فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فرایند توسعه شهری در جهان، کاربری زمین و برنامه ریزی برای پایداری های شهری بوده است. با عنایت به این مهم، پژوهش حاضر، برنامه ریزی کاربری اراضی دوگنبدان را هدف خود قرار داده است. پژوهش از نوع کاربردی- تحلیلی است و با استفاده از شاخص گسترش اراضی و مدل پتانسیلی هنسن سعی شده به مطالعه و برنامه ریزی کاربری اراضی در این شهر پرداخته شود. شاخص گسترش اراضی شهری 53.12 درصد محاسبه شده که نشان دهنده توسعه فیزیکی چشمگیر شهر دوگنبدان است. نتایج مدل هنسن نشان می-دهدکه بیشترین پتانسیل نسبی توسعه به نواحی7 و5 شهری تعلق دارد. در پایان سال1390 که جمعیت شهر دوگنبدان به 107640 (38550 نفر اضافه جمعیتی) می رسد، برای ساخت انواع کاربری به92/1315 هکتار (42/805 در وضع موجود و50/510 هکتار در پایان سال برنامه-ریزی) فضای کالبدی نیاز است.
تصحیح خطای گیرنده دستی GPS با استفاده از یک گیرنده ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هزینه های بالای انواع گیرنده های GPS دارای دقت بالا و عدم دسترسی آسان به آنها، امکان بهره گیری از مزایای تجهیزاتی که نیاز به تعیین دقیق موقعیت جغرافیایی دارند (نظیر کشاورزی دقیق و علوم مرتبط با زمین) را در ایران محدود ساخته است. در این تحقیق، روشی به منظور تصحیح خطای گیرنده های ارزان قیمت غیرتفاضلی مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور آزمون هایی طراحی و اجرا شد. یک گیرنده ثابت، مختصات نقطه ایستگاهی را تعیین کرده و یک گیرنده سیار بر روی مسیر مورد نظر حرکت و مختصات نقاط را در فواصل زمانی مشخص ثبت نمود. پس از پردازش داده ها و مقایسه نقاط گیرنده ثابت با مختصات مرجع، خطا به دست آمد. سپس این خطا بر داده های گیرنده سیار اعمال شد. در پایان مجموع خطای مختصات نقاط ثبت شده در هر آزمایش با مجموع خطای مختصات نقاط تصحیح شده با یکدیگر مقایسه و نتایج ارائه گردید. نتایج نشان داد که استفاده از روش حاضر، سبب تصحیح خطا به اندازه 46 سانتیمتر و کاهش خطا به میزان 15 درصد می گردد.
اشاره: سامانه های تصویربرداری فراطیفی
حوزه های تخصصی:
استفاده از رو ش های فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه برای تهیه ی نقشه ی پوشش اراضی (مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله عوامل مهم در برنامه ریزی و مدیریت شهری، به ویژه در راستای نیل به توسعه ی پایدار در نواحی شهری و استفاده ی بهینه از سرزمین، دسترسی بهنگام از وضعیّت پوشش اراضی برای این مناطق است. داده های سنجش از دور پتانسیل بالایی برای تهیّه ی نقشه های به روز پوشش اراضی شهری دارند. روش های متفاوتی در زمینه ی تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای گزارش شده است که هریک مزایا و معایبی دارند. دو روش طبقه بندی فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، ازجمله روش های طبقه بندی تصاویر هستند که از توانایی بالایی در تفکیک طبقات مختلف پوشش اراضی، به ویژه پیکسل های مختلط برخوردار هستند. هدف از این مطالعه، مقایسه ی توانایی این دو روش طبقه بندی با به کارگیری تصویر سنجنده ی LISS-III سال 1387 در تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی شهر اصفهان است. نخست تصویر با میانگین خطای مربّعات 4/0 پیکسل تصحیح هندسی شد. پس از آن، دو روش طبقه بندی فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه به اجرا درآمد. درنهایت نقشه ی پوشش اراضی منطقه به پنج طبقه ی آب، مناطق مسکونی، اراضی بایر، پوشش گیاهی و جادّه طبقه بندی شد. برای ارزیابی درستی نتایج طبقه بندی، برداشت های زمینی بسیاری با استفاده از GPS انجام گرفت و صحّت کلّی برای روش فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، به ترتیب 88 و 3/93 درصد برآورد شد. این مطالعه نشان داد که روش طبقه بندی شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، نسبت به روش فازی آرت مپ، از توان تفکیک و قابلیّت بیشتری برای تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی در مناطق شهری برخوردار است.
نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز کارون بزرگ با استفاده از مدل AHP درمحیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به موضوع فراوانی و پراکنش زمین لغزشهای بزرگ و وسیع پس از احداث سدهای بزرگ کارون 1 و 2 و 3 در حوضه آبخیز کارون بزرگ میپردازد. با بررسیهای به عمل آمده، عامل اصلی و فراوانی زمین لغزشهای منطقه در احداث سدهای مذکور و تغییرات کاربری اراضی، زه کشی و اضافه شدن انشعابات رودخانهها و کانالهای آبیاری است. از سوی دیگر تغییرات توپوگرافی منطقه به علت جابجایی حجم عظیمی از خاک و سنگ در منطقه به عنوان عاملی دیگر در تشدید زمین لغزشها نقش داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل موثر در زمین لغزشهای منطقه به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش نوین حوضه آبخیز کارون بزرگ است. در این تحقیق، ابتدا پس از بررسی ادبیات پژوهش و مطالعات کتابخانهای، 8 عامل شامل: شیب دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زه کشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی این عوامل در محیط GIS با استفاده از نرم افزارهای 9,3 Arc GIS تهیه شده و وزن کلاسهای هر کدام از عوامل با روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) تعیین گردیدند. آنگاه با تلفیق نقشههای لایههای اطلاعاتی در محیط GIS ، اقدام به تهیه نقشه نهایی در 4 کلاس: خیلی پر خطر، پر خطر، با خطر متوسط و کم خطر صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که نواحی خیلی پرخطر متأثر از عامل زمین شناسی منطقه به عنوان عامل اصلی(سنگ های آهکی، آهک متخلخل، آهک مارنی، مارن آهکی و مارن ) و عوامل تأثیرگذاری همچون، شیب بین 5 تا 30 درصد، بارندگی بیش از 1250میلیمتر، ارتفاع بین 500 تا 2000 متر، فاصله از شبکه زهکشی بین 0 تا 4 کیلومتر عوامل مؤثر در پراکنش زمین لغزشهای منطقه هستند. با مطالعه نقشه نهایی میتوان گفت، نواحی خیلی پرخطر و پرخطر اغلب در مجاورت مراتع و تپه ماهور با حاشیه دامنههای بلند و متوسط ارتفاع در مجاورت روستاها هستند. تغییرات کاربری اراضی و توپوگرافیکی ناشی از احداث سدها و جابجایی خاک در کنار عوامل جانبی همچون، فعالیت دامها و عشایر کوچ رو به منظور دسترسی به مراتع و آب، زراعت آبی در سطوح شیبدار توسط روستاییان کمک فراوانی به تشدید زمین لغزشهای منطقه میکنند. در نتیجه گیری نهایی میتوان گفت که روش AHP به دلیل برخورداری از متغیرهای بیشتر و کلاس بندی اصولی و بدون اعمال نظر مستقیم کارشناسان نسبت به روشها دیگر برتر بوده و از دقت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات میدانی صورت گرفته، مشاهدات تصاویر ماهواره ای ETM+ تأکیدی بر یافته های تحقیق است. که دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل ( AHP ) برای این پروژه است.
طبقه بندی نظارت شده لندفرم های ژئومورفولوژیکی مناطق خشک با استفاده از پارامترهای ژئومورفومتریک (نمونه موردی: منطقه مرنجاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مطالعه لندفرم ها و پراکنش فضایی آنها در ژئومورفولوژی و سایر علوم محیطی، در این مقاله روشی کمّی با استفاده از پارامترهای مورفومتریک حاصل از مدل رقومی ارتفاع برای طبقه بندی لندفرم های مناطق خشک ارائه شده است. پارامترهای ژئومورفومتریک استفاده شده شامل شیب، انحنای پروفیل، انحنای طولی و انحناهای حداقل و حداکثر هستند که برای تشخیص ویژگی های مورفومتریک و شکلی لندفرم ها مناسب اند و تا حد زیادی نیز با فرایندهای ژئومورفولوژیکی سروکار می یابند. نقشه پارامترهای ژئومورفومتریک در ساختار رستری و با استفاده از مدل رقومی ارتفاع SRTM در منطقه کویر مرنجاب به دست آمد و طبقه بندی با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر شباهت (MLC) و نمونه های آموزشی برداشت شده از لندفرم های منطقه مطالعاتی انجام شد. نتایج به دست آمده از این طبقبه بندی، لندفرم های منطقه را در هفت کلاس مخروط افکنه، تپه های ماسه ای مختلط، عرضی و برخان، تیغه سنگی، تپه سنگی و پلایا نشان می دهد؛ به طوری که پلایا بیشترین گسترش را در منطقه دارد. نتایج ارزیابی آماری کلاس های لندفرمی نیز با سه پارامتر حداقل و حداکثر و میانگین ارائه شده است. به علاوه، ارزیابی دقت طبقه بندی با استفاده از نقشه پایه ژئومورفولوژی منطقه مرنجاب انجام گرفته است و نتایج نشان می دهند که دقت کلی طبقه بندی حدود 81 درصد و شاخص کاپا برابر 73/0 است.
پهنه بندی ریزش در مسیر ارتباطی پاوه نودشه با استفاده از روش AHP و Expert Choice در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دسته مخاطرات طبیعی که جان و مال انسان ها را تهدید می کنند، ناپایداری های دامنه ای هستند و ازجمله این دامنه های ناپایدار، می توان به دامنه های مشرف بر مسیر ارتباطی پاوه نودشه اشاره کرد. این دامنه ها شاید در گذشته چندان ناپایدار نبوده اند، اما امروزه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان، تعادل طبیعی خود را از دست داده و درنتیجه ناپایدار شده اند. در این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار Expert Choice 11، به عوامل مؤثّر در ناپایداری این دامنه ها شامل: شیب، لیتولوژی، پوشش گیاهی، گسیختگی سنگی و فاصله از گسل با توجّه به تأثیراتشان وزن داده شد و درنهایت، لایه های اطلاعاتی تهیّه و در محیط GIS نقشه ی پهنه بندی ریزش آنها تهیّه شده است. ازجمله عواملی انسانی که سبب ناپایداری این دامنه ها شده است، می توان به تغییر در کاربری اراضی، کاهش پوشش گیاهی، تغییر در هندسه ی شیب دامنه ها و زیربری دامنه ها و احداث راه های ارتباطی روی این دامنه ها، اشاره کرد که سبب شده است این دامنه ها ناپایدار شده و تعادل طبیعی خود را از دست بدهند، به گونه ای که در بیشتر طول مسیر شاهد ریزش دامنه هستیم.
پژوهشی آماری پیرامون تحلیل نوسانات و پیش بینی سری زمانی دماهای فرین بالای تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دادههای بیشینه سالانه دماهای روزانه ایستگاه سینوپتیک مهرآباد تهران طی بازه آماری 1951 تا 2010 میلادی به مدت 60 سال مورد تحلیل قرار داده شده است. از روش تحلیل رگرسیون و آماره من- کندال برای آزمون معناداری روندهای تغییرات سریهای دمایی استفاده شده است. با توجه به متوسط دماهای فرین بیشینه بلندمدت و مقایسه آن با متوسط 6 دهه موجود در سری آماری معلوم شد که دمای 3 دهه 50، 80 و 90 پایینتر از متوسط بلندمدت 60 ساله و در عوض دمای سه دهه 60 ، 70 و دهه اول قرن 21 بالاتر از حد متوسط بلندمدت قرار داشتهاند. در این ارتباط دهه 80 سردترین دهه و دهه اول قرن 21 با توجه به کمینه و دامنه بالاتر از دهههای 60 و 70 گرمترین دهههای ایستگاه مهرآباد تهران هستند. نتایج کلی این تحقیق مبین وجود نوسانات فصلی در سری دماهای فرین حداکثر تهران است که روند این نوسانات معنادار نیستند. روند تغییرات دماهای فرین حداکثر تهران مثبت بوده که این امر به معنا افزایش شدت گرمای تابستان میباشد.
نتایج حاصل از پیشبینی دماهای فرین بیشینه تهران نشان میدهد که دمای فرین حداکثر تهران در سال های 2018 به بیش از 25/43 درجه سانتیگراد صعود خواهد کرد. نتایج نیکویی برازش مدل نشان داد که مدل هالت- وینترز مدل خوبی برای پیشبینی آتی دماهای فرین حداکثر تهران میباشد.
تحلیل سینوپتیک بارش های رعد و برقی 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمار هواشناسی نشان میدهد که به هنگام وقوع بارشهای تندری پدیدههای اقلیمی فرعی خطرناکی مثل تگرگ، رگبارهای سنگین و سیلآسا، بادهای شدید و صاعقه پدیدة غالب اقلیمی تبریز هستند. مخاطرات اقلیمی یاد شده به عنوان بخشی از ماهیّت اقلیم تبریز و کل منطقه شمال غرب ایران هر ساله خسارات فراوان اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی را متوجه مردم بویژه کشاورزان و دامداران میکنند.
بـرای مطالعه سینوپتیک بارشهای رعد و بـرقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز از دادههای جو بالای موجود در مرکز ملی پیشبینیهای محیطی استفاده شده و با روشهای محاسباتی و ترسیمی وضعیت جو به هنگام وقوع بارشهای رعد و برقی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیلهای سینوپتیک نشان داد که عوامل مؤثر بر وقوع بارشهای رعد و برقی تبریز در روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 وقوع بلوکینگ و پیچانه در ترازهای 500، 600 و 700 هکتوپاسکال، ناپایداری و همرفت شدید هوا در تمام سطوح جوی از 1000 تا 500 هکتوپاسکال و تاوایی مثبت یا سیکلونی در ترازهای جوی 500، 600، 700 و 850 هکتو پاسکال هستند. نقشههای وزش رطوبتی نشان دادند که منبع تأمین رطوبت بارشهای رعد و برقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز و منطقه شمال غرب ایران در در ترازهای 1000، 925 و 850 دریای خزر و در ترازهای 700، 600 و 500 هکتوپاسکال دریاهای مدیترانه و دریای سیاه هستند.
تعیین الگوی فضایی بهینة استقرار مراکز خدمات روستایی با رویکرد تناسب اراضی به روش AHP (مطالعه موردی: بخش دهدز، شهرستان ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عدم توزیع فضایی نامناسب خدمات روستایی در مناطق مختلف مشکلات عدیده ای را بوجود می آورد، که از جمله می توان به عدم سازگاری و توزیع ناعادلانه خدمات با توجه به ظرفیت های موجود اشاره کرد. منطقه مورد مطالعه در این تحقیق بخش دهدز شهرستان ایذه در استان خوزستان می باشد. هدف مقاله حاضر این است که با استفاده از داده های مکانی موجود از جمله لایه های ارتفاع، شیب، راه ارتباطی، تراکم جمعیت و... مکان یابی بهینه و مطلوب از مراکز خدمات روستایی برای بخش دهدز شهرستان ایذه بصورت پهنه تهیه و ارائه دهد. برای انجام پژوهش، از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP )، یعنی بصورت مقایسه زوجی و مبتنی بر وزن دهی معیارها در سیستم اطلاعات جغرافیایی شده است. در نهایت الگوی فضایی مناسب برای منطقه مورد مطالعه در زمینه مراکز خدمات روستایی بدست آمد. نتایج نشان داد که پهنه های انتخاب شده دارای وضعیت مطلوبی هستند؛ بگونه ای که 22 روستا در حدود39/168 کیلومتر مربع از مساحت محدوده مورد مطالعه، بعنوان مراکز خدمات روستایی کاملاً مناسب هستند؛ دیگر پهنه ها یعنی طبقه مناسب، با مساحت 64/211 کیلومتر مربع و 23 روستا، طبقه نسبتاً مناسب با مساحت 74/157 کیلومتر مربع و 20 روستا، طبقه نامناسب با مساحت 05/416 کیلومتر مربع و با 38 روستا و همچنین طبقه کاملاً نامناسب منطقه با مساحت 42/463 کیلومتر مربع و واقع شدن 31روستا دارای درجات اهمیت متفاوتی برای مکان یابی هستند. پیشنهاد می شود، که برنامه ریزان نگاه ویژه ای به ایجاد یک سایت اسکان برای روستاهای کم جمعیت و دورافتاده در محدوده مورد مطالعه داشته باشند.
کارایی روش تصمیم گیری چندمعیاره در مکان یابی پخش سیلاب مطالعه موردی: دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهار سیلاب و استفاده بهینه از آن و تغذیه مصنوعی آبخوان ها از مهم ترین اهداف مورد نظر در سامانه های پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک است. هدف از انجام این مطالعه نیز انتخاب بهترین مکان های پخش سیلاب در دشت کاشان با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش تحلیل سلسله مراتبی است. برای انجام این مطالعه ابتدا این 8 پارامتر به منظور مکان یابی عرضه های مناسب پخش سیلاب انتخاب شدند: شیب زمین، کاربری اراضی، حجم رواناب، واحدهای کواترنر، ضخامت ناحیه غیراشباع آبرفت، ضریب نفوذپذیری، ضریب ذخیره و کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی. سپس با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه های مربوط به هر کدام از پارامترها تهیه شدند. در مرحله بعد، با استفاده از روش AHP، اهمیت عوامل مختلف در مکان یابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی وزن نسبی معیارها نشان داد که فاکتور حجم رواناب با دارا بودن وزنی معادل 37 درصد مهم ترین عامل به شمار می آید. پارامترهایی چون واحدهای کواترنر، شیب، ضخامت غیراشباع لایه آبخوان، نفوذپذیری، ضریب ذخیره، کیفیت آب و کاربری اراضی به ترتیب با وزن های نسبی 23/0، 16/0.، 094/0، 061/0، 039/0، 025/0، 018/0 اولویت های دوم تا هشتم را دارند. سرانجام نیز با توجه به نقشه پهنه بندی نهایی پخش سیلاب، سه اولویت برای مکان های آن در دشت کاشان تعیین شد. نتایج حاصل از بررسی آنالیز حساسیت با استفاده از روش های عملکرد و دینامیک نشان داد که در دامنه (10-) تا (10+) درصد تغییرپذیری در وزن معیارها، تغییرات چندان محسوسی در اولویت معیارها و زیرمعیارها رخ نداده است و حساسیت پذیری ها زیاد نیست. به بیان دیگر، با تغییرپذیری مذکور می توان گفت که تغییرپذیری در اولویت مکان های نهایی رخ نداده است، این یافته حاکی از اهمیت معیار رواناب با توجه به دامنه ذکر شده، در مقایسه با دیگر معیارها در انتخاب مکان های مناسب پخش سیلاب در دشت کاشان است؛ و بعد از آن معیارهای واحدهای کواترنر و شیب نقش تعیین کننده ای در این زمینه دارند.
کاربرد منطق بولین و وزندهی افزودنی ساده در مکانیابی ژئومورفولوژیکی دفن مواد زاید شهری (مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی مسائل زیست محیطی و در رأس آن پسماندهای شهری که عمده آنها از مناطق سکونتگاهی عظیم انسانی سرچشمه می گیرد، باعث ایجاد مزاحمت، منظره ناخوشایند، مخاطرات محیطی و نارضایتی مردم شده است. شهر سقز با جمعیتی معادل 140 هزار نفر، یکی از بزرگترین شهرهای استان کردستان می باشد که در نتیجه افزایش جمعیت، مصرف گرایی و تغییر عادات غذایی مردم، افزایش مصرف مواد بسته بندی شده در چند دهه ی اخیر به همراه تقلید الگوی مصرفی مردم باعث افزایش حجم زباله ی تولید شده در این شهر شده است. با وجود این مشکل، هنوز شیوه مناسبی جهت دفع مواد زاید شهر سقز وجود ندارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کاربرد دانش ژئومورفولوژی در مکانیابی مناسب برای دفن مواد زاید شهری است. به همین منظور، در مرحله اول، عوامل موثر در مکانیابی محل دفن مواد زاید شهر سقز در نظر گرفته شد و در نهایت با رقومی کردن و وزندهی 13 لایه بر اساس استانداردهای موجود که عبارتند از: شیب، فرسایش، گسل، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، چاهها، منطقه حفاظت شده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و وارد کردن لایه های مذکور به محیط نرم افزارهای IDRISI وArc GIS و تشکیل پایگاه های اطلاعاتی ویژه دفن زباله های شهری و شهری و اجرا مدلهای مختلف تصمیم گیری چند معیاره تحلیلی نظیر منطق بولین و وزندهی افزودنی ساده بر لایه های موجود است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که روش بولین با انتخاب یک مکان در مرحله اولیه و نهایی در جنوب شهر سقز از دقت پایینی برخوردار است ولی مدل وزندهی افزودنی ساده در مرحله اولیه با انتخاب چهار مکان و در نهایت با انتخاب مکان نهایی جهت دفن مواد زاید در جنوب شهر سقز، قدرت تصمیم گیری بیشتری را در امر مکانیابی محل دفن با تفاوتهایی لحاظ می کند. در نهایت با همپوشانی و از مجموع اشتراک این مدلها در محیط Arc GIS، مکان نهایی دفن زباله شهر سقز با مساحت 74 هکتار مساحت و پذیرش 130 تن زباله در هر روز به مدت 20 سال به عنوان مکان پیشنهادی و نهایی دفن زباله شهر سقز انتخاب شد.
تغییر پذیری سالانه آماره های بارش روزانه زنجان طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر پذیری عناصر اقلیمی علاوه بر بررسی میانگین و تغییرات آن ، به وسیله آماره هایی نظیر انحراف معیار، ضریب تغییرات و ... قابل برآورد است. در ادبیات اقلیم شناسی ایران ، توجه به تغییرپذیری میانگین عناصر اقلیمی، در کانون توجه تحقیقات دهه های اخیر بوده است. درحالی که اندیشمندان اقلیم پژوه جهان، تمایل بیش تری بر مطالعه مشخصات تغییرپذیری و نیز توزیع فراوانی میانگین این عناصر دارند. دراین تحقیق ضمن ارائه یک الگوی بهینه برای مطالعه مشخصات و روند تغییرپذیری، مشخصات نسبی و مطلق تغییرپذیری و نیز مشخصات توزیع فراوانی بارش روزانه شهر زنجان برای دوره آماری 1961-2006 مورد تحلیل قرار گرفت. هرچند بین بارش و مشخصات مزبور رابطه معنی داری وجود دارد اما علی رغم تغییر محدود در میزان بارش، مشخصات توزیع فراوانی بارش کاسته نشده است. این امر بدین معنی است که بارش از سهم تمامی روزها کاسته شده است. ازاین رو در بررسی کلی بارش درطی دوره آماری مورد بررسی، توزیع فراوانی بارش تغییر قابل توجه و معنی داری متحمل نشده است.
Explanation of the Structural and Functional Characteristics of Geographical Buffer Spaces(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Some geographical areas, in order to prevent the possibility of direct contact and conflict between rival powers, often by mutual or unilateral agreements, function as buffer spaces. These powers are then committed not to trespass on any spaces or take control of them. Buffers as geographical phenomena are as old as mankind, but there have been no academic studies on the subject so far, and only some brief scientific definitions of ""buffer states"" have been proposed by scientists without dealing with their nature, features and usages. On the other hand, ""buffer geographical space"" was first used by the authors of this study without prior inclusion in geographical, political and international studies.
Rivalry of two powers and existence of a weak space between them with strategic importance for them shifts their attention to this space and a rivalry emerges between them in controlling and maintaining it. Also, such spaces are zones for the incidence of overt and covert rivalries between these powers. Problems that countries, like Lebanon, Iran, Iraq, Korea, Afghanistan and Cambodia in Asia, Poland and Belgium in Europe, Uruguay, Nicaragua, in Central America in the twentieth century, have faced or sometimes they still face. Current study, based on descriptive – analytical method, seeks to understand and explain the nature and structural-functional characteristics of buffer spaces
تحلیلی بر وضعیت مسکن در استان لرستان با استفاده از مدل های تحلیل عاملی (تاکسونومی عددی و ویلیامسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن عنصر اصلی جامعه پذیری افراد نسبت به جهان و مملو از ارزش های سمبلیک به عنوان نشانه منزلت و ترجمان زندگی و مهم ترین کاربری کمی و کیفی شهری محسوب می گردد و کمیت و کیفیت آن گویای وضعیت اجتماعی- اقتصادی شهر و بسیاری از واقعیت های جامعه است. مسکن یکی از شاخص های تعیین کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی است و به عنوان جزء لاینفک توسعه اقتصاد ملی مطرح می باشد. هدف این مقاله ارائه تصویری از وضعیت مسکن و تعیین نیازهای سکونتی استان لرستان و رتبه بندی شهرستان های استان از نظر وضعیت کمی و کیفی مسکن جهت اولویت بندی برای برنامه ریزی مسکن در سطح این استان می باشد. نوع تحقیق بنیادی-کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های کمی است. متغیر های مورد بررسی در این مقاله، مشتمل بر برآورد سری زمانی موجود مسکن، برآورد و مقایسه تطبیقی نرخ تخریب، رتبه بندی شهرستان ها بر اساس شاخص های ترکیبی مسکن، محاسبه شاخص شکاف درون منطقه ای و تعیین نقاط بحرانی استان از نظر شاخص های مسکن است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان نرخ تخریب مسکن در استان لرستان 7/2 درصد، درمناطق شهری 4/2 درصد و در مناطق روستایی 2/3 درصد است. همچنین در بین شهرهای مورد مطالعه دلفان، کوهدشت، سلسله و پل دختر دارای بدترین وضعیت مسکن و خرم آباد و بروجرد دارای بهترین وضعیت مسکن در استان لرستان می باشند
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای در منطقة یک شهر تبریز با استفاده از مدل تحلیل چندمعیارة فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی میزان آسیب پذیری، برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش خطر قبل از وقوع زلزله، امری ضروری است. با توجه به واقع شدن شهر تبریز در جایگاه پهنه بندی با خطر نسبی بالا، وقوع یک زلزلة بزرگ در این شهر خسارت ها و تلفات زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ این میزان آسیب لزوم کسب آمادگی های لازم جهت مقابله با بحران ناشی از زلزله را آشکارتر می کند. در مقالة حاضر، برای ارزیابی میزان آسیب پذیری (خسارت ها و تلفات) در برابر زلزله در منطقة یک شهرداری تبریز، نقشة عوامل انسانی، کالبدی و تأسیسات و امکانات حیاتی تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه از طریق تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل ارزیابی چندمتغیرة فضایی (SMCE) تولید شده است؛ همچنین با ارائة وزن های درون گروهی و بین گروهی شاخص های مؤثر بر آسیب پذیریِ ناشی از زلزله، درجات آسیب پذیری مناطق مختلف مشخص شده است. بر اساس نقشة آسیب نهایی، بخش های شمالی و شرقی منطقة یک به عنوان محدوده های بحرانی از نظر میزان آسیب پذیر بودن در برابر زلزلة احتمالی شناخته شده اند. نزدیکی به گسل، افزایش شیب زمین، فرسودگی بافت ساختمان ها و عدم دسترسی مناسب به شبکة معابر شهری به ترتیب از عوامل مهم افزایش آسیب های ناشی از زلزله در این
سنجش و ارزیابی ظرفیت زیست اجتماعی محلات در شهرهای کوچک با مدل ELECTRE (مطالعه موردی شهر درق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله به عنوان حیاتی ترین سلول در کالبد شهر، از پیوند و انسجام عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و محیطی هویت یافته که در اکثر مواقع توجه به عنصر پذیرش و قابلیت زندگی اجتماعی در آن با پرداختن محدود به عوامل اقتصادی و محیطی مورد غفلت قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر ارزیابی ظرفیت زیست اجتماعی محلات در شهرهای کوچک است و بر این اساس روش تحقیق تحلیلی- پیمایشی و مبتنی بر منابع اسنادی و پرسشنامه ای است. داده ها و اطلاعات نیز شامل شاخص ها و معیارهای مرتبط با سنجش قابلیت و ظرفیت زندگی اجتماعی در محلات شهر درق همچون پویایی و سرزندگی، امنیت، مشارکت، هویت و تعلق مکانی، تنوع و گوناگونی اجتماعی و افزایش تراکم با مدل ELECTRE است. با توجه به هدف تحقیق که سنجش و ارزیابی و انتخاب محله برتر است چهار محله از چهار بافت شهر مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نیز رتبه بندی گزینه ها را به صورت نشان می دهد که نمایانگر برتری محله قدیمی بر سایر محلات است و این امر به شاخص پویایی و سرزندگی به عنوان ماحصلی از ارتباط نزدیک همسایگان و البته تعلق مکانی، مشارکت ساکنین در امور مربوط به محله و تن وع و گوناگونی اجتماعی در ساختار این مح له بر می گردد.
توسعه ی یک مدل توصیفی دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دومرحلهای (مطالعه ی موردی: منطقه ی 10 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دسترسی فضایی از مفاهیم اصلی در ادبیّات برنامه ریزی حمل ونقل و جغرافیا، به ویژه در ابعاد اجتماعی، ازجمله عدالت است. در مقاله ی پیش رو، مفهوم دسترسی مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل توصیفی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دو مرحله ای، برای تحلیل دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی در منطقه ی 10 شهرداری اصفهان ارائه می شود. هدف این مقاله، تحلیل کمّی برابری (یا نابرابری) فضایی حوزه های آماری مختلف، از نظر دسترسی به خدمات درمان عمومی با استفاده از مدل های ریاضی است. روش پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی و داده های این تحلیل شامل اطلاعات جغرافیایی مکان و فراوانی نیروهای مراکز خدماتی در منطقه، داده های جمعیّتی حوزه ها و شبکه ی معابر در منطقه است که به واسطه ی رویکرد تحلیل توزیع فضایی، از ابزار تحلیل گر شبکه ی نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این منطقه از نظر استاندارد تعداد نیرو از وضعیّت به نسبت مناسبی برخوردار است. با این وجود، توزیع فضایی نامناسب این نیروها در سطح منطقه، به ایجاد نابرابری بین حوزه ها در دسترسی به این خدمات منجر شده است. مقادیر به دست آمده برای میانگین و انحراف معیار دسترسی (00461/0 و 000655/0)، حاکی از اختلاف قابل توجّه دسترسی فضایی به خدمات بین حوزه هاست، به گونه ای که دسترسی حدود 68 درصد از حوزه ها، پایین تر از میانگین منطقه است که گویای عدم وجود فرصت برابر برای شهروندان است. حوزه های آماری واقع در شرق منطقه، نسبت به حوزه های غربی، دسترسی ضعیف تری به خدمات دارند. نتیجه ی دیگر اینکه وضعیّت دسترسی در حوزه های غربی، همگن تر از حوزه های شرقی است. از روش مورد استفاده در این مقاله، می توان برای بررسی دسترسی فضایی به انواع مختلف خدمات و چگونگی توزیع جغرافیایی آن، به شکل ریاضی و کمّی برای شناخت وضع موجود و برنامه ریزی برای رفع کاستی های احتمالی بهره برد.