فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پیش درآمدی بر صنایع روستائی صنایع کوچک هند (قسمت دوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردها وسیاست های نوسازی شهری (از بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
17 - 30
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی سیرتحول رویکردها و سیاست های نوسازی شهری از نخستین اقدامات در چارچوب بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار می پردازد. در دهه های اخیر، سیاست های متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (به ویژه در نواحی درونی آنها) مطرح و برنامه های گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمده اتد. در یک نگاه تحلیلی_تاریخی مراحل متمایزی در فرآیند تکاملی این سیاست ها قابل تشخیص هستند. طی سه دهه اخیر در کشورهای توسعه یافته متأثر از دگرگونی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین در گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خدماتی به منظور حل معضلات و تنگناها در محدوده های شهری رو به افول، رویکردهای مختلفی در تئوری و عمل تجربه شده اند. ادبیات موجود در این عرصه تا آغاز هزاره سوم میلادی به این رویکردها و عوامل مؤثر بر آنها و همچنین تأثیرات آنها بر تحولات شهرها به شکل مشروحی پرداخته است. در سال های اخیر با اولویت یافتن پارادایم(الگو) پایداری، توسعه پایدار و رویکرد بازآفرینی شهری پایدار، عرصه موضوعی جدیدی در ادبیات جهانی مطرح شده است. پرسش این پژوهش و هدف اصلی مطالعه نیز در راستای تبیین این رویکرد نوین و ابعاد و مؤلفه های آن شکل گرفته است، مبنی بر اینکه ابعاد و مؤلفه های "بازآفرینی شهری پایدار" چیستند و چگونه متأثر از "پایداری اجتماعی" به عنوان رویکرد متأخر تبیین می گردند. روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی ، کتابخانه ای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه های اندیشمندان و عوامل مؤثر بر دگرگونی ها از حدود نیمه دوم قرن بیستم میلادی تاکنون استخراج، طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن هستند که رویکرد یکپارچه، کاربرد مفهوم مشارکت در همکاری بخش های خصوصی و دولتی، تأکید بر هویت محلی و حس مکان، شهرها به عنوان مکان های رقابتی ، محیط هایی به لحاظ اجتماعی همه شمول و به لحاظ اقتصادی شکوفاو عرصه های عمومی سرزنده از اهمّ مؤلفه ها و معیارهای بازآفرینی شهری پایدار با اولویت پایداری اجتماعی می باشند.
مکان گزینی پناهگاه های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل-مطالعه موردی: شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان مراکز تجمع سرمایه های مادی و انسانی، در زمان بحران خسارات فراوانی را متحمل می شوند. لذا توجه به بحث پدافند غیرعامل می تواند میزان خسارات ناشی از حوادث را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. پدافند غیرعامل ازجمله موضوعاتی است که در سال های اخیر در طرح ها و برنامه های شهری موردتوجه قرارگرفته است. یکی از سیاست های پدافند غیرعامل در تمام کشورها به طور عام و کشور ایران به طور خاص، ساخت پناهگاه های شهری در جهت صیانت از جان شهروندان و کاهش آسیب ها در حوزه ی انسانی می باشد. این پژوهش باهدف ارائه ی یک رویکرد پدافند غیرعامل در مکان یابی پناهگاه ، مشخص کردن و استفاده از معیارهایی جهت انتخاب بهترین پناهگاه به منظور اسکان موقت تدوین گردیده است. روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل شبکه ای به تعیین ضرایب اهمیت شاخص ها و اعمال این ضرایب در محیط (Overlay) معیارها پرداخته شد و درنهایت از طریق همپوشانی لایه های اطلاعاتی ارجح ترین مکان ها در تناسب باهدف، شناسایی شده است. همچنین از نرم افزارهای ARC/GIS و Super Decisions جهت ترسیم لایه ها بهره گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند نقاطی از شهر که دارای فضاهای باز کافی و در عین حال سازگار با کاربری های اطراف می باشند، دارای پتانسیل نسبتاً بهتری برای استقرار آسیب دیدگان هستند.با تلفیق لایه های مختلف کاربری های تأثیرگذار، نقشه نهایی فضاهای بهینه جهت احداث پناهگاه های شهری در 5 دسته از بسیار خوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی و 9 مکان پیشنهادی برای این امر در نظر گرفته شده است که در این میان فضاهای سبز، اراضی بایر و مدارس، بیشترین امتیاز جهت اسکان موقت را دارا می باشند؛ لذا 4 پارک در سطح شهر، 1 مدرسه و مابقی فضاهای باز و بایر بدین منظور اولویت یافته اند.
نهادهای مردمی ایمانی و مدیریت اجتماعی محله، پژوهش موردی: اجتماعات محلی منطقه 1 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت مردم در قالب تشکل های معنوی، امروزه به یکی از راهبردهای مهم در توسعه اجتماعات محلی تبدیل شده که به شکل نهادهای مردمی ایمان محور شناخته می شوند. معمولا نهادهای مردمی ایمانی برای ارتقاء حیات معنوی و تامین آخرت انسان ها فعالیت می کنند در حالی که مطالعات وسیع مرتبط و نیز پژوهش حاضر نشان می دهد که این نهادها به دلیل ظرفیت های ایمانی، علاوه بر کارکرد محوری در امور معنوی جوامع، اثر بخشی مضاعفی نسبت به دیگر سازمان های مردم نهاد، در ارائه خدمات اجتماعی- فرهنگی و رفاهی آن ها دارند. در این مقاله علاوه بر شناخت انواع نهادهای مذهبی موثر در مدیریت امور شهرها، اهمیت عملکردی این نهادها در حوزه تامین اجتماعی و رفاهی ساکنان اجتماعات کوچک محله ای مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش واکاوی و برجسته سازی نقش این نهادها در مدیریت پایدار خدمات اجتماعی و از این رو، تامین رفاه همگانی در سطح محله بوده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر پایه اسناد و مدارک کتابخانه ای و مصاحبه با مردم و برخی از مدیران این نهادها در منطقه یک شهر تهران است. نتایج تحقیق نشان داد این مراکز مردمی- مذهبی با وجود مشخصه های متنوع، دارای اهداف مشابه و یکسانی هستند. سازمان های داوطلبانه و به خصوص نهادهای غیر دولتی محله ای ایمان محور به دلیل ماهیت فرهنگی، بیش از سایر سازمان ها در ایجاد تحول فرهنگی و توسعه مدیریت پایدار خدمات اجتماعی و رفاهی اجتماعات کوچک محلی تاثیرگذارند.
ارزیابی ریسک های بالقوه ناشی از زلزله در بافت های فرسوده مطالعه موردی: محله سنگلج شرقی واقع در منطقه 12 تهران
حوزه های تخصصی:
محاصره تهران در میان گسل های شمالی و جنوبی، این احتمال وجود دارد که در صورت فعالیت گسل شمالی زلزله ای به قدرت 7 ریشتر و در صورت فعالیت گسل جنوبی زلزله ای با توانائی 6 ریشتر تهران را تکان خواهد داد. همچنین در تحقیقات آژانس بین المللی ژاپن (جایکا) به این نکته اشاره شده است که در صورت فعال شدن گسل ری، بزرگترین آسیب ناشی از زلزله در تهران روی خواهد داد. از این رو قرار داشتن اکثر بافت های فرسوده شهر تهران در پهنه های با خطر بالا ی زلزله وفقدان خدمات عمومی مورد نیاز که از مشکلا ت و معضلا ت عمده بافت های فرسوده شهری می باشد، توجه به این مسائل را در این بافت ها دو چندان می کند. هدف از این مقاله بررسی ویژگی های کالبدی بافت فرسوده و بکارگیری شیوه ها و راهبردهای موجود در جهت ارزیابی ریسک های بالقوه ناشی از رخداد زلزله با استفاده از یک مدل مفهومی ارائه شده به منظور تعیین ریسک های بالقوه به روش کیفی در محله سنگلج شرقی، واقع در منطقه 12 تهران، می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که گرفتگی عرض معبر و انهدام ساختمان ها به ترتیب طیف شدت ریسک های بالقوه برای محدوده مورد مطالعه را تشکیل می دهند.
نظراتی پیرامون مقوله های تفکر ویدالی
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل توسعه درون زا در نواحی شهری (مطالعه موردی: شاهین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: گسترش افقی شهرها در چند دهه اخیر در کشور با تخریب سطح وسیعی از اراضی کشاورزی و سرمایه های طبیعی شهرها، در دستیابی به شکلی پایدار از کالبد شهر با چالش مواجه شده است. نظریه توسعه درونی که از اصول ده گانه رشد هوشمند می باشد، در راستای اهداف توسعه پایداراست. به موجب این رویکرد اراضی بایر و ناکارآمد به عنوان سازوکار تحقق سیاست های توسعه درونی شهر می باشد. بنابراین چنانچه در یک محدوده زیستی پراکنده روی کالبدی اتفاق بیافتد یعنی مازاد بر نیاز کالبدی، جمعیت ساکن، فضا اشغال گردد می توان به این نتیجه رسید که درون شهر فضاهای بلا استفاده، رها شده و ناکارآمد و فرسوده وجود دارند که برنامه ریزی جهت استفاده مناسب از آن ها اهمیت پیدا می کند. روش: در این پژوهش هدف، بررسی وضعیت نواحی شاهین شهر از لحاظ توسعه با تأکید بر ویژگی های مسکن، شاخص های مرتبط با آن و میزان برخورداری می باشد. جهت بررسی روابط بین متغییرها، با نرم افزار AMOS و روش معادلات ساختاری مورد تجزیه قرارگرفت . یافته ها: نتایج نشان داد طرح های توسعه شهر و ایجاد مسکن در آینده در تمام ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی به جز بعد دسترسی، عامل اصلی گسترش کالبدی شهر است.سپس با تکنیک Antropi و VIKORجهت وزن دهی و رتبه بندی نواحی استفاده شد. نتایج: نتایج تکنیک ویکور نشان داد که نواحی شهری از نظر شاخص های پژوهش و به لحاظ توسعه درونی، به ترتیب ناحیه فردوسی در رتبه اول برخورداری و ناحیه گلدیس در رتبه آخر قرار گرفته است.
ارزیابی توان اکولوژیک کاربری شهری با مدل MCDM و GIS (مطالعه موردی: شهر سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از سرزمین، بدون درنظرگرفتن تفاوت های اکولوژیک و پتانسیل های محیطی، باعث پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست می شود که در نهایت، منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار داده و محیط را از توسعه پایدار دور می کند. منطقه سهند با تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوع جاذبه های طبیعی و چشم اندازها و مناظر باارزش زیست محیطی، از مهم ترین نقاط جمعیت پذیر استان آذربایجان شرقی است. از این رو، رشد شهرها و سکونت گاه های روستایی و در پی آن سایر زیرساخت ها و تأسیسات انسانی مورد نیاز، ناگزیر از ارزیابی توان اکولوژیک کاربری مناسب و اختصاص پهنه هایی از منطقه برای این نوع کاربری شده است. پژوهش پیشِ رو با هدف تعیین کاربری مناسب توسعه شهری در منطقه سهند استان آذربایجان شرقی تهیه شده است. توسعه زیاد شهر سهند و فقدان مطالعات جامع علمی در خصوص ارزیابی توان اکولوژیک توسعه آن، موجب شد «ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری سهند با مدل تصمیم گیری چندمعیاری MCDM و GIS» به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود. نتایج حاکی از آن است که از مجموعِ مساحتِ محدوده مطالعاتی سهند که در ۱۷۲۱ واحد اکولوژیک شناسایی شده و دارای ۴۵۲۰۰ هکتار مساحت است، ۳۳۲۶ هکتار دارای توان درجه ۱ و ۴۲۷۹ هکتار دارای توان درجه ۲ برای توسعه شهری است در حال حاضر، پراکنش فضایی مراکز جمعیتی شهرستان بیشتر در کاربری درجه ۲ (متوسط) قرار دارد که از مهم ترین دلایل آن می توان به شیب متوسط، بافت نسبتاً خوب خاک، شرایط زه کشی مناسب و شرایط اقلیمی مساعد اشاره کرد.
سنجش وضعیت توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی مورد: دهستان استرآباد جنوبی در شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس اصول توسعه پایدار، یکی از ابعاد بسیار مهم نظریه های توسعه پایدار روستایی، توسعه اقتصادی در کنار و هم پوشی با توسعه اجتماعی و اکولوژیک است. یکی از راهکارهای توسعه پایدارروستایی، توسعه کارآفرینی در میان روستاییان است. امروزه برنامه-ریزان دریافته اند که مناسب ترین راهبرد پاسخ گویی به عمده چالش ها درمناطق روستایی، به ویژه در بعد اقتصادی، تشویق روستاییان برای گرایش به تجارت خانگی به شیوه کارآفرینی است. متنوع سازی اقتصاد روستایی تنها با القاء از بیرون محقق نمی شود، مگر اینکه کارآفرینان محیط های روستایی، خود فرصت ها و منابع بالقوه و بالفعل را بشناسند و با استفاده بهینه، ازآنها تنوع اشتغال و اقتصاد را برای محیط های روستایی به ارمغان آورند. با این حال، باید توجه داشت همه روستاها دارای وضعیت یکسان در توسعه کارآفرینی نمی باشد و برخی از آنها دارای شرایط بهتری جهت کارآفرینی بوده و از این حیث، برای فعالیت های کارآفرینانه در اولویت می باشد. از مهم ترین روش هایی که جهت تعیین اولویت مکان ها توسط برنامه ریزان بکار گرفته می شود، تحلیل های تصمیم گیری چند متغییره می باشد. در این تحقیق نیز روش ORESTE برای اولویت بندی توسعه کارآفرینی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان بکار گرفته شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه مورد مطالعه، خانوارهای 16 روستای این دهستان می باشد که تعداد 356 نمونه در کل روستاها و در هر روستا به نسبت تعداد خانوار به روش تصادفی انتخاب شد. نتایج نشان داد در معیارهای 10 گانه مورد بررسی، روستاهای نصرآباد، قرن آباد و مریم آباد دارای بهترین وضعیت جهت توسعه کارآفرینی می باشد.
استانداردسازی و بهبود فرایند جمع آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک شهری، با استفاده از سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه و برمبنای استانداردهای مکانی ISO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممیزی املاک شهری ازجمله فعالیت های شهرداری ها به منظور جمع آوری و به هنگام سازی پایگاه اطلاعات توصیفی و مکانی املاک شهری محسوب می شود. با ظهور سامانه های اطلاعات مکانی همراه، روش های نوینی برای گردآوری و به هنگام سازی اطلاعات مکانی گسترش داده شدند. در محیط های همراه، پردازشگری های انجام شده وابسته به محیط کاری و پویای کاربر است. کاهش ارتباط صریح کاربر با سامانه از عوامل مهم در هوشمندسازی سامانه و کاهش خطاهای انسانی در جمع آوری و به هنگام سازی اطلاعات به شمار می رود. برای این منظور، لازم است سامانه با استنباط وضعیت کاربر، با استفاده از اطلاعات بافت، نقشه ها و اطلاعات مناسب را در اختیار او قرار دهد. اطلاعات ممیزی املاک شهری نمونه ای از اطلاعات مکانی اند که می توانند از چنین سامانه هایی بهره ببرند. این مقاله تلاشی برای تحلیل نقش سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه در استاندارد سازی و بهینه سازی فرایند ممیزی املاک شهری و نیز شناسایی روش های پیاده سازی چنین سامانه ای برای عرضة اطلاعات مکانی به ممیز و همچنین، هوشمندکردن واسط های کاربر برای ارتقای قابلیت های سامانه است. هدف نهایی تحقیق گسترش یک سامانة اطلاعات مکانی همراه، جهت ممیزی املاک شهری، با درنظرگرفتن اطلاعات بافت های موقعیت، جهت و سامانه، ب رای نقش ه ها و سروی س های قابل عرضه است که افزون بر مزایای سامانة اطلاعات مکانی همراه در گرد آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک، مزایای یک سامانة بافت آگاه را نیز دارد. در طراحی و پیاده سازی سیستم تحقیق حاضر، افزون بر معماری خادم مخدوم، از معماری مستقل نیز استفاده شده است تا در صورت قطع ارتباط با خادم، فرایند ممیزی متوقف نشود. درنهایت، سیستم بالا در یکی از بلوک های شهری تهران پیاده سازی شده و نتایج حاصل با نتایج ممیزی های پیشین مقایسه شده اند که نشان دهنده کاهش 50% زمان مورد نیاز برای جمع آوری داده ها در روش معرفی شده، به نسبت دو دورة آخر ممیزی املاک شهر تهران، و کاهش نزدیک به 100% زمان سپری شده بین گردآوری داده های توصیفی و مکانی و ورودشان به پایگاه دادة شهرداری، در مقایسه با دو دورة یادشده است. سیستم پیشنهادی در این تحقیق از ارتباط صریح ممیز با برنامه می کاهد و اطلاعات و نقشه ها که در ممیزی املاک شهری سنتی روی کروکی ها و فرم های کاغذی گردآوری و تصحیح می شدند، با استفاده از روش ارائه شده در این تحقیق، در محل مستقیماً جمع آوری و به هنگام می شوند که باعث بهبود چشمگیر فرایند ممیزی املاک شهری می شود.
تطور سکونت شهری از مجموعه های فامیلی(محله ای)تا بلوک های آپارتمانی (تفاوت های اساسی خانه و مسکن در شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن نیاز اساسی انسان است. این نیاز به علت تمایزهایی که با دیگر نیازهای انسان دارد، جایگاهی خاص در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه دارد، چرا که تغییر در هر بخش فوق می تواند بر این بخش آثار زیادی داشته باشد. این نیاز اولیه و اساسی (مسکن) در شهر یزد از گوناگونی فراوان برخوردار بوده است. این تنوع، معلول عوامل اقتصادی، اجتماعی، معیشتی، شغلی، مذهبی، هنری، موقعیت جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و جامعه این شهر بوده است. بنابراین، در شکل خانه، محل زندگی به مفهوم کامل آن تجلی یافته است. بدین ترتیب سکونت، اشتغال، فراغت و اوج روابط خویشاوندی در مجموعه های فامیلی در قالب اجتماعات کوچک به نام خانه ظهور یافته بودند. امروزه مسکن مفهوم خاص محل سکونت را دارد. پژوهش حاضر چنین پویشی را ردیابی می کند، در واقع هدف بررسی الگوی سکونت در شهر یزد است. در این پژوهش مجموعه های فامیلی و سنتی و مجموعه های آپارتمانی در شهر یزد به لحاظ ابعاد کالبدی و اجتماعی مقایسه شده اند و بر این اساس سعی در برجسته نمودن تفاوت های ماهوی خانه و مسکن است. روش این پژوهش تاریخی، توصیفی و میدانی است. ابزار جمع آوری اطلاعات در راستای دستیابی به هدف، اسناد مربوط به گونه شناسی مسکن در شهر یزد از گذشته تا کنون است. در این پژوهش گونه هایی از پلان خانه های قدیمی و مجموعه های فامیلی بررسی و ابعاد اجتماعی و فرهنگی آنها تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که مسکن امروزی حاصل کاهش تدریجی هویت و عملکرد خانه های سنتی است که نتوانسته است برای عناصر کالبدی آن جایگزینی بیابد و الگویی عاریتی و تک عملکردی برای سکونت و به عبارتی خوابگاه شده است.
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر مشارکت زنان در چرخه ی مدیریت بحران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروه های گوناگون جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران ایفا کنند. کشورهایی آسیب پذیریِ کمتری خواهند داشت که قشر های مختلف مردم به صورت مستقیم در فعالیت های کاهش خطر شرکت کنند و هر کدام توانمندی های خود را برای درک و پاسخ به سوانح متفاوت به عرضه گذارند. بنابراین، با توجه به نقش مشارکت زنان در فرایند مدیریت بحران، شناسایی مؤلفه ها و تحلیل بر این امر می تواند زمینه ساز حضور مؤثر آنان گردد. شناخت این مؤلفه ها می تواند زمینه ساز تبدیل گروه از قشری آسیب پذیر به قشری توانمند، فعال و مؤثر باشد. از این رو، تحقیق به شیوه ی پیمایشی با تکمیل پرسش نامه به استخراج این عوامل پرداخته است. برای تکمیل داده ها از روش نمونه گیری تناسبی استفاده شد و داده ها با روش تحلیل عاملی بررسی گردید. با استفاده از این روش داده ها و متغیرها مورد نظر خلاصه شد و مؤثرترین عوامل در این مشارکت تعیین گردید. این عوامل شامل دانش مدیریت بحران، عوامل فرهنگی و جنستی، تقدیرگرایی، احساس قدرت و اعتماد به نفس بود که نتایج در این چهار بعد با استفاده از تحلیل عاملی بررسی شد. در بخش دانش مدیریت بحران مقدار KMO معادل 74/0 بود و مجموع متغیرهای این بخش در چهار عامل 42/67 درصد از تغییر پذیری (واریانس) متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO در بخش احساس قدرت و اعتماد به نفس 72/0 بود و متغیرهای این بخش نیز با چهار عامل 27/65 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO تقدیرگرایی معادل 599/0 بود و این بخش با چهار عامل توانست 56/59 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کند. سرانجام، مقدار KMO هنجارهای فرهنگی- اجتماعی معادل 71/0 است و 52/70 درصد از تغییر پذیری متغیرها از طریق پنج عامل در این بخش تبیین شده است
همایش نقش مطالعات جغرافیایی
حوزه های تخصصی:
سنجش پایداری گردشگری در روستاهای هدف گردشگری (مورد مطالعه:شهرستان سپیدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین روستاهای هدف گردشگری در کشور را می توان از جمله سیاستهای تأثیرگذار در فرآیند توسعه پایدار گردشگری در نواحی روستایی قلمداد نمود. در این رابطه نکته قابل تأمل سنجش پایداری گردشگری در این روستاها می باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش سطح پایداری توسعه گردشگری در روستاهای هدف گردشگری شهرستان سپیدان(استان فارس) تدوین یافته است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از دو روش اسنادی و میدانی(پرسشنامه) استفاده شده است. سطح تحلیل پژوهش روستا و واحد تحلیل سرپرستان خانوارهای محلی(200 سرپرست) و مدیران محلی(18 مدیر) است. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری و غیر آماری(روش بارومتر) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که توسعه گردشگری در روستاهای هدف در مجموع در سطح متوسط پایداری قرار دارند که در بین ابعاد مورد مطالعه، بعد اجتماعی فرهنگی از وضعیت پایداری بهتری برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد در بین روستاهای مورد مطالعه از لحاظ پایداری توسعه گردشگری تفاوت معناداری وجود دارد و روستای مارگون دارای بیشترین امتیاز پایداری و روستای ده کهنه از پایین ترین میزان امتیاز پایداری برخوردار است.
تحلیلی بر مکانیابی ایستگاههای آتشنشانی شهری نمونه موردی: شهر پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایستگاه های آتش نشانی یکی از مراکز مهم امدادرسانی می باشند. بدیهی است که خدمات رسانی به موقع، مستلزم مکانیابی مناسب آن هاست. شهر پیرانشهر با داشتن یک ایستگاه آتش نشانی، با مشکلاتی مانند کمبود ایستگاه ها، عدم توزیع مناسب و عدم مکان یابی صحیح آن مواجه است. هدف از این پژوهش، بررسی نحوه توزیع ایستگاه ها و خدمات دهی آن ها و تعیین مکان مناسب برای احداث ایستگاه های جدید با توجه به نیاز شهر می باشد. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، اطلاعات مورد نیاز از طریق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 و طرح های جامع و تفصیلی شهر پیرانشهر و همچنین مجلات و کتب مرتبط با موضوع گردآوری شده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای، ARC GIS، Super Decisions در آن بهره گرفته شده است و با استفاده از مدل تحلیل شبکه و مدل ANP (جهت وزن دهی لایه های کاربری و مکانیابی، اولویت بندی نقاط پیشنهادی) و 6 ایستگاه جدید برای مناطقی که خارج از شعاع عملکردی آتش نشانی موجود بودند، پیشنهاد گردید تا کل شهر، بر اساس استاندارد زمانی رسیدن خودروهای آتش نشانی به محل حادثه، تحت پوشش این ایستگاه ها قرار گرفته و به منظور کاهش خسارات، بهره برداری مناسب از آن ها گردد.
ارزیابی کمّی و کیفی کاربری اراضی شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، هسته ی اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد و می تواند برای انتظام فضایی مناسب و استفاده ی بهینه از فضای شهری و افزایش کارایی کاربری ها عمل کند. نحوه ی توزیع کاربری ها در گستره ی شهر مریوان و ارزیابی کمّی و کیفی کاربری ها از نظر همجواری و پیش بینی وضعِ مطلوب گستره ی فضایی کالبدی شهر تا افق چشم انداز بیست ساله، هدف اصلی این پژوهش است که به صورت توصیفی تحلیلی با ماهیّت کاربردی انجام گرفته است. نتایج حاصل از ارزیابی کیفی کاربری با استفاده از ماتریس سازگاری نشان می دهد کاربری های آموزش عالی، فضای سبز، جهانگردی، شبکه ی معابر، نظامی و انتظامی به ترتیب از کاملاٌ سازگار تا کاملاً ناسازگار است. در ماتریس مطلوبیّت، مکان گزینی و استقرار کاربری های مسکونی، آموزش عالی و ورزشی از نسبتاً مطلوب تا کاملاً نامطلوب را نشان می دهد که متناسب با نیازهای شهر نیست. همچنین در ماتریس ظرفیت، مقیاس عملکرد کاربری های آموزشی، فرهنگی، درمانی، شبکه ی معابر، حمل و نقل، انبارها و جهانگردی از نظر ظرفیت از نسبتاً نامناسب تا کاملاً نامناسب بوده و کاربری های دیگر در این مورد تعادل بهتری دارند. در ماتریس وابستگی، کاربری های مسکونی، آموزش عالی، ورزشی، اداری، صنایع و شبکه ی معابر از وابستگی کامل تا نسبتاً کامل بوده و برعکس کاربری های آموزشی، فضای سبز، تأسیسات و تجهیزات شهری، مذهبی، نظامی و انتظامی از عدم وابستگی کامل تا نسبتاً غیر وابسته با یکدیگر و دیگر کاربری ها ارزیابی شده اند که به مانند مکمّلِ زنجیره ی پیوسته ی نیازهای شهری، در یک رده هستند. به طورکلّی نتایج پژوهش نشان می دهد پراکنش فضایی نامناسب کاربری های شهری در سنجش با استاندارد های رایج کشور زیاد بوده و کاربری های ناسازگار عامل مهم در عدم انتظام بخشی کاربری های شهر مریوان شمرده می شود.
شناخت الگوی ادراکی روستای خوب بر اساس روش-شناسی کیفی مورد مطالعاتی: روستای کرفس (شهرستان رزن- استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه نواحی روستایی، با در نظر گرفتن ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیط زیستی، کالبدی، و نهادی و بر اساس درک واقع بینانه از نیازهای روستاییان، مستلزم تغییر نگرش متولیان برنامه ریزی و ساختارشکنی در رویکردهای مرسوم است. این پژوهش با هدف بازشناسی معیارها و شاخص های «خوب بودن» سکونتگاه روستایی تلاش می کند با رویکردی متفاوت به مفهوم «روستای خوب» نه از دیدگاه متخصصین ذی ربط بلکه با توجه به دیدگاه ها، آرمان ها، هنجارها، نیازها، خواسته های مشترک و دلخواه ساکنان محلی آن بپردازد. تحقیق از نوع اکتشافی است و جامعه آماری، کل دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان روستای کرفس از توابع شهرستان رزن در استان همدان را شامل می شود. از تکنیک های روش کیفی (طرح سوال به عنوان موضوع انشا و تحلیل آن) و کمی(پرسشنامه) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. در مرحله نخست تحلیل، انشاهای دانش آموزان با رویکرد تحلیل مقایسه ای مداوم در چارچوب سه مرحله (کدگذاری باز، کدکذاری محوری و کدگذاری انتخابی) قرار گرفت. سرانجام 124 مقوله اصلی شناسایی شده به عنوان ویژگی های یک روستای خوب از دیدگاه دانش آموزان در چارچوب 18 مقوله اصلی دسته بندی شدند. در مرحله دوم به منظور سنجش وضعیت روستای کرفس بر اساس مقولات استخراج شده، پرسشنامه ای بر مبنای یافته های مرحله نخست در چارچوب طیف لیکرت طراحی گردید. یافته ها ی پرسشنامه در اکثریت مقوله های اصلی بیانگر فاصله روستای مورد مطاله با روستای خوب است.