فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۱۱۸-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
در میان انواع شهرها، شهرهای استخراجی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی مرتبط با اکتشاف، استخراج، پالایش، فرآوری و صدور منابع زیرزمینی، خطر کاهش و اتمام منابع غیر قابل تجدید، آلودگی های بالای زیست محیطی،تولید بالای پسماندهای صنعتی و خانگی و مسائل اجتماعی ناشی از مهاجرت های شغلی و دوگانگی فرهنگی می باشند که می تواند مسئله ناپایداری را در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی در محیط شهری این نوع شهرها، به وجود آورده یا تشدید نماید. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و ارزیابی ابعاد زیست محیطی و اقتصادی توسعه شهری پایدار، در شهر عسلویه در جنوب ایران و در کناره شمالی خلیج فارس بوده و به لحاظ روش، رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی، میدانی و تکمیل پرسشنامه، جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و ارزش گذاری نماگرها با بهره گیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل پژوهش پس از انجام آزمون های آماری T استیودنت، ویلکاکسون و آزمون فریدمن، بیانگر آنست که فعالیت های استخراجی &ndash معدنی در شهر ساحلی عسلویه نه تنها منجر به پایداری این شهر نشده است که به ناپایداری بیشتر آن نیز انجامیده است. در بُعد پایداری زیست محیطی،مولفه کنترل آلودگی ها به عنوان یکی از مهم ترین پارامترها در مسئله وجود یا عدم وجود پایداری در سطح شهر عسلویه،دارای کمترین رتبه و امتیاز (05/1) در بین مولفه های این بُعد می باشد. همچنین در بُعد پایداری اقتصادی، مولفه های فعالیت و اشتغال(2.03) و سرمایه گذاری(1.41) در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
تحلیل فضایی وضعیت مسکن در کلانشهر مشهد، با تأکید بر شاخصهای توسعه پایدار شهری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع، کاربردی _ توسعه ای و از نظر روش توصیفی _ تحلیلی و پیمایشی بوده که با هدف سنجش و تحلیل شاخص های توسعه پایدار مسکن در مناطق 13گانه شهر مشهد انجام گرفته است. تعداد 68 متغیر توسعه پایدار در زمینه مسکن در قالب 5 شاخص اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، دسترسی، زیست محیطی مورد سنجش قرار گرفتند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل تاپسیس و ضریب پراکندگی، تحلیل خوشه ای و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که امتیاز تاپسیس در شاخص تلفیقی(اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی) 41/0 بدست آمده که منطقه 11 بهترین وضعیت و منطقه 5 بدترین حالت را دارا بوده است. بررسی تطبیقی مناطق شهر مشهد بیانگر آن است که به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه پایدار در بخش مسکن نوعی عدم تجانس و واگرایی میان مناطق حاکم است به طوری که از 13 منطقه شهر مشهد 4/15 درصد در سطح برخوردار، 1/23 درصد در سطح نسبتاً برخوردار، 1/64 درصد از مناطق در سطح نیمه برخوردار و 4/15 درصد در سطح کمتر برخوردار قرار گرفته اند. بر اساس مدل رگرسیون چندگانه، بیشترین تأثیر مستقیم در دست یابی به توسعه پایدار مسکن در کلانشهر مشهد مربوط به شاخص های کالبدی و در مراتب بعدی شاخص های اجتماعی، دسترسی و زیست محیطی می باشند..
تحلیل وضعیت نورپردازی و ارزیابی ایمنی فضاهای شهری با استفاده از راهبردهای CPTED و مدل ارزیابی Safety Audit (مطالعه موردی: پارک ملت شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس آسایش و ایمنی از جمله مسائل مهمی است که سبب پایداری شهرها می شود و وقوع بزهکاری از مهم ترین عوامل کاهش دهنده سطح ایمنی جامعه است. با توجه به هزینه بر بودن و ناکارآمدی دیگر روش های مقابله با بزهکاری، به کارگیری راهبردهای پیشگیری جرم از طریق طراحی محیط های شهری و مطالعه و بررسی اصول این رویکرد بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. از جمله راهبردهای ایمن سازی محیط های شهری اصلاح روش های نورپردازی فضاهای شهری است. بر این اساس، در پژوهش حاضر وضع نورپردازی و سطح ایمنی محدوده پارک ملت شهر زنجان با تأکید بر اصول سپتد (cpted) و روش ارزیابی ایمنی (safety audit) مطالعه شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و داده های تحت مطالعه به روش اسنادی و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. به منظور سنجش سطح ایمنی پارک تحت مطالعه از روش ارزیابی ایمنی (safety audit) و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و تهیه نقشه های پهنه بندی سطح ایمنی محدوده تحت مطالعه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت نورپردازی بخش های زیادی از پارک ضعیف است و همین امر سبب کاهش ایمنی این پارک شده است. افزون بر این، ارزیابی های انجام گرفته در زمینه میزان روشنایی و تجهیزات موجود بیانگر طراحی نادرست سامانه نورپردازی پارک و ناکارایی آن است که مغایر با اصول و راهبردهای طراحی محیطی پیشگیری از جرم (سپتد) است.
تحلیلی بر وضعیت مسکن استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی وضعیت مسکن استان اصفهان با استفاده از شاخص های کمی و کیفی مسکن، و نیز تعیین عوامل مؤثر در بهبود شاخص های مزبور و رتبه بندی و سطح بندی نواحی استان براساس مدل های کمی برنامه ریزی منطقه ای می باشد. نوع پژوهش کاربردی و روش مطالعه تحلیلی و توصیفی است. آمار و اطلاعات مورد نیاز تحقیق از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 گردآوری شده است. سپس با استفاده از 26 متغیر، نسبت به ایجاد 22 شاخص انتخابی اقدام گردید. تعداد 22 شاخص انتخابی با روش تحلیل عاملی به 4 عامل تقلیل یافت که این عوامل جمعاً 62/97 درصد از واریانس را در بر می گیرند. در نهایت به منظور رتبه بندی و سطح بندی شهرستان های استان از تکنیک ویکور استفاده شده است. نتایج نشان دهنده این است که در بین4 عامل، عامل زیربنایی با مقدار ویژه ی 71/16، به تنهایی 02/76 درصد از واریانس را در برمی گیرد و بیشترین تأثیر را در بین چهار عامل مؤثر دارد. و به منظور سطح بندی نواحی از روش VIKOR استفاده و شهرستان های استان به 5 گروه طبقه بندی شده اند که بر اساس آن شهرستان اصفهان با ضریب صفر رتبه اول و شهرستان فریدونشهر با ضریب 1 در رتبه آخر قرار دارد. به عبارتی 4/17 درصد شهرستان های استان در سطح بسیار برخوردار، 4/17 درصد در سطح برخوردار، 69/8 در سطح نسبتاً برخوردار، و 43/30 درصد در سطح محروم و 08/26 درصد سطح بسیار محروم را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل ویژگی های مکانی - زمانی گسترش شهری مناطق شهر شیراز در بازه زمانی 1385تا 1391
حوزه های تخصصی:
یکی از عملیات ضروری در مطالعات جغرافیایی شهرها، تجزیه وتحلیل رشد شهری با استفاده از داده های زمانی- مکانی میباشد. در این زمینه می توان با استفاده از شاخص های آماری، گسترش افقی و رشد شهرها را اندازه گیری نمود. هدف اصلی این مقاله دیده بانی رشد شهری برای مناطق 9 گانه شهر شیراز در بازه زمانی 85تا91 و کمی سازی درجه آزادی رشد شهری، درجه گسترش افقی بی رویه شهری و درجه خوب بودن رشد شهری است. به این منظور، از آزمون کای اسکور پیرسن برای بررسی درجه آزادی شهر و از آنتروپی شانون برای تعیین درجه اسپرال شهری استفاده شده است و درنهایت درجه خوب بودن رشد شهری بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که درجه آزادی کلی رشد شهری برای کل شهر بالا می باشد. در دوره زمانی 88تا89 رشد ساخت وساز مشاهده شده از رشد ساخت وساز موردانتظار پایین تر است و نیز در منطقه1، رشد مشاهده شده با رشد موردانتظار در ساخت وساز شهری برابر می باشد. آنتروپی شانون کلی نیز با در نظر گرفتن کل شهر بیانگر متمرکزبودن آن می باشد و درنهایت آنالیز درجه خوب شهری، نشان می دهد که رشد شهر شیراز در دوره زمانی مذکور مطلوب بوده است و میزان آن در همه مناطق مثبت می باشد.
سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای کوچک استان آذربایجان شرقی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر موضوع کیفیت محیط شهری به یکی از مباحث کلیدی در حوزه مطالعات انسان و محیط تبدیل شده است. سنجش کیفیت نه فقط براساس محیط عینی بلکه هم چنین بر پایه ادراک افراد از محیطی که به آن تعلق دارند صورت می پذیرد. در این راستا کیفیت محیط براساس رضایتمندی شهروندان نیز قرار می گیرد. بنابراین باید بررسی شود که برداشت ذهنی افراد از کیفیت مکانی که در آن زندگی می کند چگونه است. ویژگی هایی که شهرهای کوچک به درک و تفسیر بیشتر از محیطی که افراد در آن زندگی می کنند کمک می کند کدامند. مقاله حاضر با هدف سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای عجب شیر، ایلخچی، ملکان و آذرشهر نگاشته شده است و بر آن است که با توصیف و تشریح مفهوم کیفیت محیط شهری، ضمن بررسی وضعیت این چهار شهر از لحاظ شاخص های کیفیت محیط شهری، به شناسایی مولفه های موثر بر رضایتمندی از کیفیت محیط شهری در این شهرها بپردازد. شیوه انجام این تحقیق بر مبنای روش تحلیل رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی بوده و مدل ارائه شده در این زمینه نیز بر اساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی استوار می باشد که به مدل تجربی سنجش کیفیت محیط معروف است. بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت کیفیت محیط شهری در چهار شهر مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط قرار گرفت؛ در این بین باتوجه به ویژگی های خاص شهرهای کوچک از لحاظ اجتماعی و روابط بین ساکنین، ویژگی کیفیت محتوایی از وضعیت مناسبی در این شهرها برخوردار بود. در بین مولفه های موثر بر کیفیت محیط شهری در مجموع کیفیت محیط سکونتی بالاترین رتبه را به خود اختصاص داد.
ارزیابی نحوه استقرار فضاهای آموزشی با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای آموزشی، از مهم ترین کاربری های شهری محسوب می شود و تعیین بهینة مکان استقرار مدارس، از جملة وظایف برنامه ریزان شهری است. در سال های اخیر، افزایش ضریب شهرنشینی، زمینة استقرار نامناسب فضاهای آموزشی را فراهم کرده است. برای استقرار مناسب و منطقی این گونه مکان ها، به کارگیری روش های علمی، امری ضروری است. ارزیابی نحوة استقرار مدارس متوسطة دخترانه در ناحیة 2 شهر زنجان، با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون و با معیارهای سرانة فضای باز و کلاس درس، دسترسی، قدمت و امنیت ترافیکی انجام می گیرد. این پژوهش، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف مقاله، تحلیل و ارزیابی نحوة استقرار فضاهای آموزشی مقطع متوسطة ناحیة 2 شهر زنجان و به دنبال آن، دستیابی به الگویی بهینه به منظور استقرار مطلوب فضاهای آموزشی، افزایش کارایی و تسهیل در بهره برداری آن ها در سطوح مختلف است. نتایج نشان می دهد که مکان فعلی اکثر مدارس مورد مطالعه، با استانداردهای لازم برای فضاهای آموزشی مطابقت ندارد. مدارس مستقر در مرکز ناحیه، دارای ظرفیت پایین فضای باز و کلاس درس هستند و بعضی مدارس نیز سازگاری نسبتاً اندکی با کاربری های همجوار دارند. بیشترین ناسازگاری، مربوط به استقرار مدارس در جوار خیابان های پرتردد و ایجاد مشکل های متعدد از جمله آلودگی صوتی، آلودگی هوا و تصادف دانش آموزان با خودروهای عبوری است. یافته های پژوهش، بیانگر غلبة ضعف ها بر قابلیت های این مدارس است. در ماتریس نهایی وزن دهی ملاحظه شد که شش مدرسه از مجموع دوازده مدرسه، کمترین میزان برخورداری را دارند.
سنجش نقش عدالت فضایی بر امنیت مناطق 4 و 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات شهری بهعنوان ابزار مدیریت توسعه شهری و عامل اصلی تداوم حیات شهری است که بدون آن زندگی شهروندان از فعالیت بازمی ماند. پراکنش بهینه و عادلانه آن منطبق با خواست مردم در فرایند برنامهریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار است. توزیع نابرابر شبکه معابر، سطح روشنایی، فضای سبز و غیره مدیریت شهری را نه تنها در ارایه خدمات عمومی شهر به شهروندان با مشکل روبرو ساخته است بلکه امنیت شهری را نیز در مناطق مختلف شهری افزایش یا کاهش داده است. پژوهش حاضر تأثیر عدالت فضایی را بر امنیت شهری در دو منطقه 4 و 18 شهر تهران با تجزیه و تحلیل سرانه های شهری و انطباق آن با مصادیق و شاخصهای برقراری عدالت و تحقق امنیت شهری برای شهروندان مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به صورت کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آمار و اطلاعات کتابخانهای و پرسشنامه تدوین شده و یافته های کمی نیز با استفاده از نرم افزار SPSSتحلیل شده است. از نتایج این پژوهش نیز پایین-بودن سرانه های شبکه معابر و روشنایی و توزیع خدمات عمومی شهر در منطقه18 میباشد که سبب گردیده امنیت شهری بسیار پایینتر از منطقه4 باشد. در نهایت، پیشنهادهای کارایی در راستای ارتقای امنیت در سطح مناطق شهر تهران ارایه شده است.
مدل سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری قطعه مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبیه سازی رشد شهری، در یک مسیر پایدار و بهینه، همواره از چالش های موجود در عرصه های مدیریت و برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این تحقیق شبیه سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری و نمایش چگونگی رشد و توسعه شهر در یک ساختار قطعه مبنا، با تفکیک پذیری مکانی بالا، می باشد. در این مدل ساختار همسایگی به صورت یک بافر خارجی از لبه های پارسل و بر اساس یک تابع وزن دار از مولفه های فاصله، مساحت و کاربری قطعات کاداستری تعریف شده است. مدل ارائه شده با استفاده از داده های مکانی منطقه 22 شهرداری تهران پیاده سازی و تحلیل شده است. نتایج ارائه شده بیانگر توانایی مدل در ارزیابی اثرات متقابل کاربری های مختلف شهری در اندازه های مختلف و فاصله های گوناگون از یکدیگر بوده و همچنین نشان دهنده رشد شهر در یک تناسب قابل قبول چیدمان کاربری های مختلف شهری می باشد. از آنجایی که در این مدل، امکان تخصیص کاربری های مختلف شهری فراهم شده، می توان از آن در زمینه تصمیم گیری های مکانی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بهره جست.
مقایسه تطبیقی پارامترهای زیباشناختی فضای شهری از دیدگاه کودکان و بزرگسالان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
19 - 30
حوزه های تخصصی:
توجه به جنبه های زیبایی شناختی فضاهای عمومی شهری در طراحی شهری از این جهت اهمیت ویژه ای دارد که کاربران آن ادراک زیبایی شناختی یکسانی ندارند و فضا لزوماً پاسخگوی همه طیف ها از این دیدگاه نمی باشد. پژوهش پیشِ رو با فرض وجود تفاوت در ادراک زیباشناختی محیط در گروه های سنی متفاوت، به این پرسش پاسخ داده است که چه ترجیحات زیباشناختی در فضای شهری بین گروه های سنی مختلف وجود دارد و اولویت بندی متغیرهای مرتبط با آن در دو گروه سنی کودک و بزرگسال به چه صورت است. از آنجا که مطالعات زیبایی شناسی در دو بعد نظری و تجربی مورد بحث قرار گرفته، توجه به جنبه های بصری در طراحی شهری و زیبایی شناسی تجربی به عنوان اساس پژوهش قرار گرفت. با مبنا قرار دادن دیدگاه سانتایانا مبتنی بر دسته بندی زیبایی شناسی محیطی در سه دسته حسی، فرمی و نمادین، پژوهش حاضر میزان توجه به هر دسته را در گروه های مورد مطالعه بررسی نموده است. پژوهش از نوع کاربردی بوده، با بهره مندی از ترکیب روش کمی و کیفی و به صورت توصیفی _ تحلیلی دو گروه مورد مطالعه را مقایسه نموده است. روش یافته اندوزی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تکمیل نقاشی کودک و پرسشنامه به تعداد 750 مورد در قالب طیف لیکرت در دو گروه یاد شده بوده که در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS مورد ارزیابی و استخراج نتایج قرار گرفته که بر اساس فرمول آماری کوکران در جامعه آماری، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در اولویت بندی ترجیحات متغیرهای زیباشناختی بین دو گروه سنی و اهمیت متغیرهای فرمی از دیدگاه کودکان تفاوت وجود دارد. از میان سه دسته زیبایی شناسی یاد شده، بیشترین ترجیحات زیباشناختی کودکان به لحاظ فراوانی در دسته متغیرهای فرمی قرار می گیرد.
ارزیابی طراحی کالبدی روستاهای پیرامون شهری بر اساس معیارهای ایرانی اسلامی (مورد مطالعه: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۱۸-۷
حوزه های تخصصی:
باید گفت که طراحی کالبدی تلاشی برای عینیت بخشی به تفکرات، ارزشها و اندوخته های معنوی جامعه است، تا بتواند دانش و تکنولوژی را در خدمت ساختن محیطی کارآمد، پویا، سازگار، پاسخگو و ماندگار به کار بگیرد. در همین راستا نیز در سالهای اخیر این تلاش ها پر رنگ تر از گذشته آغاز و در کشور ما نیز رسالت مذکور، در دستور کار سازمانها و نهادهای مربوطه قرار گرفته شده است. زیرا طراحی کالبدی بهینه می تواند زمینه توسعه و رفاه پایدار را فراهم نماید. مقاله حاضر وضعیت به کارگیری شاخص های ایرانی اسلامی را در طراحی کالبدی روستاهای پیرامون شهری استان کردستان بررسی می نماید. بدین منظور ابتدا شاخص های طراحی کالبدی ایرانی اسلامی در سه بعد اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و محیطی اکولوژیکی از منابع مختلف استخراج گردید؛ سپس از میان 72 روستای پیرامون شهری استان 30 روستا به طور نمونه انتخاب گردیده و با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از SPSS میزان به کارگیری شاخص ها مورد سنجش قرار گرفته است و همچنین پراکندگی میزان به کارگیری شاخص ها با نقشه های GIS نشان داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در طراحی کالبدی روستاهای مورد مطالعه شاخص های ایرانی اسلامی رعایت نشده و این مسئله مشکلات زیادی را در این نقاط به بار آورده است. در نهایت پیشنهاداتی برای بهبود فرایند طراحی کالبدی مبتنی بر ارزش های ایرانی اسلامی ارائه گردیده است.
تبیین چگونگی ارتباط هنرمند و مخاطب در اثر معماری به عنوان خالق عامل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
پرسش از مأموریت معماری و نسبتی که با انسان به عنوان هنرمند یا مخاطب دارد، بدون پرداختن به مسأله واقعیت و چگونگی معرفت ممکن نیست. معماری اسلامی به عنوان پدیده ای انسانی محصول آگاهی انسان درباره کلیه جنبه های مختلف علمی، مهندسی، و هنری است. بنابراین روشن کردن چیستی و چگونگی آگاهی و معرفت و روش ها و ابزار های فهم آن می تواند کمک شایانی به فهم و ادراک اثر کند. بدین سان این پژوهش با حرکت از مفهوم به مصداق، شناختی از معرفت، انسان، جهان و واقعیت ارائه می کند. در ادامه به واکاوی چگونگی ظهور و ادراک دانایی در اثر معماری اسلامی پرداخته می&zwnjشود. روش تحقیق این پژوهش استدلال منطقی است. بنابراین در ابتدا جهان بینی اسلامی براساس حکمت متعالیه به عنوان آخرین و مهمترین تحول عمده حکمت اسلامی طرح می شود، این رویکرد سامانه ای قوی با روشی منطقی است و از شفافیت نظری قوی جهت تفهیم تعریف مؤلفه هایی همچون هستی شناسی، انسان شناشی، معرفت شناسی و جهان شناسی برخوردار است. پس از تبیین اصول ساختار های ذهنی طبق جهان بینی اسلامی طرح شده، به نحوه پیدایی اثر معماری توسط خالق اثر و چگونگی ادراک آن بوسیله مخاطب و ارتباط اثر با واقعیت بر اساس علل چهارگانه و پنچ گانه، غایی و مثالی، فاعلی، مادی و صوری که در مقام صوری بحث لحاظ شده اند، پرداخته می شود. نحوه ایجاد معماری اسلامی به عنوان علت فاعلی و ظهور اندشیه و خیال به عنوان علت غایی و مثالی و فعلیت توده و فضا به عنوان علت های مادی در قالب صورت مکان به عنوان علت صوری، هدف این پژوهش است. چگونگی خلق و درک اثر و نحوه حضور و ظهور واقعیت در معماری با مشخص کردن چیستی و چگونگی احساس، ادراک و شناخت بررسی می شود. نتیجه مهم این تحقیق پرداختن به مأموریت اصلی معماری به عنوان خالق عامل معرفت است.
سنخیت شناسی همسویگی معنادار روشهای ارزیابی قرارگاه های رفتاری و بازطراحی مبلمان و فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۲۷۲-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
امروزه درنظرگیری تعامل فیمابین «کالبد، فعالیت و معنا» که دارای پیوستاری و همسویگی معناداری با نحوه و چگونگی کاربست فضاهای شهر بوسیله شهروندان است، از مهمترین پارادایم های مفهومی و رهیافتهای نظری به «بازطراحی فضاهای شهری» بوده است که لازم است در حوزه برنامه ریزی و مدیریت شهری موردنظر معماران و طراحان شهر قرار گیرد. از سوی دیگر، دستیابی به روشهای ارزیابی رفتار شهروندان برای بازطراحی دوباره فضاهای شهری نیز می تواند ضمن کمک به طراحی محیط هایی پاسخده، از عدم بکارگیری فضا بوسیله شهروندان و تولید فضاهای غیرسرزنده و ناکارآمد جلوگیری بعمل آورد که التزام و ضرورت تحقیق حاضر را تشکیل داده است. در مقاله حاضر، به سنخیت شناسی انواع روشهای ارزیابی رفتارها و قرارگاه های رفتاری و میزان انطباق آنها با بازطراحی دوباره فضا خاصه در ایران پرداخته شده است که از روش توصیفی- تحلیلی و استدلال مبتنی بر منطق و روشهای اسنادی بهره برده است. لذا در پایان ضمن اشاره به معیارهای بازطراحی دوباره مبلمان و فضاهای شهری ایران در دوره معاصر به مجموعه معیارهایی اشاره شده و میزان سنخیت این روشها با بازطراحی و ارزش گذاری هر یک به اختصار مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
The Analysis and Explanation of Regional-Urban Development of Chabahar City Emphasizing on Globalization Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۱
۱۳۶-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
The globalization and urban development concepts are closely linked to each other. However, all cities around the world are not affected same by globalization, each one has its spatial and reciprocal international-local action. The international changes of economy, culture, and politics have huge effects on restructuring of cities around the world. The present study as a descriptive-analytical study aimed at investigating the regional-urban development indexes of Chabahar Port as well as analyzing the improvement conditions of commercial activities resulting from globalization process. To collect the data required in the study, precise library and field studies were done. The population of the study includes the inhabitants of Chabahar, 85633 people according to nation-wide census of 1390. By applying the Cochran sampling method, 380 persons were selected as participants to fill the questionnaires. In order to analyze the data, the one-sample T test and SPSS software were used. Based on the findings of the study, the mean of regional-urban development indexes of Chabahar Port is 3.17 and the T statistic is 4.955. Hence, the influence of globalization process on the regional-urban development process is nearly average, as a result the regional-urban development indexes of Chabahar Port are in a good condition. Among the regional-urban development indexes, the &ldquocommunication&rdquo index statistic with 10.818 and the &ldquoHousing&rdquo index statistic with 5.538 more than other indexes affected by the globalization process and trade development.
تحلیل شاخص های کمی وکیفی تأثیرگذاردر برنامه ریزی مسکن استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مسکن و برنامه ریزی آن در راستای توسعه پایدار در چهارچوب برنامه ریزی ملی و منطقه ای ضروی است تا با بهره گیری از دانش و تکنیک های برنامه ریزی، وضعیت موجود و مسایل مربوط به آن مشخص گردد. بدین منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار در برنامه ریزی مسکن و سطح بندی استان های کشور براین اساس می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 و منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود انجام شده است. شاخص های بررسی، 27 شاخص کمی و کیفی مسکن فراگیر مسکن می باشد که براساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای (تحلیل عاملی و مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور) تجزیه و تحلیل شده است. با استفاده از روش تحلیل عاملی، 4 عامل مؤثر مشخص گردید که این عوامل جمعاً 18/91 درصد از واریانس را تبیین و محاسبه می نمایند. سپس به منظور سطوح برخورداری استان های کشور از شاخص های مزبور از روش ویکور استفاده شده است. بر اساس این سطح بندی، استان های اصفهان (با ضریب صفر)، گلستان( صفر)، تهران(صفر) و آذربایجان شرقی (با ضریب079/0) در رتبه های اول تا چهارم و در سطح بسیار برخوردار جای گرفته اند و استان های سمنان(با ضریب87/0) شوند. اردبیل (88/0)، سیستان و بلوچستان (90/0)، بوشهر(90/0)، لرستان(91/0)، هرمزگان(91/0)، چهارمحال و بختیاری(92/0)، کهگیلویه و بویراحمد (94/0)، قم(94/0)، خراسان شمالی(96/0) و ایلام(1) به ترتیب در رتبه های آخر و سطح بسیار محروم را به خود اختصاص داده اند.
بهینه سازی مدیریت شبکه حمل و نقل اضطراری کلان شهرتهران پس از سوانح طبیعی با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به آینده، همواره از مهم ترین اهداف کشور ها محسوب می شود؛ بنابراین، شناخت تهدیدها و آسیب ها، یکی از مهم ترین عوامل دستیابی به آینده و آینده پژوهی به روش سناریونویسی، یکی از کارآمدترین روش های مطالعة آینده است که با شناخت عوامل اصلی مؤثر بر مدیریت بحران در شبکة حمل ونقل و نیز تأثیر نیرو های مؤثر، شاکله و چارچوب سناریو های تهدید، سوانح طبیعی و آسیب پذیری آیندة شهر های بزرگ را شناسایی می کند و آن ها را به فرصت تبدیل می کند. به همین منظور، در چارچوب این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از آینده پژوهی به عنوان یک علم جدید- که در کشورهای مختلف دنیا روزبه روز کاربردی تر می شود و روش های جدیدی از آن برای ساختن آینده ای مطلوب تر ارائه می شود- روش هایی متناسب با شیوه های برنامه ریزی حمل ونقل اضطراری شهری مطرح شود که شرایط مطلوب توسعة پایدار را- که از آرمان های این علم است- برآورده کند. درحقیقت، آینده پژوهی در مدیریت سوانح طبیعی، تصمیم گیری برای فرایندی است که در زمان حال انجام می شود، اما حاصل آن، خلق آینده ای بهتر است. این روش برای تقویت توان و تحلیل آینده و توان نفوذ و مداخلة سازمان های مرتبط در آینده، برای تبدیل تهدید شبکة حمل ونقل در برابر سوانح طبیعی به فرصتی برای امدادرسانی اضطراری و تعیین نقش مؤثر در موفقیت عملیات نیروهای امداد و نجات در شهر تهران است. این مقاله با رویکرد آینده پژوهی برای بهینه سازی کارایی مدیریت شبکة حمل ونقل مناطق شهر تهران، مبتنی بر فرایند های مدیریت حمل ونقل اضطراری به آن ارائه شده است.
سنجش توسعه یافتگی کالبدی - فضایی مناطق شهری در راستای پایداری شهری (مطالعه موردی: مناطق ۲۲ گانه کلانشهر تهران)
حوزه های تخصصی:
امروزه، بررسی سطح توسعه یافتگی، تخصیص منابع و پایداری ازجمله مباحث مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مسائل شهری می باشد. پایداری شهری، پایداری همه جانبه و ناظر به ابعاد مختلف در کلانشهرها است. بر اساس آن می توان میزان سطح توسعه یافتگی مناطق را نیز سنجش کرد. در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. در این میان مناطق درون شهری کلانشهر تهران به دلیل ویژگی های کالبدی – فضایی از جمله کمبود و عدم توزیع متعادل در کاربری ها، از سطح توسعه یافتگی مطلوبی برخوردار نمی باشند. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور سنجش مناطق ۲۲گانه کلانشهر تهران از نظر میزان توسعه یافتگی کالبدی - فضایی با بهره گیری از روش تاپسیس، به سنجش هر یک از مناطق پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین ۲۲ منطقه کلانشهر تهران، منطقه ۷ با میزان تاپسیس ۰/۶۱۹ با رتبه ۱، بر خوردارترین و منطقه ۱۴ با میزان تاپسیس ۰/۰۰۴۸ و رتبه ۲۲، محروم ترین منطقه می باشد. منطقه ۷ به دلیل حفظ تعادل در توزیع کاربری ها و تناسب آن با مساحت و جمعیت توسعه یافته ترین و منطقه ۱۴ به علت عدم تعادل در توزیع کاربری ها و عدم تناسب آن با جمعیت و مساحت کمتر، توسعه یافته ترین منطقه بدست آمده است. برای شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق با توجه به میزان تاپسیس، نمودار سطوح برخورداری مناطق ترسیم گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد مناطق کلانشهر تهران به طور کلی در وضعیت محروم، نیمه برخوردار و برخوردار قرار دارند.
ارزیابی عملکرد شهرهای میانی در تعادل منطقه ای (مطالعه موردی: شهرجهرم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها، به تعادل شهر و ناحیه، روابط متقابل شهر و روستا، توازن فضایی و تعادل انسان و محیط می اندیشند. ایجاد و رویش قارچ گونه شهری با اندام بلند جغرافیایی در نواحی کشور، آنجا که روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد، به فروپاشی این تعادل ها خواهد انجامید. شهرهای میانی با توجه به توانمندی های خود، می توانند حلقه ارتباطی بین ما درشهرها و شهرهای کوچک باشند. با توجه به موضوع مورد مطالعه، هدف مقاله حاضر، بررسی تاثیر شهر میانی جهرم در تعادل منطقه ای استان فارس است. روش تحقیق مقاله، توصیفی - تحلیلی است. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که شهر جهرم به دلیل داشتن زیر ساخت های مناسب در بخش های اقتصادی ازجمله خدمات، همواره مورد توجه نواحی جنوبی استان فارس بوده است. وجود خدمات گسترده بهداشتی - درمانی، ارتباطی، بازرگانی، پولی و بانکی، امنیتی - نظامی، آموزش عالی و ... سبب شده است که این شهر از یک طرف بتواند نقش قابل توجهی در رفع نیازهای منطقه جنوب و شرق استان فارس داشته باشد و از طرف دیگر، زمینه تأمین برخی از نیازهای استان های همجوار، از جمله بخش هایی از استان هرمزگان را نیز فراهم نماید.
تحلیل الگوی کالبدی - فضایی شهر آق قلا در استان گلستان
حوزه های تخصصی:
شناخت الگوی رشد فضایی شهرها و کشورها از جمله شهر آق قلا در استان گلستان، برای تدوین سیاست های مناسب و دستیابی به توسعه پایدار امری اساسی است. لذا شناخت میزان تجمع و پراکندگی و نحوه تمرکز جمعیت در آنها ضروری است. لذا، با استفاده از روش های آمار فضایی به تحلیل چگونگی الگوی رشد فضایی شهر آق قلا می پردازیم. در این چهارچوب، جهت آزمون فرضیه از روش های مختلف آمار فضایی از جمله تحلیل خوشه بندی، ضریب موران، گری، G عمومی، تحلیل لکّه های داغ استفاده شد. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با استفاده از آمار بلوکه شهر گردآوری شد. نتایج محاسبه درجه تجمع از طریق ضریب موران و گری، الگوی تصادفی متمایل به پراکندگی را نشان می دهد. همچنین شاخص G عمومی تمرکز پایین جمعیت و فعالیت را نشان می دهد. در مجموع مشخص گردید که الگوی توزیع و تمرکز جمعیت و اشتغال در شهر آق قلا از نوع تصادفی متمایل به پراکنده است و با تمرکز پایین. می توان گفت که الگوی پراکنده می تواند تأثیرات منفی زیادی در بخش های مختلف اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی به بار آورد.
بررسی الگوی پراکنش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در مقیاس جمعیتی و فضایی و اثرآن بر افزایش نرخ مشارکت در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، بررسی اثر الگوی پراکنش فضایی و جمعیتی مراکز آموزش عالی و دانشگاهها در ایران ، بر افزایش نرخ مشارکت در آموزش عالی، مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری ،استانهای ایران و داده ها از آمار آموزش عالی ایران در سال تحصیلی89 - 1388 استخراج شدند. میزان تمرکز در الگوی پراکنش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ،در مقیاس فضایی و جمعیتی، با استفاده از تکنیک سنجش سطح تمرکز بدست آمد. تراکم نسبی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در مقیاس فضایی و جمعیتی و نیز تراکم نسبی جمعیت دانشجویی در استانهای ایران، با استفاده از تکنیک ضریب توزیع محاسبه شد و برای تحلیل روابط بین متغیر ها، تکنیک تحلیل رگرسیون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که 1/71درصد تغییرات متغیر وابسته ( تراکم نسبی جمعیت دانشجویی در استانهای ایران) توسط متغیر مستقل (تراکم نسبی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در مقیاس جمعیتی)تبیین میگردد و تراکم نسبی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در مقیاس فضایی تاثیری بر تغییرات متغیر وابسته ندارد.یافته ها هم چنین نشان میدهد که در بین دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مختلف در ایران، مراکز آموزش عالی وابسته به دانشگاه پیام نور و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی ،بیشترین سهم را در افزایش تراکم نسبی جمعیت دانشجویی در استانهای ایران دارند.