فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
911 - 106
حوزه های تخصصی:
بیش از 40 درصد از انرژی مصرفی جهان در بخش ساختمان به مصرف می رسد و بر مبنای گزارش های اخیر دپارتمان انرژی آمریکا در سال 2015 میلادی این عدد روبه افزایش است. ازاین رو، تغییر رویکرد در طراحی ساختمان ضرورت یافته و طراحان ملزم به یافتن راهکارهای نوین به منظور حفاظت و بهره وری انرژی هستند. تلاش برای تحقق ساختمان انرژی صفر ازجمله اقدامات اخیر طراحان و برنامه ریزان در مواجهه با بحران انرژی محسوب می شود که منجر به خلق مجموعه از راهکارها و استراتژی های نوین و گهگاه برگرفته از معماری بومی مناطق شده است. با این رویکرد بررسی مصرف انرژی ساختمان های شهری (به ویژه گرمایش، سرمایش و روشنایی) ، میزان کاربرد استراتژی های گرمایش/ سرمایش غیرفعال، آسایش حرارتی فضای داخلی/ خارجی پوسته و نمای ساختمان ها و هم چنین بهینه سازی عملکرد انرژی ساختمان شهری بسیار مهم و حیاتی است. هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی محله پایدار شهری با بازیافت مصالح ساختمانی در ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز می باشد. تحقیق حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت ولی عصر شهر تبریز 98522 نفر می باشد که حجم نمونه 382 نفر از طریق فرمول کوکران به دست آمد. برای پایایی سؤالات از آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر 87/0 به دست آمد. و برای مقایسه شاخص ها از روش وزن دهی آنتروپی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات و از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در بین شاخص های مطرح شده به ترتیب شاخص های، افزایش زیبایی محیط با میانگین 85/0، و کاهش ضایعات مصالح 80/0 بیشترین تقلیل هزینه ها با میانگین 40/0، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. و در نهایت بین محله پایدار با ساختمان های صفر انرژی که با مصالح بازیافتی ساخته شده اند در محله ولی عصر شهر تبریز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
شناسایی عوامل موثر در ایجاد پیاده راه با استفاده از مدل تحلیل مسیر مطالعه موردی: شهر سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
31 - 44
حوزه های تخصصی:
امروزه حرکت پیاده به حلقه گمشده زندگی شهرنشینی تبدیل شده، از این رو نیاز به بازنگری در شکل و ساختار خیابان های امروزی، ضرورتی است که ذهن متخصصان شهری و مخاطبان را به خود مشغول کرده است. در این راستا شهر سرعین هم از این امر مستثنی نیست و با توجه فصلی بودن گردشگری آن و به تبع ترافیک و ازدحام در این ایام، ایجاد پیاده راه می تواند زمینه ساز مناسبی برای احیا و توسعه شهر باشد. این پژوهش برآن است تا عوامل مؤثر در ایجاد پیاده راه در سرعین را معرفی نماید تا زمینه ای برای ایجاد مطلوب پیاده راه در جهت توسعه گردشگری سرعین و جلب رضایت شهروندان و گردشگران باشد. در این راستا تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی_تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از دو روش اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق کارشناسان شهر سرعین و کاسبان خیابان ولیعصر هستند که به شیوه هدفمند و تمام شماری از آنها در قالب پرسشنامه داده جمع آوری شده و برای تحلیل آنها از مدل تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تحلیل اثرات در شش مرحله اتفاق می افتد که برای اثرات مستقیم 64 درصد واریانس تمایل به ایجاد پیاده راه را معیارهای هشت گانه تحقیق تبیین می کنند که از این بین اثرگذاری پنج معیار معنی داری است و معیار خدمات و امکانات شهری با ضریب 392/0 بیشترین تأثیر مستقیم را دارد. در اثرات غیرمستقیم هم که در پنج مرحله دیگر انجام گرفته، معیار عوامل جغرافیایی با ضریب بتای برابر با 248/0 بیشترین اثر غیرمستقیم را بر ایجاد پیاده راه داشته است. درنهایت این که مهمترین معیار تأثیرگذار بر ایجاد پیاده راه در سرعین، مربوط به معیار معابر و حمل و نقل است که 453/0 درصد در ایجاد پیاده راه در سرعین تأثیرگذار است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معیارهای معابر و حمل و نقل، امنیت، کارکردهای اقتصادی و خدمات و امکانات شهری تأثیر بیشتری در ایجاد پیاده راه در سرعین دارند و باید در اولویت ارتقا باشند؛ با این حال نباید از سایر معیارها غافل ماند.
تحلیل اثرگذاری مزیت های جغرافیایی در توسعه پایدار روستایی شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت دقیق از مزیت های جغرافیایی نواحی، عامل کلیدی و یکی از پیش شرط های ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است؛ زیرا از این طریق بسترها و زمینه های لازم برای توسعه متوازن و متعادل در مناطق روستایی فراهم می شود. در این راستا، این مقاله با هدف تحلیل اثرات مزیت های جغرافیایی در پیش بینی توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم آباد تهیه شده است. روش تحقیق کمّی مبتنی بر منطق قیاس است. جامعه آماری تحقیق، روستاهای شهرستان خرم آباد هستند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای-تصادفی تعداد 150 روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای (در قالب داده های ثانویه) و پرسشنامه محقق ساخته (توزیع پرسشنامه در بین دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل گام به گام و شبکه عصبی استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، این پژوهش به این نتیجه رسید که در بین متغیرهای تعریف کننده مزیت جغرافیایی به ترتیب متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری خصوصی، جمعیت ماهر و متخصص، اراضی زراعی، حجم و میزان آب، دسترسی به نقاط شهری و گردشگر وارده شده از مؤثرترین متغیرهای پیش بینی کننده توسعه پایدار روستایی در شهرستان خرم آباد هستند. البته، توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی، اگرچه می تواند متأثر از متغیرهای مختلف (مزیت های جغرافیایی) باشد، ولی برخی از آن ها با توجه به جهت گیری های توسعه ای خاصی که در سطح ناحیه در حال تحقق است، از اثرگذاری بیشتری برخوردار شده اند. با توجه به یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر و اهمیت مزیت های جغرافیایی در توسعه و به خصوص توسعه پایدار روستایی، پیشنهاد می شود که با انجام مطالعات دقیق و برنامه ریزی شده به شناسایی مزیت های خاص نواحی مختلف روستایی پرداخته شود تا از این طریق سیاست گذاری ها در مناطق کشور بر تصمیمات مکانی درستی متکی شود و تدوین برنامه های توسعه، منطبق با توان ها و مزیت های جغرافیایی هر ناحیه باشد.
مدیریت شهری و COVID-19 : تحلیل شهر سالم در شهر مرزی زابل و شهر صنعتی عسلویه
حوزه های تخصصی:
اپیدمی بیمار ی های نوظهور بر ساختار، برنامهریزی، معماری، توسعه، رفتار اجتماعی، فعالیت اقتصادی و مدیریت شهر های و زیست جهان تأثیرگذاشته و تداوم بیماری کرونا هم تغییرات خاص خود را ایجاد خواهد کرد. تغییر بنیادی در زیست جامعه بشری در ابعاد مختلف به ویژه سکونتگاههای زیستی و فضاهای کالبدی نیز اثرگذار خواهد بود، با توجه به بررسی سوابق بیماری های واگیر در جهان به ویژه بیماری های وبا، طاعون، سارس، آبولا... و نظریاتی همچون پخش فضایی تورتسن هاگستراند و نظریه پیچیده و آشوب: سیستمهای شهری؛ بررسی وضعیت فعلی با توجه به سطح گسترش و فراگیری ویروس COVID-19 و اثرات گوناگون آن در جغرافیای زیستی کشور مهم میباشد. در مقاله حاضر بر اساس نظریات متعارف جغرافیای پزشکی و اثرات فضایی پخش بیماری ها و همچنین اثرات کالبدی فیزیکی/ ساختاری در - فضاهای شهری و آسیب های وارد و تبیین رویکردهای آینده نگر به تحلیل وضعیت ساختار شهری و ویروس کرونا در دو شهر زابل و عسلویه در جغرافیای سرزمینی کشور پرداخته شده است که مبنای بررسی مرزی بودن، صنعتی بودن، تفاوت در مهاجرت ها، نوع فعالیت ها شهری میباشد. در پایان ضمن ارائه نتایج تحلیلی به ارائه رویکردهای مختلف مدیریتی به ویژه رویکرد مدیریت اجتماع محور جهت عبور از بحران و رفتار و فعالیتهای توسعه ای )شهر و شهروند الکترونیک و هوشمند( و مدیریتی در ادامه مدیریت بحران کرونا در جامعه می باشد.
ارزیابی مکان یابی پروژه های مسکن مهر با رویکرد کالبدی-زیست محیطی، با استفاده از مدل سلسله مراتب AHP (نمونه موردی استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
57 - 70
حوزه های تخصصی:
مکان یابی مناسب زمین یکی از مهمترین عوامل تولید مسکن و به دلیل دارا بودن ماهیت چند وجهی، فرآیندی بسیار پیچیده است. استفاده از مدل های تصمیم گیری در مکان¬یابی موجب تسهیل و انتخاب بهینه سایت می گردد. یکی از روش های تصمیم گیری از طریق وزن دهی به معیارها، روش تحلیل سلسله مراتبی AHP است. با استفاده از این روش معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی می شوند و گزینه های مناسب برای مکان یابی انتخاب می شوند. در این مقاله با هدف تسهیل مکان یابی فضاهای مسکونی و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی فرآیند روش مذکور ، معیارها و زیر معیارهای موثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت واره سلسله مراتبی معیارها ترسیم می شود، سپس این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنظیم و در بین متخصصان برنامه ریزی شهری و مسکن توزیع و میانگین وزن های داده شده به هر معیار و زیرمعیار در مقایسه های دو دویی ماتریس های توماس ال ساعتی، جهت رتبه بندی استفاده شده است. نهایتاً تحقق معیارهای مذکور به ترتیب اولویت آن در 13 پروژه مسکن مهر استان یزد به عنوان نمونه مطالعات میدانی بررسی می شود. اطلاعات لازم برای مکان یابی نیز در قالب پرسشنامه ای از سازمان مسکن استان یزد استخراج و سپس داده های خام دسته بندی و تحلیل شدند و برآیند نتایج به شکل ماتریس ارزیابی مکان یابی برای کل پروژه ها ترسیم شده است. برآیند نتایج ارزیابی حاکی از مکان یابی مناسب پروژه های مذکور بوده و البته نواقصی نیز وجود دارد که مسلماً پاسخگوئی همزمان به تمام معیارها بسیار دشوار است و در مواردی با توجه به اولویت-های مطرح شده پاسخگوئی به یک معیار منتج به عدم امکان مکان یابی مناسب می گردد.
سنجش و ارزیابی اثرات فضاهای سبزدر مجتمع های مسکونی بر میزان پایداری سبک زندگی ساکنان (مورد: مناطق 1 و 6 شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
171 - 181
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که به صورت کتمان ناپذیری هم بر نحوه معماری "مؤثر" و هم از آن "متأثر" است، سبک زندگی مخاطبان است. در این راستا توجه به فضای سبز مسکن، به عنوان متغیر مستقلی که سبک زندگی انسان را تغییر می دهد و به تبع آن سبک زندگی به عنوان عاملی که میزان و نحوه مصرف انرژی (توسعه پایدار) را تحت تأثیر قرار می دهد، ضروری می نماید. مطالعه حاضر، تأثیر فضای سبز مجتمع های مسکونی پنجاه واحدی و بیشترِ مناطق یک و شش شیراز بر پایداری سبک زندگی ساکنان را مورد کنکاش قرار داده است. در این پژوهش توصیفی- پیمایشی، ابتدا از روش کتابخانه ای، اطلاعات جمع آوری گردید، سپس معماری مجتمع های مسکونی و میزان فضای سبز هر مجتمع به شکل خالص و سرانه مورد پژوهش محاسبه قرار گرفت. میزان مصرف انرژی به عنوان نماینده سبک زندگی پایدار معرفی گردید و قبوض برق (شاخص میزان مصرف) تمامی واحدهای مسکونی در دو ماه شهریور و دی 1396 بررسی شد. برای تبیین تأثیر فضای سبز بر مصرف انرژی و مرتبط دانستن آن به سبک زندگی، از پرسشنامه استفاده گردید. اطلاعات حاصل از پرسشنامه، بیانگر آن است که داشتن فضای سبز، استفاده از تلویزیون و اینترنت را محدود می کند و ساعات شروع و پایان خواب را بهبود و مصرف برق را کاهش می دهد. همچنین نتایج حاصل از برآورد مدل در نرم افزار ایویوز 7 نشان دهنده ضریب 05/0- برای فضای سبز است. بدین معنا که با افزایش 1 درصد فضای سبز مجتمع های مسکونی، هزینه برق مصرفی 05/0 درصد کاهش می یابد و به سوی سبک زندگی پایدارتر حرکت می کند.
تاثیر ویژگی های عمومی مکان های سوم بر تعاملات اجتماعی؛ نمونه مورد مطالعه: کافه های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
29 - 40
حوزه های تخصصی:
مکان های سوم نمونه ای موفق از مکان های عمومی هستند که به دلیل ویژگی های خاص خود نقش مهمی در کیفیت زندگی شهری دارند. تأمین محیطی با توانایی شکل دهی و تقویت تعاملات اجتماعی یکی از نقش های مهم مکان سوم است. هر چه جامعه تعاملات اجتماعی بیشتر و مؤثرتری داشته باشد، سالم تر و پویاتر خواهد بود؛ بنابراین توجه به ایجاد و شکل دهی اصولی مکان های سوم که کافه ها نمونه بارزی از آنها هستند، ضروری به نظر می رسد. نمونه ها براساس نظرسنجی آنلاین انتخاب شده اند. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه، همبستگی است. شیوه جمع آوری اطلاعات مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و منابع آرشیوی است. هدف از این پژوهش بررسی هشت ویژگی عمومی بیان شده برای مکان های سوم در نمونه های مطالعاتی و واکاوی تأثیر آنها بر تعاملات اجتماعی شکل گرفته در بستر مورد مطالعه است. ابتدا به کمک منابع آرشیوی، مشاهده و نقشه برداری رفتاری مکان محور نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفت. سپس از مدل معادلات ساختاری و ابزار پرسشنامه طراحی شده در طیف لیکرت و براساس یافته های پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان می دهند، حریم ها و فواصل در تعاملات اجتماعی تأثیرگذارند. ویژگی های مکان های سوم در کافه های مورد مطالعه وجود دارند و بر تعاملات اجتماعی اثرگذارند اما میزان ظهور آنها متفاوت است. چهار ویژگی گفت وگو به عنوان فعالیت اصلی، جو صمیمی، دسترسی و امکان سکونت و مشتری ثابت به ترتیب بیشترین تأثیر را در تعاملات اجتماعی دارند. سایر ویژگی ها با اثرگذاری بر این چهار ویژگی به صورت غیرمستقیم در تعاملات اجتماعی شکل گرفته در کافه های مورد مطالعه نقش دارند.
تبیین رفتار آکوستیکی و کیفیت منظر صوتی راسته های بازار تبریز مبتنی بر ارزیابی های عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
83 - 98
حوزه های تخصصی:
منظر صوتی حوزه ای از مطالعات شهری است که به کیفیت صدای شنیده شده در فضاهای شهری می پردازد و متأثر از شاخصه های متعددی است. یکی از این شاخصه ها رفتار آکوستیکی فضاست که وابسته به ویژگی های محیطی فضاست. تراز فشار صوت و زمان واخنش(پایداری صدا پس از تولید صدا) دو مؤلفه ای هستند که روشن کننده رفتار آکوستیکی فضاها هستند. کیفیت ادراکی مناظر صوتی نیز با ارزیابی های ذهنی مشخص می گردد. چگونگی اثرگذاری ویژگی های محیطی در رفتار آکوستیکی راسته بازارهای بازار تبریز و تأثیر آن در کیفیت مناظر صوتی راسته بازارها، مسئله ای است که پژوهش پیشِ رو به آن می پردازد. در این تحقیق با اتخاذ روش کمی_کیفی براساس ارزیابی های عینی، رفتار آکوستیکی راسته بازارها و عوامل مؤثر بر آن مشخص شده و با ارزیابی های ذهنی، مطلوبیت مناظر صوتی راسته بازارها روشن شده است. ارزیابی های عینی بر مبنای اندازه گیری تراز فشار صوت و زمان واخنش و ارزیابی ذهنی بر اساس پرسشنامه توصیفی منظر صوتی انجام پذیرفته است. نتایج نشان داد، فضاهایی مانند راسته بازارها که در طول آنها فرم کالبدی و مصالح یکسان است، رفتار آکوستیکی ثابتی بروز می دهند. در صورتی که این تجانس با تغییرات کالبدی از قبیل تغییر در محور فضا و الحاق فضایی به مثابه کاواک همراه باشد، رفتار آکوستیکی و صدای شنیده شده دستخوش تغییر می گردد. همچنین با کاهش شدت صدا، آسایش صوتی الزاماً افزایش پیدا نمی کند. حتی در فضاهای آرام شهری که تراز فشار صوت پایین است، با بروز پدیده اختلاف تراز فشار صوت، آرامش و کیفیت منظر صوتی افت پیدا می کند. در واقع تبعیت صرف از مقادیر استاندارد برای آرامش صوتی کافی نیست. مقادیر تراز فشار صوت و زمان واخنش که نشان دهنده رفتار آکوستیکی فضا هستند، می توانند به نحوی در ارزیابی افراد از منظر صوتی دخیل باشند، ولی به تنهایی نمی توانند مبنای سنجش کیفیت منظر صوتی باشند. ویژگی ها و کیفیات محیطی فضاها از قبیل نورپردازی، میزان ازدحام و جذابیت کالاهای عرضه شده در راسته بازار تأثیر مستقیم در خوشایندی منظر صوتی دارد.
بررسی مقایسه ای نظریه های شهرسازی حمایتی و مشارکتی با تأکید بر مفهوم عدالت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر اصلی ترین عامل بحران های جوامع بشری ریشه در نابرابری های اجتماعی و فقدان عدالت دارد. آنچه مسلم است انسان به طور ذاتی درصدد برآورد کردن نیازهایش به عنوان عامل محرکه تکامل است. از سوی روشن است که انسان طبیعتاً در طلب کمال است که زندگی اجتماعی مولد این تکامل است. یکی از آثار محتمل زندگی اجتماعی، تزاحم در منافع و تعدی به حقوق دیگران به مقتضای انگیزه سودجویی انسان در برآورده کردن نیازهایش جامعه را به انحطاط می کشد. در اینجاست که به حکم فطرت و عقل نیاز به مفهوم عدالت برای بقاء و سعادت انسان و جامعه ضرورت می یابد. در همین راستا عدالت اجتماعی را می توان درواقع طراحی و اجرای نظام حقوقی به گونه ای که هر کس به حق عقلانی اش برسد و در مقابل آن حقوق، وظایفی را انجام دهد یا مسئولیت و عواقب تخلف از آن را بپذیرد، قلمداد نمود که این امر امروزه مستلزم اداره خردمندانه شهرها بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان می باشد. در همین راستا تحقیق حاضر قصد دارد تا با استفاده مطالعات کتابخانه ای به عنوان روش و ابزار گردآوری اطلاعات و روش توصیفی – تحلیلی به عنوان روش شناسی تحقیق و همچنین استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (A.H.P) به منظور تحلیل داده های تبیین شده به بررسی اصول و مقایسه معیارهای نظریه های حمایتی و مشارکتی به عنوان مهم ترین نظریه های شهرسازی مبتنی بر شهروند محوری و مقایسه آن ها با معیارهای تبیین شده برای عدالت اجتماعی به منظور تعیین میزان تحقق پذیری آن در هرکدام از نظریه بپردازد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که از یک سو، اصول و معیارهای نظریه حمایتی درزمینه همسوی با معیارهای عدالت اجتماعی در مقایسه با نظریه مشارکتی از سطح پایینی برخوردار است و از سوی دیگر میزان تحقق پذیری معیارهای نظریه مشارکتی درزمینه تحقق عدالت اجتماعی در مقایسه با نظریه حمایتی از سطح بالایی برخوردار است.
بررسی لزوم ارتباط فضاهای بینابینی در مقیاس کلان با مشخصه انتقالی با تأکید بر مفهوم ارتباط درون و بیرون (مطالعه موردی: فضای انتقالی ساختمان در چهار نمونه از مجموعه های عمومی داخلی و خارجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر یک فضا به مکان، هدف وجودی معماری است و سازمان دهی مجموعه معماری می تواند عاملی مؤثر در استفاده حداکثری از عملکردها و فعالیت های افراد به شمار بیاید که با توجه به لزوم فضاهای بیرونی در کنار فضاهای درونی، فضای سومی ایجاد می شود که به واسطه این فضای مابین، سازمان دهی فضایی مجموعه صورت می گیرد. حال فضای سوم همواره وجود دارد، گاهی در قالب یک مرز تعیین می شود گاه در قالب یک فضا جلوه می کند. در هرحالت فضای مابین به مانند یک مفصل، انفصال و یا اتصال دو فضا را ممکن می سازد. حال در این پژوهش منظور از فضاهای بینابینی در مقیاس کلان (عرصه عمومی) با مشخصه انتقالی، سلسله مراتبی از فضاهای واسطه از فضاهای بیرونی تا فضاهای درونی ساختمان را در برمی گیرد. برای آزمون مدل پیشنهادی، فضای انتقالی به 4 حوزه ورودی، فضای مکث و تجمع، فضای حرکتی-ارتباطی و فضای انتقالی بصری تقسیم بندی شده است. این فضاها از آنجا که استفاده نمی شوند، تأثیری متفاوت بر مردم نسبت به فضاهای کاملاً درون و یا کاملاً بیرون می گذارند. پرسش اصلی این است که با توجه به عرصه عمومی و همگانی، کیفیت فضای انتقالی به عنوان فضاهای مابین در شکل گیری فضایی یک ساختمان تحت تأثیر چه عواملی هستند و برای ارتقاء ماهیت و کیفیت این فضا در عناصر کالبدی معماری چه راهکارهایی را می توان پیشنهاد کرد؟ برای مطالعه موردی، 4 مجموعه عمومی 2 تا نمونه خارجی (مرکز ملی هنرهای معاصر لوفرسنو و مرکز دانشجویی آلفرد لرنر هال، دانشگاه نیویورک) و 2 تا نمونه داخلی (کانون وکلای دادگستری تهران و پردیس سینمای ملت) با بالاترین میزان بهره مندی از خصوصیات بینابینی انتخاب شده اند. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کلی به صورت کیفی و بر پایه استدلال منطقی است و بیشتر در قالب توصیف، تبیین و تفسیر تعریف می گردد. روش تحقیق مورد استفاده کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی بر مبنای روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای بوده و مقایسه کیفی این مفاهیم به روش تحلیلی-تطبیقی و مطالعه موردی در سه مرحله ارزیابی می گردد. در نهایت، پرسش نامه ای کیفی شامل راهکارهای مناسب در جهت ایجاد ارتقاء کیفیت فضایی مطلوب با مفهوم بینابینی با توجه به معیارهای شکل گیری تدوین گردیده که توسط 5 متخصص معمار تکمیل شده و در این راستا راهکارهای نهایی در قالب یک جدول به عنوان راهکارهای طراحی ارائه گردیده است. به طور کلی، یافته های تحقیق نشان می دهد که فضاهای انتقالی به عنوان فضاهای مابین می تواند رویکردی مؤثر در ایجاد اتصال یا انفصال دو فضای درون و بیرون از یکدیگر باشند و موجب ارتقاء کیفیت مطلوب فضایی شود.
سنجش میزان تحقق پذیری فرهنگ محیط زیست شهری در راه رسیدن به توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 13
حوزه های تخصصی:
با رشد شهرنشینی و شهرگرایی، معضلات محیط زیست شهری به حد بحران رسیده است، درحالی که یکی از مسائل روز جهان، مسئله حفظ محیط زیست است. برای رسیدن به توسعه پایدار شهری، وضع قوانین و آیین نامه های مناسب و اجرای صحیح و نیز تغییر الگوی مصرف و نگرش های زیست محیطی، ضروری است. ولی از آن واجب تر نهادینه کردن فرهنگ محیط زیست است که باید در روح تک تک افراد اعم از توده های عادی و یا مسئولان رسوخ کرده باشد. در این راستا تحقیق حاضر به سنجش میزان تحقق پذیری روش های نهادینه کردن فرهنگ زیست محیطی در شهر سنندج می پردازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با توجه به ماهیت موضوع از دو روش توصیفی – تحلیلی استفاده شد. سپس 400 پرسش نامه بین افراد بالای 15 سال (اعم از زن و مرد) توزیع شد. پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ عدد 0.985 به دست آمد، که نشان از همبستگی مطلوب بین سؤالات پرسش نامه است و نیز روایی پرسش نامه توسط اساتید و افراد آگاه تائید شد. درنهایت نتایج حاصله از طریق نرم افزار SPSS، ازجمله آزمون T Test و آزمون رتبه بندی فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. و برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی اسپرمن استفاده شده است. نتایج نشان داد که، ارزیابی و سنجش میزان نهادینه کردن فرهنگ محیط زیستی در شهر سنندج، متوسط رو به پایین است. نتایج نشان می دهد، برای داشتن یک شهر پایدار، بهبود کیفیت محیط زیست شهری جزو اولویت های اساسی محسوب می شود، و یکی از راه های رسیدن به این محیط زیست مطلوب، نهادینه کردن فرهنگ محیط زیست شهری به طرق مختلف است.
مدل پیشنهادی تراکم سکونت و توزیع فعالیت برای انطباق با اصول TOD مطالعه موردی: منطقه ۱۲ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
17 - 28
حوزه های تخصصی:
تعیین تراکم و اختلاط کاربری در طرح های توسعه شهری همواره از موضوعات مناقشه برانگیز بوده و دیدگاه های گوناگونی در این رابطه مطرح بوده است. با این حال این تفاوت رویکردها عمدتاً در بعد نظری باقی مانده و در رابطه با روش شناسی آن مطالعات چندانی انجام نشده است. یکی از رویکردهای نوین برنامه ریزی شهری به منظور تعیین تراکم و اختلاط کاربری، توسعه حمل ونقل عمومی محور (TOD) است. مقاله حاضر به دنبال پیشنهاد مدلی برای تعیین تراکم و اختلاط کاربری متناسب با این رویکرد است. توسعه حمل ونقل عمومی محور را عموماً مشتمل بر سه بعد طراحی، تراکم و تنوع (اختلاط) کاربری ها دانسته اند. در این پژوهش دو بعد تخصیص بهینه تراکم و تنوع (اختلاط) کاربری ها در قالب یک مسئله برنامه ریزی ریاضی با اهداف چندگانه مدل سازی شده است. در این مدل هدف نخست بیشینه سازی تراکم در مجاورت ایستگاه ها و هدف دوم کمینه سازی اختلاف نسبت شغل به سکونت از الگوی ایده آل (نسبت شاغلان ساکن به تعداد واحد مسکونی) در هر محدوده TOD است. مجموعه ای از محدودیت ها از جمله محدودیت های سقف جمعیت و فعالیت قابل تخصیص به منظور عدم مغایرت اساسی با طرح های فرادست نیز به مدل افزوده شده اند. مدل غیرخطی به دست آمده با استفاده از تبدیلاتی به یک مسئله برنامه ریزی خطی با اهداف چندگانه و سپس با استفاده از روش محدودیت اپسیلون تعمیم یافته به یک مسئله برنامه ریزی خطی تک هدفه تبدیل گردیده است. در نهایت مدل پیشنهادی در نمونه موردی منطقه 12 کلانشهر تهران پیاده سازی و نتایج به دست آمده به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با اجرای مدل، مجموعه ای از پاسخ های بهینه پارتویی برای مسئله استخراج گردید. این پاسخ ها نقش گزینه های پیشِ روی مجموعه مدیریت شهری را ایفا می کنند و به تصمیم سازان و سیاست گذاران شهری امکان می دهند تا بنا بر اولویت ها، محدودیت ها و مقتضیات زمانی و مکانی هر یک از اهداف اختلاط و تراکم، گزینه بهینه را انتخاب کنند. این مدل و نتایج حاصل از آن می تواند مبنای تهیه طرح های توسعه شهری آینده قرار گیرد.
تدوین رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با تاکید بر ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به آلزایمر-مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
117-134
حوزه های تخصصی:
جمعیت جهانی سالمندان با نرخ هشدار دهنده ای روبه رشد است، یکی از معضلات اصلی سالمندان بیماری زوال عقل است و علت اصلی آن، بیماری آلزایمر است؛ علائم رفتاری، روانشناختی زوال عقل، در بیشتر مبتلایان وجود دارد، از انجایی که تاکنون هیچ داروی قطعی برای بیماران الزایمری تایید نشده است، اتخاذ درمان غیردارویی، از طریق انواع مداخلات-بویژه مواردی که با طبیعت عجین هستند-امتیازات درمانی ارائه می دهند که برای مبتلایان به آلزایمر حیاتی است. این مرور نظام مند، با پیروی از دستورالعمل هایPRISMA ، و ارزیابی کیفیت منابع از طریقMMAT، درجستجوی رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با تاکید بر ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به الزایمر است. با جستجوی کلید واژه های تعریف شده در پایگاه های داده Google Scholar وPubMed، 31 منبع واجد شرایط انتخاب شد. نتایج در قالب رهنمودهای طراحی باغ شفابخش شامل مکان یابی(ارتباط بصری، نور)، ایمنی(محصوریت، نورپردازی، خوانایی)، سایه، دسترسی و مسیرهای حرکتی-مکث، فرهنگ مکان و باغبانی-درمانی است. همچنین ارتباط رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با علایم رفتاری و روانشناختی سالمندان مبتلا به آلزیمر مشخص شد. فعالیت باغبانی، توجه به مسیر و دسترسی و ملاحظات فرهنگی، از مهمترین مولفه های طراحی باغ شفابخش برای سالمندان مبتلا به الزایمر است. بیشترین آثار سلامت بخش باغ شفابخش از طریق کاهش رفتارهای اشفته است.
خیابان مداری؛ رویکردی نو در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی (نمونه موردی: ساوه)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیر رسمی، از مسائل جهان امروز است. در ادوار مختلف، راهکار های گوناگونی برای حل این معضل در پیش گرفته شد. با توجه به ابعاد گسترده مشکلات در این محلات، راهکاری همه جانبه که بتواند محدوده هدف را در جمیع ابعاد ارتقا بخشد مد نظر است. از جمله کاستی های این محدوده ها، فضاهای عمومی در دسترس است. علی رغم اهمیت این فضاها، بحث و پژوهش در این خصوص مورد بی مهری قرار گرفته است. با در نظر داشتن رویکرد متاخر مرمت شهری که بازآفرینی است، این مقاله استفاده از پتانسیل های متعدد فضاهای بازعمومی و بالاخص خیابان را-به عنوان مهم ترین فضای باز عمومی در این سکونتگاه ها-مورد توجه قرار داده و نهایتا خلق و بهسازی این فضاها را به عنوان محرک بازآفرینی در یکی از محلات هدف شهر ساوه، دنبال نموده است. راهبرد تحقیق در این پژوهش از نوع کیفی و با رویه های مصاحبه، مشاهده و برداشت های میدانی همراه بوده است. اصل اساسی، دخیل نمودن حداکثری ساکنین در فرآیند طراحی است. چرا که بازآفرینی پیوندی ناگسستنی با مشارکت دارد. بررسی ها در محله هدف (محله عباس آباد ساوه) نشان داد که فضاهای عمومی این محله نامناسب بوده و محله نسبت به ساختار شهری در انزوا به سر می برد. براساس مصاحبه ها، اهمیت ساماندهی فضاهای عمومی و خصوصا خیابان های محله از دیدگاه اهالی و درصد تمایلشان به مشارکت برای برنامه ریزی و طراحی این فضاها بالاست. با تکیه بر این مشارکت و نتایج مصاحبه ها و جلسات اولویت گذاری خیابان ها، طراحی خیابان مورد نظر انجام شد.
رابطه تراکم ادراک شده، احساس امنیت و تعاملات اجتماعی؛ مقایسه دو گونه مسکن متراکم محصور و غیر محصور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
45 - 60
حوزه های تخصصی:
در بحث از بعد اجتماعی توسعه پایدار، تعاملات میان ساکنان و احساس امنیت از موضوعات مهم محسوب می شوند. بنابراین از یک سو در زمینه کشورهای در حال توسعه، اثر محیط های مسکونی متراکم بر زندگی اجتماعی ساکنان همچنان نیازمند فهم و مطالعه بیشتری است و از سوی دیگر، بسته و محصور بودن، به عنوان یک عامل کالبدی، مؤثر بر شرایط اجتماعی در محیط های مسکونی شناخته می شود. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی رابطه میان تراکم ادراک شده(بعد کمّی_کیفی تراکم)، احساس امنیت و تعاملات اجتماعی در قالب مدلی ساختاری و مقایسه سازوکار آنها در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور است. جامعه آماری، نمونه ای شامل590 نفر از ساکنان شش توسعه مسکونی، با تراکم جمعیتی، تراکم خالص مسکونی و پایگاه اجتماعی_اقتصادی مشابه ساکنان و شیوه طراحی متفاوت در شهر مشهد بودند. پس از کنترل پایایی ترکیبی عامل ها و روایی سازه، ابتدا با استفاده از آزمون تی، دو گونه مسکن به لحاظ متغیرهای احساس امنیت و تعاملات اجتماعی با یکدیگر مقایسه شدند. سپس روابط میان متغیرها از طریق مدل یابی معادلات ساختاریSEM مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تفاوت معناداری میان دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور به لحاظ تعاملات و احساس امنیت وجود دارد. براساس مدل های برازش شده، در هر دو گروه مسکن، شرایط اجتماعی و امنیت در فضاهای باز مشترک، به تراکم ادارک شده وابسته است. همچنین مقایسه مدل ها، حاکی از این مطلب است که نحوه اثر سازه های پژوهش در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور، متفاوت از یکدیگر بوده و فرآیندهای ادراکی_اجتماعی، به شکل متفاوتی عمل می کنند. در گونه محصور، ادراک تراکم، تعاملات اجتماعی و احساس امنیت در یک حلقه بازخورد، در طول زمان موجب ارتقا یا تضعیف یکدیگر می شوند. در حالی که در گونه مسکن غیر محصور احساس امنیت، پیش نیاز بروز تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مشترک است و میان ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی نقش واسطه ای دارد.
سنجش و ارزیابی تحقق پذیری فضایی خدمات شهری (مطالعه موردی: مناطق نه گانه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: ارزیابی کاربری اراضی شهری منعکس کننده تصویری گویا از منظر و سیمای شهر و همچنین چگونگی تخصیص فضای شهری به کاربری های موردنیاز شهر در طی زمان و در جهت رسیدن به اهداف توسعه شهر می باشد. هدف اصلی این مقاله ارزیابی تحقق پذیری کاربری های خدماتی شهر شیراز در طرح جامع و تفصیلی و بررسی عوامل مؤثر در تحقق و عدم تحقق آن می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. بدین صورت که ابتدا با بهره گیری از منابع اسنادی- کتابخانه ای، مفاهیم مرتبط با کاربری اراضی مورد بررسی و سپس با استفاده از روش های آماری میزان تحقق پذیری کاربری های خدماتی طرح تفصیلی در مناطق شهر شیراز تجزیه و تحلیل شده است. جهت دستیابی به اهداف تحقیق در این پژوهش از نرم افزار GIS و EXCEL، روش آنتروپی و بهره گرفته شده است. در نهایت با استفاده از رتبه بندی مناطق از لحاظ تحقق پذیری سرانه کاربری های خدماتی مناطق نسبت به سرانه پیشنهادی طرح جامع1368، صورت گرفته است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که سرانه کاربری های خدماتی طرح جامع شهر شیراز پس از گدشت بیش از دو دهه تحقق پیدا نکرده است و تحلیل مدل وزنی گویای این است که مناطق 4،2،6 بیشترین پایداری محیطی و مناطق 1و7و5 کمترین آن را داشته اند که این امر بیانگر پراکنش فضایی نامناسب و ناعادلانه کاربری های خدماتی در سظح مناطق شهر شیراز است. نتایج: تحلیل کاربری ها با شاخص های ظرفیت و عدالت اجتماعی حاکی از آشفتگی کمی و کیفی در کاربری های نواحی نه گانه شهر شیراز است.
سنجش چندمرکزیتی مجموعه های شهری کشور مطالعه موردی: مجموعه شهری آمل-بابل-قائمشهر-ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
47 - 58
حوزه های تخصصی:
در سال¬های اخیر مفهوم توسعه چندمرکزی به عنوان یک ابزار برنامه¬ریزی برای ارتقا رقابت¬مندی، انسجام اجتماعی و پایداری محیطی مناطق پیشنهاد شده است. علیرغم اینکه، مفهوم چندمرکزی به عنوان یک هدف مطلوب برنامه¬ریزی عنوان شده، مطالعات تجربی اندکی برای آزمون مطلوبیت به کارگیری این مفهوم صورت گرفته است . علاوه بر این، مطالعات تجربی موجود، نتایج متناقضی را نشان داده¬اند. دلیل چنین تناقضی را می¬توان در ماهیت چند سطحی و چند بعدی مفهوم چندمرکزیتی یافت. که بیانگر ضرورت تعریف و ارائه شاخص¬های مشترک و مناسب برای سنجش درجه چندمرکزی به ویژه در مقیاس منطقه¬ای است. اکثر مطالعات، پیرامون سنجش چندمرکزی منطقه¬ای، بر رویکردهای آماری و مورفولوژیک بنا شده¬اند که اساسا، توزیع فضایی اشتغال و جمعیت را در نواحی کلانشهری بدون تمرکز بر روی عملکردی که هر گره ایفا می¬کند، در نظر می¬گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر سعی دارد تا با مقایسه رویکردهای مورفولوژیک و عملکردی، شاخص¬های مناسبی را برای سنجش و تعریف چندمرکزیتی مناطق بیابد و در مرحله بعد، پتانسیل¬ها و قابلیت¬های مجموعه شهری آمل-بابل-قائمشهر-ساری را برای تبدیل شدن به یک منطقه شهری چندمرکزی با استفاده از این شاخص¬ها بسنجد.
تحلیل شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل ساختاری تفسیری (مطالعه ی موردی: شهر کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
شهرهای خلاق شهرهای هستند که قادرند راه حل های جدیدی برای مشکلات روزمره شان ارائه دهند، شهر خلاق مکانی برای رشد خلاقیت ها در شهر، جایگاهی برای خلاقیت های هنری، نوآوری علمی و فناورانه، صدای فرهنگ رو به رشد است و در بین برنامه ریزان شهری بسیار مهم قلمداد می گردد از این رو میزان خلاقیت شهرها مسأله ای در جهت پیشرفت شهرهای بزرگ محسوب می گردد. حرکت به سمت شهر خلاق جهت توسعه ی هر چه بیش تر امری ضروری می باشد؛ زیرا شهرها بسترساز تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره هستند، در همین راستا؛ هدف پژوهش حاضر تحلیل شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل ساختاری تفسیری ISM در شهر کرمانشاه است. و از نظر هدف ، کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل مؤثر بر شهر خلاق شهر کرمانشاه با استفاده از نظرات 30 نفر از مدیران شهری ، استادان و کارشناسان در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی از طریق روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات هشت عامل به عنوان عوامل تاثیرگذار قوی بر شهر خلاق، شهر کرمانشاه از مدل سازی تفسیری- ساختاری و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد معیار سیستم حمل و نقل کارآمد و سیستم انرژی کارآمد بدون کربن تأثیرگذارترین و معیارهای ساختار مستحکم اجتماعی و خانه های امن جزء تأثیر پذیرترین عوامل به شمار می آیند و بعد اجتماعی مهم ترین شاخص شهر خلاق در شهر کرمانشاه است. هم چنین نتایج حاصل از میک مک نشان می دهد اکثر عوامل جزء متغیرهای پیوندی می باشند.
تحلیل پارک های شهری از منظر جرم شناسی با استفاده از تکنیک چیدمان فضا مطالعه موردی: پارک لاله تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
15 - 26
حوزه های تخصصی:
کیفیت کارکردی فضاهای تجمعی در طراحی محیطی و شهری دارای جایگاه ویژه ای می باشد و در راستای ارتقای عملکرد مطلوب این دست از فضاهای شهری، لحاظ نمودن مؤلفه های امنیتی، اهمیتی خاص دارد . این مؤلفه ها شامل شاخص های عینی و ذهنی می شوند که عدم تعبیه آنها در فضاهایی با تعداد کاربران نا محدود، عملکرد کلی فضا را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی برخی از مؤلفه های عینی یا به عبارتی کالبدی در یکی از این فضاهای جمعی یعنی پارک هاست. به منظور تدقیق یافته های حاصل و بررسی ترجیحات کاربران، به ارزیابی مؤلفه های ذهنی (ادراک کاربران از فضا) نیز پرداخته خواهد شد. در تحقیق حاضر کیفیت عینی فضا با توجه به ویژگی های نظریه نحوفضا که به بررسی شاخص های کالبدی فضا می پردازد، به وسیله شاخص های نحوی ارزیابی می شود. ابزار دیگر پژوهش، روش تحقیق میدانی (برداشت های میدانی و محیطی) و پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهدات عینی پژوهشگران خواهد بود. بنابراین ویژگی های ذهنی و ادراکی کاربران از منظر "امنیت" بدین وسیله مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش با طرح مسئله و معرفی روش چیدمان فضا در تحلیل محیط مورد نظر خود، سعی بر آن دارد که موضوع جرم خیزی (امنیت و یا عدم امنیت) یک محیط را فارغ از مسائل تأثیرگذار بر ادراک استفاده کنندگان مورد تحلیل قرار دهد (البته در گام نخست). با این حال پس از بررسی موضوع با این روش، برای اعتبارسنجی یافته های به دست آمده، از راهبرد پیمایشی نیز به منظور تطبیق یافته ها با نقطه نظرات استفاده کنندگان از فضا نیز بهره برده است (در گام دوم). بر این اساس و به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پس از معرفی ابزارهای مورد نظر تحقیق، ابتدا کل محوطه پارک به وسیله مؤلفه های نحوی مورد سنجش قرار خواهد گرفت و در کنار آن از فرایند پرسشنامه باز، مشاهدات میدانی و نقشه های شناختی نیز استفاده خواهد شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که جامعه آماری مورد نظر تحقیق، به دلایل ذهنی مختلف از حضور در برخی از نقاط پارک پرهیز می کنند. در برخی مواقع کیفیت محیط و در مواردی دیگر ویژگی های ذهنی محیط بر ایجاد حس ناامنی فضا دامن می زند و به نظر می رسد که نهایتاً فاکتورهای ذهنی بر شاخص های محیطی در انتخاب فضا در اولویت قرار دارد.
تحلیلی انتقادی بر سیاست شهری آب از منظر ظرفیت نهادی (مورد شناسی: شهر بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب گنجینه مشترک انسان ها و تخریب منابع آبی به منزله تخریب پایه های توسعه است. نگاهی نقادانه به سند چشم انداز و برنامه های فرادست شهری و منطقه ای، گویای این مهم است که نشانه هایی از تغییر تفکر سنتی به نگاه سیستمی در حوزه آب در حال تکوین است. با توجه به استانداردهای بین المللی، شهر بیرجند در زمره شهرهای حساس به آب قرار داشته است و بررسی ظرفیت نهادی آب درجهت بهبود عملکرد مدیریتی در محدوده مورد مطالعه حیاتی به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ظرفیت نهادی شهر بیرجند درخصوص مدیریت بهینه و یکپارچه منابع آب و همچنین ایجاد نظام حکمروایی شایسته آب و با نگاه کمّی- کیفی، به لحاظ روش، تحلیلی- توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز علاوه بر مطالعات اسنادی، تعداد 50 پرسشنامه نیز از سوی صاحب نظران حوزه شهری، آب، اعم از سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان مجرّب فنی و حقوقی آب در شهر بیرجند تکمیل شد. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماریSpss و Amos، با استفاده از مدل معادلات ساختاری، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها حاکی از آن است که رابطه سیاست و قوانین به صورت معناداری بر تقویت ظرفیت نهادی مؤثر است؛ در عین حال تقویت ظرفیت نهادی آب به بهبود و توسعه توان عملیاتی مدیریت آب وابسته است؛ بنابراین تشویق مشارکت بخش خصوصی، مشارکت کاربران و نظم در پاسخگویی و ذی حسابی کم ترین تأثیر و تمرکززدایی قوانین و استفاده از علوم و فناوری های جدید بیشترین تأثیر را درجهت تقویت ظرفیت نهادی آب در محدوده مورد مطالعه دارند؛ از این رو انجام اصلاحات نهادی آب درجهت افزایش کارآیی، بهره وری و توسعه عدالت توزیعی آب در شهر بیرجند ضروری بوده و راهبرد نهایی تحول مدیریت آب، تحریک اراده جمعی کنشگران در جهتی واحد برای دستیابی به حکمروایی شایسته آب است.