فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
319 - 338
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش دست یابی به شاخصه های طراحی مسکن در اقلیم گرم و خشک و میزان انطباق پذیری مسکن پلکس به عنوان نوعی مسکن جدید با الگوهای گذشته معماری در ابعاد کالبدی و اقلیمی و هم چنین، دست یابی به معیارهایی که به احیاء معماری بومی گذشته و شناخت اصولی آن منجر می شود. روش: روش پژوهش مطالعه حاضر، ترکیبی از روش های توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با ماهیت کاربردی است. بعد از شناخت شاخصه های معماری بومی اقلیم گرم و خشک و شناخت مسکن پلکس از راه مطالعات میدانی (مشاهده و مصاحبه) ومروربرخی اسناد کتابخانه ای شاخصه های موردنظر در نمونه های مطالعاتی با سیستم امتیازدهی ارزیابی شده و از زاه مقایسه کمی (امتیازات کسب شده در نمونه های مسکن بومی و مسکن پلکس) و مقایسه کیفی (بررسی معیارهای به دست آمده از مطالعات انجام گرفته) به انطباق پذیری و استنتاج شاخصه های معماری هر یک از این دو نوع مسکن پرداخته شده است. یافته ها: نتایج مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و روش تطبیقی از طریق ویژگی های مفهومی و کالبدی مسکن بومی و مسکن پلکس در قالب شاخصه کالبدی ، اجتماعی و اقلیمی و تحلیل و سنجش شاخصه های موردنظر پس از طبقه بندی در قالب مؤلفه و معیارهای مربوطه ، هم پیوندی ، ارتباط و میزان انطباق شاخصه های طراحی در معماری مسکن بومی و مسکن پلکس به عنوان یک الگوی معاصر در طراحی مسکن جدید را نشان می دهد. مسکن بومی متأثر از مؤلفه های اقلیمی، فرهنگی و معیشتی است، اما مسکن پلکس حاصل شیوه ها و نگرش های جدید زیستی و اجتماعی است، ولی باوجود ریشه های متفاوت مسکن بومی وپلکس، می توان ویژگی های مشترکی در آن ها یافت. این معیارها نشان می دهد که مباحث مربوط به اصول پایداری اقلیمی جزء مباحث مهم و اساسی درزمینه طراحی معماری بومی می باشند که در مسکن پلکس تحقق یافته است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعامل نزدیکی بین معیارهای طراحی مسکن پلکس با مسکن بومی اقلیم گرم و خشک ,وجود دارد و این نوع مسکن می تواند به عنوان شکل جدیدی از مسکن معماری در ارتباط با اقلیم و ایجاد هم پیوندی با معماری گذشته در پاسخ گویی به محیط و ایجاد مسکن پایدار مفید، احیاء معماری مسکن بومی در معماری معاصر را در پی داشته باشد.
تحلیل فضای کالبد شهری با تأکید بر کاربری های ناکارآمد ناحیه هشت شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه با توجه به توسعه روزافزون شهرها و عدم تعادل در پراکنش کاربری ها، ساماندهی کاربری اراضی شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. حال با توجه به اینکه همه شهرها از کاربری های متفاوت تشکیل شده است، لذا باید تمام این کاربری ها از نظر الگوی استقرار مطابق با قوانین و اصول برنامه ریزی شهری باشند. در عمده شهرهای جهان، تهیه برنام های کاربری زمین شهری به منظور ایجاد تعادل و تعامل در توسعه بخش های مختلف شهر امری ضروری به حساب می آید. چگونگی مواجهه با این چالش های کاربری شهری بخش مهمی از برنامه ریزی توسعه فضایی را تشکیل می دهد. برخی از این چالش ها الزامات اعمال تغییراتی را در برنامه های مصوب، به ویژه در ارتباط با کاربری زمین مشخص می کنند. روش: پژوهش حاضر با هدف تحلیل سازمان فضایی کالبدی با تأکید بر کاربری های ناکارآمد شهر در ناحیه هشت شهر کرمان می باشد. برای انجام این مطالعه از روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای و میدانی بوده است. یافته ها: با توجه به شرایط ناحیه هشت شهری کرمان عمده ترین چالش های ناشی از کاربری های ناکارآمد به شرح زیر شناسایی شدند: بروز انواع آلودگی ها و آسیب رسانی بالقوه به سلامت انسان و محیط زیست، کاهش کیفیت کالبدی ناحیه و به وجود آمدن سیمای شهری نامطلوب در ناحیه، کاهش سرانه های ناحیه و عدم دستیابی به سرانه های استاندارد، کاهش امنیت و به وجود آمدن نا امنی و برخی از ناهنجاری های اجتماعی و رشد پراکنده و توسعه افقی شهر و عدم ایجاد توسعه درونزا در شهر کرمان می باشد نتایج: در محدوده ناحیه هشت شهری کرمان، درصد قابل توجهی کاربری های ناکارآمدی وجود دارد که در کنار چالش های اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی دارای قابلیت های زیادی هستند که م ی توانند مورد استفاده بهینه قرار گیرند از جمله، اراضی بایر و متروکه در این فضاها که از نظر سازگاری، مطلوبیت و وابستگی در سطح بسیار پایینی قرار دارند، می تواند بخش مهمی از نیاز به زمین ناشی از افزایش جمعیت در شهر را در طول زمان فراهم نماید و با توسعه درونزا در شهر از رشد افقی شهر کرمان که مشکلات عدیده ای را به وجود آورده است جلوگیری شود.
ارزیابی مؤلفه های زیبایی شناسی نما در بناهای شاخص اداری شهر تهران در سال های 1390-1340از نگاه طراحان و مردم عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نما و مؤلفه های زیبایی شناسی به جهت رابطه تنگاتنگ طراحی معماری با ادراک مخاطبان، واجد ابعاد گسترده و پراهمیتی است و به عنوان محرکی برای شناخت سلیقه مردم از مولفه های بصری معماری شناخته می شود. هدف این پژوهش تبیین الگوهای زیبایی شناسی به کار رفته در طرح نماهای ساختمان های شاخص اداری شهر تهران بین سال های 1340 تا 1390 است. نوآوری پژوهش در پر کردن خلأ موجود در زمینه شناسایی مولفه های زیبایی شناسی نماهای بناهای اداری و نیز تحولات پیش آمده در نماهای معماری اداری از 50 سال گذشته تاکنون می باشد. روش تحقیق این پژوهش ازل حاظ هدف ، از نوع کاربردی و توسعه ای و روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر اساس ماهیت داده ها از نوع کمی- کیفی است. نمونه های این پژوهش بر اساس 9 ساختمان اداری پیش ازانقلاب و 10 ساختمان اداری پس ازانقلاب انتخاب شده اند. نماها بر اساس سه بعد فرهنگی، اقتصادی و فناوری مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. همچنین معیارها بر اساس ابعاد کمی، کیفی شناسایی شدند و بر اساس مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده آن است ک متغیر بعد فرهنگی با (329/0=Beta) با ضریب معنی داری (036/0=sig) قوی ترین پیش بینی کننده مقوله زیبایی شناختی ابنیه ها می باشد و متغیر بعد اقتصادی (271/0=Beta) با ضریب معنی داری (000/0=sig) و در رتبه دوم، قدرت پیش بینی را در مدل دارا است و در رتبه سوم، متغیر بعد فناوری (149/0=Beta) با ضریب معنی داری (000/0=sig) می باشد.
بررسی الگوی تحقق محله پایدار با رویکرد نوشهرگرایی مطالعه موردی: محله شهید هاشمی نژاد (پاچنار) مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
93 - 108
حوزه های تخصصی:
نوشهرگرایی در پاسخ به نتایج اجتماعی، زیست محیطی و پراکنش ناشی از توسعه های حومه ای در امریکا به وجود آمد و به یکی از رویکردهای جدید در شهرسازی قرن بیستم تبدیل گردیده و تمرکز آن توجه به انسان در برنامه ریزی شهری است. مفهوم تراکم بخشی از جنبش نوشهرگرایی در بخش محلی است بدین صورت که تراکم بهینه موثر بر تحقق مفهوم محله چگونه باید باشد، مورد توجه قرار می گیرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های اثر گذار بر تراکم ساختمانی بر اساس نظریه نوشهرگرایی در محله شهید هاشمی نژاد و سپس ارائه الگوی پیشنهادی تراکم ساختمانی در این محله می باشد. روش تحقیق حاضر مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه گرد آوری شده است. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با 343 نفر تعیین شده و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. از فرایند تحلیل شبکهANP جهت تحلیل داده ها و وزن دهی معیار ها و شاخص ها استفاده که با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمده است. 6 معیار (جمعیتی، دسترسی به خدمات، دسترسی پذیری، کالبدی فضایی، زیست محیطی و اقتصادی) و 24 زیر شاخص در سطح محله بررسی گردید که شاخص جمعیتی با ضریب وزنی 0.43 از 1 دارای بیشترین تاثیرگذاری را در نحوه توزیع تراکم ساختمانی در حوزه مورد مطالعه (محله شهید هاشمی نژاد) داشته اند. در انتها با روی هم اندازی لایه شاخص ها در نرم افزار GIS تراکم پیشنهادی برای این محله ارائه می گردد که نتایج حاصل نشان می دهد بیشترین تراکم پیشنهادی (زیاد و خیلی زیاد) در حاشیه خیابان های اصلی و مرز محله می باشد و هر چه به عمق بافت محله پیش می رویم از شدت تراکم کاسته می شود.
بررسی چالش های فضایی توسعه شهری و اثرات آن برای امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مسائل کشور، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، بی توجهی به شاخص ها و معیارهای مناسب جهت سازمان دهی سیاسی فضا بوده است که عدم شکل گیری واقعی واحدهای سیاسی از جمله شهر را موجب شده است. درواقع، بیشتر شهرهای کشور با فلسفه وجودی شهر در معنای واقعی آن مطابقت نداشته و فضاهای معلقی بین شهر و روستا هستند. جایگاه و نقش مهمی که شهر در کشور پیدا کرده موجب شده تا روند و میل به ایجاد شهرها در ایران از چنان سرعتی برخوردار شود که در برهه زمانی 63ساله (1335-1398) بیش از 560 درصد رشد را در تعداد شهرهای کشور شاهد باشیم. چنین افزایش بی رویه و نسنجیده شهرها در کشور چالش هایی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و توسعه آن دربر داشته و خواهد داشت. در همین راستا، این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل مکانی و فضایی با تحلیل استخراخ مناطق ساخته شده از تصاویر AVHHRو مدل سازی تغییرات مناطق ساخته شده بین سال های 1990 تا 2018 به بررسی این مسئله بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش بدون ضابطه و مبتنی بر واقعیت های فضایی- جغرافیایی و اصول صحیح تقسیمات کشوری باعث شده تا امنیت ملی جمهوری اسلامی با چالش هایی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی، و حتی نظامی مواجه شود.
تحلیلی بر رضایت از کیفیت زندگی در مناطق مرکزی شهرها (نمونه موردی: تأثیرات متغیرهای فردی در کیفیت زندگی ساکنین محلات مرکزی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
1049 - 1072
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری میزان رضایت از کیفیت زندگی پیچیده است و به بسیاری از عوامل بستگی دارد. همچنین، درک میزان رضایت از سوی هر شخص و در شرایط مختلف شخصی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و فیزیکی متفاوت است. درواقع، اضافه کردن ویژگی های شخصی به تجزیه و تحلیل ها قدرت پیش بینی را بالاتر می برد. بنابراین، هدف اصلی از تحقیق حاضر بررسی وضعیت کیفیت زندگی در محلات مرکزی شهر اردبیل و تبیین ویژگی های فردی تأثیرگذار در ادراک شهروندان از کیفیت زندگی (در چهار بُعد فرهنگی و اجتماعی، کالبدی، اقتصادی، و زیستی) در قالب دیدگاه مکتب جغرافیای رفتار فضایی است. روش پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی بر مبنای شیوه مطالعات میدانی است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه پژوهشگرساخته استفاده شده است. روایی پرسش نامه را متخصصان حوزه تخصصی و خبرگان تأیید کردند و پایایی آن نیز به وسیله آلفای کرونباخ انجام گرفت که میزان اعتبار آن 726 / 0 محاسبه شد. جامعه آماری تحقیق همه ساکنان بالای دوازده سال واقع در شش محله مرکزی شهر اردبیل (محلات شهری عالی قاپو یا دروازه، سرچشمه، طوی، گازران، اوچدکان، و پیرعبدالملک) است. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد که هر یک از نمونه ها تصادفی انتخاب و مصاحبه شدند. نتایج حاصل از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شد. میانگین رضایت مجموع شاخص های مورد بررسی (اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، و کالبدی) عددی معادل 90 / 2 را نمایش می دهد که حاکی از رضایت نسبی از کیفیت زندگی کلی ساکنان در محلات است. همچنین، بر اساس یافته ها، متغیرهای مستقل جنسیت، سن، میزان تحصیلات، وضعیت سکونتی ساکنان، محل تولد و مدت سکونت ساکنان با مجموع سطح کیفیت زندگی معنادار است.
ارزیابی ابعاد تغییر قلمروهای مدیریتی در منطقه کلان شهری تهران (مطالعه موردی: جداسازی سیاسی-اداری فردیس از شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
555 - 587
حوزه های تخصصی:
انتزاع و گسیختگی سیاسی و کالبدی-فضایی مقدمه بحث درباره حکومت های کلان شهری به انضمام تعداد زیادی از قلمروهای حکومتی و مدیریتی درون یک منطقه کلان شهری عملکردی بدون هیچ مرجع حکومتی واحد برای تصمیم گیری و عمل در گستره کل منطقه کلان شهری بوده است. بر این مبنا، یکی از چالش های موردبحث در نظام مدیریت منطقه ای ایران به ویژه در دهه اخیر، مسئله تقسیم کالبدی و انتزاع فضایی سرزمین در سطوح ملی، میانی و محلی بوده است. استان البرز سی ویکمین استان زایشی ایران است که در سال 1389 به طور رسمی شکل گرفت. تبعات فضایی چنین زایشی محدود به تقسیمات رده ملی و میانی نیست و در سال 1391شکل گیری شهر فردیس و انتزاع کالبدی این هسته از دو هسته دیگر (کرج و مهرشهر) آغاز شد. در این پژوهش، ضمن ارزیابی ماهیت این تصمیم و تبعات فضایی-کالبدی آن، به بیان مهم ترین پیشنهاد ها و بازخوردهای التزام به رویکرد مدیریت یکپارچه در منطقه کلان شهری تهران و کرج پرداخته می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناختی توصیفی-تحلیلی است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش، تکنیک دلفی و همچنین تلفیق مدل SWOT-MetaSWOT استفاده شد. نتایج این پژوهش ضمن بازخوردهایی منفی درباره گسست فضایی منطقه نظیر تراکم بالای جمعیت، ناهمگونی بافت جمعیتی مناطق و محله ها، بروز اختلاف در سطح محدوده ها و نامشخص بودن حریم را نشان می دهد. همچنین مطابق نتایج، نهاد برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه در یک کل به هم پیوسته با دوازده منطقه شهرداری با سه هسته به هم پیوسته کرج قدیم، مهرشهر و فردیس و به صورت نیمه دولتی که فرای مدیریت محلی قرار می گیرد، دارای انعطاف پذیری و پویایی ذاتی است. این نهاد دارای حوزه های عملکردی معین در سطح منطقه کلان شهری یکپارچه است و ابزار کافی را برای اطمینان از اجزای تصمیمات خود دارد.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های جغرافیای شهری در سفرنامه ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک سفرنامه ها تنها بعد ادبی و داستانی نداشته بلکه بعضا حاوی اطلاعات علمی ارزشمندی درباره جغرافیا، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و ... مناطق هستند. سفرنامه ناصر خسرو را بی شک باید یکی از درخشان ترین سفرنامه های ادبیات فارسی دانست از این رو که حکیم چیره دستی چون ناصرخسرو با تکیه بر علم و دانش و نیز با صدق و راستی کامل و تنها با ضبط مشاهدات عینی خویش به دور از دخالت احساسات و عواطف شخصی، دست بر قلم برده و اثری این چنین خلق نموده است. هدف این مقاله شناسایی و تحلیل مؤلفه های جغرافیای شهری در سفرنامه ناصرخسرو است. سوال اصلی مقاله این است که آیا مولفه های جغرافیای شهری در سفرنامه ناصر خسرو چگونه مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته اند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است. نتایج این مقاله نشان می دهد که سفرنامه ناصرخسرو مجموعه ای چند بعدی و کامل از اطلاعات است که برای هر فردی با سلایق گوناگون قابل توجه است و یکی از اساسی ترین منابع تحقیق و جستجو در زمینه های سیاسی، اجتماعی، مردم شناسی، محیط زیست، تاریخی و جغرافیایی هستند. در این پژوهش برآنیم تا پس از بیان مقدمه و چندین تعریف، با شناسایی مؤلفه های جغرافیای شهری در سفرنامه ناصرخسرو و ابعاد مختلف آن در سفرنامه ناصرخسرو بپردازیم.
بررسی تفکرات اجتماعی موثر بر تغییرات بافت کالبدی- فضایی شهرها با تاکید بر معماری دهه قبل و بعد از انقلاب 1357 از منظر تالیفات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش، پردازش عوامل اجتماعی تاریخ بعد از انقلاب ایران و اثرات آن بر تفکرات معماری معاصر است. عوامل اجتماعی موثری که به نوعی دخیل در تغییر و تحول معماری هر دوره تاریخی بشمار میروند. معماری بعنوان یک جریان میان رشته ای همواره از عواملی چون جامعه تاثیر گرفته است. سوال این است که ارتباط معماری با زمینه های اجتماعی چگونه بوده و این ارتباط در حوزه معماری برای 3 دهه انقلاب 1357 چگونه است؟ فرض پژوهش براین است که مطالعه در تاریخِ معماری معاصر ایران میتواند پژوهشگر را به بینشی عمومی در حال و هوای جامعه سالهای مورد نظر و بالعکس هدایت نماید. تشریح ارکان اجتماعی در تالیفات معماری محرز است و بینش حاصل، با ارجاع به وقایع تاریخی- اجتماعی قابل تبیین خواهد بود. پژوهش پس از مطالعه کتابخانه ای در دو حوزه اجتماعی و معماری در تلاش است تا برداشتی از جامعه آن روزها و تبعیت معماری از آن بدست آورد، در این میان محتوای آثار تالیفی که متاثر از عوامل اجتماعی هستند را شناسائی و معرفی کند. پژوهش کیفی است با راهبرد تفسیری، که با روش تاریخی و بکارگیری استدلالی منطقی پس زمینه متغیری مداخله گر همچون جامعه در معماری را تبیین میکند. نتیجه این بررسیها نشان میدهد که معیارهای تشخیص جوانب اجتماعیِ معماری در 3 دوره تاریخی قبل از انقلاب، انقلاب 1357 و دهه بعد از انقلاب، بیانگر نوعی گذر از جامعه ای فوق مدرن و لوکس به جامعه ای سنتی- مذهبی و مجدداً بازگشت به جامعه مدرن معتدل می باشد.
ارزیابی شاخص های تاثیرگذار در بازآفرینی گردشگری کلانشهر تهران (مناطق مورد مطالعه: 1 و 12)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر موضوع بازآفرینی فضای شهری در گردشگری کلانشهرها از نظر برنامه ریزان شهری و سیاست گذاران از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، ارزیابی شاخص های تأثیرگذار در بازآفرینی گردشگری کلانشهر تهران می باشد. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای بی مقیاس سازی شاخص های بازآفرینی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. سپس شاخص های بازآفرینی، با استفاده از مدل تاپسیس و آزمون تی تک نمونه ای اولویت بندی می شوند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از مدل تاپسیس از نظر کارشناسان شاخص عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی با وزن 0/63 بیشترین سهم و شاخص اجتماعی با وزن 0/38 و همچنین شاخص اقتصادی با وزن 0/12 کمترین سهم را در بازآفرینی فضای گردشگری شهری در مناطق مورد مطالعه دارا هستند. همچنین با توجه به آزمون تی تک نمونه ای از دید خبرگان و کارشناسان، نتایج این آزمون نیز نشان می دهد که با در نظر گرفتن آلفای 0/05 در سطح اطمینان 99 درصد در هر سه عامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان متغیر مستقل کمتر از 0/05 بوده است. نتایج: نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نیز گویای امتیازات دقیق شاخص های بازآفرینی فضای گردشگری تأییدکننده نتایج حاصل از پیاده سازی تکنیک TOPSIS می باشد. در نهایت در این فرضیه تأکید بر آن است که عوامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بازآفرینی فضای گردشگری مناطق مورد مطالعه مؤثر بوده اما به نظر می رسد که عامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی از سهم و نسبت بیشتری در بازآفرینی فضای گردشگری مناطق مورد مطالعه برخوردارند.
ارزیابی میزان تحقق عدالت فضایی و توزیع خدمات شهری در سطح منطقه 4(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی شهری، توجه به عدالت فضایی به عنوان رویکرد اصلی در تحلیل توزیع خدمات شهری، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در پژوهش حاضر، میزان تحقق پذیری عدالت فضایی و نحوه توزیع خدمات شهری (کاربری های فضای سبز، مذهبی، فرهنگی، ورزشی، بهداشتی، درمانی و آموزشی) با استفاده از مدل خود همبستگی فضایی موران و در محیط GIS در سطح منطقه 4 مورد تحلیل قرار گرفت. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و روش تحقیق از نوع توصیفی، تحلیلی و کمی است. جهت انجام تحلیل، مساحت های هر یک از کاربری های خدمات شهری به تفکیک و همچنین لایه های کاربری های وضع موجود در منطقه 4 به عنوان ورودی مدل، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در سطح اطمینان 95 درصد به دلیل قرارگیری مقادیرZ-score دو کاربری آموزشی و فضای سبز در منطقه 4 در خارج از محدوده 96/1+ و 96/1-، این دو کاربری از توزیع عدالت فضایی مناسبی برخوردار نیستند. کاربری آموزشی دچار کمبود سرانه و کاربری فضای سبز دارای مازاد سرانه می باشد و با وجود این مازاد سرانه به دلیل توزیع بسیار متمرکز این کاربری ها در برخی موقعیت ها، به دلیل توزیع ناعادلانه در سطح منطقه، بسیاری از محلات منطقه از کمبود کاربری فضای سبز رنج می برد. در مورد سایر کاربری های خدماتی با وجود تصادفی بودن الگوی کلی خود همبستگی فضایی موران، عارضه های هر یک از این کاربری ها به صورت محلی در پاره ای نقاط دارای تمرکز خوشه ای می باشند. به علاوه اینکه دارای کمبود سرانه نیز هستند. بر این اساس لازم است پس از بررسی پهنه های طرح تفصیلی، نسبت به بازنگری طرح تفصیلی اقدام نمود.
تحلیل وابستگی معیشتی جوامع محلی بختیاری نشین به منابع جنگلی زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جوامع محلی به طور سنتی و تاریخی با طبیعت و اجزای ساختاری آن در ارتباط هستند. در این تعامل، نیازهای معیشتی مرتفع و زیست روستایی و عشایری شکل می گیرد. تنوع فرهنگی و اجتماعی در جوامع محلی، موجب تنوع در مواجهه و بهره گیری از منابع طبیعی می شود. هدف پژوهش: در این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی تحلیل مضمون، تلاش شده است پس از معرفی شهرستان های بختیاری نشین در حوزه جنگل های زاگرس، مقالاتی که به تحلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی جوامع جنگل نشین بختیاری پرداخته اند مشخص و در ادامه وابستگی های این جوامع به منابع جنگلی معرفی گردد. روش شناسی تحقیق: این مقاله از نوع توصیفی است که با روش کیفی تحلیل مضمون، به تحلیل محتوای آثار پژوهشی مرتبط با موضوع مواجهه جوامع محلی با عناصر جنگلی زاگرس مرکزی پرداخته است. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر جوامع محلی بختیاری نشین زاگرس مرکزی می باشد. یافته ها و بحث: در مجموع 11 شهرستان بختیاری نشین در داخل یا مجاورت جنگل های زاگرس توزیع شده اند. از 13 مقاله بررسی شده، 11 مقاله به استان چهارمحال و بختیاری و تنها 2 مورد به استان لرستان اختصاص دارد. مطابق این بررسی شکل های اصلی تقاضا و وابستگی جوامع محلی بختیاری نشین مستقر در درون و مجاور عرصه های جنگلی زاگرس مرکزی شامل چوب هیزمی، زراعت زیر اشکوب، چرای دام، استفاده از گیاهان دارویی و خوراکی، برداشت میوه های جنگلی، توسعه مساکن روستایی و تفرج است. نتایج: نکته قابل توجه و عمدتا مغفول مانده در تحلیل رابطه انسان با جنگل این است که رابطه یاد شده صرفا فرایندی مکانیکی و ابزارگرایانه نیست که تنها جوامع محلی تنها برای رفع نیازهای خویش به جنگل به چشم منبع تأمین نیازها نگاه کنند، بلکه این رابطه حالت وجودی و هستی شناختی دارد که وابستگی مستقیم موجودیت جنگل نشینان به جنگل را تحقق می بخشد.
سیاست گذاری شهری در حیطه مسائل بدخیم شهرها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
امروزه بنا به علل مختلفی که در ادامه بدان ها اشاره خواهد شد، اغلب مسائل در حوزه مدیریت و سیاست گذاری شهری نه از نوع مسائل آسان بلکه از نوع مسائل به ظاهر آسان ولی بسیار پیچیده هستند که شناخت و تحلیل آنها مستلزم به کارگیری نگاه ها و تحلیل های متعدد به دوراز سطحی نگری است، شاید یک دلیل برای پیچیده شدن و سپس حل نشدن بسیاری از مسائل در کانون های شهری و منطقه ای ساده سازی آنها و برخوردهای سطحی در ارائه راهکارهای حل مسئله بوده است که اغلب از آنها به نام مسئله بدخیم یا بدخیم نام برده شده است. هدف اصلی این مقاله ضمن معرفی ماهیت مسئله های بدخیم، ارائه چارچوب های آزمون شده سیاستگذاری آنها می باشد. روش تحقیق اسنادی - تحلیلی بوده و یافته های آن نشان می دهد که حسب یافته های نظری و تجارب عملی در اغلب کشورها و شهرها، شیوه های مؤثر برای حل مسائل بدخیم یک رویکرد در حال گسترش است که در مدیریت شهری کشور چندان مورد توجه قرار نگرفته اند و لذا توجه به چارچوب های سیاستی احصاء شده در این تحقیق در کنار توجه به ظرفیت های حکمروایی خوب شهری مبناهای اطمینان بخشی برای بازتعریف صحیح و مجدد مسائل شهری و سیاستگذاری موفق آنها فراهم خواهد ساخت. وجود مسائل متعدد نظیر تفرق های مدیریتی، تنوع قوانین، رشد اسکان های غیررسمی، زمین خواری، جدایی گزینی فضایی - اجتماعی، رشد کلونی های فقر، رشد صنایع آلوده ساز، تداوم مهاجرت، و تداوم معضل مسکن و... مستلزم ارزیابی میزان کارآمدی و اثربخشی سیاست ها و اقداماتی است که به مورد اجرا گذاشته شده و ارزیابی قوانین و سیاست هایی است که باید به مورد اجرا گذاشته می شد تا از این رهگذر به ضرورت رویکرد به حوزه های نوین تحلیل و حل مسئله پی ببریم و نوع نگاهمان را به نحوه مدیریت موضوعات و فضاها از سطح ملی گرفته تا محلی تغییر دهیم.
تفاوت های فضایی در طرد اجتماعی - اقتصادی گروه های فرهنگی و قومی با تاکید بر جنسیت (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران به موازات رشد شهرنشینی، گسترش محلات فقیرنشین بویژه سکونتگاه های غیررسمی از پدیده های فراگیر شهر معاصر بوده است. یکی از دلایل حاشیه نشینی طرد فرهنگی و قومی است. طرد اجتماعی پدیده ای چند جنبه ای است و فراتر از ابعاد مادی و کمبودهای اقتصادی، بر دامنه ی متنوعی از محرومیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دلالت دارد. در همین رابطه، جنسیت یک ی از مقولات بسیار مهم ی است که باعث ایج اد قش ربندی در کلی ه ی جوام ع می ش ود. نابراب ری جنس یتی، واقعیت ی اجتماع ی در سراسر تاریخ بش ر بوده اس ت. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت هر جامعه را زنان تشکیل می دهند، این پژوهش، هدف خود را بررسی تفاوت های فضایی در طرد اجتماعی – اقتصادی گروه های حاشیه ای فرهنگی و قومی در شهر سنندج با تاکید بر جنسیت قرار داده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی بوده و نوع آن کاربردی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و پرسشنامه ای است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از جمعیت 260000 نفری حاشیه نشین شهر سنندج، 400 نفر با استفاده از فرمول کوکران برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS تجزیه تحلیل شدند. از طریق آزمون رگرسیون چندمتغیره مشخص شد در هر دو جنبه ی دسترسی به منابع و طرد / ادغام اجتماعی، عوامل اقتصادی به ترتیب با ارزش عددی «498/0 و 568/0» بیشترین تاثیر را در طرد اجتماعی – اقتصادی افراد داشته اند. همچنین از طریق آزمون t-test مستقل مشخص شد که در زمینه دسترسی به منابع، عوامل اقتصادی و خدمات اجتماعی ضعیف، به ترتیب با ارزش عددی «166/43 و 647/41» و در جنبه ی طرد / ادغام اجتماعی، عوامل اقتصادی و آسیب های اجتماعی، به ترتیب با ارزش عددی «706/49 و 123/47» بیشترین تاثیر را در طرد اجتماعی – اقتصادی زنان داشته اند.
ارائه مدل از عوامل تاثیر گذار بر مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان در اجرای طرح های توسعه پایدار نواحی شهری (مطالعه موردی شاغلین دستگاه های اجرایی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارائه مدل عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در اجرای طرح های توسعه پایدار نواحی شهری به اجرا درآمد. در این تحقیق توسعه شهری کلانشهر اراک به عنوان مطالعه موردی مورد توجه بوده است. جامعه آماری را شاغلین دستگاه های اجرایی شهر اراک در سال ۱۳۹۸ تشکیل داده است. حجم نمونه به موجب جدول نمونه گیری مورگان ۳۶۱ نفر بوده است که به شیوه ی طبقه بندی سهمیه ای تصادفی گزینش گردید. ابزار جمع آوری داده ها را مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و پرسشنامه مجریان دستگاه های اجرایی تشکیل داد. روایی و پایایی پرسشنامه از طریق آزمونهای تحلیل عاملی و کرونباخ تایید گردید، کسب ضریب بالای 70/0 در هر دو مورد گویای ثبات اندازه گیری آنها بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها عبارتند از: بهره برداری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون های معادلات ساختاری، آزمون سوبل. در این راستا از نرم افزار PLS برای آزمون مدل تحقیق و فرضیه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که هر یک از مجموعه عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی با میانجیگری مشارکت سیاسی-اجتماعی با توسعه پایدار شهری رابطه وجود داشته است. ولی بین عوامل سیاسی با میانجیگری مشارکت اجتماعی-سیاسی با توسعه پایدار شهری رابطه وجود نداشته است. در عین حال مجموعه عوامل مؤثر بر مشارکت های سیاسی-اجتماعی بر توسعه پایدار شهری تاثیر مثبت داشته، مدل این اثرگذاری نیز آزمون و ارائه گردید.
شناسایی عناصر سازنده پیاده راه های شهری مبتنی بر ادراکات حسی شهروندان (مطالعه موردی: پیاده راه تربیت و ولیعصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بهبود کیفیت ادراک پیاده راه های شهری با استفاده از مؤلفه های حسی شهروندان گرفته تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای ساماندهی این فضاها ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کمّی و ازنظر نحوه ی گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های میدانی محسوب می شود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی مخاطبان (ساکنان، شاغلان و بازدیدکنندگان، درمجموع 84240 نفر) تشکیل داده است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده 380 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 893/0 برای تربیت و 889/0 برای ولیعصر به دست آمد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی منجر به کاهش 55 متغیر به 24 متغیر و 4 عامل در هر دو پیاده راه شد. با توجه به عامل های بارگذاری شده، با توجه به متغیرهای بارگذاری شده می-توان عامل های چهارگانه را بنام های عامل حس بینایی، حس چشایی و بویایی، حس شنوایی و حس لامسه نام نهاد. همین چهار عامل برای پیاده راه ولیعصر به ترتیب اهمیت عبارت اند از عامل کیفیت بصری، عامل چشایی، عامل بینایی و عامل چندگانه. درمجموع چهار عامل توانایی تبیین توانایی تبیین این 1/85 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه تربیت و 06/72 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه ولیعصر را دارند. همچنین نتایج آزمون کای اسکور و تحلیل مسیر نیز نشان داد که کیفیت ادارک ذهنی در سطح معناداری 95/0 بین دو پیاده راه وجود دارد. در نهایت پیشنهادهای کاربردی متناسب با نوع ادراک ذهنی شهروندان ارائه گردید.
تحلیل ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان (مورد پژوهی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
323 - 341
حوزه های تخصصی:
تحقق توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) به عنوان رهیافت توسعه ای مبتنی بر استفاده از ابزارهای نوآورانه برای جذب دانشگران و توسعه فعالیت های دانش بنیان مستلزم توجه به ابعاد نهادی توسعه به ویژهتحلیل ذی نفعان کلیدی و به کارگیری ابزارهای ظرفیت سازی و شبکه سازی از طریق گسترش تعامل ذی نفعان محلی و تقویت اعتماد و همکاری و انسجام شبکه روابط بین آن ها برای ایجاد تغییرات نهادی است. در این راستا، هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل ذی نفعان کلیدی برای گسترش تعامل ذی نفعان محلی و تقویت اعتماد و همکاری شبکه روابط بین آن ها برای ایجاد تغییرات نهادی پاسخ گوی KBUD اصفهان است. راهبرد کلی پژوهش، مطالعه موردی و با جهت گیری پارادایمی پراگماتیستی است و از نظر هدف کلی کاربردی و از نظر هدف عملیاتی توصیفی- اکتشافی است. از سویی، رویکرد روش شناختی پژوهش از نظر ماهیت داده ها ترکیبی و با استفاده از ابزارهایی کمّی (آمار پارامتریک) و کیفی همچون مصاحبه نیمه ساختاریافته است. همچنین، با استفاده از ماتریس قدرت- منفعت، درکی از میزان و نوع قدرت و منفعت ذی نفعان و چگونگی اعمال قدرت آن ها با توجه به نوع منافعشان ارائه شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که تحقق KBUD اصفهان منوط به پیگیری منافع مشترک و اجرای اقدامات مشترک بین ذی نفعان مختلف است. بدین ترتیب، دسته بندی ارائه شده برای تحلیل ذی نفعان کلیدی KBUD اصفهان، به دلیل فراهم کردن امکان مقایسه نوع قدرت و منافع ذی نفعان و امکان تعریف راهبردهای مشترک و اقدامات هم افزایانه ذی نفعان بر اساس منافع مشترکشان، ابزار مناسبی برای ظرفیت سازی، شبکه سازی، و ارتقای مشارکت و تعامل بین آن ها در فرایند سیاست گذاری KBUD اصفهان به دست می دهد.
عوامل مؤثر بر ضایعات گندم از دیدگاه روستاییان شهرستان شوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گندم به عنوان یکی از مهم ترین محصولات کشاورزی از دیر باز موردتوجه بشر بوده است. در بین غلات و مواد غذایی مورداستفاده انسان، این محصول به دلیل سازگاری گسترده کشت با شرایط مختلف آب و هوایی، سهولت کشت، امکان نگهداری طولانی، ارزانی، ارزش غذایی بالا و قابلیت مصرف در اشکال مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این فرآیند ضایعات گندم در مراحل مختلف کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت و مسئله کاهش آن به یکی از چالش های جدی در کشور تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر ضایعات گندم از دیدگاه گندم کاران شهرستان شوش است. تحقیق حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها به صورت توصیفی (غیر آزمایشی) است؛ داده ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید که پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (85/0) مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و کلیه محاسبات با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش را 1230 نفر از گندم کاران شهرستان شوش تشکیل می دهند که از این تعداد، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعیین گردید و سپس به روش نمونه گیری چند مرحله ای 214 پرسشنامه بین گندمکاران توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد مؤلفه های تأثیر گذار بر ضایعات گندم شهرستان شوش به ترتیب اهمیت در شش گروه قابل دسته بندی بوده 1) وضعیت کشت و مصرف نهاده ها 2)عدم توجه به مسائل آموزشی و ترویجی 3) عدم رعایت مسائل فنی و ساختارهای نامناسب اراضی 4)عدم توجه به توسعه و ساماندهی ناوگان های برداشت و بالابردن انگیزه کمباین داران 5) دانش فنی کشاورزان 6)ضعف مدیریتی در مراحل کاشت و داشت از مهم ترین عوامل اثرگذار برضایعات گندم از دیدگاه گندم کاران محسوب می شود و این عوامل در حدود 26/62 درصد از واریانس کل را تبیین می نماید.
ارزیابی محله پایدار شهری با ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
911 - 106
حوزه های تخصصی:
بیش از 40 درصد از انرژی مصرفی جهان در بخش ساختمان به مصرف می رسد و بر مبنای گزارش های اخیر دپارتمان انرژی آمریکا در سال 2015 میلادی این عدد روبه افزایش است. ازاین رو، تغییر رویکرد در طراحی ساختمان ضرورت یافته و طراحان ملزم به یافتن راهکارهای نوین به منظور حفاظت و بهره وری انرژی هستند. تلاش برای تحقق ساختمان انرژی صفر ازجمله اقدامات اخیر طراحان و برنامه ریزان در مواجهه با بحران انرژی محسوب می شود که منجر به خلق مجموعه از راهکارها و استراتژی های نوین و گهگاه برگرفته از معماری بومی مناطق شده است. با این رویکرد بررسی مصرف انرژی ساختمان های شهری (به ویژه گرمایش، سرمایش و روشنایی) ، میزان کاربرد استراتژی های گرمایش/ سرمایش غیرفعال، آسایش حرارتی فضای داخلی/ خارجی پوسته و نمای ساختمان ها و هم چنین بهینه سازی عملکرد انرژی ساختمان شهری بسیار مهم و حیاتی است. هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی محله پایدار شهری با بازیافت مصالح ساختمانی در ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز می باشد. تحقیق حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت ولی عصر شهر تبریز 98522 نفر می باشد که حجم نمونه 382 نفر از طریق فرمول کوکران به دست آمد. برای پایایی سؤالات از آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر 87/0 به دست آمد. و برای مقایسه شاخص ها از روش وزن دهی آنتروپی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات و از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در بین شاخص های مطرح شده به ترتیب شاخص های، افزایش زیبایی محیط با میانگین 85/0، و کاهش ضایعات مصالح 80/0 بیشترین تقلیل هزینه ها با میانگین 40/0، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. و در نهایت بین محله پایدار با ساختمان های صفر انرژی که با مصالح بازیافتی ساخته شده اند در محله ولی عصر شهر تبریز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ارزیابی وضعیت شهرگرایی در روستاهای پیراشهری (مطالعه موردی: روستاهای پیرامون شهر داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در سال های اخیر، جوامع روستایی با رشدی روزافزون در عرصه های مختلف زندگی، متأثر از فرآیندهای شهرگرایی بوده اند. بی تردید واقع شدن روستاها در پیرامون نقاط شهری، بر شدت روندهای شهرگرایی آن ها اثرگذار خواهد بود. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر ارزیابی وضعیت شهرگرایی در روستاهای پیرامون شهر داراب می باشد.روش: این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که از روش اسنادی برای بررسی سوابق و تبیین مسئله و از روش پیمایشی برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با شهرگرایی در روستاهای پیراشهری استفاده شده است. در این راستا، با توجه به تعداد 3719 خانوار ساکن در روستاهای موردمطالعه و استفاده از فرمول کوکران و تصحیح، تعداد 318 خانوار به عنوان حجم نمونه محاسبه گردید. انتخاب خانوارهای نمونه به منظور تکمیل پرسشنامه های تحقیق با روش تصادفی ساده صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، استنباطی و مدل Vikor و با کمک نرم افزارهای Excel، SPSS و ArcGIS انجام گردیده است.یافته ها: یافته ها پژوهش مؤید آن است که با اطمینان 99 درصد، در روستاهای مورد بررسی اختلاف معناداری بین سطح متغیرهای شهرگرایی وجود دارد و مؤلفه مربوط به وضعیت ساخت و سازها دارای بالاترین سطح از شهرگرایی می باشد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس مؤید آن است که در سطح خطای 1 درصد، تفاوت معناداری در بین هریک از روستاهای مورد مطالعه وجود دارد. به طوری که بر مبنای نتایج رتبه بندی مدل مورداستفاده، روستای تنگه کتویه در بالاترین و روستای اکبرآباد در پایین ترین سطح از وضعیت شهرگرایی ارزیابی شده اند.نتایج: بنابراین شهرگرایی در بین روستاهای مورد مطالعه متفاوت بوده و میزان آن در هر روستا با دو متغیر فاصله تا شهر و جمعیت هر روستا، دارای همبستگی معناداری می باشد.