فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت زمین ساختی و لرزه خیزی زیاد، و شرایط متنوع اقلیمی و زمین شناسی، مهم ترین شرایط طبیعی را برای وقوع زمین لغزش داراست. وجود عوامل مستعد ناپایداری دامنه ها مانند، شیب، زمین شناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد کنندة خطر زمین لغزش قلمداد می شوند. روش های فراوانی برای پهنه بندی خطر زمین لغزش وجود دارد، که در این مقاله از روش Fuzzy TOPSIS برای پهنه بندی مناطق مستعد زمین لغزش استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل اطلاعات شیب، جهت شیب، قابلیت اراضی، کاربری اراضی، فاصله از گسل و فاصله از رودخانه بودند. از تعداد 162 زمین لغزه ثبت شده در محدوده مورد مطالعه، 70 درصد آن به طور تصادفی به عنوان نقاط Training انتخاب شد و مابقی به عنوان نقاط آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از روش های محاسبه فاصله تفرق حاکی از آن است، که در صورت استفادة همزمان، از هر سه شاخص درجه عضویت، درجه عدم عضویت و درجه عدم قطعیت، استفاده از فاصلة اقلیدسی ـ برای محاسبة فاصلة تفرق ـ در مقایسه با فاصلة همینگ ارجحیت دارد. نتایج حاصل از 4 روش محاسبه فاصله تفرق، نشان می دهد که الگوریتم Fuzzy TOPSIS کارایی مناسبی در پهنه بندی خطر زمین لغزش دارد.
نگرشی نو بر تکامل ژئومورفولوژیک چاله زمین ساختی اردبیل با رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منتها الیه ضلع خاوری فلات آذربایجان و در بطن توده های کوهستانی تالش، سبلان و بزغوش چاله زمین ساختی هموار و مرتفعی با عنوان «دشت اردبیل» جای گزیده، که از ویژگی های مورفولوژیک منحصر به فردی برخوردار است. فرو افتادگی این چاله و سد شدگی آن به وسیله گدازه های آتشفشانی سبلان و تخلیه روان آب های جاری در سطح دامنه های کوهستانی به سمت آن باعث گردیده که در طول کواترنر به عنوان یکی از چندین دریاچه بارانی فلات آذربایجان تبدیل گردد. با توجه به اختلاف ارتفاع مکانی زیاد دشت با کوهستان های پیرامونی و تاثیر پذیری منطقه از تحولات محیطی بویژه تغییرات آب و هوایی کواترنر و فعالیت های آتشفشانی سبلان، پدیده ها و اشکال متعددی، از قبیل نهشته های دریاچه ای، جریان های گلی آتشفشانی یا لاهار و مخروط افکنه ها در فصل مشترک دشت و کوهستان های مجاور پدید آمده که به طور متوالی و دوره ای بر روی همدیگر قرار گرفته اند. بعد از تثبیت این وضعیت اشکال جدیدی در داخل اشکال قدیمیتر به وجود آمده، که عمده ترین آنها دره های رودخانه ای و پادگانه های آبرفتی است. شناسایی این اشکال و تعیین سهم آن ها در امر برنامه ریزی و آمایش سرزمین هدف اصلی مطالعه حاضر است. اساس این پژوهش بر پایه مطالعات و مشاهدات میدانی بوده، در آن از نقشه های توپوگرافی 50000: 1 ، 250000: 1 و زمین شناسی 100000: 1 و 250000: 1، عکس های هوایی 55000: 1 سال 1334 و همچنین تصویر ماهواره ای 250000: 1 و برای تهیه نقشه های موجود در متن پژوهش نیز از نرم افزار GIS استفاده شده است.
محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه فیزیکی شهر رودبار
حوزه های تخصصی:
توسعه فیزیکی شهرها در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. توسعه شهرها در مناطق کوهستانی به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالایی برخوردار است. محدوده مورد بررسی در این تحقیق شهر رودبار در حاسیه رودخانه سفیدرود در استان گیلان است. در این تحقیق تلاش بر این است که محدودیت های توسعه فیزیکی شهر رودبار از دیدگاه بستر طبیعی آن با تاکید بر ژئومورفولوژی مورد برررسی قرار گیرد. داده های مورد استفاده در این تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، نقشه شهر رودبار و تصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است.
روش تحلیل نیز بر مبنای داده های موجود به صورت توصیفی است.برای تحلیل داده ها نقشه های مورد نیاز به محیط نرم افزار اتوکد منتقل و پس از لایه بندی نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، شیب، خاک، کاربری اراضی، مقاومت سنگ ها، لیتولوژی، فاصله از گسل ها اقدام به تهیه نقشه ژئومورفولوژی منطقه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که توسعه فیزیکی شهر رودبار تحت تاثیر عوامل محدود کننده زیادی قرار دارد. در این بین شیب، حرکات دامنه ای، گسل و خطر لرزه خیزی به ترتیب مهمترین تاثیر را در توسعه فیزیکی شهر دارند. مناطق مستعد توسعه محدود و گسترش شهر باهزینه بالا و احتمال خطر پدیده های مورفولوژیکی همراه است.
تجزیه و تحلیل نقش نئوتکتونیک در مورفولوژی و رفتار شبکه زهکشی (مطالعه موردی: حوضه انجیران)
حوزه های تخصصی:
حوضه مورد مطالعه جزءکوچکی از قلمرو شمالی زون دگرگونی سنندج - سیرجان است. با توجه به اینکه رودخانه ها اولین اشکال محیطی هستند که نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان و یا درحواشی بستر، عکس العمل نسبتاً سریعی نشان می دهند ، از این رو برای شناخت نحوه عملکرد و میزان اثرگذاری فعالیت های نوزمین ساختی در مورفولوژی و رفتار رودخانه قزل چهسو، با اتکا به یافته های میدانی از داده های ژئودینامیک و شاخص های مورفومتریک به عنوان تکنیک های مدلی و مفهومی استفاده شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه الگویزهکشی محدوده با فعالیت های نئوتکتونیک کواترنر است. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی، تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده شده است. در ادامه داده ها به دنبال تطبیق از طریق کارهای میدانی و در قالب نرم افزارهای به روش تحلیلی- مقایسه ای و با استفاده از تکنیکهای ژئومورفولوژی، تجزیه و تحلیل شدهاند. نت ایج GIS حاصله نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه بهشدت از فعالیتهای تکتونیکی کواترنری متأثر شده ، ولی میزان این فعالیت ها در همه مناطق یکسان نیست، بهطوری که در بخشهای شرقی و شمال شرقی حوضه این نیروها دارای شدت بیشتری نسبت به مناطق دیگر است. بهاین ترتیب بین حر کات زمین ساخت و تغییرات شبکه زهکشی نوعی تعامل وجود دارد و واکنش سامانه های رودخانه ای به شدت از این فعالیت ه ا متأثر شده است. یافته های این تحقیق میتواند در برنامه ریزی های عمرانی، طرحهای آمایش سرزمین و به طورکلی مدیریت پایدار محیطی بسیار مؤثر باشد.
ژئومورفولوژی، مخاطرات طبیعی
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم ، بهره گیری از جاذبه های ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی دره های کوهستانی(نمونه موردی دره سیمین – جنوب همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد آنست تا با بررسی نمونه کوچکی از پتانسیل های ژئوتوریستی کشور (دره سیمین در جنوب شرق شهر همدان)به بسط و گسترش این رویکرد نوین به فضاهای طبیعی کمک نماید ، بدین منظور در این تحقیق برای بررسی و ارزیابی پتانسیل های اکوتوریسمی محدوده مطالعاتی از دو فاکتور راههای دسترسی بر اساس ضریب فشردگی (pr) و پتانسیل گردشگری بر مبنای ضریب (Ep) استفاده شده است . برای انجام تحقیق از روشهای اسنادی ، میدانی و آزمایشگاهی بهره گرفته شده و با استفاده از نقشه های زمین شناسی و توپوگرافیکی منطقه ، بررسی عوارض ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی منطقه پرداخته شده است . محدوده مطالعاتی به لحاظ جاذبه غنی طبیعی ، مجاورت با شهر تاریخی همدان ، وجود الگوهای زیستی روستایی - عشایری و همچنین برخورداری از شبکه دسترسی مناسب از پتانسیل بالای گردشگری در حوزه های اکوتوریستی برخوردار است. در عین حالی که تکتونیک فعال منطقه ، امکان تبدیل آنرا به آزمایشگاهی طبیعی جهت مطالعه چین خوردگیها و گسل خوردگیها ، ماگماتیسم ، دایکها ، پگماتیتها و باتولیت زایی ، مطالعات سنگ شناسی ، کانی شناسی ، فرآیندهای دگرگونی و آذرین برای پژوهشگران علوم زمین و محدوده ای جاذب برای ژئوتوریستها در آورده است .
شواهد ریخت شناسی (ژئومورفولوژی) یخچالی کواترنری در البرز غربی: دامنه شمالی کوه سیالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب و هوا، مهمترین عامل تاثیرگذار بیرونی در فرآیندهای شکل زایی سطح زمین است. چون شرایط آب و هوایی اخیر در عرض های جغرافیایی خاص نمی تواند بسیاری از پدیده های موجود فعلی در سطح زمین مانند سیرک های یخچالی را ایجاد کند، بدین سبب می توان این پدیده ها را به تغییرات آب و هوایی در گذشته های دور (کواترنر) نسبت داد. از جمله این پدیده های بازمانده از شرایط آب وهوایی گذشته، شواهد حاصل از فعالیت های یخچالی در سیالان (البرز غربی) به شمار می رود. در این راستا، این مطالعه در ادامه پژوهش های قبلی با مشاهدات میدانی و اسنادی و ابزارهایی چون نقشه های توپوگرافی (1:50000 و 1:25000)، زمین شناسی (1:100000)، عکس های هوایی (1:40000) با هدف شناسایی پدیده های یخچالی کوهستانی کواترنر و حدود گستردگی آن ها در دامنه های شمالی کوه سیالان واقع در البرز غربی، در جنوب شهرستان تنکابن انجام گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد: در آب و هوای کنونی محدوده مورد پژوهش، فرآیند فرسایش آبی و تخریب سنگ ها توسط یخبندان و ذوب یخ و بطور کلی اعمال مکانیکی (از ارتفاع 2000 تا 4100 متری) و در ارتفاعات پایین تر از 2000 متری تخریب و متلاشی شدن سنگ ها بر اثر اعمال فیزیکو- شیمیایی و بیوشیمیایی برتری و غلبه دارد و در نتیجه عوارض و پدیده های مربوط به این فرآیندها در سطح دامنه های کوهستانی چشم انداز غالب را تشکیل می دهد. در عین حال در ارتفاعات 2500-4176 متری، شواهدی نظیر سیرک های یخچالی، یخرفت ها، وارو، دره های یخچالی و ... مبتنی بر فرآیندهای یخچالی وجود دارد که بر سردتر بودن آب و هوای گذشته در کواترنر دلالت دارد
شناسایی فرصت های توسعه ناشی از زلزله با تاکید بر ابعاد کالبدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان توسعه، بلایا و بازسازی از مهمترین مقولات نظری در مطالعات مدیریت بحران و سوانح محسوب می شود. اگرچه اعتقاد بر این است که بلایای بزرگ طبیعی و غیر طبیعی روند توسعه را به تاخیر می اندازد و موجبات تخریب منابع و ایجاد اختلال در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع را به دنبال دارد، ولی در عین حال بحران ها و بلایا همچنین فرصت هایی برای توسعه بخصوص در فرآیند بازسازی فراهم می آورند. مدیران و برنامه ریزان می توانند با بهره گیری از این فرصت ها آستانه های مقاوم سازی جامعه و بهره گیری از شرایط بحران در جهت رفع مشکلات قبلی را ارتقا دهند. شرایطی که در موارد عادی به ندرت امکان پذیر می باشند. به هنگام وقوع بحران ها و بلایا همچنین، کمک های خیرین افزایش یافته و امکانات مالی لازم برای تغییرات کالبدی در رابطه با ایمن سازی و بهبود کیفیت محیط مصنوع سرعت بیشتری به خود می گیرد. هدف این مطالعه آن است که روابط بین توسعه و بلایا بررسی و فرصت های توسعه کالبدی زلزله بم شناسایی و عوامل و معیارهای موثر بر نحوه و چگونگی استفاده از آنها شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل روش های اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. یافته های تحقیق نشان می دهند که از فرصت های توسعه کالبدی بعد از زلزله بم در زمینه های مسکن (مقاوم سازی، نظارت بر ساخت و ساز، نمای ساختمان و...) و خدمات عمومی (خدمات آموزشی، درمانی، ورزشی و...) بیشترین استفاده صورت گرفته در حالی که فرصت های کالبدی در زمینه خدمات زیربنایی (آب، برق، مخابرات و فاضلاب شهری) معابر و بافت شهر مورد توجه و استفاده چندان قرار نگرفته اند. به نظر می رسد نحوه مدیریت و عدم هماهنگی لازم در برنامه ها و بین سازمان های درگیر نقش زیادی در استفاده و عدم استفاده از این فرصت های توسعه کالبدی داشته اند و اینکه نقش دولت در بازسازی، اثرگذارترین عامل در میزان استفاده از فرصت های توسعه بوده است.
ژئومورفولوژی از منظر عمومی
حوزه های تخصصی:
مطالعات سنگ شناسی و ژئوشیمیایی منطقه نظام آباد، جنوب غرب شازند اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه نظام آباد جزئی از زون سنندج- سیرجان است که در جنوب غرب شهرستان اراک واقع است. عمده سنگهای توده نفوذی منطقه، کوارتزدیوریت و به ندرت گرانودیوریت است که توسط دایک هایی از لوکوگرانیت آلکالن، پگماتیت ها و رگه های کوارتز- تورمالین همراه با کانه زایی و فاقد کانه زایی قطع شده اند. کانیهای اصلی کوارتزدیوریت شامل هورنبلند سبز، بیوتیت، پلاژیوکلاز، کوارتز و به مقدار کمتر پیروکسن است. کانیهای اصلی لوکوگرانیت های منطقه شامل میکروکلین، ارتوکلاز، کوارتز، آلبیت و به مقدار خیلی کم، بیوتیت و مسکوویت است. کانیهای فرعی شامل آپاتیت، زیرکن، اسفن، اپیدوت، آلانیت، تورمالین و اپاک می باشد. حضور کانیهای آب دار نظیر بیوتیت و آمفیبول اولیه در سنگ مشخص می کند ماگمای اولیه بیش از 3 درصد وزنی آب دارد. حضور آندالوزیت و گارنت در برخی از کوارتزدیوریت های منطقه مربوط به آلایش ماگمای کالکوآلکالن با پوسته، در حین صعود است. بافتهای غالب اولیه در سنگها، گرانولار، گرانوفیر و پوئی کلیتیک می باشد. بافتهای ثانویه، پرتیت، سرسیتیزاسیون، کلریتیزاسیون و کائولینتیزاسیون هستند. فعالیتهای گرمابی جدیدتر و استرین های تکتونیکی را می توان عامل ایجاد پرتیت در لوکوگرانیت ها دانست. Kلازم برای سرسیتیزاسیون فلدسپارها علاوه بر خود کانی از کلریتی شدن بیوتیت حاصل شده است. تبدیل بیوتیت به مسکوویت، نشان دهنده عملکرد سیالات غنی از K+ در مراحل بعدی است. با استفاده از آنالیزهای انجام شده بر روی سنگهای منطقه، مشخص گردید که توده نفوذی از نوع کالک آلکالن، متاآلومینه تا پرآلومینه و K متوسط تا بالاست. بررسی عناصر اصلی در نمودار های هارکر مشخص کرد که با افزایش SiO2 مقدار اکسیدهای FeO، MnO، CaO و Al2O3 کاهش و Na2O و K2O افزایش یافته است که حاکی از نقش مهم تبلور تفریقی ماگما در تشکیل سنگهای گرانیتوئیدی نظام آباد است.
زمین شیمی و پیدایش کانیهای گروه آلومینیم، فسفات- سولفات (APS)در زون دگرسانی آرژیلیک پیشرفته، شمال غرب شیرکوه، یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده های لوکوکرات با ترکیب گرانیتی تا گرانودیوریتی در شمال غرب باتولیت شیرکوه، واحدهای رسوبی منطقه شامل کنگلومرا (کرتاسه پایینی)، ماسه سنگ و شیل- ماسه سنگهای تریاس- ژوراسیک را تحت تاثیر قرار داده اند. توده های لوکوکرات در پی ایجاد دگرگونی مجاورتی در منطقه، دگرسانی گرمابی وسیعی را در این سنگهای میزبان به وجود آورده اند. فازهای دگرسانی تاخیری بیشتر ماسه سنگهای آرکوزی سازند سنگستان را تحت تاثیر قرار داده و سبب شکل گیری زونهای دگرسانی پروپیلیتیک، کوارتز- سریسیت، آرژیلیک پیشرفته و سیلیسی در منطقه شده است. زون کوارتز- سریسیت گسترده ترین زون دگرسانی در این منطقه است. زون دگرسانی آرژیلیک پیشرفته با مجموعه کانیهای زیر مشخص شده است: ژاروسیت، آلونیت و فیروزه، که این کانیها جزئی از کانیهای آلومینیم، فسفات- سولفات دار (APS) می باشند. با در نظر گرفتن مجموعه کانیهای ژاروسیت، آلونیت و فیروزه و واکنشهای رخ داده بین این کانیها، دگرسانیهای این منطقه در یک سامانه با فوگاسیته بالای اکسیژن و اسیدیته بالا شکل گرفته است.
ارزیابی رده بندی های پیکسلی و زیرپیکسلی داده های استر در آشکارسازی توزیع مکانی کانی های رسی (مطالعه موردی: معدن استقلال آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معدن خاک نسوز استقلال آباده در زون زمین شناختی ایران مرکزی و در 10 کیلومتری شمال شرق شهر آباده در شمال استان فارس واقع شده و با تولیدی در حدود یک میلیون تن کائولینیت و پیروفیلیت در سال، یکی از بزرگ ترین کانسارهای رسوبی در ایران قلمداد می شود. مدل زیرپیکسلی پالایش تطبیقی تنظیم شده آمیخته و الگوریتم رده بندی کننده تمام پیکسلی نقشه بردار زاویه طیفی با هدف آشکارسازی توزیع مکانی کانی های رسی موجود در این معدن بر روی دسته داده های مرئی ـ فروسرخ نزدیک و فروسرخ موج کوتاه (NVIR+SWIR) سنجنده استر با استفاده از طیف های تصویر و کتابخانه طیفی USGS اجرا شد. روش های مخروط محدب بیشترین زاویه متوالی و شاخص خلوص پیکسل برای انتخاب عضوهای خالص از این دسته داده ها به کار گرفته شدند. مقایسه نتایج رده بندی های پیکسلی و زیرپیکسلی بر پایه نتایج XRD نمونه های گرد آوری شده از محدوده مورد مطالعه که منطبق بر خروجی های الگوریتم ها هستند، و همچنین نتایج آزمایش های طیف سنجی و شواهد و کنترل های میدانی پیکسل های متناظر زمین نشان داد که روش پالایش تطبیقی تنظیم شدة آمیخته، در مقایسه با الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی، قابلیت بهتری در تعیین توزیع مکانی کانی های رسی در ناحیه مورد مطالعه دارد. ارزیابی فراوانی زیرپیکسلی داده استر نشان داد که پیکسل هایی با فراوانی نسبی بیش از 50 درصد از دو کانی کائولینیت و پیروفیلیت در دو محدوده زمین ریخت شناختی متفاوت تمرکز و رخنمون پیدا کرده اند.
بررسی و تحلیل شواهد ژئومورفیک زمین ساخت فعال در حوضه رودبار از سرشاخه های دز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق فعال، قسمت هایی از پوسته زمین هستند که در کواترنر پسین و به خصوص عهد حاضر دارای حرکات زمین ساختی اند و در آینده نیز مستعد بروز خطر خواهند بود. این مناطق را می توان با شواهد و شاخص های ژئومورفولوژی تشخیص داد. بر همین اساس و با استفاده از شاخص نسبی فعالیت زمین ساختی (Iat) که ترکیبی از شاخص های انتگرال هیپسومتری، نسبت کشیدگی حوضه، تقارن آبراهه ها، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن و طول ـ گرادیان رودخانه را شامل می شود، به بررسی و شناخت وضعیت حوضه رودبار واقع در محدوده زاگرس مرکزی اقدام شد. برای این منظور، مدل رقومی ارتفاع از داده های توپوگرافی SRTM با دقت 90 متر برای کل منطقه تهیه شده و در محیط های نرم افزاری آرک مپ، آرک ویو و گلوبال مپر، ترسیم آبراهه ها، تقسیم بندی زیرحوضه ها، اندازه گیری شاخص ها، رقومی کردن نقشه های زمین شناسی و تلفیق داده ها صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که این حوضه 2256 کیلومترمربعی را می توان به 4 بخش ـ بسیار فعال، فعال، نیمه فعال و با فعالیت کم ـ تقسیم کرد. گسل های رورانده دهسور، وحدت آباد و زردکوه و همچنین گسل جوان زاگرس، چهار گسل مهمی هستند که در بروز ناپایداری در این حوضه نقش داشته اند. جابه جایی 500 متری که در طی 40 تا 50 هزار سال گذشته در مسیر سرشاخه های رودخانه های گشان و الوس صورت گرفته، حرکت راستگردی را در قطعه ای از گسل جوان زاگرس که بین دو قطعه دورود و اردل قرار گرفته است اثبات می کند. در نتیجه این حرکت، یک سطح خرد شده و فرسایش پذیر ایجاد شده که رودخانه رودبار به سرعت در حال حفر آن است و سطح اساس منطقه را پایین می برد. این عمل به تجدید سیکل فرسایش منجر شده است. در زمان حاضر سد رودبار در قسمت خروجی این حوضه و در مسیر گسل جوان و فعال زاگرس در حال احداث است؛ بنابراین ممکن است این سازه در معرض مخاطرات جدی قرار بگیرد.
مقایسه روش آمایش فیزیکی(ژئومرفولوژی) و روش آمایش سرزمین جهت ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز نساء در استان هرمز گان
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیکی و آمایش سرزمین در یک منطقه، می تواند بهترین نوع کاربری ها را تعیین نموده و نقش مهمی را در برنامه ریزی صحیح و همگام با توسعه پایدار ایفا نماید که در این میان، روش های متفاوتی برای ارزیابی توان اکولوژیکی توسط متخصصان امر ایجاد گردیده است. در این تحقیق نیز، ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز رودخانه نساء که بخشی از شهرستان حاجی آباد واقع در استان هرمزگان می باشد، از دو طریق، روش آمایش سرزمین و بر اساس مدل های اکولوژیکی مخدوم و روش آمایش فیزیکی(روش ژئومرفولوژی) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده از این دو روش با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که به کاربردن روش ژئومرفولوژی برای ارزیابی توان اکولوژیکی این منطقه نتایج تقریباً مشابهی با روش آمایش سرزمین داشته و توان بیش تر نقاط منطقه، مرتع داری فقیر و حفاظت به دست آمده است. بر طبق روش ژئومرفولوژی، 60% از سطح حوزه آبخیز نساء دارای توان حفاظت و 50% از سطح منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. هم چنین بر طبق روش آمایش سرزمین، 56% منطقه دارای توان حفاظت و 47% منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. اما مزیت روش آمایش سرزمین و مدل های اکولوژیکی مخدوم در این است که توان منطقه را برای کاربری های متنوع تری از جمله توریسم، توسعه شهری، صنعتی و روستایی نیز به دست آورده که از این لحاظ راه را برای برنامه ریزی بهتر و مدیریت مناسب تر منابع فراهم می آورد.
مورفوتکتونیک ناحیه دهشیر با استفاده از تکنیک های ژئومورفومتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این بررسی با بهره گیری از SRTM مورفوتکتونیک ناحیه دهشیر تفسیر و تبیین شده است. جهت دستیابی به این امر، تجزیه و تحلیل شبکه زهکشی رقومی، ژئومورفومتری رقومی، پردازشِ تصویر رادار، استخراجِ خطواره ها و تجزیه و تحلیل آنها، تجزیه و تحلیل فضایی و آماری داده ها صورت پذیرفته است. مدل برجسته سایه دار، نیمرخ ها، مدل سه بعدی، همچنین مدل ها و اشکال توپوگرافی، از جمله مدل های رقومی خاصی می باشند که با بکارگیری الگوریتم های خاص از SRTM استخراج و مورد استفاده قرار گرفته اند. داده های ساختمانی از منابع دیگر مانند؛ نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و مشاهدات میدانی همراه با تکنیک GIS مکملِ روش ها و تکنیک های فوق بوده اند. نتایج این بررسی نشان می دهند که؛ روش های تجزیه و تحلیل عوارض بصورت رقومی بر روی SRTM که روش پیشنهادی و کاربردی در این مطالعه می باشند، توانسته اند، با استخراجِ اشکال و مدل های توپوگرافی، شیب و الگوی جهات دامنه (نمودار گلبرگی آنها، ارتفاع و طبقات ارتفاعی (نحوه پراکنش آنها)، الگوی شبکه زهکشی و تجزیه و تحلیل ارتباط بین آنها و همچنین انجامِ محاسبات آماری یک متغیره، چند متغیره، سطح واریوگرامِ و سمی واریوگرام ساختارِ مورفوتکتونیکی پیرامون گسل دهشیر را شناسایی و شواهد مورفوتکتونیک موجود در لندفرم های آن را از دیدگاه تکتونیکی تفسیر نماید. براساس شواهد نوزمین ساخت استخراج شده از SRTM ناحیه پیرامون گسل دهشیر، از قبیل؛ پرتگاه و اثر گسل، شبکه زهکشی منحرف و جابجاشده، الگوی مئاندری شبکه آب، سطوح فرسایشی ارتفاع یافته و فرسایش قهقرایی شبکه زهکشی، بدلیل موقعیت استقرار آنها (در لندفرم های کواترنری)همگی از جمله شواهد نوزمین ساخت گسل دهشیرند که دلالت بر فعالیت این گسل در طی کواترنری می باشند.
تاثیر ویژگی های ژئومورفولوژی و تغییرات بارش بر آب های زیرزمینی دشت گزیر مورد مطالعه: شهرستان بندرلنگه
حوزه های تخصصی:
توسعه کشاورزی در چند دهه اخیر سبب افزایش بهره برداری از منابع آب های زیر زمینی دشت گزیر واقع در شهرستان بندر لنگه شده است. در نتیجه برداشت زیاد و عدم تغذیه آبخوان ها، افت زیادی در سطح آب زیرزمینی به وجود آمده است. این مساله همچنین موجب کاهش کیفیت آب این منطقه و افزایش شوری آن نیز شده است. هدف این تحقیق، بررسی علل افت سطح آب های زیرزمینی این دشت می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش تجربی و تحلیلی استفاده شده است. شکل های مختلف، تصاویر و نرم افزارها ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. همچنین از کارهای میدانی گسترده و پرسش نامه هم زمان با بررسی مطالعات پیشین در مرحله گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تکنیک کار تحقیق بررسی ارتباط تغییرات بارش و تغییرات سطح آب زیر زمینی این دشت از طریق اندازه گیری سطح آب چاه ها و نیز تغییرات دوره ای آن ها از طریق داده های آماری سطوح پیزومتری چاه های مذکور بوده است. همچنین تاثیر واحدهای ژئومورفولوژی بر وضعیت آب زیر زمینی منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بالاترین رقوم افت سطح آب زیرزمینی مربوط به نواحی شرقی دشت است و از این بخش به سمت غرب از میزان افت سطح آب زیرزمینی کاسته می-شود. این روند ارتباط مستقیمی را با فراوانی چاه های حفر شده و ویژگی های آن ها نشان می دهد. علاوه بر این خشکسالی های چند سال اخیر نیز مزید بر علت شده و موجب خارج شدن آبخوان از حالت تعادل و کسری حجم مخزن آب زیر زمینی این دشت شده است.
کانی شناسی و زمین شناسی اقتصادی کانسار پلی متال چشمه حافظ، استان سمنان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانسار پلی متال چشمه حافظ در بخشی از کمربند آتشفشانی ترود- چاه شیرین در جنوب شرق دامغان واقع شده است. در این ناحیه ولکانیسم های کالک آلکالن و کانی زایی های همراه عمدتاٌ در ارتباط با گسلهای اصلی انجیلو و ترود (شمال شرقی- جنوب غربی) است. سنگهای دارای رخنمون در ناحیه مورد مطالعه از توالی آتشفشانی – تخریبی نظیر ماسه سنگ، توف ها و برش های آتشفشانی و به طور عمده گدازه های آندزیتی و آندزیت بازالت در منطقه چشمه حافظ تشکیل شده است. دگرسانیها در منطقه چشمه حافظ شامل پروپلیتیک، سرسیتی شدن، آرژیلیتی شدن و سیلیسی شدن است. کانی سازی در منطقه معدنی در سه مرحله شامل: مرحله اول) کوارتز، کلسیت با مقدار کمی پیریت و کالکوپیریت؛ مرحله دوم) مرحله اصلی کانی سازی سولفیدی است که شامل گالن خودشکل اولیه، سپس گالن، اسفالریت و کالکوپیریت و در نهایت گالن، کالکوپیریت، پیریت، تتراهدریت، بورنیت و دیژنیت و مرحله سوم) شامل رگه های کوارتز و کربنات فاقد آثار کانی سازی همراه با مقدار کم پیریت و کالکوپیریت است. با توجه به نتایج تجزیه شیمیایی 12 نمونه معرف از بخشهای مختلف رگه ها، عیار میانگین عناصر به ترتیب عبارتند از 15/0گرم در تن (ppm) طلا، 23/3 گرم در تن (ppm) نقره، 47/4 درصد وزنی سرب، 73/1 درصد وزنی روی، 64/2 درصد وزنی مس است. بر اساس مطالعات سیالات درگیر میانگین دمای همگن شدن و شوری در منطقه چشمه حافظ به ترتیب C˚300-140 و 7/4 تا 18 درصد وزنی معادل نمک طعام است. نمودار دمای همگن شدگی و شوری سیال نشان می دهد که کانی سازی در منطقه چشمه حافظ بر اثر تزریق متناوب سیال با شوری بالا و اختلاط با سیال با شوری کمتر و رقیق شدگی آن تشکیل شده است. به منظور ارزیابی وضعیت کانی سازی در عمق از روش ژئوفیزیکی قطبش القایی و مقاومت سنجی استفاده شده است. نتایج ژئوفیزیک کانی سازی را در شمال غرب معدن (گردنه توتو) تایید می کند.