فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
117 - 132
حوزه های تخصصی:
معلولیت به منزله پدیده ای زیستی و اجتماعی، واقعیتی است که تمام جوامع، صرف نظر از میزان توسعه یافتگی، اعم از کشورهای صنعتی و غیرصنعتی با آن مواجه هستند. فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در برنامه های توسعه مناطق شهری دارند و در فرآیند برنامه ریزی شهری، هنر برنامه ریزی این است که بتواند تعامل و تعادلی بین گروه های ذی نفع ایجاد کند. با توجه به اهمیت موضوع مناسب سازی فضاهای شهری برای معلولان (جسمی_حرکتی و نابینایان) از یک سو و نیز تعداد قابل توجه شهروندان کم توان جسمی و حرکتی در شهر اردبیل از سوی دیگر، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و بررسی میزان رضایت مندی معلولان و ارزیابی وضع موجود مناسب سازی بخش مرکزی شهر اردبیل با رویکردی نظام مند، در جهت پاسخ دهی به نیاز این قشر از شهروندان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی_تحلیلی است. داده های مورد نیاز از طریق روش های میدانی گردآوری شده اند و با استفاده از نرم افزارspss و آزمون های،T تک نمونه ای،t مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش(آزمونT) نشان می دهد که میزان رضایت مندی معلولان از شاخص های مناسب سازی کمتر از حد متوسط(3) است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که سطح معنی داری متغیرهای شغل، سن و نوع معلولیت کمتر از 05/.، (000/.) بوده و به لحاظ آماری رابطه معنی داری در سطح 95درصد وجود دارد که نشان دهنده تأثیر متغیرهای مورد بررسی بر میزان رضایت مندی از شاخص های مناسب سازی است. همچنین آزمون tمستقل گویای اینست که در متغیر جنسیت بین میانگین نظری دو گروه مردان و زنان در خصوص ارزیابی رضایت مندی معلولان از مناسب سازی با توجه به این که سطح معنی داری (000/.) کمتر از 05/. است، رابطه معنی داری بین نظرات دو گروه زن و مرد وجود دارد. نتایج به دست آمده از مطالعه حاکی از آن است که با توجه به اقدامات صورت گرفته به منظور مناسب سازی بخش مرکزی شهر اردبیل، شرایط کالبدی، اجتماعی_اقتصادی، وضعیت مبلمان شهری و مدیریت کنونی قادر به رفع نیازهای معلولان به شکل شایسته نیست.
Analysis of Livability of Rural Settlements (Case Study: Villages of Kashmar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- This study aimed to determine the constructive components of livable rural communities. To this end, it investigates the status of livability from the viewpoint of rural population in villages of Kashmar County. Design/methodology/approach- This is a descriptive-analytic study. In the first stage, indicators were extracted by reviewing the relevant literature. Then, a questionnaire was developed based on the Likert scale. Using the Cochran formula, 350 samples were selected and were randomly distributed. Finally, the data were analyzed using the SPSS software and employing correlation and Friedman tests. Finding- The results of the Spearman test showed no significant relationship between individual characteristics (age, sex, education) and livability indicators. On the other hand, the results of the Friedman test revealed that villages have higher livability in terms of the environmental dimension than other dimensions. In terms of the social dimension, recreation and leisure time indicator had the highest rank from respondents’ viewpoint (5.50), and other indicators were also effective in varying degrees. Respondents were more satisfied with public space than other indicators. Originality/value - Due to the novelty of the subject in Iran, and since it has received low attention in the relevant global literature, more time is needed to carry out further studies. The results of this study may be useful for rural officials and planners, rural students and researchers.
سنجش عدالت فضایی در توزیع مکانی کاربری های آموزشی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان فیزیکی و جمعیتی شهر اردبیل در چند دهه اخیر موجب افزایش نیاز به امکانات و تسهیلات عمومی ازجمله تسهیلات آموزشی شده است. ناتوانی سیستم مدیریت شهری در برآوردن این نیازها، برهم خوردن نظام توزیع خدمات و توزیع نامتوازن مراکز آموزشی در سطح نواحی شهر اردبیل را در پی داشته که به شکل گیری محله هایی با دسترسی محدود به خدمات آموزشی و در نتیجه بی عدالتی فضایی منجر شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی الگوی پراکنش مکانی مراکز آموزشی شهر اردبیل، بررسی مطلوبیت شعاع عملکردی آن و سنجش ارتباط توزیع فضایی مراکز آموزشی با میزان جمعیت نواحی و فاصله از هسته مرکزی شهر است. هدف پژوهش، کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی - تحلیلی است. از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم بهره گرفته شده است. توابع میانگین نزدیک ترین همسایگی برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات و الگوی توزیع فضایی مراکز آموزشی و پلیگون های تیسن برای بررسی مطلوبیت شعاع عملکردی این تسهیلات استفاده شدند و با شاخص موران دومتغیره موجود در محیط نرم افزار GeoDa، خودهمبستگی فضایی متغیرهای جمعیت و فاصله از مراکز شهر در ارتباط با میزان پراکنش و تراکم مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعه شده مشخص شدند. یافته های تحقیق نشان می دهند که الگوی پراکنش مراکز آموزشی ابتدایی، دبیرستان، هنرستان و سایر مراکز به شکل خوشه ای و الگوی پراکنش مدارس راهنمایی از نوع تصادفی است. این وضعیت به تمرکز خوشه ای خدمات آموزشی در مرکز شهر و کمبود این خدمات در پیرامون منجر شده است، همچنین تمرکز خدمات آموزشی موجب مطلوبیت شعاع عملکردی مدارس در مرکز و نامطلوبی آن در نواحی پیرامونی شهر شده است. سنجش ارتباط بین توزیع مراکز آموزشی و میزان جمعیت نواحی نیز ارتباط بسیار ضعیف این دو متغیر را تأیید می کند و توجه نشدن به عامل جمعیت و نیاز شهروندان در راستای توزیع تسهیلات آموزشی را نشان می دهد. تحلیل ارتباط بین فاصله از هسته مرکزی شهر اردبیل و توزیع و تراکم مدارس خودهمبستگی فضایی منفی بین این دو متغیر را نشان می دهد یعنی با فاصله از هسته مرکزی شهر از تعداد مدارس کاسته می شود و در نواحی پیرامونی به صفر می رسد. در نتیجه، نابرابری فضایی در توزیع کاربری ها و مراکز آموزشی در سطح شهر اردبیل ملموس است و ناعدالتی فضایی حاکم بر نواحی مسکونی شهر اردبیل را نشان می دهد.
سنجش رضایتمندی گردشگران از کیفیت خدمات شهری با استفاده از مدل کانو (مطالعه موردی بوستان نهج البلاغه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
121 - 134
حوزه های تخصصی:
بوستان نهج البلاغه کلان شهر تهران به دلیل جاذبه های گردشگری و تفریحی، توانمندی بسیار بالایی در جذب گردشگر دارد. و علیرغم دارا بودن زمینه های مناسب برای جذب گردشگری شهری، متأسفانه هنوز از جایگاه مناسبی برای افزایش و توسعه گردشگری شهری برخوردار نیست. یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در این مقوله، نارضایتی گردشگران از کیفیت خدمات شهری در فضای بوستان نهج البلاغه است.این پژوهش در پی بررسی سنجش رضایتمندی گردشگران از کیفیت خدمات شهری بر اساس مدل کانو در سه طیف نیازهای انگیزشی، اساسی و عملکردی گردشگران است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش گردشگرانی هستند که برای گذران اوقات فراغت به بوستان شهری نهج البلاغه مراجعه می نمایند. تعداد نمونه بر اساس روش کوکران 360 نفر تعیین شدند. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای-پیمایشی است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه مدل کانو بعد از کد گزاری در نرم افزار SPSS واردشده و از آمار ناپارامتری و پارامتری جهت تحلیل یافته ها استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، گردشگران از بازدید از بوستان نهج البلاغه در زمینه تأمین نیازهای اساسی، با سنجش شاخص های امنیت (۶۱۵/۰)، کیفیت شرایط زیست محیطی مناظر و چشم اندازها (۶۱۰/۰) و زیبایی و طراحی محیط بوستان نهج البلاغه (۶۰۳/۰) بیشترین رضایتمندی را داشته اند و کمترین رضایتمندی در قالب نیازهای عملکردی با شاخص نیازسنجی رفتار فضایی گردشگران (۴۹۳/۰) فضای آرام همراه بانشاط (۴۲۸/۰) و برپایی نمایشگاه های هنری و صنایع اقوام مختلف (۴۷۰/۰) اظهارشده است.بیشترین نارضایتی گردشگران در ردیف نیازهای عملکردی طبقه بندی می شوند، همچنین تحلیل آماری آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که، همبستگی معناداری بین شاخص امنیت (۹۲/۰)، کیفیت و شرایط محیطی (۸۴۳/۰) و زیبایی طراحی بوستان (۶۱۸/۰) وجود دارد.
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در محلات محروم (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در دو بعد ساختاری(شبکه روابط) و شناختی(اعتماد) در محلات محروم شهر کرمان است. علاوه بر آن تلاش می کند به مقایسه این ابعاد در محلات محروم و غیر محروم و نمونه ملی بپردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه به دست آمده است. نمونه تحقیق برابر با 404 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سه محله محروم و حاشیه نشین شهر کرمان انتخاب شده اند. علاوه بر این داده های طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور و تحقیق تکمیلی در باره مناطق غیر محروم شهر کرمان به منظور مقایسه سرمایه اجتماعی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته های به دست آمده از T تک نمونه ای در سطح جمعی (محله) نشان داد، میزان سرمایه اجتماعی ساختاری ساکنان محلات محروم از مناطق غیر محروم به طور معناداری کمتر است. این یافته بیانگر آن است که پیوند ساکنین محلات محروم با افرادی که دارای پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتری هستند، در مقایسه با ساکنان مناطق غیر محروم، ضعیف تر است. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن است که میزان اعتماد عمومی و سازمانی (سرمایه اجتماعی پل زننده) ساکنان محلات محروم در مقایسه با نمونه ملی که همه گروه ها و طبقات اجتماعی را در بر می گیرد، به شکل معناداری کمتر است. نتایج: نتایج حاکی از آن است همکاری افراد محروم را با سازمانهای و نهاد های عمومی جهت توانمندسازی و بهبود شرایط زندگی در محله دچار مشکل کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد ساکنان محلات محروم به اعضای خانواده و بستگان(سرمایه اجتماعی پیوند زننده) بیشتر از میانگین جامعه است. سرانجام این که نتایج تحقیق در سطح فردی نشان داد که متغیر های سن، تحصیلات و درآمد با سرمایه اجتماعی ساختاری و متغیر ادراک از عدالت و برابری با سرمایه اجتماعی شناختی رابطه معناداری دارد.
تدوین استراتژی گردشگری بر اساس ماتریس SWOT (مطالعه موردی: خوشه گردشگری شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله صنعت گردشگری کشور به عنوان یکی از قدرتمندترین صنایع ایران مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته و در بایان پیشنهادات و راهکارهایی نیز ارائه می شود. سوال اصلی مقاله عبارت است از این که استراتژی مناسب برای توسعه خوشه های گردشگری کدام است؟ هدف تحقیق هم شناسایی وضعیت و شرایط استراتژیک گردشگری استان تهران می باشد. در این تحقیق نقاط قوت و ضعف صنعت گردشگری و سپس فرصت ها و تهدیدات این صنعت، مورد بررسی و با تدوین استراتژی های متنوعی از بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بازاریابی و . . .، ماتریس SWOT طراحی شد. در ادامه با توزیع پرسشنامه ها میان دست اندرکاران و مسئولان این صنعت، و رسم ماتریس QSPM، بهترین استراتژی ها برای بهبود وضعیت این صنعت در بازارهای جهانی مشخص شدند که به ترتیب اهمیت، عبارتند از: 1- بسترسازی برای سرمایه گذاری در مناطق گردشگری از طرف بخش خصوصی با اعطای کمک ها و معافیت های دولتی با نمره (2.33)، 2- بهبود بخشیدن به نواحی موجود گردشگری و برنامه ریزی برای توسعه نواحی در حال ظهور با نمره (2.28) 3- گسترش امکانات و تسهیلات مورد نیاز گردشگران بویژه توجه به تسهیلات اقامتی با هدف جذب گردشگران و توجه به ورزش های آبی و کوهنوردی با نمره (2.19).
تحلیلی بر زیست پذیری مسکن شهر کرج با رویکرد عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن ابتدایی ترین و حیاتی ترین نیاز هر موجود زنده ای در طبیعت، به معنا و مفهوم سرپناه است. مسکن یکی از مهم ترین بخش های توسعه در یک جامعه بوده که شناخت و بررسی وضعیت و برخورداری آن درقالب عدالت اجتماعی منوط به شناسایی و تحلیل عوامل تأثیرگذار می باشد. همچنین ارتقا مسکن قابل استطاعت و افزایش انتخاب گزینه های مسکن مناسب برای تمامی افراد نیز یکی از اهداف عمده زیست پذیری می باشد. روش: از اینرو هدف تحقیق بررسی زیست پذیری مسکن برای رسیدن به زیست پذیری شهرها در سایه عدالت اجتماعی می باشد. پژوهش از نوع کاربردی توسعه ای و روش آن توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی بوده و شاخص های مورد بررسی تحقیق از سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 مناطق شهر کرج می باشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره TODIM و در نهایت تلفیق شاخص ها در مدل مربوطه و تشکیل لایه های آن ها در نرم افزار ArcGIS و نقشه برخورداری مناطق به نمایش درآمده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که منطقه 8 شهرداری کرج نسبت به سایر مناطق از نظر شاخص های زیست پذیری مسکن در رتبه اول و سایر مناطق با اختلاف کمی در مراتب بعدی قرار گرفته اند. همچنین یافته ها نشانگر سطوح زیست پذیری متفاوت در درون هر منطقه می باشد که نشان از عدم پیوستگی میان محلات موجود در مناطق است. نتایج: این عدم پیوستگی نشان از عدم برخورداری محلات از تسهیلات و امکانات برابر می باشد که عدالت اجتماعی را در آنها کم رنگ کرده است.
تبیین فرایند همکاری های قلمرویی در بهره برداری از قنات (مورد مطالعه: قنات حسن آباد، استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
382 - 395
حوزه های تخصصی:
ویژگی برجسته قنات حسن آباد به نقش آن در ایجاد همکاری های بین قلمرویی برمی گردد که میان سه حوزه مهریز، ده نو و حسن آباد در طول 40 کیلومتر پدید آمده و استمرار یافته است. مراقبت از قنات حسن آباد تا آخرین چاه که در قلمروی مهریز واقع است صورت می گیرد و دو قلمروی پایین دست در آن مشارکت دارند. در این مقاله تلاش شده است تا با روش نظریه زمینه ای به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه جریان آبی مانند قنات حسن آباد توانسته است به همگرایی اجتماعی و همکاری میان سه قلمروی ذینفع منجر گردد؟ به این منظور مصاحبه شوندگان از مناطق پایین دست و بالادست با روش گلوله برفی انتخاب شدند و پرسش ها تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه پیدا کرد. سپس در مورد داده های میدانی، کدگذاری باز و محوری انجام شد و نهایتاً کدگذاری انتخابی صورت گرفت. روابط میان مفاهیم در مدل مفهومی نشان داده شد و به صورت یافته های پژوهش شرح داده شدند. در منطقه نفوذ قنات حسن آباد، مدلی حاکم است که آن را مدل «سود مشترک» نامیده ایم. در این مدل، مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی به گونه ای ساختارمند منافع بالادست و پایین دست را به یکدیگر گره می زنند. یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در این مدل، گستردگی فضایی قنات است که به قنات، نوعی ویژگی قلمرو گریزی می دهد. درنتیجه، دینامیک قنات به کمرنگ شدن قلمرو و به تبع آن کاهش هویت قلمرویی منجر می گردد و همین امر، امکان همکاری در دو سوی مرزهای قلمرو را آسان تر می کند.
تبیین الگوی بوم آورد از رهیافت توسعه خوشه ای شهر (CCD) (مطالعه موردی: شهرستان های غرب استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق به عنوان بستر سکونت و شکل گیری فعالیت های شهری و روستایی، امروزه با چالش های اساسی در زمینه های مختلف مواجه هستند؛ از این رو برنامه ریزی برای آن ها امری مهم و اجتناب ناپذیر است. توسعه خوشه ای شهر، رویکردی شهر-محور است که برای دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار در مناطق پیشنهاد شده است. این رویکرد با بهره گیری از هشت عامل کلیدی به شناسایی کانون های شهری همگن و ارائه طرح توسعه مشترک در مناطق پرداخته و قابلیت عملکرد و فعالیت شهرها را با بررسی زمینه های مشترک ارزیابی می کند. هدف این پژوهش تبیین مدل مفهومی از ابعاد و شاخص های مؤثر در این رویکرد و بررسی آن در بخشی از استان تهران است. براساس سوابق نظری، پیدایش خوشه های شهری با مفهوم حوزه شهری ارتباط دارد، اما از آنجا که شاخص های مؤثر این مفهوم در دوره های زمانی مختلف و بنا به شرایط هر منطقه متفاوت است، حوزه های شهری در پنج الگو بررسی و ارتباط آن با عوامل کلیدی مشخص شده است. براساس تحلیل فوق، از هشت عامل مؤثر، چهار مورد در تشخیص خوشه های همگن و مابقی در طرح پیشنهادی قابل ارائه است. این رویکرد در شش شهرستان غرب استان تهران با استفاده از روش های تحلیل خوشه ای و PROMETHEE بررسی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد، بخشی از شهرستان های مورد بررسی عملکرد و فعالیتی هماهنگ با یکدیگر دارند و تقسیم آن ها به شهرستان های مجزا به دلیل نبود مدیریت یکپارچه نمی تواند موجب توسعه هماهنگ مناطق شود.
بسترهای تنش در جغرافیای سیاسی دریاها بر اثر بالا آمدن سطح آب دریاها با تاکید بر ژئوپلیتیک عراق در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمانیکه قوانین و مقررات دریایی رفتار محیط طبیعی دریایی را که به طور مداوم در حال دگرگون شدن است را مورد مطالعه قرار می دهد بالا آمدن سطح آب دریاها که یکی از عواقب غم انگیز تغییرات آب وهوایی است و پیامد آن اصلاح پیکربندی ها و عوامل جغرافیایی سواحل، جزایر و دریاهاست که تاثیرش بر رژیم حقوقی دریاها اجتناب ناپذیر است. در ضمن بیشتر عواقب جدی که برای منافع و مصالح کشورها به همراه دارد این است که قوانین و مقررات مصوب و پذیرفته شده را غیره مصوب می کند و پیامد مهم این کار رقابت کشورها برای کسب منافع بیشتر در برابر یکدیگر را بدنبال دارد.ژئوپولتیک علم مطالعه روابط قدرتهاست .هیدروپولیتیک ،طول ساحل و کیفیت دسترسی در خلیج فارس باعث دگرگونی هایی در ژئوپولیتیک و رویکردهای بازیگران منطقه ای شده است .هدف این پژوهش این است که با یک چشم انداز از طبیعت و احتمالا فشارهای تغییرات آب و هوایی بر خطوط ساحلی و جزایر و توجه به قوانین موجود دریایی در جهان که احتمالا به وسیله همان تغییرات تحت تاثیر قرار می گیرند به این سوال پاسخ دهد که کدام یک از بخشهای جهان در نتیجه بالا آمدن سطح آب دریاها با بیشترین چالش های حقوقی دریاها مواجهند،که منطقه خلیج فارس و کشور عراق با توجه به منابع عظیم نفتی و نیاز فراوان به صادرات ان و طول ساحل کمی که عراق در اختیار دارد از مناطق حساس و بحران زای جهان میباشد که هم در گذشته و حال و هم در آینده با توجه به احتمال بالا آمدن سطح اب دریاها و تغییر اندازه و مساحت و نوع این سواحل پتانسیل و قابلیت پیدا کردن بحران و تنش و احتمال درگیری در آینده را خواهد داشت .در آخر هم، بحث را با بیان نظراتی در زمینه اینکه چطور تغییرات آب و هوایی و مناقشات و چالش ها با هم در ارتباطتند به پایان می رسانیم.
سنجش و ارتقای کیفیت نمایانگرهای کارکردی و اجتماعی دروازه های ورودی و خروجی شهر در راستای توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
1 - 18
حوزه های تخصصی:
دروازه شهر اولین فضایی است که مسافر در هنگام ورود به شهر با آن مواجه می شود و همچنین آخرین فضایی است که در هنگام خروج از شهر مخاطب بعد از طی نمودن آن، از شهر خارج می شود؛ بنابراین، دروازه شهر در ایجاد خاطره ذهنی، نقش مؤثری برعهده دارد. در فضای دروازه شهر، ویژگی های طبیعی بیرون و پیرامون شهر و همچنین خصوصیات محیط انسان ساخت داخل شهر قابل مشاهده است. فضای دروازه شهر با توجه به موقعیتی که دارد، باید عملکردها و کیفیت های متنوع محیطی داشته باشد تا در زمان ها و شرایط مختلف به کار گرفته شود. مطلوبیت کیفیت های محیطی دروازه شهر و وجود عملکردهای متنوع در آن موجب می شود که این عرصه به یک کانون فعالیتی برای جذب جمعیت تبدیل شود و فعالیت گردشگری در آن ادامه یابد. این مقاله از نوع کاربری و با روش آمیخته انجام شده است. براساس سنجه های درنظر گرفته شده برای بررسی کیفیت نمایانگرهای کارکردی و اجتماعی در دروازه های شهر بانه، برداشت های میدانی انجام شده و برای بررسی میزان مطلوبیت سنجه ها از آزمون z با میزان اطمینان 95 درصد استفاده شده و نتایج به دست آمده، تحلیل و بررسی شد. سپس در راستای توسعه گردشگری در دروازه های شهر بانه راهکارهای بهبود کیفیت کالبدی فضاهای جمعی، افزایش قابلیت دعوت کنندگی فضای دروازه، افزایش قابلیت حضور افراد در فضاهای دروازه در فصل های مختلف سال و در طول شبانه روز، حفظ و ارتقای ایمنی و امنیت، بهبود کیفیت معابر و دسترسی ها، ایجاد اختلاط کاربری و سازگاری میان کاربری ها، آرام سازی ترافیک در طول مسیرهای ورود به شهرو افزایش کارایی اقتصادیارائه شد. برای هریک از راهکارهای یادشده، سیاست های ویژه ای برای تحقق آن ها تعریف شده است.
پدیدارشناسی و رابطه هویت و مکان در مقیاس های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد فلسفی درک خاصی از مکان و فضا را بیان می دارد. این رویکرد به وسیله جغرافی دانان نیز در مباحث گوناگون مانند «مکان» و «هویت» مورد استفاده قرار می گیرد. «مکان» مجموعه متنوعی از پیوندها و شبکه های ارتباطی و یا فرایندهای اجتماعی است که در مقیاس ها و فواصل گوناگون در جریان هستند و «هویت» پاسخی به نیاز طبیعی انسان برای شناساندن خود با یک سلسله عناصر و پدیده های فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی است که تحت تاثیر همین فرایندها در مقیاس های گوناگون جغرافیایی شکل می گیرد. امروزه با شکل گیری «فضای مجازی» در عصر اطلاعات و ارتباطات این پرسش مطرح می شود که چگونه مکان می تواند بازهم نقش تعیین کننده ای در هویت افراد در مقیاس های جغرافیایی متفاوت داشته باشد؟ این نوشتار با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و با بهره گیری از روش تحقیق تحلیلی در پی بیان رابطه هویت و مکان در مقیاس های جغرافیایی گوناگون می باشد.
تحلیل راهبردی عوامل داخلی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان مبتنی بر استدلال های ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترقی و تکامل جوامع بشری یکی از مهم ترین دغدغه انسانی در طی تاریخ بوده و هست و هم چنان رسیدن به توسعه یکی از اهداف اساسی مردم در جوامع است. امروزه توسعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به خصوص توسعه به روش مدرن یکی از فراگیر ترین موضوعات در جوامع بشری به خصوص کشور های در حال توسعه است. کشور افغانستان از جمله کشورهایی است که تحت تأثیر سیاست و امنیت داخلی و خارجی از حرکت در مسیر توسعه بازمانده است. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل سیاسی- امنیتی است. برنامه ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا این سوال قابل طرح است که: از منظر ژئوپولیتیکی چه عوامل داخلی (قوت ها و ضعف ها) و چگونه برآمایش سرزمینی در کشور افغانستان اثر می گذارند؟ این مقاله به شیوه ای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوه کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاه ها و سایت های معتبر اینترنتی گردآوری شده است.
سنجش پایداری توسعه گردشگری از نگاه جامعه محلی (مطالعه موردی: شهر تبریز)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
205 - 218
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش پایداری توسعه گردشگری شهر تبریز بود. مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی (توزیع پرسش نامه) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش 400 نفر از ساکنان محلی شهر تبریز در سال 1393 بود که برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه بهره گرفته شد. به منظور روایی و پایایی پرسش نامه، به ترتیب از روایی محتوا (نظر استادان و کارشناسان مرتبط با مسائل شهری و گردشگری) و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. از طریق پرسش نامه های تکمیل شده از سوی گردشگران و همچنین به کارگیری نرم افزار AMOS، نیازهای این افراد و هماهنگی شاخص ها با عوامل توسعه پایدار استخراج شدند. برای ارزیابی گردشگری پایدار و ارزیابی شاخص های عملیاتی، روش تحلیل عاملی مرتبه دوم به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شاخص های در نظر گرفته شده همه ارتباط مثبت و معنا داری با ساختار مرتبه دوم، یعنی پایداری گردشگری شهر تبریز، دارند و عامل «بهداشت و سلامت» با ضریب استاندارد 003/1 بیشترین اثر را بر گردشگری پایدار دارد.
بهبود کیفیت انتقال مصدومان هنگام وقوع بلایای طبیعی از نقاط مختلف جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلوگیری از تبدیل بلایای طبیعی به فجایع طبیعی مستلزم افزایش توان مدیریتی و برنامه ریزی های مدیریت بحران است. به این منظور، سیستم حمل ونقل مصدومان هنگام تخریب زیرساخت های شهری نقش غیرقابل انکاری ایفا می کند؛ بنابراین، وجود یک سیستم حمل ونقل اضطراری مبتنی بر علوم مهندسی و کاربردی در چنین شرایطی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش، سیستم حمل ونقل مصدومان به مراکز درمانی با رویکرد انتقال دومرحله ای و حمل ونقل اشتراکی معرفی شده است. در این رویکرد، مصدومان در مرحله اول به طور مستقیم به مراکز امدادی واسط و در مرحله دوم به صورت اشتراکی و با استفاده از امداد هوایی به مراکز درمانی اصلی منتقل می شوند. هدف تعیین نحوه تخصیص مصدومان به وسایل نقلیه امدادی، تعیین اولویت حمل آن ها و مسیریابی وسایل نقلیه امدادی به نحوی است که زمان انتظار مصدومان به منظور رسیدن به مراکز درمانی اصلی کمینه شود. پیچیدگی این مسئله از نوع NP-hard است، درنتیجه حل بهینه آن در زمان معقول با استفاده از روش های دقیق ممکن نیست. به همین منظور، از الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل استفاده و سپس نتایج در سه سناریوی مختلف تحلیل شده است. سناریوی اول انتقال مستقیم مصدومان به مراکز درمانی اصلی، سناریوی دوم انتقال مستقیم مصدومان به مراکز امدادی واسط و حمل زمینی و غیراشتراکی آن ها به سوی مراکز درمانی اصلی و سناریوی سوم رویکرد پیشنهادی پژوهش است. به منظور بررسی عملکرد هریک از سناریوها، 216 مسئله برای پوشش طیف متنوعی از شرایط اضطرار درنظر گرفته شده اند. نتایج نشان می دهد سناریوی سوم تأخیر کمتری در رسیدن مصدومان به مراکز درمانی اصلی در پی دارد که به طور مستقیم موجب بهبود کیفیت در انتقال مصدومان می شود.
ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقاء هویت منظر معماری در نماهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
197 - 214
حوزه های تخصصی:
بحران هویت یکی از مشکلات بنیادی در سیمای بصری شهرهای ایران بشمار می رود. علی رغم ساخت وسازهای متعدد در راستای توسعه شهری، همچنان منظر معماری شهرها فاقد شخصیتی منسجم، خوانا و واجد هویت می باشد. هویت منظر معماری به معنای مجموعه ویژگی هایی است که در طول زمان حضوری مداوم در تعریف سیمای معماری داشته و علاوه بر پاسخگویی به تغییرات و نیازهای جدید در امتداد تاریخ خود قرار گیرد. ازآنجاکه پرداختن به ساختار معماری و شهرسازی نماهای معاصر جهت بازخوانی هویت، نیازمند اندیشه ای انتقادی بر مفاهیم و مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری عناصر معماری و خاصه نماهای شهری است، می توان با شناخت مفاهیم تأثیرگذار و ساختاری، امکانی جهت احیای هویت بصری در سیمای منظر معماری نماهای معاصر را فراهم کرد. هدف پژوهش حاضر، شناخت این مؤلفه ها در راستای تبیین مفاهیمی است که ارتقاء هویت منظر معماری در نماها را به دنبال داشته باشد. جهت دستیابی به این عناصر، ابعاد سازنده هویت، منظر و نما باهدف دستیابی به معیارها و کیفیت های خلق کننده ی اثرگذار بر ارتقاء هویت منظر معماری نماهای معاصر بررسی شده است. روش تحقیق پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با هدف ماهیت کاربردی است. اطلاعات موردنیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل داده های ثانویه (اسنادی) جهت گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری و ادبیات مرتبط با تحقیق استفاده شده است. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد؛ ارتقاء هویت منظر معماری در نماهای معاصر در قالب مؤلفه های زیبایی شناسی از بُعد معنایی و بصری، مؤلفه کالبدی مکان از بُعد عملکردی و بصری، ویژگی محیطی مکان از بعد اقلیمی و زیست محیطی و مؤلفه معنایی مکان از ابعاد تاریخی و فرهنگی قابل حصول می باشد که معیارها و کیفیت های خلق کننده توسط هرکدام از آن ها در قالب مدل مفهومی ارائه شده است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاداتی در راستای راهکارهای عملی ارتقاء کیفی منظر ارائه شده است.
تحلیل موانع توسعه گردشگری سیاه در ایران نمونه موردی: (منطقه زلزله زده بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
35 - 51
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های نوظهور و نوین در جهت جذب گردشگر و افزایش مناطق دارای پتانسیل گردشگری در جهان، گردشگری سیاه یا تلخ(Dark Tourism) است. گردشگری سیاه یا تلخ در دنیا مفاهیم و معانی متفاوتی دارد؛ ولی بیشتر از مصیبت های غیرعادی همچون زلزله، جنگ، زندان و ... بحث می کند. این گونه از گردشگری در صورت بومی سازی و استفاده بهینه از پتانسیل های موجود در کشورمان می تواند یکی از گزینه های مناسب جهت توسعه گردشگری و جذب گردشگر باشد. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری سیاه در مناطق زلزله زده ایران با تأکید بر منطقه بم و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود وضع موجود است. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون هایی همچون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T تک نمونه ای و نیز رگرسیون چندگانه است. نتایج آزمون T بیانگر آن است که ابعاد بازاریابی و ابعاد زیرساختی هر دو با میانگین (20/4) و ابعاد اقتصادی- سرمایه گذاری (10/4) بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند؛ کمترین میزان میانگین نیز به شرایط طبیعی منطقه (55/3) و ابعاد فرهنگی منطقه گردشگر پذیر (58/3) متعلق بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد، عواملی همچون بازاریابی- تبلیغات، ابعاد اقتصادی و سرمایه گذاری و ابعاد و زیرساخت های توسعه، با ضریب بتای (568/0) بیشترین نقش را در عدم توسعه گردشگری سیاه در محدوده موردمطالعه داشته اند؛ همین طور نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد ابعاد بازاریابی- تبلیغات (با ضریب همبستگی 731/0) ابعاد و زیرساخت های توسعه (با ضریب همبستگی 50/0) بیشترین میزان همبستگی را با عدم توسعه گردشگری سیاه در منطقه بم داشته اند.
سنجش و رتبه بندی چالش های پیش روی مدیریت شهری مطالعه موردی: شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه در شهرها علاوه بر منابع مالی و رشد اقتصادی و اجتماعی، نیازمند مدیریت شهری کارآمد است. مدیریت شهری امروزه دارای چالش های فراوانی است. در این پژوهش، چالش های پیش روی مدیریت شهری مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته و مهم ترین هدف سنجش ورتبه بندیچالش های مدیریت شهری در شهرکرمانشاه است.. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی با رویکرد توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است و شیوه ی گردآوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانه ای و بررسی میدانی(پرسشنامه) یافته ها بر اساس نظرسنجی و مصاحبه با 15 کارشناس خبره از متخصصان در امور شهری شهرکرمانشاه که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد گردید.در این پژوهش مؤلفه های سطح پایین توسعه زندگی و اجتماعی، تعارضات سیاسی و ساختاری نظام حکومتی تمرکزگرا و مدیریت شهری عدم تمرکزگرا، تعارض ماهیتی مدیریت شهری محلی با نظام کلان اداری اجرایی، نامشخص بودن تشکیلات و روابط بین سازمانی مدیریت شهری، نامشخص بودن تشکیلات و روابط درون سازمانی مدیریت شهری، ناکارآمدی قوانین مدیریت شهری، کمبود و خلاء نیروی انسانی متخصص از طریق نرم افزار PROMETHEE visual مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، تا اولویت بندی معیارهای مؤثر در مدیریت شهری مشخص شود. ی یافته ها بر اساس نظرسنجی و مصاحبه با 15 کارشناس خبره از متخصصان در امور شهری ادارات وسایر ارگان های مرتبط با مدیریت شهری شهرکرمانشاه به تعیین توابع برتری و وزن دهی به شاخص ها و در نهایت رتبه بندی آن ها با استفاده از مدل vp صورت گرفته است. با توجه به رتبه بندی مؤلفه ها، شاخص ناکارآمدی قوانین با1 ph+. بالاترین وزن را به خود اختصاص داده است و شاخص روابط سازمانی و تشکیلاتی با وزن0.00 ph+. کمترین امتیاز اولویت بندی چالش های پیش روی مدیریت شهری را به خود اختصاص داده اند که نیازمند توجه جدی مدیران و تصمیم گیران شهری می باشد.
مقایسه سطح تقاضای درآمدی گردشگری شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
95 - 107
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یک فعالیت سالم و درآمدزا، تأثیر غیرقابل انکاری بر رفاه اجتماعی و اقتصادی هر منطقه بر جای می گذارد. این شرایط در مناطقی که قابلیت مناسبی در ارتباط با گردشگری دارند، بسیار چشم گیر و مورد توجه است. استان همدان که در بین ایرانیان به پایتخت تاریخی ایران معروف است، یکی از این مناطق است که به دلیل اشتغال قریب به 22 هزار نفر در بخش گردشگری، جایگاه ویژه ای را در سطح کشور به خود اختصاص داده است. به همین دلیل، مسئولان استانی و کشوری سعی دارند تا این موقعیت را هرچه بیشتر وسعت بخشیده و قابلیت های بالقوه موجود را به عمل درآورند. یکی از بخش های مورد تأکید در همین راستا، توجه به مدیریت تقاضا در صنعت گردشگری است که به دلیل ساختارفوق العاده پیچیده، محققان کمتری به آن ورود پیدا کرده اند. به همین منظور، پژوهشحاضر سعی داشته است تا تقاضای گردشگری شهر همدان را برآورد کرده وکشش هایدرآمدیتقاضای گردشگریرا محاسبه کند. این بررسی به شیوه توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده و داده های مورد نیاز از نمونه ای به حجم 100 نفر از گردشگران به دست آمده است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و رگرسیون های برآورد تقاضابامدنظرقراردادن محل اسکان، جرائم راهنمایی و رانندگی، عوارض، هزینه سوخت و اماکن دیدنی و نیز کشش های درآمدی تقاضا، تعیین شده اند. نتایج نشان داد که کشش درآمدی برای شهر همدان برای محل اسکان، جرائم راهنمایی ورانندگی، عوارض، هزینه سوخت و اماکن دیدنی به ترتیب 39/1، 13/1، 11/1، 61/0 و 26/0 بوده و متوسط این میزان برای این مقصد گردشگری 69/0 است. علاوه بر آن، کشش قیمتی برای شهر همدان نیز 19/0- است.
تحلیل تطبیقی رابطه بین فقر و خشونت شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: محلّه های شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات نواحی شهری سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
103 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فقر و گسترش انواع مختلف خشونت های شهری در سطح محلّه های شهر یزد است. با توجه به اهداف تحقیق، نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، افراد مجرم در43 محلّه شهر یزد است. شاخص های تحقیق شامل: شاخص های فقر به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص های خشونت شهری به عنوان متغیرهای وابسته می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از آزمون های آمار استنباطی مانند: ضریب رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر و همچنین از شاخص نزدیکترین همسایه و مدل ویکور برای رتبه بندی میزان خشونت در محلّه های شهر یزد استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد اکثر محلّه هایی که دارای بیشترین میزان فقر هستند؛ غالباً نقاط داغ خشونت نیز در همان محلّه ها بیشتر است. در این ارتباط، بر اساس مدل تحلیل مسیر، شاخص پایین بودن میزان درآمد و بیکاری دارای بیشترین تأثیر و دسترسی به خدمات، دارای کمترین تأثیر در افزایش فقر و خشونت شهری می باشند. همچنین در مورد اثر مستقیم، مؤلفه سطح سواد دارای کمترین اثر و مؤلفه میزان بیکاری دارای بیشترین اثر در افزایش خشونت های شهری بوده است که ضریب همبستگی چندگانه با مقدار 0/741 رابطه بین گسترش میزان فقر و افزایش میزان خشونت و کاهش احساس امنیت در سطح محلّه های شهر یزد را تأیید می نماید. در نهایت راهکارهایی جهت از بین بردن فقر و کاهش خشونت شهری در سطح محلّه های شهر یزد ارائه شده است.