فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
سازه های دریایی، مانند بندرها، نقش بسیار مهمی در شدت فرسایش پذیری مناطق ساحلی دارند و تأثیر مشترک آنها، با نوسانات سطح تراز آب دریا، سبب جابه جایی خطوط ساحلی پیرامون بندرها می شود. ارزیابی و مقایسه شدت جابه جایی خطوط ساحلی و شدت فرسایش پذیری سواحل جنوبی دریای خزر در محدوده بندرهای اصلی شمال ایران (امیرآباد، فریدونکنار، نوشهر، انزلی و آستارا) هدف اصلی این پژوهش است. وضعیت مورفولوژی سواحل، به لحاظ ویژگی های فرسایشی و رسوب گذاری و تنوع لندفرم های ساحلی، ازطریق تصاویر ماهواره ای لندست مطالعه شد. به منظور بررسی میزان تغییرات خطوط ساحلی در بنادر مورد مطالعه طی سال های 1374 تا 1400، تغییرات ابجادشده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از نرم افزار آنالیز رقومی خطوط ساحلی (DSAS) محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که رفتار خطوط سواحل جنوبی دریای خزر در مقابل ساخت سازه های بندری و نوسانات سطح تراز آب این دریا متفاوت بوده است و بیشترین میزان جابه جایی خط ساحل و مقدار رسوب گذاری و فرسایش پذیری، به ترتیب، به ناحیه ساحلی بندر امیرآباد و آستارا تعلق دارد. سواحل مشرف به بندرهای نوشهر و انزلی رسوب گذاری مناسبی داشته اند و میزان فرسایش پذیری در ساحل فریدونکنار بسیار اندک بوده است. بنادر شمال کشور ایران، همراه با نوسانات سطح تراز آب دریای خزر، در مناطق ساحلی پیرامون تأثیر مستقیم می گذارند و مدیریت منابع رسوبی متمرکز در سواحل راهکاری مطمئن برای کاهش میزان فرسایش و استفاده از منابع ماسه ای در سواحل آسیب دیده است.
تلفیق اطلاعات طیفی و مکانی به منظور تفکیک محصولات کشاورزی با استفاده از تصاویر چند زمانه سنتینل 2 (مطالعه موردی: شهرستان قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کاربردهای تصاویر ماهواره ای، در پایش و مدیریت زمین های کشاورزی، رو به گسترش است. با توجه به قدرت تفکیک مکانی، طیفی و زمانی بالای تصاویر سنتینل 2، در این مطالعه، در کشاورزی دقیق در شهرستان قروه از این تصاویر استفاده شده است. ابتدا با توجه به تقویم زراعی محصولات متفاوت آن منطقه، تصاویر سری زمانی جمع آوری شد. در روش پیشنهادی، نخست، فضای ویژگی طیفی براساس بازتاب طیفی باندها و همچنین شاخص های گیاهی، ایجاد شد. ابعاد فضای ویژگی طیفی، با استفاده از روش آنالیز مؤلفه های اصلی، کاهش یافت. سپس چهار طبقه بندی کننده قدرتمند ماشین های بردار پشتیبان، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه، نزدیک ترین k همسایه و جنگل های تصادفی نقشه طبقه بندی از اطلاعات طیفی تولید کردند. در ادامه، مکانی با هدف تعیین مرز مزارع، اطلاعات استخراج شد. برای این منظور، از شناسایی لبه ها در سری زمانی تصاویر سنتینل 2 استفاده شد. در نهایت، نقشه طبقه بندی نهایی، با تلفیق اطلاعات مکانی و ادغام نتایج طبقه بندی کننده ها ایجاد شد. نتایج به دست آمده نشان داد که دقت طبقه بندی کننده های نزدیک ترین k همسایه، ماشین های بردار پشتیبان، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه و جنگل های تصادفی روی فضای ویژگی طیفی اولیه، به ترتیب 78/77%، 16/79%، 41/76% و 89/76% است. با استفاده از روش پیشنهادی، دقت طبقه بندی به 72/94% افزایش پیدا کرد که حاکی از توانایی آن در منطقه مورد مطالعه است.
تحلیل روند تغییرات منابع آب و عوامل مؤثر در آن در حوضه آبریز فلات مرکزی ایران با استفاده از محصولات ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز فلات مرکزی ایران، به دلیل تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آب دردسترس ازیک سو و افزایش جمعیت و به تبع آن، افزایش تقاضا ازسوی دیگر، با بحران شدید آب مواجه است. دانش سنجش از دور و دردسترس بودن محصولات متعدد ماهواره ای امکان پایش روند تغییرات پارامترهای گوناگون محیطی، به ویژه منابع آب سطحی و زیرزمینی را با دقت مناسب فراهم آورده است. بدین منظور، با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین، شانزده محصول ماهواره ای شامل پارامترهای محیطی متفاوت، همچون بارش، دما، تبخیر و تعرق، رطوبت خاک، رواناب، ضخامت آب معادل (GRACE)، شاخص پوشش گیاهی و مساحت پیکره های آبی، در بازه زمانی سال های 2000 تا 2022، دریافت و آماده سازی شد. سپس با استفاده از آزمون ناپارامتریک من کندال و تخمین گر شیب سن، روند تغییرات این پارامترها بررسی شد. با توجه به نتایج حاصل، تغییرات گرانش زمین که از نشانگرهای سطح آب زیرزمینی است و نیز مساحت پیکره های آبی که بیانگر منابع آب سطحی است و رطوبت خاک، روندی کاهشی و معنی دار را نشان داد؛ درحالی که دمای حداکثر، دمای حداقل و تبخیر و تعرق پتانسیل و شاخص NDVI بیانگر روند افزایشی معنی داری بود. به رغم کاهش مساحت پیکره های آبی، شاخص پوشش گیاهی افزایش یافته است که افزایش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی را نشان می دهد و روند کاهشی محصول ماهواره GRACE نیز مؤید این واقعیت است. بررسی ضرایب همبستگی بین پارامترهای دارای روند معنی دار نیز نشان داد بین GRACE و پارامترهای NDVI، دمای حداقل، دمای حداکثر، رطوبت خاک و مساحت پیکره های آبی، همبستگی معنی داری وجود دارد.
نقش تاب آوری اجتماعی در کاهش آسیب های ناشی از عوامل طبیعی متاثر از مناطق کویری (مطالعه موردی گردو غبار در شهرستان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
68 - 87
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی واقعیتی است که امروزه بخش قابل توجهی از مناطق جنوبی شهرستان سمنان را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به اینکه در برخی مواقع، پیشگیرى از وقوع این مخاطرات طبیعی میسر نمی باشد، لذا بررسی میزان تاب آوری در برابر بلایای طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار است.هدف پژوهش حاضر نقش تاب آوری اجتماعی در کاهش آسیب های ناشی از عوامل طبیعی (گرد وغبار)متاثر از مناطق کویری ، شهرستان سمنان می باشد.پژوهش حاضر ازحیث هدف کاربردی و از توع تحلیلی-توصیفی می باشد. این پژوهش با استفاده از مدل فازی به دنبال ارزیابی میزان تاب آوری ساکنین جنوبی شهرستان سمنان در برابر گرد وغبار می باشد، در این راستا تعداد 40 پرسشنامه در اختیار کارشناسان و متخصصان قرار گرفت که پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ و روایی آن توسط متخصصان جغرافیا و برنامه ریزی شهری و علوم اجتماعی تایید شد.سوالات مشتمل بودند بر ابعادچهارگانه (کالبدی،اجتماعی، اقتصادی و نهادی) که توسط کارشناسان پاسخ داده شد.یافته ها: حاکی از آن است که: سوال اصلی پژوهش درسطح معنی داری رد شده است.و بیشترین میزان تاب آوری در بعداجتماعی،اقتصادی ونهادی،میزان تاب آوری ازمیانگین فرضی به گونه ای معنادار بزرگتر است که سه سوال فرعی پژوهش مورد تایید قرار گرفتند.با توجه به یافته های تحقیق بین میزان تاب آوری و مولفه های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی،و نهادی رابطه معناداری وجود ندارد. با این توضیح که هرچه میزان هر یک از مولفه ها پایین تر باشد میزان تاب آوری نیز کاهش پیدا می کند نتایج تحلیل ها و آزمون های آماری نشان می دهند وضعیت تاب آوری شهرسمنان چندان مطلوب نیست و تاب آوری گرایش به سمت آسیب پذیری دارد.همچنین مقادیر تاب آوری شهر سمنان با استانداردها فاصله دارد.
ارائه الگو و راهبردهای مطلوب برای توسعه فضاهای ورزشی استان سمنان با بهره گیری از لجستیک معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
22 - 37
حوزه های تخصصی:
عدم وجود لجستیک معکوس در ورزش سبب شده است تا آثار بسیار مخربی در محیط زیست به واسطه ورزش و رویدادهای ورزشی در سطح استان سمنان بوجود آید. هدف از پژوهش حاضر ارائه الگو و راهبردهای مطلوب برای توسعه فضاهای ورزشی استان سمنان با بهره گیری از لجستیک معکوس می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته اکتشافی می باشد. از 180 نفر خبرگان 120 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به سوالات پرسشنامه ایی شامل: شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده اصلی، راهبردهای توسعه، پیامدهای توسعه که در بخش کیفی توسط خبرگان تایید و روایی و پایایی آن مورد تایید بود به روش نمونه گیری در دسترس پاسخ دادند. برای توصیف وضعیت فضاهای ورزشی استان سمنان از نرم افزار GIS استفاده شد و برای بررسی و تحلیل مدل اندازه گیری از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. . یافته ها نشان داد شهرستان شاهرود از لحاظ فضای ورزشی در وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر شهرستانهای استان قرار دارد. در بین راهبردهای شناسایی شده، سیاست گذاری در ورزش استان مبتنی بر اهداف زیست محیطی باید در بالاترین اولویت قرار گیرد نظارت بر حسن انجام فعالیت های لجستیک معکوس در ورزش استان با تاکید بر اصول زیست محیطی و راهبرد تامین منابع مالی مورد نیاز جهت انجام اقدامات لجستیک معکوس در بدنه ورزش استان اولویت عملیاتی شدن دارند. و در نهایت آموزش و توانمندسازی نیروهای انسانی متخصص در ورزش استان در راستای اهداف زیست محیطی تا مسیر توسعه لجستیک معکوس ورزش استان را هموار سازد. همچنین نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل توسعه لجستیک معکوس در ورزش استان بود. بنابراین ضرورت دارد خط مشی های توسعه فضاهای ورزشی در استان توسط سازمان های متولی، شناسایی و تحلیل شده باشد.
برآورد شاخص سطح برگ محصول ذرت با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص سطح برگ استخراج شده (LAI) از تصاویر سنجش از دور پارامتر مهمی، به منظور مدل سازی مکانی تولید پوشش گیاهی، محسوب می شود. معمولاً شاخص های پوشش گیاهی که با بازتاب طول موج های قرمز و مادون قرمز نزدیک محاسبه می شوند، در برآورد LAI با استفاده از روش های آماری، به کار می روند اما بسیاری از این شاخص ها در مقادیر متفاوت LAI به اشباع می رسند. برای رفع این محدودیت، بازتاب محدوده لبه قرمز استفاده شده است؛ بنابراین، باید قابلیت شاخص های متفاوت پوشش گیاهی استخراج شده از داده های سنجش از دور، برای برآورد LAI ذرت علوفه ای، ارزیابی شود. بدین منظور پنج مرحله نمونه برداری میدانی، با فاصله زمانی نزدیک به گذر ماهواره سنتینل 2، از سوی مرکز تحقیقات فضایی پژوهشگاه فضایی ایران، اجرا شد و در مجموع، 234 نمونه از مزارع ذرت علوفه ای شرکت کشت و صنعت مگسال قزوین برداشت شد. سپس سیزده شاخص پوشش گیاهی متفاوت، با استفاده از سری زمانی تصاویر سنتینل 2، محاسبه شد و برای برآورد آماری مقادیر LAI به کار رفت. نتایج نشان داد که شاخص EVI با ضریب همبستگی 76/0 برای برآورد شاخص سطح برگ ذرت علوفه ای بهترین عملکرد را داشته است. علاوه براین، مقدار RMSE روش های رگرسیون غیرخطی بیشتر از روش های خطی بوده است.
مکانیابی سایت دفن زباله در شهرستان هفتکل (استان خوزستان) با استفاده از تکنیک های GIS مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 67
حوزه های تخصصی:
مدیریت پسماند شهری یکی از چالش های عمده مدیریت شهری در نقاط مختلف دنیا است. این مسئله در کشورهای در حال توسعه که بخش عظیمی از جمعیت جهان را در خود جای داده اند، شدیدتر است. هدف پژوهش حاضر، مکانیابی سایت دفن زباله در شهرستان هفتکل، استان خوزستان می باشد. در این مطالعه سه معیار اصلی مورفولوژیکی، محیطی و اقتصادی-اجتماعی در نظر گرفته شد. زیر معیارها شامل شیب، ارتفاع، زمین شناسی، فاصله از گسل ها، فاصله از چاه های آب زیرزمینی و فاصله از آب های سطحی، فاصله از راه ها، فاصله از خطوط انتقال نفت و گاز، فاصله از خطوط انتقال برق فشار قوی، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از مناطق حفاظت شده و کاربری اراضی می باشد. با توجه به شرایط شهرستان و به کمک نظر کارشناسان، معیار اصلی مورفولوژیکی با 443/0 بیشترین امتیاز و اهمیت را در بین معیارهای اصلی به خود اختصاص داد. همچنین در بین زیرمعیارها شیب، زمین شناسی، فاصله از چاه های آب زیرزمینی و فاصله از راه ها بیشترین امتیاز را بدست آوردند. در این مطالعه از تکنیک های سیستم اطلاعات جغرافیایی نظیر Weighted Sum، Fuzzy Overlay و Boolean استفاده شد که در بین روش های مورد استفاده روش Fuzzy Sum و Weighted Sum بیشترین اراضی مناسب را جهت احداث سایت دفن زباله معرفی و روش های Fuzzy Gamma 0.3 و Fuzzy Product جزوه سختگیرانه ترین توابع بودند و به ترتیب 171.14 کیلومترمربع و 124.01 کیلومترمربع از اراضی شهرستان هفتکل را مناسب جهت احداث سایت دفن زباله معرفی کردند. سایت کنونی دفن زباله شهرستان هفتکل، طبق منطق بولین در مکان نامناسب قرار گرفته و در بقیه روش های مطالعه شده در محدوده متوسط قرار دارد.
بهبود دقت برآورد غلظت ازن در سطح زمین با استفاده از محصولات ماهواره ای و یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازن نزدیک به سطح زمین یکی از آلاینده های بسیار خطرناک است که تأثیرات زیان بار درخور توجهی در سلامت ساکنان مناطق شهری دارد. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر در غلظت ازن و مدل سازی تغییرات آن، با استفاده از داده های ماهواره ای و روش های گوناگون یادگیری ماشین در شهر تهران است. بدین منظور داده های غلظت آلاینده ها، داده های هواشناسی و دمای سطح خاک، طی بازه زمانی بین سال های 2015 تا 2021، به کار رفت. پس از محاسبه همبستگی بین غلظت ازن و پارامتر های مستقل، طی پنج حالت متفاوت، با پارامترهای ورودی و روش یادگیری متفاوت و به کارگیری پالایش داده ها، غلظت ازن مدل سازی شد. در حالت اول و دوم، مدل سازی با استفاده از داده های غلظت آلاینده ها و داده های هواشناسی با روش رگرسیون خطی چندمتغیره انجام شد. تنها تفاوت این دو حالت، پالایش داده های ورودی به شیوه WTEST در روش دوم است. در حالت سوم، دمای سطح خاک به داده های ورودی افزوده شد و در حالت چهارم و پنجم، به ترتیب مدل سازی ازن با استفاده از شبکه عصبی چندلایه ای و شبکه عصبی بازگشتی انجام شد. مقایسه این حالت ها نشان داد که مدل سازی های مراحل اول تا پنجم، به ترتیب با ضریب تعیین تعدیل شده 5/0، 64/0، 69/0، 74/0 و 8/0 توانایی بازیابی غلظت ازن را داشته اند. همچنین مشخص شد در بین آلاینده های گوناگون، مونوکسید نیتروژن، دی اکسید نیتروژن، نیتراکس و از میان داده های هواشناسی دما، رطوبت و سرعت باد بیشترین تأثیر را در غلظت ازن دارند. افزودن دمای سطح خاک به داده های ورودی نیز افزایش پنج درصدی دقت را در برآورد غلظت ازن، به همراه داشت.
تأثیر طوفان های گردوغبار نمکی در سلامت گیاهان در حوضه شرقی دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه ارومیه یکی از بزرگ ترین دریاچه های آب شور در جهان است که متأسفانه درحال خشک شدن است. این مسئله خطرها و نگرانی های بسیاری را به ویژه در ارتباط با گردوغبارهای نمکی در پهنه های خشک شده آن، به وجود آورده است. ازاین رو، در این پژوهش، سعی شد ارتباط پوشش گیاهی و گردوغبار در شهرستان های اطراف دریاچه ارومیه بررسی شود. درمورد گیاهان، شوری باعث بی نظمی های فیزولوژیک، تنش رشد، فتوسنتز، پروتئین، تنفس، تولید انرژی، پیری زودرس و کاهش آب در گیاه می شود. با توجه به این تأثیرات، سعی شد با استفاده از شاخص های مرتبط، شامل NDVI، CIre، GCI، CRI2، NDWI، NDII، MSI و PSRI سلامت کلی گیاهان ارزیابی شود. این شاخص ها میزان آب گیاه، تنش های آبی گیاه، ظرفیت فتوسنتز، رشد گیاهان و کمبود آب، میزان کلروفیل، نیتروژن و رنگدانه ها را که به انرژی و سلامت گیاه مربوط می شود، ارزیابی می کند. طبق این شاخص ها، سلامت گیاهان به طور کلی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و اغلب بیشترین ارزش عددی شاخص ها به باغات اختصاص داشت. با استفاده از تصاویر لندست و سنتینل 2 و شاخص NDVI، تغییرات پوشش گیاهی منطقه در بازه زمانی 2010 تا 2020 تعیین و سپس با استفاده از پایگاه داده MERRA-2، میزان غلظت گردوغبار نیز درمورد این بازه زمانی استخراج شد. نتایج نشان دهنده این بود که میانگین NDVI، در منطقه مورد مطالعه، از روندی ثابت با میانگین کلی 2957/0 پیروی می کند و گاه براَثر تأثیرگذاری برخی عوامل بیرونی، مانند گردوغبار، بر میزان آن افزوده و یا از آن کاسته می شود. بر این اساس بیشترین میزان (3495/0) میانگین NDVI به سال 2018 و کمترین میزان (2579/0) به سال 2013 تعلق دارد. همچنین برای بررسی میزان ارتباط پوشش گیاهی و گردوغبار، از دو روش رگرسیون خطی و لگاریتمی استفاده شد و نتایج نشان داد، براساس رگرسیون خطی (7703/0) و لگاریتمی (7915/0)، بیشترین ضریب تبیین بین دو شاخص یادشده در ماه مه بوده است. مطالعه جامع شاخص های سلامت گیاهی و ارتباط آن با رویدادهای طوفان های گردوغبار از مزایای این روش پیشنهادی به شمار می رود.
برآورد مساحت آتش سوزی در پوشش های گیاهی ایران با استفاده از داده های سنجندۀ مودیس و آلوس – 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آتش سوزی در پوشش های جنگلی سطح جهان باعث واردشدن خسارات شدید به پوشش های گیاهی، خاک و زیستگاه های طبیعی می شود که تأثیرات زیست محیطی منفی مستقیم و غیرمستقیم را به همراه دارد؛ ازجمله جنگل زدایی، تغییرات آب وهوا و خشکسالی. ازاین رو تشخیص و تعیین خطرها، برای پوشش های گیاهی که دچار آتش سوزی می شوند، به منظور مدیریت و توسعه آنها بسیار مهم است. گسترش تصاویر سنجش از دوری، همچون محصولات آتش فعال دو ماهواره ترا (Terra) و آکوا (Aqua)، طی دو دهه گذشته، از روش های مهم در تشخیص این آتش سوزی ها بوده است. بااین حال محصول آتش فعال سنجنده مودیس، طی مطالعات گذشته، نشان داده است که این موارد به تنهایی نتایج مناسبی از مناطق تحت تأثیر آتش به دست نمی دهند. ازاین رو نیاز است با نقشه های پایه پوشش های گیاهی ارزیابی شوند. این تحقیق با هدف بررسی دو نوع محصولات گیاهی و کشف آتش فعال سنجنده مودیس و نقشه پوشش های جنگلی و غیرجنگلی FNF-JAXA، برای تفکیک بهتر مناطقی که دچار آتش سوزی شده اند، در پوشش های گیاهی کشور ایران بین روزهای ژولیوسی 1 تا 160 (یازدهم دی 1398 تا هجدهم خرداد 1399) در سال 2020 انجام شد. نتایج بیانگر بیشترین مساحت آتش سوزی در روز ژولیوسی 144 (سوم خرداد 1399)، با بیش از 49هزار هکتار و روز ژولیوسی 128 (هجدهم اردیبهشت 1399)، با بیش از 45هزار هکتار است. اما بیشترین مساحت آتش سوزی پوشش های جنگلی در روزهای 120 تا 160 (دهم اردیبهشت تا هجدهم خرداد 1399)، با بیش از 14هزار هکتار برآورد شده است. استان خوزستان بیشترین مساحت آتش سوزی را در دوره زمانی مورد مطالعه، داشته است که بیشتر این مناطق در اراضی کشاورزی قرار داشتند. سه استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر بیشترین مساحت آتش سوزی ها را در پوشش های جنگلی داشته اند. بیشترین فراوانی آتش سوزی ها در اراضی کشاورزی مشاهده شد که مهم ترین دلایل آن می تواند دخالت های انسانی باشد. همچنین ارزیابی نهایی نتایج نشان داد استفاده از محصول FNF-JAXA (با صحت نهایی 4/87% و ضریب کاپای 85/0)، در قیاس با محصولات مودیس (با صحت نهایی3/80% و ضریب کاپای 78/0)، در تفکیک مناطق جنگلی قابلیت بهتری دارد. بااین همه توانایی محصولات مودیس در تفکیک نوع پوشش گیاهی مرتع و کشاورزی مزیتی مهم به شمار می رود که محصول FNF-JAXA چنین ویژگی ای ندارد. به طور کلی، یافته های تحقیق بیانگر قابلیت مناسب تصاویر محصولات گیاهی مودیس و نقشه های FNF-JAXA است که می توانند، به منزله نقشه های مرجع برای تفکیک پوشش های گیاهی گوناگون که دچار آتش سوزی می شوند، در ارزیابی خسارت و مدیریت آنها به کار روند.
ارزیابی تغییرات اکولوژیکی و تحلیل الگو های حاکم بر چشم انداز، مطالعۀ موردی: شهرستان ورزقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت شهرنشین، در پی مهاجرت از روستا ها و گاه توسعه ناهماهنگ روستا ها و تبدیل آنها به شهر، از عوامل مشکل زا در ساختار محیطی کشور های درحال توسعه محسوب می شود. از نتایج آن نیز تغییرات اکولوژیکی، به ویژه تخریب مناظر طبیعی و کاهش آنها به نفع مناظر انسان ساخت و بر هم خوردن الگو های مکانی پوشش طبیعی است. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات اکولوژیکی و تحلیل الگو های حاکم بر چشم اندازهای شهرستان ورزقان، با استفاده از متریک های کمّی و کیفی سیمای سرزمین در سال های 1363، 1381، 1398 است. ماهیت تحقیق توسعه ای کاربردی و توصیفی تحلیلی است. داده ها ازطریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گرد آمد؛ پس از تهیه نقشه های پوشش زمین، کشف تغییرات محاسبه شد و متریک های کمّی و کیفی سیمای سرزمین، با روش های مبتنی بر سنجش از دور، اندازه گیری شد. نتایج نشان داد بیشترین تغییرات در زمینه کلاس های پوشش گیاهی، به ویژه در سطح کم تراکم و در بازه سال های 1381 تا 1398 بوده است که علاوه بر کاهش مساحت، شامل افزایش تعداد لکه نیز می شود. در این بازه، رشد کلاس بایر و مرتع بیشتر است. همچنین دو متریک کمّی تعداد لکه (NE) و درصد چشم انداز (PLand)، از متریک های کمّی و شاخص مساحت لکه (Patch Area) و فشردگی لکه (Patch Compactnees) به نحو مطلوب تری تغییرات و الگوهای حاکم بر سیمای یک سرزمین را نشان می دهند.
بررسی آلودگی هوا در دوران کرونا و پیش از آن در کلان شهرهای تهران، اصفهان و قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های صنعتی و ترافیک شهری منجر به افزایش آلودگی هوا در کلان شهرها می شود و این آلودگی سبب افزایش بیماری های بسیاری در افراد شده است؛ بنابراین بررسی و مطالعه مناطق آلوده برای مدیریت شهرها مهم است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت آلودگی هوا در کلان شهرهای تهران، اصفهان و قم از نظر آلاینده های NO2، CO2، CO، و CH4، پیش از کرونا (2019-2018) و حین کرونا (2021-2020) طی چهار فصل متفاوت سال است. همچنین با استفاده از روش همبستگی پیرسون و شبکه های عصبی RBF (شبکه عصبی تابع شعاعی پایه)، ارتباط بین دما و آلاینده ها بررسی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در کلان شهرهای تهران و اصفهان، میزان آلودگی هوا بیشتر از سایر مناطق است؛ همچنین میزان آلودگی در دوران کرونا در قیاس با پیش از کرونا، کاهش چشمگیری داشته است. افزون براینها نتایج حاصل از روش رگرسیون بیان کرد که افزایش دما با میزان آلودگی ارتباط معنی داری دارد (R2=0.981)؛ به گونه ای که در مناطق دارای آلودگی، میزان دما هم بیشتر بوده است. نتایج استفاده از روش RBF نیز حاکی از دقت بالای مدل در پیش بینی میزان آلودگی هوا بوده است (R2 = 0.85 ، RMSE = 0.08)؛ در نتیجه، این تحقیق بر نیاز به اقدامات جامع به منظور کاهش آلودگی هوا، به ویژه در مناطق بسیار آلوده، تأکید می کند.
پهنه بندی مناطق دارای ظرفیت گردشگری گمیش تپه براساس مدل تاپسیس در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیتهای گردشگری از سرمایه های ویژه هر کشور و منطقه محسوب میگردد که معرفی ، طبقه بندی و برنامه ریزی آن برای گسترش صنعت گردشگری ازاهمیت بالایی برخورداراست و همچنین از دهه 1990 به علت رکود کشاورزی و مشکلات بعدی آن در جوامع روستایی ، متخصصان و برنامه ریزان بر مهم بودن گسترش گردشگری روستایی تاکید کرده اند . هدف از این تحقیق ارتقاء وبهبود گردشگری (شهر گمیش تپه)می باشد. در این پژوهش جهت تهیه اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی و کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است که نخست به جمع آوری آمارواطلاعات ومطالعات انجام شده درسطح منطقه ( شامل : پارامترهای اقلیمی ،ژئومورفولوژی ،زمین شناسی ،هیدروژئولوژی ، انسانی ومحیطی ) وتهیه نقشه های موردنیازازجمله : دما ، بارندگی ، ساعات، فرسایش ،شیب ،زمین شناسی ،گسل ها ،آبهای زیرزمینی ، آبهای سطحی ،کاربری اراضی ،خطوط ارتباطی ،مناطق حفاظت شده ،مراکزجمعیتی ،با استفاده از GISصورت می گیردو با توجه به اطلاعات به دست آمده به بررسی جاذبه ها ، امکانات ، خدمات و وضعیت گردشگری در منطقه پرداخته و سپس با استفاده از مدل TOPSIS به رتبه بندی و سطح بندی ظرفیتهای گردشگری گمیش تپه صورت گرفته است . با توجه به نتایج تحقیق منطقه چارقلی با رتبه تاپسیس 612 / . بعنوان منطقه مناسب گردشگری انتخاب شد .
اصلاح هندسی تصاویر سنجنده پوش بروم و ابرطیفی BaySpec OCI-F از طریق تخمین ارتباط هندسی میان فریم های ویدئویی هم زمان، به کمک تناظریابی کمترین مربعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت دسترسی به کاربردهای وسیع تصاویر ابرطیفی سبب توسعه سیستم های تصویربرداری نوآورانه و اقتصادی در ثبت این تصاویر شده است. به منظور استفاده از این تصاویر، لازم است ارتباط هندسی دقیقی میان آنها و فضای زمین برقرار شود و این فرایند نیازمند نقاط کنترلی بسیاری است. این نکته ضرورت توسعه راهکارهای اصلاح هندسی منطبق با ساختار هریک از این دوربین ها را بارز می کند. سنجنده (nm 400-1000) BaySpec OCI-F یکی از سیستم های نوآورانه ای است که تصاویر ابرطیفی را با هندسه تصویربرداری پوش بروم دریافت می کند. این سنجنده، علاوه بر یک سنسور پوش بروم، از یک سنسور فریم نیز بهره می برد که هم زمان با سنسور پوش بروم و با رزولوشن مکانی زمانی مشابه، تصویر را دریافت می کند. در این مقاله، روشی برای اصلاح هندسی تصاویر پوش برومِ این سنجنده بیان شده است. در بخش اول این روش، با توجه به ساختار تصویربرداری دوربین، ارتباط هندسی میان آرایه خطی و سنسور فریم در قالب پارامترهای کالیبراسیونی مشخص می شود. در ادامه، به کمک برآورد ارتباط هندسی میان تصاویر فریم متوالی، پیکسل های تصویر پوش بروم در کنار یکدیگر چیده و تصویر اصلاح شده تولید می شود. در این روش، ارتباط هندسی میان هر جفت فریم متوالی به طور مستقیم، ازطریق تناظریابی کمترین مربعات، محاسبه می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که این روش، به طور متوسط، 2/62% از اعوجاجات هندسی تصویر خام را کاهش داده است. این کاهش سبب شده است متوسط دقت مدل های درون یاب عمومی ساده دوبعدی و سه بعدی بین فضای تصویر و زمین، به ترتیب، 9/39% و 1/34% افزایش یابد.
پایش خشکسالی بوم شناختی زاگرس میانی برپایه داده های ماهوارۀ لندست – 7 و داده های اقلیمی (مطالعۀ موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از منابع آب و خاک، تثبیت کربن و بهبود کیفیت هوا دارد. در زاگرس میانی، پوشش گیاهی جنگلی و مرتعی و تأثیر آن در حفاظت از منابع خاک و آب و پایداری فعالیت های اقتصادی، دارای اهمیت بسیار است. در این پژوهش، با استفاده از پلتفرم گوگل ارث انجین و تصاویر ماهواره لندست – 7، خشکسالی زاگرس میانی (استان لرستان) با شاخص های گیاهی NDVI، SAVI و VCI و همچنین شاخص خشکسالی هواشناسیSPI ، متعلق به دوره آماری 2020-2000 پایش شد. برای محاسبه شاخص SPI از داده های بارش نُه ایستگاه هواشناسی سینوپتیک، با پراکنش مکانی مناسب و طول دوره آماری (2020-2000) استفاده شد و پردازش ها در نرم افزار DPI انجام شد. به منظور محاسبه شاخص های گیاهی، ابتدا تمامی تصاویر ماهواره ای تصحیح هندسی شده سنجنده ETM+ ماهواره لندست برای استان لرستان، متعلق به هر سال، فراخوانی شد. در این مرحله، به طور متوسط درمورد هر سال 52 تصویر فراخوانی شد. سپس تصاویر با پوشش ابری کمتر از 5% انتخاب و پردازش شدند. نتایج شاخص VCI نشان داد منطقه مورد مطالعه، در طول دوره آماری 2020-2000، اغلب تحت تأثیر خشکسالی خفیف بوده و بین سال های مورد مطالعه، در سال 2008، بیشترین میزان مساحت خشکسالی مربوط به طبقه متوسط را با 6/5880 هکتار، دارا بوده است. نتایج شاخص SPI نشان داد در سال 2010 خشکسالی متوسط، در سال های 2008 و 2017 خشکسالی شدید، در 2006 ترسالی ملایم و سال 2019 ترسالی شدید رخ داده است. نتایج شاخص های NDVI و SAVI نیز گویای افزایش طبقات پوشش گیاهی تنک و مناطق فاقد پوشش گیاهی، به ترتیب، 1/331679 و 115164 هکتار و کاهش پوشش گیاهی نرمال و متراکم، به ترتیب، 7/446160 و 4/682 هکتار در سال 2008، در قیاس با سال های 2006 و 2007 بود. براساس نتایج، هر سه شاخص مورد بررسی شرایط مساعد پوشش گیاهی و ترسالی اکولوژیک در سال های 2016، 2019 و 2020 به دست آمد. بیشترین میزان این هماهنگی میان خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص های گیاهی در سال های 2008 و 2010 و تاحدودی ترسالی سال 2019 مشاهده شد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که افزایش یا کاهش پوشش گیاهی می تواند ناشی از رخداد یا نبود خشکسالی باشد؛ ضمن آنکه دیگر عوامل، مانند تغییرات کاربری اراضی نیز، باید درنظر گرفته شود.
توسعه پایدارشهری با تاکید بر مخاطرات و محدودیت های ژئومورفولوژیکی طبیعی شهر مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
102 - 118
حوزه های تخصصی:
تعیین جهات مناسب برای توسعه شهری از جمله دغدغه های برنامه ریزان شهری بوده است. ژئومورفولوژیست ها نیز یکی از راهکارها دخالت خود در برنامه ریزی شهری را تعیین جهات توسعه شهر بر اساس یافته های ژئومورفولوژیک می دانند. توسعه فیزیکی شهرها در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. توسعه شهرها در مناطق نیمه کوهستانی مانند بجنورد به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالائی برخوردار است.این مخاطرات به دلیل غیر منتظره ی خود، در بیشتر موارد خسارت جانی ومالی بسیاری بر جای می گذارد. زلزله مخاطرات محیطی می باشدکه وقوع آنها باعث تلفات وخسارت های زیادی می شود زلزله ها با توجه به(دوره بازگشت) احتمال وقوع آنها وجود دارد. از این رو تشخیص مناطق مستعد زلزله وزمین لغزش، برای به کارگیری روش های پیشگیری یا مقابله با ناپایداری مناطق به منظور کاهش خطر و ریسک حاصل از آنها، بسیار اهمیت دارد. هدف از این مطالعه،مکان یابی شهرها با تاکید بر محدودیت های ژئومورفولوژیکی است. به این منظور، ابتدا از میان مهم ترین عوامل مؤثر برزلزله 6عامل مقدار شیب، جهت شیب، جنس مصالح زمین شناسی، فاصله از گسل، شتاب زمین لرزه و میزان بارندگی که تهیه داده های شان برای همه شهرستان و شهر بجنورد امکان پذیر بود، بر پایه قضاوت مهندسی در محیط GISکلاسه بندی شدند. وسپس نقشه پهنه بندی خطر احتمال زلزله در محیط GISتهیه شد. بنابراین نقشه خطر زمین وزلزله به طراحان و مهندسان در جهت انتخاب مکان یابی مناسب برای اجرای طرح های توسعه پایدار شهری کمک بزرگی می کند که مکان یابی مناسب برای اجرای توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن محدودیت ها و برنامه ریزی و مدیریت آن ممکن نخواهد بود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این استان بیشترین تهدید را از لحاظ محدودیت های ژئومورفولوژیکی زلزله را دارد.
مقایسه کارآیی الگوریتم زون اقلیم محلی در تفکیک مناطق ساخت وسازشده در قیاس با نمایه های ساخت وسازشده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روند رشد شهرها و پیش بینی تغییرات آنها در آینده، برای برنامه ریزی های فضایی، ضرورت دارد. به این منظور، به نقشه سازی پهنه های ساخت وسازشده نیاز است. در بسیاری مناطق، به ویژه در اقلیم خشک، تفکیک مناطق ساخت وسازشده از محیط اطراف به سادگی و با روش های معمول طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و یا نمایه های متداول، با دقت مورد قبول، امکان پذیر نیست؛ ازاین رو بسیاری از پژوهشگران نمایه های طیفی گوناگونی را به منظور استخراج مناطق ساخت وسازشده، توسعه داده اند. استفاده از تغییرات دمای سطح زمین برای نشان دادن مناطق ساخت وسازشده، به کمک الگوریتم زون های اقلیمی محلی (LCZ) کمتر مورد توجه بوده است و روش نسبتاً جدیدی محسوب می شود؛ بنابراین در این مقاله، تفکیک مناطق ساخت وسازشده از سایر انواع پوشش اراضی پیرامونی آن، با استفاده از الگوریتم LCZ انجام شد. با توجه به محدودیت نداشتن تعداد باند در این روش، از چهار سری تصاویر ماهواره ای لندست متعلق به سال 2020 استفاده شد و صحت آن با جدیدترین نمایه های ساخت وسازشده (DBI، BLFEI، BAEI و BAEM) که به صورت خودکار طبقه بندی شده اند، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که صحت طبقه بندی ناشی از الگوریتم LCZ ٪96 است؛ درصورتی که نمایه های BLFEI و BAEM قادر به تفکیک کامل مناطق ساخت وسازشده از سایر انواع پوشش اراضی نیست و صحت کلی نمایه BAEI نیز 37% به دست آمد. بنابراین کارآیی روش LCZ بیشتر از نمایه های ساخت وسازشده است و درمورد مناطق خشک و نیمه خشک، توصیه می شود.
پیش بینی تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) در سناریوهای اقلیمی متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآن جاکه تغییر اقلیم یکی از مهم ترین و بزرگ ترین تهدیدها برای طبیعت و تنوع زیستی محسوب می شود و مدیریت و حفاظت گونه ها را دشوار می سازد، پیش بینی و تعیین تأثیرات آن به بیان راهکارهای مناسب حفاظتی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی کمک شایانی خواهد کرد. در مطالعه حاضر، تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با استفاده از مدل مکسنت (MaxEnt) در محیط نرم افزار R پیش بینی شد. متغیرهای محیطی به کاررفته شامل شیب (Slope)، محدوده سالیانه دما (Temperature Annual Range)، جریان تجمعی (Annual Accumulation)، بارش سالانه (Annual Precipitation)، دمای متوسط سالانه (Annual Mean Temperature) و مساحت حوضه بالادست (Upstream Drainage Area) است. با توجه به نتایج به دست آمده، عملکرد مدل در پیش بینی گونه براساس معیار AUC (Area Under the Curve) عالی (989/0) بود. همچنین دمای متوسط سالیانه و شیب، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای محیطی مؤثر در تعیین پراکنش این گونه محسوب می شوند. به علاوه، دامنه پراکنش این گونه در هر دو سناریوی خوش بینانه (RCP 2.6) و بدبینانه (RCP 8.5)، طی 2050 و 2080 میلادی، با کاهش مواجه خواهد شد؛ در نتیجه، به منظور حفاظت از این گونه، لازم است مدیران اقدامات مناسب را در زمینه تعدیل تأثیرات تغییرات اقلیمی و کاهش تهدیدهای ناشی از این تأثیرات، شناسایی و عملی کنند.
تعیین مناسب ترین طیف الکترومغناطیس برای پیش بینی عناصر غذایی در برخی گونه های مرتعی، با استفاده از طیف سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از علم سنجش از دور برای مطالعات گیاهی ازجمله تعیین مواد مغذی، بیماری های گیاهی، کمبود آب یا مازاد آن، شناسایی علف های هرز استفاده می شود. گیاه، براساس ویژگی هایی که دارد، با برخورد امواج الکترومغناطیس به آن واکنش های متفاوتی در مقابل امواج (میزان جذب، انعکاس یا عبور) از خود نشان می دهد. ازجمله اطلاعاتی که علم سنجش در این زمینه می تواند به دست آورد میزان مواد مغذی موجود در گیاه است. با تعیین میزان مواد مغذی موجود در گیاه، می توان از مقدار کود مورد نیاز گیاه آگاهی یافت و از سویی، این مواد مغذی، به ویژه گیاهان مرتعی را شناسایی کرد. هدف از این مطالعه تعیین مواد مغذی موجود در گیاهان مرتعی مریم نخودی دارابی، اسفند، پنج انگشت، اسفند رومی، کُنار، شکر شفا با به کارگیری دانش سنجش از دور است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از طیف سنج در بازه طیفی ۳/۰ تا ۱/۱ میکرومتر، واکنش گیاه به امواج الکترومغناطیس مشخص شد. سپس با تعیین مواد غذایی موجود در این گیاهان، رابطه بین میزان انعکاس های امواج الکترومغناطیس با مقدار مواد مغذی در این گیاهان تعیین شد. نتایج نشان داد که در گیاه اسفند رومی باند ۱۰۲۶ نانومتر، در گیاه اسفند باند ۱۰۴۰ نانومتر، در گیاه کُنار باند ۱۰۴۶ نانومتر، در گیاه مریم نخودی باند ۱۰۳۰، در گیاه پنج انگشت باند ۴۰۰ و ۱۰۳۸ و در شکر شفا باند ۱۰۳۸ مؤثرترین باندها در پیش بینی مقدار P مؤثرند. از دیگرسو، به منظور پیش بینی Zn در گیاه اسفند رومی باند ۱۰۲۶ نانومتر، در گیاه اسفند باند ۱۰۴۰، در گیاه کُنار باند ۱۰۴۵، در گیاه مریم نخودی باند ۱۰۳۰، در گیاه پنج انگشت باند ۱۰۱۰ و در شکر شفا باند ۱۰۲۸ مؤثرترین باندها به شمار می روند. به منظور پیش بینی Cu با استفاده از مقادیر باندهای طیفی، مشخص می شود در گیاه اسفند رومی باند ۴۰۲ نانومتر، در گیاه اسفند باند ۴۱۰، در گیاه کُنار باند ۱۰۴۶، در مریم نخودی باند ۱۰۳۰، در پنج انگشت و در شکر شفا باند ۱۰۳۸ مؤثرترین باندها محسوب می شوند.
بررسی و استفاده از OpenStreetMap برای ایجاد اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه در وقوع تصادفات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تصادفات و سوانح جاده ای از حوادثی می باشند که در سال های اخیر بیشترین خسارت جانی را نسبت به سوانحی مانند سیل و زلزله و غیره در کشور ما داشته اند. به طوری که روزانه شاهد مرگ یا مجروح شدن عده ای از مردم در این سوانح هستیم. عوامل مختلفی در این تصادفات دخیل می باشند که یکی از آن ها ناامن بودن راه ها و وجود مشکلات در آن ها می باشد. در این راستا، اگر اطلاعات کاملی در خصوص راه های ناامن و حادثه خیز در دسترس باشد و اقدامات لازم و کافی در خصوص رفع اشکالات انجام گیرد، قطعاً میزان تصادفات کاهش می یابند؛ بنابراین، جمع آوری داده های تصادفات و دیگر اطلاعات مربوط به نقاطی که مستعد بروز حادثه هستند، مرحله بسیار مهمی در راستای کاهش تصادفات و بهبود ایمنی راه ها می باشد. یکی از راه های به دست آوردن اطلاعات جامع و بروز، استفاده از داده های جغرافیایی داوطلبانه (VGI) می باشد. بر اساس این روش، افراد داده های خود را که با هدف مشخصی جمع آوری شده اند، در اختیار سیستم قرار می دهند. پس از این که داده های مکانی داوطلبانه یا VGI جمع آوری شدند، اشتراک گذاری این داده ها مستلزم سیستمی در قالب یک برنامه تحت وب می باشد تا کاربران بتوانند اطلاعات مربوط به حوادث و یا خطرات موجود در راه را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. OSM یکی از پورتال های وب مکانی مناسب و به صرفه برای اشتراک گذاری و بهره مندی در مواقع بحران می باشد. ازاین رو، در این تحقیق بررسی و استفاده از OSM به همراه داده های جغرافیایی داوطلبانه به منظور بررسی وقوع تصادفات در ایران انجام گردید. چهار روش ثبت داده مکانی بررسی شده و نهایتاً شیوه Edit with iD موثرتر از سایر روش ها به لحاظ معیارهایی چون قابلیت ها، کاربرپسندی و سرعت ثبت داده ارزیابی شد. نتایج به دست آمده بیانگر کارایی OSM در ثبت اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه مربوط به تصادفات می باشد.