فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه : امروزه عواملی از قبیل رشد شتابان جمعیت، افزایش فقر، کاهش شاخص های کیفیت زندگی، رشد سکونتگاه های غیررسمی (حاشیه نشینی)، آلودگی های زیست محیطی و غیره منجر به ناپایداری و کاهش زیست پذیری جوامع شهری شده است. بدین منظور طی دهه های اخیر، برنامه ریزان شهری راهکارهای گوناگونی را ارائه نموده اند که در این بین، بهره گیری از فضاهای زیرسطحی، مفهومی در حال ظهور است که طی سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. داده و روش : هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. لذا جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و تحلیل محتوا (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه مدل مفهومی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین مؤلفه ها و کشف روابط علی– معلولی می گردد. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از 4 مولفه بنیادی و کلیدی در ساختار مدل نهایی است که عبارتنداز: " فرهنگ- اجتماع"، "تاب آوری"، " محیط زیستی" و " کالبدی- بصری". بر اساس 4 مؤلفه کلیدی و در بخش دوم پژوهش، 458 ارجاع به دست آمد که با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 24 کد اولیه و 4 کد محوری استخراج گردیده است. نتیجه گیری : مدل مفهومی منطبق بر الگوی دانه ستاره ای جهت تحقق فضای زیرسطحی زیست پذیر ارائه گردید. در راستای الگوی مذکور 4 مؤلفه کلیدی فرهنگ- اجتماع؛ کالبدی- بصری؛ تاب آوری و محیط زیستی به عنوان ساختار اصلی ارائه گردیدند. هرکدام از عوامل دارای زنجیره ای آشیانه ای و سلسله مراتبی هستند. مؤلفه های رنگ تعلق و هویت به عنوان درون مایه های بعد فرهنگ– اجتماع بوده و زیر درون مایه های مکان یابی با توجه به بحران های طبیعی، مدیریت بهینه بحران، کاهش درجه ریسک و خطر از طریق نوع کاربری ها، توجه به آسایش اقلیمی در سطوح زیرین و تنظیم دقیق تأسیسات در سطوح زیرین به ترتیب تکمیل کننده بعد تاب آوری در الگوی دانه ستاره ای می باشد.
تبیین نقش مؤلفه های مدیریت شهری بر توسعه گردشگری، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
147 - 161
حوزه های تخصصی:
هرچند که گردشگری شهری پدیده ای نوظهور نیست اما امروزه، به دلیل رقابت مابین کشورهای مختلف، مسائل اقتصادی و تغییر و تحول در تقاضای گردشگران بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در این بین به منظور سازمان دهی مقاصد گردشگری شهری برای کسب حداکثر منافع با حفظ منابع، ضروری است مدیریت شهری با تحقق مولفه های موثر خود، گام اساسی بردارد. برهمین اساس، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی مولفه های مدیریت شهری و سپس تبیین نقش هر کدام بر تحقق هرچه بیشتر و کارآمدتر توسعه گردشگری در کلانشهر تبریز است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و متخصصین گردشگری، جغرافیا و مدیریت شهری است که با بهره گیری از نرم افزار Sample Power، تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردد. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده است. به منظور تحلیل تأثیر هریک از مولفه های مدیریت شهری بر توسعه گردشگری نیز از نرم افزار Smart PLS بهره گرفته شد. پس از بررسی مبانی نظری، چهار بُعد زیرساخت های شهری، خدمات و تسهیلات گردشگری، یکپارچگی نهادهای شهری و منابع مالی و انسانی برای مدیریت شهری استخراج گردید. همچنین، سه بُعد اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی نیز برای توسعه گردشگری در نظر گرفته شد. در نهایت این نتیجه کسب گردید که در بین مولفه های مدیریت شهری، یکپارچگی مابین نهادهای شهری با ضریب 698/0، زیرساخت های شهری با ضریب 529/0، خدمات و تسهیلات شهری با ضریب 296/0 و منابع مالی و انسانی با ضریب 106/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر توسعه گردشگری دارند. همچنین، بیشترین نمود تحقق مولفه های مدیریت شهری در توسعه گردشگری، در بُعدهای اجتماعی فرهنگی با ضریب 867/0، اقتصادی با ضریب 700/0، زیست محیطی با ضریب 594/0 قابل مشاهده است. بنابراین، پیشنهاد می شود برمبنای مدیریت یکپارچه شهری به علاوه آموزش نیروی متخصص، کلانشهر تبریز می تواند در جهت رونق گردشگری گام بردارد.
نگرشی تحلیلی به منظور شناسایی متغیرهای استراتژیک مؤثر بر تولید فقر در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل در پراکنش فضایی توسعه ها، موجب می شود که به تدریج مناطقی شکل گیرند که در آن ها تناقضی آشکار در توسعه مناطق مرکزی و حاشیه ای وجود داشته باشد. این گونه تناقض ها درنهایت منجر به تغییر در کیفیت شاخص های اجتماعی و اقتصادی به خصوص شاخص های مربوط به فقر و معیشت، می شود؛ به نحوی که تفاوت آشکاری بین این متغیر ها در میان سکونتگاه های روستایی و شهری استان ها مشاهده می شود که نهایتاً این امر موجب تخلیه بخش اعظمی از سکونتگاه های روستایی شده است. در پژوهش حاضر با تحلیل تفسیری-ساختاری از سیستم کارکردی استان سمنان، سعی بر آن شده است تا با استفاده از نظرات کارشناسان در قالب مصاحبه و پرسشنامه، از طریق بررسی روابط بین ۸۰ متغیر و نیز به کارگیری نرم افزار میک مک، روند های تولید و بازتولید فقر و همچنین متغیر های استراتژیک درجهت تکامل این سیستم شناسایی شوند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان می دهد که متغیر کمبود منابع آب از مهم ترین عوامل مهاجرت جمعیت فعال روستا ها به شهر ها و درنتیجه تخلیه آن ها بوده است. از سوی دیگر متغیر های ارزش افزوده کل فعالیت های اقتصادی، جریان سرمایه، تمرکز اشتغال در شهرها، مهاجرت، تمرکز جمعیت فعال در شهرها، وجود شهرک های صنعتی و نیز تفرق فضایی و سیاسی قدرت در شهرها، با ایجاد دور تسلسل، موجبات بازتولید فقر در روستاها را فراهم کرده اند؛ براین اساس، با سرمایه گذاری در متغیر های انتقال منابع آب و سدسازی، بهبود کیفیت شبکه معابر بین شهر و روستا و نیز با بهبود بخش کشاورزی و تولید در روستا ها می توان از کاهش درآمد و بیکاری در آن ها و در پی آن بروز فقر جلوگیری کرد.
تحلیل شاخص های هوشمند سازی شهر و شهرداری سمنان با تلفیق تکنیک بهترین-بدترین BWM و دلفی فازیFuzzy Delphi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در «شهرداری هوشمند» کلیه فرآیندهای شهرسازی، هوشمند است که در آن فرآیند تعریف، انتخاب و انجام پروژه ها هوشمند باشد و این پروژه ها با مشارکت مردم و «با عنصر انگیزش و مشارکت»و به صورت یکپارچه اجرا شود تا بتواند رضایت و شفافیت«رضایت شهروندان و ذینفعان» را به دنبال داشته باشد. هدف شهر و شهرداری هوشمند افزایش سطح کیفیت زندگی شهری با رویکرد توسعه پایدار است. شهر هوشمند مکانی متمایز برای توسعه ی پایدار و تعالی شهر است. این پژوهش با رویکرد کاربردی بوده و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، شناسایی بهترین و بدترین(شدت و رجحان برتری) مولفه های زیر ساختی هوشمندی در مدیریت امور شهری سمنان و شهرداری سمنان سنجیده شده است. هدف کلی این تحقیق تبیین ضرورت ها و الزامات شهر و شهرداری سمنان برای هوشمند شدن در ابعاد مختلف و همچنین ارائه راهبردها و اقدامات مقتضی برای حرکت هدفدار به سمت شهر و شهرداری هوشمند می باشد که در مرحله اول جهت شناخت مولفه ها براساس دلفی فازیFuzzy Delphi و پرسشنامه خبرگان و همچنین ادبیات و پیشینه تحقیق،16مولفه مورد شناسایی قرار گرفت. حاصل تحلیل ها و نتایج پژوهش، ارزش عوامل عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) را با مقدار 0/594 ، عوامل زیرساختهای هوشمند را با مقدار 289/0 ،عوامل انگیزش و مشارکت را با مقدار وزن 202/0 و عامل رضایت و شفافیت(رضایت شهروندان و ذینفعان) را با مقدار0/212 به ترتیب اولویت نشان می دهد و در این راستا شاخص عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) در همراهی کامل با زیرساخت های هوشمند به عنوان مهمترین استراتژی در ایجاد شهرداری هوشمند در مدیریت شهری شهرداری سمنان مطرح است که نیازمند برنامه ریزی هدفدار در جهت حرکت و دستیابی به آن می باشد.
عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه کلانشهر تهران براساس رویکرد شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی دومین انقلاب تاریخ بشر، سبب شکل گیری شهرهایی شده است که امروزه بعنوان عاملان اصلی ناپایداری در جهان، دچار تاثیرات عمیقی در روند توسعه شده اند و چالش های زیست محیطی، تاثیرات منفی زیادی بر کارآیی و عملکرد توسعه آنها داشته است. کلانشهر تهران بعنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، در دهه های اخیر شاهد دگرگونی های متعددی بویژه در عرصه زیست محیطی بوده و الگوی توسعه شهری و روند آن در این کلانشهر، بیش از آن که متأثر از نتیجه عملکرد یک مدیریت منسجم باشد، بیشتر حاصل فشارهای فزآینده عوامل مختلفی است که الگوی شهری حاضر را رقم زده است. ازاینرو جهت برون رفت از پیامدهای مخرب الگوها و رویکردهای سنتی و متفاوت توسعه در تهران، بکارگیری رهیافت های سازگار با محیط زیست همچون رویکرد شهر سبز؛ در روند توسعه و دستیابی به توسعه پایدار شهری در این کلانشهر، اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر از حیث نوع، نظری – کاربردی، از لحاظ روش مطالعه، توصیفی – تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی – کتابخانه ای و از طریق پرسشنامه و جامعه آماری آن شامل 50 نفر از اساتید و متخصصان برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه کلانشهر تهران و رتبه بندی مناطق مذکور براساس رویکرد شهر سبز، معیارها و شاخص های آن و در نهایت ارائه راهکارهای موثر جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری در مناطق مذکور می باشد. بنابراین با بهره گیری از روش آنتروپی به وزندهی 32 شاخص کمی در قالب 6 معیار پرداخته و سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس، عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه بوسیله رتبه بندی آنها، تعیین گردید. براین اساس، مناطق 22، 8 و 12 بترتیب در مطلوبترین و مناطق 6، 17 و 10 در نامطلوبترین وضعیت عملکرد زیست محیطی براساس رویکرد شهر سبز قرار داشته اند.
کاربرد تکنیک میرکا در تحلیل سرانه های کاربری اراضی شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر باشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری اراضی شهری یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهری است، به طوری که درحال حاضر تحلیل مناسب کاربری اراضی شهری یکی از استراتژی های مهم درجهت نیل به توسعه پایدار شهری محسوب می شود و کاربری های خدماتی تا حد زیادی کیفیت زندگی و رفاه انسان را تحت الشعاع قرار می دهند. پژوهش پیشِ رو سعی دارد که با استفاده از تکنیک نوین چندشاخصه میرکا به تحلیل نماگرهای منتخب کاربری اراضی در واحدهای همسایگی شهر باشت در استان کهگیلویه و بویراحمد که جزو شهرهای کوچک کشور محسوب می شود، بپردازد. پژوهش از نوع کمّی و تحلیلی است و داده های مورد نیاز پژوهش از طریق طرح جامع و تفصیلی شهر باشت جمع آوری شده است. با استفاده از مدل میرکا و محاسبه مجموع مقادیر نهایی شکاف کل به بررسی وضعیت واحدهای همسایگی شهر باشت از لحاظ میزان کاربری اراضی شهری در سال 1398 پرداخته شده است. امتیازات به دست آمده از مدل نشان می دهند که واحد همسایگی دو با کسب امتیاز (0520/0) در بهترین وضعیت قرار گرفته است. واحد همسایگی یک با کسب امتیاز (0886/0) و واحد همسایگی سه با کسب امتیاز (1201/0) در وضعیت نسبتاً خوبی قرار دارند. نتایج به کارگیری تکنیک میرکا نشان می دهد که واحد همسایگی پنج با کسب امتیاز (1414/0)، واحد همسایگی شش با کسب امتیاز (1600/0) و واحد همسایگی چهار با کسب امتیاز (1642/0) وضعیت مناسبی ندارند. سطح کلی محله دو که واحد همسایگی چهار در آن قرار گرفته است 8/63 هکتار است که 6/17 درصد بافت این شهر را تشکیل می دهد. 7/99 درصد بافت پر را اراضی مسکونی اشغال کرده است، به نحوی که رقم سرانه موجود آن برای کاربری مسکونی با 56 مترمربع برای هر نفر است که نزدیک به سرانه مطلوب است. این محله از نظر کاربری های خدماتی کمبودهایی دارد؛ به طوری که این محله فاقد مهدکودک، پارک کودک، ورزشی-تفریحی و تجاری به اندازه کافی است.
بررسی ساختار درآمدهای پایدار شهری و محاسبه شکاف مالیات بر ارزش افزوده شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
64 - 75
حوزه های تخصصی:
شهرداری ها به عنوان رکن اصلی مدیریت شهری در راستای ارائه مدیریتی پایدار و ساماندهی شهر، نیازمند درآمدهای پایدار هستند. وابستگی به درآمدهای غیرمستمر و ناپایدار شهرداری ها از جمله درآمد ساخت و ساز، نداشتن ضمانت اجرایی لازم برای کسب عوارض و درآمد های قانونی باعث ناپایداری در درآمدهای آنها شده است. سهم مالیات بر ارزش افزوده در درآمدهای شهرداری تهران حدود 20 درصد بوده است. بنابراین، مسأله اصلی این پژوهش بررسی ساختار درآمدهای پایدار شهری و محاسبه مقدار درآمد مالیات بر ارزش افزوده از دست رفته شهرداری تهران به دلیل شکاف سیاستی (تعقیب اهداف خاص سیاستی دولت از طریق معافیت های مالیاتی، تعیین حد آستانه و اعتبار مالیاتی) و شکاف تمکین (اجتناب، فرار و تقلب مالیاتی) طی سال های اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده است. در این راستا، با استفاده از روش مکنزی (1991) و جدول داده- ستانده و بکارگیری داده های فعالیت های اقتصادی شهر تهران در نظام طبقه بندی بین المللی (ISIC)، شکاف مالیات بر ارزش افزوده محاسبه می شود. نتایج حاصل شده بیانگر این است که نسبت شکاف سیاستی به درآمد بالقوه مالیات بر ارزش افزوده در شهر تهران 7/51 درصد و نسبت شکاف تمکین 2/26 درصد بوده است. به عبارت دیگر، حدود 78 درصد از درآمد بالقوه مالیاتی در نتیجه شکاف سیاستی و تمکین وصول نشده است. بنابراین، رفع ابهامات و چالش های اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده و تکمیل احکام آن در زمینه ضمانت اجرا و روزآمدسازی مشمولین، فرآیندها، نرخ ها، معافیت ها، دامنه شمول و آستانه معافیت نقش مهمی در کاهش شکاف مالیات بر ارزش افزوده و افزایش درآمد پایدار دولت و شهرداری ها دارد.
نقش گردشگری و توسعه اقامتگاه های بومگردی در توانمند سازی زنان روستایی (نمونه موردی: استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
147 - 170
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از انواع گردشگری است که نقش مهمی در توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع روستایی ایفا می کند و می تواند در استقلال اقتصادی، خلق فرصت های شغلی جدید و بهبود شرایط اجتماعی زنان روستایی نیزموثر باشد. یکی از تمهیدات جالب و جدید در این راستا، ایجاد اقامتگاه های بوم گردی در نواحی روستایی و شهری است که بررسی تاثیر آن بر توانمندسازی زنان روستایی، هدف این تحقیق را تشکیل می دهد. این پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، با رویکرد قیاسی است. اطلاعات لازم از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی ( پرسشنامه محقق ساخته)، جمع آوری شده است. جامعه آماری را 110 زن روستایی شاغل (دائمی و غیردائمی) در اقامتگاه های بومگردی خراسان رضوی تشکیل می دهد که طی سال های 94 تا 96 تاسیس شدند و شامل 21 اقامتگاه در 16 روستا و3 شهر استان است. اطلاعات بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفت و نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد، توسعه اقامتگاه های بومگردی در منطقه مورد مطالعه با میانگین کلی 2.5 در سطح پایینی بر توانمند سازی اقتصادی زنان روستایی تاثیر داشته است. ولی اثرات اجتماعی آن با میانگین 2.8 بالاتر ارزیابی شده است. با آزمون رتبه ای فرید من، مشخص شد، بالاترین رتبه توانمند سازی اقتصادی مربوط به شاخص «افزایش فرصت های شغلی» و بالاترین رتبه توانمند سازی اجتماعی به افزایش «حس تعلق مکانی» تعلق دارد. از دیگر نتایج تحقیق ، وجود همبستگی بین توانمند سازی اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی است که با آزمون پیرسون، رابطه مثبت و معنادار بدست آمد . بنابراین کسب درامد و توانمند سازی اقتصادی بیشتر زنان شاغل در اقامتگاههای بومی گردی، نیازمند ارتقاء شاخص های اجتماعی آنان است.
ارزیابی و تحلیل وضعیت آسیب پذیری شهری از منظر پدافند غیرعامل (نمونه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
69 - 86
حوزه های تخصصی:
شناخت نیازهای خدماتی شهروندان، نحوه پراکنش کاربریها و تأسیسات حساس و مهم نباید از نگاه برنامه ریزان شهری پنهان بماند. امروزه، با شهری کردن فضای نبرد به خصوص در شهرهای بزرگ و کلان شهرها، توجه به امر پدافند غیرعامل به عنوان یک راه حل جهت کاهش آسیب ها، افزایش و توان ها حائز اهمیت است. هدف تحقیق حاضر ارزیابی و تحلیل وضعیت آسیب پذیری شهری از منظر پدافند غیرعامل در شهر زاهدان با هفت معیار شامل؛ فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، دسترسی به مراکز آموزش عالی، اداری، درمانی، کاربری صنعتی، نظامی و تاسیسات شهری است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده و در نرم افزار SuperDecision (تحلیل شبکه) وزن دهی، سپس، در محیط GISنقشه سازی شده است. نتایج یافته ها با استفاده از مدل ANP نشان می دهد که در بین معیارهای مورد مطالعه، بیشترین ارزش وزنی را شاخص دسترسی به مراکز نظامی با وزن 193/. دارد. بعد از آن شاخص های دسترسی به مراکز درمانی، دسترسی به مراکز اداری، تاسیسات شهری، دسترسی به آموزش عالی، کاربری صنعتی و دسترسی به ایستگاه های آتش نشانی به ترتیب با اوزان 171/.، 152/.، 139/.، 127/.، 117/. و 101/. اولویت های بعدی را به خود اختصاص داده اند. بیشترین آسیب پذیری شهر در بخش های شمال و شمال شرقی شهر به دلیل استقرار مناطق حاشیه نشین و وجود بافت های فرسوده و مناطق مرکزی شهر به علت دارا بودن تراکم زیاد ساختمانی و تراکم جمعیت بالا می باشد.
تأثیر سطوح سبز عمودی در ارتقای کیفیت آب و هوای شهری با تأکید بر بهبود پارامترهای آلودگی هوا و دما (مورد پژوهی تک نگاری: دیوار سبز پل طبیعت، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
76 - 83
حوزه های تخصصی:
شهر تهران امروز محل مناسبی برای شهروندان پیاده نیست. آلودگی هوا و افزایش دما از مهم ترین مسائلی هستند که موجب این امر می شوند. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استفاده از جداره سبز شهری بر آلودگی هوا و دما می پردازد. در این پژوهش گیاه رونده پاپیتال دیوار سبز پل طبیعت تهران برای واکاوی بیشتر موضوع انتخاب شده است. این پژوهش در دو فاز میزان و چگونگی تأثیر جداره سبز در تغییرات دما و آلاینده های موجود در هوا را سنجیده است. در فاز نخست با استفاده از دستگاه دیتالاگر دما در فواصل مشخصی از جداره برداشت شد. فاز دوم با استفاده از نمونه برداری از گیاهان جداره و بررسی میزان آلاینده ها در آن و همچنین، مقایسه این میزان با مقادیر پژوهش های پیشین انجام گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر تأثیر گیاه پاپیتال در کاهش دما تنها تا فاصله حدود 5/0 متری از جداره آن است. در بهترین حالت اثر کاهش دمایی این جداره در نقطه A با فاصله صفر از جداره، حدود 9/0 درجه سانتی گراد اختلاف نسبت به نقطه C با فاصله 1 متر از جداره با دمای نزدیک به هوای بیرون اتفاق افتاده است. نتایج فاز دوم نشان می دهد در نوع پاپیتال ابلق میزان جذب سولفات 2 برابر و جذب نیترات حدود 2/1 برابر نسبت به نوع سبز است. همچنین، مقایسه دو نمونه پل طبیعت و نمونه شهری نشان دهنده افزایش 18 برابری غلظت سولفات و 8/6 برابری غلظت نیترات در نمونه شهری نسبت به پل طبیعت، به دلیل فاصله از منبع آلاینده است.
معرفی فلور، شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی منطقه مرتعی داربادام در قلمرو کوچ نشینان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مطالعات کاربردی برای حل مسائل اکولوژیکی در ارتباط با مدیریت و حفاظت از اکوسیستم های طبیعی، شناخت و بررسی پوشش گیاهی بسیار مهم است. بررسی اکولوژیکی پوشش گیاهی جنگل های زاگرس که وسیع ترین ناحیه رویشی کشور محسوب می شوند، مسئله حفاظت و حمایت در آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش: در این مطالعه، فلور منطقه مرتعی داربادام در قلمرو کوچ نشینان مورد بررسی قرار گرفت. روش شناسی تحقیق: ین منطقه در طول 45 درجه و 51 دقیقه تا 46 درجه و37 دقیقه طول شرقی و عرض 33 درجه و 49 دقیقه تا 34 درجه و 28 دقیقه شمالی واقع شده است. وسعت این منطقه حدود 1000 کیلومتر مربع با ارتفاع 1335 متر از سطح دریا می باشد. براساس فرمول آمبرژه دارای اقلیم خشک سرد می باشد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: داربادام منطقه ای کوهستانی با میانگین بارندگی سالانه 72/414 میلی متر است. میانگین حداکثر دما 37 درجه سانتی گراد در مرداد ماه و میانگین حداقل دما 20- درجه سانتی گراد در دی ماه است. پوشش گیاهی این منطقه به روش فلورستیک مطالعه و سپس شکل های زیستی و پراکنش جغرافیایی آنها تعیین شد. یافته ها و بحث: به طور کلی در منطقه 41 تیره، 145 جنس و 225 گونه وجود دارد .از مجموع 145 جنس، 27 جنس (62/18درصد) و 36 گونه (16درصد) متعلق به تک لپه ای ها و 118 جنس (37/81 درصد) و 189 گونه (84 درصد) متعلق به دو لپه ای هاست. بزرگترین تیره های گیاهی از نظر تعداد گونه عبارتند از: Compositaeبا 33گونه، papilionaceae با24 گونه، poaceae با18گونه، Lamiaceaeبا 15 گونه،Boraginaceae با13 گونه، Apiaceae با 12وLiliaceae با 12گونه. شکل های زیستی گیاهان منطقه طبق روش رانکایر شامل 44/8درصد فانروفیت، 22/10درصد کریپتوفیت، 33/41درصد همی کریپتوفیت، 66/2درصد کامفیت و 44/36درصد تروفی ت است. نتایج: بررسی انتشار جغرافیایی فلور منطقه نشان داد که بیشترین پراکنش جغرافیایی به ناحیه ایرانی – تورانی با 124 گونه (11/55 درصد) و ایرانی – تورانی /مدیترانه ای با 39 گونه (33/17 درصد) مربوط است . درصد بالای عناصر ایرانی-تورانی، نشان می دهد که منطقه حفاظت شده به این فیتوکوری ون تعلق دارد.
تحلیلی بر پایداری اجتماعی در رابطه تعاملی شهروندان و مدیریت شهری با استفاده از روش تحلیل عاملی (نمونه موردی: شهروندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی متاثر از مؤلفه های اجتماعی و نهادی، شامل شاخص های متنوعی از توسعه شهری پایدار است. یکی از این مؤلفه ها، ایجاد رابطه تعاملی شهروندان و نهاد اجتماعی در جامعه مدنی است. مدیریت شهری به عنوان یک نهاد عمومی، می تواند نهادهای تسهیلگر و واسط میان شهروندان و دولت باشد. به نظر می رسد برای تحقق پایداری اجتماعی به ایجاد رابطه تعاملی میان شهروندان و مدیریت شهری نیاز باشد. این مقاله با هدف تدوین مدل ساختاری بر اساس آزمون شاخص های اجتماعی و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، مدل پنج شاخصه ای را برای سنجش این رابطه تعاملی پیشنهاد می دهد. در شهر اصفهان با پیشینه تحقق طرح های فرهنگی، میزان آگاهی و مطالبه گری اجتماعی در شهروندان قابل توجه است. به همین منظور 1806 نفر از شهروندان از تمام محلات شهر اصفهان انتخاب شده و برای بررسی این شبه نظریه از آنان سوال پرسیده شده است. بر این اساس عوامل تاثیرگذار در پنج شاخص با ضرایب همبستگی، برای تحقق پایداری اجتماعی وجود دارد. به منظور تایید یا رد شبه نظریه مطرح شده، یک مدل عاملی در نرم افزار آموس ترسیم و شبه نظریه از طریق پرسشنامه آزمون شد. نتایج نشان داد، مقدار CMIN/DF برابر 13/3 مقدار CFI برابر 94/0 مقدار RMSEA برابر 03/0 که همگی دلالت بر تایید مدل ساختاری این مقاله دارند. نتایج نشان داد که شاخص های؛ مشارکت اجتماعی، آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و مطالبه گری اجتماعی برای ایجاد رابطه تعاملی بین شهروندان و مدیریت شهری اثرگذار هستند و می توانند به عنوان ابزاری برای تقویت پایداری اجتماعی در این رابطه تعاملی استفاده شود.
آینده پیش روی شهرهای کوچک مرزی متأثر از فرآیند انقباض شهری(مطالعه موردی: شهر ارکواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : امروزه در بسیاری از کشورهای درحال توسعه و حتی کشورهای توسعه یافته، برخی شهرهای حاشیه مرزی به سمت شهرها و استان های مرکزی در حال از دست دادن جمعیت و سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود هستند که این پدیده انقباض شهری است. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی - کمی می باشد. داده ها و اطلاعات موردنیاز به دو روش کتابخانه ای (شناسایی متغیرهای و پیشران ها) و پیمایشی به روش دلفی جمع آوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار میک مک و سناریو Morphol استفاده شده است. یافته ها : یافته ها نشان می دهد که پیشران های فقر و بیکاری، کمبود امکانات دولتی، عدم توجه به شهرهای مرزی و مهاجرت دارای بالاترین اثرگذاری بر فرآیند انقباض شهری ارکواز هستند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج تحقیق، فرآیند انقباض شهری ارکواز آینده پیش روی مطلوبی نخواهد داشت زیرا که بسیاری از سناریوها در وضعیت نامطلوبی (8 سناریو) قرار دارند که با توجه به این وضعیت؛ زمینه مهاجرت جمعیت، سرمایه انسانی و مالی آن فراهم است؛ در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و سیاسی پیشران های کلیدی با سناریوهای فاجعه باری مواجه هستند لذا با روند کنونی این وضعیت انقباض شهری اجتناب ناپذیر است بنابراین با برنامه ریزی، تغییر استراتژی و تأثیرگذاری متغیرهای کلان غیرقابل پیش بینی ممکن است این وضعیت تغییر کند. البته در زمینه توسعه زیرساخت ها و مدیریتی سناریوهای بینابین تا مطلوبی ارائه شده است که می تواند تأثیرگذاری بر سایر پیشران ها داشته باشد.
بررسی نقش بازنمایی های سینما در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1473 - 1489
حوزه های تخصصی:
سینما به سبب نقش بازنمایانه ای که در عرصه فرهنگ ایفا می نماید از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. بازنمایی های سینما طیف گسترده ای از موضوعات و حوزه های مختلف نظیر فرهنگ، اقتصاد، سیاست، جنگ و... را شامل می گردد. این طیف متنوع از پوشش رسانه ای در سینما، باعث گردیده است که محققان نقش بسزایی برای کارکردهای سینما قائل شوند و آن را شایسته بررسی و مداقه بیشتر بدانند. یکی از حوزه های مطالعاتی که در آن بررسی نقش رسانه و سینما از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، حوزه سیاست است. اهمیت سینما در حوزه سیاست به صورت عام، و سیاست خارجی به صورت خاص، ازآن رو است که باعث می شود در مسیر تأثیرگذاری بر افکار عمومی به کار گرفته شود. بررسی این موضوع می تواند محققان حوزه های رسانه، سینما و سیاست خارجی را در زمینه کارکردهای رسانه در بازنمایی رخدادهای سیاسی و ژئوپلیتیک، دیپلماسی عمومی و عوامل موثر در نفوذ بر افکار عمومی یاری رساند. برای نیل به این مقصود، به بررسی ارتباط بازنمایی ها و پوشش رسانه ای سینما باسیاست خارجی آمریکا پرداخته شد و با گزینش چند فیلم کوشش گردید به تحلیل کارکرد سینما در فرآیند قدرت سازی برای آمریکا مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که بازنمایی های سینما باعث جلب نظر مخاطبان به آمریکا شده است و نقش آفرینی سینما را باید یکی از عوامل گسترش قدرم نرم این کشور دانست.
Spatial Analysis of Tourism Development Potential of Tourism Destination Villages (Case Study: Mashhad Tourism Sphere of Influence)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose - Today, tourism is mentioned as a suitable approach for socio-economic and physical development in rural areas. Therefore, rural areas have capabilities and potentials in terms of tourist attractions; however, not all areas have the same capabilities for development. The purpose of this study is to evaluate the ecological potential of the study area and to find the relationship and alignment between tourism capacity and ecological potential in rural areas of Mashhad tourism sphere of influence. Design/methodology/approach - The present theoretical study was conducted with applied purposes using the descriptive-analytical method. GIS and SPSS software and CoCoSo multi-criteria decision-making model were used to analyze the data. Findings- According to research findings the most influential indicator was the distance to tourism water resources and the least influential indicator was the distance to fault. Therefore, the highest ecological potential belongs to the foothill villages of the study area. Also, in terms of tourism capacity, the most effective factors have been the natural attractions of the village and its suburbs and the quality of village road. Original/value - On this basis, the highest tourism potentials belong to villages of Pivehzhan, Virani, and Radkan, respectively. According to the results of the study there is a significant positive relationship between ecological potential of the studied villages and their tourism capacity and there is no relationship between the number of tourists and ecological potential of the studied villages.
تحلیل سازه های اثرگذار بر مشارکت اجتماعی مردم در پروژه های بنیاد برکت (موردمطالعه: روستاهای شهرستان سروآباد - استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
434 - 451
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم توسعه در میان جوامع روستایی، توجه به بعد اجتماعی است به طوری که، شکست یا موفقیت طرح های توسعه روستایی بستگی به درجه مشارکت و درگیری اجتماعات محلی در آن ها دارد. مطالعه حاضر به دنبال تحلیل سازه های اثرگذار بر مشارکت اجتماعی روستائیان در پروژه های عمرانی بنیاد برکت (وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)) در بازه زمانی 1397-1399 روستاهای شهرستان سروآباد استان کردستان است. روش شناسی پژوهش کمی و بر اساس روش پیمایش است و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی افرادی ذی نفع در پروژه های بنیاد برکت در دهستان های اورامان، پایگلان، بیساران و ژریژه شهرستان سروآباد و روستاهای تحت پوشش هستند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و نمونه گیری سهمیه ای متناسب، 385 نفر بالای 18 سال تعیین شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 انجام شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای عدالت اجتماعی، اعتماد نهادی، رضایتمندی مردم از طرح های عمرانی، تعلق اجتماعی، پایگاه اجتماعی - اقتصادی و میزان آگاهی مردم از پروژه های بنیاد برکت با میزان مشارکت اجتماعی مردم در پروژه های بنیاد برکت رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین بین متغیرهای احساس امنیت، نوگرایی و وضعیت تأهل با مشارکت اجتماعی مردم در پروژه ها رابطه ای یافت نشد. درنهایت می توان گفت ظرفیت های بالای توسعه منطقه در بخش های توسعه انسانی، گردشگری و باغداری از یک سو و نرخ زیاد بیکاری، عدم سرمایه گذاری بخش دولتی و توسعه نیافتگی منطقه از سوی دیگر، زمینه پذیرش طرح ها و ایده های نو در میان مردم را فراهم ساخته و این امر گزاره های سنت کلاسیک توسعه (مقاومت روستائیان در برابر ایده های نو) را فروریخته است.
بررسی مؤلفه های مؤثر بر پایداری معماری روستایی (موردمطالعه: روستای ارمیان میامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
504 - 525
حوزه های تخصصی:
مفهوم پایداری از گذشته در معماری روستایی ایران وجود داشته است. اما امروزه تغییرات اجتماعی و اقتصادی، تحولاتی را در معماری روستایی ایجاد کرده و در روستاهای امروزی به مفهوم پایداری کمتر توجه شده است. در این میان معماری روستایی قدیم دارای شاخص های ارزشمندی در حوزه پایداری است که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، در طراحی جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی مؤلفه های مؤثر در ایجاد پایداری و نمود آن ها در معماری روستای ارمیان است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانه ای، ابعاد پایداری و مؤلفه های آن مشخص شده و پس از تحلیل محتوا، چهارچوب نظری ارائه گردیده است. سپس با مطالعه میدانی و با شیوه تحلیلی، در نمونه موردی روستای ارمیان میامی موردبررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی در پایداری معماری روستایی مؤثر هستند. در بعد پایداری اجتماعی مؤلفه هویت اجتماعی، حس تعلق، تعاملات اجتماعی، سرزندگی و امنیت اجتماعی و در بعد پایداری فرهنگی مؤلفه مشارکت و همبستگی، سرمایه و میراث فرهنگی، ارزش و هنجار فرهنگی و در بعد پایداری اقتصادی مؤلفه نوع مصالح، پرهیز از بیهودگی، وضعیت اشتغال و معیشت و در بعد پایداری محیطی مؤلفه هماهنگی با شرایط اقلیمی، پویایی و سازگاری، احترام و حفظ محیط تأثیرگذار است. همه این مؤلفه ها و شاخص های آن در بافت و مسکن روستای ارمیان نمود پیدا کرده و معماری روستای ارمیان مصداقی از معماری بومی پایدار است که با هویت، اقلیم، فرهنگ و سبک زندگی روستایی انطباق دارد.
تحلیلی بر عوامل اثرگذار بر پیاده سازی الگوی شراکت عمومی - خصوصی در توسعه مناطق کلانشهری، مورد مطالعه: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
47 - 63
حوزه های تخصصی:
محدودیت منابع بودجه ای و ظرفیت های اقتصادی مدیریت های مناطق کلانشهری برای تأمین منابع پروژه های بزرگ فرهنگی، فنی و اقتصادی مدیریت مناطق کلانشهری را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را در بهره گیری از مشارکت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آنها و به طور کلی تمرکززدایی از تصمیم گیری گرفته تا مدیریت بهره برداری را بکار بندند که این تلاش ها در قالب روش های مختلفی چون مشارکت های عمومی - خصوصی متبلور شده و موجب تسریع در روند توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی شده است. این پژوهش از نظر روش و ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و از حیث هدف پژوهش در دسته پژوهشات کاربردی قرار دارد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. در تحلیل و بررسی متغیرها از آزمون های میانگین، معادلات ساختاری و رگرسیون استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، 100 نفر از مدیران سازمان ها و بخش خصوصی در شهرداری تهران می باشند. در این تحقیق برای انتخاب نمونه های حاضر از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین 4 متغیری که اثرگذاری آنها بر متغیر ppp مورد بررسی قرار گرفته، متغیر نظارت کمترین مقدار آماره را به خود اختصاص داده است و چون کمتر از مقدار آماره استاندارد 96/1 هستند، لذا اثرگذاری این متغیر آخری معنی دار نیست. اما مابقی متغیرها معنی دار هستند و بیشترین مقدار آماره را به خود اختصاص داده اند. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران.
بررسی اهمیت احساس امنیت در کیفیت فضاهای شهری و عوامل مؤثر بر آن؛ مطالعه موردی: پیاده راه مرکزی شهرهمدان و محلات پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
1037 - 1058
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت در فضاهای شهری به عنوان مسئله موردنیاز شهروندان مطرح است که در صورت عدم امنیت در آن ها شرایط برای وقوع جرم بسیار مستعدتر است. هدف پژوهش، تعیین روابط علی بین متغیر مستقل احساس امنیت و متغیر وابسته کیفیت فضاهای شهری و دستیابی به چارچوب منظمی از عوامل مؤثر بر آن، برای مورداستفاده قرار دادن در مطالعات شهری است. روش تحقیق، از نوع همبستگی و در چارچوب روش های تحلیلی است. نحوه جمع آوری اطلاعات، از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه ها بین 365 نفر از مراجعه کنندگان انجام شد. جامعه نمونه نیز به صورت خوشه ای بین کارشناسان و شهروندان انتخاب شد و پایایی پرسشنامه با الفای کرونباخ 899/0 محاسبه گردید. در تحلیل مسیر پژوهش حاضر، ریسک و مخاطره (ریسک اعتماد کردن) با ضریب مسیر 655/0 اولین تبیین کننده احساس امنیت در کیفیت فضای شهری پیاده راه مرکزی شهر همدان است. نتایج ضریب همبستگی بین متغیر احساس امنیت بر کیفیت فضاهای شهری 925/0 و دارای سطح معناداری بسیار زیاد (000/0(Sig: است، یعنی هرچقدر میزان احساس امنیت افزایش یابد، کیفیت فضای شهری نیز افزایش می یابد. یافته های توصیفی حاکی از آن است که پاسخ دهندگان میزان ریسک اعتماد کردن و بی نظمی اجتماعی را در سطح بالایی ارزیابی کرده اند. در ارتباط با متغیر حمایت اجتماعی؛ اکثر پاسخ دهندگان نسبت به کمک دیگران در مواقع اضطراری امیدی نداشتند و امداد و یاری آن ها در امر اجتماع را در سطح پایین می دانستند. همچنین پاسخ دهندگان میزان وقوع جرائم بزهکاری در محیط پیاده راه مرکزی شهر همدان و محلات پیرامونی را نیز در سطح پایینی ارزیابی می کنند. نتایج پژوهش نمایانگر آن است که احساس امنیت به عنوان متغیر مستقل با متغیرهای بی نظمی اجتماعی، درک از بروز جرائم و بزهکاری، نظارت اجتماعی، اجتماعی، فعالیت ها-کاربری ها، حمایت اجتماعی و ریسک اعتماد کردن همبستگی معنی داری دارد.
ارزیابی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : کودکان به عنوان قشر کم توان جامعه در فضاها و مکان هایی آموزش می یابند یا به تفریح می پردازند که نه تنها مناسب نیست، بلکه در پاره ای موارد خطراتی را نیز در بردارد؛ و نیازمند مکان هایی مناسب و درخور نیازهای روحی و روانی کودکان هستند. بنابراین برای اینکه کودکان بتوانند در مکان های موردعلاقه خود زندگی کنند و مشارکت خود را در شهر بالا ببرند و حقوق آنها ضایع نشود، شهر دوستدار کودک مطرح شده است. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که در گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS و مدل چندشاخصه AHP فازی استفاده شده است. یافته ها : یافته های حاصل از تی تک نمون ه ای برای سنجش وضعیت بعد کالبدی-فضایی مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک در محلات مدیریت، رسالت، ادیب و ناصریه با توجه به میانگین به دست آمده کمتر از حد مبنا (3) نشان داد که وضعیت بعد کالبدی-فضایی مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک در این محلات در وضعیت مناسب و قابل قبولی نیست و فقط در محله شفا دارای وضعیت قابل قبولی از نظر کالبدی-فضایی قراردارد. نتایج حاصل از از مدل AHP فازی نشان داد که شاخص مشارکت موثر با ابزار وجود و بیان عقیده در بعد سازمانی- نهادی با وزن نرمال 331/0 در رتبه اول و بیشترین تاثیر را در مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان براساس اصول شهر دوستدار کودک در شهر کرمان دارد. نتیجه گیری : نتایج حاصل از تی تک نمونه ای نشان داد که مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک در شاخص های هویت بخشی تاریخی، فرهنگی و مذهبی، مشارکت مؤثر با ابزار وجود و بیان عقیده با کسب میانگین کمتر از حد مبنا در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش لازم می داند که به کودکان در شهر کرمان احترام گذاشته شود و در برنامه ریزی های شهری نظرات آن ها اعلام شود تا فضاهایی مناسب و موردپسند آن ها ایجاد شود.