فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به محدود بودن فعالیت ها و ناچیز بودن درآمد حاصل از مشاغل روستایی، توسعه گردشگری می تواند با به وجود آوردن مشاغل مختلف در نواحی روستایی، ضعف درآمد در این فضاهای زیستی را بر طرف نموده و زمینه های کسب درآمد بیشتر را فراهم نماید. در دهستان لیچارکی به دلیل ساحلی بودن منطقه و ایجاد جاذبه های تجاری و تفریحی، نظام معیشتی نواحی روستایی در حال تغییر است؛ به طوری که تعداد شاغلان در بخش های مختلف گردشگری و خدماتی رو به رشد است. هدف تحقیق، بررسی اثرات توسعه گردشگری بر رونق اقتصاد دهستان لیچارکی حسن رود بوده است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی با تأکید بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران برای تعیین حجم نمونه ها استفاده گردید، بر این اساس از بین 2155 خانوار و 8628 نفر جمعیت روستا تعداد 328 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارspss و آزمون های آماری پارامتری پیرسون، آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود منجر به رونق اقتصادی شده است؛ به طوری که توسعه گردشگری موجب تغییر ساختار شغلی از بخش کشاورزی (5/23 درصد) به بخش خدمات و گردشگری (4/63 درصد) شده است. همچنین، افزایش اشتغال در بخش خدمات، افزایش درآمد ساکنان روستایی و کاهش فقر از دیگر پیامدهای اقتصادی توسعه گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود بوده است.
تاثیرات الگوی کاربری اراضی بر توزیع فضایی آلاینده های هوای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی کاربری اراضی نشان دهنده نحوه توزیع و ترکیب افقی کاربری ها ی شهری می باشد که نقش بسیار مهمی در پراکنش آلاینده ها و کیفیت هوای شهر بر عهده دارد. تاثیر این الگو بر توزیع آلاینده ها را می توان در مکان گزینی منابع آلاینده (کاربریهای مسکونی، صنعتی، تجاری، اداری و...) و همچنین اثر گذاری آن بر توزیع سفرهای شهری و بدنبال آن آلاینده های منتشر شده از ترافیک شهری دانست. هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی نقش الگوی کاربری اراضی بر تمرکز آلاینده های هوای شهر تهران با استفاده از ترکیب تکنیک های فضایی و روشهای آمار استنباطی است. آمار 16 ایستگاه سنجش آلودگی شهر تهران در سال 2010 (شامل آلاینده های CO، NO2، O3، PM10 و SO2) بعنوان متغیر تاثیر پذیر انتخاب گردیده و شاخص های الگوی کاربری اراضی (استخراج شده توسط نرم افزار FRAGSTATS)، طول شبکه معابر و درصد فضای باز به عنوان متغیرهای تاثیر گذار انتخاب گردیدند. جهت استخراج متغیرهای تاثیرگذار از سیستم بافرینگ که در روش رگرسیون کاربری اراضی (LUR) بکار گرفته می شود، استفاده گردید تا نتایج در فواصل مختلف مورد تحلیل قرار گیرند. پس از بررسی های روابط همبستگی میان تمرکز آلاینده ها و شاخص های الگوی کاربری اراضی که در سه بخش شاخص های سرزمین، شاخص های طبقات و سایر شاخص ها (شاخص های طول معابر و درصد فضای باز) صورت پذیرفت، نتایج تحقیق حاکی از آن است که بالاترین ضریب همبستگی، مربوط به رابطه میان آلاینده NO2 و طول معابر در بافر 1000 متری می باشد. بطور کلی آلاینده NO2 در مقایسه با دیگر آلاینده ها همبستگی بیشتری با شاخص های مورد مطالعه نشان می دهد که دلیل آن را می توان در تاثیر الگوی کاربری اراضی بر منابع تولید این آلاینده که عمدتاً جریانهای ترافیکی می باشد، دانست. آلاینده های دیگر مثل CO، PM10 و SO2 نیز روابط متوسطی را (بویژه در بافر 1000 متری)با الگوی کاربری اراضی نشان می دهند. کمترین میزان ضریب همبستگی نیز میان آلاینده O3 و شاخص های الگوهای کاربری اراضی مشاهده می شود که دلیل آن را می توان در نحوه شکل گیری و واکنشهای متفاوت این آلاینده نسبت به آلاینده های دیگر دانست.
تحلیل مقایسه ای قواعد محیط زیستی برای توزیع کاربریهای شهری مطالعه های موردی: امریکا، بریتانیا، کانادا و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده برای برنامه ریزی کاربری زمین در ایران است تا مشخص شود آیا این اصول و قواعد برای حفظ و بهبود کیفیت محیط زیست شهری، کافی و کاربردی است یا خیر. در این پژوهش ابتدا اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری از سطح طرحهای جامع در نظام برنامه ریزی فضایی ایران و کشورهای پیشرو در موضوع برنامه ریزی کاربری زمین شهری مانند امریکا، بریتانیا و کانادا استخراج و در قالب دو مجموعه طبقه بندی شد. سپس از طریق تحلیل مزایا، معایب و سازگاری اعضای این دو مجموعه، اصول و قواعد محیط زیستی همگن و دارای توانایی کاربرد در برنامه ریزی کاربری زمین شهری در ایران در قالب مجموعة تطبیقی جدید پیشنهاد شد. در مرحلة بعد اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای طرح توسعة شهری منطقة 5 شهرداری تهران (به عنوان نمونه ای از جدیدترین مجموعه اصول و قواعد کاربردی) با مجموعه اصول و قواعد پیشنهادی تحقیق مقایسه شد. نتایج تحلیل ها نشان میدهد که اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده در طرح مذکور نسبت به اصول و قواعد همتا در مجموعة تطبیقی پیشنهادی، ناکافی و غیرکاربردی است. در نهایت مشخص شد که بخشی از اصول و قواعد محیط زیستی عام توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده کشورهای پیشرو، توانایی کاربرد در برنامه ریزی کاربری زمین شهرهای ایران را دارد و در ترکیب با اصول و قواعد همتا مورد استفاده در ایران میتواند الگوهای مناسبی برای برنامه ریزی پایدار شهرهای ایران شکل دهد.
بررسی وضعیت امنیت اجتماعی در احداث پیاده راه در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین فضاهای شهری که شهروندان، علاوه بر گذران اوقات فراغت در تهیه ی ملزومات زندگی، تعامل های اجتماعی و غیره مورد استفاده قرار می دهند، پیاده راه های شهری است. انتخاب مسیرهای پیاده نیاز به شاخص هایی دارد که علاوه بر افزایش دسترسی و آسایش برای شهروندان، بتواند امنیت اجتماعی آنها را نیز فراهم آورد. در این خصوص، در پژوهش حاضر، به ارزیابی محدوده ی بقعه شیخ صفی تا جمعه مسجد شهر اردبیل در راستای دستیابی به محیط پیاده راه اقدام شده است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی شاخص های تأثیر گذار بر احداث پیاده راه از دیدگاه شهروندان است، تا مناسبت محور مورد مطالعه برای ایجاد محور پیاده راه، مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از لحاظ هدف جنبه ی کاربردی دارد.
جامعه ی آماری تحقیق را شهروندان شهر اردبیل تشکیل می دهند که به وسیله ی فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و بین آنها به روش تصادفی ساده پرسشنامه توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های t تک نمونه ای (آزمون کلوموگروف- اسمیرونوف جهت بررسی نرمال بودن توزیع)، tمستقل، واریانس یکطرفه (آزمون تعقیبی شفه جهت بررسی تفاوت بین گروه ها و آزمون لون جهت بررسی برابری واریانس گروه ها) و رگرسیون چند متغیّره (به روش اینتر) استفاده شده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که، در صورت احداث پیاده راه در محدوده، این پیاده راه از نظر امنیت اجتماعی در وضعیت نامناسبی خواهد بود همچنین سن و سطح سواد افراد مورد پرسش، در برداشت آنها از کیفیت پیاده راه، تأثیر گذار بوده است. و اینکه در خصوص معیارهای تأثیرگذار در کیفیت پیاده راه رگرسیون چندگانه نشان داد که حدود 1/85 درصد واریانس کیفیت پیاده راه را معیارهای نه گانه تحقیق تبیین می کنند. به گونه ای که خدمات شهری با 8/68 درصد اثر در رتبه ی اول و معیار اقتصادی با 032/0 درصد اثر در رتبه ی آخر معیارهای نه گانه تحقیق قرار گرفتند.
مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهری با استفاده از روش های دلفی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS (مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها در طول تاریخ هیچ گاه از آسیب های حوادث طبیعی و انسان ساخت بی امان نبوده اند، به طوری ک ه اگر در گذشته به خاطر موانع و سدهای اطراف آن از آخرین اهداف جنگ بوده اند، امروزه با توسعه تکنولوژی و برداشته شدن آن موانع به اولین اهداف جنگی تبدیل شده اند. در واقع آنچه که جنگ و حملات هوایی را به عنوان تهدیدی جدی برای شهر مطرح می کند عدم پایداری و آمادگی برای مقابله با آن است. یکی از راه های اساسی برای ایجاد آمادگی در برابر تهدیدات، آگاهی از درجه آسیب پذیری شهر در صورت وقوع آن است. لذا اگر بتوان با روش یا روش هایی میزان آسیب پذیری المان های شهری ناشی از حمله به آن ها را تعیین کرد، می توان با اتخاذ راهکارهایی آمادگی را تا حد بسیار زیادی افزایش داد. آنچه که محققین در این تحقیق به دنبال آن بوده اند مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهر (به عنوان یکی از مهمترین المان های کالبدی شهر) ناشی از تهدیدات برای یکی از مناطق تهران (منطقه6 شهرداری) بوده است. با توجه به اینکه آسیب پذیری خود تابعی از چندین شاخص می باشد، لذا مدل مدنظر تحقیق از نوع مدل های چند معیاره بوده و با توجه به ماهیت مکانی شاخص ها پیاده سازی مدل در محیط GIS صورت گرفته است. استخراج شاخص های آسیب پذیری با روش دلفی و تهیه پرسشنامه هایی از کارشناسان شهرسازی، سازه، معماری و پدافند غیرعامل و مطالعه کارهای گذشته انجام پذیرفت. نتایج حاصل از مدلسازی 9 شاخص مستخرج از روش دلفی با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، حاکی از آن است که حدود 38 درصد ساختمان ها آسیب پذیری کم، 60 درصد ساختمان ها آسیب پذیری متوسط و حدود 2 درصد ساختمان ها آسیب پذیری بسیار بالایی دارند که این خود نشان از ضرورت بالای اقدامات اساسی با رویکرد پدافند غیرعامل برای کاهش آسیب پذیری می باشد
تحلیل علل جمعیت پذیری روستاهای حریم مادرشهرها با استفاده از تحلیل عاملی (مطالعه موردی: قلعه خیابان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: جهان در حال تحول است و عرصه های روستایی نیز از این اصل مستثنا نیستند. یکی از جنبه های تحول در روستاها، تغییر در ساختار جمعیتی و جمعیت پذیری روستاهای پیرامون مراکز شهری بزرگ، کلان شهرها و مادرشهرهای منطقه ای است. با توجه به این که روستاهای پیرامونی، به عنوان عرصه ای تکمیلی، در نهایت به محدوده شهر می پیوندند، علل جمعیت پذیری و ماندگاری جمعیت آن ها، برای برنامه ریزی و کنترل تغییرات صورت گرفته، ضروری می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی علل جمعیت پذیری روستای قلعه خیابان -شهرک باهنر- در حریم کلان شهر مشهد انجام گردید.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی صورت گرفته است. به منظور تحلیل داده های پرسشنامه ای از نرم افزار SPSS و به منظور ترسیم نقشه از ARC GIS استفاده گردید. در تحقیق حاضر نظر 149 سرپرست خانوار مهاجر به قلعه خیابان در مورد 27 علت شناسایی شده جمعیت پذیری قلعه خیابان موردبررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در روش تحلیل عاملی از ترکیب ۲7 متغیر اولیه، هشت عامل شناسایی شده که 89.68 درصد از واریانس علل جمعیت پذیری قلعه خیابان را تفسیر می کند. از بین هشت عامل شناسایی شده، اولین و مهم ترین عامل «مسکن ارزان قیمت در حد استطاعت» بوده که حدود 21.24 درصد از واریانس را تبیین می نماید. این امر نشانگر اهمیت عامل اول نسبت به عامل های بعدی است. عامل دوم و سوم به ترتیب مربوط به «مسائل اقتصادی و اشتغال» با 18.6 و عامل «موقعیت مکانی و دسترسی» با 14.6 درصد کل واریانس است.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق فقدان آمار و اطلاعات در مورد هسته های جمعیتی پیراشهری است.
راهکارهای عملی: روستاهای واقع نواحی پیراشهری نسبتاً به عنوان فضاهای در حال گذار، بیشترین زمینه های اثرپذیری و اثرگذاری بر شهر را دارند. لذا شناسایی علل جمعیت پذیری آن ها می تواند در جهت ساماندهی این فضاهای سکونتی مؤثر واقع گردد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی انگیزه مهاجرین به سکونتگاه های پیراشهری در چند عامل کلی تر می باشد.
تحلیل ویژگی های پراکنش فضایی در منطقه زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل و تمرکز شدید از جمله ویژگی کشورهای جهان سوم است که این ویژگی معلول نتایج سیاست های رشد قطبی به شمار می آید که در نتیجه این سیاست، تمام امکانات در یک یا چند منطقه تمرکز می یابد و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می نمایند. عدم توجه به نظام شهری و نحوه پراکنش مراکز و کانون های شهری در پهنه سرزمین از یک سو و رشد شتابان شهرنشینی از سوی دیگر به گسیختگی و عدم انسجام در ساختار فضایی منجر خواهد شد. هدف از این پژوهش، آشنایی با میزان پراکنش فضایی در نقاط شهری منطقه زاگرس است. روش پژوهش ترکیبی از روشهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی با تاکید بر مدل های بررسی کننده است. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که ضریب تمرکز و نخست شهری در منطقه از سال 1375 تا کنون در حال کاهش بوده است؛ اما از نظر شاخص های ضریب آنتروپی، ضریب جینی و منحنی لورنز توزیع جمعیت در طبقات شهری به سمت عدم تعادل فضایی میل کرده است. همچنین با استفاده از شاخص مرکزیت، میزان تمرکز فضایی خدمات در شهرها در زمینه های مختلف فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، بهداشتی- درمانی، زیربنایی و کالبدی مشخص شده که نتایج بیانگر نابرابری شدید فضایی است. بنابراین توجه به جنبه های ساختار فضایی شهرها از نظر شاخص های مختلف خدماتی و نحوه توزیع جمعیت امری ضروری به نظر می رسد.
بررسی و تحلیل آلودگیهای ناشی از مشاغل شهر اصفها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدهای توسعة شهرنشینی به صورت آلودگی آب و هوا و محیط زیست شهری، تهدیدی جدی برای سلامتی و ایمنی ساکنان شهرها به شمار میرود. امروزه، مناطق شهری به عنوان کانون های جمعیتی و فعالیت های اقتصادی، با تمرکز بالای واحدهای آلایندة محیط زیست مواجه شده اند، به طوریکه موقعیت مکانی نامناسب و انواع آلودگیهای ناشی از مشاغل مختلف در شهرهای بزرگ از جمله شهر اصفهان، سلامت و آرامش شهروندان را مورد تهدید جدی قرار داده است؛ واحدها و مشاغلی که نوع فعالیت و مهم تر از آن، موقعیت و نحوة مدیریت آنها عامل ایجاد آلودگی و مزاحمت است. بنابراین شناسایی و ساماندهی مناسب مشاغل آلاینده و مزاحم، موضوعی مهم در مدیریت شهری است. در پژوهش حاضر، آلودگیها و مزاحمت های ناشی از مشاغل شهر اصفهان شامل آلودگی هوا، آلودگی صوتی، ایجاد لرزش، تجمع ضایعات، و آلودگی شیمیایی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، تحلیلی و علی است و داده های مورد نیاز به روش میدانی گردآوری شده است. اولویت های ساماندهی آن دسته از واحدهای شغلی که آلایندة محیط شهریاند، با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و بهره گیری از نرم افزار Expert Choice تعیین شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که از نظر انواع آلودگیها و مزاحمت های مورد مطالعه، واحدهای شغلی تعمیرگاه مکانیکی، صافکاری، کابینت و کانال سازی، تعویض روغن اتومبیل، نجاری، باتریسازی، فروشگاه میوه و سبزی، و تراشکاری وضعیت نامناسب تری دارند، درنتیجه به عنوان اولویت های نخست ساماندهی تعیین شده اند
ارزیابی توان اکولوژیکی استان آذربایجان غربی جهت تعیین مناطق مستعد توسعه شهری با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که تعیین مقدار دق یق توان سرزمین برای کاربری های مختلف غیرعملی است، با به کارگیری منطق فازی به عنوان منطق مدل سازی ریاضی فرآیندهای غیردقیق و مبهم، می توان زمینه ای برای مدل سازی فرایندهای مطرح در تعیین توان اکولوژیکی فراهم ساخت. برای این منظور، در این تحقیق مدل اکولوژیکی توسعه شهری ایران به عنوان مبنا مدنظر قرار گرفت و با استفاده از منطق فازی برای استان آذربایجان غربی اجرا شد. فازی سازی نقشه های منابع اکولوژیکی، در واقع کاربرد سیستم استنتاج گر فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به منظور تعیین درجه عضویت و همپوشانی فازی لایه های مختلف برای توسعه شهری است. نتایج ارزیابی توان اکولوژیکی برای توسعه شهری و تحلیل نقاط قوت و ضعف منطق فازی در مقایسه با پیاده سازی مدل مبتنی بر مدل مخدوم (ایران) نشان داد که با به کارگیری موتور استنتاج گر فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ارزیابی توان اکولوژیکی به خصوص در کناره های مرز یگان های تشکیل دهنده نقشه های منابع اکولوژیکی، نزدیک تر به واقعیت انجام می گیرد. در نهایت به منظور تخصیص سرزمین به کاربری های مختلف در استان، به مطالعات اقتصادی و اجتماعی و مدل سازی های بیش تری نیاز است.
طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل هاجهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد اجرا شده است.
روش: در این مطالعه از روش تحقیق کیفی و نظریه بنیادی (رویکرد گلیسر) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل افراد دست اندرکار در هر کدام از بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل های کشاورزی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بودند که به ترتیب 14، 12، 13 و 12 نفر را شامل شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از نظریه بنیادی، الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی ترسیم شده است. این الگو در بر دارنده مؤلفه های تأثیرگذار (از قبیل راهبرد مشارکت محور توسعه پایدار کشاورزی، خدمات کیفی بخش خصوصی، مشارکت محوری بهره برداران، محوریت سیستمی تشکل ها، تمرکززدایی و استفاده از قدرت های محلّی)، بازدارنده ها (از قبیل تمرکزگرایی و حاکمیت روابط در بخش دولتی، موانع و محدودیت های اجرایی و سرمایه گذاری بخش خصوصی، فقر اقتصادی و فرهنگی بهره برداران و چالش های نهادی و قانونی تشکل های بخش کشاورزی) و نیز جایگاه و نقش بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها در برقراری مشارکت متوازن و هماهنگ بوده است. همچنین، در این الگو شبکه مشارکت محور نظارتی و بانک اطلاعاتی کشاورزی پیش بینی شده است.
محدودیت ها: از محدودیت های تحقیق حاضر می توان به موارد ذیل اشاره نمود: الف) زمان بر بودن تحقیق؛ ب) عدم همکاری برخی از افراد مد نظر (مطلعان کلیدی) برای گرد آوری داده ها؛ ج) مشکل بودن ارزیابی اهمیت نسبی اجزاء و عوامل نظریه پیشنهادی.
راهکارهای عملی: با توجه به این که تحقیق های کیفی، زمینه خوبی را برای رسیدن به یافته های واقعی تر با مشارکت مردم فراهم می کند و در این فرآیند، محقق نیز جزء با ارزشی به شمار می آید که با فکر و ایده خود، هر آنچه را که از زمینه های واقعی موجود بیرون می آید سامان می دهد، شکل می بخشد و نظریه و الگو می سازد.
اصالت و ارزش: تحقیق حاضر به طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی پرداخته است تا بتواند همانگی لازم را بین بخش های مذکور برای برنامه ریزی های صحیح و اجرای آن ها به وجود بیاورد. با توجه به مسائل گفته شده، تحقیق حاضر در نوع خود نوآوری تلقی می شود.
ارزیابی عملکرد مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی با روشPRA در روستاهای کورده، امام تقی و دهشک شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل مهم فرایند برنامهریزی، ارزیابی است که این امر به بهینهکردن برنامهها، تصمیمسازیها و سرانجام به امکانپذیری و واقعگرایی برنامهها کمک میکند. عدم توجه به این مسأله در دهههای گذشته هزینههای سنگین اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بر پیکره جامعه اسلامی وارد ساخته است، به طوری که مدیریت کشور را با تصمیمگیریهای نابهینه روبهرو کرده است. این در حالی است که با توجه بیشتر به این مسأله و نهادینهکردن آن میتوان مانع افزایش این هزینهها شد و در این میان ارزیابی عملکرد سازمانهای دولتی میتواند در بهینهسازی تصمیمها و افزایش رضایت مردم نقش مهمی را ایفا کند. در این تحقیق برای دادن پاسخ کارشناسی به هزینههای تحمیل شده ناشی از وجود حلقههای گمشده ارزیابی در مدیریت برنامهریزی کشور، یکی از سازمانهای دولتی که سابقهای طولانی در عرصه خدماترسانی به روستاها دارد، به نام مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده است تا عوامل مؤثر در عملکرد آنها از جنبههای مختلف شناسایی شده و چارچوب مناسبی برای ارزیابی عملکرد آنها ارائه شود. به این منظور در این که یکی از روشهای جدید در ادبیات توسعه تحقیق با روش ارزیابی مشارکتی روستایی(PRA) و برنامهریزی است، عملکرد مجتمعهای بهزیستی روستاهای کورده، امام تقی و دهشک شهرستان مشهد از نظر روستاییان و کارکنان مجتمعها ارزیابی شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سازمانی در عملکرد مجتمعهای بهزیستی مؤثر میباشند.
ارزیابی عملکرد مجتمعهای خدمات بهزیستی در رفاه و توسعه روستایی: روستاهای سجاس، کرسف و گرماب وشهرستان خدابنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مراحل فرایند برنامهریزی، ارزیابی طرحها و برنامهها است. این فرایند به بهینه کردن تصمیمگیـریها و سرانجـام به امکـانپذیـری و واقعگرایی طرحها کمک میکند. در ایران بعد از اصلاحات ارضی، سازمانهای دولتی متعددی در مناطق روستایی فعالیت کردند که هر یک با هدفی خاص به آثاری چند در مناطق روستایی منجر شدهاند. یکی از مهمترین این سازمانها، سازمان بهزیستی است. این سازمان در قالب مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی به مناطق روستایی ارائه خدمت میکند. این مراکز بهعنوان یکی از متولیان رفاه روستایی، وظیفه خدماترسانی به روستاییان از جمله فقرای روستایی را بر عهده دارند. مقاله حاضر، نقش مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی در رفاه اقتصادی- اجتماعی روستاییان تحت پوشش مراکز روستایی سجاس، کرسف و گرماب شهرستان خدابنده را بررسی میکند. برای ارزیابی عملکرد مجتمعهای خدمات بهزیستی در رفاه خانوارهای تحت پوشش روستایی دو سؤال زیر مطرح است: 1- آیا تفاوت معناداری بین شاخصهای اقتصادی در دو مقطع قبل و بعد از تحت پوشش در بین خانوارهای مطالعه شده (در روستاهای سجاس، گرماب و کرسف) وجود دارد یا خیر؟ 2- آیا تفاوت معناداری بین شاخصهای اجتماعی در دو مقطع قبل و بعد از تحت پوشش در بین خانوارهای مطالعه شده (در روستاهای سجاس، گرماب و کرسف) وجود دارد یا خیر؟ برای پاسخ دادن به سؤالات تحقیق از روش پانل گذشتهنگر استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل تغییرات شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نشان میدهد که عملکرد مجتمعهای خدمات بهزیستی در رفاه روستاییان تحت پوشش در سطح آلفا 05/0 معنادار بوده است ولی میتوان اذعان کرد که تغییر شاخصهای اجتماعی در مقایسه با شاخصهای اقتصادی بیشتر بوده است.
زمینه پژوهشهای تازه در جامعه شناسی شهری
حوزه های تخصصی:
بررسی، تحلیل و برنامه ریزی اشتغال دراستان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل روند اشتغال دراستان یزد طی دوره 75-1355 و برنامه ریزی آتی آن تا افق 1400 می پردازد. روش پژوهش، «توصیفی – تحلیلی» است و از مدل های کمی اشتغال و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. در دوره مورد بررسی ضریب اشتغال استان از ضریب اشتغال کشور بالاتر بوده و سالانه 4715 ظرفیت شغلی ایجاد شده است. اما تنها 7/11 درصد از شاغلان در تخصص خود کار می کرده اند. مهم ترین بخش اشتغال زا، مالی و تجاری بوده است. به ازای هر شغل ایجاد شده، در بخش های مالی تجاری1/7 شغل و در بخش های صنعت ساخت و خدمات به ترتیب 1/3 و 3 شغل درکل استان یزد به وجود آمده است. پیش بینی می شود تا افق 1400، استان یزد سالانه به ایجاد 8148 فرصت شغلی نیازمند است. به شرط کاهش تنگناهای بخش صنعت و خدمات و تحقق رشد اقتصادی حدود 6/5 درصد، تامین سرمایه لازم، به کارگیری ظرفیت های تولیدی و افزایش آن، ثابت قوانین و مقررات، و اصلاح روش های مدیریتی، می توان مذکور نایل آمد.
بررسی تأثیر گردشگری در توسعة پایدار نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان دوهزار، شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اینکه توسعة گردشگری اثرهای بسیاری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست-محیطی بر نواحی گردشگرپذیر می گذارد، هدف از این تحقیق پاسخ گویی به این سؤال اساسی است که توسعة انواع گردشگری در دهستان دوهزار چه تأثیری بر توسعة پایدار گردشگری داشته است؟
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی با تأکید بر پیمایش میدانی و تهیه و تکمیل پرسشنامه است. جامعة آماری تحقیق را ساکنان روستاهای برسه، شانه-تراش و میانکوه تشکیل می دهند. اطلاعات جمع-آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش شده است.
یافته ها: نتایج بیانگر آن است که توسعة گردشگری بر بعد اقتصادی توسعة پایدار تأثیر مثبت گذاشته است؛ به طوری که موجب تنوع شغلی و کسب درآمد بیشتر ساکنان شده است. همچنین، در بعد محیطی بیشترین تأثیر منفی را داشته است؛ زیرا، بررسی ها بیانگر آن است که در تغییر کاربری اراضی، افت محسوس کمی آب در فصول گرم سال، فرسایش و رانش زمین در اثر ساخت وساز غیراصولی خانه های دوم، موجب ناپایداری محیط شده است و در ابعاد اجتماعی و نهادی نیز وضعیتی پایدار در سطح متوسط ارزیابی شده است.
راهکارهای عملی: این تحقیق عمدتاً مبتنی بر روش کمی است و بهره گیری از روش های کمی نمی تواند تمامی زوایای پنهان موضوع های رفتار گردشگران یا جامعة میزبان را نشان دهد؛ بنابراین، به محققان دیگر پیشنهاد می شود از روش های تحقیق کیفی نیز برای شفاف ترکردن هرچه بیشتر روابط میان متغیرهای این تحقیق استفاده کنند.
اصالت و ارزش: نتایج تحقیق حاضر ضرورت توجه به گردشگری پایدار را مطرح می سازد. بدیهی است با تقاضای روزافزون گردشگری در سطح جامعه، مناطقی که از ظرفیت های لازم به عنوان یکی از مکان های گردشگری برخوردار هستند، موردتوجه گردشگران قرار می گیرند. برای بهبود وضعیت پایداری و توسعة گردشگری، الزامات مدیریتی و نیز محافظت از محیط زیست برای نسل های آینده، لازم و ضروری است.
نقش آموزنقش آموزش های مدرسه ای در کاهش آسیب های اجتماعی شهری بررسی موردی: نواحی جنوب و شرق تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد کلانشهرها همواره با مشکلات بسیاری از جمله نابرابری های فضایی، حاشیه نشینی و فراوانی آسیب های اجتماعی همراه بوده است. یکی از راهبردهایی که در زمینه کاهش آسیب های اجتماعی و ارتقاء امنیت در مناطق کم توسعه یافته شهری، کمتر مورد توجه قرارگرفته لزوم تقویت دستگاههای نظارتی و تربیتی و آموزش های شهروندی به ویژه استفاده از پتانسیل مدرسه و نقش فراگیر آن است. کودکان و نوجوانان به ویژه در مناطق حاشیه ای و فقیر نشین شهرها در بستر ناامنی بزرگ می شوند و آموزش های مدرسه - محور پیشگیری و مقابله با رفتار های پر خطر، در این مناطق الزامی است. در کشور ما در سال ها ی اخیر با تدوین اسناد راهبردی و ورود مباحث پیشگیری از آسیب های اجتماعی به دو کتاب درسی دوره متوسطه اول تلاش هایی در این زمینه آغاز شده است .این مقاله قصد دارد نقش و ضرورت های برنامه هاو آموزش های مدرسه – محور را در کنترل و پیشگیری از آسیب های اجتماعی در مناطق حاشیه ای و جرم خیز تهران بررسی و موانع و راهکارهای عمده در این مسیر را نشان دهد. نوع پژوهش کار بردی و روش تحقیق آن توصیفی – پیمایشی بوده و اطلاعات مورد نیاز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه نظر سنجی فراهم شده است. جامعه آماری پژوهش، دبیران مدارس پسرانه دولتی دوره متوسطه اول بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، دبیران 6 منطقه از مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش تهران که در جنوب و شرق قرار گرفته، انتخاب شدند. نتایج پزوهش ناکافی و غیر موثر بودن بودن اقدامات انجام شده وهمچنین عمده ترین موانع و مشکلات آموزش های پیشگیری مدرسه – محور را نشان میدهد ولزوم و فوریت تدوین برنامه های ویژه در مدارس مناطق در معرض آسیب، احیای پست مشاوره کار آمد در همه مدارس و مشارکت و حمایت گسترده مالی و فرهنگی نهادها و سازمان های محلی بویژه نیروی انتظامی را از برنامه های پیشگیری در مدارس این مناطق پیشنهاد می کند.
جمعیت و شهرنشینی
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل عوامل اصلی جابجایی پایتختها با تاکید بر انتخاب آنکارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایتخت به عنوان مرکز اقتدار سیاسی و تکیه گاه دولت، معمولاً در برگیرنده کلیه عوامل سیاسی، فرهنگی، قومی، تاریخی، اقتصادی، اداری، فنی و ارتباطی است. یک پایتخت با توجه به کارکردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، در واقع به عنوان سمبل کارایی و ظرفیت کلیه پتانسیل های وجودی دولت مربوطه عمل می کند. در جغرافیای سیاسی، اگر به عوامل سرزمین، دولت و ملت به عنوان سه رکن بنیادین کشور نگریسته می شود، بدون تردید، پایتخت نیز به عنوان مرکز هدایت دولت و گرانیگاه نیروی محرکه آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، زمانی که دولتی پایتخت خود را فاقد کارایی لازم در سیستم جغرافیای سیاسی کشور ببیند، سعی خواهد کرد تا با انتقال پایتخت به یک مکان جدید، این مشکل جغرافیای سیاسی کشور را برطرف سازد. انتخاب آنکارا به عنوان پایتخت جمهوری ترکیه نیز به خاطر این بود که استانبول فاقد کارایی لازم برای بقا و تامین سیستم مدیریتی ترکیه جدید در داخل جغرافیای سیاسی کشور و نظام ژئوپلیتیک جهانی بود. با این حال، در تغییر مکان پایتخت ها عوامل مختلفی می-توانند تاثیرگذار باشند. درهمین راستا، ضمن بررسی انتقال پایتخت ترکیه از استانبول به آنکارا، هدف اصلی این مقاله بررسی و شناسایی عوامل اصلی تاثیرگذار در فرایند مکان گزینی پایتخت ها است.
تحلیلی از نابرابری و عدم تعادل فضائی توسعه در استان اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روند تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهه های اخیر و گوناگونی بستر جغرافیایی به شکل گیری نوعی خاص از نظام فضایی استقرارگاههای انسانی منجر شده است. عدم تعادل میان مراکز روستائی و شهری در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موجب بر هم خوردن نظم فضائی سکونتگاهها از یک سو و رشد شتابان و بی رویه بعضی از شهر های درجه اول گردیده است، مهاجر فرستی از روستاها و شهرهای کوچک به اینگونه شهر ها باعث محرومیت، انزوا و حاشیه ای شدن روستاها و شهرهای کوچک، گردیده است. نمونه آن، نامتعادل بودن ساختار فضائی استان اصفهان می باشد. قطبی شدن جمعیت آن در ناحیه اصفهان، تمرکز انواع فعالیتهای اقتصادی، خدماتی در شهر اصفهان، باعث بهم خوردن سلسله مراتب منطقی و منظم در مرتبه و اندازه سکونتگاهها گردیده است.
این پژوهش با این فرضیه مورد بررسی قرار گرفته که : شیوه برنامه ریزی قطبی و نوع سیاست گذاریها باعث نابرابری و عدم تعادل فضایی در استان اصفهان گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش اسنادی و آماری و بهره گیری از مدل اسکالوگرام به تحلیل موضوع مورد مطالعه پرداخته و سعی در نشان دادن راهکارهایی در کاهش نابرابری و عدم تعادل در منطقه می باشد.