فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۴۱ تا ۶٬۸۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در شهرهای امروز، زمین کالایی گران بها و کمیاب به شمار می آید، به طوری که هرگونه توسعه بی برنامه و یا ایجاد هرگونه تغییر در زمین و کاربری آن، آثار و عواقب قابل توجهی بر مردم، وضعیت کسب وکار آن منطقه و مهم تر از همه، بر ریخت شهر و محیط زیست آن می گذارد. مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین شهری، در درک و شناخت پویایی های شهری مؤثر بوده و می تواند به عنوان یک ابزار کارآمد و ضروری برای برنامه ریزان به شمار رود که توانایی ایجاد پیش بینی عواقب سیاست های شهری را داراست. این پژوهش با هدف شناسایی مهم ترین عوامل تغییردهنده کاربری زمین و پیش بینی تغییرات کاربری زمین در کلانشهر تهران انجام می شود و پس از شناسایی مهم ترین محرک های تغییردهنده کاربری زمین، برای مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین کلانشهر تهران از مدل ملند[1] استفاده می کند. این مدل در نخستین مرحله از اطلاعات اجتماعی اقتصادی مانند جمعیت و اشتغال، برای محاسبه تقاضای کاربری زمین استفاده می کند و این تقاضا را با استفاده از یک زیر مدل مبتنی بر آتوماتای سلولی[2] و با در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و عوامل مدیریتی (برنامه ریزی) موجود در منطقه، به سطح فضایی تخصیص می دهد. برای انجام عملیات کالیبراسیون و راستی آزمایی مدل از داده های کاربری زمین در سه مقطع 1365، 1375 و 1385 استفاده شد. نتایج مدل سازی، نشان دهنده این است که مدل بعد از مرحله معتبر سازی، دارای توانایی مناسبی برای پیش بینی تغییرات کاربری زمین در یک افق 20 ساله است. تبدیل اراضی بایر و زمین های کشاورزی به کاربری مسکونی و صنعتی و سایر کاربری های وابسته از مهم ترین تغییرات کاربری زمین در منطقه است که عمده این تغییرات در اطراف کاربری های شهری موجود و در قسمت های جنوب، جنوب غرب و غرب کلانشهر تهران رخ می دهند.
بررسی و تحلیل نقش بازارچه های مرزی در قیمت زمین و مسکن شهری (نمونه موردی شهر بانه در مقطع زمانی 1392-1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر در تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آن ها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه وافر از آن نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. در کل مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی می تواند نقش اساسی در ترقی و پیشرفت توسعه پایدار، به ویژه اقتصاد نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد و تسریع همکاری های بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشد. ایجاد بازارچه های مرزی در چند دهه اخیر تأثیرات زیادی بر شهرها گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به رشد و توسعه شهرها، افزایش تجارت و مبادلات و افزایش قیمت زمین و مسکن اشاره کرد. این پژوهش به بررسی نقش بازارچه مرزی در قیمت زمین و مسکن بر روی شهر بانه در طی دوره 1392-1375با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. آمارهای مورداستفاده از بنگاه های املاک زمین و مسکن گردآوری شده است. و همچنین آمار تعداد پروانه ای ساختمانی از شهرداری بانه اخذشده است. در این تحقیق با استفاده از سه شاخص(حداقل، حداکثر و میانگین) دو متغیر زمین مسکونی و زمین تجاری مورد بررسی قرارگرفته اند. همچنین از روش Crosstab برای ارزیابی روند قیمت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که محلات واقع در مرکز شهر به دلیل دسترسی به خدمات و مراکز تجاری از افزایش قیمت بیشتری برخوردار بوده و به موازات دور شدن از مرکز شهر قیمت زمین و مسکن روند نزولی پیدا می کند.
ارزیابی نقش المان های شهری بر ارتقای حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
حس مکان بر ارزش ها، نگرش ها و به ویژه رفتار اجتماعی افراد در مکان تاثیر می گذارد و عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی و هویتمندی افراد می باشد. المان های شهری به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای شهر، می توانند نقش بسزایی در ایجاد روابط عاطفی افراد با فضاهای شهری و به تبع آن ارتقای سرزندگی و پویایی این گونه فضاها ایفا نمایند، بنابراین بررسی نقش المان های شهری در ایجاد حس تعلق و وابستگی به مکان در فضاهای عمومی شهرهای امروزی امری ضروری است، چرا که این امر به هدایت و راهنمایی مدیران شهری جهت بکارگیری مناسب این عنصر کالبدی کمک شایانی خواهد نمود. با توجه به اهمیت این حس در ارتقای کیفیت فضای شهری، هدف از این پژوهش تحلیلی- پیمایشی، بررسی نقش المان های شهری به عنوان یکی از عوامل کالبدی تشکیل دهنده ی فضای شهری در ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان می باشد، بنابراین به منظور تعمیق در موضوع، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و ابزار پرسشنامه، به ارزیابی نقش المان های موجود در شهر همدان پرداخته شده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که المان های شهری در کنار سایر عوامل تاریخی و فرهنگی، عامل تداعی خاطره و سرزندگی مکان از عوامل مهم و برجسته در ایجاد و ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان در شهر همدان می باشد؛ همچنین نقش معیارهای زیبایی و چشم نوازی، خاطره انگیزی و معانی و مفاهیم المان های شهری در ارتقای این حس در شهر همدان به عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران بسیار زیاد است.
تحلیل عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در نواحی روستایی، با تأکید بر ویژگی های اقتصادی- اجتماعی مورد شناسی؛ دهستان محمود آباد، شهرستان شاهین دژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاط روستاها از گذشته به عنوان اجتماعات اولیه، نقش اساسی در شکل گیری و شکوفایی تمدنها داشته اند و افول بسیاری از تمدنها نیز، به ویرانی روستاها و بی توجهی به آنها، به عنوان عناصر پایه تولید و رونق اقتصادی مربوط می شود. در حال حاضر یکی از از عوامل اصلی در افول و ناکارآمدی تولیدی و زیستی نقاط روستایی ، مسئله فقر می باشد. بنابراین مطالعه جهت شناخت عوامل فقر و ارائه راهکار برای حل آن از ضروریات است. در تحقیق حاضر به تحلیل عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در نواحی روستایی، با تأکید بر ویژگی های اقتصادی- اجتماعی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه) وجهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای روستایی دهستان محمودآباد واقع در شهرستان شاهین دژ استان آذربایجان غربی می باشد. این دهستان در سرشماری سال 1390 دارای 26 روستای دارای سکنه و 8206 نفر جمعیت و 2154 خانوار است. با توجه به گستردگی منطقه مورد مطالعه و به منظور مطالعه دقیق 11 روستا، استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران انتخاب و بین طبقات جمعیتی مختلف دهستان از طریق روش نمونه گیری طبقه بندی، توزیع گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که عامل دارایی، تحصیلات و اعتبارات بانکی از مهمترین عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در محدوده مورد مطالعه بوده است.
نقش کاربری مذهبی در برنامه ریزی پدافند غیرعامل شهری (نمونه موردی: مساجد شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ شهرها مکانی برای تامین امنیت انسان در برابر طبیعت وحشی و مخاطراتطبیعی و انسانی بودهاند. اما تغییرات گسترده شهرها در چند قرن اخیر و تمرکز سرسام آور جمعیت در مراکز شهری، شهر را به محیطی مخاطره آمیز تبدیل کرده است. تامین امنیت شهروندان و دفاع از همه امکانات و تسهیلات شهری به شیوه هوشمند و برنامه ریزی شده، راه را برای مفهوم پدافند غیرعامل شهری باز کرده است. برنامهریزی کاربری اراضی به عنوان مهمترین وسیله برای تامین امنیت و دفاع غیر عامل شهری شناخته شده است. پژوهش حاضر به ارزیابی کمی و کیفی نقش کاربری مذهبی(مسجد) در تامین امنیت شهروندان شهر بوکان در مواقع خطر میپردازد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و دادههای موجود به وسیله نرم افزار ArcGis و ابزارهای Spatial Analysis و Spatial Statistics مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. نتایج نشان میدهد که از نظر «راکندگی»، مساجد به شیوهای «مناسب» در سطح شهر بوکان مکانیابی شدهاند اما از نظر «سرانه» موجود برای مواقع خطر در حد «بسیار پایینی» قرار دارند که سرانه هر نفر برای مسجد در شهر بوکان کمتر از 30 سانتیمتر است. در نهایت، شهر بوکان از نظر نقش کاربری مسجد در پنج سطح بسیار مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و بسیار نامناسب پهنهبندی شد که نتایج نشانگر آنست بیش از «70 درصد»سطح شهر در سطح «نامناسب» قرار گرفته است.
نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان زیر پوشش روستایی (نمونة موردی: بخش کندوان، شهرستان میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن تلاش کرده است؛ بنابراین، مسکن یک نیاز است، اما نه هر مسکنی. آنچه ایده آل آدمی است، دسترسی به مسکنی با کیفیت مناسب است. حدود نیمی از جمعیت جهان فقیرند و تقریباً 600 تا 800 میلیون نفر در خانه های غیر استاندارد زندگی می کنند؛ زیرا محل سکونت آن ها بدون امنیت و زیرساخت های لازم و تسهیلات آب و برق و فاضلاب است و نیز در معرض مخاطره های متعدد قرار دارد. در سال های پایانی قرن ۲۰، راهکارهای عمده ای با هدف رفع این مشکل مطرح شد که یکی از این راهکارها، اقدام سازمان ها یا بنیادهای خیریه (NGO) در جهان است که نمونة بارز آن در ایران، کمیتة امداد امام خمینی (ره) است. هدف این پژوهش، واکاوی نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود وضعیت فیزیکی خانه های روستاهای ایران است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و پیمایشی، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است تا اقدام های این نهاد و تأثیر آن در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان روستایی در بخش کندوان شهرستان میانه، بررسی، تحلیل و ارزیابی شود. به همین سبب، متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، با استفاده از آزمون ویلکاکسون در دورة قبل و بعد از حمایت کمیتة امداد، در ۳۷ روستای بخش کندوان، در قالب سه دهستان و ۱۶۰ خانوار بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که امدادرسانی های کمیتة امداد در تمامی متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن، به تغییرهای معنادار در نزد مددجویان زیر پوشش منجر شده است.
راهبردهای توسعه گردشگری بخش رودبار قصران، شهرستان شمیرانات با استفاده از تکنیک Qspm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری به عنوان مجموعه ای از فعالیت های اقتصادی تأثیر بسزایی در تقویت بنیان های اقتصادی جوامع دارد.توسعه این صنعت موجب تنوع درآمدها، کاهش ناهماهنگی در اقتصاد، تولید ارز و ایجاد اشتغال می گردد.کشور ایران از جنبه جاذبه های گردشگری، آثار باستانی و زیبایی های طبیعی با کشورهای پیشرفته در صنعت گردشگری برابری می کند. به گونه ای که از لحاظ جاذبه-های اکوتوریستی در میان 10 کشور برتر دنیا قرار دارد. حال آنکه این صنعت نقش بسیار ناچیزی در اقتصاد کشور ایران ایفا می کند. بخش رودبار قصران یکی از نواحی است که دارای قابلیت های زیادی برای توسعه گردشگری می باشد. رودبار قصران از لحاظ جایگاه جغرافیایی دارای ویژگی های منحصر به فردی (پتانسیل ها و استعدادهای طبیعی) می باشد. این پتانسیل ها و قابلیت های طبیعی می تواند شرایط را برای توسعه گردشگری فراهم نماید به گونه ای که می توان این منطقه را منطقه ای مستعد برای تبدیل شدن به یک بخش توریستی لحاظ نمود. حال آنکه به دلیل عدم برنامه ریزی و سیاست گذاری های صحیح، منابع طبیعی و قابلیت های گردشگری بی استفاده و بدون ارزش باقی مانده است. در این پژوهش سعی شده است که با مطالعه بخش رودبار قصران راهبردها برای توسعه گردشگری با بهره گیری از تکنیک ها و مدل های تصمیم گیری از جمله تکنیک (SWOT) و (QSPM) ارائه گردد.
2- روش شناسی
الگوی پژوهش کاربردی می باشد. بنابراین جزء تحقیقات هدفگراست. روش حاکم بر پژوهش نیز پیمایشی- توصیفی و بهره گیری از روش دلفی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش های توسعه گردشگری به عنوان مجموعه ای از فعالیت های اقتصادی تأثیر بسزایی در تقویت بنیان های اقتصادی جوامع دارد.توسعه این صنعت موجب تنوع درآمدها، کاهش ناهماهنگی در اقتصاد، تولید ارز و ایجاد اشتغال می گردد.کشور ایران از جنبه جاذبه های گردشگری، آثار باستانی و زیبایی های طبیعی با کشورهای پیشرفته در صنعت گردشگری برابری می کند. به گونه ای که از لحاظ جاذبه-های اکوتوریستی در میان 10 کشور برتر دنیا قرار دارد. حال آنکه این صنعت نقش بسیار ناچیزی در اقتصاد کشور ایران ایفا می کند. بخش رودبار قصران یکی از نواحی است که دارای قابلیت های زیادی برای توسعه گردشگری می باشد. رودبار قصران از لحاظ جایگاه جغرافیایی دارای ویژگی های منحصر به فردی (پتانسیل ها و استعدادهای طبیعی) می باشد. این پتانسیل ها و قابلیت های طبیعی می تواند شرایط را برای توسعه گردشگری فراهم نماید به گونه ای که می توان این منطقه را منطقه ای مستعد برای تبدیل شدن به یک بخش توریستی لحاظ نمود. حال آنکه به دلیل عدم برنامه ریزی و سیاست گذاری های صحیح، منابع طبیعی و قابلیت های گردشگری بی استفاده و بدون ارزش باقی مانده است. در این پژوهش سعی شده است که با مطالعه بخش رودبار قصران راهبردها برای توسعه گردشگری با بهره گیری از تکنیک ها و مدل های تصمیم گیری از جمله تکنیک (SWOT) و (QSPM) ارائه گردد.
بررسی تاثیر توسعه فیزیکی شهر داراب بر سیلابهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از شهرهای مناطق خشک و نیمه خشک در روی مخروط افکنه ها بنا گردیده اند. اینگونه شهرها در معرض خطر سیلاب قرار دارند. توسعه شهری با دخالت در روند طبیعی آبراهه ها، افزایش سطوح غیره قابل نفوذ، تغییر در وضعیت شیب و تجمع و تمرکز مسیلها، کوتاه کردن زمان تمرکز حوضه و سد کردن مسیر سیلاب از طریق سازه های شهری باعث افزایش سیلابها می گردد. شهر داراب بر روی مخروط افکنه تنگ کتویه بنا گردیده است. یکی از مهمترین مشکلات این شهر، سیلابهای شهری و آب گرفتگی معابر در هنگام بارندگی است و هر ساله خساراتی را به تاسیسات شهری وارد می کند. هدف از این پژوهش بررسی توسعه فیزیکی شهر داراب و تاثیر آن بر سیلابهای شهری است به همین منظور، با استفاده از عکسهای هوایی و نقشه کاربری اراضی شهری، روند توسعه شهر داراب در سه مرحله 1335، 1363و1390 مورد بررسی قرار گرفته است و رابطه بین توسعه فیزیکی شهر و افزایش سیلابها با استفاده از روش سازمان حفاظت خاک امریکا (SCS) تبیین گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که توسعه فیزیکی شهر از مرحله اول به دوم رشدی 4 درصدی داشته در حالی که منجر به افزایش روانابی برابر با 7 درصد و از مرحله دوم به سوم دارای رشدی معادل 33 درصد و افزایش روانابی برابر با 23 درصد را موجب شده است.
ارزیابی حریم امن شهری در ارتباط با ریسک پذیری سکونتگاه های شهری استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود گسل های متعدد وپراکنش جغرافیایی زلزله ها در کشورما نشانگر آن است که تقریباً مساحت زیادی از سرزمین ایران در معرض خطر زمین لرزه قرار داشته که در برگیرنده ی حجم وسیعی از جمعیّت کشور می باشد. استان اصفهان از جمله استان های زلزله خیز کشور است بطوری که طبق اسناد و مدارک تاریخی تعدادی از شهرهای آن زلزله های مخربی تجربه نموده اند. همچنین وجود گسل های فراوان و به ثبت رسیدن تعداد زیادی کانون زلزله طیّ صد سال اخیر در این استان نشانگر فعال بودن گسل های آن می باشد. رشد جمعیّت این استان طیّ 5 دهه گذشته به حدود چهار برابر رسیده است. به منظور تحلیل و بررسی نحوه ی توزیع و پراکنش جمعیّت شهری در این استان از ""مدل آنتروپی"" استفاده گردیده که نتایج نشان می دهد توزیع جمعیّت این استان کاملاً متمرکز و نامتعادل می باشد. از طرفی بسیاری از مناطق مسکونی در استان اصفهان در حریم گسل ها استقرار یافته و در معرض خطر و آسیب پذیری بالایی قرار دارند، لذا برای جلوگیری از ایجاد شهرهای جدید و گسترش سکونتگاه های فعلی در مناطق پرخطر و عدم استقرار فعالیّت های گوناگون اقتصادی در این مناطق و با هدف کاهش آسیب پذیری لرزه ای، انجام پهنه بندی خطر زمین لرزه در این استان ضروری می نماید. بر اساس نقشه ی پهنه بندی تهیه شده حدود 37 درصد وسعت استان اصفهان در منطقه ی با خطر بالا و بسیار بالا قرار دارد که شامل 34 درصد شهرها و 5/10 درصد جمعیّت شهری می باشد.
تحلیلی بر مفاهیم سه گانه احساس ورود به شهر (نمونه مطالعاتی: ورودی شهر ملایر)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۷
۳۵-۴۴
حوزه های تخصصی:
مهم ترین کارکرد مبادی ورودی، آفرینش احساس ورود به شهر است که ماحصل تعامل ورود روانی، ورود بصری و ورود فیزیکی هست. بر این اساس فرضیه پژوهش حاضر بر این مساله استوار است که به نظر می رسد ضعف عملکردی فضای ورودی شهرها ناشی از طراحی نامناسب و شکل گیری بدون برنامه آن می باشد که موجب بهم خوردن نظام رفتاری مسافرین و بروز ناهنجاری های رفتاری شده است. نوع تحقیق، کاربردی و رویکرد حاکم بر فضای پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به روش میدانی و اسنادی انجام پذیرفته و پس از شناخت وضعیت موجود محدوده، در قالب مفاهیم سه گانه ورود روانی، ورود بصری و ورود فیزیکی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش با هدف شناخت و تحلیل مبادی ورودی شهرها، ورودی شهر ملایر، به عنوان یک نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیان می دارد که فضای ورودی شهر، دارای نابسامانی هایی به لحاظ روانی، بصری و فیزیکی بوده که مسبب سیما و منظری نامطلوب در ورودی شهر شده است که در جهت تثبیت جایگاه فضای ورودی در ساختار شهر و رفع نابسامانی های موجود، نیازمند توجهی جدی هست.
بررسی الگوی توسعه فضایی-کالبدی شهر بندرگز با تأکید بر توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یابی دهکدة گردشگری در ساحل سد مهاباد با بهره گیری از تکنیک های GIS، AHP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین گام ها برای برنامه ریزی گردشگری، مکان یابی سایت های مناسب برای ارائة خدمات موردنیاز گردشگران درقالب دهکده های گردشگری، براساس شناسایی و تجزیه وتحلیل معیارها و شاخص های مختلف است. دریاچة سد مهاباد در شمال غرب کشور و استان آذربایجان غربی، به-عنوان یکی از جاذبه های زیبای گردشگری، هر ساله و به خصوص در ایام تعطیلات، گردشگران بسیاری را به خود جذب می کند؛ درحالی که فاقد امکانات و تسهیلات لازم برای توسعة گردشگری و متناسب با نیاز گردشگران است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا با انتخاب معیارها و زیرمعیارهای تأثیرگذار در مکان یابی یک سایت مناسب برای ارائة خدمات به گردشگران، بهترین سایت برای ایجاد دهکدة گردشگری در حاشیة دریاچة سد مهاباد انتخاب شود و موردتجزیه وتحلیل قرار گیرد.
روش: در این مطالعه، به دلیل وجود تفاوت در میزان تأثیرگذاری شاخص ها، با استفاده از تکنیک AHP، مقایسة زوجی مؤلفه ها توسط 25 نفر از کارشناسان خبره درزمینة توریسم انجام شد و وزن نهایی هریک از آ ن ها محاسبه گردید. سپس، با توجه به تعداد معیارها و وزن های نهایی زیرمعیارها، لایه های موردنیاز در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ایجاد شد و بهترین سایت برای ایجاد دهکدة گردشگری در حاشیة دریاچة سد مهاباد انتخاب گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، براساس درجة مطلوبیت، سه محدوده را به عنوان سایت های مستعد ایجاد دهکدة گردشگری اولویت بندی نمود. سپس، با استفاده از تحلیل SWOT، مکان الف به عنوان بهترین سایت برای ایجاد دهکدة گردشگری شناسایی شد.
راهکارهای عملی: برای توسعة گردشگری در محدودة موردمطالعه، براساس روش SWOT، راهبردهای SO، ST، WO و WT پیشنهاد گردید.
اصالت و ارزش: استفاده و به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی و امکان سنجی قابلیت های گردشگری مناطق جغرافیایی، می تواند گام مهمی برای برنامه ریزی اصولی فعالیت های گردشگری به شمار آید و از این طریق زمینه را برای تسهیل توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع و نیز دست یافتن به اهداف توسعة پایدار فراهم نماید.
تحلیلی بر نقش شهرهای کوچک در تمرکز زدایی و توسعه منطقه ای با بهره گیری از مدل تصمیم گیری چند معیاره FuzzyANP و FuzzyVIKOR مطالعه موردی: جایگاه شهر کوچک جویبار در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه الگوی قطبی شدن شهرهای پرجمعیت و چیرگی پدیده بزرگ سری نظام شهری را در ایران شاهد هستیم. این امر دستاویز عدم تعادل و ناموزونی شهری- منطقه ای در کشور گردیده و با برتری و حکمروایی بر شهرهای میانی و کوچک دشواری های بسیاری را فرا روی مناطق کشور قرار داده است. اکنون در راستای تعادل بخشی در نظام شهری- منطقه ای کشور، شهرهای کوچک می توانند تأثیرگذاری مثبت داشته باشند. به طوری که این دسته از شهرها در نقش حلقه های ارتباطی و پیوندی بین روستا و شهرهای میانه و سپس شهرهای بزرگ، چنانچه سطحی از امکانات برای این دسته از شهرها را فراهم نماییم، از کارایی بایسته در خدمات رسانی به ساکنین حوزه نفوذ خود برخوردار گردیده و احساس رضایت نسبی آنان را فراهم خواهند نمود. در این پژوهش با بررسی تطبیقی چهار شهرستان برگزیده در استان مازندران نتایج بدست آمده از روش آنالیزFuzzy ANP و Fuzzy VIKOR بازگوکننده عدم تعادل منطقه-ای از نظر میزان برخورداری از شاخص های توسعه (49 شاخص در چهار گروه بزرگ فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیربنایی) در این استان می باشد. چنانکه شهرستان ساری با رتبه 0.78 در جایگاه نخست، شهرستان قائم شهر با رتبه 0.50 در جایگاه دوم، شهرستان بابلسر با رتبه 0.39 در جایگاه سوم و بالاخره شهرستان جویبار با کسب رتبه 0.24 در جایگاه آخر قرار گرفت. این سنجش ها، آشکارا بازگوکننده نابرابری زیادی است که بین شهر نخست و آخر وجود دارد. اینک به منظور توسعه، برابری و تعادل شهری- منطقه ای، این نابرابری ها باید از راه افزایش و بهبود زیرساخت ها و توانمندسازی سایر شاخص ها کاسته شود و شهر های کوچک از شاخص های توسعه ای بیشتری برخوردار گردند. با تحقق این الگو افزون بر بهبود و گسترش تعادل های منطقه ای، این روند به هرچه متعادل تر شدن نظام شهری کشور می انجامد و از میزان نابرابری های توسعه ای و جمعیتی و همچنین گسستگی اجتماعی زیادی که در شرایط کنونی بین شهرهای بزرگ، میانه و کوچک هست کاسته شده و شهرهای کوچک خواهند توانست در توسعه منطقه ای بیش از پیش نقش آفرینی نمایند.
ارزیابی و تحلیل کیفیت زندگی در محله های بافت فرسوده شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت و رشد بی رویه شهرها در دهه های اخیر کیفیت زندگی شهروندان را در کوچک ترین شهرها نیز تحت تأثیر قرار داده است. شهر کوهدشت دارای ۱/۱۰۷ هکتار بافت فرسوده (29 درصد کل سطح شهر) است. در این میزان بافت فرسوده 29309 نفر جمعیت، معادل ۱/۳۴ درصد کل جمعیت شهر کوهدشت زندگی می کنند. با توجه به تفاوت شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و... در این محله ها نسبت به دیگر محلات و همچنین اهمیت این محله ها به عنوان بافت کهن شهر کوهدشت، بررسی و تحلیل فضایی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی آنها ضروری به نظر می رسد. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان محله های بافت فرسوده شهر کوهدشت است که با بهره گیری از فرمول کوکران 385 نفر از آنها از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی نوع R و روش آماری آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. بر اساس نتایج مدل تحلیل عاملی، 6 عامل بارگذاری شده در مجموع 24/70 درصد از واریانس را تبیین می کند. نتایج مدل تحلیل خوشه ای بر مبنای امتیاز عاملی محله ها حاکی از آن است که محله های بوعلی و صاحب الزمان در خوشه اول و به عنوان محله های فراتوسعه، محله های فردوسی، سد ساحلی، دارایی و رودکی در خوشه دوم و به عنوان محله های توسعه یافته، محله های بانک کشاورزی و معلم در خوشه سوم و به عنوان محله های نیمه توسعه، محله های جهاد شمالی و مطهری در خوشه چهارم و به عنوان محله های توسعه نیافته و محله انتهای بوعلی در پایین ترین سطح یعنی خوشه پنجم و به عنوان محروم ترین محله قرار دارند. همچنین با توجه به آزمون T تک نمونه ای می توان گفت که محله های بافت فرسوده شهر کوهدشت در عامل های اقتصادی خدماتی، تسهیلات شهری، خدمات اجتماعی و وضعیت محیطی در وضع نامناسب و در عامل های سلامت و امنیت و امکانات آموزشی به ترتیب با میانگین هایی به میزان 22/3 و 09/3 در وضعیت بهتری قرار دارند.
ارزیابی تحقق پذیری مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی طرح جامع شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح جامع شهر بیجار در مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی به ویژه جمعیت، اشتغال، کاربری زمین و چگونگی و جهت گسترش شهر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی و برای پردازش داده ها و اطلاعات از مدل های AHP و مدل ELECTRE و نرم افزار Expert Choice بهره گیری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تحقق پذیری طرح جامع در مؤلفه جمعیت 17/46 درصد، در مؤلفه اشتغال 60/58 درصد و در مؤلفه مساحت پیشنهادی شهر 44 درصد بوده است. درباره جهت گسترش شهر، پیش بینی طرح جامع در کوتاه مدت هم گام با طرح بوده است، اما به دلیل تکمیل ظرفیت محدوده پیشنهادی، گسترش شهر بر خلاف جهت پیشنهادی طرح جامع که در سمت شمال شرقی بوده، در جهت شمال غرب و روی زمین های کشاورزی گسترش یافته است. از مهم ترین دلایل محقق نشدن پیش بینی های طرح می توان به پیش بینی های غیرکارشناسانه در زمینه تحولات جمعیتی و اقتصادی در درازمدت، ضعف در هماهنگی و مشارکت مؤثر مردم و نخبگان محلی و ضعف در بهره گیری از الگوهای مطلوب و مناسب رشد و توسعه شهری و عدم انسجام مطالعات جغرافیایی به ویژه اجتماعی- اقتصادی با الگوی پیشنهادی توسعه کالبدی- فضایی شهر اشاره کرد. بنابراین می توان گفت مشارکت نکردن نخبگان و جمعیت بومی در فرایند تهیه و تدوین و نظارت مستمر و ضعف در انعطاف پذیری طرح از دلایل عدم موفقیت طرح جامع شهر بیجار بوده است.
بررسی چالشها ،فرصتها و راه کارهای توسعه گردشگری روستایی(مورد مطالعه روستاهای بیاضه ،گرمه و مصرشهرستان خوروبیابانک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از شاخصهای صنعت گردشگری است که با توجه به ظرفیت های طبیعی و فرهنگی موجود درروستاها می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها ،ایجاد اشتغال و درآمد برای روستائیان ،حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی و تاریخی ودر نهایت توسعه ی کپارچه وپایدارروستا داشته باشد. تغییرات سریع در نواحی روستایی و نیاز روستاها به فرصت های شغلی از یک طرف و توجه به گردشگری به عنوان یک عنصر کلیدی در توسعه و احیای نواحی روستایی از طرف دیگر نیاز به درک اساسی گردشگری روستایی را بیشتر کرده است. بدین منظور در این مقاله بااستفاده ازمدل SWOT به بررسی نقاط قوت ، ضعف، فرصتها و تهدیدهای گردشگری روستایی در روستاهای خوروبیابانک پرداخته ،همچنین با استفاده از مدل TCI فصول مناسب گردشگری در این روستاها مشخص شده است . نتایج حاصل مشخص می کند که وجود منابع جذاب طبیعی و فرهنگی ،قرار گیری روستاها این ناحیه در کنار کویر و مسیر پرتردد مسافران مشهد در نزدیکی خور و بیابانک به ترتیب با امتیاز وزنی 32/ ،28/ و 18/ به عنوان مهمترین نقاط قوت ،کمبود امکانات و تسهیلات اقامتی ،تخریب آثار فرهنگی و طبیعی منطقه و مهاجرت از این روستا به ترتیب با امتیاز وزنی 28/،24/ و 20/ به عنوان مهمترین نقاط ضعف ،همچنین جایگاه توریستی اصفهان با امتیاز وزنی 40/ ،قرار گیری شهرستان خور و بیابانک در مسیرپرتردد اصفهان-یزد-مشهد با امتیاز وزنی 24/و جایگاه جغرافیایی خور وبیاباتک با امتیاز وزنی 20/ مهمترین فرصتها و تشدید فاصله اقتصادی بین اصفهان و سایر شهرستانها ی استان با امتیاز وزنی20/ ، مهاجرت از روستاها ی خور به طرف اصفهان با امتیاز وزنی 18/ و کمبود اعتبارات کافی برای توسعه گردشگری در این منطقه با امتیاز 16/ مهمترین تهدیدها محسوب می شود. همچنین فصول بهار و پاییز بهترین فصول گردشگری در این شهرستان است
سنجش و تحلیل کیفیت زندگی خانوارهای روستایی با تأکید بر متغیرهای جمعیت شناختی مطالعه موردی: خانوارهای روستایی شهرستان عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مطلوب از دیرباز آرزوی بشر بوده است. در گذشته، این آرزو به بهبود وضعیت های ظاهری افراد از قبیل میزان درآمد، تحصیلات، سلامت جسم و مسکن محدود بود، ولی اکنون به طیف های وسیعی ازجمله متغیرهای کیفی و ذهنی توجه می شود. در این بین ارتقای کیفیت زندگی فردی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی از دیرباز مورد توجه برنامه ریزان بوده، اما در دهه های اخیر و با اولویت یافتن هدف اجتماعی توسعه و تدوین آنها در قالب برنامه های توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در نوشتارهای توسعه و برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشورهای پیشرفته راه یافته استهدف اصلی مقالة حاضر سنجش کیفیت زندگی خانوارهای روستایی و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر آن است. برای بررسی موضوع تحقیق، دو پرسش اصلی مطرح شد: «کیفیت زندگی خانوارهای روستایی چگونه است؟» و «متغیرهای جمعیت شناختی چه تأثیری بر آن دارند؟». تعداد 430 خانوار از 43 روستای شهرستان عجب شیر به صورت نمونه گیری احتمالی طبقه ای انتخاب شدند و با توزیع پرسشنامه بین آنها، کیفیت زندگی با 4 بعد و 7 مؤلفه ارزیابی شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای کیفیت زندگی، امنیت و سلامت، محیط زیرساخت ها و کیفیت محیطی بالاتر از حد متوسط، و متغیرهای کیفیت محیط مسکونی، کیفیت اوقات فراغت، و کیفیت اشتغال و درآمد پایین تر از حد متوسط قرار د ارند. ترکیب های دومتغیری سن-تحصیلات و سن-شغل بر میانگین کیفیت زندگی خانوارها تفاوت معناداری نشان نداد، اما ترکیب تحصیلات-شغل بر میانگین کیفیت زندگی خانوارهای روستایی تفاوت معنا داری داشت. ایجاد مراکز آموزشی-فرهنگی، بهداشتی-درمانی، فرصت های شغلی پایدار غیرکشاورزی و استفاده از مصالح مقاوم و بادوام در ساخت وساز واحدهای مسکونی می تواند در ارتقای کیفیت زندگی روستاییان ناحیه مؤثر باشد.
شهروندی مشارکتی و نقش آن در بهینه سازی مدیریت شهری، مطالعه موردی منطقه 1 شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت شهروندان در ادارة امور شهر مهم ترین زمینه مشارکت قلمداد می شود و این نوع مشارکت یکی از الزامات زندگی شهری است.
مقاله حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و با هدف سنجش عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در منطقه 1 شهر مشهد انجام گرفته است. اساس کار این پژوهش پیمایش میدانی بوده و بر پایه برداشت های پیمایش میدانی و پرسش نامه سازمان یافته است و داده ها با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت ارزش گذاری شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSانجام گرفته و از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب هم بستگی پیرسون، ضریب هم بستگی ناپارامتریک کندال، تفاوت میانگین (t.test) و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است.
نتایج توصیفی مشارکت نشان داد که بیشتر شهروندان منطقه 1 در اموری مانند حفاظت از پارک ها و فضاهای سبز، پرداخت عوارض شهری و شرکت در ادارة امور شهری مشارکت بیشتری داشته اند و میزان مشارکت شهروندان در ارائه نظرها و پیشنهادها به مدیران شهری در سطح پایین تری بوده است.
نتایج تحلیلی داده ها نشان داد که با بالا رفتن حس تعلق شهروندان به محل سکونت، افزایش رضایت مندی آنان از امکانات و خدمات شهری و ارتقای پایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها، تمایل به مشارکت در مدیریت شهری افزایش می یابد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به پایگاه اجتماعی و اقتصادی متوسط و بالای شهروندان ساکن در منطقه تحت مطالعه، هنوز همه شهروندان به طور کامل به این نتیجه نرسیده اند که مشارکت شهروندی یکی از مؤلفه های توسعة پایدار شهری است.
مقایسه تطبیقی پراکنش فضایی مساجد با توجه به مولفه های شهر اسلامی (نمونه موردی: مناطق 5 و 11 شهرداری مشهد)
حوزه های تخصصی:
بناهای مذهبی همواره یکی از اساسی ترین عناصر بافت، ساخت و شکل شهرها بوده و هستند. در شهرهای اسلامی، مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده و به مثابه ی برجسته ترین عنصر منبعث از دین اسلام از همان ابتدا با جامعه ی مدنی اسلام همراه بوده است. اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزدیک بازارها و محدوده ی دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بیش از یک مسجد نیاز داشت، مسا جد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث می شد. اهمیت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت، اهمیت شهری هم نداشت. در حال حاضر نیز در اکثر کشورهای مسلمان از جمله ایران مساجد به عنوان نماد سازوکار اولیه حکومت اسلامی وجود دارد. از طرفی نیز با گسترش و بزرگ شدن تدریجی شهرها به پهنه های وسیع، دیگر نیاز شهرها با یک مسجد جامع برآورده نمی شد. بنابراین در شهرها، مساجد فراوانی ساخته شد. از شاخصهای مورد تاکید ائمه اطهار و اندیشمندان اسلامی برای بنای مسجد در مراکز مسلمان نشین، پراکنش فضایی متناسب با محیط، مکان یابی مناسب برای دسترسی مناسب و تناسب تراکم جمعیت به تعداد مساجد بوده است. بر این اساس مقاله پیش رو به بررسی پراکنش فضایی مساجد در دو منطقه 5 و 11 شهرداری کلانشهر مشهد با توجه به سه شاخص فوق میپردازد ، روش تحقیق در مقاله پیش رو از نوع پیمایش و توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج تحقیق نیز بیانگر این موضوع بود که در منطقه 11 شهرداری مشهد ضوابط و استانداردهای موجود کشور برای مساجد تا حدی رعایت گردیده است و در منطقه 5 شهرداری مشهد علاوه بر بیشتر بودن تعداد کمی مساجد پراکنش فضایی بهتری را نیز شاهد هستیم.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی (مطالعة موردی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از معضلات اساسی در حوزة کشاورزی، تغییر کاربری اراضی است که اخیراً تشدید گردیده است. این مسئله در درازمدت، روند و توازن تولید محصولات کشاورزی را مختل خواهد نمود. دراین زمینه عوامل بسیاری وجود دارد که تمایل به تغییر کاربری اراضی توسط کشاورزان را تحت تأثیر قرار می دهد. دراین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان ساری به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئلة تغییر کاربری اراضی مواجه است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق حاضر شامل کشاورزانی است که حداقل بخشی از اراضی کشاورزی تحت تملک خود را تغییر کاربری داده-اند (326N=). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونة آماری 175 نفر تعیین گردید که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای است که روایی آن با کسب نظر از استادان و کارشناسان فن و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (85/0) تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل عاملی درقالب نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی، 9 عامل را به عنوان مؤلفه های مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: مهیانبودن شرایط اولیة کشت وکار، عامل اقتصادی - اجتماعی، جغرافیایی، مدیریت ریسک و دسترسی نداشتن به نهاده های تولید. 9 عامل شناسایی شده درمجموع، 471/66% از واریانس متغیر تغییر کاربری اراضی کشاورزی را تبیین می کنند.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات درراستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، ارائه، اجرا و پشتیبانی برنامه ها و طرح های کاربردی - اقتصادی مانند یکپارچه سازی اراضی، صدور مجوز و استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در مجاور بخش های تولیدی کشاورزی، توجه جدی به مبحث بیمة محصولات کشاورزی و غیره، می تواند درراستای ایجاد تعادل پایدار بین درآمد فعالان بخش کشاورزی و سایر بخش ها، تا حد زیادی انگیزة تغییر کاربری در میان کشاورزان را کم کند یا از بین ببرد.
اصالت و ارزش: شناسایی عواملی که در تسریع فرایند تغییر کاربری نقش دارند، بسیار ضروری است. تاکنون چنین تحقیقی در این منطقة استراتژیک انجام نشده است. نتایج حاصل می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسؤولین نهادهای محلی ازجمله جهاد کشاورزی و منابع طبیعی در سامان دهی و حل مسائل مربوط به اراضی کشاورزی گردد؛ به طوری که پیامدهای نهایی آن عاید کشاورزان گردد.