فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی نشان دهنده ویژگی های کلی اجتماعی و اقتصادی و محیطی مناطق است و می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای نظارت بر برنامه ریزی توسعه اجتماع به کار رود. در این مقاله کیفیت زندگی در محلات شهر سردشت با در نظر گرفتن شاخص های اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است. به منظور ارزیابی کیفیت زندگی در محلات شهر سردشت از شاخص های عینی شامل ۴ شاخص اصلی (جمعیتی، اجتماعی- اقتصادی- کالبدی- زیست محیطی) و ۳۶ مولفه استفاده شده است. جامعه آماری ۳۰۶ نفر از ساکنین محلات شهر سردشت است. محاسبه میانگین برخورداری نشان داده که در شاخص های (جمعیتی، اجتماعی-اقتصادی- کالبدی و زیست محیطی) به عنوان شاخص تلفیقی، محله کاینه مر با ۲/۷۴ درصد مطلوب ترین وضعیت کیفیت زندگی و محله مارغان با ۷/۵۹ درصد پایین ترین میزان کیفیت زندگی را دارا هستند. مدل تحلیل واریانس چند متغیره نابرابری بین محلات در برخورداری را با سطح اطمینان ۹۹ درصد مورد تایید قرار می دهد. همچنین آزمون t تک نمونه ای نشان دهنده این است که شرایط کیفیت زندگی در سطح محلات شهر سردشت کمتر از حد متوسط ارزیابی شده است. همچنین با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه ۷۱، درصد از بالا بودن کیفیت زندگی در سطح محلات شهر سردشت ناشی از شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی است. نتایج حاصل از روش تحلیل مسیر نشان داد متغیرهای کالبدی با میزان ۸۶۷/۰بیشترین آثار را در بالا رفتن میزان کیفیت زندگی در سطح محلات شهر شردشت داشته است. در نتیجه برای بهبود کیفیت زندگی در سطح محلات شهر سردشت برنامه ریزی در شاخص های اقتصادی، کالبدی بسیار تاثیر گذار است.
سنجش و تدوین راهبرد امنیت اجتماعی پایدار (مورد پژوهی: منطقه یک شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان دارای چند بُعد میباشد. وجود امنیت اجتماعی، نتیجه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و موقعیت مکانی است. کلان شهر تهران با جمعیتی بالغ بر 8 میلیون نفر، دارای اقوام، فرهنگها و پایگاههای مختلف اقتصادی-اجتماعی میباشد که بحث امنیت اجتماعی، یکی از محوریترین موضوعات مطرح در این کلان شهر است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، منطقه یک شهرداری تهران میباشد. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و ماهیت این تحقیق، کاربردی است و با هدف بررسی میزان امنیت اجتماعی و در نهایت تدوین و اولویت بندی راهبردها در منطقه یک انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از مدل SWOT-QSPM استفاده و برای امتیازدهی مدل SWOT-QSPM از نظرات جمعی از اساتید دانشگاه و مردم محلی بهره بردهایم. نتایج تحقیق نشان میدهد که مجموع امتیازات موقعیت داخلی منطقه، 2.22 و خارجی 2.98 است، یعنی موقعیت منطقه، محافظه کارانه و در وضعیت متوسطی قرار دارد. در مرحله نهایی پس از تدوین راهبردها به اولویت بندی آنها اقدام کردهایم که نتایج این بخش نیز گویای آن است که مهمترین راهبرد، تقویت اجتماعات محلی و سازمان های مردم محور مانند؛ سرای محله، شورایاری، سازمان های مردم نهاد و CBOها با امتیاز 6.07 میباشد. از پیشنهادهای مطرح شده برای رسیدن به راهبردهای تدوین شده، میتوان به فرهنگسازی و افزایش آگاهی مردم نسبت به عوامل ناامنی اشاره کرد.
تحلیل حوادث جاده ای در راستای ارتقاء امنیت در جاده های گردشگری (مورد شناسی: محور کرج-چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
187 - 204
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای منفی توسعه گردشگری، افزایش تعداد حوادث جاده ای در فصول جریانات گردشگری و تصادفات وسایل نقلیه جاده ای و درنتیجه مرگ و میر گردشگران است که دلایل اصلی آن را می توان نا مناسب بودن زیر ساخت ها، ضعف رعایت قوانین مربوط به راهنمایی و رانندگی، حجم بالای تردد خودرو و مسائل انسانی دانست. این امر سبب می شود که ایمنی جاده یک مسئله مهم برای دست اندرکاران بخش گردشگری باشد. در این راستا، هدف این پژوهش تحلیل رابطه بین تصادفات جاده ای، برقراری امنیت و توسعه گردشگری به شکل مطلوب است. در این پژوهش منطقه مورد مطالعه جاده چالوس، به عنوان یکی از چهار مسیر ارتباطی تهران به شهرهای شمالی کشور است. جاده چالوس یک جاده کوهستانی و دارای جاذبه های طبیعی زیادی است که در فصول مختلف سال جاذب گردشگران بسیاری چه به صورت عبوری و روزانه و چه به صورت گردشگران ساکن (خانه های دوم) در روستاهای واقع در مسیر کرج- چالوس هستند. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از دو روش میدانی و اسنادی انجام شده است. در روش اسنادی، پیشینه مرتبط با موضوع مورد بررسی قرار گرفت و بعد از استخراج شاخص ها و بومی سازی آن ها، پرسشنامه محقق ساخت به عنوان ابزار میدانی تهیه شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل واقع شد. یافته ها نشان می دهد که 7/58 درصد از جامعه نمونه، فصل تابستان را برای زمان سفر در نظر می گیرند و عوامل انسانی با میانگین کل 56/31 در مقایسه با عدد 30 مهم ترین علل وقوع تصافات جاده ای گردشگران در جاده چالوس است و در رتبه های بعدی عوامل طبیعی، فنی و مدیریتی قرار دارند. همچنین یافته ها بیانگر آن است که با استفاده از برنامه ریزی دقیق و مدیریت صحیح حوادث و همچنین ایجاد امنیت در جاده ها برای گردشگران، توسعه گردشگری نیز افزایش خواهد یافت.
تجزیه و تحلیل مکان گزینی مسکن اجتماعی با استفاده از AHP (مطالعه موردی: مسکن مهر شهرکازرون)
حوزه های تخصصی:
امروزه انتخاب مکان مناسب جهت احداث مکان های مسکونی، صنعتی و ... در زمره مسائل بسیار مهم در برنامه ریزی شهری می باشد. با توجه به اهمیّت موضوع، در این پژوهش مکان گزینی و استقرار پروژه مسکن مهر در شهر کازرون از دیدگاه برنامه ریزی شهری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نوع پژوهش، کاربردی و روش انجام آن توصیفی – تحلیلی است. تکنیک مورد استفاده، فرایند تحلیل سلسله مراتبی تحلیل ها در محیط نرم افزاری ArcGIS صورت پذیرفته است. بر همین اساس، فرضیه پژوهش بیان می دارد که مکان گزینی و استقرار این پروژه در شهر کازرون با معیارهای برنامه ریزی شهری مطابقت دارد. برای انجام پژوهش ابتدا سایت ها و گزینه های ۱۶گانه پیشنهادی برای اجرای پروژه در این شهر بر روی نقشه مشخص شدند. سپس معیارها و زیرمعیارهای مکانیابی مسکونی با استفاده از نظرات متخصّصان، تعیین و وزن دهی شدند. پس از مقایسه هر یک از سایت-های ۱۶ گانه بر اساس معیارهای وزن داده شده، وزن هر یک از سایت ها محاسبه شد. سپس وزن اولویّت ترکیبی هر یک از سایت ها به دست آمد و در نهایت، امتیاز نهایی هر یک از آنها حساب شد. به این ترتیب سایت هایی که بیشترین امتیاز را از نظر برنامه ریزی شهری کسب کردند، شناسایی شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سایت های شماره ده (اراضی دشتک) و همچنین دوازده (اراضی جنب دانشکده) دارای بیشترین امتیاز، جهت احداث مسکن مهر کازرون می باشند.
ارزیابی عملکرد سازمان نوسازی شهری در ارتقای محیطی (مطالعه موردی: مناطق دارای بافت فرسوده شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش وسیع فضاهای فرسوده در شهر تهران و نیز وضعیت نامساعد این فضاها، نیاز به سازمانی توانمند در برنامه ریزی و مدیریت این بافت ها را به وجود آورده است. بر این اساس در شهر تهران سازمان نوسازی، متولی بهبود وضعیت بافت های فرسوده بوده است تا به دین طریق از مشکلات بافت های فرسوده در این شهر بکاهد و برای بهبود کیفیت این فضاها در آتی برنامه ریزی نماید. این پژوهش نقش فعالیت های سازمان نوسازی در بهبود وضعیت مناطق شهری را در قالب شش شاخص (مطلوب نمودن عملکردهای مناطق شهری، بهبود کیفیت زندگی، حل مشکلات کالبدی، حل مشکلات معیشتی، نوسازی بافت های فرسوده و نوسازی ساختمان های فرسوده) بررسی می کند تا به دین طریق ابعاد مختلف اثرگذاری این سازمان روشن شود. روش تحقیق در این مطالعه، تحلیل نظرات مردم، پیرامون وضعیت عملکرد این سازمان است که با دیدگاه کاربردی تدوین گردیده است. در این پژوهش ابتدا اطلاعات لازم، با استفاده از منابع موجود در زمینه موضوع پژوهش جمع آوری شد؛ سپس برای تکمیل اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج نشان می دهد که به طور کلی عملکرد این سازمان در وضعیت نسبتاً خوبی قرار دارد و بهترین عملکرد این سازمان در عرصه نوسازی ساختمان های فرسوده و ضعیف ترین عملکرد نیز در زمینه حل مشکلات معیشتی بوده است. از طرف دیگر عملکرد سازمان نوسازی در مناطق 13گانه تفاوت معناداری را نشان می دهد. به دین معنی سازمان نوسازی در مناطق 15، 16، 9 و 18 عملکرد خوب و در مناطق 12، 13، 14 و 11 عملکرد ضعیفی داشته است.
ارزیابی بافت های ناکارآمد شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
327 - 345
حوزه های تخصصی:
رشد بی رویه و شتابان شهرنشینی و شهرگرایی، مشکلات زیادی را به همراه داشته است. یکی از این مشکلات عمده، وجود بافت های ناکارآمد شهری است؛ یعنی پهنه هایی از فضاهای شهری که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده اند و به کانون مشکلات و نارسایی های شهری تبدیل شده اند. در سال های اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی متأخر در حوزه مرمت، برای حل مشکلات بافت های ناکارآمد شهری مطرح شده است. برای رسیدن به بازآفرینی باید توسعه پایدار شهری مدنظر قرار بگیرد؛ از این رو رویکرد بازآفرینی پایدار شهری، با درنظرگرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی، به بافت دیدگاهی جامع، یکپارچه و پایدار برای بهبود وضعیت کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی بافت های ناکارآمد دارد. پژوهش حاضر با شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی بافت های شهری و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری در بافت ناکارآمد شهر یزد و به روش کیفی-کمی انجام گرفته است. در بخش اول (پژوهش کیفی) داده های پژوهش با مطالعه مبانی نظری و ادبیات پژوهش، معیارها و شاخص های مؤثر بر بازآفرینی پایدار، برمبنای رویکرد منتخب پژوهش شناسایی شدند. در بخش دوم (پژوهش کمی) نیز به روش پیمایشی، 385 پرسشنامه میان ساکنان بافت ناکارآمد تکمیل و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. عوامل متعددی در بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد شهری دخیل هستند؛ از این رو در مطالعات کیفی پژوهش با بررسی لایه لایه ای، مسئله بافت های ناکارآمد شهری بررسی شده است. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد این منطقه در وهله اول از نظر اقتصادی و در مرحله بعد از نظر ابعاد کالبدی، مدیریتی، اجتماعی و زیست محیطی ناپایدار است. درواقع ناپایداری ابعاد اقتصادی بافت ناکارآمد، نمود خود را به صورت ناپایداری دیگر ابعاد به ویژه ابعاد کالبدی نشان می دهد؛ بنابراین رویکرد بازآفرینی شهری پایدار به دلیل چشم انداز جامع و یکپارچه خود می تواند نسخه مناسبی برای مداخله در این بافت ها باشد.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از شهرهای جدید با تأکید بر توسعه پایدارمطالعه موردی: شهر جدید عالی شهر
حوزه های تخصصی:
شهرهای جدید پدیده ای هستند که در چند دهه اخیر به دنیای سکونتگاه های انسانی پا گذاشتند، این شهرها در ایران بیشتر به منظور جذب جمعیت سرریز کلان شهرها برنامه ریزی شده و در پیرامون شهرها ساخته شده اند. یکی از معضلاتی که شهرهای جدید با آن روبرو هستند مبحث پایداری می باشد. این مقاله با تبیین رویکرد فلسفی، جامعه شناسانه و جغرافیایی، پارادایم پایداری را به صورت تئوریک موردبررسی قرار داده و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف پایداری سعی دارد تا در شهر جدید عالی شهر -که برای جذب سرریز جمعیتی شهر بوشهر ساخته شده است- مهم ترین چالش های پایداری را ازنظر ساکنان این شهر با استفاده ازنظر ساکنان این شهر با استفاده از آزمون های آماری تجزیه وتحلیل نماید. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی-تحلیلی و میدانی می باشد در این راستا برای دستیابی به اهداف موردنظر پرسشنامه ای برای ساکنین شهر جدید عالی شهر طراحی گردید و با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر از ساکنین به عنوان جامعه نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان می دهد که اگرچه میزان رضایت شهروندان در برخی از مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و نهادی نسبتاً مطلوب به نظر می رسد، اما به دلیل توزیع نامناسب امکانات و خدمات در سه فاز شهر جدید عالی شهر، عدم برنامه ریزی برای ساکنین پس از بازنشستگی و احتمال مراجعت آنان به موطن اصلی و کمبود زیرساخت های مناسب شهری؛ این شهر در وضعیت ناپایداری قرار دارد. شایان ذکر است که میانگین های رتبه ای به دست آمده از آزمون کروسکال والیس نابرابری پایداری در فضای جغرافیایی شهر جدید را نشان می دهد به گونه ای که ازلحاظ پایداری فاز یک عالی شهر مطلوب تر از دو فاز دیگر بوده و فاز 3 در شرایط کاملاً ناپایداری به سر می برد.
تحلیلی بر توزیع فضایی مهاجرین افغانستانی استان خراسان رضوی طی سال های 92-1382 (طرح آمایش 5 تا 9)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور افغانستان در طول تاریخ خود، شاهد جنگ ها و درگیرهای متعدد داخلی و خارجی بوده است. این امر خود در روند مهاجرت ساکنین این کشور موثر بوده است. حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به این کشور و سپس شعله ور شدن نزاع های داخلی بعد از خروج نیروهای شوروی، در تسریع روند مهاجرت آنها به کشورهای همسایه خود به ویزه ایران نقش بسزایی داشته است. هدف از این پژوهش بررسی الگوی فضایی پراکندگی مهاجرین افغانستانی در استان خراسان رضوی و تعداد آنها در طی سال های مختلف می باشد. روش تحقیق این پزوهش توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش مهاجرین افغانستانی استان خراسان رضوی در سال 1390 می باشد که برابر با 130242 نفر می باشد. برای نشان دادن توزیع فضایی مهاجرین افغانستانی در طی دوره های مختلف براساس طرح آمایش اتباع خارجی از نرم افزار GIS استفاده گردیده است. نتایج پژوهش بیان گر وجود یک الگوی پراکندگی خاص مهاجران افغانستانی در استان خراسان رضوی می باشد چرا که حدود 98 درصد مهاجران افغانستانی در شهرستان های مشهد و تربت جام سکونت دارند. همچنین بررسی تعداد مهاجران افغانستانی استان خراسان رضوی طی سال های 92-1382 نشان دهنده عدم کاهش آنها می باشد. علاوه بر مهاجرین دارای مدرک شناسائی معتبر، بر اساس برآورد های اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استان خراسان رضوی حدود 120000 نفر مهاجر افغانستانی غیرمجاز در این استان ساکن هستند.
مخارج امنیتی و نظم عمومی، رشد اقتصادی و سرمایه گذاری بخش خصوصی یک مدل VAR با کاربردی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از یک مدل خودتوضیح برداری (VAR)در دوره 1338 تا 1385 به بررسی روابط متقابل و پویای سه متغیر مخارج امنیتی و نظم عمومی، رشد اقتصادی و سرمایه گذاری بخش خصوصی در اقتصاد ایران می-پردازد. برآورد توابع واکنش آنی و نیز آنالیز تجزیه واریانس، نشان می دهند که بهبود وضعیت رشد اقتصادی، نیاز دولت به مخارج امنیتی و انتظامی را افزایش می-دهد. علاوه بر آن ، افزایش مخارج امنیتی و انتظامی، با ایجاد فضایی امن برای فعالیت های اقتصادی، سرمایه-گذاری بخش خصوصی را ترغیب می سازد. در نهایت نیز نتایج، وجود یک رابطه دو سویه برخاسته از علت ومعلول میان سرمایه گذاری و رشد اقتصادی را تبیین می کند.
اثربخشی رویکرد مدیریت اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی (مطالعة موردی: شهرستان ریگان، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر رویکرد اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی از طریق روش تحلیل شبکه در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه اجتماع محور RFLDL (احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تأکید ویژه بر اراضی شور و حساس به فرسایش بادی) در بین سرگروه های کمیته های خرد توسعه است.
روش تحقیق: در این تحقیق براساس روش پیمایشی و با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه با گروه های هدف، گره های شبکه شامل سرگروه های کمیته های خرد توسعه (به عنوان تصمیم گیرندگان اصلی در هر زیرگروه) شامل ۳۳ نفر در چهار منطقه می باشند.
یافته ها: میزان شاخص تراکم در بین سرگروه های چهار روستای مورد مطالعه در پیوندهای اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه افزایش یافته است. افزایش میزان تراکم در افراد سبب توسعه اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی در سطح افراد می شود. دوسویگی پیوندها نیز در ابعاد اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه روند افزایشی داشته است. افزایش این شاخص باعث پایداری شبکه سرگروه ها به میزان مطلوب شده است. میانگین فاصله ژئودزیک در پیوندهای اعتماد و مشارکت در چهار روستا به ترتیب برابر با ۰۵/۲ و ۰۹/۲ بوده است. این میزان بعد از اجرای پروژه به ۶۱/۱ و ۶۷/۱ رسیده است. در واقع، نزدیک بودن عدد میانگین فاصله ژئودزیک به عدد یک، نشان دهنده بالابودن سرعت گردش منابع و اطلاعات در افراد بوده و اتحاد و یگانگی بالای افراد را بیان می کند. میزان این شاخص بعد از اجرای پروژه متوسط ارزیابی می شود. شاخص E-I در میزان اعتماد برون گروهی به میزان حدود ۲ برابر در بین ۴ روستای پایلوت افزایش یافته است و از نظر شاخص مشارکت در حدود ۵/۱ برابر افزایش یافته است که این امر به نوبه خود در افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی و متعاقباً کاهش مطرودیت اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند.
محدودیت ها: در پروژه بین المللی RFLDL به جنبه های تقویت دانش و مهارت و ایجاد اشتغال زایی در مناطق مختلف توجه بیش تری شده است. اگرچه تقویت سرمایه اجتماعی از طریق نهادسازی و ظرفیت سازی مد نظر بوده، بررسی روند تغییرات از نگاه سرمایه اجتماعی در طول اجرای پروژه مورد غفلت قرار گرفته است.
راه کارهای عملی: به کارگیری روش تحلیل شبکه ای در تحلیل و ارزیابی ابعاد اجتماعی پروژه های توا ن مندسازی جوامع محلی و ارزیابی میزان اثربخشی پروژه های مشارکتی و مردم محور جهت نشان دادن روند تغییرات اجتماعی.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل این که از روش تحلیل شبکه برای اولین بار در ایران برای ارزیابی سرمایه اجتماعی به صورت کمّی استفاده کرده است، جدید است و سایر محققان نیز می توانند از روش طی شده و یافته های آن در سایر تحقیقات استفاده کنند.
تجزیه و تحلیل عملکرد تقاطع ها با استفاده از نرمافزار HCS (مطالعه ی موردی: خیابان حکیم نظامی اصفهان)
حوزه های تخصصی:
مطالعات صدمه های ناشی از رشد سریع وسایل نقلیه ی شخصی در کلان شهرها، غیر قابل تحمل شده و هر گونه افزایش این وسایل موجب بروز گره های ترافیکی خواهد شد، که خود عامل اصلی تأخیرهای ناشی در تقاطع ها محسوب می شود. به همین دلیل محقق سعی بر آن داشته تا با ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع این مشکل اقدام نماید. تحقیق پیش رو از لحاظ هدف کاربردی است و جهت جمع آوری اطلاعات از برداشت میدانی استفاده شده است. ابتدا پس از برداشت متغیرهای تأخیر، حجم و ظرفیت و وارد کردن این مشخصات و پیش فرض های آیین نامه به نرم افزار HCS به محاسبه سطح سرویس پرداخته شد و بعد از آن مقایسه ای اجمالی بین تقاطع ها انجام شد. یافته ها نشان می دهد که در تمامی تقاطع های مورد بررسی در خیابان حکیم نظامی اصفهان، حجم و به تبع آن تأخیر بالایی وجود دارد که نشان دهنده ی سطح سرویس پایین است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که افزایش تأخیر در تقاطع های سطح شهر باعث عملکرد بسیار پایین سیستم حمل و نقلی شده و معابر شهر قفل می شوند و برای رهایی از این مشکل، هماهنگ سازی تقاطع ها روشی بسیار بهینه است.
تبیین نقش توزیع مکانی قشربندی اجتماعی در آسیب پذیری از مخاطرات محیطی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قشربندی اجتماعی بیان ساختارمند نابرابری های اجتماعی است. «فضا و از جمله فضاهای شهری» تجلی جامعه است و در زمره ی تولیدات اجتماعی قرار دارد. از این رو، شناخت و تحلیل قشربندی اجتماعی و الگویابی توزیع مکانی قشرها ی گوناگون اجتماعی، علاوه بر اینکه موجب بازنمایی دسترسی نابرابر به منابع کمیاب و ارزشمند قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی در گستره و محله های شهری می شود، چهارچوب مناسبی نیز برای شناخت، تحلیل و زمینه یابی اجتماعی شکل گیری بافت های مسئله دار فضاهای آسیب پذیر و محیط های مخاطره خیز در شهرها فراهم می کند. در این باره، تحقیق حاضر بر مبنای روش های توصیفی تحلیلی و بهره گیری از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی، قشربندی اجتماعی تهران و تحولات آن را به ویژه در فاصله دو دهه از 1365 تا 1385، بررسی کرده است. مقاله حاضر از بعد ارائه چهارچوب نظامند «مدل تعیین ساختار و ترکیب قشرهای اجتماعی» با استفاده از داده های «ماتریس گروه های عمده ی شغلی و وضعیت شغلی سرشماری های رسمی نفوس و مسکن»، به ویژه در شهر تهران، حائز اهمیت است. نظام قشربندی اجتماعی تهران ریشه در تحولات اقتصادی اجتماعی کشور در صد ساله اخیر دارد. طی سده اخیر، این شهر به «مرکز ثقل جمعیت و کار و فعالیت» و بزرگ ترین کانون سکونت قشرهای اجتماعی فرادست و مرفه و نیز قشرهای کارگری و فرودست جامعه و، نیز، مهم ترین کانون «نابرابری های اجتماعی فضایی» و «تضاد ثروت و فقر» در کشور تبدیل شده است. به علاوه، لایه بندی اجتماعی شهر تهران تمایزهای توپوگرافی، میکرو اقلیمی و اکولوژیکی را به خدمت گرفته است. در نتیجه، قشرهای اجتماعی فرادست و متوسط اغلب در پهنه ی شمالی سکونت گزیده اند که، اغلب، از کیفیت محیطی مطلوبی برخوردار است. این در حالی است که قشرهای کارگری و فرودست، با توان مالی کمتر برای انتخاب محل سکونت، در مناطق مرکزی و جنوبی ساکن شده اند که، اغلب، کیفیت محیطی نامطلوبی دارد و احتمال مخاطرات ناشی از آسیب پذیری کالبدی و اجتماعی در آنها بیشتر است. بنابراین، می توان تمرکز جریان تولید بافت های پرمخاطره فرسوده شهری در مناطق مرکزی و جنوبی تهران را در رابطه ی مستقیم با سکونت گزینی قشرهای اجتماعی کم درآمد، به ویژه قشرهای اجتماعی کارگری و فرودست در این مناطق، دانست.
ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه ی شهری با مدل تصمیم گیری چندمعیاری MCDM وGIS (مطالعه ی موردی: شهرستان ساری، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر سرزمین متشکّل از عوامل و عناصر متعدّدی واقع در سطح و یا نزدیک سطح زمین است که به صورت انفرادی و یا ترکیبی، در مناطق مختلف با یکدیگر متفاوت هستند. عوامل و عناصر شکل دهنده ی نواحی مختلف را منابع طبیعی و یا اکولوژیکی می نامند که شامل منابع فیزیکی و زیستی است و به صورت منفرد و یا ترکیبی مورد بهره برداری انسان قرار می گیرند. استفاده از سرزمین، بدون در نظر گرفتن تفاوت های اکولوژیک و پتانسیل های محیطی، باعث پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست می شود که درنهایت، منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار داده و محیط را از توسعه ی پایدار دور می کند. استان مازندران با تنوّع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوّع جاذبه های طبیعی و چشم اندازها و مناظر با ارزش زیست محیطی، از مهم ترین نقاط جمعیّت پذیر کشور است؛ از این رو، رشد شهرها و سکونتگاه های روستایی و در پی آن سایر زیرساخت ها و تأسیسات انسانی مورد نیاز، ناگزیر از ارزیابی توان اکولوژیک کاربری مناسب و اختصاص پهنه هایی از استان برای این نوع کاربری شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین کاربری مناسب توسعه ی شهری، بر اساس شاخص های مدل ارزیابی توان اکولوژیک توسعه ی شهری، روستایی و صنعتی ایران و با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاری (MCDM) بر پایه ی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در شهرستان ساری، استان مازندران گردآوری شده است. نتایج حاکی از آن است که از مجموعِ مساحتِ شهرستانِ ساری که در 1965 واحد اکولوژیک شناسایی شده است، 23/32713 هکتار به کاربری مناسب، 465/47668 هکتار به کاربری متوسّط و 399/275438 هکتار به کاربری نامناسب توسعه ی شهری اختصاص دارد. در حال حاضر، پراکنش فضایی مراکز جمعیّتی شهرستان بیشتر در کاربری مناسب و متوسّط قرار دارد که از مهم ترین دلایل آن می توان به شیب کم، بافت خوب خاک، شرایط زهکشی مناسب و شرایط اقلیمی مساعد اشاره کرد.
بررسی سرمایه اجتماعی در محلات مختلف شهر داراب (استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم عمر اندک مقوله سرمایه اجتماعی، این متغییر از مباحث اجتماعی مهمی است که در میزان توسعه یافتگی مناطق و کشورها نقش بزرگی ایفا می کند و در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیراً علوم سیاسی مطرح شده است. اهمیتش آن قدر زیاد است که از زوایای گوناگون روند رشد و توسعه یک جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. در واقع سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از برترین سرمایه های یک جامعه به شمار می رود که از محیطی به محیط دیگر متفاوت است. هدف از این مقاله حاضر بررسی میزان سرمایه اجتماعی در محلات مختلف شهر داراب در استان فارس است. روش تحقیق مقاله حاضر از نظر ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است که در این راستا بر اساس فرمول کوکران 180 پرسشنامه تهیه شده در 8 محله از کل محلات شهر داراب که به صورت نمونه انتخاب گردیدند تکمیل شده و برای به دست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ 75/0، حاکی از پایایی قابل قبولی را بیان می دارد و همچنین برای رتبه بندی میزان سرمایه اجتماعی در محلات مختلف از مدل تصمیم گیری Topsis استفاده گردیده است. نتایج تحقیق مؤید آن است که میزان سرمایه اجتماعی در محلات مورد مطالعه بالاترین میزان سطح برخورداری با توجه به شاخص های در نظر گرفته، از آن محله شهرک الزهرا با ضریب اولویت 82. و محله تاج آباد با ضریب اولویت 12. پایین ترین سطح برخورداری تعلق دارد. همین طور هر یک از این شاخص ها را در محلات مورد مطالعه مقایسه و بیشترین و کمترین میزان آن ها را بر روی نمودار نشان داده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده باید به تقویت مشوق هایی برای افزایش سرمایه اجتماعی در محلات اولویت دار پرداخت.
بررسی آشفتگی در الگوی خطر سیلاب در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب اگرچه خود مخاطره ای محسوب می شود، بی نظمی هایی در الگوهای آن رخ می دهد که حاکی از تغییر ماهیت آن است. بی نظمی های الگوی سیلاب که شاهدی بر کیاس یا آشوب در سیستم رخداد آن است از طریق هندسه ی فرکتالی یا برخالی قابل مطالعه است. حوادث رخ داده در تغییرات مکانی سیلاب ها در 50 سال اخیرِ تهران حاکی از وقوع بی نظمی در الگوی پراکنش سیلاب است. در این پژوهش، بر مبنای داده های 27 ایستگاه هواشناسی در دوره ی آماری 2009- 1998 و با مدل کریجینگِ تابع گوس، میزان بارش شهر تهران تهیه گردید. با روش SCS (CN) برای کاربری های گوناگون شهر تهران، میزان شماره ی منحنی و روان آب محاسبه شد. با استفاده از متغیر های مسیل های طبیعی شهر، شبکه های ارتباطی، کاربری اراضی شهری، سازه های شهری، توزیع تراکم جمعیتی و شرایط ارتفاعی و مدل سلسله مراتبی نقشه ی پتانسیل خطر سیلاب در پنج رده خطر در تهران تهیه شد. همچنین، برای بررسی آشفتگی در الگوی سیلاب در تهران از دو مدل فرکتالی محیط مساحت و تعداد مساحت در 12 حوضه ی نمونه و در رده های آسیب پذیری استفاده گردید. بالاتر بودن میزان DAP و DP از عدد یک بیانگر افزایش کیاس یا بی نظمی در الگوی خطر سیلاب شهر تهران است و این آشفتگی از رده خطر خیلی کم به سمت رده خطر خیلی زیاد افزایش می یابد. بنابراین، افزایش آشفتگی هم زمان با بزرگ شدن مخاطره ی سیلاب بیانگر این است که امکان پیش بینی نحوه ی گسترش سیلاب و تعیین مناطق در معرض خطر فراهم نیست
ارزیابی نقش احیا و باززنده سازی روددره ها در توسعه گردشگری شهری (مطالعه موردی: روددره فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
63 - 75
حوزه های تخصصی:
روددره های شهری جزیی از پیکره طبیعی شهر و بستر پیوند زندگی شهری با طبیعت است. احداث تأسیسات در حریم و حتی بستر این روددره ها، روند طبیعی را در آن هادچار اختلال کرده است. در این میان، برنامه ریزی این دره ها به عنوان سبز راه و محل گذران اوقات فراغت و فعالیت های گردشگری می تواند در بهبود وضعیت زیست محیطی این نواحی در کنار ایجاد پتانسیل های تفریحی برای ساکنان شهر و گردشگران مؤثر باشد. این پژوهش با تکیه بر مطالعه در روددره فرحزاد شهر تهران، در پی ارزیابی نقش احیا و باززنده سازی روددره ها در توسعه گردشگری شهری است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، گردشگرانی هستند که برای گذران اوقات فراغت به روددره فرحزاد مراجعه می کنند. به دلیل نداشتن تعداد دقیق آمار، تعداد نمونه با مشورت با اساتید، 350 نفر تعیین شد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. تمرکز اصلی پژوهش در بخش مطالعه میدانی بر پرسشنامه است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه پس از کدگذاری و انتقال به نرم افزار رایانه ای SPSS، تجزیه و تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های ضریب همبستگی و رگرسیون خطی ساده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که احیا و باززنده سازی روددره فرحزاد در رونق گردشگری شهری تأثیر زیادی داشته و موجب توسعه گردشگری شهری شده است. البته مشاهدات میدانی و مصاحبه با افراد مطلع نشان می دهد که هنوز اهداف توسعه پایدار گردشگری شهری محقق نشده است.
ارزیابی اجتماعی حلقه مفقوده طرح های توسعه کشور
حوزه های تخصصی:
سنجش و رتبه بندی محلات شهری در نماگر های شهر پیاده مدار (مطالعة موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی شتابان در ایران و افزایش استفاده از خودروی شخصی، عرصة عمومی شهر را برای حضور پیادگان، محدود و دشوار کرده است. با بروز مشکلات ناشی از تسلط خودرو،، ایجاد «شهرهای پیاده مدار»، از سوی مدیران و برنامه ریزان شهری مورد توجه جدی قرار گرفته است. با توجه به اینکه، هرگونه برنامه ریزی، مستلزم مسئله یابی و سنجش وضعیت است، لذا، ضروری است تا از معیارها، نماگرها، روش ها و ابزارهای علمی مناسب، استفاده شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت موجود و رتبه بندی محلات شهر اردبیل از نظر ویژگی های شهر پیاده مدار است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های خام، از فرم محقق ساخته استفاده شده است. از 64 نماگر در قالب 5 معیار اصلی، برای سنجش، رتبه بندی و تحلیل محلات 44 گانة شهر ااستفاده شده است. با استفاده از روش کوکران 395 نمونه به عنوان حجم نمونه انتخاب شد ه و برای اطمینان از 400 نمونه در سطح محلات فرم داده ها، تکمیل شده است. نتیجة آزمون پایایی، به روش آلفای کرونباخ، 0.88 به دست آمده است که پایایی ابزار پژوهش را تأیید می کند. از روش ضریب پراکندگی (CV) و مدل ویکور (VIKOR) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای تجزیه وتحلیل و رتبه بندی محلات استفاده شده است. نتایج روش ضریب پراکندگی نشان می دهند که مقدار این ضریب در بیش از 87 درصد نماگرها، بیشتر از 100 است. از این نظر، توزیع نماگر های پیاده مداری در سطح محلات شهر، ناهمگن است. نتایج روش رتبه بندی ویکورنشان می دهند که؛ تنها حدود 25 درصد از محلات شهر اردبیل، واجد ویژگی های «شهر پیاده مدار» هستند. به عبارت روشن، این نتیجه به دست می آید که 75 درصد از محلات شهر، فاقد ویژگی های شهر پیاده مدار هستند. برای خلق شهر پیاده مدار، آموزش دادن پیاده مداری، بهسازی خیابان های شهری، رفع کردن موانع پیاده روی و برقرار کردن ارتباط بین شهرسازی و پیاده مداری، ضروری است.
ماهیت فضایی سرزمین های شهر محور در برنامه ریزی منطقه ای چهار پدیده فضایی با نگاهی بر کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین های شهر محور، برآیندی از روابط عملکردی و کالبدی است. گسترش روز افزون این روابط منجر به پیچیده شدن ادراک هر یک از پدیده های فضایی و برنامه ریزی منطقه ای می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی چهار واژه پر کاربرد در مطالعات منطقه ای (منطقه کلان شهری، شهر- منطقه، منطقه شهری عملکردی و منطقه شهری چند هسته ای) با استفاده از روش تحلیل تطبیقی است تا بر اساس آن به تبین ماهیت هر یک از این پدیده ها، با توجه به دو مؤلفه تعامل عملکردی و کالبدی بپردازد. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات برای تطبیق الگوی فضایی کلانشهر تهران و نواحی پیرامونی اش با چارچوب نظری به دست آمده، از روش های آماری و مدل های برنامه ریزی مانند میزان فعالیت و مدل ضریب مکانی (L.Q) استفاده شده است. در نهایت بر اساس تحلیل های فضایی، الگوی فضایی بهینه در مقیاس های مختلف برای کلانشهر تهران و نواحی پیرامونش ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد کلانشهر تهران پذیرنده نقش های مرکزیت در مقیاس های تو در تویی از فضای ملی، منطقه و نیز بین آن دو می باشد. پس وجود الگوهای متنوعی از تعاملات عملکردی بین کلانشهر تهران و شهرهای پیرامونش می تواند از هر بعدی ماهیت فضایی تازه ای به این کلانشهر و نواحی پیرامون تزریق نماید. نگاه صرفاً کالبدی به پدیده های فضایی تا کنون موجب گردیده که سرزمین های شهرمحور از نظر مورفولوژیکی به هم نزدیک باشند. پس شایسته است که پدیده های فضایی را به عنوان سیستمی شکل یافته از مؤلفه های مورفولوژیکی، عملکردی، ارتباطی و سیاسی مورد توجه و تفکر قرار داد. بر این مبنا، سه مفهوم منطقه کلانشهری، شهر- منطقه و منطقه شهری عملکردی در مقیاس های گوناگونی از فضا برای نواحی پیرامون کلانشهر تهران، به عنوان مفاهیم قابل قبول، تعریف پذیر و بهینه سازی می شوند.
واکاوی شاخص های منتخب محیطی-کالبدی موثر در وقوع جرم با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: محدوده کلانتری 15 شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش فیزیکی و اجتماعی شهرها و تبدیل شدن به مراکز ناهمگن اجتماعی و فرهنگی، میزان ناهنجاری های شهری نیز افزایش یافته است. بروز انواع جرایم و ناهنجاری های اجتماعی موجب اهمیت نقش محیط و کالبد در کنترل و پیشگیری بزهکاری نزد برنامه ریزان شهری شده است. در این راستا این پژوهش با هدف واکاوی شاخص های منتخب محیطی-کالبدی موثر در وقوع جرایم در محدوده کلانتری 15 (منطقه کمپلو) در شهر اهواز انجام شده است. ماهیت این پژوهش توسعه ای-کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های گرافیکی در محیط GIS بهره گرفته شد. نتایج پژوهش گویای آن است که، مرکز متوسط جرایم ارتکابی در منطقه کمپلو با مرکز جغرافیایی محدوده کلانتری (خیابان انقلاب) منطبق است، و جرایم مرتبط با سرقت در کل محدوده پخش گردیده است. با توجه به اینکه نوع شبکه ارتباطی در این محدوده شطرنجی بوده و ورودی های این محدوده به نقاط حاشیه نشین و جرم خیز ختم می گردد، زمینه مناسبی برای فرار مجرمین فراهم گردیده است. همچنین با توجه به عدم وجود روشنایی و کیفیت نامطلوب آن در خیابان های این محدوده، می توان گفت شاخص های منتخب این پژوهش سهم تاثیر گذاری در تسهیل ارتکاب جرم برای مجرمین در محدوده مطالعه داشته است