فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نزاع و درگیری به زدوخورد بین بیش از دو نفر یا گروه های اجتماعی اطلاق می شود. تاریخ جوامع بشری حاکی از ستیز و کشمکش اجتماعی بین گروه ها بر سر منابع کمیاب، توزیع ناعادلانه ثروت و وجود کینه های تاریخی و انتقام گیری از یکدیگر می باشد. آمارهای رسمی حاکی از افزایش میزان نزاع دسته جمعی در استان اردبیل به ویژه شهرستان مشکین شهر بوده و به این سبب، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری نزاع دسته جمعی در این شهرستان با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی، بوم شناسی شهری و آنومی اجتماعی است. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی (کمی) بوده و با ابزار پرسشنامه بسته–پاسخ در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. حجم جامعه آماری برابر با ۶۶۰۰۰ نفر بوده که طبق فرمول کوکران، (۳۸۴) نفر به طور تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و آلفای کرونباخ بالای (۷/۰) حاکی از روایی بین گویه هاست. با توجه به نرمال بودن متغیرها، از آزمون پارامتریک پیرسون برای سنجش روابط بین متغیرها استفاده شد. براین اساس، نتایج نشان می دهد که نزاع دسته جمعی در سطح بالا (۴۲%)، متوسط (۲۷%) و پایین برابر با (۳۱%) بوده است. یافته های آزمونی حاکی از این است که میزان اعتقادات مذهبی با مقدار ضریب همبستگی (۲۵/۰)، اعتماد اجتماعی (۳۵/۰-)، میزان قانون گرایی (۶۳/۰-)، حاشیه نشینی (۴۵۷/۰)، میزان بیکاری (۱۹/۰)، طایفه گرایی (۳۴/۰) و بی سازمانی اجتماعی شهری (۴۲/۰-) با نزاع دسته جمعی رابطه معنی دار و متغیر بازدارندگی اجتماعی فاقد رابطه معنی داری بوده است.
سنجش مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای درجهتِ توسعة پایدار موردشناسی: استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعة منطقه ای برخوردار شده است. پژوهش حاضر با درک این موقعیت، در جست و جوی پاسخ به بعضی سؤالات اساسی است تا از طریق آن ها مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی سنجیده شود. در این تحقیق عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی در پنج بُعد اجتماعی، نهادی- سیاسی، اقتصادی، گردشگری و کالبدی- زیست محیطی بررسی شده است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس ماهیت، توصیفی و تحلیلی و از لحاظِ دستیابی به حقایق، از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی و از لحاظِ هدف کاربردی است. نمونة آماری، کلیة متخصصان حوزة توسعه و رقابت پذیری استان خراسان شمالی می باشد که این 30 نفر تمام شماری شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که در سطح عامل ها، «عامل اقتصادی» و «عامل نهادی –سیاسی» مهمترین عوامل مؤثر در ارتقای رقابت پذیری استان هستند. در سطح بعدی عواملی چون «گردشگری» و «اجتماعی» قرار دارند و در نهایت عامل «زیست محیطی- کالبدی» کمترین تأثیر را در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی دارند. با توجه به اینکه درگز در استان خراسان رضوی تنها بازارچة مرزی همجوار با استان و تنها پایگاه نزدیک تجارت خارجی استان خراسان شمالی است؛ این رویه باعث پایین آمدن شاخص های رقابت پذیری استان شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که در سیاست گذاری های توسعة استان، ایجاد بازارچة مرزی، استفاده از انرژی های نو و جذب سرمایه گذاری خارجی مورد توجه قرار گیرید.
تحلیل رابطه ناپایداری منابع آب کشاورزی و توسعه روستایی (مطالعة موردی: سکونت گاه های روستایی پایین دست حوضه زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به دنبال وقوع ناپایداری اقلیمی در دهه ۱۳۸۰ و افزایش بارگذاری بر رودخانه به مرور زمان، در سال های اخیر پدیده ناپایداری منابع آب کشاورزی و یا خشک سالی رخ داده است. وقوع ناپایداری منابع آب کشاورزی آثاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و غیره به ویژه در سکونت گاه-های روستایی به همراه داشته است. در این پژوهش، رابطه ناپایداری منابع آب کشاورزی (خشک سالی) و توسعه روستایی در سکونت گاه های روستایی بخش پایین دست رودخانه زاینده رود (شرق اصفهان) مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش کمّی می باشد. براساس فرمول کوکران تعداد پرسش نامه ها از تعداد ۳۳۱۵۳ خانوار روستایی ۳۸۰ نفر برآورد شده که طی تحقیق و براساس محدودیت ها و حذف پرسش نامه های نادرست، تعداد نمونه ها به ۳۲۳ مورد رسید. حجم سکونت گاه های نمونه نیز ۲۵ روستا برآورد شده است. شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیطی در منطقه مورد مطالعه در زمان حاضر نسبت به پیش از وقوع خشک سالی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، در نرم افزار SPSS میانگین شاخص های سه گانه پژوهش (اقتصادی، اجتماعی و محیطی) مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جهت سنجش معناداری در آزمون t مستقل تک نمونه ای بررسی شده و در نهایت، با آزمون ANOVA تفاوت معناداری تأثیر خشک سالی در دهستان های مختلف مورد مقایسه قرار گرفته است.
یافته ها: بر پایه نتایج پژوهش و تحلیل پرسش نامه، میانگین مجموع پیامدهای محیطی ناشی از ناپایداری منابع آب ۲۴/۴ بوده، در بعد اقتصادی ۲۳/۴ و در بعد اجتماعی نیز عدد ۰۲/۴ به دست آمده است. بر این اساس، پس از وقوع کم آبی یا خشک سالی، محیط طبیعی و انسانی تحت تأثیر قرار گرفته و توسعه روستایی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در محدوده پایین دست رودخانه با اختلال مواجه شده و مسائلی چون کاهش سطح زیرکشت کشاورزی، کاهش درآمد، نشست زمین، فقر، بیکاری، مهاجرت و پیامدهای زیست محیطی و غیره را به دنبال داشته است.
برنامه ریزی راهبردی به منظور کاهش تصادفات درون شهری و بهبود عملکرد شبکه معابر (مطالعه موردی: شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر، تصادفات درون شهری معضلی اجتماعی در سطح جهان هستند که همه ساله، هزینه های جانی و مالی بسیاری را به بار می آورند. در شرایط کنونی، کشور ایران یکی از کشورهای دارای بیشترین نرخ مرگ ومیر ناشی از حوادث رانندگی در دنیا معرفی شده است و متأسفانه، بررسی های لازم در حوزه تصادفات درون شهری انجام نشده است. در همین راستا، پژوهش حاضر می کوشد به برنامه ریزی راهبردی برای کاهش تصادفات درون شهری و بهبود عملکرد شبکه معابر بپردازد. پژوهش حاضر ازنظر روش پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و ازنظر هدف مطالعه، پژوهشی کاربردی - توسعه ای است. از نرم افزارهای SPSS، Excel، و Expert Choice برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. بخشی از داده ها بر اساس آماری هستند که اداره راهنمایی ورانندگی شهر مرودشت از 1391 تا 1393ارائه داده و برای اتخاذ راهبردهای لازم برای کاهش تصادفات از الگوی SWOT استفاده شده است. با استفاده از روش های AHP و SWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شبکه معابر شهری مرودشت کشف شدند و نتایج پژوهش نشان دادند از میان راهبردهای تدافعی، بازنگری یا انطباقی، اقتضایی و رقابتی/ تهاجمی، راهبرد بازنگری یا انطباقی برای بهبود وضعیت شبکه معابر شهر مرودشت در اولویت قرار دارد و راهکارهای این بخش، ایجاد پارکینگ های لازم، برطرف کردن سرعت گیرهای متعدد و بی دلیل، کاهش انشعابات و ورودی های زیاد در برخی خیابان ها و بهبود سواد ترافیکی شهروندان است.
تحلیل عوامل مؤثر در تفکیک از مبدأ پسماندهای جامد محیط زیست شهری ناحیه3 منطقه 1 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجام عمل تفکیک زباله از مبدأ تولید علاوه بر رعایت اصول بهداشتی، که منجر به سلامت کالاهای تولید شده از مواد بازیافتی میگردد، بخش زیادی از هزینه های جمع آوری و ساماندهی زباله نیز حذف می شود. هدف این پژوهش تحلیل عوامل مؤثر در تفکیک از مبدأ پسماند جامد محیط زیست شهری ناحیه 3 منطقه یک شهرداری تهران می باشد. نوع تحقیق کاربردی روش تحقیق دارای رویکرد توصیفی تحلیلی جهت جمع آوری اطلاعات تحقیق از روش مطالعات میدانی اسنادی و برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل ترکیبی (AHP)،(SWOT) بهره گرفته شده است. جامعه آماری 95000 نفر شهروند ناحیه 3 منطقه یک تهران و حجم نمونه 60 عدد پرسشنامه با همکاری کارشناسان زیست محیطی و بازیافت منطقه، مسئولان و دست اندرکاران شهرداری منطقه تکمیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد میانگین امتیازات کسب شده در بین عوامل درونی برای نقاط قوت برابر(08875/0) و جهت نقاط ضعف برابر (03211/0) که میانگین امتیازات نقاط ضعف کمتر از میانگین امتیازات نقاط قوت است. میانگین امتیازات کسب شده در بین عوامل بیرونی برای نقاط فرصت برابر (08562/0) و جهت نقاط تهدید برابر(03675/0)که میانگین امتیازات نقاط تهدید کمتر از میانگین امتیازات نقاط فرصت است. در نتیجه ضریب تاثیرگذاری نقاط قوت و فرصت فرا روی پسماند جامد شهری در محدوده مورد مطالعه بیشتر از نقاط ضعف و تهدید می باشد. البته راهبرد غالب در این پژوهش از نوع تهاجمی است. با اتخاذ این راهبرد و با به کارگیری از نقاط قوت و فرصت پیش روی در محدوده مورد مطالعه می توان به یک توسعه مطلوب و پایدار دست پیدا نمود.
ارزیابی طیف تاب آوری اجتماع های شهری در برابر بحران زلزله بر اساس سناریوهای شدت مختلف و استفاده از نمایه COPRAS (نمونة موردی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادها و سازمان های فعال در زمینه کاهش سوانح بیشتر فعالیت های خود را بر دستیابی به جامعه تاب آور در برابر سوانح متمرکز ساخته اند. که در این میان بدلیل خسارات وسیع و ناهنجاری های گسترده اجتماعی، زمین لرزه ها از اولویت بالایی در تلاش برای تقویت تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی برخوردارند. بنابراین جهت هرجه بیشتر کاهش و جلوگیری از خسارات آن نیازمند مطالعه و بررسی در ابعاد متفاوت است. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای- کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های کمی کوپراس و تخمین آسیب پذیری به بررسی موضوع در شهر ایلام پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است گرایش به مرکز تاب آوری در شهر ایلام بین(0-1) برابر 9/0 درصد و در مرحله بعد 8/0 درصد را نشان داده است. که هم به میانگین تاب آوری شهری (686/0) نزدیک بوده و هم تائید آسیب پذیر بودن مناطقی که پائیین تر از میانگین بوده است را نشان داده است. در نهایت، میزان تاب آوری در شهر ایلام گرایش آن از تمرکز کم به زیاد، سپس نزدیک به میانگین شده و سپس خود را به گروه نما نیاز است برساند. همچنین در دیگر نتایج خسارت اجتماعی - کالبدی در اثر زلزله تا شدت 5 مرکالی با استفاده از وزن متغیرها در مدل کوپراس تعیین و میزان تاب آوری در شهر ایلام بصورت پهنه بندی ارائه گردید. لازم به ذکر است بر اساس مدل کوپراس میانگین تاب آوری در مناطق برابر 65 درصد بوده است.
بررسی رابطه بین شاخص های ذهنی مبتنی بر درک و نگرش جامعه محلی و بهبود کیفیت صنعت گردشگری (مورد مطالعه: استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
91 - 106
حوزه های تخصصی:
از جمله اقداماتی که در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه برای تحقق توسعه پایدار و کاستن از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی صورت می گیرد، اجرای برنامه های توسعه گردشگری در سطوح محلی، ملی و بین المللی است. گردشگری، یکی از پاک ترین صنایع عصر حاضر به شمار می رود که توجه دولت ها و کشورهای جهان را به خود جلب کرده است.هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر در بهبود وضعیت صنعت گردشگری در استان البرز است. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت کار، توصیفی-همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. در این پژوهش، از پرسشنامه استانداردشده استفاده شده و برای تحلیل داده ها، نرم افزار SPSS به کار گرفته شده است. مطابق نتایج، بین زیرساخت های اقتصادی، پایداری محیطی، پایداری اجتماعی-فرهنگی، شاخص های ذهنی مبتنی بر درک و نگرش جامعه محلی و پایداری سیاسی-امنیتی و بهبود کیفیت گردشگری استان البرز رابطه وجود دارد. براساس آزمون فریدمن، عامل پایداری اجتماعی-فرهنگی (کاهش دشمنی با علم و صنعت، کاهش بزهکاری، مشارکت در حفظ میراث فرهنگی) با نمره میانگین 67/6 در رتبه نخست قرار دارد. پس از آن، عامل های پایداری محیطی، کاهش فقر و توزیع درآمد و پایداری سیاسی-امنیتی با فاصله بسیار کمی در رتبه های دوم، سوم و چهارم قرار دارند. درنهایت، عامل های زیرساخت های اقتصادی (رشد فزاینده زیربناها و منابع گردشگری به عنوان یک ضرورت) و شاخص های ذهنی با فاصله بیشتری نسبت به 4 عامل اول به ترتیب در رتبه های پنجم و ششم قرار گرفته است.
ارزیابی کیفیت نورپردازی پیاده روها و تأثیر آن بر امنیت ادراک شده شهروندان (مطالعه موردی: منطقه گردشگری شورابیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
425 - 444
حوزه های تخصصی:
یکی از نیازهای اساسی انسان ها احساس امنیت و ایمنی است. حتی در عصر حاضر نیز که در مقایسه با دوره های قبل عصر فناوری محسوب می شود، بیشتر مباحث مطرح در روزنامه ها، اخبار رادیو و تلویزیون و سایر منابع اطلاعاتی به گونه ای بر محور امنیت قرار دارد. در جامعه مدرن امروز نورپردازی فضای شهری به طور اعم و پیاده روها به طور اخص، به نیازی متداول مبدل شده است. بهبود کیفیت و کمیت نورپردازی فضاهای پیاده یکی از مهم ترین و قابل اتکاترین راهبردها برای طراحی محیط به منظور کاهش وقوع جرم و درنهایت بهبود حس امنیت در فضاهای عمومی به شمار می رود. هدف تحقیق حاضر بررسی کیفیت نورپردازی پیاده روها در محدوده منطقه گردشگری شورابیل در شهر اردبیل است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر توزیع پرسشنامه محقق ساخته (پیمایش) و نوع تحقیق کاربردی مبتنی است. جامعه آماری نیز شامل شهروندانی است که در ساعات شبانه این منطقه را برای پیاده روی انتخاب می کنند. حجم نمونه براساس جدول مورگان 148 نفر است و پرسشنامه ها با روش نمونه گیری هدفمند توزیع شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS22 انجام شده و برای تحلیل فرضیات از آزمون های ناپارامتری فریدمن (تحلیل واریانس دوطرفه)، همچنین آزمون های یومن وایت نی، 2X تک متغیره، همبستگی تاوی-بی کندال و کروسکال والیس استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد ویژگی های محیطی پیاده روها شامل یکنواختی نورپردازی، قابلیت تشخیص چهره در شب و اختفا بر میزان امنیت ادراک شده مؤثر است؛ به عبارتی میزان امنیت با توجه به این ویژگی ها، تفاوت آماری معناداری دارد (05/0>P). بین روشنایی ادراک شده شبانه و امنیت ادراک شده، بین میزان آشنایی مردم با منطقه و میزان امنیت ادراک شده و بین دفاع پذیری ادراک شده و میزان امنیت رابطه آماری معناداری وجود دارد (000/0=sig).
تحلیل انطباق پذیری کتاب خانه های آستان قدس رضوی در مشهد با معیارهای مرکزیت و سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت انطباق توزیع مکانی کتاب خانه های آستان قدس رضوی در مشهد با دو معیار مرکزیت و سازگاری است. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری داده ها به روش پیمایشی و میدانی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش 17 باب کتاب خانه های وابسته آستان قدس رضوی در مشهد است. پس از تشکیل پایگاه داده ای در محیط ساج لایه های اطلاعاتی زیرمجموعه های معیار مرکزیت و سازگاری جداگانه تهیه و پس از تلفیق نقشه های به دست آمده از معیارها در محیط ساج، وضعیت موجود کتاب خانه ها بررسی شده است. با بررسی میزان انطباق موقعیت مکانی کتاب خانه های آستان قدس مشخص شد این کتاب خانه ها اگرچه از نظر مطابقت با عامل سازگاری (کاملاً سازگار 42%) وضعیت نسبتاً خوبی دارند؛ اما از نظر مطابقت با معیار مرکزیت (کاملاً مناسب 24%) وضعیت نسبتاً نامطلوبی دارند. با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود تأسیس کتاب خانه های جدید براساس نظر کارشناسی سازمان کتاب خانه ها مکان یابی، مصوب و اجرایی شود.
ارزیابی شاخص های کیفی مسکن در برنامه ریزی مسکن (مطالعه موردی: نواحی شهری نظرآباد، استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه ویژه به مسکن نیز پس از گذر از جبران کمبود مسکن، نگاهی کیفی به آن است. تحلیل ویژگی های کیفی می تواند زمینه ساز تحول در برنامه ریزی جامع مسکن و اتخاذ سیاست مناسب در عرصه های مختلف شهری به ویژه بخش مهم مسکن شود. در این پژوهش شاخص های کیفی مسکن در شهر نظرآباد استان البرز و نواحی شهری آن ارزیابی می شود. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس هدف کاربردی است. ابتدا شاخص های کیفی مسکن در سه بخش اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی استخراج و تنظیم و با استفاده از پرسش نامه، این شاخص ها در سطح شهر نظرآباد و نواحی آن در معرض سنجش توسط شهروندان گذاشته شد. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران، 378 واحد مسکونی است. از مدل VIKOR برای سنجش اختلاف نواحی شهری در شاخص های کیفی و سطح بندی این شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که وضعیت شاخص های سه گانه در شهر نظرآباد مطلوب نیست. طبق خروجی مقدار آمارهٔ آزمون T تک نمونه ای برابر با 268/83 و سطح معناداری آزمون فرضیه (000/0) است. بنابراین، ازآن جایی که سطح معناداری کمتر از 05% است، وضعیت نسبتاً نامطلوب در سه گروه شاخص کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی در سطح کل شهر نظرآباد تأیید می شود. نتایج مدل VIKOR هم نشان می دهد که مقدار Q در ناحیه دوم شهر نظرآباد برابر است با 406/0 که نشان دهنده وضعیتی نیمه توسعه یافته و نسبتاً مطلوب در شاخص های کیفی است. نواحی اول و چهارم شهر در مقدار Q، با 588/0 و 0490/0 وضعیت متوسط دارند. نواحی سوم و پنجم به ترتیب با 641/0 و 643/0 وضعیت نسبتاً نامطلوب و کمترتوسعه یافته دارند.
ارائة مدل مکانی هوشمند به منظور یافتن مسیرهای بهینه در شبکة حمل ونقل شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تحلیل های پرکاربرد سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) یافتن مسیرهای بهینة بین دو نقطه در شبکة حمل ونقل شهری است. به دلیل تنوع بالای مسیرهای ممکن بین دو نقطه در شبکة حمل ونقل شهری، یافتن مسیرهای بهینه کار پیچیده ای است. از سویی، درنظرگرفتن هم زمان تمامی پارامترهای مؤثر در انتخاب مسیر از جمله طول مسیر، ترافیک، سختی عبور از تقاطع ها، کیفیت معابر و ...، پیچیدگی فرایند کشف مسیر بهینه را دوچندان می کند. همچنین در پاره ای از موارد، وجود دو یا چند پارامتر مؤثر ناسازگار، مانند طول مسیر و ترافیک، بر پیچیدگی مسئله می افزاید. الگوریتم های بهینه سازی، به ویژه الگوریتم هایی مانند الگوریتم ژنتیک چندهدفه NSGA-II، که توانایی درنظرگرفتن هم زمان چندین پارامتر ناسازگار در یک مسئله را دارند، می توانند GIS را در حل این گونه مسائل یاری کنند. هدف از این پژوهش عرضة مدلی برمبنای الگوریتم NSGA-II در بستر GIS، به منظور کشف مسیرهای بهینه در شبکة حمل ونقل شهری است. بدین منظور، الگوریتم NSGA-II به گونه ای مدل شد تا ساختار توپولوژیک مسیرهای بهینه (پیوستگی و نبودِ حلقه در مسیر) حفظ شود؛ بنابراین، هم در تولید مسیرهای اولیه و هم در عملگرهای ژنتیکی مورد استفاده، حفظ ساختار توپولوژیک مسیرهای خروجی مدنظر قرار گرفت. در این راستا به منظور رسیدن به اهداف یادشده، دو عملگر ژنتیکی ابتکاری، متناسب با مسئلة بهینه سازی مسیر در شبکة حمل ونقل شهری، توسعه داده شد. همچنین با هدف بالابردن کارآیی مدل در ارائة مسیرهای بهینه، افزون بر درنظرگرفتن طول مسیر، ترافیک و کیفیت مسیر به منزلة توابع هدف، دشواری عبور از تقاطع ها نیز به مثابة یکی دیگر از توابع هدف مدل شد. به منظور آزمودن قابلیت های مدل، یک شبکة حمل ونقل شهری فرضی با محدودیت های لازم طراحی شد و مدل، با بهره گیری از آن، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهندة صحت کارکرد مدل و توانایی بالای آن در یافتن مسیرهای بهینه با چندین هدف متضاد است.
Analysis of The climatic changes in Kermanshah province based on the five criteria of precipitation, temperature, wind, weather phenomena, and horizontal visibility(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۲۷۴-۲۵۹
حوزه های تخصصی:
Score for exposure factor is the sum of scores for the five criteria of precipitation, temperature, wind, weather phenomena, and horizontal visibility. Hourly data on precipitation, temperature, relative humidity, weather condition codes, and horizontal visibility obtained at 23 synoptic stations in the Province, and from those located in an area within a radius of 100 kilometers from the borders of it, since the time they were established up to the end of 2012, was first received from Iran Meteorological Organization. Those stations were then selected that had data related to eight daily measurements in the interval 1990-2010. Based on this, data processing was carried out for nine stations (five in Kermanshah Province and four in neighboring Provinces) within MATLAB environment. The scores for exposure factors for climate change in two five-year intervals were calculated to assess climate vulnerability of Kermanshah Province. In the next stage, the study period was divided into three intervals: the base interval (from 23, 9, 1990 to 21, 9, 2000), the first interval (from 22, 9, 2000 to 22, 9, 2005), and the second interval (from 23, 9, 2005 to 22, 9, 2010). Following that, exposure criteria and markers were determined. It was then necessary to define and measure a broad range of markers because of the temporal-spatial non-uniformity in the climate of Kermanshah Province that results from land location and variety in this Province. In the present research, climatic data was processed in the framework of five criteria that included 29 markers. In general, it was found that Kermanshah Province is faced with increased hazards resulting from current changes in climate.
تأثیر جنوب شرق ایران به عنوان منطقه ویژه انتقال انرژی بر شکاف های حاصل از تفاوت سطح توسعه منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۲۱۶-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد بیشتر صاحب نظران حوزه حمل و نقل، جنوب شرق ایران به ویژه سیستان و بلوچستان و بندر چابهار نزدیک ترین و بهینه ترین مسیر انتقال انرژی و کالا است. مسیری که از اتصال دریای عمان و اقیانوس هند به افغانستان و کشورهای حوزه CIS، هند، چین و حتی کریدور شمال- جنوب روسیه و سن پترزبورگ ایجاد شده است. همان طور که ناحیه پارس جنوبی منطقه وی ژه اقتصادی انرژی ب رای کشور محسوب می شود چابه ار نیز دارای پتانسیل تبدیل شدن به منطقه ویژه انتقال انرژی است. این موضوع با توجه به رقابت کشوره ای مصرف کننده انرژی و ظرفیت بالقوه ترانزیت بین المللی در این مسیر قابل اثبات است. اما جنوب شرق ایران و به ویژه بلوچستان از محرومیت های فراوانی رنج می برد و در این میان شکاف تفاوت سطح توسعه در زمره شکاف هایی قرار می گیرد که گفتگوپذیر و قابل مذاکره هستند. بنابراین ارتقاء محور شرق به منطقه ویژه انتقال انرژی و اتصال بازارهای افغانستان، هند، چین و کشورهای حوزه CIS به اروپا، خاورمیانه و آفریقا، فرآیند توسعه در این منطقه را تحت تأثیری مثبت قرار می دهد. با ایجاد فرصت های شغلی، گسترش ارتباطات و به تبع آن خروج منطقه از انزوای جغرافیایی شاخص های توسعه بهبود یافته و شکاف های اجتماعی کاهش خوهند یافت.
بررسی و تحلیل الگوی بهینه پراکنش مراکز آموزشی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره (MADM) در محیط GIS مورد شناسی: آموزش و پرورش ناحیه یک کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل در نظام توزیع و نارسایی سیستم خدمات، از جمله فضاهای آموزشی، یکی از مسائل مهمی است که اکنون در شهرهای بزرگ به چشم می خورد. توسعه ناهمگون، برنامه ریزی نشده و رشد سریع جمعیت را می توان از دلایل اصلی بروز این مشکل به شمار آورد. در جهتِ افزایش کارایی این فضاها، توجه به ساماندهی و توزیع مناسب ضروری به نظر می رسد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن بنیادی- کاربردی است. هدف آن نیز عبارت است از بررسی پراکنش فضاهای آموزشی با استفاده از تحلیل های موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از تکنیک AHP و روش دلفی با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر پراکنش فضایی مراکز آموزشی و ارائه الگوی مناسب و بهینه پراکنش مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعاتی به منظور پایداری و تأمین اهداف اجتماعی و اقتصادی کاربری زمین شهری می باشد. نتایج آن نشان داده که مدارس ناحیه یک برای پوشش دادن کل فضای منطقه کافی نبوده و برخی از محله های غربی ناحیه با داشتن تراکم زیاد، از دسترسی عادلانه و مطلوب محروم هستند و از پوشش مدارس موجود خارج می باشند؛ بنابراین در تعیین محدوده بندی، قواعد خاصی از لحاظِ برنامه ریزی شهری رعایت نشده و پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی به این نیاز مهم پاسخ مناسبی داده شود و محدوده بندی با قاعده برای مدارس تعیین شود. اکثر حوزه های شهری که از نظرِ تعداد دانش آموز مقاطع راهنمایی و متوسطه به خصوص مقطع متوسطه جمعیت بالایی دارند، بدون مکان آموزشی لازم بوده و همین امر تراکم دانش آموز در مدارس محدوده سایر نقاط شهر را افزایش داده است. همچنین مکان یابی آموزشی که بدون در نظر گرفتن نحوه دسترسی صورت گرفته باشد، نه تنها از جنبه ایمنی آسیب پذیر بوده و سلامت دانش آموزان را در آمد و رفت مورد تهدید قرار می دهد؛ بلکه از نظر کاهش مسائل شهری همچون ترافیک نیز موفق نخواهد شد.
تحولات ساختار کالبدی- فضایی شهر یزد و عوامل مؤثر بر آن
حوزه های تخصصی:
ساختار کالبدی یک شهر می تواند از عوامل بسیاری از قبیل عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جریان ها و مکاتب فکری حاکم و الگوهای شهرنشینی جهان تأثیرپذیر باشد. ساختار کالبدی-فضایی شهر برآیند تمام نیروهایی است که باعث به وجود آمدن و شکل گیری یک سکونتگاه می شود و دارای نمود عینی و ذهنی هست. رشد و توسعه شهرها، براثر حوادث مختلف در تمام ادوار تاریخی، دارای افول و صعود بوده است. امروزه آگاهی از ساختار فضایی شهر و دلایلی که در دوره های مختلف بر چگونگی گسترش فضایی آن حاکم بوده، برای کنترل گسترش آن ضرورت دارد و یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و طراحان شهری است. ساختار کالبدی- فضایی شهر یزد که در طول دوره های تاریخی به تبعیت از ویژگی های اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی و مکاتب فکری زمان خود به طور بطئی شکل گرفته بود، از سال 1300 شمسی به بعد به دلایل متعدد دچار تحول و دگرگونی گردید و در پی آن مسائل و مشکلات مختلفی در نظام شهری رخ داده است. به طوری که شهر یزد در زمان قدیم با داشتن الگوی فشرده از مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی این الگو بهره می برد، اما به موازات توسعه و گسترش شهر به تدریج از این الگو فاصله گرفت. مقاله حاضر باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار کالبدی-فضایی شهرها بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و تاریخی و بهره گیری از تجزیه وتحلیل کیفیِ توصیفی، به شناخت و تحلیل روند تاریخی گسترش شهر یزد و تعیین عوامل مؤثر بر آن درگذر زمان بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ابتدا عوامل طبیعی به خصوص شرایط اقلیمی ازجمله تأثیرگذارترین عوامل بر نحوه رشد و توسعه شهر یزد بوده، اما در دوره های بعدی عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و به خصوص جریان های حاکم فکری تأثیر بسزایی در تغییرات ساختار کالبدی- فضایی این شهر داشته اند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه نیافتگی منطقه ای (مطالعه موردی: استان کهگیلویه وبویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه های توسعه برای ساخت آینده ای بهتر و یا به تعبیری شکل دهی به ساخت اجتماعی واقعیت آینده کشورها انجام می شود. بخش بسیار مهم این برنامه، مربوط به توسعه منطقه ای است. استان کهگیلویه و بویراحمد با وجود اینکه دارای پتانسیل رشد و توسعه بوده ولی به عنوان یک استان توسعه نیافته و محروم تلقی می شود، هدف این تحقیق شناسایی موانع اصلی توسعه این استان می باشد. جامعه آماری، شامل مدیران ارشد استان است. که از این میان 23 نفر به صورت نمونه انتخاب شدند. نوع این پژوهش، کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تشریحی - تبینی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، تلفیق دو روش اسنادی و دلفی به کار گرفته شد. جهت سنجش و تحلیل داده ها، از نرم فزار MICMAC استفاده شد. این نرم افزار ابتدا متغیرها مهم در حوزه مورد نظر را شناسایی کرده و سپس آن ها را در ماتریس تحلیل اثرات وارد نموده و میزان ارتباط میان این متغیرها با حوزه مربوطه توسط خبرگان، تشخیص داده می شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ابتدا 35 متغیر در حوزه توسعه نیافتگی استان شناسایی گردید سپس با توجه به نظر کارشناسان در ماتریس مذکور، از این میان 12 عامل به عنوان موانع اصلی توسعه استان شناخته شد که 6 عامل، مدیریت قومی و قبیله ای- نصب و عزل زیاد مدیران - عدم درک صحیح شرایط روز توسط مدیران - عدم توجه مدیران به خواسته های مردم - عدم نگاه کلان مدیران جهت توسعه کل استان - تعصبات بی جا و تنگ نظرانه مدیران جهت توسعه مناطق به عنوان ضعف مدیریت داخلی استان و 3 عامل، عدم تخصیص بودجه مناسب- دور بودن از مرکز - عدم تسهیلات مناسب برای جذب سرمایه گذاران، به عنوان ضعف مدیریت کلان کشور و 3 عامل، تقابل فرهنگ ایلیاتی با فرهنگ مدون- اختلافات بین اقوام مختلف- پایینی نرخ باسوادی هم به عنوان ضعف فرهنگی استان مربوط می شود.
بررسی رابطة کانون های وقوع جرم و فضاهای بی دفاع با استفاده از GIS (موردمطالعه: محله های پردیس شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فضاهای شهری جرم زا تحت عنوان فضاهای بی دفاع شهری نیز یاد می شوند که نسبت به سایر فضاهای شهری قابلیت بیشتری برای بروز جرم دارند. هدف از این پژوهش شناسایی فضاهای بی دفاع و جرم خیز در محله های پردیس شهر اهواز با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی موردی و پیمایشی و تهیه نقشه شاخص های مورد مطالعه (میزان روشنایی، نوع کاربری، میزان و موقعیت جرائم، فاصله از معابر اصلی) در محیط ArcGIS می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به بافت خالی و میزان جرائم اتفاق افتاده و سیستم روشنایی ضعیف منطقه، 54/89 درصد از محدودة منطقه را فضاهای خیلی بی دفاع و بی دفاع و فقط 44/10 درصد از فضای منطقه را فضاهای ایمن و خیلی ایمن در برگرفته است که پراکنش این فضاهای ایمن بیشتر در نزدیکی معابر اصلی و خیابان هایی واقع شده که بیشترین میزان روشنایی را در شب دارا می باشد.
سنجش رابطه محیط با ترس از جرم در مجموعه های مسکن مهر (مطالعه موردی: شهرستان پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
515 - 537
حوزه های تخصصی:
مطالعه رابطه متقابل محیط شهرها با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن، موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی افزوده شده و چارچوبی علمی و عملی برای تحلیل فضایی- مکانی بزهکاری و مطالعه ناهنجاری در فضای جغرافیایی فراهم کرده است. پژوهش حاضر در حوزه جغرافیایی مجموعه مسکن مهر پاکدشت انجام شده است؛ مجموعه ای که علی رغم مدت کوتاه شکل گیری، براساس آمار و اطلاعات، یکی از کانون های اصلی جرم و ناهنجاری های اجتماعی در این شهرستان است. در پژوهش حاضر، با شناسایی عوامل مؤثر بر ترس از جرم در مجموعه مسکن مهر امام رضای پاکدشت، بخشی از معضلات اجتماعی را که مجموعه های مسکن مهر به شهر تحمیل کرده اند شناسایی، و برای رفع آن ها راهکارهای درخور ارائه می کنیم؛ بدین منظور از دو دسته عوامل عینی (فقر و مهاجرت) و ذهنی (ویژگی های محیطی از نگاه شهروندان) استفاده کرده ایم. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی است. ابتدا تعدادی معیار و شاخص براساس مرور متون و تجارب مرتبط به دست آمده و با توجه به آن پرسشنامه ای تنظیم شده است. درادامه به منظور جمع آوری اطلاعات، 384 پرسشنامه (براساس فرمول کوکران) به صورت تصادفی در بین ساکنان توزیع شده است. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل عاملی و رگرسیونی خطی انجام گرفته است. چهار عامل کالبدی، اجتماعی، رضایتمندی و امنیت در مجموعه مسکن مهر مقدار ویژه بزرگ تر از یک دارند که نشان دهنده حدود 63 درصد از تغییرات است، همچنین با توجه به نتایج، فقر در دسته عینی، و عوامل کالبدی در دسته ذهنی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ترس از جرم در مجموعه مسکن مهر هستند.
تحلیل تأثیر طرح های توسعه شهری بر ساختار فضایی خرد و کلانِ شهرها (مطالعه موردی: طرح محور زینبیه شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
645 - 670
حوزه های تخصصی:
بیشازنیم قرنازاجرایطرح هایجامعبر کالبد شهرایرانیمی گذرد که اساس آن ها برگرفته از جنبش مدرن، مبتنی بر ساماندهی به عملکردهای چهارگانه اسکان، کار، آمدوشد (ترافیک) و گذران اوقات فراغت است که نتوانسته اهداف و چشم اندازهای مورد انتظار را باز پس دهد. اجرای این گونه طرح ها بر پیکره بافت های مرکزی شهرها، به تدریج سبب فروریختن ساختار سنتی، اصالت و هویت ذاتی آن ها شده است؛ از این رو نتیجه این طرح ها صِرف تکیه بر مداخلات کالبدی، با نادیده گرفتن روابط فضایی حاکم بین انسان و فضا که از درون مایه های منطق اجتماعی فضاست، چیزی جز ناهمگونی در تقابل بین سنت و مدرنیته نبوده و در این میان، شبکه معابر به عنوان یکی از عناصر مهم کالبدی، نقش اصلی در برقراری روابط فضایی داشته است؛ بنابراین، در این مقاله سعی شده است که با بررسی تأثیر طرح های توسعه بر روابط فضایی حاکم بر ساختار شهر بتوان ارزیابی درستی از موضوع داشت. طرح محور زینبیه در بافت تاریخی شهر زنجان نیز از ناهمگونی های فضایی مستثنا نیست که این امر ریشه در نا آگاهی و تأثیر این طرح بر ساختار و روابط فضایی شهر است؛ بنابراین، هدف این پژوهش تحلیل تأثیر طرح توسعه محور زینبیه در بافت تاریخی بر ساختار فضایی خرد و کلان شهر زنجان به روش چیدمان فضاست. کاربرد اصلی این روشِ هوشمند، رویکردی جدید در تحلیل ساختار و پیکره بندی فضایی براساس روابط فضایی شهری به شمار می آید که در آن پارامترهای نوینی مطرح است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات نظری آن ازطریقمطالعاتکتابخانه ایجمع آوریشده است. تحلیل ها شامل دو بخش از تحلیل های چیدمان فضاست که عبارت است از: 1. بررسی تأثیر طرح زینبیه در مقیاس خرد (سطح محله)؛ 2. بررسی تأثیر طرح مذکور در مقیاس کلان شهر. با نگاهی به نتایج پژوهش درمی یابیم که هرچند در ابتدا تأثیر اجرای این طرح در مقیاس محله، سبب افزایش میزان هم پیوندی شده، از سوی دیگر تفاضل هم پیوندی بین خطوط شبکه محلات دور و نزدیک را به استخوان بندی اصلی شهر افزایش داده است. میزان این افزایش اختلاف تفاضل برای عابران سواره 986/0 و برای عابران پیاده 443/0 بعد از اجرای طرح است که این امر یکی از عوامل مؤثر نشانگر وجود گسست فضایی و انزوای کالبدی حاصل از اجرای آن در محله مورد نظر است. با مقایسه میانگین پارامترهای ترکیبی چیدمان فضا قبل و بعد از اجرای طرح بر بافت قدیم و ارگانیکی، افزایش میزان دید و دسترسی (به دلیل افزایش هم پیوندی)، تضعیف نظام سلسله مراتبی (به دلیل تحمیل الگوی شطرنجی بر بافت ارگانیکی) و افزایش میزان وضوح (به دلیل افزایش ضریب همبستگی) در محله زینبیه به وجود آمده است؛ همچنین در سطح کلان نیز پس از اجرای طرح با کوچک ترین تغییر در میزان هم پیوندی بین دو محور اصلی شهر با اختلاف 074/0 تغییرات بزرگ در ترتیب فضایی و جابه جایی رتبه هم پیوندی بین محورهای اصلی را به وجود آورده است که این عامل در کنار سایر عوامل طراحی شهری بر توسعه و ساختار شهر تأثیرگذار بوده و مجموعه این فرایند بر دیگر مشخصه ها از جمله تغییر کاربری و ارزش املاک، مکان یابی جاذب های فضایی (کاربری ها)، حرکت عابر و ... مؤثر بوده است.
طبقه بندی و شناسایی تغییرات اراضی ساخته شده با استفاده از تصاویر سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
445 - 468
حوزه های تخصصی:
در پی شهرنشینی بی سابقه در دهه های گذشته و افزایش جمعیت شهرها، چشم اندازهای طبیعی در حال تبدیل شدن به چشم اندازهای انسانی است و فضاهای باز شهری به اراضی ساخته شده مبدل شده است. در این بین، تغییرات کاربری اراضی مدیران شهری را مجاب می کند که همواره اطلاعات به روزی از این تغییرات داشته باشند تا بتوانند درباره مدیریت شهری سریع تر تصمیم گیری کنند. هدف از انجام این مطالعه طبقه بندی اراضی ساخته شده و شناسایی میزان تغییرات این اراضی در شهر تهران است. همچنین این مطالعه به بررسی و عملکرد هفت شاخص طیفی به منظور طبقه بندی و تشخیص تغییر اراضی ساخته شده با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 سنجنده ETM + و تصاویر ماهواره لندست 8 سنجنده OLI / TIRS می پردازد. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق شهر تهران با وسعت 68995 هکتار است. روش انجام این تحقیق نیز بدین گونه است که ابتدا برای جداسازی سطوح دارای آب از سطوح بدون آب بر روی تصاویر، از شاخصMNDWI و روش آستانه گذاری اتسو استفاده شده است. پس از آن به منظور توجه مطلق بر مناطق بدون آب، یک ماسک آب تولید، و برای پوشاندن آب در تمام تصاویر به کار رفته است. درنهایت با استفاده از روش اتسو برای تمامی شاخص ها اراضی ساخته شده و ساخته نشده از یکدیگر جدا و طبقه بندی شده اند. دقت طبقه بندی نیز با استفاده از 3500 نقطه مرجع برای هر تصویر بررسی شده است. نتایج نشان می دهد شاخص VbSWIR1-BI با دقت کلی 88/92 درصد (لندست 7) و 68/92 درصد (لندست 8)، دقت کلی بیشتری دارد. همچنین نتایج تغییرات اراضی ساخته شده شهر تهران براساس شاخص VbSWIR1-BI در بازه زمانی 2001 تا 2015 به میزان 38/6 درصد بوده است. گفتنی است بیشترین تغییرات مکانی اراضی ساخته شده در بخش های غربی و جنوب غربی شهر تهران دیده می شود.