فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۷۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری های کمّی به ژئومورفولوژیست ها اجازه می دهد تا بطور منطقی لند فرم های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده و شاخص های مورفولوژیک را محاسبه کنند. مخروط افکنه ها از اشکال متداول مناطق خشک و نیمه خشک می باشند که تحت تأثیر عوامل زمین ساختی و اقلیمی شکل می گیرند. این اشکال به تغیرات تکتونیکی بسیار حساس بوده، آثار آن را در خود ثبت می نمایند. لذا از طریق بررسی این آثار و شواهد می توان به روند تأثیرات تکتونیکی و تحولات مخروط افکنه ها پی برد. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت نو زمین ساخت با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیکی همچنین تحلیل نقش عوامل تکتونیکی در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه ی گرمسار می باشد. در این پژوهش نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و مدل رقومی ارتفاعی (DEM) به عنوان داده های اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه از نزدیک و به صورت میدانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از شاخص های ژئومورفیک که شامل شاخص سینوسی جبهه ی کوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، عامل عدم تقارن حوضه (Af)، گرادیان طولی رودخانه (Sl)، عامل تقارن توپوگرافی (T) و شاخص ضریب مخروط گرایی (FCI) وضعیت منطقه از نظر میزان فعالیّت های تکتونیکی مورد اَرزیابی قرار گرفت. از ترکیب این شاخص ها با یکدیگر می توان رابطه ی شاخص فعالیّت های تکتونیکی (Iat) را به دست آورد. نتایج بررسی نشان داد که طبق مقادیر شاخص فعالیّت های تکتونیکی (Iat) مخروط افکنه ی گرمسار در کلاس فعالیّت های نئوتکتونیک متوسط قرار دارد، شواهد ژئومورفولوژیکی به دست آمده مانند پادگانه های رودخانه ای ارتفاع یافته، توالی مخروط افکنه ها، تغییر سطح اساس رودخانه حبله رود و وجود تراس های قدیمی و آبراهه های عمیق شده نتایج تحقیق را تأیید می کند.
ارتباط ویژگی های مورفومتری حوضه های آبخیز و فرسایش پذیری در سطوح مختلف ارتفاعی با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل هیدروژئومورفولوژیک و عملکرد آنها در حوضه آبخیز به منظور شناخت و مدیریت محیط حوضه آبخیز، اهمیت زیادی دارد . در این پژوهش یکی از زیرحوضه های آبخیز رودخانه ارومیه ( نازلوچای ) واقع در شمال غرب ایران با مساحت 75/948 کیلومترمربع با محاسبه و آنالیز مورفومتری و استفاده از فنون سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی قرارگرفته است. برای استخراج آبراهه های منطقه و بررسی حوضه آبخیز از نظر مورفومتری از مدل رقومی ارتفاع ( DEM ) 30 متر استفاده شد. پارامترهای مورفومتری بررسی شده در این مقاله شامل تعداد آبراهه ها ( Nu )، رتبه آبراهه ( U )، مجموع طول آبراهه ( L )، ضریب بیفرکاسیون ( R b )، پستی و بلندی ( B b )، چگالی زهکشی ( D d )، فراوانی آبراهه ( F s )، فاکتور شکل ( R f )، ضریب گردی ( R c ) و ضریب مستطیل معادل ( R e ) می باشد. نتایج نشان داد که با توجه به تعداد آبراهه ها (489 آبراهه)، وجود آبراهه های درجه اول، دوم و سوم، زیاد بودن طول آبراهه ها، بالا بودن نسبت طول آبراهه ها نسبت به مساحت حوضه، ضریب رلیف بالا که نشان دهنده وجود ارتفاعات و شیب زیاد، منطقه فرسایش پذیر بوده و نیاز به مدیریت بیشتر دارد. همچنین مطالعات لندفرم در منطقه مورد مطالعه نشان داد که به کمک ویژگی های مورفومتری می توان میزان حساسیت لندفرم ها به فرسایش را در منطقه مشخص نمود. به طوری که بعد از تهیه نقشه لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی ( TPI )، و در نظرگرفتن مناطق حساس به فرسایش از طریق ویژگی های مورفومتری، لندفرم های حساس به فرسایش در منطقه مورد مطالعه مشخص شد. به طوریکه افزایش تعداد آبراهه ها و طول آن در حوضه آبخیز نشان دهنده افزایش فرسایش است. با مقایسه نقشه لندفرم ها و نقشه آبراهه های منطقه مورد مطالعه مشخص شد که لندفرم های کلاس 4 (دره های U شکل) و لندفرم های کلاس 3 (زهکش های مرتفع) دارای بیشترین فرسایش پذیری هستند. نتایج نشان داد که با افزایش میزان چگالی زهکشی میزان فرسایش پذیری افزایش می یابد که در لندفرم های کلاس 4 (دره های u شکل) و کلاس 6 بیشترین میزان فرسایش پذیری با توجه به بالا بودن چگالی زهکشی دیده شد.
نقش مورفودینامیک دیرینه رودخانه کرخه در تجلی ساختار فضایی دشت آزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های بارز رودخانه کرخه در غرب استان خوزستان به ویژه در دشت آزادگان، دینامیک فعال آن است. بررسی این پویایی و تعیین نقش آن در ایجاد مخاطرات محیطی و ساختار فضایی منطقه، مستلزم شناخت مورفودینامیک رودخانه از گذشته تا حال بر اساس شواهد رسوبی و هیدرومورفولوژی است؛ زیرا مورفودینامیک رودخانه ها به خصوص در دشت های سیلابی معلول شرایط رسوب گذاری و وقایع محیط شناسی مانند تغییرات آب و هوایی و تغییرات سطح اساس آب هاست. بدین منظور، پس از جمع آوری داده ها، تغییرات مسیر رودخانه و شرایط محیط های رسوبی به عنوان متغیر مستقل و عناصر فضایی مانند تغییر در اندازه ذرات رسوبی، تپه های ماسه ای، کاربری های کشاورزی، مسکونی و غیره به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. ابتدا با استفاده از روش های پردازش رقومی بر روی تصاویرماهواره ای لندست سال های 1990،1993،1998،2002 میلادی و سنجنده Liss از ماهواره IRS هند سال 2006 میلادی و ثبت نقاط شاخص در بازدیدهای میدانی، مسیرهای متروکه بازسازی و مسیرهای فعال بررسی شدند. در ادامه با تطبیق مسیرهای رودخانه با سایر لایه های اطلاعاتی، دو مغزه رسوبی در محل های رفیع و جفیرتا عمق 10 متری به منظور تعیین رابطه بین قطر ذرات رسوبی با شرایط سیلابی و محیط های رسوب گذاری گرفته شد. نتایج نشان داد، سه توالی رسوبی با شرایط اقلیمی مرطوب و کاهش قطر ذرات رسوبی در اعماق(10-6، 5-4، 3-0 متری) و دو دوره با شرایط اقلیمی خشک به همراه افزایش قطر ذرات رسوبی در اعماق( 6-5 و 4-3 متری) را می توان در مغزه ها تشخیص داد. شرایط اقلیمی خشک به همراه عقب نشینی خط ساحلی در هولوسن میانی سبب شد، دلتای کارون و کرخه توسعه پیداکرده و جابجایی و تغییر مسیرهایی نیز در بستر این رودخانه ها پدیدار شود. این تغییرات در مسیر روستای عبدالخان تا تالاب هویزه دارای حداقل دو تغییر شکل پلان خم رودخانه و چندین مسیر متروکه طبیعی می باشد. به دلیل سرعت و تنش برشی، خم ها با پدیده انتقال وگسترش همراه بوده و ضمن ایجاد خسارت به اراضی کشاورزی و مسکونی، موجب جابجایی آن ها نیز شده است.
کاربرد و بررسی تطبیقی الگوهای تحلیل سلسله مراتبی و فازی در تناسب اراضی (نمونه ی موردی: شهرک صنعتی بیرجند )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه ی قرارگیری مناطق صنعتی در مجاورت شهرها، عامل کلیدی در برنامه ریزی منطقه ای به حساب می آید و اثرات و تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی این نوع مناطق، دربرنامه ریزی توسعه ی ناحیه ای باید مورد توجه قرارگیرند. مکان مناسب برای استقرار صنایع با طیف وسیعی از عوامل روبرو است، چرا که منافع اقتصادی، اجتماعی و اثرات زیست صنایع محیطی پایدار هم زمان باید مورد توجه قرار گیرند،. تجزیه و تحلیل و ترکیب این مجموعه عوامل با استفاده از GIS امری اجتناب ناپذیر است. دراین تحقیق برای مکانیابی و ارزشیابی مکان تعیین شده از روش منطق فازی و روش AHP فضایی در محیط GIS استفاده شد. بدین صورت که ابتدا عوامل و معیارهای مناسب جهت مکان یابی شهرک های صنعتی تعیین و سپس آماده برای ورود به توابع فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط های (به ترتیب ) Arc Sdm 3، Export Choice شد. پس از آن نتایج و دقت عملکرد این دو متد باCross tabulate مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفت. طی این پژوهش علاوه بر مکان یابی بهترین سایتها جهت احداث شهرک صنعتی، تائید محل فعلی منطبق بر اصول توسعه پایدار زیست محیطی، برتری و دقت الگوی فازی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. در پایان نتایج حاصل نشان می-دهد که دو الگوی فازی و AHPمورد استفاده در این پژوهش 53% با یکدیگر تطابق دارند. شهرک صنعتی فعلی براساس مکان یابی با دوالگوی فازی و AHP به ترتیب 62/99 %، 98/56% آن در کلاس خیلی خوب قرار گرفته است که بیانگر آ ن است که محل فعلی شهرک صنعتی بر اساس الگوهای مورد بررسی و اجرا شده، منطبق بر اصول توسعه ی پایدار زیست محیطی می باشد.
معرفی یک مدل جدید ترکیبی الگوریتم مبنا به منظور پیش بینی حساسیت زمین لغزش های سطحی اطراف شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش صحت و اعتماد و در نتیجه کاهش عدم قطعیت نقشه های پیش بینی مکانی مخاطرات زمینی از جمله زمین لغزش ها یکی از چالش های پیش رو در این گونه مطالعات می باشد. هدف این پژوهش ارائه یک مدل ترکیبی جدید داده کاوی الگوریتم- مبنا به نام Random Subspace-Random Forest (RS-RF)،برای افزایش میزان صحت پیش بینی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش های سطحی اطراف شهر بیجار می باشد. در ابتدا، نوزده عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش های سطحی منطقه ی مورد مطالعه شامل درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، انحنای معمولی شیب(Curvature)، تقعر و تحدب شیب(Profile curvature)، همگرایی و واگرایی شیب (Plan curcvature)، شدت تابش خورشید (Solar radiation)، شاخص قدرت جریان، شاخص نمناکی توپوگرافی، شاخص طول و زاویه شیب، کاربری ارضی، شاخص پوشش گیاهی، لیتولوژی، فاصله از گسل، تراکم گسل، بارندگی، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه و فاصله از شبکه جاده شناسایی شدند. سپس، بر اساس شاخص Information Gain Ratioدوازده عامل مؤثر از بین آن ها انتخاب و جهت مدل سازی به کار گرفته شدند. اهمیّت نسبی هر کدام از عوامل در مدل Random Forest و مدل ترکیبیRS-RFبررسی شدند.معیارهای Kappa، Precision، Recall، F-Measure، AUROCبرای ارزیابی مدل ها هم برای داده های تعلیمی و هم برای داده های صحت سنجی استفاده شدند. نقشه های پیش بینی مکانی وقوع زمین لغزش های سطحی با این دو مدل نیز به دست آمدند. نتایج نشان داد که در مدل RF جهت شیب و در مدل ترکیبی RS-RFدرجه شیب مهم ترین فاکتورهای مؤثر بر وقوع زمین لغزش های منطقه ی مورد مطالعه شناخته شدند. نتایج ارزیابی مدل توسط معیارهای معرفی شده بیانگر تأیید این مدل ها برای داده های تعلیمی و داده های صحت سنجی بودند. نتایج ارزیابی صحت نقشه پهنه بندی به دست آمده نشان داد که درصد مساحت زیر منحنیROC(AUROC) برای داده های تعلیمی در مدل RF و مدل ترکیبی RS-RFارائه شده به ترتیب 729/0 و 784/0 وبرای داده های صحت سنجی به ترتیب 717/0 و 771/0 به دست آمدند. بطور کلی، نتایج نشان داد که تکنیک Random Subspaceمنجر به افزایش صحت پیش بینی مکانی حساسیت زمین لغزش های سطحی منطقه ی مورد مطالعه شده است. دستیابی به یک نقشه ی پیش بینی مکانی زمین لغزش های سطحی با صحت بالاتر، کمک شایانی در توسعه ی معقول تر تأسیسات، اراضی شهری و روستایی، طرح های آمایش سرزمین، طرح های آبخیزداری و همچنین جلوگیری از هدر رفت خاک و فرسایش توده ای و انتقال رسوبات به پایین دست خواهد شد.
معرفی ژئومورفولوژی کارستی سنگ های کربناته منطقه آهنگران (شمال شرق بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند کارستی شدن باعث ایجاد اشکال زمین ریخت شناسی خاصی میشود که معمولاً با تشکیل شکافها، کانالها و حفرات بزرگ انحلالی همراه است. در این تحقیق منطقه آهنگران واقع در شمال شرق بیرجند (استان خراسان جنوبی) که دارای درجه حرارت کم و بارش بیش از 200 میلیمتر در سال میباشد، به منظور شناسایی این عوارض مورد مطالعه قرار گرفته است. طبقات آهکی متعلق به کرتاسه پایینی عمدهترین سنگهای کربناته این منطقه را تشکیل میدهد. تودههای آهکی کارستی نسبتاً گستردهای در ارتفاعات آهنگران وجود دارد که تحقیق و بررسی بر روی آنها میتواند به لحاظ شناسایی اشکال کارستی، آبخوانهای آهکی و ارتباط فرمهای کارستی با سیستم آبی منطقه حائز اهمیت باشد. توده کارستی آهنگران از نوع کارستهای مناطق گرم و خشک و بیابانی بوده که دارای چشمههای متعددی میباشد. آب شرب روستاهای این منطقه از طریق چشمههای دائمی و فصلی تأمین میگردد. علاوه بر چشمهها، از جمله دیگر اشکال زمین ریخت شناسی که در این منطقه مشاهده میشود، میتوان به کارنها، چالههای باران و درههای خشک اشاره نمود. توسعه یافتگی تخلخل ثانویه به صورت شبکهای از درز و شکستگیها و عملکرد فرآیندهای کارستی در سنگهای کربناته منطقه از جمله مهمترین عوامل مؤثر در کارستی شدن منطقه میباشند.
سنجش تاثیر تغییر بافت بهره وری از زمین در یکپارچگی زمین سیماهای طبیعی و باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرشی سیستمی یا ساختاری در ژئومورفولوژی
حوزههای تخصصی:
گزارشهای جغرافیایی حوضه مسیله
حوزههای تخصصی:
بین قوسهای جنوبی البرز د رمشرق تهران و ارتفاعات آتشفشانی خرقان و ساوه و تفرش در جنوب غربی پایتخت ‘منطقه بزرگی به شکل مثلث که قاعده آن در شرق کوههای طبس تا کوههای سبزوار و دو ضلع دیگر آن را از یک طرف کوههای تفرش و کاشان وکوههای انارک و جندق‘ و از طرفی دیگر ارتفاعات جنوبی البرز و سمنان وکوههای ته رود تا سبزوار ‘ تشکیل می دهد. این منطقه را دشت کویر می نامند. یک ضلع این مثلث درجهت شمال غربی به جنوب شرقی مربوط به چین خوردگیهای مغرب ومرکز ایران و جهت جنوب غربی به شمال شرقی مربوط به چین های البرز شرقی تا کوههای خراسان است. حوضه های داخل این مثلث توسط ارتفاعاتی از هم جدا می شوند که درمرکز‘ ارتفاعات خورو چندق و درمغرب ارتفاعات دوازده امام و سیاه کوه و سفید آب و کوشک کوه واقع شده و بین آنها چاله ها و حوضه هایی قرار دارند. حوضه مسیله در مغرب وحوضه دشت کویر در مشرق است. حوضه مسیله که مورد بحث است از سایر حوضه ها مشخص تر و به صورت چها رضلعی در جهت شمال غربی به جنوب شرقی قرار گرفته که چال ترین جای آن در جنوب شرقی ‘ دریای نمک یادریای مسیله نام گرفته است. شمال غربی حوضه ‘ ارتفاعات آتشفشانی ساوه وزرند وجنوب غربی آن ارتفاعات ساوه وقم وکاشان و شمال شرقی آن ارتفاعات رودشور و دوازده امام و سیاه کوه و جنوب شرقی آن بریده تر و شامل بلندیهای مرنجاب وکوه سفید آب و طلحه وملک آباد است. ارتفاعات دوازدور حوضه متصل بهم نیستند و بین ارتفاعات شکاف شمال غربی ‘ بلندیهای دره هایی است که حوضه را به نواحی اطراف مربوط نموده وفقط در گوشه شمال غربی ‘ بلندیهای آتشفشانی ‘منطقه کویری را مسدود کرده اند. درسمت مغرب از طریق دره قره چای ‘ حوضه مسیله به خارج راه دارد و در این قسمت ارتفاعاتی در جهت شمال غربی به جنوب شرقی موازی باهم قرار دارند که مرکز آنها در توده های آتشفشانی و یا طاقدیسهای دوران سیم است. مانند بلندی های گوی داغ و باقرآباد وهندس وغیره‘ درشمال دره های کرج و جاجرود وکن ‘حوضه مسیله را به دشت شهریار و دشت ساوجبلاغ متصل کرده و در طرف مشرق دو دشت حد فاصل بین حوضه مسیله و حوضه دشت کویر می شوند. در شمال سیاه کوه‘ دشت های دوازده امام و د رجنوب سفید آب‘ دشت سفیدآب بین حوضه مسیله و دشت کویر واقع است.
بررسی اثرات اصلاح داده های دما بر دقت محاسبات تبخیر و تعرق و مقایسه آن با نتایج به دست آمده از لایسیمتروزنی
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های بهبود مدیریت آب در مزرعه، برآورد دقیق آب مصرفی گیاه از طریق محاسبه تبخیر- تعرق است. بیشتر معادلات تبخیر - تعرق بر اساس داده های هواشناسی ایستگاههای مرجع به دست آمده اند، حال آن که داده های هواشناسی غالبا از ایستگاههای غیر مرجع به دست می آیند. استفاده از این داده ها برای برآورد تبخیر - تعرق، به منظور برنامه ریزی های توسعه ای، ممکن است موجب بروز خطاهای قابل ملاحظه ای شود. هم زمان با اندازه گیری تبخیر - تعرق لایسیمتروزنی، با استفاده از روش های مختلف مقادیر تبخیر - تعرق قبل و بعد از اصلاح دما، محاسبه گردید. اصلاح دما روی روش هارگریوز - سامانی تاثیری نداشت. سه روش تابشی: فائو 24، پریستلی - تایلور، جنسن - هیزپس، از اصلاح دما و استفاده از معادلات اصلاحی برای محاسبه تبخیر - تعرق روزانه مناسب تشخیص داده شدند.
نگرشی بر ژئومورفولوژی ساحل عمان
حوزههای تخصصی:
عوامل ژئومرفولوژیکی باز دارنده در آمایش فضایی شهر لار
حوزههای تخصصی:
شهرستان لارستان یادگاری از ایران باستان است که تاریخ شهرنشینی آن بالغ بر سه هزار سال می باشد و روند رشد شهری آن در طی این مدت طولانی از سیری صعودی و نزولی برخوردار بوده است و موقعیت استرانژویی این شهرستان به علت همجواری با محل احداث پروژه های عظیم نفتی در بنادر عسلویه– پارسیان و دالان از یکسو و نزدیکی به مبادی ورود و خروج کالا ازسوی دیگر موجب رشد شهرنشینی لارستان به صورت چشمگیر شده است و بی شک همراه با رشد شهرنشینی نیاز به واگذاری زمین و تغییر کاربری آن ها کاملا احساس می شود. البته هر چند که این تغییرات توام با پیامدهای خاص است که متاسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد و پرواضح است که جغرافیا و شاخه های بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی و کاربردی می تواند در این فرآیند نقش بسیار مهمی را ایفا کند چرا که شهرها همواره متاثر از پدیده های ژئومورفولوژی می باشند و عمدتا موقعیت شکل گیری آن ها در محیطی رخ می دهد که عرصه عملکرد پدیده های ژئومرفولوژی است. همچنین شهرها در راستای توسعه روز افزون خود، واحدهای مختلف ژئومرفولوژیکی و اراضی متفاوت توپوگرافی را به خود اختصاص می دهند. لذا امکان متاثر شدن از پدیده های ژئومرفولوژی و مسایل ناشی از آن، بیشتر از قبل برای شهرها مهیا می شود. در این برخورد، اگر برخی از اصول و نکات ضروری رعایت نشود، تعادل مورفودینامیک به هم خواهد خورد و خطرات بزرگی، شهرها را تهدید می کند و امکان دارد گاهی شدت این خطرات و بلایا و حوادث به حدی برسد که نتوان خسارت وارده را جبران کرد (رجایی، 1373). پدیده هایی هم چون سیلاب ها و طغیان های رودخانه ای، انواع حرکات دامنه ای، پیامدهای زمین لرزه ها و غیره که شهرها را همواره مورد تهدید قرار می دهند، از عواملی هستند که مستقیما و یا به طور غیر مستقیم به ژئومرفولوژی وابسته اند. در این مجال سعی شده تا عوامل ژئومرفولوژیکی باز دارنده توسعه و عمران شهر لار، به عنوان مرکز مهم تجاری، فرهنگی جنوب کشور که متاسفانه در حال حاضر مورد بی مهری سیاسی قرار گرفته است، تا حد امکان شناسایی، و مطرح شود تا شاید به عنوان مطالعات مقدماتی، جهت برنامه ریزی های عمرانی شهر، برای مسوولین محترم ذیربط مورد استفاده قرار گیرد
آستانه های ژئومورفولوژیکی آبکند زایی در حوضه آبریزکچیک، شمال شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
مطالعه ژئومورفولوژی، زمین شناسی و ژنز غار آبی سهولان، شمال غرب ایران
حوزههای تخصصی:
ارزیابی پتانسیل های فرسایشی منطقه دستکن با استفاده از مدل SLEMSA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فرسایش از دیدگاه ژئومورفولوژی از یک سو متوجه فرآیندهایی است که به چهره پردازی سطح زمین مشغول هستند و از سوی دیگر به عواملی که در برابر حفاظت خاک قرار می گیرند اشاره دارد. در این پژوهش سعی شده است، نوع فرسایش غالب، نواحی پر خطر نسبت به فرسایش، نرخ فرسایش و مهمترین شاخص های تأثیر گذار در بخشی از حوضه آبخیز دستکن که در شمال اصفهان و شمال شرق شهرستان میمه و بین طول های جغرافیایی""42 , '29 , ْ 51 - ""11 , '19 , ْ 51 و عرض های جغرافیایی
""04 , '28 , ْ 33 - ""02 , '38 , ْ 33 واقع شده است، بررسی گردد. برای نیل به این اهداف از اطلاعات کتابخانه ای، عکس های هوایی و ماهواره ای منطقه، آمار و اطلاعات اقلیمی، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و تکنیک های GIS و RS و همچنین نرم افزارهای surfre8 و ILWIS استفاده شده و نقشه های پایه عوامل مورد نیاز برای مدل SLEMSA ، از جمله نقشه هم دما، هم بارش، پوشش گیاهی، زمین شناسی و در نهایت ، نقشه نرخ فرسایش تهیه شده است. در منطقه مورد مطالعه 5 کانون فرسایش در نیمه شمالی منطقه مشاهده می شود. بررسی عوامل موثر در این مناطق نشان داده است که اصلی ترین عامل فرسایش در کانون های پر خطر در درجه اول انرژی جنبشی باران بوده و شیب زمین و پوشش گیاهی در درجات بعدی اهمیت قرار دارد. همچنین قابلیت فرسودگی خاک نیز با آن که در وسعت زیادی از منطقه مهمترین عامل موثر در فرسایش بوده ولی در کانون های پر خطر نقش چندانی نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، نوع فرسایش غالب در منطقه، فرسایش آبی و نرخ فرسایش با میانگین 412/1 تن در هکتار، نسبت به میانگین نرخ فرسایش در کشور پائین تر است.
آثار یخچال های دوران چهارم در حومه اصفهان
حوزههای تخصصی:
تبیین تحولات پالئوهیدروژئومورفولوژی منطقه کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس تحلیل های ژئومورفولوژی کارکردی بر مبنای دیدگاه سیستمی است. ژئومورفولوژی سیستمی به شناسایی فرم و فرایندهای ژئومورفیک و روابط بین آنها استوار است. کارایی این دیدگاه زمانی که روابط متقابل بین اجزاء و عناصر سیستم برقرار است، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. هدف از این پژوهش بررسی هیدروژئومورفولوژی دیرینه دشت کوهدشت ودریاچه قدیمی آن و بازشناسی ساختار و نحوه تحول این دریاچه در دوران چهارم، بر اساس دیدگاه سیستمی می باشد. مطالعه در زمینه نحوه تغییرات حرارتی- رطوبتی کوهدشت در دوران چهارم و تأثیر آن در سیستم های شکل زا، یکی از مباحث بنیادی در مطالعات هیدروژئو مورفولوژی دیرینه آن است که اطلاع از چنین روابطی می تواند بیانگر خصوصیات ژئومورفیک منطقه و نحوه تغییرات آنها باشد. بدین منظور، شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه با استناد به دلایل فرم شناسی، رسوب شناسی، شواهد اقلیمی، بازسازی آب و هوای گذشته و مقایسه آن با شرایط اقلیمی حال حاضر مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که منطقه مطالعاتی در دوره های سرد و مرطوب کواترنر از لحاظ دمایی نسبت به زمان کنونی حدود 9 درجه سردتر و به لحاظ بارشی در حدود 245 میلیمتر مرطوب تر بوده که در نتیجه بیلان آبی دشت مذکور مثبت بوده است. این عامل باعث شده تا دشت کوهدشت در گذشته به صورت یک دریاچه مطرح باشد که بر اثر سرریز آب، پارگی در آن اتفاق افتاده و در نهایت پس از اتمام ذخیره آبی آن نابود شده است. همچنین بررسی ارتباط دریاچه با کانون های مدنی نشان می دهد که این منطقه به صورت یک سیستم باز طبیعی بوده و ارتباط درونی مستقیمی بین حجم دریاچه و هردینگ سیستم های منطقه وجود داشته است.
مطالعة شرایط محیطی دریاچه های پلویال ایران با استفاده از شواهد رسوبی (مطالعة موردی: کلوت های بیابان لوت((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلوت های ایران نمونه ای منحصر به فرد از نظر عظمت و وسعت و یکی از ناهمواری های ویژة مناطق بیابانی است. این کلوت ها هر چند در حال حاضر تحت تأثیر فرسایش بادی انتخابی است، فرایند فرسایش آبی و بادی هم زمان در شکل گیری آن ها دخالت دارد. در این پژوهش، پس از نمونه برداری از کلوتی به ارتفاع 33 متر در پانزده لایه، نمونه های مورد نظر به آزمایشگاه منتقل شد و مورد آزمایش گرانولومتری قرارگرفت. نتایج به دست آمده در مرحلة آزمایشگاهی، با نرم افزار GradiStat تحلیل، و جدول ها و نمودارهای مربوط استخراج شد. نتایج نشان داد که رسوبات در حد سیلت و رس با طبقه بندی افقی و نشانگر رسوبگذاری مواد دانه ریز معلق در آب در محیطی آرام است. همچنین، در سطح رسوب ها، ترک های گلی به همراه رسوبات تبخیری به صورت لایه هایی از گچ و نمک در بین لایه های تشکیل دهندة کلوت رویت شد که بیانگر تبخیر شدید دریاچه است. نتایج مورفوسکوپی نیز مؤید این مطلب است که اکثر لایه های مورد بررسی، دارای بافت گلی، جورشدگی خیلی بد، و کج شدگی مثبت است که نشان می دهد در هنگام رسوبگذاری کلوت، فعالیت های جریانی در منطقه، ناچیز و محیط کم انرژی بوده است.
ارزیابی تکتونیک فعال ازبک کوه در شمال طبس، ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه ازبک کوه در ایران مرکزی در پهنه گسلی کلمرد قرار دارد. گسل کلمرد یکی از گسل های مهم بنیادی ایران مرکزی به شمار می رود که در کواترنری نیز فعال می باشد. کوه های ازبک کوه در قسمت های شرقی تحت تأثیر پهنه گسلی کلمرد قرارگرفته اند. همان طور که ذکر شد گسل کلمرد در شرق ایران به عنوان یک گسل کواترنری در نظر گرفته می شود و آخرین حرکات این گسل را به عهد حاضر نسبت داده اند، بنابراین برآورد شاخص های مورفومتری به منظور شناسایی تأثیر تکتونیک فعال آن بر تکامل تکتونیکی حوضه های زهکشی ضروری به نظر می رسد. لذا در این مطالعه به تجزیه وتحلیل 6 شاخص مورفوتکتونیکی مهم نظیر گرادیان طولی رودخانه، عدم تقارن حوضه زهکشی، انتگرال هیپسومتریک، شکل حوضه زهکشی، نسبت عرض کف به ارتفاع دره و پیشانی کوهستان پرداخته شده است. برای تشکیل حوضه ها بر روی منطقه موردمطالعه از نرم افزار Arc Hydro (از افزونه های نرم افزار Arc GIS) بر پایه داده های حاصل از مدل رقومی ارتفاعی استفاده شده است، سپس 6 شاخص مورفوتکتونیکی بر روی هر یک از حوضه ها موردمحاسبه و رده بندی قرارگرفته است. در نهایت، شاخص تکتونیک فعال(Iat) محاسبه گردیده که بر اساس آن ازبک کوه به 4 رده فعالیت تکتونیکی بسیار بالا، بالا، متوسط و پایین رده بندی گردیده است. بر اساس شاخص IAT کمتر از 5 درصد از محدوده موردمطالعه، فعالیت تکتونیکی بسیار بالا نشان می دهند، 27 درصد از منطقه موردمطالعه فعالیت تکتونیکی بالا، 50 درصد فعالیت تکتونیکی متوسط و حدود 20 درصد هم فعالیت تکتونیکی پایین را نشان می دهند. در گستره مطالعاتی بیشترین سطح فعالیت تکتونیکی در بخش شرقی ازبک کوه مرتبط با فعالیت گسل کلمرد در نظر گرفته شده است. در بخش غربی نیز سطح فعالیت تکتونیکی بالا تا متوسط بوده که نشانگر عملکرد پهنه گسلی غرب ازبک کوه می باشد.
برآورد میزان فرسایش و تولید رسوب در حوزه ی آبخیز لاور فین(استان هرمزگان) با استفاده از سنجش از دور(RS)، سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و مدل تجربی RUSLE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش هدر رفت منابع خاک در حوزه های آبخیز یک چالش مداوم است که با افزایش جمعیت و فشار وارده بر منابع طبیعی و کشت و کارهای ناپایدار در خاک ها و اراضی شیبدار، موجب کاهش تولید در اراضی گشته و همچنین کاهش روزانه نسبت اراضی به جمعیت ساکن باعث فشار بیشتر بر اراضی و منابع طبیعی شده است.حوزه ی آبخیز لاور فین در 60 کیلومتری شهر بندرعباس در استان هرمزگان قرار دارد و مساحت آن 91/7334 هکتار می باشد. پیش بینی فرسایش خاک همواره یکی از شایع ترین و متداول ترین روشها در مدیریت منابع طبیعی به جهت کنترل بهره وری خاک در داخل حوزه و تخمین میزان رسوب و کیفیت آب در خارج از حوزه می باشد.مدل RUSLE یک مدل برآورد میزان فرسایش در واحد سطح است که با 6 فاکتور فرسایشیR، K، L، S، CوP رابطه دارد که بترتیب از داده های درازمدت بارندگی، نقشه خاک منطقه، مدل رقومی ارتفاع و سنجش از دور بدست می آیند.بررسی نقشه خطر فرسایش خاک نشان می دهد که میزان خطر فرسایش خاک در سطح حوزه از صفر تا 7115 بر حسب تن در هکتار در سال متغیر است. مطابق با این نقشه، مناطق با خطر فرسایش خیلی زیاد شامل مناطقی در قسمت های میانی حوزه می باشد کهدارای شیب تند و فرسایش گالی هستند. میانگین بار رسوب سالیانه در این حوزه 6/9 تن در هکتار در سال برآورد شد. نتایج این مقاله نشان داد که با تلفیق GIS، RS و استفاده از مدل RUSLE در مناطق کشاورزی می توان مقادیر فرسایش خاک و بار رسوب را برآورد کرد و از نتایج آن برای مدیریت فرسایش استفاده نمود.