فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
3 - 18
حوزه های تخصصی:
پارک های شهری به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای انسانی ایفا می کنند. بسیاری از نظریه پردازان شهری پارک های شهری را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری می دانند، زیرا در کنار نقش کارکردی خود باعث افزایش اجتماع پذیری در فضاهای شهری می شوند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد. از آنجایی که کارایی اغلب پارک های شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیات محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی می باشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفاده کنندگان در اینگونه فضاها، ضروری می نماید. پارک مردم در شهر همدان به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این مطالعه، شناسایی و ارزیابی محرک ها و الگوهای رفتاری کاربران در قالب نیازها و کیفیت های محیطی در پارک های شهری است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی _ تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سئوال اساسی است که، الگوها و قلمروهای رفتاری چه تأثیری در ارتقای کیفیت محیطی در پارک های شهری دارند؟ در این پژوهش برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع به تفصیل بیان شده و سپس با تحلیل رویکردهای موجود با تأکید بر الگوهای رفتاری، سعی در استدلال منطقی مباحث و در نتیجه تدوین چارچوب مفهومی برای پژوهش شده است. برای این منظور، علاوه بر تحلیل کیفی فضای شهری مورد مطالعه و بررسی چگونگی رفتارهای شکل گرفته شده در فضا به سبب وجود ویژگی های فضایی موجود در آن، به تحلیل کمّی شاخص ها با استفاده از طراحی پرسشنامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمّی از طریق نرم افزارSPSS پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد از سویی نیازهای انسانی نتیجه تأثیر رفتار بر فضا و محیط است و قابلیت محیط، زمینه ساز انجام رفتارهاست و از سویی دیگر، ارتقای کیفیت محیطی و تأثیر مؤلفه های آن بر قلمروها و الگوهای رفتاری در پارک های شهری صرفاً مفهومی کمّی و تکنیکی نبوده، بلکه با مفاهیم کیفی نیز در ارتباط است.
ارزیابی طرح های توسعه شهری براساس اصل هم پیوندی و اتصال با استفاده از روش AHP مطالعه موردی: طرح احیای میدان امام علی(ع) اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
19 - 36
حوزه های تخصصی:
یکپا رچگی مفهومی است که در متون نظری با مفاهیمی همچون وحدت، هماهنگی، هم پیوندی، اتصال و پیوستگی قرابت مفهومی دارد. همچنین یکی از مهمترین ویژگی های بافت تاریخی شهرهای با رشد ارگانیک، به ویژه بافت تاریخی شهرهای با اقلیم گرم و خشک است که تحت تأثیر طرح های توسعه شهری قرار می گیرند. به عنوان نمونه طرح احیای میدان امام علی (ع) یکی از طرح های تأثیرگذار بر یکپارچگی بافت تاریخی اصفهان است. به منظور بررسی این تأثیر، سئوال پژوهش حول چیستی معیارهای اصل هم پیوندی و اتصال در متون نظری و تجارب مختلف و چگونگی ارزیابی طرح ها براساس آن معیارها با استفاده از روش AHP شکل گرفت. با استفاده از روش تحقیق بر پایه استدلال قیاسی و بررسی متون نظری و تجارب جهانی، مشخص شد که اصول یکپارچگی در پنج دسته وحدت، هم پیوندی و اتصال، تخلخل، اصالت و آسیب پذیری قرار می گیرند. به منظور ارزیابی طرح مورد نظر بر یکپارچگی بافت تاریخی، اصل هم پیوندی و اتصال، با شش معیار پیوند و اتصال شبکه دسترسی، پیوند و اتصال کاربری ها و عملکردها، پیوند و اتصال از طریق باززنده سازی بناهای قدیمی و مخروبه ها، پیوند و اتصال توده و فضا، پیوند و اتصال بدنه فضای شهری و پیوند و اتصال از طریق تراکم انتخاب شدند. معیارها و زیرمعیارهای اصل هم پیوندی و اتصال در مجموع 21 معیار را در بر می گیرند که همه آنها کیفی اند و از ساختار سلسله مراتبی برخوردارند. پس از شناخت و تحلیل تک تک معیارها در مورد طرح احیای میدان امام علی (ع) ، با استفاده از کاربست شیوه ای خاص از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) طرح ارزیابی شد. در این روش، امتیاز معیارها در وضعیت طرح با سه حالت فرضی ایده آل و قابل قبول مقایسه می شود. نتیجه کلی ارزیابی نشان می دهد که طرحاز نظر اصل هم پیوندی و اتصال، در سطح قابل قبولی است اما با سطح ایده آل تفاوت چشمگیری دارد و با اجرای راهکارهای پیشنهادی اصلاحی، نزدیکی به سطح ایده آل ممکن است.
سنجش سطح پایداری محلات شهر اردبیل با تأکید بر محلات با هسته های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
49 - 62
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل همانند بسیاری از شهرهای بزرگ کشور با مسائل متعددی از جمله ناپایداری توسعه مواجه است و این مسئله در سطح برخی از محلات به بالاترین حد می رسد. با وجود اینکه محلات، هسته های اصلی زندگی شهری به شمار می روند، ولی در نظام رسمی برنامه ریزی فضایی جایگاهی ندارند. این مسئله به تشدید ناپایداری توسعه در آنها، منتهی شده است. این پژوهش در سال 1393 و با هدف سنجش میزان پایداری محلات شهر اردبیل با استفاده از روش میدانی تهیه شده است. در سنجش میزان پایداری از 20 معیار و بیش از 50 زیرمعیار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، پنج محله منتخب از شهر با جمعیتی در حدود 23 هزار و 700نفر است که با استفاده از روش کوکران، 378 نمونه برای انجام پرسشگری استخراج شده اند. ضمن تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های آماری t تک نمونه ای و واریانس یک طرفه یا آنوا (و آزمون تعقیبی شفه) و رتبه بندی کروسکال والیس استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که وضعیت محلات از نظر خوانایی و تعلق خاطر بهتر و از نظر معیارهای هویت، سرمایه اجتماعی و تراکم بدتر است. از بین پنج محله مورد بررسی، محلات کلخوران و مُلاباشی به ترتیب با مجموع میانگین های 3.22 و 3.28 در وضعیت کاملاً ناپایدار و محلات گل مغان، مُلایوسف و نیار به ترتیب با مجموع میانگین های 3.79، 3.84 و 4.01 در وضعیت ناپایدار قرار دارند. در نتیجه این پژوهش نشان می دهد که از نظر معیارهای پژوهش، محله های منتخب در وضعیت ناپایداری قرار دارند و شدت ناپایداری در آنها متفاوت است. در پایان پیشنهادهایی برای توسعه و پایداری محلات ارائه شده اند.
تحلیل تطبیقی ساختار برنامه ریزی و مدیریت مناطق شهری مطالعه موردی: تهران،سیدنی،تورنتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
73 - 86
حوزه های تخصصی:
علی رغم گذشت بیش از دو دهه از تصویب مصوبه ی مجموعه های شهری و تهیه ی طرح ها و پژوهش های متعدد دانشگاهی، نهادهای مسئول برنامه ریزی کلان کشور از دستیابی به یک الگوی برنامه ریزی و مدیریتی مطلوب برای مجموعه های شهری ناکام مانده اند. مهمترین علل این ناکامی را می توان عدم توجه پژوهش ها به واقعیت های فضایی، سازمانی وساختار تصمیم گیری در ایران، فقدان بررسی های موشکافانه ی سازوکارهای اجرایی و کم توجهی به لزوم انطباق رویکردهای برنامه ریزی با ساختار اداری-برنامه ریزی کشور دانست. هدف این پژوهش شناسایی تحولات ساختاری و محتوایی لازم برای بهبود عملکرد مدیریتی، در سطح مجموعه های شهری است. لذا در تلاش است در یک بررسی تطبیقیِ عمومیت گرا با اتخاذ روش اسنادی در یک فرآیند سه مرحله ای، با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات مرتبط با پژوهش پس از بررسی تجربیات برنامه ریزی و مدیریتی دو منطقه ی کلان شهری سیدنی و تورنتو ضمن لحاظ نمودن واقعیت ها و تفاوت های ساختار تصمیم گیری - اداری نمونه های مطالعاتی با ایران، با درک اقدامات و نهادهای کلیدی موثر در کارآیی نظام مدیریت کلان شهری، پیشنهاداتی در راستای بهبود مدیریت و برنامه ریزی مجموعه های شهری ارائه نماید. نتایج این پژوهش دو دسته مشکلات عام)مربوط به سطح کلان برنامه ریزی( و مشکلات سطح منطقه ای)در سطح مجموعه های شهری( را نمایان می سازد لذا دو دسته پیشنهادات 1-ساختاری- مدیریتی در راستای بهبود ساختار اداری و نظام تصمیم گیری و 2-برنامه ریزی-مدیریتی در راستای ارتقای کیفی محتوای طرح ها و برنامه های مجموعه شهری ارائه گردید. لزوم ایجاد نهاد مسئول منطقه ای در سطح مجموعه های شهری و برنامه ریزی چرخشی بجای برنامه ریزی سلسله مراتبی رئوس اصلی پیشنهادات هر بخش را تشکیل می دهند.
ارزیابی سیاست های مسکن مهر در ایران و ارائه راهکارهایی جهت بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
83 - 92
حوزه های تخصصی:
مسکن مهر موضوعی است که در سال های اخیر در راستای بهبود وضعیت مسکن از سوی دولت در دستور کار قرار گرفته است. این طرح با هدف تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد جامعه، قیمت زمین را از قیمت مسکن حذف نموده و واحدهای مسکونی را به صورت اجاره 99 ساله در اختیار آنها قرار داده است. این واحدها در کلانشهرها، شهرهای بزرگ و شهرهای میانی با شرایط و وضعیت گوناگونی در اختیار متقاضیان قرار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است تا با مطالعه و ارزیابی سیاست های مسکن مهر در ایران، نقاط ضعف آن را دریافته و راهکارهایی برای رفع آنها و تدوین شرایط مسکن مطلوب ارائه دهد. به منظور دستیابی بدین مهم، ابتدا با مطالعه ویژگی های مسکن ایران و جهان، شاخص هایی برای آن استخراج شده و سپس 36 شاخص مسکن به کمک روش تحلیل عاملی به نُه عامل تقلیل یافته و درجه تأثیرگذاری هر عامل بر سیاست های مسکن مهر مشخص شده است. در گام بعدی به کمک تحلیل رگرسیونی اثر عوامل مربوطه اندازه گیری شده و درجه اهمیت هر کدام محاسبه شده است. سپس اولویت اصلاح سیاست ها با توجه به این رتبه بندی تعیین گردیده است. نتایج به دست آمده گویای این است که عامل« طراحی و ساخت مسکن و محیط پیرامونی » در اولویت نخست، عامل « مکان و موقعیت » در اولویت دوم، «تسهیلات و خدمات» در اولویت سوم، «اندازه واحدهای مسکونی» اولویت چهارم، «پوشش گروه های نیازمند» اولویت پنجم، «توجیه اقتصادی» اولویت ششم، «تراکم» اولویت هفتم، «تأسیسات و تجهیزات زیربنایی» اولویت هشتم و «فضای شهری» در اولویت نهم اصلاحات قرار دارند. در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی از قبیل بهبود وضعیت ساخت واحدهای مسکونی و نوع مصالح مورد استفاده، نظارت بر عملکرد پیمانکاران، تعبیه کاربری های آموزشی، بهداشتی، اداری و تجاری در پروژه های مسکن مهر و ... برای ارتقای پروژه های مسکن مهر تدوین شده است.
سنجش ضریب ایمنی شاخص های کالبدی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه روند رو به تزاید شهرنشینی و رشد تصاعدی خطرپذیری شهر و شهروندان در ارتباط با مخاطرات محیطی و تکنولوژیک و چالش های اجتماعی ضرورت اهتمام به مسأله ی ایمنی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم و تعیین کننده ی یک شهر پایدار بیش از پیش احساس می شود. کرج، کلانشهر جوانی که از عمر جدید آن کمتر از نیم قرن می گذرد، از جمله شهرهایی است که با توجه به سیر تحول و تطور شتابان خود از سکونتگاه های پراکنده ی روستایی با جمعیّت 14226 در سال 1335 به کلانشهر امروزین با جمعیّت معادل 1386030 نفر، ضرورت مدیریت ایمنی مؤلفه های خطرپذیر را اجتناب ناپذیر نموده است.
جهت رسیدن به چشم اندازهای برنامه ایمن شهر کرج و کاهش اثرات نامطلوب بحران ها و سوانح، شناخت و ارزیابی مؤلفه های ایمن ساز کالبدی شهر و مدل سازی مکانی- فضایی این مؤلفه ها در نواحی سی و چهارگانه به عنوان هدف پژوهش حاضر می باشد. تشکیل بانک داده های توصیفی، ترکیب آن با داده های مکانی و در نهایت مدل سازی مکانی- فضایی آن در قالب مدل ترکیبیGIS CellularNetwork و AHP به عنوان روش شناسی مدنظر در این پژوهش می باشد.
یافته های پژوهش نشان داده اند که در بین شاخص های ده گانه ایمنی کالبدی، شاخص نفوذناپذیری با ارزش وزنی 79/0 از 1 دارای بالاترین امتیاز، ناحیه یک با ضریب ایمنی کالبدی 50/0 از 1 ناامن ترین ناحیه و ناحیه 20 با ضریب ایمنی 73/0 ایمن ترین ناحیه شناخته شده اند.
مدل سازی گسترش کالبدی شهر مراغه با استفاده از روش رگرسیون لجستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و گسترش شهری در دهه های اخیر در شهر مراغه باعث تغییر پوشش/ کاربری زمین در اطراف شهر شده، به طوری که مساحت شهر از 350 هکتار در سال 1353 به حدود 1799 هکتار در سال 1390 رسیده است. شناخت عوامل مؤثر در گسترش شهری و مدل سازیِ تأثیر آنها در مدیریت و برنامه ریزی شهری ضروری است. عوامل تأثیرگذار را می توان به دو دستة متغیرهای بیوفیزیکی و اجتماعی- اقتصادی تقسیم کرد. با توجه به قابلیت های مدل رگرسیون لجستیک در شناخت عوامل اجتماعی- اقتصادی و بیوفیزیکی تأثیرگذار در رشد شهر، از این مدل برای تحلیل عوامل رشد شهر مراغه طی 22 سال اخیر و پیش بینی روند گسترش شهر طی 22 سال آینده استفاده شده است. میزان Pseudo R-square و ROC برای این مدل نیز به ترتیب 2764/0 و 8537/0 به دست آمد که به دلیل قرار داشتن در محدوده مورد قبول، تأییدکننده مدل سازی اند. حساسیت سنجی مدل برای شناخت میزان تأثیر متغیرها با استفاده از روش حذف هر کدام از متغیرهای مستقل در هر بار اجرای مدل، حاکی از تأثیر بیشتر فاصله از اراضی شهری و در مرحله بعد متغیرهای ارتفاع، فاصله از کاربری های صنعتی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از جاده های دسترسی در رشد شهر طی 22 سال اخیر است.
«شهرسازی عدالت_ محور »؛ رهیافتی پیشرو در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
47 - 58
حوزه های تخصصی:
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
راهبردهای پایداری کالبدی - اجتماعی در محلات تاریخی مطالعه موردی: محله عودلاجان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
3 - 14
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخ گویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل می کند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کم کم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری می باشند، مهاجرت می کنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار کم درآمد اجتماع هستند، جایگزین آنها می شوند. در نتیجه در پی چنین رخدادی، بی ثباتی اجتماعی و فرهنگی در بافت حاکم می شود و با گذشت زمان افزایش می یابد. در بافت محله عودلاجان تجانس و همگونی فرهنگی وجود ندارد و نظام همسایگی و همبستگی اجتماعی به دلیل افت هویت و اصالت، بسیار ضعیف شده است. با مهاجرت ساکنان اصیل و قدیمی از این بافت تاریخی رفته رفته ارزش ها، خاطرات جمعی، هویت و حس تعلق خاطر افراد در این بافت ها رو به افول می گذارد و با فرسودگی فضاها و ایجاد مخروبه ها، مکان هایی مناسب برای آسیب های اجتماعی فراهم می شود. با بررسی مکرر محله عودلاجان و وجود مشکلاتی از قبیل فرسودگی زیاد بافت، خروج ساکنان اصیل، تغییر کاربری واحدهای مسکونی به کاربری های ناسازگار، کمبود امکانات رفاهی و خدمات زیرساختی شهری، ضعف در شبکه ارتباطی و معابر و وجود آسیب های اجتماعی فراوان، بهسازی و نوسازی محله برای افزایش پایداری در آن امری ضروری و مهم می باشد. در این تحقیق اطلاعات لازم از طریق مشاهده، تصویربرداری، تهیه نقشه های مورد نیاز و پرسشگری از ساکنان محله جمع آوری شد و برای تحلیل آن بر اساس اطلاعات کمی و کیفی و با استفاده از تکنیک «SWOT» در چارچوب عوامل درون محله ای(نقاط ضعف و قوت) و برون محله ای(تهدیدها و فرصت ها) عنوان شد تا راهبردهای پایداری کالبدی _ اجتماعی در محلات تاریخی و محله مورد بررسی استخراج شوند. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که تأثیر عوامل بیرونی در عدم پایداری محله عودلاجان بیشتر از عوامل درونی محله می باشد.
رویکردی تحلیلی به تأثیر آیین ها بر جسم و جان شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۵۸-۴۱
حوزه های تخصصی:
اجرای آیین ها و مراسم یکی از ارکان اساسی هویت فرهنگی تمامی جوامع بوده است و همواره یکی از شاخصه های تأثیر گذار بر جسم و جان شهرها بوده است در کشور ما، به واسطه پیشینه فرهنگی غنی، آیین ها از جایگاهی ویژه برخوردار است و توانی بالقوه در پیوند ساکنان شهرها با محیط زندگی اشان می باشد. این پژوهش بر آن است که به مطالعه تأثیر آیین ها بر جسم و جان شهرها بپردازد. آیین ها با توجه به ماهیت اشان در چهار دسته قابل بررسی می باشند که عبارتند از: آیین های کهن، آیین های مذهبی، آیین های موردی و آیین های محلی. در این مقاله آیین های محلی به واسطه گستردگی و تنوع اشان مورد بررسی قرار نمی گیرند. با کنکاش در تأثیر هر دسته از آیین ها بر جسم و جان شهرها ابعاد ناشناخته آنها شناسایی و تأثیر آیین ها بر روحیه و در سه گروه آموزه های معنوی، آموزه های فردی و آموزه های اجتماعی مشخص گردید. در ارتباط با تأثیر آیین ها بر کالبد شهرها سه زمینه عناصر ثابت، عناصر نیمه ثابت و عناصر متحرک مورد پژوهش قرار می گیرد که این تأثیرات علاوه بر این که کالبد شهرها را دگرگون می سازد در روحیه ساکنان شهرها نیز تأثیر بسیار می گذارد و سبب می گردد شهروندان خود را جزئی از محیطی فرهنگی، اجتماعی، کالبدی ادراک و شناسایی نموده و در رابطه با اصلاح آن کوشا باشند.
بررسی الگوهای توزیع و پراکنش فضایی پارکهای درون شهری (مطالعه موردی: مناطق شهرداری ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود جهان به هزاره ی سوم و پیشی گرفتن نسبت جمعیت شهرنشین در اکثر کشورها و اثرات تخریبی این پدیده از بعد زیست محیطی و همچنین نیاز بیشتر شهروندان به دسترسی به فضاهای شهری، ضرورت توجه بیشتر به توسعه فضاهای سبز شهری و تخصیص عادلانه این منابع و خدمات شهری بر حسب نیازهای جامعه شهری در اولویت سیاستگذاری ها و اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفت. این تحقیق با هدف بررسی و ارزیابی کاربری های فضای سبز و پارک های درون شهری ارومیه تدوین شده است. در این تحقیق که بصورت تحلیلی- توصیفی می باشد با تکیه بر طرح های توسعه شهری و با استفاده از روشهای آماری و مدل های کاربردی همچون مدل های ویلیامسون و همچنین تحلیل های مکانی از طریق بکارگیری نرم افزار Arc View ، چگونگی و میزان تمرکز فضایی کاربری های فضای سبز شهری و پارکها مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج تحلیل های بافرینگ در محیط GIS، شهر ارومیه به لحاظ دسترسی به پارکها در برخی سطوح (محله ای و شهری) از وضعیت مناسبی برخوردار می باشد ولی شعاع عملکرد پارکهای کودک و پارک های شهری حاکی از عدم دسترسی قسمت های عمده ای از ساکنین سکونتگاه های شهری به این خدمات دارد. علاوه بر این، نتایج حاصل از شاخص ویلیامسون، ضریب اختلاف بین مناطق مختلف شهر ارومیه 1.26 می باشد که بیانگر توزیع ناعادلانه فضاهای سبز شهری در برخی از مناطق شهر است. همچنین بر اساس بررسی ها و مقایسه استانداردهای فضاهای سبز شهری با نرم های رایج در کشور نشان می دهد که فضای سبز شهر با سرانه ای در حدود 3.51 متر با استاندارد رایج که 12-7 متر می باشد؛ فاصله زیادی داشته حاکی از کمبودهایی در زمینه دسترسی به فضاهای سبز شهری در ارومیه است.
ارزیابی سطوح توسعه یافتگی مسکن با استفاده از روش تحلیل عاملی (نمونه مطالعاتی: شهرستان های ناحیه شمالی استان همدان)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن است. این پدیده علی رغم اینکه دارای ابعاد گوناگون اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی- کالبدی است، همیشه از بعد اقتصادی موردبررسی قرارگرفته و کمتر از بعد کمی و کیفی به آن پرداخته اند که ازاین سبب چون معضلی لاینحل رخساره می نماید. گستردگی ابعاد مسئله از سوئی و برخوردهای تک بعدی از سوی دیگر، پژوهش در آن را دچار حساسیتی خاص کرده است. بی تردید نگرش یک بعدی به مسئله (بدون درنظرگرفتن شاخص های کمی و کیفی به طور همزمان)، قادر به ارائه راه حل های همه جانبه و همبسته با سایر مسائل نیست. بی اعتنایی به سازمان فضایی مجموعه های مسکونی و عوامل کیفی آن ها، عملاً به بهای بیش ازحد دادن به کمیت انجامیده است و این دست کم در مورد ساخت خانه های ارزان قیمت مصداقی تام دارد. حال آنکه رضایت نهایی متقاضیان مسکن نه در کمیت بلکه در کیفیت آن نهفته است. لذا بران شدیم تا با در نظر گرفتن شاخص های کمی و کیفی به طور هم زمان پاسخی مناسب برای این مسئله بیابیم.در این پژوهش به بررسی میزان توسعه یافتگی وضعیت مسکن شهرستان های ناحیه شمالی استان همدان بامطالعه اسنادی 13 شاخص مرتبط با مسکن درزمینه شاخص های کمی، کیفی، اقتصادی، جمعیتی و کالبدی و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی و بهره گیری نرم افزار اس پی اس اس به منظور یافتن شهرستانی که ازنظر استانداردهای مسکن دارای وضعیت بهتری هست، پرداخته ایم. نتیجه این پژوهش حاکی از نبود برنامه ای منسجم و نظام مند در امر مسکن و شکل گیری الگوهایی ناهماهنگ است. به طوری که شهرستان کبودرآهنگ در رتبه اول یعنی شهرستان های توسعه یافته و شهرستان شیرین سو در پایین ترین رتبه توسعه یافتگی قرارگرفته است.
بررسی میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی فراگیر و همه جانبه ی کشور، بطوری که همه ی افراد و گروه ها و نیز همه ی مکان ها و فضاهای آن را دربرگیرد، نیازمند ساختار فضایی و نظام سکونتگاهی متعادل می باشد. دستیابی به چنین تعادلی، نیازمند تقویت و توسعه ی شهرهای میانی و کوچک می باشد. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه: ""میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی استان های ایران در سال 1385 چقدر است؟"" در پاسخ به سؤال مذکور، پس از بررسی مبانی نظری، متغیّرهای ارزیابی مشخص گردید و فرضیه ی تحقیق نیز مبنی بر توسعه ی بیشتر شهرهای کوچک و میانی در استان های نیمه ی شمالی- غربی کشور ارائه شد. برای ارزیابی مسأله و آزمون فرضیه ی تحقیق، در چارچوب روش توصیفی- تحلیلی، شاخص کلی ""میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی"" استان ها با شش شاخص اصلی و بر اساس روش مجموع ساده ی وزین تعریف عملیاتی و قابل سنجش شد. داده های مورد نیاز نیز از طریق روش کتابخانه ای و وزن شاخص ها نیز از طریق روش AHP گروهی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه نیز از طریق روش های آمار توصیفی و نیز آزمون t مستقل صورت گرفت. نتایج نشان داد که میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی در استان های مختلف متفاوت است. معناداری تفاوت میان استان های نیمه ی غربی- شمالی با نیمه ی جنوبی- شرقی نیز تأیید شد. نتایج بیانگر وجود ارتباط میان میزان گسترش این شهرها با ویژگی های محیط طبیعی و نیز الگوی توسعه ی ملی و منطقه ای می باشد
تحلیل تطبیقی شاخص های توسعه پایدار شهر بوشهر با مناطق شهری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به ویژگیهای شهرنشینی و لزوم پایداری توسعه، تحلیل پایداری شهرها در ایران برای نیل به توسعة پایدار امری کلیدی است. در این ارتباط، با توجه به فقدان مطالعه ای مناسب از میزان پایداری توسعة شهر بوشهر، این پژوهش با طرح این سوال شکل گرفت: آیا بین سطح پایداری توسعه شهر بوشهر و نقاط شهری کشور (در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی- کالبدی) تفاوت وجود دارد؟ سپس با بررسی مبانی نظری و پیشینة تحقیق و نیز ویژگیهای شهر بوشهر، فرضیة تحقیق ارائه شد. جهت سنجش میزان توسعه و آزمون فرضیه نیز ابتدا مفهوم توسعة پایدار در چهار بعد و 44 شاخص تعریف عملیاتی گردید. داده های مورد نیاز نیز در دو سطح شهر بوشهر و نقاط شهری کشور از طریق روش کتابخانه ای گردآوری شد و با استفاده از روش آزمون علامت و به کمک نرم افزار آماری SPSSتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین شهر بوشهر و نقاط شهری کشور از نظر شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تفاوتی وجود ندارد. ولی از نظر شاخصهای نهادی- کالبدی تفاوت معناداری بین آنها وجود دارد. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که با در نظر گرفتن کل شاخصها، ضمن وجود تفاوت معنادار، وضعیت شهر بوشهر در کل بهتر از متوسط کشور است.
میان افزایی؛ راهکاری برای افزایش پایداری کالبدی محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ااگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع می گذارد. الگوی توسعه میان افزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار می باشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطره آمیز و گسل ها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربری ها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا حرکت به سوی اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمی ترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت می باشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیت های طبیعی روبروست هزینه های خدمات شهری را نیز افزایش می دهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیه نشینان تشکیل می دهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی می کنند. الگوی توسعه پایدار و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل می کند. در این تحقیق به منظور تحلیل توسعه کالبدی محدوده و ارزیابی پتانسیل میان افزایی آن، مدلی تهیه و شاخص هایی جهت بررسی وضعیت کالبدی و پایداری بناها و اماکن تعریف شده و با ادغام نتایج حاصل از هر شاخص، میزان توسعه کالبدی محور تاریخی- فرهنگی تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس محلات بر اساس سطح توسعه کالبدی طبقه بندی شده و سناریوهای افزایش پایداری برای محدوده پیشنهاد شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میان افزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر می توان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
سنجش سطوح توسعه یافتگی سکونتگاه های شهری با به کارگیری مدل تحلیل خوشه ای (نمونه تحت مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت وضعیت موجود سکونتگاه های شهری برای سنجش سطوح توسعه یافتگی آنها از اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی شهری برخوردار است. امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف شهرها، برای ارائه طرح ها، سیاست گذاری ها و برنامه های شهری ضروری است. در واقع استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، بهداشتی و غیره می تواند معیاری مناسب برای تعیین جایگاه سکونتگاه های شهرها باشد که با مقایسه شهرها با توجه به شاخص های توسعه، زمینه های رفع مشکلات و نارسایی های موجود برای دستیابی به توسعه مطلوب و واقعی به وجود می آید. با تعیین و ارزیابی سطوح توسعه سکونتگاه های شهری مشخص می گردد که کدام شهر نیاز به سرمایه گذاری بیشتر نسبت به دیگر شهرها دارد.
هدف این مقاله تعیین سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان تهران با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای است. برای سطح بندی، 36 شاخص در سه بعد اجتماعی، اقتصادی، زیربنایی و کالبدی انتخاب گردید و با به کارگیری روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، طبقه بندی شهرستان های این استان صورت پذیرفت. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی – توسعه ای است. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و نیز از نرم افزار GIS برای سطح بندی سکونتگاه های شهری استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان از نظر شاخص های توسعه در یک سطح قرار ندارند. نتیجه به کارگیری روش خوشه ای سلسله مراتبی این است که شهرستان های استان تهران در سه خوشه سطح بندی می شوند. شهرستان تهران در خوشه اول به عنوان برخوردارترین شهرستان و شهرستان های دماوند، پیشوا، پاکدشت، ری، بهارستان، رباط کریم، ورامین، اسلامشهر، قدس، ملارد و شمیرانات در خوشه دوم قرار گرفته اند. البته با اینکه 12 شهرستان در یک خوشه قرار گرفته اند، با توجه به امتیاز شاخص ها به 7 سطح رده بندی می شوند که از بین آنها شمیرانات بعد از تهران وضعیت بهتری دارد. شهرستان فیروزکوه در خوشه سوم قرار دارد. در نهایت فیروزکوه به عنوان محروم ترین شهرستان برای سامان دهی و سامان بخشی باید در اولویت قرار گیرد. بنابراین با تهیه طرح های کوتاه مدت فوری و سرمایه گذاری مناسب می توان وضعیت رفاهی و معیشی افراد این شهرستان را ارتقا بخشید. البته این بدان معنا نیست که بقیه شهرستان ها نیاز به ارائه خدمات رفاهی ندارند، بلکه با توجه به شاخص ها، این شهرستان نسبت به دیگر شهرستان ها به تمهیدات و برنامه های ویژه نیاز دارد.
برنامه ریزی استراتژیک از طریق پایش مکانی- زمانی آثار شهرنشینی بر اکوتون های کوهپایه ای در محدوده جغرافیایی البرز مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوتون های کوهپایه ای که در حد فاصل کوه و دشت واقع شده اند و نقش مفصل ارتباطی بین این دو منطقه را ایفا می کنند، به لحاظ اکولوژیک، ناحیه ای استراتژیک محسوب می شوند. در این تحقیق روند تغییرات اکوتون های کوهپایه ای به واسطه رشد کلان شهرهای تهران و کرج تجزیه و تحلیل شده است. تصاویر ماهواره ای سال 2000 (Landsat 7 ETM+) و سال 2013 (Landsat 8 OLI/TIRS) برای استخراج روند تغییرات پوشش زمین استفاده شد. پوشش های زمین در چهار کلاس عمده پوشش گیاهی، فضای باز، ساخت وساز و آب طبقه بندی شدند. محدوده اکوتونی کوهپایه ها در چهار واحد طولی پهنه بندی شد: ۱. واحد شمال تهران، ۲. واحد حومه تهران- کرج، ۳. واحد شمال کرج، و ۴. واحد حومه غربی کرج. نتایج نشان داد که پوشش های گیاهی و فضای باز مبدأ بیشتر تحولات اند و مقصد نهایی تبدیلات، پهنه های ساخت وساز ند. به طور کلی، پوشش گیاهی 02/11 درصد کاهش، ساخت وسازها 68/23 درصد افزایش و فضاهای باز 85/12 درصد کاهش داشته اند. در مجموع، 92/32 درصد از نقاط این محدوده دچار تغییرات شده اند که به ترتیب پهنه های 1، 4، 2 و 3 شامل 80/11، 43/8، 77/7 و 93/4 درصد است. بیشترین درصد تغییرات از هر واحد در پهنه 2 (حومه تهران- کرج) با 94/51 درصد، پهنه 1 (شمال تهران) با 93/39 درصد، پهنه 4 (حومه غربی کرج) با 88/24 درصد و کمترین درصد تغییرات در پهنه 3 (شمال کرج) با 80/22 درصد اتفاق افتاده است.
سنجش میزان مشارکت شهروندان در زیباسازی شهری (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های شهری باید علاوه بر تأکید بر بعد عملکردی، همسو با حس زیبایی شناسی و عشق به طبیعت باشند تا رضایت شهروندان را فراهم آورند. از سویی، رضایت هر جامعه به این بستگی دارد که تمام اعضای آن جامعه احساس کنند در آن مشارکت و سهم دارند و از جریان عادی جامعه کنار گذاشته نشده اند. مشارکت شهروندان در اداره امور شهر از پیش نیازهای اساسی برای موفقیت برنامه ها و به ثمر رسیدن تلاش های مدیریت شهری است. با توجه به اهمیت دو مقوله مشارکت شهروندی و زیباسازی شهری، این پژوهش به بررسی میزان مشارکت شهروندان در زیباسازی شهری اختصاص دارد و رابطه مشارکت با عوامل مؤثر بر آن را به منظور بهبود منظر شهری تجزیه و تحلیل می کند. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه انجام گرفت. جامعه آماری تحت مطالعه در فرایند پرسشگری شامل شهروندان منطقه 6 تهران بود و با توجه به جمعیت منطقه 6 تهران (225290 نفر)، بر اساس روش کوکران 384 پرسش نامه مورد نیاز بود که تهیه و توسط شهروندان تکمیل گردید. داده های حاصل از پرسش نامه در نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های t-test, crosstabs, chi square و Spearman، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت شهروندی در وضعیت نامطلوب قرار دارد. طبق نتایج، میان متغیرهای سواد، جنس، اشتغال، تأهل، آگاهی و وظایف با میزان مشارکت رابطه معنادار وجود دارد، ولی رابطه معناداری بین سن و مشارکت دیده نمی شود. با توجه به نتایج تحقیق نیاز است توجه اساسی به مسائل زیرساختی مثل ویژگی های جمعیتی و مفاهیم نرم مثل فرهنگ سازی و آگاهی شهروندی مبذول شود.
تحلیل زمانی - مکانی گسترش کالبدی شهر مشهد و پایش تغییرات کاربری اراضی اطراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل گسترش شهر با استفاده از داده های چندزمانه از جمله مباحثی است که در مطالعات شهری و برنامه ریزی برای آینده شهر اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان گسترش کالبدی شهر مشهد، شناسایی ماهیت اراضی تغییریافته به کاربری شهری، تعیین جهات اصلی رشد و همچنین بررسی الگوی رشد این شهر در بازه زمانی 1366 تا 1392 است. بدین ترتیب، با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (1366، 1379 و 1392) طبقات پوشش و کاربری زمین برای شهر مشهد و اطراف آن استخراج شد و با استفاده از تکنیک کشف تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی تصاویر، تغییرات اراضی کشاورزی و اراضی بایر به کاربری شهری شناسایی گردید. سپس با استفاده ار تکنیک های آمار منطقه ای میزان گسترش شهر و ماهیت تغییرات در جهات جغرافیایی مختلف به دست آمد. از سال 1366 تا 1392، بر اساس نتایج، 67/3343 هکتار از اراضی کشاورزی و 11/6964 هکتار از اراضی بایر به کاربری شهری تبدیل شده است. جهات اصلی گسترش شهر در این بازه زمانی، به ترتیب جهات شمال غرب، غرب و شرق بوده است. جهات شمال غرب، شرق و شمال به ترتیب جهاتی اند که بیشترین میزان تغییر اراضی کشاورزی به کاربری شهری در آنها اتفاق افتاده است. از سوی دیگر، در جهات شمال غرب، غرب و جنوب، تبدیل اراضی بایر به کاربری شهری بیشتر از جهات دیگر بوده است. بررسی میزان تراکم و نحوه پراکنش رشد شهر نشان می دهد که گسترش شهر از الگوی رشد افقی و پراکنده پیروی کرده است. توجه به نتایج، نقشه های ارائه شده و تصاویر ماهواره ای شهر مشهد نشان می دهد که مناسب ترین جهت برای رشد آینده این شهر جهت شمال غرب است. زیرا در این قسمت نسبت اراضی بایر به اراضی کشاورزی در مقایسه با جهات دیگر بیشتر است و همچنین مانع طبیعی محدودکننده ای در این جهت وجود ندارد.
تأثیر برنامه ریزی کاربری اراضی بر حمل و نقل شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل مختلفی در نحوه استفاده کاربران از شیوه های مختلف حمل و نقلی دخیل می باشد. کاربری اراضی یکی از این عوامل تأثیرگذار می باشد. این مقاله به بررسی تاثیر فاکتورهای مختلف کاربری اراضی شهری (مانند تراکم، دسترسی منطقه ای، اتصالات خیابان ها، ترکیب کاربری ها، پیاده مداری) بر رفتارهای سفر (مانند استفاده از خودرو شخصی، حمل و نقل بدون خودرو) می پردازد. این اطلاعات برای ارزیابی سیاست های حمل و نقل و چگونگی اثرگذاری آن ها بسیار مناسب است. سیاست هایی مانند رشد هوشمند(2)، نوشهرگرایی(3)، مدیریت دسترسی که به تحقق اهداف برنامه ریزی حمل و نقل کمک می کند.