فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (2/85) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
بررسی تأثیر حس تعلق مکانی بر امنیت و نشاط اجتماعی کودکان (مطالعه موردی: منطقه2 شهرداری قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه شهرهای دوستدار کودک به طورخاص در اروپا از سال 1980 موردتوجه قرار گرفته است که با هدف ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکلدادن و یا تغییر محیط پیرامون آنها می باشد. مکان علاوهبر بعد مادی از بعد غیرمادی نیز برخورداربوده و احساساتی در ساکنان خود ایجادمی کند. این حس تعلق مکانی بر نشاط اجتماعی و امنیت اجتماعی کودکان شهر تأثیرمی گذارد که تحلیل این فرایند هدف این مقاله است. هدف دیگر معرفی کاربرد مدل های ساختاری، بهعلت چندبعدیبودن ابعاد بررسی و وجود متغیرهای مکنون، در حوزه مطالعات شهری است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش پیمایشی محسوبمی شود. جمعیت آماری این پژوهش کودکان 12 تا 18ساله شهر قزوین می باشند که از این بین کودکان منطقه2 شهرداری قزوین به عنوان جمعیت نمونه انتخابشدند. در این پژوهش از پرسشنامه محقق-ساخته استفادهشد و پس از اطمینان از پایایی و روایی آن در جمعیت نمونه توزیعگردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها مدل مفهومی ارایه شده را تأییدمی کند. همچنین، نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار حس تعلق مکانی بر امنیت اجتماعی و نشاط اجتماعی و تأثیر مثبت و معنادار امنیت اجتماعی بر نشاط اجتماعی در جامعه موردمطالعه می باشد.
تبیین نقش تمرکزگرایی در ایجاد چالش های مدیریت شهری در ایران
حوزه های تخصصی:
سیستم اداری ایران به صورت متمرکز اداره می شود که این سیستم باعث به وجود آمدن چالش هایی در اداره کشور به ویژه در حوزه مدیریت شهری بوده است. در همین ارتباط، هر چند که با تشکیل شورای اسلامی شهر و اعطای بعضی از وظایف به شهرداری، حرکتی جدید به سمت تمرکززدایی در شهرها شروع شده، اما به خاطر سیستم پیچیده ساختار مدیریتی و برنامه ریزی کشور، هنوز این امر در زمینه تمرکززدایی توفیقی نداشته و به همین دلیل سیستم مدیریت شهری با چالش های بزرگی همراه است. روی همین اصل، هدف این تحقیق بررسی نقش تمرکزگرایی در ایجاد چالش های مدیریت شهری در ایران می باشد که این امر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمرکزگرایی در ساختار مدیریتی ایران باعث تکوین رویکرد بخشی و دولتی و دولت محور نسبت به شهر و مسائل مختلف شهری شده که حاصل آن چیزی غیر از تضعیف جایگاه شهرداری ها در سیستم مدیریت شهری نیست. همچنین این امر چالش هایی (محتوایی و رویه ای) را در ایران در حوزه مدیریت شهری ایجاد کرده است که رهایی از این چالش ها نیازمند بازساخت نگرش ها و دیدگاه ها و روش های موجود در شیوه مدیریت شهری در ایران می باشد.
در مجموع، براساس نتایج تحقیق، در ساختار متمرکز اداری – سیاسی ایران، مدیریت به جای تحقق توسعه مانع اصلی توسعه محسوب می شود. لذا تلاش های فراوانی لازم است تا زمینه مساعد برای مشارکت همه جانبه به منظور تمرکززدایی انجام شود. به عبارتی، لازمه رفع این چالش، تغییر در نگرش به ساختار مدیریت شهری به عنوان تقویت حکومت محلی و مشارکت مردمی و مدیریت یکپارچه و تقسیم قدرت از بالا به پایین و تغییر این ساختار به سیستم از پایین به بالا می باشد.
تحلیل نقش انعطاف پذیری اکولوژیکی در اکوسیستم های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول اکوسیستم های شهری در مقیاس زمان و مکان حاصل روابط پویای بین عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرآیندهای زیستی-فیزیکی است. انعطاف پذیری اکولوژیکی اکوسیستم های شهری به معنی درجه تحمل پذیری آنها در برابر آشفتگی ها قبل از تغییر و بازسازی در ساختار و عملکرد این سیستم هاست. انفصال و قطعات جداگانه اکولوژیکی، کاهش میزان پوشش، تغییرات در سیستم هیدرولوژیکی، چرخه مواد و یکنواختی در ترکیب گونه ای (هموژنیتی)، اکوسیستم های شهری را محیط های آسیب پذیر معرفی نموده است. سیستم هایی که الگوهای شهر مانند شکل، کاربری و ارتباطات، اثرات گوناگونی بر پویایی اکوسیستم و انعطاف پذیری اکولوژیکی آن گذاشته است. در این مقاله ارتباط الگوهای شهری با عملکرد اکوسیستم در قالب مدلی مفهومی تحلیل شده است. فرض بر این است که انعطاف پذیری در اکوسیستم های شهری تابع فعالیت های انسانی و زیستگاه های طبیعی است که بوسیله فرآیندهای اقتصادی-اجتماعی و بیوفیزیکی در نواحی شهری اداره می شود. مدل تحلیل شده در این مقاله می تواند در برنامه ریزی و مدیریت شهری برای پژوهشگران این حوزه ملاک عمل قرار گیرد.
بررسی راهکارهای بومی مدیریت مخاطرات طبیعی فعالیت های زراعی روستایی با تاکید بر (سرمازدگی، سیل و خشکسالی) مطالعه موردی: شهرستان رازوجرگلان
حوزه های تخصصی:
جوامع انسانی، همواره با بلایای طبیعی متعددی نظیر سرمازدگی، سیل ، خشکسالی، و ... مواجه بوده این بلایا موجب تخریب منابع درآمد مردم می شوند و امکانات زیستی و مراکز فعالیتی آنان را از بین می برندکه موجب آسیب های اقتصادی و فیزیکی نیز می شود. جوامع روستایی و فعالیت های تولیدی آنها (بخصوص زراعت) نیز به دلیل ارتباط تنگاتنگ با محیط طبیعی، ماهیت عوامل اصلی تولید، کار در فضای باز و داشتن توان محدود، از دیرباز در معرض تهدید بیشتر این نیروهای مخرب طبیعی قرار داشته اند. لذا ساکنان هر منطقه به تجربه، اقداماتی را در جهت کاهش آثار زیان بار این نیروها بر جوامع خود صورت داده اند و با اثرات این محدودیت ها و حوادث غیر مترقبه مقابله کرده اند. بطوریکه اقدامات آنها موجب شده است که توانمندی بیشتری در برابر بلایای طبیعی پیدا کنند بکارگیری دانش بومی و احیای مجدد این دانش ارزنده می تواند گامی مفید در پیشبرد اهداف توسعه پایدار محسوب شود. در مقاله حاضر سعی بر شناسایی راهکارهای بومی مقابله با مخطرات (سرمازدگی، خشکسالی، سیل) فعالیت های زراعی شده است. روش گردآوری مطالب به دو صورت میدانی و از طریق مصاحبه برای شناسایی راهکارهای بومی با تعدادی از افراد باتجربه خصوصاً کشاورزان خبره، در سطح بخش جرگلان شهرستان رازوجرگلان صورت گرفته، که در این مطالعات، مبنا استفاده از روش ها و رهیافت های تحقیق کیفی مانند ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) بوده است. در ادامه در این پژوهش، برای بیان و توصیف رابطه و همبستگی میان متغیر مستقل(دانش بومی) و متغیر وابسته میزان خسارت ناشی از بحران (سیل، خشکسالی، سرمازدگی) از روش تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. n=213)) جامعه آماری زارعان روستاهای شهرستان رازوجرگلان بودند. که غالب پرسشنامه به صورت دو قسمت بوده است قسمت اول شامل مخاطرات محیطی و میزان خسارت مخاطرات محیطی بر فعالیت های زراعی، قسمت دوم شامل راهکارهای بومی مقابله با بحران های محیطی شناسایی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از دانش بومی موجب کاهش آسیب های ناشی از بلایای طبیعی در روستاها می شود و باعث فرایند پیشگیری و آمادگی در برابر مخاطرات طبیعی (سرمازدگی، سیل ، خشکسالی) و نیز آمادگی و مقابله آنها را بهبود بخشد. همچنین در صورت تلفیق با دانش مدرن، ارتقای کارایی دانش مدرن را نیز به دنبال خواهد داشت.
تحلیلی بر عملکرد مدیریت شهری شهر مهاباد از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از ارکان اساسی برنامه ریزی شهری، توجه به مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان در تمامی ابعاد توسعه می باشد؛ بنابراین آنچه که در حال حاضر ضرورت انکارناپذیری برای مدیریت شهری است، لزوم تغییر در جهت استفاده از رویکردهای مشارکتی و جلب رضایت شهروندان می باشد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عملکرد مدیریت شهری از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی به مطالعه شهر مهاباد پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع ماهیت کاربردی بوده و روش تحقیق آن نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. بر این اساس، پس از بررسی مفاهیم و مبانی مرتبط با موضوع پژوهش، جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعة میدانی استفاده شد. نتایج این تحقیق نیز که پس از آنالیز 384پرسشنامة توزیعی میان شهروندانی که به نحوی با شهرداری و عملکرد آنها در ارتباط بودند، نشان دهنده تمایل بسیار بالای شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری است؛ هرچند بررسی ها نشان می دهد سابقه مشارکت مردم در زمینه مدیریت شهری چندان چشمگیر نبوده و بیشتر در زمینه مشارکت های فیزیکی بوده است، اما با این وجود، نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپرمن گویای وجود رابطه مستقیم و معناداری آماری بین میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و میزان رضایت مندی آنان می باشد. همچنین این تحقیق نتیجه گیری می کند که عوامل موثر بر میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در چهار بعد فردی، اقتصادی، اجتماعی و مدیرتی قابل تقسیم بندی است که در این میان تاثیرگذارترین شاخص در بعد فردی سلامت جسمی و روحی شهروندان، در بعد اجتماعی تعلق مکانی، در بعد اقتصادی سودآور بودن فعالیت مشارکتی و در نهایت در بعد مدیریتی اعتماد نهادی(اعتماد دوسویه بین مردم و مدیریت شهری) می باشد.
تحلیل عاملی موانع توسعه گردشگری روستایی در بخش سلطانیه استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی موانع توسعه گردشگری روستایی در بخش سلطانیه استان زنجان بود. این تحقیق از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های تلفیقی کمی-کیفی، از نظر میزان کنترل متغیرها از نوع غیر آزمایشی و از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری این تحقیق را سه گروه مردم محلی، کارکنان ادارات دولتی و گردشگران تشکیل دادند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که توسط محقق طراحی شد. روایی ظاهری و محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات کارشناسان صاحب نظر توسعه روستایی در استان و پس از انجام اصلاحات لازم به دست آمد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پایلوت تست انجام گردید و جهت تعیین پایایی ابزار تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Excel و SPSS نسخه 16 پردازش و تحلیل گردید. نتایج نشان داد منطقه دارای قابلیت بالایی در زمینه توسعه گردشگری روستایی در ابعاد تاریخی، طبیعی و فرهنگی در راستای توسعه پایدار می باشد. نتایج تحلیل عاملی موانع توسعه گردشگری روستایی در منطقه نشان داد این موانع به ترتیب اهمیت شامل ضعف مدیریت و برنامه ریزی، کمبود تسهیلات رفاهی و بهداشتی، موانع فرهنگی و آموزشی و سرمایه گذاری ناکافی می باشد.
بررسی و شناخت صنایع دستی ( قالیبافی) در روستاهای حاشی؟ غربی دشت کویر به منظور توسعه و احیاء آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش ایوانکی یکی ازسه بخش شهرستان گرمسار است. در این بخش، یازده روستا با حدود 2000 نفر جمعیت استقرار یافته اند . روستاهای این بخش در سه گروه اقتصادی بر اساس یافته های تحقیق طبقه بندی می شوند: گروه اول ، از لحاظ سطح زندگی از یک رفاه نسبی برخوردار می باشند، گروه دوم از لحاظ سطح زندگی در درجه دوم قرار دارند و گروه سوم را روستاهای نسبتاٌ محروم تشکیل می دهند. محدودیت آب، خاک، اقلیم ، فناوری ، علم، سرمایه و مدیریت موجب گردیده که توسعه روستائی را پوشش دهد، متأسفانه در سالهای اخیر به جهت افزایش قیمت مواد اولیه و پائین بودن کیفیت تولید از رونق افتاده و در حال منسوخ شدن می باشد. در این تحقیق ضمن شناخت محیط طبیعی،انسانی و اقتصادی ناحیه مورد مطالعه ، راهکارهائی به منظور تعالی و توسعه صنایع روستائی بخصوص قالیبافی ، در روستاهای مورد نظر ارائه گردیده است.
برنامه ریزی مسکن شهر میبد با رویکرد توسعه ی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن یکی از اساسی ترین نیازهای زندگی انسان هاست و به عنوان کوچکترین عنصر تشکیل دهنده ی سکونتگاه ها و به وجود آورنده یکی از پدیده های جغرافیایی به شمار می رود. لزوم توجّه به مسکن و برنامه ریزی آن در راستای توسعه ی پایدار شهری در چهارچوب برنامه ریزی های ملّی، منطقه ای و شهری، بیش از پیش احساس می شود تا بهره گیری از دانش و تکنیک های برنامه ریزی، مشکلات شهروندان را برطرف کرده و درنتیجه، محیطی آرام و سرسبز، همراه با امنیّت و آسایش و رفاه برای آنان فراهم شود. بدین منظور، این مقاله، ضمن اشاره ی کوتاهی به ادبیّات نظری و عملی مسکن و توسعه ی پایدار با بررسی شاخص های کمّی و کیفی مسکن شهر میبد برای شناخت وضعیّت مسکن این شهر و به کارگیری این شاخص ها و شاخص های برگزیده زیست اجتماعی و ارزیابی وضعیّت پایداری در مجموعه مناطق مسکونی و محلّه های این شهر می پردازد. هدف این مقاله، بررسی توسعه ی پایدار شهر میبد و برنامه ریزی مسکن آن است. پژوهش از نوع کاربردی توسعه ای و روش پژوهش ""توصیفی تحلیلی"" است. در این پژوهش از مدل های کمّی و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. با توجّه به آمارهای موجود، به ویژه پژوهش میدانی، اقدام به بررسی و شناخت وضعیّت مسکن شهر میبد، به لحاظ شاخص های کمّی و کیفی در دوره های گذشته و حال شده است. نتایج این پژوهش، بیانگر پیشرفت به نسبت مناسب شاخص های کمّی و کیفی در دهه ی 85-1375 است که با روند توسعه ی پایدار در ارتباطی معنا دار بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های تراکم در واحد مسکونی، در سال 1385 برابر 81/3 و در سال 1385 متوسّط اتاق 26/4 و متوسّط اتاق برای هر خانوار 19/4 و تراکم نفر در اتاق 89/0 و تراکم خانوار در اتاق 23/0 و درصد کمبود واحد مسکونی در این سال 5/1 بوده است.
ارزیابی میزان موفقیت طرح های توسعه شهری در دستیابی به معیارهای توسعه پایدار(مورد: طرح های حوزه ی میانی غربی مشهد و تحقق شهر فشرده)
حوزه های تخصصی:
با وجود تاکید مدیران بر معیارهای توسعه پایدار برای دستیابی به شهر متناسب و قابل زندگی، به دلایل گوناگون تهیه کنندگان طرح های شهری در عمل این معیارها را مورد توجه قرار نمی دهند. هدف از تدوین این مقاله، ارزیابی طرح های توسعه شهری مشهد در قبال نحوه ی برخورد با معیارهای توسعه پایدار به خصوص رویکرد فشردگی در حوزه ی میانی غربی این شهر و همچنین بررسی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت فشردگی برای شهر مشهد می باشد. به همین منظور، در این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، ابتدا شاخص های کمی شهر فشرده معین شده و بر آن اساس، طرح های توسعه عمران شهر مشهد به خصوص حوزه ی میانی غربی این شهر، با رویکرد شهر فشرده مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بیانگر آن است که طرح تفصیلی حوزه ی میانی غربی مشهد، بیشترین میزان انطباق با شاخص های شهر فشرده را به دست آورده و طرح توسعه عمران، کمترین امتیاز را به لحاظ فشردگی کسب نموده است. با توجه به این که طرح اخیر هم اکنون در حال اجرا می باشد، به نظر می رسد ارزیابی مجدد اهداف و روندهای مورد نظر می تواند ضمن جلوگیری از هدر رفت اعتبارات، نتایج مناسب تری را نصیب شهر و شهروندان نماید.
نقش مالکیت های ارضی در توسعه روستایی
حوزه های تخصصی:
موضوع مالکیت ارضی، موضوعی پیچیده و بسیار مهم است که می تواند به عنوان مانعی در جهت توسعه کشاورزی و توسعه روستایی به شمار آید. پدیده کوچک و خرد بودن اراضی که برگرفته از اصلاحات ارضی است به عنوان مانع اصلی برای توسعه کشاورزی پایدار تلقی می گردد. منابع اصلی تولید محصولات کشاورزی یعنی آب و زمین دارای مقادیری ثابت هستند اما جمعیت به طور روز افزونی افزایش می یابد و همین امر انسان را برای تامین مواد غذایی با محدودیت مواجه کرده است. استفاده از تکنولوژی می تواند عملکرد نیروی کار، زمین و آب را به عنوان منابع اصلی تولید افزایش دهد. کاربرد ماشین آلات می تواند منجر به افزایش تولید و درآمد کشاورزان و در نهایت افزایش درآمد در بخش کشاورزی شود. کوچک بودن قطعات زمین های کشاورزی این امر را با مشکل مواجه نموده است، یکی از راه های پیش رو برای حل این مسئله، یکپارچه سازی و ساماندهی اراضی است. دهستان مورد مطالعه با توجه به شیوه اداره روستاها (بزرگ مالکی و کوچک بودن مزارع) و تعدد روستاهای بزرگ مالکی مورد بررسی قرار گرفته است. براساس فرضیات، روستاهای نمونه هم از روستاهای بزرگ مالکی و هم از روستاهایی که به شیوه سنتی اداره می شوند انتخاب شده و بعد از تنظیم پرسشنامه و مصاحبه حضوری و مطالعات میدانی، نتایج حاصل با نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. باتوجه به نتایج به دست آمده، بزرگ بودن اراضی کشاورزی هرچند باعث افزایش بهره وری در واحد سطح خواهد شد اما روستاییان خرده پا علاقه ای نسبت به ساماندهی نداشته و آن را موجب بیکاری دانسته اند و شیوه کشت سنتی را به کشت نوین ترجیح می دهند.
نقش عوامل طبیعی در پراکنش فضایی سکونتگاه های روستایی شهرستان تربت جام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم شناخت و توجه کافی و جامع به معیارهای طبیعی جهت استقرار سکونتگاههای روستایی، تلفات و هزینه های ناشی از رخدادهای طبیعی را افزایش می دهد، از این رو برنامه های توسعه همواره کاهش خطرپذیری و افزایش پایداری سکونتگاه های را مدنظر دارند. ضرورت توجه به این مساله در شهرستان تربت جام، با توجه به اینکه بیش از 50 درصد جمعیت شهرستان در نواحی روستایی سکونت دارند، حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت استقرار سکونتگاههای روستائی شهرستان تربت جام، برحسب معیارهای طبیعی صورت گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 8 معیار طبیعی شامل ارتفاع، شیب، لیتولوژی، رودخانه ، گسل و عناصر اقلیمی (بارش، تبخیر، دما)،بعنوان عوامل موثر در استقرار سکونتگاهها انتخاب شده وبااستفاده ازروشهای آماری در محیطGIS ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به اینکه پهنه بندینیاز به لحاظ نمودن معیارهای مختلف دارد بنابراین بهتر است از روش های تحلیل چندمعیاره MCDA استفاده شود، در این زمینه روش های مختلفی وجود دارد که در تحقیق حاضر از مدل لاجیک(Logic Model)، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیش از 85 درصد روستاهای این شهرستان در 55 درصد از پهنه شهرستان که موقعیت مناسب و متوسطی از نظر معیارهای 8 گانه دارند مستقر هستند و 15 درصد روستاها نیز در 45 درصد از پهنه شهرستان که موقعیت نامناسبی دارند استقرار یافته اند. با توجه به نتایج بدستآمده که وضعیت استقرار روستاها را در موقعیت سه گانه؛ نامناسب، متوسط، مناسب، نشان داده است، می توان در برنامه ریزی های توسعه روستایی تدابیر لازم را جهت جلوگیری یا کاهش خطرات احتمالی ناشی از رخدادهای طبیعی و حوادث غیرمترقبه اتخاذ نمود.
سنجش کارایی سامانه حمل و نقل همگانی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری، نیاز به جابجایی و استفاده از وسایل نقلیه به طور فزایندهای گسترش و تراکم ترافیک را در نواحی شهری پدید آورد که خود بسیاری از چالشها همچون آلودگیهای هوا و صدا را سبب گردید. از این پس مدیران شهری حمل و نقل همگانی را عنصر اصلی دستیابی به سامانهی حمل و نقلی متعادل معرفی نمودند. گسترش پراکنده شهر یزد و توسعهی شهرکهای آن در جهتهای غربی و جنوبی و شمالی و همچنین به سبب مرکزیت اداری و سیاسی استان و نیز مراکز آموزشی و درمانی، روزانه حجم بالایی از سفرهای درون شهری صورت میپذیرد. در این میان شبکهی اتوبوسرانی شهر یزد سهم قابل توجهی در جابجایی روزانه مسافران دارد. بنابراین مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روشی توصیفی- تحلیلی و با ماهیتی کاربردی به ارزیابی کارایی سامانه اتوبوسرانی در یزد به ویژه در سه مسیر 11، 55 و 62 اتوبوسرانی باحجم بالای سفر بپردازد. به منظور انجام ارزیابی سامانه از معیارهای دسترسیپذیری و راحتی و آسایش مطرح شده در گزارش TCRP100 کمک گرفته شده است. در معیار دسترسی پذیری، به بررسی ساعات فعالیت خطوط در طول شبانه روز، فراوانی سرویس و درصد ناحیه تحت پوشش سرویس و در معیار راحتی و آسایش به محاسبه تطبیقی زمان کل سفر با اتوبوس و خودرو شخصی پرداخته شده است. سنجههای فوق به خوبی میتواند عملکرد سامانه و کیفیت سرویس آن را بسنجد و تصویری جامع از کارایی حمل و نقل همگانی را در شهر یزد ارائه دهد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که بالابودن زمان سفر با اتوبوس در مقایسه با خودرو شخصی در حدود دو برابر است که علیرغم بالا بودن سطح سرویس ناحیه تحت پوشش منجر به ترغیب شهروندان برای استفاده از خودرو شخصی میشود.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار در استان کرمانشاه با استفاده ازتحلیل رگرسیونی وتحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت اجتماعی همراه با مدیریت نحوه مناسبات انسان با محیط خود و منابع در دسترس، دغدغه اصلی در فرایند رسیدن به توسعه در معنی متعالی آن یعنی توسعه پایدار است.جامعیت و تعادل در برخورداری از شاخصهای توسعه پایدار و آگاهی از روند پراکنش این شاخصها امری است که امروزه در کشورهای در حال توسعه و به تبع آن در کشور ما، به علت وجود نابرابریهای موجود در میان مناطق در جهت دستیابی به توسعه متوازن به عنوان ویژگی بارز توسعه پایدار امری ضروری میباشد. در پژوهش حاضر که به شیوه «توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده، سعی شده نمای پایداری در روند توسعه با ارزیابی حدود 40 شاخص از شاخصهای فرعی توسعه در جهت ارزیابی میزان پایداری آن در قالب شاخصهای کلی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، درمانی، ارتباطی و تجهیزات شهری در شهرستانهای استان کرمانشاه نشان داده شود. در این راستا دو هدف آگاهی از وضعیت پراکنش شاخصهای توسعه منتخب با توجه به دادههای آماری شهرستانهای استان کرمانشاه با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی FAHP)) و میزان تأثیر شاخصهای منتخب در توسعه پایدار استان با استفاده از مدل تحلیل رگرسیونی در محیط نرم افزار (SPSS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد اولاً وضعیت پراکنش شاخصهای اقتصادی از میان شاخصهای منتخب در میان شهرستانهای استان دارای وضعیتی نابرابر است و ثانیاً رابطه عمیقی بین شاخصهای منتخب برای ارزیابی توسعه پایدار در استان و پایداری توسعه استان وجود دارد.
تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر شیراز با مدل های خودهمبستگی فضایی در نرم افزار ArcGIS و Geoda(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داده های فضایی در فضا توزیع یکنواختی ندارند و تکنیک ها و تحلیل های منحصر به فرد خود را می طلبند. از این رو، مدل های گوناگونی در زمینه، زمین آمار به وجود آمده اند. از آنجا که بررسی و تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر به صورت همگن در فضا توزیع نشده اند بنابراین یکی از اساسی ترین عناصر ارتقاء دهنده کیفیت محیط شهری دسترسی مناسب به خدمات است و یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی می شود. در چنین شرایطی مدل های جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیک های خودهمبستگی فضایی توانسته اند، مسأله ی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی در سطح شهر شیراز است. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار Geoda و شاخص موران و آماره عمومی G و شاخص دو متغیره موران به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که خدمات متناسب با جمعیت در مناطق شهری شیراز توزیع شده اند، اما دسترسی شهروندان به خدمات عمومی شهری برابر نیست و از مدل مرکز پیرامون تبعیت می کنند. نواحی مرکز شهر از دسترسی مطلوبی به خدمات برخوردارند و نواحی پیرامونی از دسترسی ضعیفی برخوردار هستند.
بررسی و تحلیل سطح برخورداری شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری از شاخص های توسعه با استفاده از مدل تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. شناخت و تجزیه و تحلیل وضع مناطق در زمینه های محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی توسعه منطقه ای است. با این کار تنگناها و محدودیت های مناطق مشخص شده و می توان برای رفع آن ها اقدام کرد. به عبارتی برای تخصیص اعتبارات و منابع میان مناطق مختلف، شناسایى جایگاه آن منطقه در بخش مربوطه و رتبه بندى سطوح برخوردارى از مواهب توسعه ضرورى است. با عنایت به مباحث فوق الذکر در پ ژوهش حاضر سعی شده است، با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان چهار محال بختیاری در شاخص های انتخابی توسعه پرداخته شود. در این پژوهش شهرستان های استان براساس 11 مولفه مختلف توسعه در قالب 50 شاخص (با تاکید بر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) با استفاده از مدل های کمی برنامه ریزی از جمله مدل تصمیم گیری چند معیاره شباهت به گزینه ایده آل TOPSIS و وزندهی شاخص ها با تکنیک AHP، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود در شهرستان های استان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این بررسی ها حاکی از آن است که شهرستان های شهرکرد و بروجن به ترتیب با 5721% و 5062% در سطح برخوردار و شهرستان های اردل، فارسان و کوهرنگ به ترتیب با 3838% و3644% و 3071% در سطح نیمه برخوردار و شهرستان لردگان با 2042% در سطح عدم برخورداری هستند. یافته ها نشان می دهد لزوم توجه به برنامه ریزی غیرمتمرکز بر اساس منابع و محدودیت ها به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل و یکپارچه منطقه ای، ضرورتی اجتناب ناپذیراست.
تبیین آثار سیاست های تمرکز زدایی در توسعه سکونتگاه های روستایی ( مطالعه موردی ؛استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان های جدید در کشور از یک سو به دلیل افزایش جمعیت و تمرکز آن در نقاط مختلف استان های بزرگ و از سوی دیگر به سبب نارضایتی مردم یک شهرستان و محرومیت آن ها از خدمات لازم ایجاد می شوند. بر این اساس، استان قزوین در سال 1376 در نقشه سیاسی ایران متولد گردید. اعمال سیاست های تمرکززدایی از یک طرف حاکی از واگذاری اختیارات به حکومت های محلی است و از طرف دیگر تداعی کننده خلق فرصت ها برای زیربخش های تقسیمات کشوری تا بتوانند از فرصت های به دست آمده در جهت رشد کمّی و کیفی سکونتگاه های روستایی بهره ببرند. مقاله حاضر به تبیین سیاست های تمرکززدایی در سکونتگاه های روستایی استان قزوین می پردازد و تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که سیاست های تمرکززدایی در ایران چه آثاری بر ساختار کلی روستاهای استان قزوین ایجاد کرده است. بدین جهت، در پژوهش حاضر، با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اداری و مالی و سیاسی، در قالب طیف لیکرت، و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر، مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن، با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای اطلاعات جمع آوری شد. چهل و پنج مدیر اجرایی، شامل دهیاران و شوراهای اسلامی، از چهل و پنج روستا، در سطح پنج شهرستان استان قزوین برای این کار انتخاب شدند که نشان دهندة جامعة نمونة تحقیق هستند. البته باید اشاره کرد، بعد از استان شدن قزوین، در سکونتگاه های روستایی توانمندی هایی به وجود آمد که نشان می دهد اگرچه سیاست های تمرکززدایی توانسته زمینه رشد و ترقی روستاها را پدید آورد، این سیاست ها، از منظر کارشناسان و مسئولان محلی، آثار متفاوت داشته است. با وجود این، سیاست های تمرکززدایی در استان قزوین شتاب دهنده توسعه روستایی قلمداد شد و زمینه را برای افزایش مشارکت مسئولان محلی و مردم فراهم آورد.
تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوادث جاده ای و تلفات ناشی از آن یکی از علل اساسی مرگ ومیر در سراسر جهان به شمار می رود که هزینه های اقتصادی زیادی را بر اقتصاد کشورها تحمیل کرده است. چهار عامل انسان، وسیله نقلیه، جاده و محیط در امر تصادفات دخالت دارند که در این میان عوامل محیطی و اقلیمی سهم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند. مؤلفه های «یخبندان، رطوبت و دما» از عوامل مؤثر اقلیمی می باشند که نقش عمده ای در تصادفات جاده ای دارند. از این رو پژوهش حاضر به تحلیل پراکنش تصادفات جاده ای منجر به فوت با رویکرد اقلیمی در فصول مختلف سال با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای در استان اردبیل پرداخته است. روش پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است. نظر به اینکه تصادف یک پدیده مکانی است و تحلیل های Arc GIS نیز مبتنی بر مکان است، برای تحلیل از GIS و روش درونیابی کریجینگ استفاده شده است. در این پژوهش، تصادفات جاده ای استان اردبیل در فصول مختلف سال و با در نظر گرفتن عوامل اقلیمی یخبندان، دما و رطوبت در محدوده زمانی 1389 الی1393 بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از 762 مورد تصادف انجام شده 35 درصد در فصل تابستان، 75/25 درصد در بهار، 55/24 درصد در پاییز و 70/14 درصد در زمستان اتفاق افتاده است. مقایسه نمودار تعداد تصادفات منجر به فوت برمبنای ماه های سال، با نمودار تعداد روزهای یخبندان استان اردبیل نشان می دهد که تصادفات جاده ای در استان اردبیل در ماه های یخبندان به دلیل کاهش تردد وسایل نقلیه گردشگران نسبت به ماه های غیر یخبندان کمتراست، بیشترین تصادف از نظر رطوبت با میزان رطوبت 69-72 درصد و از لحاظ دما، در دمای خیلی پایین با «8» درجه سانتی گراد و خیلی بالا «16» درجه سانتی گراد اتفاق افتاده است.