روند تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهه های اخیر و گوناگونی بستر جغرافیایی به شکل گیری نوعی خاص از نظام فضایی استقرارگاههای انسانی منجر شده است. عدم تعادل میان مراکز روستائی و شهری در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موجب بر هم خوردن نظم فضائی سکونتگاهها از یک سو و رشد شتابان و بی رویه بعضی از شهر های درجه اول گردیده است، مهاجر فرستی از روستاها و شهرهای کوچک به اینگونه شهر ها باعث محرومیت، انزوا و حاشیه ای شدن روستاها و شهرهای کوچک، گردیده است. نمونه آن، نامتعادل بودن ساختار فضائی استان اصفهان می باشد. قطبی شدن جمعیت آن در ناحیه اصفهان، تمرکز انواع فعالیتهای اقتصادی، خدماتی در شهر اصفهان، باعث بهم خوردن سلسله مراتب منطقی و منظم در مرتبه و اندازه سکونتگاهها گردیده است.
این پژوهش با این فرضیه مورد بررسی قرار گرفته که : شیوه برنامه ریزی قطبی و نوع سیاست گذاریها باعث نابرابری و عدم تعادل فضایی در استان اصفهان گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش اسنادی و آماری و بهره گیری از مدل اسکالوگرام به تحلیل موضوع مورد مطالعه پرداخته و سعی در نشان دادن راهکارهایی در کاهش نابرابری و عدم تعادل در منطقه می باشد.