسازی کارکنان و مدیریت استعداد می باشند. از دیدگاه صاحب نظران، توجه به مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت استعداد (شناسایی، به کارگیری، توسعه، نگهداری) و توانمندسازی (آموزش، مشارکت، انگیزش) و همچنین مراحل توانمندسازی (تواناسازی، ساختار، فرآیند) و نحوه ارزیابی اثربخشی آنها ضروری است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.
ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر رفع نیاز به تفریح کاربران در مجتمع های تجاری کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از یک دهه است که طراحی و اجرای مجتمع های تجاری بزرگ مقیاس در کلانشهر تهران رونق دارد و اغلب این مجتمع ها به راحتی نظر گروه های سنی گوناگون را به خود جلب می کنند؛ البته برخی موفق تر و ماناتر هستند و برخی پس از یک دوره رونق، مشتریان خود را از دست می دهند و کمرنگ می شوند. شکل همنشینی عرصه های عمومی و واحدهای تجاری در این مجتمع ها گویای تفوق امر تفریح بر امر خرید است و سازماندهی فعالیت ها در این مجتمع ها به گونه ای است که امکان گذران اوقات فراغت به بهترین شکل ذیل عنوان مرکز خرید فراهم آمده است. هدف از این پژوهش تدقیق میزان موفقیت این مجتمع های تجاری در رفع نیاز به تفریح شهروندان است. پرسش این است که نیاز انسان به تفریح، چه تأثیری بر ادراک محیطی شهروندان از مجتمع های تجاری کلانشهر تهران دارد؟ و چگونه است که در سال های اخیر، مجتمع های تجاری کلانشهر تهران در نزد شهروندان با سنین گوناگون، اقبال بیشتری نسبت به دیگر فضاهای تجاری دارند؟ مبانی نظری پژوهش متکی بر دستاوردهای علم روانشناسی محیطی است که با نظریه انتخاب ویلیام گلاسر و اهمیت نیاز به تفریح شروع شده و مؤلفه های مؤثر در ارتقاء کیفیت محیطی در حوزه نیاز به تفریح بر اساس مطالعات کتابخانه ای و استناد به آراء اندیشمندان از ادبیات مرتبط استخراج شده است. سپس به روش پژوهش پیمایشی و از طریق توزیع 462 پرسشنامه بین کاربران مجتمع های تجاری منتخب شهر تهران ( کوروش، تیراژه، پالادیوم و تیراژه2) که بر اساس میزان استقبال کاربران از طیف های مختلف و پیکر بندی فضایی متفاوت با پاساهای خرید صرف و همچنین وجود جنبه های تفریحی، خدماتی و سرگرمی موجب پدید آمدن قرارگاه های رفتاری متنوع شده اند.، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش همبستگی، اثر مؤلفه ها بر نیاز به تفریح کاربران و بر همدیگر تحلیل گردیده است. نتایج نشان می دهد که سنجه های سامانه طراحی شده متشکل از سه مؤلفه جمعی-رفتاری، کالبدی-فضایی و دریافتی-ادراکی با هدف رفع نیاز به تفریح کاربران، ارتباط معناداری با تفریح به عنوان دلیل حضور کاربران در مجتمع های تجاری دارند.
مکان گزینی بازار روز با استفاده از GIS و منطق FUZZY (مطالعه موردی: سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه مکانیابی کاربری های شهری با استفاده از GIS در برنامه ریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار است. بازار روز یکی از کاربری های مهم اجتماعی در شهر است که سایر فعالیت های مهم را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش به بررسی وضع موجود و مکان یابی مناسب بازار روز سیرجان پرداخته شده است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی – توسعه ای و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. با توجه به اطلاعات جمع آوری شده، بررسی پارامترهای محدوده مورد مطالعه و سپس برای وزن دهی به معیارها با استفاده از مدل AHP و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS و منطق FUZZY نقشه های متناسب برای معیار ها را به دست آورده و در آخر با هم تلفیق کرده و سپس با استفاده از روش VIKOR مکان های پیشنهادی را اولویت بندی و رتبه بندی انجام شد. یافته ها: بر این اساس به ترتیب 3 مکان پیشنهادی بیشترین مناطق مستعد برای مکان یابی بازار روز می باشند که با توجه به معیارها در نظر گرفته، مکان پیشنهادی 2 به عنوان اولویت اول انتخاب گردید. نتایج: بنابراین جهت سهولت دسترسی و کاهش ترافیک همچنین کاهش آلودگی های محیطی، برنامه ریزی دقیق برای ایجاد بازار روز در بهترین مکان امری ضروری به نظر می رسد. کلیدواژه ها:مکانیابی، تحلیل فضایی، بازار روز، VIKOR, FUZZY.
بررسی عامل تفاوت فضا و ارزش فضایی در خانه های سنتی ایران با استفاده از روش چیدمان فضا
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه نظریه پردازانی چون راپاپورت، در هر دوره تاریخی مسائل فرهنگی-اجتماعی روز هر جامعه بر کالبد معماری فضاهای ساخته شده در آن جامعه تأثیرگذار است. گهگاه این موضوع به قدری پررنگ است که وجود بسیاری از کاربری ها در فضا را تحت الشعاع خود قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارزش فضایی در فضاهای مختلف خانه است که درنهایت منجر به کشف منطق فرهنگی-اجتماعی حاکم بر فضاهای موردنظر است. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های موردنظر پژوهش، چهارخانه سنتی به عنوان نمونه های موردی انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از دو راهبرد کمی و کیفی به توصیف احتمالات وجود منطق فرهنگ-اجتماعی فضا پرداخته شد. در روش کمی از رابطه ریاضی نحو فضا استفاده گردید و در روش کیفی، از بررسی دو شاخص "عمق"و"حلقه" استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط فرهنگی-اجتماعی تأثیرات عمیقی بر ساختار کالبدی و پیکره بندی فضایی خانه های سنتی ایران داشته است. با استفاده از اطلاعات کالبدی معماری مانند پلان و ترسیم نمودار توجیهی آن و اطلاعات مستخرج از آن، می توان احتمالات مربوط به ارزش فضا را اثبات نمود و به میزان تفکیک فضایی و یا یکپارچگی آن با استفاده از روابط مربوطه پی برد.
بررسی پایداری محیطِ کالبدی در محله های فقیرنشین با تأکید بر سرمایه اجتماعی (نمونه موردی: محله زمزم شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
13 - 24
حوزه های تخصصی:
امروزه در رویکردهای گوناگون توسعه شهری، سرمایه اجتماعی بعنوان عامل اصلی و شرط لازم جهت توسعه محله ای و کاهش فقر مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو بررسی سرمایه اجتماعی بخصوص در محله های فقیرنشین ضروری است. هدف این پژوهش تحلیل وضعیت و رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری محیط کالبدی در محله فقیرنشین زمزم از منطقه 17 شهر تهران به منظور کسب شناخت لازم و ارائه راهبردهای مناسب می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه خانوار گردآوری شد. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با ۲۵۰ خانوار تعیین شد و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. اندازه گیری شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری محیط کالبدی با استفاده از مدل SAW انجام شد. وزن شاخص ها نیز با روش AHP گروهی و با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمد. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان داد مقدار شاخص کلی سرمایه اجتماعی محله زمزم برابر با عدد 32/2 و در حد متوسط به بالا می باشد. مقدار شاخص کلی کیفیت محیط کالبدی نیز برابر با ۷۱/۱ و بیانگر وضعیت پایین و نامناسبی می باشد. ضریب همبستگی بین پایداری محیط کالبدی و سرمایه اجتماعی 48/0 و در سطح 05/0 معنادار است. ضریب تبیین نیز نشان داد که بیش از 80 درصد از میزان پایداری کالبدی ناشی از شاخص های اعتماد اجتماعی، مشارکت، همبستگی و شبکه اجتماعی است.
تحلیل ارتباط بین کیفیت کالبدی محیط های شهری و استرس درک شده شهروندان (نمونه مورد مطالعه: کلانشهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
99 - 112
حوزه های تخصصی:
رشد شهرنشینی با افزایش اختلالات روانی همراه است. یکی از مهم ترین اختلالات روانی، استرس درک شده توسط شهروندان است. استرس سابقه ای طولانی در علوم پزشکی دارد. امروزه محیط زندگی شهروندان به عنوان منبع اصلی ایجاد استرس شناخته می شود. با این رویکرد، پژوهش حاضر در راستای پاسخ به این سوال انجام شد که در محله های شهری، چه ابعادی از کیفیت کالبدی بر استرس درک شده تأثیر بیشتری دارد. برای پاسخ به این سؤال، محله مفت آباد به عنوان یک محله با کیفیت نامطلوب و محله مرداویج به عنوان یک محله با کیفیت مطلوب در کلانشهر اصفهان انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت محیطی محقق ساخته و همچنین پرسشنامه استاندارد استرس درک شده کوهن و همکاران (1983) استفاده شد. تعداد 434 نفر در تکمیل پرسشنامه ها همکاری کردند. تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی معمولی و جزئی و رگرسیون خطی انجام شد. براساس یافته های پژوهش، میزان استرس ادراک شده توسط ساکنان محله مفت آباد بیشتر از محله مرداویج بود. نمره میانگین استرس درک شده در محله مفت آباد برابر با 07/2 و در محله مرداویج برابر با 04/1 برآورد شد. براساس مدل های مستخرج از تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره، متغیرهای زیبایی و نظم بصری، جذابیت عملکردی و آسایش محیطی به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را بر استرس درک شده داشتند. براساس مدل های پیشنهادی، کیفیت کالبدی محیط در محله مفت آباد 67 درصد و در محله مرداویج 46 درصد از تغییرات استرس درک شده را پیش بینی کردند. نتایج پژوهش حاضر در توافق با سایر پژوهش ها نشان داد، افرادی که در محیط های شهری با کیفیت پایین زندگی می کنند بیشتر از سایر افراد در معرض استرس هستند. از این رو رابطه میان برنامه ریزان شهری و روانشناسان باید تقویت شود تا راهکارها و سیاست هایی اتخاذ شود که از طریق برنامه ریزی و طراحی محیط بتوان شاخص های سلامت روانی شهروندان همچون استرس درک شده را بهبود بخشید.
ارائه الگوی بهینه توسعه کالبدی شهرهای بیابانی با تأکید بر عوامل ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
31 - 46
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که گسترش فیزیکی شهرها باعث مواجه شدن آنها با واحدهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیک اطراف آنها می گردد و با توجه به پویایی این واحدها، اگر توسعه فیزیکی شهر در جهات مناسب صورت نگیرد، باعث بهم خوردن تعادل دینامیک محیط گردیده و ممکن است باعث خسارت شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی محدودیت های ژئومورفولوژیک و ارائه جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان می باشد. بدین منظور ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی تعیین حدود گردید در گام بعدی عوامل موثر در توسعه فیزیکی شهر با استفاده از مرور ادبیات تحقیق و بررسی های میدانی گسترده تعیین و در محیط ArcGIS10.1 تهیه گردید. در مرحله بعد عوامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن دار شده و سپس با استفاده از مدل TOPSIS جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان به دست آمد. طبق نتایج عوامل کاربری اراضی، شیب و موانع ژئومورفولوژیک بیشترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهر دامغان داشته اند. نتایج پژوهش بیانگر این است که جهات غربی و جنوب غربی به ترتیب با کسب (۸۶۷۹/۰، ۵۷۹۲/۰ ) امتیاز به عنوان مطلوب ترین و جهات جنوب و شمال به ترتیب با کسب (۰، ۰۳۷۳/۰) امتیاز به عنوان نامطلوب ترین جهات توسعه فیزیکی شهر شناخته شدند. در مناطق جنوبی کفه های رسی و نمکی و هجوم ماسه های روان به اماکن مسکونی و تجهیزات شهری و در مناطق شمالی سیلاب های مخروط افکنه و سیلاب های محلی از موانع اصلی ژئومورفولوژیک توسعه شهر می باشد و در مقابل بخش های غربی و جنوب غربی به علت داشتن شیب و لیتولوژی مناسب، عدم وجود موانع ژئومورفولوژیک و همچنین عدم وجود کاربری کشاورزی جهت توسعه فیزیکی شهر مناسب تشخیص داده شد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در زمینه توسعه فیزیکی شهر کمک نماید.
ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی (مورد شناسی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
211 - 230
حوزه های تخصصی:
هم اکنون برنامه های متعددی برای هوشمندسازی یزد در حال اجرا است، ولی به منظور حرکت هدفمند و همه جانبه به سمت شهر هوشمند یزد، تدوین یک چشم انداز روشن و واضح برای آن ضروری است. به منظور تضمین دستیابی به چشم انداز شهر هوشمند یزد، ذی نفعان باید ریسک های متعددی را مدیریت کنند که ازجمله این ریسک ها می توان به ریسک های فناوری، پذیرش جامعه و پایداری محیطی اشاره کرد. این پژوهش با هدف ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی در شهر یزد، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مدل ANP انجام پذیرفت. داده های موردنیاز از طرح جامع شهری استخراج و ازنظر سیستم مختصات کنترل شد. زیرشاخص تراکم جمعیت در شاخص فشردگی و زیرشاخص مسیر ویژه دوچرخه، اتوبوس و تاکسی در شاخص دسترسی و زیرشاخص بافت فرسوده، فضای سبز، کاربری تجاری در شاخص محیط زیست درنظر گرفته شدند. شاخص ها و زیرشاخص ها از دیدگاه هوشمندسازی در 5 منطقه شهر یزد بررسی شدند. مطابق با نتایج تلفیقی در مدل ANP شاخص رشد هوشمند منطقه تاریخی، با امتیاز 0.37 به عنوان منطقه ای با بیشترین ساختار رشد هوشمندانه شناخته شده است. پس از منطقه تاریخی، منطقه 3 با اختلاف بسیار کمی با امتیاز 0.2 در رده بعدی قرار دارد. منطقه 2 با امتیاز 0.11 در انتها قرار گرفته است. منطقه تاریخی که هسته مرکزی شهر نیز محسوب می شود، دارای بافتی متراکم است. استقرار کاربری های اداری، تجاری، درمانی و... باعث مراجعه شهروندان از سایر مناطق به این منطقه شده است.
حفاظت از منظر شهری تاریخی با بهره گیری از تکنیک سطوح حفاظت بصری (VPS) (موردکاوی: منظر شهری تاریخی دروازه قرآن شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
147 - 164
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر، حفاظت از منظر شهری تاریخی در مقابل توسعه ساخت و سازهای بلند مرتبه به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات در حوزه نگهداری از میراث جهانی و ملی شهر هایی با سابقه تاریخی مطرح شده است. منظر ورودی شهر شیراز از سوی دروازه قرآن یکی از ارزشمند ترین مناظر این شهر به حساب می آید، که نه تنها از برنامه حفاظتی ویژه ای برخوردار نمی باشد، بلکه با اجرای طرح های مصوب موجود مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت. هدف اصلی این پژوهش آسیب شناسی منظر تاریخی دروازه قرآن، با تأکید بر تقویت دید به دو عنصر شاخص حرم شاهچراغ و علی بن حمزه می باشد. تفاوت اصلی مقاله حاضر با سایر پژوهشهای مشابه در این است که تنها به بررسی معیارهای کیفی طراحی اکتفا نشده و تلاش شده تا با به کارگیری آخرین روش های تحلیل کمی در محیط سه بعدی به بررسی دقیق موضوع پرداخته شود. روش تحقیق به کارگرفته شده به صورت آمیخته ای از روش های کمی کیفی است. در گام اول با بهره گیری از تکنیک سطوح حفاظت بصری (VPS) در نرم افزار ArcGIS و Rhino به تعیین آستانه ارتفاعی مجاز ساختمان ها در محور دید دورازه قرآن و مقایسه تطبیقی آن با طرح تفصیلی شیراز پرداخته شده و پس از آن تصاویر شبیه سازی شده دیدهای ناظر پیاده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که قوانین و ضوابط ارتفاعی طرح تفصیلی شیراز در پهنه مؤثر این منظر تاریخی به علت بی توجهی به بعد کالبدی- بصری دارای نقص جدی می باشد، به طوری که با اجرای ضوابط ارتفاعی موجود، شامل ساخت و ساز تا ارتفاع 24 متر در بخش شمالی خیابان حافظ و تا ارتفاع 5/33 متر در محل پل علی بن حمزه، دید افراد پیاده از دروازه قرآن به سمت حرم شاهچراغ و علی بن حمزه در معرض خطرات جبران ناپذیری قرار خواهد گرفت. نتایج اعمال تکنیک فوق حاکی از آن است که با کاهش ارتفاع از 1 تا 14 متر در 93 قطعه ساختمانی و نظارت شدید جهت جلوگیری از افزایش تراکم غیر مجاز در پهنه محدودی از این محور می توان موجبات صیانت کامل از این منظر شهری تاریخی برای آیندگان را فراهم نمود.