فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
"دشت سیستان که در شرق ایران قرار دارد، از اقلیمی خشک و نامساعد برخوردار است و طوفان های شن و ماسه و حرکت تپه های ماسه ای از عوامل تهدیدکننده آن محسوب می شوند. وقوع خشکسالی در منطقه سیستان و به تبع آن کاهش پوشش گیاهی و خشک شدن دریاچه هامون و همچنین وجود بادهای 120 روزه، شرایط مناسبی جهت فرسایش بادی و وقوع طوفان های گرد و خاک فراهم آورده اند. این عوامل سبب شده اند تا حرکت شن های روان در منطقه با سرعت زیادی انجام گیرد و تپه های ماسه ای فراوانی بر جای گذاشته شود.
در محاسبات میدانی، ابتدا منطقه کفتارگی به عنوان نمونه ای از کل منطقه مورد مطالعه انتخاب و سپس 6 تپه برخان به عنوان شاخص در نظر گرفته شد و میزان حرکت این تپه ها در طی 3 ماه محاسبه و در جدولی تنظیم گردید. نتایج حاصل از مطالعات میدانی نشان داد که باد غالب با سرعت زیاد در منطقه سبب حرکت شدید تپه های ماسه ای شده و با حرکت سریع خود بر روی اراضی کشاورزی، آبادی ها، جاده ها، کانال های آبیاری، تاسیسات... باعث بروز خسارات فراوانی به این مراکز می شوند. بعد از بررسی میزان حرکت تپه های ماسه ای به پیش بینی حرکت آنها در چند سال آینده پرداخته شد، به طوریکه تفسیر تصاویر ماهواره ای و محاسبات میدانی مشخص نمود، مخازن آبی چاه نیمه که تنها منبع آب شرب مردم سیستان می باشد، در چند سال آینده مورد تهدید جدی ماسه های روان قرار خواهدگرفت و اگر از هجوم ماسه ها به این مخازن جلوگیری نشود، حیات این منبع آب مهم و بسیار حساس منطقه به خطر خواهد افتاد. در این مقاله سعی بر این خواهد بود که با توجه به خشکسالی های اخیر، ابتدا نقش انکارناپذیر بادهای 120 روزه سیستان در ایجاد طوفان های شن و ماسه مورد بررسی قرار گیرد و سپس از طریق محاسبات آماری نسبت به تعیین مدل ریاضی بین پارامترهای ژئومورفیک اقدام گردد و در نهایت با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و محاسبات میدانی به پیش بینی روند پیشروی تپه های ماسه ای و خسارات وارده در منطقه پرداخته شود"
راه های پیش بینی زمین لرزه
حوزه های تخصصی:
برسی خطر زمین لغزش و تحلیل ریسک پذیری آن در نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش یکی از پدیده های طبیعی است که در تحول و فرسایش اشکال زمین مشارکت دارد. این پدیده زمانی که جوامع انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد می تواند به حادثه خطرناکی تبدیل شود. با توجه به اینکه خطرپذیری جوامع انسانی در مطالعات مربوط به رویداد زمین-لغزش کمتر مورد توجه قرار می گیرد، بنابراین این پژوهش سعی دارد ضمن ارائه نقشه خطر، به شناسایی روستاهای در معرض خطر زمین لغزش پرداخته و خطرپذیری جوامع انسانی شمال توده کوهستانی سهند را تحلیل و بررسی کند. برای دستیابی به این هدف با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS)) و نرم افزار Arc /View، روش های آماری ومدل وزنی شاهد، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در 5 پهنه بسیار پرخطر، پرخطر، متوسط، کم خطر و بسیار کم خطر، ترسیم شد. برای تحلیل ریسک پذیری، یافته های پهنه بندی خطر زمین لغزش با داده های محیط انسانی ترکیب شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که 68/41 درصد از مساحت دامنه شمالی کوهستان سهند از نظر وقوع زمین لغزش در پهنه خطر متوسط تا بسیار پرخطر قرار دارد. 60 درصد آبادی های این منطقه با 17531 نفر جمعیت در نواحی با خطر متوسط و 20 درصد روستاها با 2348 نفر جمعیت در محدوده های با خطر زیاد وقوع زمین لغزش زندگی می کنند.
خطر زمین لرزه و تحلیل ریسک پذیری مراکز جمعیتی از زلزله (مورد نمونه: شهرستان بستان آباد، آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. معمولا در تحقیقات مربوط به کاهش تاثیرات مخرب زلزله، به شناسایی مخاطره یا روش های ساخت و ساز و مقاوم سازی بناها بیشتر توجه شده، تحلیل ریسک پذیری جوامع انسانی به فراموشی سپرده می شود. شهرستان بستان آباد از مناطقی است که به علت عبور گسل شمال تبریز از آن، از نظر لرزه خیزی در پهنه های با خطر بالا و بسیار بالا قرار دارد و خطر زمین لرزه همواره نواحی شهری و روستایی آن را تهدید می کند. هدف این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لرزه در شهرستان بستان آباد، شناسایی سرچشمه های لرزه زا، برآورد توان لرزه زایی گسل های فعال منطقه و ممیزی نواحی پرخطر تا کم خطر از نظر وقوع زلزله است، ضمن این که خطرپذیری جوامع انسانی شهرستان را از پدیده زلزله بررسی می کند. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های توپوگرافی رقومی 1:50000) و (1:250000، نقشه های زمین شناسی 1:250000) و (1:100000)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای آرکویو و آرک.جی.آی.اس، داده های لرزه نگاری تاریخی و دستگاهی و داده های شناسنامه آبادی های کشور استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که بر اساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در حدود 81.43 درصد از مساحت شهرستان بستان آباد در پهنه های با خطر بسیار زیاد، زیاد و نسبتا زیاد واقع شده است. 62 درصد از جمعیت 100 هزار نفری شهرستان که در شهر بستان آباد و 78 روستای پیرامون گسل تبریز زندگی می کنند، از خطرپذیری بسیار بالایی در برابر حوادث ناشی از وقوع زمین لرزه برخوردارند.
عوامل کنترل کننده هوازدگی حفره ای ( تافونی ) در گرانیت های جنوب مشهد و سازند شمشک واقع در بخش شمالی بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین سیمای هوازدگی در توده های گرانیتی، هوازدگی حفره ای است که به آن تافونی می گویند. تافونی ها حفرات عمیق و توخالی اند که توسط سازوکارهای متفاوت هوازدگی به وجود می آیند. در این نوشتار، چگونگی پیدایش تافونی ها و عوامل کنترل کننده آنها در گرانیت های جنوب مشهد و ماسه سنگ های سازند شمشک در یک آب و هوای نیمه خشک بررسی شده است. براساس مطالعات پتروگرافی، این سنگ ها متشکل از کوارتز ، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز و میکا هستند. در ناحیه ی مورد مطالعه ، تافونی ها بیشتر به وسیله فرایند های فیزیکی و شیمیایی تشکیل شده اند. در این سنگ ها ، تافونی ها به وسیله عوامل کانی شناسی و ساختاری سنگ ، تغییرات آب و هوای محلی اطراف تافونی ها و میکروکلیمای درون خود حفرات کنترل می شوند. به دلیل فابریک (بافت) دانه ای در گرانیت ها ، یکی از مهمترین فرایند های ایجاد کننده هوازدگی حفره ای ، فروپاشی دانه ای کانی های ناپایدار مانند فلدسپات ها و میکاهاست. آنالیز خاک های تولید شده در زیر گل سنگ های روی صخره های گرانیتی توسط XRD وجود کوارتز، اورتوکلاز، آلبیت، کلسیت و کانی های رسی ( به ترتیب فراوانی شامل کائولینیت ، ایلیت و مونتموریونیت ) را به اثبات رسانده است. سیستم های درزه ، رگه های پگماتیتی ، تورق سطحی ، سست شدن و سخت شدن رویه ی رخنمون های سنگی از عوامل مهم کنترل کننده شروع تشکیل تافونی ها و رشد آنها محسوب می شود. بنابراین پیشنهاد می شود که لیتولوژی و ساخت سنگ و نیز تغییرات محیطی از عوامل مهم کنترل کننده هوازدگی حفره ای در این سنگ ها باشد. در سازند شمشک نیز انحلال سیمان آهکی و هوازدگی نمکی نقش بسیار مهمی در تشکیل تافونی ها ایفا می نماید.
نقش خطواره ها در وقوع زلزله ها ی مخرب در حوضه ی آبخیز طالقان
حوزه های تخصصی:
اشاره : نقشه برداری دقیق زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
به منظور ارزیابی پتانسیل شکستگی سطحی ناشی از زلزله، کاربردی جدید از نقشه برداری بسیار دقیق زمین شناسی با توتال استیشن الکترونیکی ارائه شده است. این روش، امکانی را فراهم می سازد تا بتوان گسل های ثانویه، که کوچکی 30 سانتیمتر جابه جایی عمودی را که در سطح نشان نمی دهند...
بررسی عوامل موثر در تحول ژئومورفولوژی مخروط افکنه ها / مطالعه موردی : مخروط افکنه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی عوامل موثر در تحول مخروط افکنه ها، به عنوان یکی از پویاترین لندفرم های نواحی خشک پرداخته است. به طور کلی در خصوص شکل گیری و تحول مخروط افکنه ها نظرات مختلف و گاه متضادی ارائه شده است که در این مقاله سعی شده تا با بررسی مخروط افکنه جاجرود(با هدف شناخت هر چه بیشتر عوامل موثر در شکل گیری و تحول آن) نظرات ارائه شده مورد تحلیل قرار گیرد. در این تحقیق از تصاویر ماهواره ای IRS (2002)، عکس های هوایی 1:55000، نقشه های 1:250000 و 1:25000 توپوگرافی رقومی، نقشه های 1:250000 و 1:100000 زمین شناسی و نرم افزارهای تهیه نقشه و پردازش تصاویر رقومی استفاده شده است. در زمینه پردازش تصاویر رقومی از نرم افزار Ilwis و PCI استفاده گردید. همچنین بمنظور تهیه نقشه ها ی مورد نیاز از نرم افزارهای Microstation، Freehand و Arc\GIS استفاده شد. در عین حال در بسیاری از موارد با عملیات میدانی و مشاهده ترانشه های طبیعی و مصنوعی موجود بر سطح مخروط افکنه و تهیه عکس و لوگ نسبت به تهیه شواهد مستدل و دقیق جهت کنترل و گردآوری اطلاعات تکمیلی، اقدام گردید. در نهایت نیز با استفاده از فرمول های تجربی smf و vf نسبت به تعیین اثر حرکات تکتونیکی در منطقه اقدام گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تحول مخروط افکنه جاجرود حاصل عملکرد عوامل طبیعی شامل تغییرات اقلیمی، حرکات تکتونیکی و تغییر سطح اساس(در دراز مدت) و عوامل انسانی(در کوتاه مدت) بوده است.
پلوتون دورترین همسایه ی ناکام ما
حوزه های تخصصی:
ترکیب و تحول هسته
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی و مطالعات آن در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد فرسایش و تولید رسوب با استفاده از اندازه گیری یک رگبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش و رسوب در ایران پدیده ای جدی است که پیش بینی شدت عمل آن برای مناطق بدون ایستگاه اندازه گیری بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. تنوع عوامل موثر در فرسایش باعث شده است که ارایه روشی خاص برای برآورد فرسایش میسر نگردد و برای منظورهای مختلف روش هایی تجربی به کار گرفته شوند که اساسا برای مناطق دیگری از جهان تهیه شده اند. البته، در سال های اخیر بعضی از مراکز تحقیقاتی به واسنجی این مدل ها و ارایه ضرایب اصلاحی پرداخته اند ولی شاید کمبود امکانات باعث شده است اغلب کاربران، این روش ها را بدون واسنجی و اعمال ضرایب اصلاحی به کار گیرند.از این رو، ضرورت دستیابی به یک روش برآورد دقیق فرسایش در کوتاه ترین زمان و با صرف هزینه کم که داده های آن از بررسی های خود منطقه به دست آمده باشد، همواره احساس شده است. بدین منظور، در این پژوهش سعی شده است که با توجه به شرایط محیطی حوضه کبوتر لانه در کنگاور، روش و مدلی ارایه شود که بر اساس آن برآورد میزان تولید رسوب در این حوضه با اطمینان بیشتری انجام گیرد.با این هدف، رواناب و رسوب حاصل از بارشی که از 28 تا 30 فروردین سال 1381 در حوضه گفته شده به وقوع پیوست، در 10 پلات با شیب و پوشش گیاهی مشخص اندازه گیری و بر اساس میزان رسوب تولید شده از این پلات ها و مشخصات رواناب، شیب و پوشش گیاهی آن ها مدلی ساخته شد. جهت تعیین میزان فرسایش حوضه و ضریب رسوبدهی سالیانه، نقش شیب، پوشش گیاهی و رواناب حوضه، بر اساس بارش های موثر 16 سال آماری ایستگاه هواشناسی کنگاور، تهیه و با انطباق آن نقشه ها نواحی همگنی ارایه شد که هر یک با توجه به مدل، نواحی تولید رسوب یکنواخت را ارایه می دادند. مجموع میانگین وزنی تولید رسوب هر یک از واحدها نیز با محاسبه مدل فرسایش به دست آمد.نتایج نشان داد که مدل توانی با مطلوب ترین سطح معنادار بودن، می تواند مدل مناسبی برای پیش بینی فرسایش حوضه رودخانه کبوترلانه باشد. بر اساس این مدل، میزان رسوب سالیانه که از این حوضه تولید می شود 4856 کیلوگرم و میزان رسوبزایی 36 درصد به دست می آید، در حالی که میزان رسوب تولید شده بر اساس روش PSIAC دو برابر این مقدار به دست می آید.
تحلیل آسیب های سیاسی شهری زلزله احتمالی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی شهرهای مبدا زلزله علاوه بر صدمات جانی و مالی و عمرانی و خدماتی از جنبه سیاسی نیز آسیب پذیرند.در صورتیکه شهر مبدا زلزله پایتخت یا کلان شهر سیاسی باشد،آسیب پذیری سیاسی شدت می یابد، بطوریکه هر گونه نقصان مدیریتی ،آن را با بحرانهای عمیق سیاسی مواجه خواهد کرد.وقوع زلزله مخرب در کلان شهر تهران ، بحرانهای سیاسی شهری گسترده ای به جای می گذارد . منظور از این ابعاد ، پیامدهایی است که در اثر اخلال های ایجاد شده در کارکردهای نظام شهری، سیستم سیاسی را مورد تهدید قرار می دهند . شهر تهران مهم ترین عرصه بازخوردهای سیستم سیاسی ایران است و بنابراین وقوع یک زلزله در آن ممکن است از بعد کارکردهای نظم شهری، نظام سیاسی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. فرض اصلی این است که نظام اجتماعی وشهری تهران دارای پتانسیلهای بحران زایی گسترده ای است، از همین رو در صورت بروز یک حادثه انسانی مثل جنگ ویا طبیعی مثل زلزله در آن ، بحرانهای متعددی دامن گیر نظام سیاسی می شود. فائق امدن بر این بحرانها مستلزم انجام اقدامات مدیریتی کوتاه مدت شامل اقدامات مدیریتی قبل از زلزله،حین زلزله،پس از زلزله و اقدامات مدیریتی بلند مدت است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوزة آبخیز جلیسان با استفاده ازمدل LNRF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از سرزمین ایران را مناطق کوهستانی فرا گرفته است. یکی از مخاطراتی که همواره این مناطق را تهدید می کند، ناپایداری های دامنه ای است. وقوع این پدیده، هر ساله خسارات زیادی را به اراضی دامنه ای و مورد بهره برداری انسان وارد می کند. در این میان یکی از مخاطره آمیزترین این ناپایداری ها پدیدة لغزش می باشد. هدف بررسی علل وقوع و شیوه های پایدارسازی این فرآیند است. در این تحقیق نیز هدف پهنه بندی خطر زمین لغزش به منظور به نقشه در آوردن لغزش های موجود در حوضة جلیسان (یکی از زیر حوضه های چالکرود) به عنوان مطالعة موردی است. این حوضه در استان مازندران و در غرب شهرستان تنکابن واقع شده است. شرایط خاص زمین شناسی و ژئومرفولوژیکی، اقلیمی و نوع استفاده از زمین سبب شده که این حوضه از مناطق مستعد زمین لغزش به شمار آید. تخریب جنگل ها، جاده ها، آبادی ها و از بین رفتن زمین های کشاورزی از جمله خسارت هایی هستند که در اثر وقوع این پدیده به طور مکرر مشاهده می گردد. برای بررسی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در این حوضه، ابتدا نقشة عوامل اصلی مؤثر در رخداد این پدیده تهیه و رقومی شده است. سپس با استفاده از تکنیک تفسیر عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ایETM+2002 و عملیات میدانی (GPS)کلیة لغزشهای موجود در حوضه شناسایی و در روی نقشه ثبت شده اند. سپس با تلفیق نقشه های عامل با نقشة زمین لغزش ها در قالب مدل LNRF، مقدار عددی هر یک از عوامل محاسبه و درصد وقوع لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه بدست آمده است. در نهایت نقشة پهنه بندی خطر زمین لغزش با همپوشانی نمودن لایه های مختلف اطلاعاتی حاصل شده است. نتایج نشان می دهد که مدل LNRF کارایی بسیار خوبی برای بررسی داده ها و پهنه بندی زمین لغزش در نواخی مرطوب تا نیمه مرطوب نشان می دهد.
ژئومورفولوژی و مدیریت سیستمی رودخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه و رود قرانقو در دامنه جنوب شرقی سهندقرار دارد و دارای ویژگی های خاص ساختمانی به لحاظ لیتولوژیک، ژئومورفولوژیک،هیدرولوژیک، اقلیمی وانسانی است که از یک طرف رفتار سیستم زهکشی حوضه را کنترل می کنند و ازطرف دیگر، برای افزایش امنیت اقتصادی- اجتماعی ساکنان حوضه نیازمند مدیریت متعادل و پایدار سیستمی در حوضه است. در این مقاله براساس رویکرد سیستمی، تاثیر عوامل ژئومورفولوژیک،تحمیل شرایط مصنوعی و چالش های مدیریتی آن با تاکید بر مشاهده میدانی بررسی شده است. بررسی داده ها نشان داد که تحمیل شرایط مصنوعی و یک سونگر به طور پیوسته بر حوضه وجود دارد که حوضه و رودهای آنرا دچار تغییرات آستانه ای، رفتار طغیانی و نامتعادل و پیچیده نموده است. این مساله در آینده دستگاههای مدیریتی- اجرایی مرتبط با حوضه را با چالش های جدی مواجه خواهد کرد و به ناپایداری رود و در نتیجه، کاهش امنیت اقتصادی- اجتماعی ساکنان منجر خواهد شد.
پهنهبندی خطر زمین لغزش در حوضهی صفارود با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزه های تخصصی:
عوامل مؤثر بر گرمایش گل خانه ای زمین و نتایج آن
حوزه های تخصصی:
شواهد ژئومورفولوژیکی تکتونیک فعال حوضه آبخیز درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازهگیریهای کمّی به ژئومورفولوژیستها اجازه میدهد تا بهطور واقعی و معقول لندفرمهای مختلف را با یگدیگر مقایسه کرده و شاخصهای مورفولوژیک را محاسبه کنند. این امر در تشخیص و توصیف خاص ناحیهای به عنوان مثال میزان فعالیت تکتونیکی مفید میباشد. شاخصهای؛ منحنی هیپسومتریک (Hc) و انتگرال هیپسومتریک (Hi ) به درجه کالبد شکافی یک چشم انداز مربوط میشوند. عدم تقارن حوضه زهکشی (AF) و همچنین عکس شاخص تقارن توپوگرافی (T)، هر دو برای ارزیابی سریع حوضه زهکشی از نظر میزان کجشدگی تکتونیکی در صورت وجود استفاده میشود. شاخص شیب طولی رود (SL) یک ابزار مفید برای مطالعه تکتونیک ژئومورفولوژی می باشد. مقادیر بالای این شاخص عموماً در مناطقی که رودها سنگهای سخت یا ساختمانهای فعال را قطع کنند، پیدا شدهاند. شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) بیانگر تعادل بین نیروهای فرسایشی و تکتونیکی در جبهه کوهستان میباشد. معمولاً جبهههای کوهستانی فعال دارای مقادیر کمی از شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) میباشند. شاخص نسبت عرض کف بستر دره به ارتفاع آن (Vf) عامل تفکیک درههایی با کف گسترده از درههای (V) شکل میباشد. مقادیر کم( Vf) بیانگر تکتونیک فعال در منطقه میباشد. در این تحقیق هفت شاخص ژئومورفولوژیکی برای بررسی فرایندهای پویا و دینامیک موثر در شکلدهی زمین و چشم اندازهای موجود و طبقهبندی فعالیت تکتونیکی حوضه آبخیز درکه استفاده شده است. معمولاً طبقهبندی نواحی به مناطق؛ خیلی فعال، نیمه فعال و غیرفعال مفید میباشد. چنین طبقهبندیای در تشخیص ناحیه برای تفکیک مناطق مختلف آن که احتیاج به مطالعات میدانی جزییتر جهت تشخیص ساختمانهای فعال و محاسبه نرخ فعالیت فرایندهای تکتونیک دارند، مفید خواهد بود. با بررسی شاخصهای ژئومورفولوژیک حوضه آبخیز درکه مشخص شده که، این حوضه از مناطق فعال تکتونیکی میباشد. در پایان با توجه به شاخص گرادیان طولی رود(SL) حوضه آبخیز درکه طبقهبندی شده است.
نقش سنجش از دور و بررسیهای میدانی در تجزیه و تحلیلهای مورفوتکتونیکی: مطالعه موردی زلزله بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به دلیل قرارگرفتن در منطقه همگرایی صفحه عربستان در جنوب و صفحه اوراسیا در شمال، از نظر تکتونیکی یک منطقه بدون ثبات محسوب می شود. وقوع زلزله های مکرر و مخرب در ایران این واقعیت را تایید کرده است. زلزله ای با بزرگی گشتاوری 6/6 در تاریخ 5 دی ماه 1382 شهر تاریخی بم را بشدت تخریب کرد. وقوع این زلزله را در ابتدا ناشی از فعالیت گسلی می دانستند؛ که تقریبا با امتداد شمال- جنوب از میان شهرهای بم و بروات عبور کرده است اما بعداّ مشخص شد عامل این زمین لرزه، فعالیت یک گسل پنهان در زیر شهر بم بوده است که یکی از انشعابات گسل بم محسوب می شود. در بررسی حاضر ضمن مروری بر کاربردهای سنجش از دور، بهویژه سنجش از دور حرارتی در مطالعات مربوط به زلزله، چگونگی واکنش سازندهای زمینشناسی منطقه بم در مقابل امواج زلزله، شواهد ژئومورفولوژیکی فعالیتهای تکتونیکی منطقه در طول کواترنر، مشخصات هندسی گسل بم و آثار آن بر چشم انداز ژئومورفولوژیکی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که سازندهای منطقه در تشدید، تداوم امواج زلزله و رساندن دامنه امواج به مرحله تخریب کامل دخیل بودهاند. به وجود آمدن تدریجی یک پرتگاه 15 - 20 متری، انحراف جریانهای سطحی، وجود آبکندهای (خندقها) عمیق و ناپایداریهای دامنهای همگی بیانگر بی ثباتی منطقه بم از نظر تکتونیکی می باشد. با توجه به این شواهد، امکان فعالیت مجدد گسلهای منطقه در آینده نیز وجود دارد.