فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات آب وهوایی پلیئستوسن پسین و هولوسن منطقه زاگرس میانی یک مغزه رسوبی به طول 12 متر از رسوبات تالاب هشیلان واقع در شمال غربی کرمانشاه برداشته شد و بر روی 5 متر بالایی آن به روش موور و همکاران (1991) مطالعه گرده شناسی انجام گردید. بر اساس شواهد گرده شناسی تالاب هشیلان، پوشش گیاهی پلیئستوسن پسین از نوع استپ خشک اسفناجیان و درمنه بوده است که نشان دهنده شرایط آب وهوایی سرد و خشک است. با شروع هولوسن گندمیان جایگزین اسفناجیان و درمنه شده اند و پوشش گیاهی از استپی به ساوان پسته- بلوط تغییر کرده است که نشان دهنده افزایش نسبی دما و بارش است. شواهدی همچون رویش درختان و درختچه های مقاوم به خشکی پسته کوهی و بادام، محدود شدن رشد درختان به کنار پهنه های آبی، خشک شدگی سطح تالاب و عدم گسترش جنگل های بلوط در هولوسن پیشین حاکی از وجود یک فصل گرم و خشک طولانی است که موازنه بارش- تبخیر در آن به شدت منفی بوده است. بر این اساس آب وهوای هولوسن پیشین با یک فصل سرد و مرطوب و یک فصل گرم و خشک طولانی مشخص می شود. به تدریج با محدودشدگی فصل خشک، دامنه بارش ها گسترش یافته و جنگل های بلوط در هولوسن میانی گسترش یافته و فراوانی آن ها تا عصر کنونی تقریباً ثابت مانده است. ازاین رو رژیم آب وهوای کنونی منطقه زاگرس از هولوسن میانی تثبیت شده است.
مطالعه ژئومورفولوژی (مرفوتکتونیک) بخش میانی طاقدیس کبیرکوه ایلام (محدوده بین پشته اریشت تا امامزاده شاه محمد کوه نشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری های کمی به ژئومورفولوژیست ها این امکان را می دهد که لندفرم های مختلف را بررسی و شاخص های ژئوموریک را محاسبه کنند. ازجمله مهم ترین عوارضی که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس هستند رودخانه ها، شبکه های زهکشی و عوارض توپوگرافی می باشند. حوضه ی آبخیز طاقدیس کبیرکوه در زاگرس میانی، در محدوده ی جغرافیایی استان ایلام واقع شده است که شواهد ژئومورفولوژیکی در این حوضه نشان از فعالیت نئوتکتونیکی در دوران پلیو-کواترنر دارد. در این مطالعه به منظور ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی اخیر در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه، تعداد 30 حوضه آبریز به همراه طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه آن ها در محیط ArcGIS10.1 ، استخراج گردیده و سپس شاخص های ژئومورفیک گرادیان طولی رود (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی (T)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، سینوسی پیشانی کوهستان (Smf) و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص سینوسیته کانال رودخانه (S) مورداندازه گیری قرارگرفته اند. درنهایت، با تلفیق شاخص های مزبور، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) در این بخش از تاقدیس مزبور ارائه گردید. بر این اساس در 28 زیر حوضه منطقه، سطح فعالیت تکتونیکی با شدت متوسط تا بالا عمل می کند. نتایج به دست آمده از این روش با شواهد صحرایی و ژئومورفولوژیکی مانند تغییرات شدید در نیمرخ طولی رودخانه ها، پیشانی های مستقیم کوهستان، تنگه ها، عدم تقارن شبکه زهکشی، سطوح مثلثی، دره های V شکل ، شیب های تند، زمین لغزش ها و همچنین گزارش مرکز لرزه نگاری کشور مبنی بر ثبت بیش از 1000 زمین لرزه در سال 1393 در این محدوده همخوانی خوبی داشته و بیانگر فعالیت نئوتکتونیکی در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه می باشد.
تحلیل ملاحظات ژئومورفولوژیکی در مکان یابی مراکز نظامی (مطالعه موردی: جنوب استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یابی فعالیتی است که در آن قابلیت ها و توانایی های یک منطقة خاص از نظر وجود زمین مناسب و کافی، و مرتبط بودن آن با کاربری های دیگر شهری و روستایی برای انتخاب مکانی مناسب جهت کاربری مورد نظر تجزیه و تحلیلشود. انتخاب یک موقعیت مکانی از بین موقعیت های موجود نیازمند شناخت و ارزیابی دقیق مناطق، با به کارگیری مدل ها و ابزارهای مناسب است. در این پژوهش، میزان تطابق مکان یابی های انجام گرفته با معیارها و ویژگی های ژئومورفیک منطقهبررسی شد و مهم ترین هدف، شناسایی وضعیت استقرار مراکز نظامی موجود در منطقه و تجزیه و تحلیل شرایط محیطی و معرفی مکان مناسب برای احداث مراکز نظامی است. در این تحقیق روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است که با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مناطق مرزی جنوب استان ایلام در مکان یابی مناسب برای احداث مراکز نظامیبا به کارگیری برخی معیارهای ژئومورفیک و انسانی منطقه ارزیابی شده است. بنابراین، فن AHP در نرم افزار GIS به کار گرفته شد و پراکنش فضایی مراکز نظامی در منطقه مشخص شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، 74 درصد از مراکز نظامی موجود در منطقه در پهنة سرزمینی مناسبی قرار دارد.
تحلیل و پهنه بندی زمانی- مکانی یخبندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و پهنه بند تکتونیک و زمین لغزش و اثرات آن در توسعه
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر از نقشه شهرستان به عنوان مرز منطقه مورد مطالعه استفاده شده و نتیجه آن با توجه به جنبه کاربردی مقاله، از طریق ارائه نقشه مخاطرات ژئومورفولوژیک و ممیزی مناطق پر خطر- کم خطر سعی دارد برنامه ریزان و مدیران اجرایی را به سوی برنامه ریزی و مدیریت صحیح کاربری زمین سوق دهد. با استفاده از نقشه های توپوگرافی رقومی شده و نقشه های زمین شناسی و ژئومورفولوژی و داده های سنجس از دور و بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزار هایArc/info و Arcview داده ها پردازش شده و پس از تهیه پایگاه اطلاعاتی برای منطقه مورد نظر، با استفاده از روش تحلیل همپوشی (Overlay) نقشه مخاطرات طبیعی و ژئومورفولوژیک ارائه گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که 32 درصد منطقه مطالعاتی از نظر وقوع حرکات توده ای مواد، در محدوده خطر متوسط تا بسیار شدید قرار دارند و 12 درصد از مساحت شهرستان مورد مطالعه، به لحاظ سیلاب رودخانهای در پهنه خطر متوسط تا بسیار شدید واقع شدهاند. همچنین 28 درصد از شهرستان اهر به لحاظ حساسیت از نظر زمین لرزه در محدوده خطر متوسط تا شدید قرار دارند.
تعیین مرز پهنه های خطر زمین لغزش در مسیرآزادراه خرم آباد- پل زال با روش تحلیل سلسله مراتبی- فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات مهم طبیعی که راه های ارتباطی را در مناطق کوهستانی تهدید می کند، ناپایداری های دامنه ای و زمین لغزش هاست. این پدیده در زمان احداث جاده ها به واسطه برهم زدن تعادل دامنه ها فراوانی بیشتری را نشان می دهد. آزادراه خرم آباد – پل زال جزئی از مسیر ترانزیتی شمال – جنوب کشور است که سیستم حمل و نقل این مسیر از نظر حرکات توده ای دچار تهدید شده است. در این تحقیق ابتدا عوامل هشت گانه شیب، جهت، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زهکشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در بروز زمین لغزش های منطقه تشخیص داده شدند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی با استفاده از پارامترهای فوق و تطبیق هر کدام از این لایه ها با لایه پراکنش زمین لغزش ها، نقشه پتانسیل خطر با روش سلسله مراتبی (AHP) و طبقه بندی با روش فازی به کمک قابلیت مدل سازی و تحلیل فضائی بالای سامانه اطلاعات جغرافیائی (GIS) تهیه شد. به منظور میزان کارائی مدل، با استفاده از تکنیک Cross tabulate area، میزان تطابق پهنه های خطر با لغزش های رخ داده محاسبه شد. نتایج به دست آمده از مدل و تطبیق آن با لغزش های روی داده در مسیر راه، ضمن کارائی مناسب مدل در شناسائی پهنه هائی با خطر زیاد (42٪) و خیلی زیاد (15٪)، بیانگر آن است که در کنار عامل شیب و سنگ شناسی به عنوان عوامل اصلی رخداد لغزش، احداث جاده وقوع لغزش ها را تشدید نموده است.
زمین شیمی و پیدایش کانیهای گروه آلومینیم، فسفات- سولفات (APS)در زون دگرسانی آرژیلیک پیشرفته، شمال غرب شیرکوه، یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده های لوکوکرات با ترکیب گرانیتی تا گرانودیوریتی در شمال غرب باتولیت شیرکوه، واحدهای رسوبی منطقه شامل کنگلومرا (کرتاسه پایینی)، ماسه سنگ و شیل- ماسه سنگهای تریاس- ژوراسیک را تحت تاثیر قرار داده اند. توده های لوکوکرات در پی ایجاد دگرگونی مجاورتی در منطقه، دگرسانی گرمابی وسیعی را در این سنگهای میزبان به وجود آورده اند. فازهای دگرسانی تاخیری بیشتر ماسه سنگهای آرکوزی سازند سنگستان را تحت تاثیر قرار داده و سبب شکل گیری زونهای دگرسانی پروپیلیتیک، کوارتز- سریسیت، آرژیلیک پیشرفته و سیلیسی در منطقه شده است. زون کوارتز- سریسیت گسترده ترین زون دگرسانی در این منطقه است. زون دگرسانی آرژیلیک پیشرفته با مجموعه کانیهای زیر مشخص شده است: ژاروسیت، آلونیت و فیروزه، که این کانیها جزئی از کانیهای آلومینیم، فسفات- سولفات دار (APS) می باشند. با در نظر گرفتن مجموعه کانیهای ژاروسیت، آلونیت و فیروزه و واکنشهای رخ داده بین این کانیها، دگرسانیهای این منطقه در یک سامانه با فوگاسیته بالای اکسیژن و اسیدیته بالا شکل گرفته است.
تعیین و ارزیابی معیارها و نشانگر های پایداری در حوزه آبخیز طالقان- زیدشت یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار در صورتی تحقق می یابد که همپوشی بین لایههای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد گردد. هدف از این تحقیق تعیین معیارها و نشانگر های پایداری و ارزیابی و اندازهگیری پایداری می باشد. جهت ارزیابی پایداری در حوزه آبخیز زیدشتیک از رویکرد بومسازگان استفاده شده است که در پی حفظ تعادل بین سه مقوله اقتصادی، اجتماعی و اکوسیستم است. متغیرهای انتخابی با روش های معمول و رایج ارزیابی شدند و مقدار آن ها به دست آمد. جهت ارزیابی پایداری از دستورالعمل پایش و ارزشیابی طرح های مدیریت منابع طبیعی و آبخیزداری استفاده شد. در حالت کلی در بخش بومسازگان مرتعی 3 معیار، 9 نشانگر و 14 متغیر انتخاب و اندازهگیری شدند. در بخش بومسازگان مسائل اقتصادی و اجتماعی 5 معیار و 16 نشانگر انتخاب و اندازهگیری شدند. امتیاز نهایی برای بومسازگان مرتع 45 شد که آن را در طبقه متوسط قرار می دهد و امتیاز نهایی برای بخش مسائل اقتصادی و اجتماعی 32 شد که با توجه به 16 متغیر انتخابی عدد دو به دست می آید، که آن را در طبقه متوسط قرار می دهد. در نهایت، با توجه به جمع کل امتیازات حوزه آبخیز با استفاده از ماتریس برآورد امتیازات و جدول ارزشیابی حوزه آبخیز، زیدشت به لحاظ پایداری وضعیت ضعیفی دارد.
میکرومورفولوژی روانه های گلی گل فشان ناپگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گل فشان ناپگ که یکی از معروف ترین و دیدنی ترین گل فشان های ایران است در غرب بندر چابهار و 17 کیلومتری جنوب غربی روستای کهیر قرار دارد. اگرچه مشخصات کلی این گل فشان توسط پژوهش گران متعدد مورد بررسی قرار گرفته است ولی تاکنون یکی از پدیده های جالب آن که عبارت است از تنوع شدید در میکرومورفولوژی روانه های سطح آن مطالعه نشده است. در این مقاله، پس از معرفی اجمالی گل فشان، ابتدا گل خروجی از نظر ترکیب هیدروشیمیایی و کانی شناختی مطالعه گردیده و سپس هفت نوع سطح دارای میکروفولوژی مختلف شناسایی و با ارایه تصویر تشریح گردیده اند. نحوه تشکیل و موقعیت مکانی و سنی آن ها نیز مورد بررسی قرار گرفته و در پایان به ارتباط تشکیل و تکامل آن ها با اصول زیر بنایی ژئومورفولوژی پرداخته خواهد شد.
نگرشی نو بر تکامل ژئومورفولوژیک چاله زمین ساختی اردبیل با رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منتها الیه ضلع خاوری فلات آذربایجان و در بطن توده های کوهستانی تالش، سبلان و بزغوش چاله زمین ساختی هموار و مرتفعی با عنوان «دشت اردبیل» جای گزیده، که از ویژگی های مورفولوژیک منحصر به فردی برخوردار است. فرو افتادگی این چاله و سد شدگی آن به وسیله گدازه های آتشفشانی سبلان و تخلیه روان آب های جاری در سطح دامنه های کوهستانی به سمت آن باعث گردیده که در طول کواترنر به عنوان یکی از چندین دریاچه بارانی فلات آذربایجان تبدیل گردد. با توجه به اختلاف ارتفاع مکانی زیاد دشت با کوهستان های پیرامونی و تاثیر پذیری منطقه از تحولات محیطی بویژه تغییرات آب و هوایی کواترنر و فعالیت های آتشفشانی سبلان، پدیده ها و اشکال متعددی، از قبیل نهشته های دریاچه ای، جریان های گلی آتشفشانی یا لاهار و مخروط افکنه ها در فصل مشترک دشت و کوهستان های مجاور پدید آمده که به طور متوالی و دوره ای بر روی همدیگر قرار گرفته اند. بعد از تثبیت این وضعیت اشکال جدیدی در داخل اشکال قدیمیتر به وجود آمده، که عمده ترین آنها دره های رودخانه ای و پادگانه های آبرفتی است. شناسایی این اشکال و تعیین سهم آن ها در امر برنامه ریزی و آمایش سرزمین هدف اصلی مطالعه حاضر است. اساس این پژوهش بر پایه مطالعات و مشاهدات میدانی بوده، در آن از نقشه های توپوگرافی 50000: 1 ، 250000: 1 و زمین شناسی 100000: 1 و 250000: 1، عکس های هوایی 55000: 1 سال 1334 و همچنین تصویر ماهواره ای 250000: 1 و برای تهیه نقشه های موجود در متن پژوهش نیز از نرم افزار GIS استفاده شده است.
بررسی آستانه های توپوگرافیکی وتحلیل نقش نوع سازندهای سطحی در توسعه خندق ها در دامنه های کوهستان های نواحی نیمه خشک مطالعه موردی: حوضه شورچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سطوح دامنه های مناطق نیمه خشک انواع فرسایش و با شدت های متفاوت فعال است. فرسایش خطی بویژه فرسایش خندقی در بین انواع فرسایش مهمترین عامل تخلیه و ورود مواد دامنه ای به دشت های سیلابی وآب های جاری محسوب می شود. این نوع فرسایش در محدوده های کوهستانی نواحی نیمه خشک که دامنه هابه خوبی توسط پوشش گیاهی محافظت نمی شوند، بیشتر دیده می شود. در تشدید فرسایش عوامل مختلفی دخیل هستند، اما سرعت تشکیل عوامل مختلفی دخیل از پدیده های مربوط به فرسایش، به ویژه خندق ها در سطوح شیبدار متشکل از سازندهای سطحی مستعد به فرسایش خطی قابل ملاحظه است. در حوضه شورچای واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند (واقع در موقعیت جغرافیایی از ́ 05 ˚ 36 تا ́ 20 ˚ 37 عرض شمالی واز ́ 43 ˚ 46 تا ́ 15 ́ ˚ 47 طول شرقی )بر روی دامنه های متشکل از سازندهای سطحی متشکل از مارن، سیلت و رس حضور خندق های عمیق ودر حال توسعه در بخش های مختلف حوضه، بویژه در شیب های منتهی به رودخانه اصلی بیشتر دیده می شود. در این مقاله با استفاده از شاخص ها وضرایب مختلف مانند شاخص های V و TCI عوامل تشکیل وتوسعه این پدیده بررسی و تحلیل شده. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که در بخش های مختلف حوضه شورچای، شیب و نوع سازندهای سطحی دامنه ها نقش اولیه را در فراهم نمودن زمینه لازم برای تشکیل خندق ها ایفا نموده است. تحلیل مقادیر حاصل از به کارگیری شاخص ها در بخش هایی از محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که در مواردی مقادیر حاصل از حد آستانه ها تجاوز نموده است، که این امر از پتانسیل بالای دامنه های محدوده مذکور برای فرسایش خطی، حکایت می کند.
خلیج های دهانه ای و محیط های رسوبی همراه آن
حوزه های تخصصی:
نگرشی بر روشهای تحقیق در ژئومورفولوژی و شیوه های جمع آوری اطلاعات
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تاثیرات نوزمین ساخت فعال در دامنه های کرکس با استفاده از روش های ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های ژئومورفولوژیک در ارزیابی فعالیت های تکتونیک ابزاری مفید و قابل اطمنیان هستند زیرا از روی آنها می توان نواحیی را که در گذشته فعالیت های سریع و یا حتی کند تکتونیک را پشت سر گذاشته اند، شناسایی نمود. منطقه مورد مطالعه در بخش های مرکزی استان اصفهان واقع شده است. ارتفاعات کرکس جزیی از زون سنندج - سیرجان است. هدف از این تحقیق شناخت شواهد و ارزیابی فعالیت های تکتونیک فعال در منطقه تحت بررسی است. برای دستیابی به این هدف، علاوه بر استفاده از مطالعات پیشین و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی نیز به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده شده است. شاخص های مورفومتریک، همچون شاخص سینوزیته جبهه کوهستان، پهنای دره به عمق، گرادیان رودخانه و نظایر آن نیز برای بررسی حرکات نوزمین ساخت به عنوان تکنیک های مدلی و مفهومی به کار گرفته شده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که دامنه های کرکس از نظر تکتونیک همچنان فعال است؛ با این تفاوت که دامنه های شمال شرقی، بیشتر از دامنه های جنوب غربی از این فعالیت ها متاثر هستند.
ارزیابی تاثیرعوامل ژئومورفولوژی در توسعه شهر نشینی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ما ایران نیز اکثر شهرها بر روی اشکال تراکمی ناشی از فعالیت آب مانند مخروطه افکنه ها دشت ها و دلتاها واقع شده اند و تا کنون مطالعات زیادی در مورد عوامل ژئومورفولوژی تهدید کننده و پتانسیل توسعه آنها انجام گرفته است اما در مورد روستاها و شهرهای واقع بر روی عوارض ژئومورفولوژی یخچالی کمتر مطالعه ای صورت گرفته است. کانون های مدنی شهری گرم وسرد در ایران علی رغم وجوه تشابه ازنظر هویت فرهنگی وهنری تفاوت های بنیادی با یکدیگر داشته واز پایداری برابری برخودار نیستند .کانون های مدنی روستائی در ایران بویژه ایران مرکزی از خط تعادل آب ویخ دردرجه اول ودرمراتب بعدی از سطوح محدب رسوبی و خطواره های گسلی دردوره کوارترنر تبعیت می کنند. بررسی نقشه های توپوگرافی شهرستان سنندج نشان می دهد این منطقه نیز جزء کانون های سرد مدنی است که توسعه شهرنشینی چندانی نداشته است البته تغییرات اقلیمی هم بی تاثیر نبوده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از رابطه همبستگی بین ایستگاههای داخل وخارج از منطقه وآنالیز کردن آنها در محیط نرم افزار GIS نقشه های همدمای گذشته وحال شهرستان شهرستان سنندج ترسیم وسپس به روش رایت خط برف دائمی محاسبه گردید . در مرحله بعد در نرم افزار Surferهمبستگی بین ارتفاع وافت آدیاباتیک محاسبه شده است.در نهایت رابطه بین خط برف دائمی وپراکندگی روستاها بر روی نقشه توپوگرافی بررسی شده است.نتایج ای پژوهش نشان داده که زبانه های یخچالی در سنندج تا ارتفاع 2000 هم پائین آمده اند. این جابجائی ها در طول مسیر یخچالها دارای آثار متعددیست که خود بیانگر حدوث دوره های برودتی متعدد در دوران چهارم بوده است.فرم خطوط منحنی ها ی میزان به صورت سینوس های بلند در نقشه ها ی توپوگرافی منطقه، نشان دهنده عملکرد یخچال ها درمنطقه است. این سطوح بیشتر به واسطه حرکت ورقه های یخی همراه با زبانه های یخچالی کوهستانی ایجاد شده اند. تعیین خط برف دائمی در دوره یخچالی که به روش رایت ، نشان می هد که دمای متوسط سالانه صفر درجه سانتی گراد در ارتفاع2000 متری منطقه قرار می گرفته است.وجود99 سیرک بزرگ و کوچک نیز موید آن است که در دوران سرد یخچالی سیرک ها به عنوان یکی ازمنابع تغذیه کننده بسیار غنی برای تشکیل یک پوشش یخی در منطقه به شمار می رفته اند. نحوه توزیع فضایی روستاهای شهرستان سنندج دقیقاَ از حرکت وشکل زایی زبانه های یخچالی پیروی می کند و وجود تپه های باستانی عملکرد یخچال ها را تایید می کند..
ارزیابی ژئوکانزرویشن با تاکید بر زمین گردشگری(مطالعه موردی : منطقه دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوکانزرویشن را حفاظت از پدیده های زمین شناسی وژئومورفولوژیک می دانند و تلاش برای حفظ ژئودایورسیتی و میراث زمین شناختی تعریف کرده اند. در واقع ژئوکانزرویشن رویکردی برای مدیریت و حفاظت از سنگ ها، سایت های فسیل دار، لندفرم ها و خاک هاست. منطقه دماوند از جمله مناطقی است که دارای جاذبه ها و پتانسیل های زمین گردشگری منحصر به فردی در سطح کشور می باشد و در صورت حفاظت و مدیریت ژئومورفوسایت ها فرصتی برای توسعه پژوهش های علمی ،آموزش دانشجویان و عموم مردم و توسعه فعالیت های زمین گردشگری و ایجاد درآمد برای ساکنان محلی فراهم خواهد شد .هدف از این نوشتار ارزیابی ژئوکانزرویشن با مقایسه ی دو روش رینارد ومدل Topsis از 16ژئومورفوسایت در منطقه دماوند است.شاخص های مورد استفاده در هر دو روش در این پژوهش شامل :ارزش های زیبایی،اکولوژیکی،اقتصادی ،علمی، زمین تاریخی، کمیابی،حفاظت ،شاخص بودن و فرهنگی می باشند. روش پژوهش کمی -کیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای - میدانی است. نتایج به دست آمده در هر دو روش همپوشانی 50 درصدی را نشان می دهد یعنی در هر دو روش آتشفشان دماوند و چشمه اعلا بیش ترین امتیاز و پوکه معدنی و سیرک یخچالی کمترین امتیاز را به جهت حفاظت و زمین گردشگری کسب نموده اند.
اشکال و فرایندهای بادی در نواحی بیابانی (2)
حوزه های تخصصی:
شناسایی زیرحوضه های هیدرولوژیکی همگن از نظر عوامل ژئومورفولوژیک موثر بر سیلاب با استفاده از تحلیل خوشه ای (مطالعه موردی: دشت کرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوضه های فاقد آمار تعیین زیرحوضه ها با ویژگیهای ژئومورفولوژیک مشابه و دسته بندی آنها برای اجرای هماهنگ عملیات کنترل سیلاب و نیز اولویت دادن به زیرحوضه ها با توان سیلخیزی بیشتر، به عنوان روشی برای مدیریت سیلاب در حوضه های فاقد آمار پیشنهاد می شود. در این پژوهش که به منظور شناخت زیرحوضه های دشت کرون از نظر ویژگیهای ژئومورفولوژیک موثر بر سیلاب و گروه بندی آنها در دسته های همگن صورت گرفت، سیزده متغیر کمی ژئومورفولوژی در تمام زیرحوضه ها محاسبه شدند. این متغیرها به گروه شاخصهای تراکم آبراهه ها، ژئومتری حوضه، متغیرهای ارتفاعی و اقلیمی حوضه تعلق دارند. برای تفکیک زیر حوضه هایی که از نظر این شاخصها در گروههای همگن قرار می گیرند از تحلیل خوشه ای به روش طبقاتی و روش فازی استفاده گردید. در روش طبقاتی بهترین تفکیک از روش وارد حاصل شد و زیرحوضه ها در سه دسته مشابه گروهبندی شدند. در روش فازی دو گروه و با درصد تعلق تقریبا مشابه مجزا شدند. به این ترتیب برای دستیابی به نتایج بهتر در این روش متغیرها در چهار دسته شامل متغیرهای آبراهه ای، ژئومتری، ارتفاعی و اقلیمی به طور مجزا دسته بندی شدند و روش فازی در هر دسته به طور جداگانه اعمال شد که تفکیک بهتری برای خوشه بندی با درصد تعلق قابل قبول تری صورت گرفت. برای تفکیک زیرحوضه ها به دسته های مشابه از نظر شدت سیلخیزی، از دبی اوج سیلاب، در دوره بازگشت مختلف استفده شد، در هر دو روش خوشه بندی به روش فازی و روش طبقاتی سه دسته زیرحوضه از هم تفکیک شدند که نشان می داد نتایج دو روش فازی و طبقاتی با اندکی جابه جایی در گروهها مشابه بوده است. در پایان از روش تحلیل توصیفی برای بررسی ویژگیهای توصیفی زیرحوضه ها استفاده شد و از این نظر نیز دسته بندی نظری زیرحوضه ها در سه گروه مشابه با توجه به توان سیل خیزی صورت گرفت که با خوشه های حاصل از روش تحلیل کمی مشابهت نشان می داد.
کاربری زمین و ناپایداری سطوح مخروطه افکنه ای در دامنه های جنوبی بینالود «نمونه مخروطه افکنه گرینه نیشابور»
حوزه های تخصصی:
مخروطه افکنه های جنوبی زون بینالود به دلیل ذخایر آبی مناسب و خاکهای آبرفتی موقعیت مناسبی برای سکونت گزینی آبادیها، نقاط شهری و توسعه آنها دارند. به ویژه احداث قنوات که از مجاور راس مخروط افکنه شروع شده و تا دشت ادامه می یابند در بهره برداری از ذخایر آبی مخروط های جنوبی بینالود نقش مؤثری داشته اند. همچنین به دلیل خاکهای مساعد در بخش قاعده مخروط افکنه ها، کشاورزی توسعه زیادی یافته و روستائیان اقدام به شخم اراضی و عملیات زراعی حتی تا مسیر آبراهه اصلی مخروط کرده اند. در نتیجه این اقدامات و به ویژه تشدید آن در دهه اخیر ناپایداری سطوح مخروط افکنه ای گسترش یافته و بلایای طبیعی از جمله فرسایش آبی- خاکی، گل سیلابها و دیگر فعالیتهای دینامیکی را افزایش داده است. در این نوشتار یکی از مخروطهای آبرفتی مهم دامنه های بینالود ( به نام مخروط افکنه گرینه نیشابور) به عنوان نمونه ای از ناپایداری سطوح مخروط افکنه ای مورد بررسی قرار می گیرد و اهداف اصلی آن عبارت اند از:
الف) طبقه بندی سطوح مخروط افکنه ای از نظر پدیده ها. فرآیندهای ژئومورفی.
ب) ارتباط متقابل کاربری زمین یا نقش فعالیتهای انسانی (به ویژه جوامع روستایی) با تشدید ناپایداری سطوح مخروط افکنه ای.