فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
94 - 110
حوزه های تخصصی:
در شهرهای امروزی جای خالی فضاهایی برای جذب و نگهداشت گروه های شهری خلاق بیشتر احساس می شود. فضاهایی که بتوانند هم محلی برای بروز خلاقیت شهروندان بوده و هم به عنوان فضایی برای تعاملات و فعالیت های دانش محور و خلاقانه در شهر در جذب افکار نوآورانه شهروندان نقش آفرینی کنند. هدف از این پژوهش، ارائه مدلی جهت بررسی شاخصه های شهر خلاق در منطقه 3 شهر یزد است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کاربردی است. با مرور ادبیات پژوهش و اخذ نظر خبرگان، 10 شاخص اصلی شناسایی شده؛ سپس پرسشنامه ماتریسی ساخت یافته برای تعیین ارتباطات بین این شاخص ها تدوین و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، تحلیل و در 8 سطح در یک شبکه تعاملی ترسیم شد. همچنین، قدرت نفوذ و میزان وابستگی این شاخص ها نسبت به هم بررسی شد. طبق یافته های پژوهش، پرنفوذترین شاخص در ماتریس قدرت نفوذ-وابستگی، شاخص «آموزش عالی» و وابسته ترین شاخص «سرزندگی فضای شهری» است؛ در نتیجه، شاخص «آموزش عالی» یکی از مهمترین و کلیدی ترین شاخص های شهر خلاق و «سرزندگی فضای شهری» متأثر از دیگر شاخص های شهر خلاق می باشد. لذا تحقق شهر خلاق در گرو توجه ویژه مسئولان به شاخص «آموزش عالی» در منطقه 3 شهر یزد است و باید سازمان های مربوطه با این نگرش، برنامه های بلندمدت خود را جهت تحقق شهر خلاق طراحی کنند. در نتیجه راهبردهایی همچون استفاده از توانایی های دانشگاه های همکار جهت انجام پروژه های خلاقیت محور، برگزاری کارگاه های خلاقیت و کارآفرینی در زمینه هنرهای بومی و صنایع دستی، استفاده از تسهیلات دولتی و سرمایه گذاری بخش خصوصی پیشنهاد می شود.
اعتباریابی پرسشنامه برندآفرینی شهری_ورزشی (مطالعه موردی: جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت ورزش در جذب گردشگر، سرمایه و همچنین ارتقاء جایگاه شهر بسیار مورد توجه است. با این حال، پتانسیل برندسازی ورزشی در تعداد زیادی از شهرهای کشورهای در حال توسعه واقعیت پیدا نکرده است. بنابراین مسئله اصلی این است که چه عواملی برای برندسازی شهرها از طریق ورزش نیاز است. لذا، پژوهش حاضر با هدف اعتبار سنجی پرسشنامه برندسازی شهری- ورزشی انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از نظر ماهیت داده ها کیفی-کمی است. ابزار تحقیق، پرسشنامه تعدیل یافته یافته نوری و کلاته (1396) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیئت علمی در حوزه های مدیریت ورزشی، بازاریابی شهری، جغرافیا و برنامه ریزی شهری، مدیران ورزشی، اعضای هیئت علمی متخصص در زمینه برندسازی و بازاریابی، مدیران شهری (شهرداری و استانداری)، مربیان ورزشی و قهرمانان ورزشی و همچنین اعضای هیئت علمی کشورهای همسایه که در زمینه برندسازی تجربه داشتند و چندین بار به ایران سفر داشتند، بود. نمونه گیری در این مطالعه هدفمند و دردسترس بود. در مرحله دوم (مصاحبه) پس از اشباع نظری، 21 نفر و در مرحله سوم، 18 نفر برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. سرانجام عوامل استخراج شده در پرسشنامه تهیه و به گروهی از متخصصان ارسال شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه برندسازی شهری-ورزشی دارای 6 بعد ، 16 دسته و 76 شاخص است. با توجه به اهمیت برندسازی شهری از طریق ورزش، مدیران شهری و سیاست گذاران می توانند با در نظر گرفتن این عوامل، شهرهایی را که دارای پتانسیل هستند شناسایی کنند و نفوذ، اعتبار و توسعه شهر را افزایش دهند.
سنجش و ارزیابی وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری از منظر شهروندان (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
153 - 164
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر شهرها به مثابه موجودات زنده، نیازمند سرزندگی و نشاط هستند. خلق و ارتقای سرزندگی در یک فضای شهری، مستلزم همسو بودن ویژگی های فضا در پاسخگویی به نیازهای شهروندان بوده که به نوبه خود می تواند افزایش حضور مستمر و کیفیت زندگی آن ها را به دنبال داشته باشد. این پژوهش باهدف سنجش و ارزیابی شاخص های سرزندگی شهری در شهر ارومیه صورت گرفته است. جامعه آماری موردبررسی، شامل شهروندان مناطق 5 گانه شهر ارومیه بوده که حجم نمونه در این پژوهش 383 نفر و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و برمبنای راهبرد پژوهش، از نوع پیمایشی است که از پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (785/0) به دست آمد. برای تحلیل داده ها رگرسیون چند متغیره، آماره تی تک نمونه ای و آزمون کروسکال با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی شهروندان و میزان سرزندگی شهری در شهر ارومیه با استفاده از مؤلفه های تحصیلات و مدت سکونت در منطقه رابطه معناداری وجود دارد. یافته های دیگر نشان داد در بین مؤلفه های موردمطالعه، بعد اجتماعی با میانگین (01/3) دارای بیشترین رتبه بوده و پس ازآن به ترتیب بعد فضایی (53/2) در رتبه دوم، بعد اقتصادی (14/2) در رتبه سوم و بعد تجربی (10/2) در رتبه چهارم قرار دارد. درنهایت می توان نتیجه گیری کرد که وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری ازنظر شهروندان به صورت یکسان نبوده است.
تبیین نظری ساختار شهر فشرده چندهسته ای به منظور ایجاد فرم شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
253 - 286
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی شهرها پس از تغییرات تکنولوژیک و افزایش رشد جمعیت، تغییرات زیادی کرده و از ساختار تک هسته ای فشرده به ساختار گسترده و پراکنده تبدیل شده که چالش های زیادی را ایجاد کرده و زندگی و رفاه انسان را با مشکل مواجه کرده است. تلاش برای دستیابی به ساختار و فرم شهری پایدار بعد از نیمه دوم قرن بیستم شدت بیشتری گرفت و راهکارهایی مانند رشد هوشمند، نوشهرگرایی، توسعه میان افزا و شهر فشرده ارائه شده است. در ادامه روند تغییر ساختار شهرها، ساختار شهر چندهسته ای در شهرهای بزرگ نمود پیدا کرده است. شکل گیری ساختار چندهسته ای در شهرهای بزرگ اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین برای افزایش پایداری در فرم شهری و تحقق توسعه پایدار شهری، لازم است تا ساختار چندهسته ای با رویکردهای پیشین، مانند شهر فشرده ترکیب شود. هدف اصلی پژوهش، تبیین نظریِ رویکرد ساختار فشرده چندهسته ای در چارچوب نظریه های برنامه ریزی شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور مطالعات مرتبط با پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای، چارچوب نظری برای ترکیب ساختارهای شهر فشرده و چندهسته ای ارائه شد. دستاورد پژوهش این است که شهر فشرده چندهسته ای با شاخص هایی مانند افزایش تراکم، تقویت حمل ونقل عمومی، افزایش کاربری ترکیبی، تسهیل خدمات رسانی، کاهش فاصله بین محل سکونت و محل کار، تشدیدسازی و میان افزایی به عنوان آخرین ساختار برای تحقق توسعه پایدار شهری پیشنهاد می شود. رویکرد شهر فشرده چندهسته ای از سه ساختار پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای برای دستیابی به فرم شهر پایدار بهره می گیرد. شهرهایی که با پدیده پراکنده رویی مواجه می شوند، می توانند با ایجاد و تقویت هسته ها فشردگی را افزایش دهند.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در توسعه گردشگری پزشکی، مطالعه موردی: استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
87 - 101
حوزه های تخصصی:
انتقال دانش پزشکی مناطق دنیا با یکدیگر و لزوم آشنایی با طب پزشکی سایر کشورها، باعث به وجود آمدن شاخه ای از صنعت گردشگری به عنوان گردشگری پزشکی شده است که امروزه یک صنعت جهانی با دامنه وسیعی از ذی نفعان می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر توسعه گردشگری پزشکی در استان کرمانشاه بود، که به لحاظ هدف بنیادی و ازلحاظ انجام پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از جنبه راهبردی جزء پژوهش های نظریه داده بنیاد بوده، برای کشف داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی و رؤسای بیمارستان های سطح استان کرمانشاه و خبرگان حوزه گردشگری درمانی است که با توجه به روش نمونه گیری نظری (گلوله برفی)، نمونه گیری از 23 نفر انجام گرفت. سپس با استفاده از کدگذاری محتوا، مصاحبه ها بر اساس کدگذاری ب از، مح وری و انتخ ابی، کدگذاری شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بر اساس این مدل، 5 مقوله اصلی و 18 مقوله فرعی برای توسعه گردشگری پزشکی در استان کرمانشاه با تمرکز بر گردشگران درمانی عراقی شناخته شدند و برمبنای مدل ترسیمی بسترسازی که حاصل از راهبردهای خصوصی و سرمایه گذاری و منابع اولیه و بازاریابی است بر تدوین اصول جذب و توسعه گردشگری پزشکی تأثیرگذار هستند. استفاده مؤثر از تکنولوژی و دسترسی به منابع اطلاعاتی و شناخت شرایط محیطی به عنوان مقوله زمینه ای موردتوجه قرار گرفتند که این مقوله همراه با مقوله تدوین اصول جذب و توسعه گردشگری بر اجرای سیاست ها و راهبردهای توسعه گردشگری اثرگذار می باشد و درنهایت مجموع این مقوله موجب کارآمدی منابع انسانی و توسعه تکنولوزی و تقویت صنایع مرتبط و رشد سرمایه گذاری تحت عنوان مقوله پیامدها شکل خواهد گرفت.
تأثیر رضایتمندی سکونتی بر ماندگاری جمعیت در طرح های مسکن مهر شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایتمندی سکونتی متأثر از طیف گسترده ای از شرایط ادراک شده عینی و ذهنی است و اغلب جهت ارزیابی ادراکات و احساسات ساکنین از واحد مسکونی، محله و محیط زندگی خویش بکار می رود. نهایتاً این مفهوم نشانه ای مهم مبنی بر وجود ادراکات مثبت ساکنین نسبت به کیفیت زندگی خویش تلقی می شود. رضایتمندی سکونتی بر مباحثی مانند تعلق مکانی، مشارکت، ماندگاری جمعیت به ویژه در شهرهای جدید و طرح های مسکن نو (مسکن مهر) تأثیر زیادی می گذارد.. شناسایی عوامل مؤثر در میزان رضایت و نارضایتی سکونتی ساکنان، می تواند در جهت تحلیل وضع موجود سکونتی، تصمیمات آتی به منظور ارتقای سطح کیفی محدوده های سکونتی افراد و جلوگیری از تکرار نواقص در سایر مکان ها مؤثر واقع گردد. بنابراین، هدف پژوهش، بررسی تأثیر رضایتمندی سکونتی بر ماندگاری جمعیت در طرح مسکن مهر شهر بهبهان می باشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و ازنظر گردآوری داده ها، پیمایشی می باشد.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل 804 نفر ساکن مجتمع می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 280 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. پرسشنامه تحقیق شامل دو متغیر اصلی (رضایتمندی سکونتی(کالبدی، اجتماعی، دسترسی، اقتصادی)، ماندگاری جمعیت) با 36 گویه است. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و آموس 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که ساکنان مجتمع مسکن مهر از شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و دسترسی رضایت پایینی دارند. با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مشخص گردید شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، دسترسی که متغیر رضایتمندی را نشان می دهند بر ماندگاری جمعیت تأثیر مثبت و معنی داری دارند.
ارزیابی سطح مطلوبیت توزیع مکانی ایستگاه های اتوبوس در محیط GIS (مورد شناسی: شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
73 - 102
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری و به تناسب آن افزایش ترافیک معابر، مشکلات متعددی برای مردم در زمینه طول و زمان سفرهای شهری به وجود آمده است. در این بین ساماندهی مناسب حمل ونقل عمومی از جمله ایستگاه های اتوبوس می تواند نقش مهمی در کاهش طول و زمان سفرهای شهری ایفا کند. هدف این پژوهش، سنجش سطح مطلوبیت توزیع مکانی فعلی ایستگاه های اتوبوس مراغه و در وهله بعد، تعیین مناسب ترین الگوی مطلوب توزیع مکانی ایستگاه های اتوبوس مراغه است که از حیث هدف، کاربردی- عملی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق، از مدل تاپسیس برای رتبه بندی شبکه معابر از نظر اولویت استقرار ایستگاه های اتوبوس و مکان های مناسب این ایستگاه ها و از مدل تحلیل شبکه نیز در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) درجهت مشخص کردن مسیرهای بهینه و محاسبه طول و زمان مسیرها بر روی شبکه استفاده شد. از ده معیارِ فاصله از مراکز مسکونی، تجاری، اداری، آموزشی، فرهنگی، تفریحی و فضای سبز، بهداشتی و درمانی، فاصله از تقاطع ، دسترسی و تراکم جمعیت استفاده شد که با روش ANP وزن دهی شدند. در این پژوهش، نتایج مدل تاپسیس نشان داد که ایستگاه های اتوبوس، شبکه معابر را به صورت لازم پوشش نمی دهند و فاصله استاندارد آن ها از همدیگر رعایت نشده است. همچنین نتایج مدل تحلیل شبکه نیز نشان داد که از 8 خط اتوبوس مراغه، 5 خط در مسیرهای رفت و برگشت و 2 خط در مسیر برگشت، تغییر کردند و مجموع طول مسیرهای خطوط اتوبوس رانی پس از اعمال الگوریتم 5724 متر و زمان لازم برای طی مسیرها 20 دقیقه کاهش یافت. نهایتاً نقشه نهایی الگوی مطلوب توزیع مکانی ایستگاه های اتوبوس نشان داد که قسمت های کوچکی از شهرک ولیعصر- فاز 1 و فاز 2، قسمت های زیادی از شهرک سهند و دارایی- طالب خان، مکان هایی کاملاً مطلوب و قسمت های زیادی از شهرک ولیعصر- فاز 1 و قسمت کوچک تری از فاز 2 در حدمطلوب بوده و بقیه قسمت ها نیز به ترتیب دارای مطلوبیت متوسط و پایینی درجهت توزیع بهینه مکانی ایستگاه های اتوبوس مراغه هستند.
بررسی قابلیت های اقلیم گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کلیماگردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد جهت بهره گیری پایدار از ظرفیت های طبیعی شهرهای استان در جهت توسعه گردشگری و ارتقاء جایگاه آن در صنعت گردشگری کشور انجام شده است. برای این منظور، آسایش اقلیم گردشگری شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از شاخص TCI در پنج ایستگاه هواشناسی یاسوج، سی سخت، دهدشت، دوگنبدان و لیکک بررسی شد. تحلیل توأم پتانسیل اکوتوریسمی و شرایط کلیماگردشگری نوآوری تحقیق محسوب می گردد. نتایج نشان داد که در ماه های فصل بهار و پاییز هم در شهرهای پهنه گرمسیری و هم در شهرهای پهنه سردسیری استان می توان مکان های مناسب جهت گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی پیدا کرد. در ماه های فصل تابستان فقط شهرهای پهنه سردسیری استان یعنی شهرهای سی سخت و یاسوج شرایط مناسبی برای گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی دارند، در حالی که در ماه های فصل زمستان وضعیت شهرهای پهنه گرمسیری استان از لحاظ گردشگری مناسب است. برای سفر به شهر یاسوج و سی سخت بهترین زمان در سال، ماه های خرداد، اردیبهشت و شهریور با وضعیت اقلیم گردشگری عالی است. برای سفر به شهر دوگنبدان، دهدشت و لیکک بهترین زمان در سال ماه های فروردین، آبان و اسفند با وضعیت اقلیم گردشگری عالی و خیلی خوب است. برای دید و بازدید از کل شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد بهترین زمان در سال ماه های مهر، آبان و اردیبهشت با وضعیت اقلیم گردشگری خیلی خوب است.
ارائه مدل یکپارچهمدیریت آلودگی های محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی بر اساس چهارچوب DPSIR (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
340 - 354
حوزه های تخصصی:
امروزه سکونتگاههای غیررسمی، شاخصه اصلی گسترش شهرنشینیِ ناپایدار در دنیا بهشمار میآیند. مشکلات محیطزیستی این سکونتگاهها، درهمتنیدگی جدی با جنبههای اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای انسانی دارد؛ چهارچوب نیروی محرکه، فشار، وضعیت، اثر، پاسخ (DPSIR) روشی انعطافپذیر است که هم فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و هم فاکتورهای محیطزیستی را در ارزیابی آلودگیهای محیطزیستی در نظر میگیرد. در این پژوهش با روش مشاهده مبتنی بر پیمایش میدانی، فراتحلیل مطالعات پیشین، مطالعات کتابخانهای و بررسی اسناد بالادستی و سندهای توسعهشهری مشهد، مؤلفههای اصلی DPSIR در موضوع پژوهش شناسایی شدند؛ سپس با استفاده از روش مصاحبه نیمهساختاریافته با گروه خبرگان بر مبنای شاخصهای استخراجشده اصلی، نظر ایشان، گردآوری و با استخراج و دستهبندی عوامل مطرحشده توسط خبرگان و حذف همپوشانیها با عوامل اولیه استخراجشده توسط نویسندگان و تلفیق گویههای همسو، عوامل نهایی مؤثر در آلودگی محیطزیستی سکونتگاههای غیررسمی مشهد شناسایی شدند. در ادامه با تحلیل عوامل نهایی، مدل مفهومی یکپارچهمدیریت آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد بهدست آمد. افزایش جمعیت ناشی از نرخ بالای مهاجرت به شهر مشهد و توسعه نامتوازن فضایی- کالبدی سکونتگاههای غیررسمی، ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر این سکونتگاهها، در کنار پایین بودن سواد محیطزیستی ساکنان و نبود حکمروایی خوب شهری، بهعنوان مهمترین نیروهای محرکهدر ایجاد آثار آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد شناسایی شدند. متناسب با این آثار، پاسخهایی نشانگر سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه پایدار این سکونتگاهها ارائه شدند. در چهارچوب DPSIR، ارتباط بین پاسخها و اثرات متقابل است و این انعطافپذیری را دارد تا با پایش اثرات، راهکارها تعدیل یا تشدید یا جایگزین شوند.
واکاوی احساس نابرابری و اثر آن بر مشارکت شهروندان در اداره کلان شهرها (مورد شناسی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد تجربی نشانگر آن است که نابرابری به وجود آمده در کلان شهرهای ایران، ناشی از توسعه مبتنی بر نابرابری است. این روند باعث شده است که شکاف طبقاتی در شهرها عمق بیشتری یابد و هر یک از گروه های برنده و بازنده، نگاه ویژه ای به اداره شهر داشته باشند. به این منظور و برای آنکه مشخص شود، آیا احساس نابرابری بر مشارکت مردم مؤثر است یا خیر؟ تحقیق کنونی به شیوه توصیفی- تحلیلی در شهر مشهد به انجام رسید. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و از نمونه ای به حجم 382 نفر گردآوری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری کولموگراف اسمیرنوف، رگرسیون چند متغیره و الگوی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شد. نتایج نشان داد که شدت احساس نابرابری در ارتباط با نابرابری اقتصادی، شغلی و سیاسی در بالاترین حد و نابرابری فرصت ها در پایین ترین حد خود قرار دارد. علاوه بر آن، متغیر احساس نابرابری، توانایی پیش بینی مشارکت شهروندان در اداره امور شهر را داشته و به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار احساس نابرابری، میزان مشارکت 44/0 تغییر خواهد کرد. مطابق با یافته های فوق، پیشنهاد راهبردی پژوهش، تغییر روندهای کنونی توسعه مبتنی بر نابرابری ازطریق تحول مناسبات اجتماعی در سطح کلان است.
ارزیابی و تحلیل ساختار جمعیت سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
90 - 105
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های روستایی به عنوان کوچکترین واحد جغرافیایی، تحت تأثیر عوامل مختلفی در بستر جغرافیایی و در قالب روابط انسان و محیط شکل گرفته اند. نواحی روستایی در سرتاسر جهان تمایل به ارائه خصوصیات مشابهی را دارند. جمعیت ها بطور فضایی پراکنده هستند. کشاورزی اغلب وجه غالب و مسلط بوده و در پاره ای از مواقع بخش اقتصادی و فرصت های لازم برای بسیج منابع با محدودیت روبرو می باشند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل ساختار جمعیت سکونتگاه های روستایی در استان سیستان و بلوچستان تنظیم گردید. روش تحقیق با توجه به موضوع پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف از نوع کاربردی بوده و داده ها به روش اسنادی گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، تمام سکونتگاه های روستایی استان سیستان و بلوچستان در سال 1395 را دربرمی گیرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی فضایی در نرم افزار ژئودا و Moran’s I استفاده شد. نتایج حاصل از همبستگی موران نشان می دهند که مقدار همبستگی فضایی در همه موارد در سطح اطمینان 95% معنادار و مثبت می باشد و از نظر الگوی فضایی، تفاوت های معناداری در آن ها وجود دارد. همچنین، همواره اختلاف زیادی بین مناطق مختلف استان از نظر توزیع معیارهای مشخص شده وجود دارد.
هوش آینده پژوهی؛ لازمه دیدبانی اثربخش در تحقق چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی سخن از آینده نگری و چشم انداز به میان می آید، نمی توان بعد زمان را از بعد مکان تفکیک کرد؛ بنابراین توان تصور این موضوع، مستلزم تصور سیر تطور مستمر و پیامدهای تسلسلی اقدامات از حال تا آینده مورد نظر است؛ لازمه این مهم، برخورداری از استعدادی است که به طورکلی، هوش آینده پژوهی نامیده می شود؛ هوشی که بر استعداد افراد برای ادراک زمان در حال گذار و مکان در حال تغییر شکل از گذشته تا آینده نامعلوم دلالت دارد. بنابراین، ظرفیت و توانایی ادراک منطق تغییر و تحول و ظرفیت تصور ویژگی های پایانی سیر تحولات و نیز توان تجزیه و تحلیل تسلسلی پیامدها را مدنظر قرار می دهد. این پژوهش با نگاه بنیادی به دانش آینده پژوهی تلاش می کند تا با تکیه بر مرور منابع و به شیوه استدلالی، مبانی اولیه در بحث هوش آینده پژوهی را مطرح کند. بحث و بررسی های منطقی در این مقاله نشان می دهد هوش آینده پژوهانه استعدادی ذاتی و در عین حال قابل تجربه و آموزش است که به افراد مهارت آینده نگری، پیامدپژوهی و بدیل اندیشی داده و به صورت منطقی می توان انتظار داشت قدرت خلاقیت و نوآوری آنها ارتقاء دهد.
مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور و بروز گردشگری هوشمند، توجه مدیران و سیاست گذاران مقصدها را به فرصت هایی که از تطبیق راهبرد هوشمندی در سطح مقصدهای گردشگری ایجاد می شود، جلب کرده است تا بتوانند با اتخاذ رویکرد نوآورانه و هوشمندانه، مزیت رقابتی در گردشگری ایجاد و رقابت پذیری مقصدها را افزایش دهند. این پژوهش در پی شناسایی و ارائه مدلی بوده که در آن سازوکار اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران تبیین شده باشد؛ بدین منظور و برای ایجاد فهم و ادراک عمیق از ابعاد، عوامل و چگونگی اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری در مقصدهای گردشگری شهری، رویکرد کمّی اتخاذ و دو مرحله پژوهشی تدوین شد. در مرحله اول با روش تحلیل داده های آرشیوی، به گردآوری و تلفیق پژوهش های پیشین و تعیین مؤلفه ها و شاخص های سنجش هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری پرداخته شده و یافته ها با استفاده از نظر خبرگان گردشگری اعتبارسنجی شد. در مرحله دوم با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و ابزار پرسشنامه، اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری براساس نظر خبرگان در سطح مقصدهای دوازده گانه شهری منتخب سنجیده شده و به تأیید مدل ارائه شده، پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که براساس مدل تحقیق، هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری اثرگذار است و هوشمندی روی هم رفته توانسته است 88 درصد از تغییرات رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری را پیش بینی کند. ارائه مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری، تعیین مؤلفه ها و شاخص های هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری، وجوه تمایز این تحقیق نسبت به تحقیقات پیشین بوده اند.
طراحی فضاهای عمومی شهری با رویکرد مناسب سازی و دسترس پذیری ایمن برای معلولین جسمی - حرکتی (نمونه موردی: محدوده بلوار قائم شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
6 - 23
حوزه های تخصصی:
دستیابی به رشد و ترقی یک جامعه مستلزم ایجاد فرصت های برابر و نیز چگونگی به کارگیری استعدادها و توانایی های موجود در آن می باشد. یکی از این فرصت ها امکان حضور معلولان همانند دیگر افراد در جامعه می باشد؛ بی تردید افراد معلول براساس تساوی حقوق شهروندی نیازمند حضور در فضاهای عمومی شهری و برقراری تعاملات اجتماعی می باشند؛ لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا با توجه به اهمیت موضوع، به طراحی و مناسب سازی این دسته از فضاها در یکی از مهم ترین بلوار شهر سمنان (محدوده بلوار قائم) جهت رفع مشکلات، ارتقاء حضور و قابلیت دسترسی ایمن معلولین به این فضاها که هدف این تحقیق می باشد، پرداخته شود. بنابراین پس از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل وضع موجود با انجام برداشت میدانی، توزیع پرسشنامه و بهره گرفتن از تکنیک های SWOT و QSPM پرداخته شده است. با توجه به تحلیل و بررسی های انجام شده، مشکلات اصلی در این محور: عدم تسهیل در عبور و مرور پیاده و سواره، عدم سهولت دسترسی و بهره مندی مناسب از اماکن عمومی، فضاها و تمهیدات ویژه گذران اوقات فراغت می باشد. در ادامه، جهت رفع مشکلات، راهبردها و راهکارهای اجرایی ارائه شده است. نتیجه به دست آمده از این مقاله نشان می دهد با اجرای راهکارهایی همچون مناسب سازی پیاده روها، خیابان ها، ساختمان های عمومی، عناصر مبلمان شهری، بازنگری و مناسب سازی محور مطالعاتی براساس شاخص های طراحی و ضوابط شهرسازی، می توان به ارتقاء حضور شهروندان به ویژه معلولین جسمی- حرکتی کمک کرد.
سنجش ساختارهای اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی در رشد و توسعه گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهر گلوگاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی صنعت گردشگری، متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری ایجاد کرده است. در مناطق مستعد توسعه صنعت گردشگری، باید به دنبال عوامل محرک جریان گردشگری بود چراکه گردشگری یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر است اگرچه توسعه گردشگری راه حل کلی برای رفع همه مسائل نیست، اما راهبردی مناسب، را برای توسعه پایدار و کاهش محرومیت مناطق و توسعه همه جانبه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی و نهادی، و ... در یک شهر یا کشور، پیش روی برنامه ریزان قرار خواهد داد. بنابراین ضرورت پرداختن به مسئله گردشگری شهری، نیازهای پیش روی شهرنشینان را با تغییر در مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موردبررسی و در شرایط مطلوب قرار خواهد داد. این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری ما در این پژوهش خانوارهای شهرستان گلوگاه، مسئولین و گردشگران می باشند که برای بررسی تأثیرات عوامل مطرح شده در گردشگری از ابزار پرسشنامه استفاده که توسط جامعه آماری فوق پاسخ و داده ها با استفاده از آزمون های آماری نرم افزار Spss و با و مدل HOLSAT به تجزیه تحلیل داده های پژوهش پرداخته ایم که نتایج آن حاکی از مسئله است که مطابق آزمون های آماری گرفته شده از مؤلفه های دو فرضیه هر دو فرضیه تأیید می شوند و این ساختار ها توانسته اند موجبات توسعه گردشگری منطقه را فراهم آورند و نتایج حاصله از مدل HOLSAT نشان از مثبت بودن عملکرد موجود در مؤلفه های ساختار اقتصادی و متناقض بودن عملکرد برخی از مؤلفه های ساختار اجتماعی – فرهنگی است که نشان از نیازمندی در راستایی برنامه ریزی مجدد در این راستا است.
بازخوانی جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی-جلال تنزیهی در دوره صفویه (مطالعه موردی: مسجد-مدرسه چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اندیشه اسلامی میان هنر و حکمت پیوندی ضروری وجود دارد البته این حکمت بر پایه معرفتی است که سرشتی معنوی و روحانی دارد به همین دلیل برای معمار اسلامی و بطور کلی هنر اسلامی مهمترین مسئله توحید و وحدت است وحدتی که از مراتب ذات احدی در مرتبه اسما و صفات الهی در عالم تجلی کرده است. یکی از راه هایی که می توان به جایگاه حکمت در هنر و معماری در اسلام پی برد مسئله تشبیه و تنزیه است. این تجلی در عرفان ابن عربی بر اساس جمع میان تشبیه و تنزیه است بطوریکه در حوزه هنر اسلامی، هنر تشبیهی- تنزیهی را به دنبال داشته است. ایران، در طول تاریخ اسلام همواره یکی از مراکز هنر اسلامی و معماری ایرانی از جمله غنی ترین زمینه های تجلی آن بوده است خصوصاً در دوره صفویه که روزگار تلاقی حکمت با مفاهیم پایدار عرفانی در دوره اسلامی است. بناهای مذهبی این دوره، مهمترین تجلی گاه هنر عرفانی در عصر صفویه بوده است؛ زیرا مدارس در جایگاه مهمترین مراکز ایدئولوژی عصر صفویه توام با مساجد به گونه ای شکل گرفته اند که از طریق رمز و تمثیل، با روشنی خیره کننده ای اسماء و صفات الهی را جلوه گر نمایند لذا هدف از پژوهش تبیین جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در دوره صفویه با تاکید بر نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی است. مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان که یکی از شاهکارهای معماری مذهبی دوره صفویه است بعنوان نمونه موردی انتخاب شد. نوع تحقیق کیفی است که با رویکرد تفسیری تاریخی انجام شده است گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است که ابتدا بعد از استخراج محمل های کیمیایی معنا، در بخش تحلیلی مقاله با بهره گیری از صور تشبیهی و صور تنزیهی مولفه های معنایی، به بازخوانی جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در کالبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. در خاتمه، نتایج پژوهش نشان می دهد که در کلیه اندام کالبدی معماری مسجد مدرسه چهارباغ اعم از نظام ورودی، حیاط بهمراه بدنه های آن و همچنین گنبدخانه جمع میان جمال تشبیهی- جلال تنزیهی وجود دارد که نور و هندسه بعنوان محمل های معنایی در حوزه جمال تشبیهی مولفه های شفافیت و نورانیت، جلوه رنگین، سیالیت (تداوم) و پیچیدگی را نشان می دهد و در حوزه جلال تنزیهی حضور الهویت را با رفعت، ایستا بودن، تقارن، سادگی و فضای تهی مرکز گرا جلوه می نماید تا نشان دهد حضور حقیقت در مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان (در بینش عرفانی) بصورت جمع میان جمال تشبیهی-جلال تنزیهی است.
تحلیلی بر عوامل موثر توسعه کارآفرینی درمحیط های شهری با تاکید بر گردشگری تفریحی ورزشی (نمونه موردی: جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
193 - 208
حوزه های تخصصی:
گردشگری تفریحی ورزشی از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﺠﺎد ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای ﺧﺪﻣﺎت و ﮐﺎﻻﻫﺎی ورزﺷﯽ و اﯾﺠﺎد ﺟﺬاﺑﯿﺖ ﺑﺮای اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت، زﻣﯿﻨﻪ ﻻزم را ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. امروزه گردشگری تفریحی ورزشی فراتر از یک صنعت، به پدیده اجتماعی اقتصادی در سطح جهانی تبدیل شده است و ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﺠﺎد ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ورزﺷﯽ و اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت گردشگری تفریحی ورزﺷﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ کلان شهرها ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. لذا پژوهش حاضر به بررسی گسترش و توسعه کارآفرینی با تاکید بر گردشگری تفریحی ورزشی در بستر مدیریت شهری قشم می پردازد. پژوهش حاظر از نظر هدف کاربردی و توسعه ای، از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده است. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد و برای سنجش روایی پرسشنامه، از روایی صوری و محتوا استفاده شده است. حجم نمونه پژوهش تعداد 108 نفر تعیین شد که پرسشنامه به صورت تصادفی بین نمونه آماری توزیع شد. جهت تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه در این تحقیق از روش اعتبار محتوااستفاده شده است. همچنین پایایی ابزار اندازه گیری برابر با 93/ آلفای کرونباخ بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که از 10 شاخص سیاسی و دولتی و 10 شاخص زیست محیطی و کالبدی کارآفرینی در توسعه گردشگری ورزشی تعداد 6 شاخص سطح معناداری، را به خود اختصاص داده اند و از سوی دیگر از 10 شاخص های اقتصادی و اجتماعی 3 شاخص سطح معناداری، و از 6 شاخص فرهنگی و بومی کارآفرینی در توسعه گردشگری ورزشی 1 شاخص سطح معناداری، را به خود اختصاص داده اند.
بررسی مقایسه ای سیاست های بهینه سازی مصرف انرژی در حوزه برنامه ریزی کاربری زمین در ایران و انگلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
41 - 60
حوزه های تخصصی:
امروزه، یکی از چالش های پیش روی دولت ها در سراسر جهان، ایجاد شهرهایی است که از نظر مصرف انرژی بهینه باشد. در این زمینه، برنامه ریزی کاربری زمین و ابزار آن (تراکم، توزیع کاربری ها و غیره) نقش موثری در کاهش مصرف انرژی در شهرها ایفا می کند. ایران به عنوان یکی از نقش آفرینان مهم در عرصه انرژی در دنیا باید از این ابزار به منظور بهینه سازی مصرف انرژی در شهرهای خود استفاده کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نحوه ادغام ملاحظات انرژی در قوانین برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری در ایران و انگلیس است. روش این تحقیق از نوع تطبیقی است و در آن ابتدا راهکارهای برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها از طریق بررسی کتابخانه ای و جستجو در منابع مرتبط استخراج شده و سپس مقایسه ای تحلیلی بین کشورهای ایران و انگلیس در زمینه چارچوب قانونی برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها و چگونگی اجرای این قوانین در طرح های توسعه صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ایران نقش برنامه ریزی کاربری زمین در کاهش مصرف انرژی شهرها نادیده گرفته شده است، در حالی که می توان با ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین، از این ابزار موثر برنامه ریزی شهری به منظور افزایش پایداری توسعه شهرهای ایرانی استفاده کرد. با توجه به اینکه تا کنون در ایران و در چارچوب این تحقیق به موضوع انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین پرداخته نشده است، نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده مراجع دولتی و عمومی برنامه ریزی کشور به منظور ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری قرار گیرد.
تحلیلی بر ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانه شهرها در تبیین مفهوم همپیوندی با زمینه بر پایه نظریه نحو فضا (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
196 - 215
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از هم نشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را می توان در سیمای امروزی شهرهای ایران مشاهده کرد. هرچند باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری وجود داشته، لکن شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های بنیادی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. همواره مفهوم زمینه با پیچیدگی هایی همراه است که نیازمند تعریف و بررسی این مفهوم در بستر بومی معماری شهرها است. یکی از روش هایی که کالبد فضا را از منظر مطلوبیت عملکردی و ساختار کالبدی-فضایی مورد بررسی قرار می دهد، تکنیک نحو فضا است. این رویکرد که بیش از هر چیز به بررسی ساختار چیدمان فضا می پردازد، میزان راندمان یک ریز فضا بر پایه ساختار کالبدی پلان معماری را در یک نظام پیکره بندی فضایی معرفی می کند. در این پژوهش که هدف آن بررسی ساختار کالبدی خانه های بافت میانه شیراز در تبیین مفهوم هم پیوندی با زمینه است؛ به صورت نمونه موردی ساختار فضایی پنج خانه بافت میانه شهر شیراز در نرم افزار نحو فضا (<em>Deptmap ) مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی همچون خوانایی و ارتباط فضایی که از عوامل زمینه گرایی کالبدی محسوب می شود از طریق روش نحو فضا قابل بررسی بوده، لذا می توان شاخصه های هم پیوندی با زمینه کالبدی را در خانه های مورد نظر تحلیل نمود. به عبارتی، مطالعات نحو فضا، خوانایی یک پلان معماری را مولود سازمان فضایی آن در نهایت قرارگیری فضاها در مجموعه فضایی پیکره بندی شده می داند. به طور خلاصه می توان گفت، هدف این پژوهش ارائه یک تحلیل مفهومی از بررسی ساختار کالبدی-فضایی خانه های بافت میانی شهر شیراز در کنش متقابل با زمینه با استفاده از روش چیدمان فضا است. یافته های پژوهش گویای نقش پیکره بندی فضایی در بازیابی تأثیرات اصول هم پیوندی با زمینه در فرهنگ سکونتی به لحاظ مبانی کالبدی است.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر پدیده فقر شهری در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فقر و پیامدهای منفی آن توسعه انسانی را محدود می کند، به طوری که فقرا اغلب در سطح نهایی آسیب پذیری در برابر نابسامانی های بهداشتی و اقتصادی و بلایای طبیعی قرار دارند. اکنون متفکران، سیاست گذاران و مدیران و برنامه ریزان شهری کاملاً آگاه هستند که ریشه اکثر مسائل اجتماعی- فرهنگی در شهرها تمرکز فقر است. علیرغم تلاش های دولت ها و نهادهای حاکمیتی برای بهبود زندگی ساکنان شهری خود، فقر همچنان پایدارترین معضل اجتماعی- اقتصادی در کلان شهرهای ایران است که سهم فقر جهانی در آن ها در حال افزایش است. در این میان داشتن مطالعه ای جامع در خصوص فقر که در بردارنده تحلیل دقیقی از عوامل ایجابی آن باشد لازم به نظر می رسد. به همین منظور پژوهش حاضر باهدف بررسی و سنجش عوامل مؤثر بر پیدایش پدیده فقر شهری در کلان شهر اهواز تدوین شده است.داد
داده و روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی- نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، فقر شهری در قالب پنج بُعد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، مدیریتی، کالبدی- زیرساختی و محیطی- جغرافیایی در قالب 36 شاخص بررسی شده است. برای سنجش، تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر پدیده فقر شهری در منطقه موردبررسی، از آزمون فریدمن و آزمون های آماری T مستقل در نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این بوده است، در بٌعد اقتصادی بیش ترین تأثیر را نداشتن شغل و درآمد پایدار با میانگین 4/09، بوده است و در بٌعد اجتماعی- فرهنگی بیش ترین تأثیر را عدم مشارکت زنان در تصمیم گیری ها، با میانگین 3/08، داشته است و همچنین در بُعد مدیریتی- نهادی بیشترین تأثیرپذیری فقر شهری در کلان شهر اهواز از عامل تحریم ها، با میانگین 3، تأثیر مثبت و معناداری داشته است. پدیده فقر شهری از دیدگاه شاخص های کالبدی و زیرساختی بیشترین تأثیرپذیری را از عامل عدم زیرساخت فعالیت های فرهنگی، حاشیه نشینی به ترتیب با میانگین 3/07 و 3 داشته است. آخرین مؤلفه از عوامل تأثیرگذار بر الگوی فقر شهری که در این تحقیق به آن پرداخته شده عوامل محیطی – جغرافیایی است که گویه های موقعیت جنگ تحمیلی و موقعیت خاص منطقه به ترتیب با میانگین 4/05 و 3، بیشترین اثرگذاری را بر وجود پدیده فقر شهری را در کلان شهر اهواز داشته است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل پرسشنامه نشان می دهد، بخش عمده ای از ساکنین شهر اهواز را اقشاری با وضعیت نامناسب اقتصادی تشکیل می دهند. همچنین معضل بیکاری و حاشیه نشینی در این شهر به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد و گسترش فقر بشمار می آید.