فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۲۱ تا ۴٬۳۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
ناحیه مرکزی شهرها مرکز کارکردی (نه الزاماً جغرافیایی) هر شهر را تشکیل می دهند. به همین دلیل جاذب بیشترین مراجعات و سفرهای روزانه هستند. ضرورت اساسی تداوم حیات اقتصادی و کارآمدی فعالیت های ناحیه مرکزی شهر «قابلیت احیاء و باززنده سازی» آن است. در پاسخگویی به این مسائل و مشکلات، مفاهیم و رویکردهای جدیدی برای توسعه های آتی مرکز شهر مطرح گردید که یکی از آنها رویکرد رشد هوشمند است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با آشنایی کامل از تئوری رشد هوشمند و بررسی وضعیت موجود شهر نهاوند با استفاده از روش تحلیل و ارزیابی اطلاعات به ارائه راهبردها و سیاست هایی برای توسعه احیای مجدد مرکز شهر نهاوند که دچار افت شهری شده است مبتنی بر اصول رشد هوشمند پرداخته شود. نوع انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها اسنادی- کتابخانه ای می باشد و جامعه مورد پژوهش محدوده مرکز شهر نهاوند است.
ارزیابی تأثیر قابلیت توسعه فضای سبز با بکارگیری رهیافت پارک های جیبی در ارتقای کیفیت منظر تاریخی شهر(مطالعه موردی: شهر قزوین)
حوزه های تخصصی:
به عنوان یکی از مهمترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این درحالی است که منظر شهری کلیّت شهر را به مثابه یک «متن» آشکار ساخته و امکان «قرائت» و «خوانش» این متن را فراهم می آورد. تصویری روشن از منظر شهر، نقش مهمی در ایجاد احساس امنیّت، افزایش تجربه، حسّ تعلق، حضور در مکان و ... دارد. از سوی دیگر امروزه با توجه به حجم بالای ساخت و سازهای شهری، میزان بهره گیری از الگوهای طبیعی و فضاهای سبز کاهش یافته است. از این رو با توجه به هدف پژوهش که در راستای توسعه توسعه فضای سبز شهری و ارتقای یکفیّت محیط شکل گرفته است؛ بهره گیری از فضای سبز کوچک مقیاس می تواند نقش به سزایی را در ارتقای یک فیّت منظر شهر و خوانایی محیط شهری بازی کند و تأثیر مستقیمی در ادارک شهروندان داشته باشد و سبب گردد اطلاعات بالقوه محیط شهری به درستی به بالفعل تبدیل شوند. در این میان رهیافت پارک های جیبی به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای ارتقای کیفیت منظر شهری مطرح می باشد. ایجاد پارکهای بسیار کوچک یا جیبی ” POCKET PARK “ راه حلی برای جبران بخشی از کمبود فضای سبز در مراکز شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر می باشد. پیشینه مطالعات در خصوص توسعه و بکارگیری این پارک ها در سطح شهر به عنوان فضاهای سبز طراحی شده نشان می دهد که این فضاها می توانند علاوه بر افزایش توزیع عادلانه فضاهای سبز عمومی، به نشانه گذاری محیط شهری کمک نماید. از این رو پژوهش حاضر در ابتدا به دنبال بازشناسی مفهوم منظر شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر، مفهوم و نقش پارک های جیبی در توسعه فضای سبز شهری بوده و سپس با استفاده از معیارها و مؤلفه های اثربخش توسعه پارک های جیبی در ارتقای یکفیّت منظر تاریخی شهر به دنبال امکان سنجی و اولویّت بندی معیارها و سرانجام قابلیّت فضاها برای بهره گیری آنان از پارک های جیبی در راستای بهبود کیفیت منظر می باشد. لازم به ذکر است برای رسیدن به این مهم از روش کمّی- توصیفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شد هاست، چرا که با استفاده از این روش امکان مقایسه دودویی معیارها، زیرمعیارها و گزینه های مورد بررسی فراهم می باشد. سپس با استفاده از طیف 5 مقیاسی لکیرت در امتیازدهی به اولویّت بندی نمونه های مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که هرچه فضا بتواند به طبیعت نزدیکتر شود و از فضای سبز در منظر شهر استفاده نماید، به سوی ارتقای یکفیّت محیط قدم برداشته است. همچنین مقایسه تطبیقی محدوده های مورد مطالعه حاکی از آن است که غنی بودن مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی نسبت به مؤلفه های فیزیکی مکان یابی و طراحی پارکهای جیبی تأثیر بیشتری در قابلیّت بکارگیری فضای سبز دارد.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری در عدم تعادل فضایی میان نواحی شهری ( مطالعه موردی شهر قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر، نابرابری در شرایط سکونت و دسترسی به زیرساخت های فیزیکی و اجتماعی میان نواحی و گروه های شهری را سبب گردیده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نابرابریهای موجود در شهر قائمشهر و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه های برابری مبنا،در تحلیل توزیع خدمات عمومی شهری، نیازمبنا در تحلیل توزیع منابع عمومی شهر مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با شیوه تطبیقی بین نواحی، انجام پذیرفته است. میزان دستیابی به خدمات با استفاده از تحلیل های سیستم اطلاعات جغرافیایی و نحوه تخصیص منابع با روش مقایسه ای، تحلیل گردیده است. نتایج بیانگر نابرابری توزیع در میزان دستیابی ساکنین نواحی به خدمات و نابرابری در میزان تخصیص و تحقق هزینه ها می باشد. به طوریکه نواحی مرکز و غرب شهر از بالاترین سطح دستیابی به خدمات و تخصیص و تحقق هزینه ها درحالیکه نواحی شرقی از پایین ترین سطح دسترسی برخوردار می باشند. نتایج هردو تحلیل بیانگر انطباق نواحی محروم می باشد که نشان دهنده ی تمرکز منابع و خدمات در بعضی نواحی و دوگانگی و بی عدالتی در شهر قائمشهر می باشد که عدم توجه به اصول و معیارهای عدالت فضایی در سیاستگذاریهای مدیریت شهری از مهمترین دلایل این نابرابریها می باشد.
نسبت شهر با جرم و آسیب های اجتماعی (مطالعه ای در رتبه بندی جرایم وآسیب های اجتماعی و اقتصادی شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با رشد فیزیکی و اجتماعی شهرها و تبدیل آنها به مراکز نامتجانس اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میزان جرایم و آسیبها بهویژه در مناطق مرکزی و حاشیهای شهرهای بزرگ افزایشمییابد. میزان جرایم و آسیبهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی شهری با درجه توسعه شهری رابطه دارد و به موازات افزایش جمعیت شهری میزان جرایم و آسیبها نیز افزایشمییابد. هدف اصلی این مقاله شناسایی آسیبها و جرایم شهری و تعین رتبهبندی آن در شهرها است که بهصورت موردی در شهر گرگان به اجرا درآمدهاست. نوشتار حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است که به شیوه پیمایشی اجرا شدهاست. جامعه آماری این پژوهش را سه گروه مدیران اجرایی، نخبگان و شهروندان تشکیلدادهاند. از جامعه آماری مدیران 70 نفر، نخبگان 110نفر و شهروندان 381نفر بهعنوان حجم نمونه انتخابشدند. روش نمونهگیری ترکیبی بوده و از روشهای نمونهگیری هدفمند -برای مدیران- و سهمیهای -برای نخبگان و شهروندان- استفاده شدهاست. ابزار غالب گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود و از مصاحبه نیز بهعنوان ابزار تکمیلی استفاده شده است. تمامی دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار آماری spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشانمیدهد که فقر، بیکاری، مشاغل کاذب، مهاجرت، تکدی و مسکن مهمترین آسیبهای اقتصادی شهر و اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق، کودکان خیابانی، سرقت، مزاحمت خیابانی، وندالیسم و خشونت بهعنوان مهمترین آسیبهای اجتماعی شهر و نیز بدحجابی، قومیتگرایی، تعارضهای فرهنگی و ناهنجاری آموزشی مهمترین آسیبهای فرهنگی شهر و ترافیک، آلودگی و نامناسببودن معابر و خیابانها از مهمترین آسیبهای فیزیکی شهر بودهاند.
بررسی تأثیر عوامل طبیعی در توزیع فضایی مراکز باستانی آذربایجان غربی با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باستانشناسی به عنوان نظامی علمی برای پردازش مدلها و ایجاد قیاس های منطقی و بازسازی محیط طبیعی، وامدار جغرافیاست و به صورت جدایی ناپذیری در بازسازی محیط طبیعی گذشته استقرارهای انسانی با چشم انداز و محیط مرتبط است. از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از نرم افزار GIS و مدل موران نحوه توزیع فضایی مراکز باستانی استان آذربایجان غربی را نسبت به متغییرهای طبیعی شامل ارتفاع، شیب، جهات شیب، شکل زمین، فاصله از رودخانه ها، کاربری اراضی، نوع آب و هوا، دما، تبخیر و بارش را بررسی کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بکارگرفته شده در این پژوهش از نوع کاربردی می باشد. بدین منظور 1408 مرکز باستانی مربوط به دوره های مختلف(پیش از تاریخ، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی) شناسایی و پایگاه اطلاعاتی لازم برای آنها تشکیل گردید و سپس نحوه توزیع فضایی آنها در ارتباط با عوامل طبیعی مورد برسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دسترسی به منابع آب، بارش، آب و هوا، کاربری اراضی و شکل زمین بیشترین تاثیر را در پراکندگی مراکز باستانی داشته اند بطوریکه نتایج حاصل از کاربرد مدل موران بیانگر تغییر توزیع فضایی مراکز باستانی از الگوی تصادفی در دوران پیش از تاریخ ( با z-score 4/0) به الگوی خوشه ای نه چندان قوی در دوره اسلامی (با z-score 04/2) با همبستگی فضایی متوسط می باشد بستر طبیعی مراکز باستانی در دوره های تاریخی و عصر آهن بیشتر نواحی کوهستانی جنوب و جنوب شرقی استان با آب و هوای مرطوب و خیلی مرطوب می باشد این شرایط با وجود دسترسی به مراتع، محیط مناسبی را برای دامداری فراهم می کند. این در صورتی است که در خوشه های مربوط به دوران تاریخی و اسلامی بیشتر در حوزه رودخانه ها و نواحی کوهپایه ای و در ارتباط با اراضی کشاورزی و یا مخلوط اراضی دیم و مرتع پراکنده هستند.
مکان یابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقرار هر عنصر شهری در موقعیت فضایی- کالبدی خاصی از سطح شهر، تابع اصول و قواعد و سازوکار (مکانیسم های) خاصی است که در صورت رعایت شدن به موفقیت و کارایی عملکردی آن عنصر در همان مکان مشخص خواهد انجامید؛ در غیر این صورت چه بسا مشکلاتی بروز کند. ایستگاه های آتش نشانی به عنوان مکانی جهت استقرار تأسیسات و تجهیزات امداد و نجات، از جمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی شهرها ایفا می نمایند. هدف از این مقاله مکان یابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی در کلان شهر مشهد است. در این تحقیق از نتایج سرشماری سال 1385 و اطلاعات حوادث و حریق صورت گرفته در طول 10 سال استفاده شده است. در مجموع از 5 معیار زمان، وضعیت کالبدی شهر، مسائل جمعیتی و اجتماعی، فراوانی و پراکندگی حریق ها، عوامل طبیعی و زیرساختی و دو مدل منطق فازی و روش تحلیل سلسله مراتبی جهت شناسایی پهنه های بهینه ایجاد ایستگاه های جدید استفاده شده است. در این فرایند پس از مشخص شدن معیارها و شاخص های مؤثر، پایگاه داده مرتبط تشکیل شد و سپس با استفاده از مدل منطق فازی لایه های اطلاعات استاندارد شده اند. در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی وزن معیارها و شاخص های هرکدام از آن ها به دست آمده است. جهت تعیین وزن و اهمیت شاخص ها، نظرات 30 نفر از مدیران و کارشناسان خبره آتش نشانی اخذ گردید. سپس لایه ها به تفکیک هر معیار سنجش شده و مجموع آن ها با هم ترکیب شدند. در نهایت 17 پهنه بهینه بعد از سنجش عینی خروجی های به دست آمده مشخص گردید و 28 ایستگاه جدید در آن ها مکان یابی شدند.
بررسی و تحلیل عوامل کلیدی موثر بر توسعه منطقه ای با رویکرد آینده نگاری منطقه ای، مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینده نگاری منطقه ای، نوعی از آینده نگاری است که با تمرکز بر محدوده سرزمینی خاص، در یک قلمرو جغرافیایی زیرملی با هدف اتخاذ تصمیمات معین جهت تحقق آینده مطلوب عملیاتی می گردد. بر این اساس پیاده سازی این رویکرد در چارچوب مفهوم توسعه منطقه ای می تواند کمک قابل توجهی در بروز رسانی ادبیات توسعه در کشور داشته باشد. آذربایجان غربی به عنوان یکی از مناطق دارای ویژگی های خاص و منحصر به فرد جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی؛ طیف گسترده ای از آینده های محتمل را پیش روی خود دارد. هدف عملیاتی این پژوهش شناسایی مؤلفه های کلیدی توسعه منطقه ای و هدف غایی آن ترسیم آینده مطلوب آذربایجان غربی با رویکرد آینده نگاری منطقه ای است. پژوهش حاضر تحقیق کیفی از نوع مطالعه موردی است که با استفاده از برخی مدل های کیفی کمی تحلیل شده است. در این پژوهش با بهره گیری از مطالعات موجود در زمینه توسعه منطقه ای، معیارهای توسعه در شش گروه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، علم و فناوری و سازمان فضایی طبقه بندی شده و بر اساس اسناد فرادست توسعه ای؛ 18 مؤلفه برای توسعه منطقه ای در آذربایجان غربی بازشناسی گردیده است. سپس از طریق توزیع 36 پرسشنامه؛ نظرات گروهی از مدیران ارشد و کارشناسان خبره از نهادهای مختلف مدیریت استان جمع آوری شده است. داده های استخراج شده با تلفیق روش های میانگین و تاپسیس، تحلیل شده و مؤلفه های کلیدی توسعه منطقه ای استخراج گردیده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که سه مؤلفه «کشاورزی»، «شیوه مدیریت» و «زیرساخت های ارتباطی» به عنوان مؤلفه های کلیدی توسعه منطقه ای در آذربایجان غربی؛ تشکیل هشت سناریوی توسعه را داده و در نهایت سناریوی منطبق بر کشاورزی صنعتی، شیوه مدیریت خصوصی و زیرساخت هایی با الگوی شبکه ای؛ با کسب امتیاز بالاتر، ملاک تدوین چشم انداز توسعه منطقه قرار گرفته و بیانیه چشم انداز توسعه منطقه ای آذربایجان غربی دستاورد این پژوهش قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل فضایی نابرابری های اجتماعی در مناطق شهری ارومیه
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل نابرابرهای اجتماعی و سطوح توسعه در مناطق شهری ارومیه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که از مدل های کمی ازجمله از مدل تاپسیس و نرم افزار های رایانه ای برای رتبه بندی مناطق و سطوح توسعه استفاده شده است. بنابر یافته های این پژوهش نظام برخورداری های اجتماعی و ضریب نابرابری در فضای شهری ارومیه بسیار شدید بوده به طوری که منطقه چهار(منطقه مرکزی شهر) و منطقه یک(منطقه سکونت قشر نخبه شهری) مناطق برخوردار، مناطق دو و سه مناطق محروم شناخته شدند. در واقع توسعه مادر شهر ارومیه همانند اکثرمادر شهرهای کشورهای در حال توسعه از نظام دو قطبی بالاشهری وپایین شهری پیروی کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، برای رسیدن به فضای تعادل در سطوح شهر ارومیه، راهبرد پیشرفت توأم با توزیع درآمد و مازاد اجتماعی بویژه تخصیص آن به مناطق کم برخوردار برای حل مسایل رشد و عدالت اجتماعی بهتر می تواند رشد و عدالت را به همراه داشته باشد.
راهبردپژوهی در سایه عوامل کلان محیطی در گردشگری شهری با استفاده از مدل های کمی و کیفی (مطالعه موردی: توسعه گردشگری شهر یزد)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
17 - 33
حوزه های تخصصی:
گردشگری براساس وجود جاذبه های دیدارگر شکل می گیرد و شهرها یکی از مکان های پرجاذبه گردشگری هستند. گردشگری شهری یکی از عوامل مهم توسعه اقتصادی اجتماعی و رفاهی شهر و شهرنشینان است. شهر یزد از جمله شهرهای تاریخی کشور است که ویژگی های لازم برای توسعه گردشگری شهری را دارد. پژوهش حاضر سعی بر این داشت که با استفاده از روش SWOT و PESTLE ضمن بررسی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در بخش گردشگری شهری شهر یزد، بهترین راهبردها را برای مقابله با تهدیدها و بهره گیری از فرصت ها تعیین کند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش های مشاهده مستقیم و مصاحبه و تهیه پرسشنامه انجام گرفته است. در فرایند گردآوری اطلاعات و به خصوص در جمع آوری پرسشنامه، جامعه نمونه در سه سطح مردم، گردشگران، و مسئولان ادارات مرتبط با گردشگری شهری است. جهت نمونه گیری از روش خوشه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در تدوین راهبردهای توسعه گردشگری شهری با تأکید بر عوامل خارجی باید جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، قانونی، و محیط زیستی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر، این عوامل دسته بندی شده و در نهایت با توجه به عوامل داخلی و خارجی راهبردهایی برای توسعه گردشگری شهری یزد از جمله پیش رفتن به سوی دولت الکترونیک و تسهیل خدمات رسانی به گردشگران از طریق ایجاد خدمات الکترونیک، افزایش دادن سرمایه در گردش، و خروج از رکود سرمایه در شهر از طریق تصویب قوانین تضمین سود سرمایه و در نتیجه کاهش تورم ارائه شد.
نقش عوامل طراحی در ارتقای سلامت و پیاده روی ساکنان مطالعه موردی: محله مطهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
27 - 36
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر در زندگی شهری، مانند افزایش استفاده از خودرو های شخصی و به تبع آن احداث پی در پی بزرگراه های شهری و افزایش آلودگی های زیست محیطی موجبات توجه جامعه جهانی به مقوله سلامت شهروندان در سطح شهر و فضاهای عمومی را فراهم نموده است. به گونه ای که امروزه این مفهوم در شهرها و زندگی شهری به دلیل افزایش جمعیت، به مثابه پیش شرط ابعاد سه گانه توسعه پایدار توسط سازمان بهداشت جهانی ، قلمداد شده و به عنوان یکی از ابعاد مهم طراحی و برنامه ریزی شهری مورد توجه است. این مسئله در سطح شهرهای ایران به ویژه کلانشهرهای تهران، مشهد و تبریز در قالب کمبود فعالیت بدنی و بروز انواع بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی نمود یافته است. این مقاله با هدف بررسی ارتباط میان طراحی شهری و پیاده مداری با مقوله های سلامت عمومی و فعالیت بدنی در محله مطهری کلانشهر مشهد، سعی در لزوم برنامه ریزی برای این دیدگاه دارد. روش مورد نظر در جمع آوری و تحلیل داده ها متکی بر روش پیمایشی و همبستگی می باشد. نتایج این مقاله نشان می دهد که رعایت معیارهای اجتماعی _ فرهنگی و فیزیکی _ محیطی در طراحی محله، نقش مهمی در ارتقای پیاده روی و تحرک آن دارد. همچنین عوامل زیباسازی محله، آرام سازی ترافیک، آموزش و اطلاع رسانی به عنوان مهمترین شاخص های تأثیرگذار بر پیاده روی و سلامت عمومی به شمار می روند. در انتها تبیین مدل نحوه ارتباط عوامل محیطی _ فیزیکی و اجتماعی _ فرهنگی با فعالیت بدنی و پیاده روی به عنوان دستاورد اصلی تحقیق قابل ارائه می باشد.
میزان فشردگی و گستردگی توسعه مدیریت شهری از منظر توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، حومه گستری و گسترش افقی شهرها سرعت بالایی گرفته و بحران برنامه ریزی شهری در اکثر نقاط جهان، ابعاد گسترده ای یافته است؛ از این رو، پارادایم توسعه شهری فشرده برای نیل به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی مطرح گردید. در همین راستا، این مقاله درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مقوله تراکم شهری، چگونگی توسعه شهری فشرده و گسترده شهر یزد را تبیین نماید. جامعه آماری تحقیق، شهر یزد و سازمان مسکن و شهرسازی این استان و همچنین حجم نمونه، کل مساحت شهر یزد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات جامع و مفید مرتبط با موضوع تحقیق، از پرسشنامه، بازدید و پایش میدانی استفاده گردید. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، بررسی نقش متغیرها و به دست آوردن نتایج، از نرم افزارهای SPSS و LISREL، مدل تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شد. براساس بررسی های صورت گرفته در سال های 85-1345، مساحت شهر یزد، حدود 19 برابر و جمعیت آن، 5 برابر افزایش یافته است. طی این سال ها، تراکم ناخالص جمعیتی شهر، از 3/131 نفر به 5/34 نفر در هکتار، کاهش یافته است. کاهش شدید تراکم ناخالص جمعیتی، بیانگر گستردگی بیش از حد شهر و خالی ماندن فضاهای زیاد و غیرفعال سطوح شهری در محدوده شهری یزد و در نهایت، توسعه افقی و گسترده شهر یزد می باشد که این امر باعث ناپایداری شهری در توزیع بهینه خدمات و دسترسی به امکانات زندگی برای ساکنان شهر و افزایش هزینه های زیرساختی و اتلاف انرژی شده است.
اولویت بندی تناسب اراضی در فرآیند مکان گزینی فضای سبز شهری با استفاده از فنون تحلیل چند معیاری مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضایسبزشهریازمهمترینکاربریهایشهریاستکهازآنهمانندششهایتنفسیشهرهایادمی کنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری،سلامت، آسایش و زیبایی می باشد، مکان یابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد.بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود.با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکان گزینی فضای سبز شهری در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب منطقه1شهرداری تبریز به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از TOPSIS به عنوان یکی از فنون تحلیل چند معیاری(MADM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی در مکان گزینی فضای سبز شهری مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تاثیرگذار در مکانیابی فضای سبز،اقدام به تهیه نقشه های معیار شده و پس از آن استانداردسازی داده ها و وزن دهی آنها انجام گرفته است.در نقشه نهایی، زمین های منطقه برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز اولویت بندی شده است.بررسی نتایج بکارگیری مدل در محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که پیکسل های معرفی شده در خروجی حاصل از مدل،دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابرایناستفادهازتکنیک های کاربردی مثل تکنیک TOPSIS و توانمندی های GIS می تواند متولیان امور شهریرادر تصمیم گیری بهتر در جهت تخصیص اراضی برای کاربری های مورد نیاز به طور اعم و کاربری فضای سبز به طور اخص یاری رساند.
اخلاق گردشگری مدرن رویکردی انتقادی به ابعاد، اصول و آثار اخلاق گردشگری مدرن
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
47 - 61
حوزه های تخصصی:
گردشگری مدرن در پارادایم مدرنیته شکل گرفته و توسعه یافته است. بنابراین، بسیاری از معضلات مدرنیته دامنگیر این گونه گردشگری نیز است. گردشگری مدرن در جست وجوی سود بیشتر در زمان کمتر و با بازدهی بیشتر است، اما در این میان ممکن است بسیاری از هزینه های پنهان نادیده گرفته شوند. گردشگری مدرن مسائل اخلاقی زیادی را پدید می آورد که عمدتاً در دو زمینه مهم قابل ردیابی و بررسی اند: طبیعت و جامعه. اگر اخلاق را به معنای کانتی آن در نظر بگیریم، بسیاری از تلقی ها و کنش ها در گردشگری مدرن از عقلانیت کافی برخوردار نبوده و به همین دلیل غیر اخلاقی اند. گردشگری مدرن هنوز رویکردی اکتشافی و فاتحانه دارد؛ رویکردی که در سده های گذشته و در دوران استعمار به کشف سرزمین های جدید و دسترسی به منابع بیشتر منتهی می شد. این رویکرد متکی به مفهوم «دیگری» است؛ یعنی گردشگر و سرزمینش با مقصد گردشگری، جامعه، و طبیعت آن تفاوت ماهوی دارد و هریک سرنوشت مستقلی را پیش روی دارند. اما به نظر می رسد بتوان گردشگری مدرن را، در زمینه اخلاق، دوباره تعریف کرد و به نسخه جدیدی از گردشگری دست یافت که پایدار و مسئولانه باشد. همان گونه که در جریان تکامل اجتماعی کشاورزی با نیروی کار بردگان به کنشی غیر اخلاقی بدل شده و مورد سرزنش قرار می گیرد، گردشگری مدرن نیز با آسیب های اجتماعی و زیست محیطی آن با همین وضعیت اخلاقی مواجه خواهد شد. در پژوهش هایی که تاکنون به زبان فارسی انجام شده است چندان ژرفای فلسفی اخلاق گردشگری مورد کنکاش قرار نگرفته و در خصوص اخلاق گردشگری بیشتر به کدهای اخلاقی و باید ها و نباید ها از منظر ایدئولوژی خاص پرداخته شده است. بنابراین، در این مقاله تلاش می شود، هر چند گذرا و مختصر، برخی چالش های فلسفی و سؤالات اساسی اخلاق در گردشگری مطرح شود.
روش تحقیق در این مقاله، هرمنوتیک، تأویلی، و توصیفی است. با مطالعه کتاب ها و مقالات و اخبار مربوط به گردشگری و همچنین بررسی هنجارهای اخلاقی در برخی جوامع مقصد گردشگری به برداشتی کلی دست یافته ایم که با روش قیاسی به تحلیل ماهیت اخلاقی گردشگری مدرن می پردازد. برای سهولت تحقیق، اخلاق گردشگری در دو زمینه اصلی، که عبارت اند از طبیعت و جامعه، بررسی شده است. نتیجه تحقیق به صورت تبیین مسئله و آسیب شناسی اخلاق گردشگری مدرن صورت بندی شده است.
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزه های تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
بررسی تأثیر کاربری اراضی شهری در شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری(مطالعه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل جغرافیایی و فضایی جرایم در حوزه شهرها از گرایش های نوینی است که می کوشد تا این جنبه از مسائل شهری بشر امروز را مورد مطالعه قرار دهد و با تکیه بر ابزار و فناوری های تحلیل جغرافیایی، برای مقابله با ناهنجاری های اجتماعی و پیشگیری از جرم، راهبردها و راهکارهای مناسب ارائه دهد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و هدف، تبیین جغرافیایی جرایم ارتکابی مواد مخدر و سرقت منطقه 17 شهرداری تهران در راستای استفاده کارآمد و مؤثر مدیران انتظامی و امنیتی منطقه مذکور از نتایج آن است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پراکنش جرایم مواد مخدر و سرقت در سطح منطقه 17 شهرداری تهران، به صورت الگوی خوشه ای (کانونی) و مهم ترین کانون های جرایم مورد نظر در میدان های شمشیری، مقدم، ابوذر، حق شناس بزرگراه های نواب، جوانه، ساوه، تقاطع خیابان یافت آباد و بزرگراه ساوه، تقاطع خیابان زرند و قزوین و خیابان های امین الملک، ابوذر و فرخنده ایستگاه های پایانه اتوبوس تندرو یا بی.آر.تی.، بزرگراه نواب و ایستگاه های واقع در راسته خیابان های قزوین، ابوذر و میدان های شمشیری، حق شناس و مقدم و همچنین حوالی خط آهن تهران پارک های فتح المبین، گلناز، گل محمدی، زمزم و مجموعه فضای سبز زمزم قرار دارند. نتیجه آزمون پیرسون بین متغیر کاربری و متغیر درصد جرم نشان داد که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (985/0) با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0، رابطه آماری معناداری بین متغیر نوع کاربری و جرایم ارتکابی در منطقه 17 شهرداری تهران وجود دارد و با افزایش کاربری ها، به ویژه کاربری مسکونی و تجاری و اداری تعداد جرایم افزایش می یابد. همچنین با در نظر گرفتن توزیع جغرافیایی کانون های جرایم مرتبط با مواد مخدر و سرقت در منطقه 17 شهرداری تهران و نحوه قرارگیری مراکز کلانتری نیروی انتظامی، مشخص می شود که در جاهایی که کانون جرم خیز هستند کلانتری ها نیز در آنجا استقرار یافته اند و از لحاظ مکان گزینی در موقعیت خوبی قرار دارند.
تحلیل راهبردی مناطق مرزی مطالعه موردی : شهرهای مرزی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
85 - 98
حوزه های تخصصی:
پدیده قاچاق کالا در کشور ما، علاوه بر آثار سوء اقتصادی به عنوان یک چالش اقتصادی _ اجتماعی با اهمیت است. امروزه این پدیده علاوه بر اینکه به عنوان یک تهدید جدی بر سر راه تجارت آزاد است، هزینه های زیادی نیز بر بدنه اقتصادی کشور تحمیل می کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی راهکارهایی برای کاهش قاچاق کالا در استان کردستان بر پایه ویژگی های اقتصادی _ اجتماعی می باشد. این پژوهش با روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شده است. بر این اساس با استفاده از مدل سوات (SWOT) موقعیّت کنونی شهرهای مرزی استان کردستان، مطالعه و نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدید بررسی شده و در نهایت، راهکارهای رسیدن به اولویت های مبتنی بر جهت گیری های توسعه پایدار شهری ارائه شده است. جامعه آماری مورد بررسی، کارشناسان 11 اداره و سازمان مرتبط با قاچاق کالا در شهرهای مرزی استان کردستان را در بر می گیرد. حجم نمونه، تعداد 55 نفر تعیین شد. نتیجه اینکه، راهکارهای آمایشی برای کاهش قاچاق کالا از طریق بهبود وضعیّت اقتصادی _ اجتماعی مرزنشینان ارائه شد. راهبردهای بهره برداری از منابع معدنی و کشاورزی شهرهای مرزی با استفاده از نیروی کار محلی برای توسعه صادرات، گسترش فعالیت های کشاورزی با استفاده از امکانات طبیعی کشاورزی و نیروهای انسانی بومی شهرهای مرزی برای ایجاد صنایع تبدیلی وابسته به محصولات کشاورزی و ایجاد زمینه مناسب برای بهره مندی از خلاقیت و نوآوری جوانان در کارآفرینی و بنگاه های زود بازده پیشنهاد می شود.
بررسی رشد صنعت گردشگری با استفاده از مدل تاپسیس (مطالعه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری نقش موثری در اشتغال و تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه کشورهای مختلف ایفا می کند، به طوری که این صنعت بالغ بر 11 درصد از سطح اشتغال جهان را پوشش داده است. هدف این مقاله تحلیل وضعیت موجود و دستیابی به روشهای توسعه گردشگری در شهر همدان با موضوع خاص افزایش روزهای اقامت مسافران است. از جمله مشکلاتی که گردشگری همدان با آن مواجه است، فصلی بودن و مدت محدود ماندگاری توریست در همدان است، در صورتیکه بتوان مدت زمان اقامت گردشگران داخلی و خارجی، همچنین بازه زمانی (فصول سرد سال)، توسعه زیر ساخت ها در محورهای گردشگری و مهیا سازی مکان های جاذب گردشگری برای بازدید عموم را افزایش داد، جایگزین مهمی برای رهایی از اقتصاد تک محصولی می باشد و بتبع آن موجب افزایش درآمد منطقه و توسعه اشتغال نمود. در این پژوهش برای اولویت بندی گزینه ها از مدل تاپسیس به عنوان یک روش تصمیم گیری چند شاخصه استفاده شده است. در پایان، نتیجه پژوهش اولویت بندی و رتبه بندی نهایی گزینه ها انجام شد که تپه هگمتانه و گنبد علویان نسبت به سایر گزینه ها در اولویت هستند. نوع پژوهش کمی و کیفی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی است، که با بررسی منابع کتابخانه ایی و مطالعات میدانی انجام گرفته است
تحلیل نقش انعطاف پذیری اکولوژیکی در اکوسیستم های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول اکوسیستم های شهری در مقیاس زمان و مکان حاصل روابط پویای بین عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرآیندهای زیستی-فیزیکی است. انعطاف پذیری اکولوژیکی اکوسیستم های شهری به معنی درجه تحمل پذیری آنها در برابر آشفتگی ها قبل از تغییر و بازسازی در ساختار و عملکرد این سیستم هاست. انفصال و قطعات جداگانه اکولوژیکی، کاهش میزان پوشش، تغییرات در سیستم هیدرولوژیکی، چرخه مواد و یکنواختی در ترکیب گونه ای (هموژنیتی)، اکوسیستم های شهری را محیط های آسیب پذیر معرفی نموده است. سیستم هایی که الگوهای شهر مانند شکل، کاربری و ارتباطات، اثرات گوناگونی بر پویایی اکوسیستم و انعطاف پذیری اکولوژیکی آن گذاشته است. در این مقاله ارتباط الگوهای شهری با عملکرد اکوسیستم در قالب مدلی مفهومی تحلیل شده است. فرض بر این است که انعطاف پذیری در اکوسیستم های شهری تابع فعالیت های انسانی و زیستگاه های طبیعی است که بوسیله فرآیندهای اقتصادی-اجتماعی و بیوفیزیکی در نواحی شهری اداره می شود. مدل تحلیل شده در این مقاله می تواند در برنامه ریزی و مدیریت شهری برای پژوهشگران این حوزه ملاک عمل قرار گیرد.
تحلیلی بر نقش گردشگری مذهبی در توسعه شهری (مطالعه موردی: امام زاده جعفر(ع) یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جاذبه های گردشگری مذهبی (امامزاده ها، زیارتگاه ها) نقش مؤثری در بازسازی حیات شهرها در طول تاریخ و امروز داشته است که همچون یک شبکه گسترده اجتماعی از اعتماد و مشارکت گرفته تا بحث هنجارها و امنیت، اغلب مسائل و مشکلات شهری را پوشش می دهد. هدف از این تحقیق، تبیین مؤلفه های موثر در رونق گردشگری مذهبی امام زاده جعفر (ع) و چگونگی ارتباط آن ها است. بر این اساس، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری زائران امامزاده جعفر (ع) شهر یزد و ساکنین محله مصلی و مسئولان طرح های توسعه حرم و مدیران شهری است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تحلیل شبکه (ANP) و برنامه ریزی استراتژیک (SWOT) استفاده شده است. همچنین برای ارتباط علی و معلولی بین متغیرها، آزمون های آمار استنباطی مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره به کار برده شده است. نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نشان می دهد، شاخص های گردشگری مذهبی با 306/0 بیشترین تاثیر و شاخص های مدیریتی با 081/0 کمترین تاثیر را در توسعه گردشگری مذهبی امامزاده جعفر دارند. همچنین مقادیر بتا از آماره های ضریب رگرسیونی نشان داد که یک واحد تغییر در مولفه های گردشگری، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی به ترتیب به اندازه 012/0، 026/0، 010/0 و 031/0 واحد تغییر در رونق گردشگری مذهبی و شهرنشینی در امامزاده جعفر (ع) ایجاد خواهد کرد. تحلیل برنامه ریزی استراتژیک نیز بدون برنامه عمل کردن امام زاده جعفر (ع) در استفاده از نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف در ارتباط گردشگری مذهبی و رونق شهرنشینی را تائید می کند. در این راستا، پیشنهاداتی چون معرفی گسترده جاذبه های مذهبی امامزاده جعفر (ع) از طریق رسانه ها، توجه به پیوند بافت تاریخی و امامزاده در ساماندهی آن، گسترش مراکز مذهبی مکمل مانند موزه های مذهبی، مکان های همایش ها و آیین های مذهبی در جذب گردشگران مذهبی و پویایی امامزاده جعفر و محله مصلی ارائه شده است.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزه های تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.