فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۳۶۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
اقلیم و هیدرولوژی آبهایسطحی حوضه آبخیز حبلهرود و دشت گرمسار
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: هدف تحقیق شامل مطالعه، بررسی، تجزیه و تحلیل آب و هوا، منابع آبهای سطحی و زمینشناسی حوضهآبخیز حبلهرود و دشت گرمسار جهت محاسبه میزان ورود املاح و آبدهی شاخههای آن وتاثیراین عوامل برکشاورزی، محیط زیست و غیره درمنطقه مورد مطالعه میباشد روش نمونهگیری: روش نمونهبرداری در رابطه باکیفیت آب شاخههای حبلهرود استفاده شدهاست روش پژوهش: از روش کتابخانهای، آماری و همچنین مراجعه به مناطق مورد نظر، مشاهده، مطالعه میدانی و مصاحبه با اشخاص مسئول استفاده شدهاست ابزاراندازهگیری: ازنقشههای سیاسی برای تعیین محدوده مورد مطالعه و نقشههای زمین شناسی و توپوگرافی برای شناسایی عوارض مورد مطالعه استفاده شدهاست طرح پژوهش: جلوگیری از ورود آبهای شور به حبلهرود، کنترل سرشاخههای شور و نفوذی یا تبخیر این آبها در حوضچههای تبخیر وانتقال آبهای شیرین از طریق کانلهای آبرسانی و راههایی که میتوان مشکل آب شیرین دشت گرمسار را برطرف گرداند نتیجهکلی: دشت گرمسار از دشتهای حاصلخیز استان بوده و چنانچه مشکل آبیاری باآبهای شوربرطرف گردد میزان برداشت محصولات افزایش مییابد جهت کنترل سرشاخهای شور درقسمت انتهایی حوضه آبریز حبلهرود با انجام طرحهای آبخیزداری و ایجاد حوضچههای تبخیر و نفوذ میتوان از ورود آبهای شور و سیلابهای شور به حبلهرود جلوگیری نموده وباایجاد کانال آبرسانی از خارج از بسترشور یعنی ۳۷ کیلومترانتخایی حوضه آبریز میتوان آب شیرین منطقه راتامین نمود.
پایش ماهواره ای و تحلیل همدید پدیده ی گرد و غبار در کلان شهر مشهد طی دوره آماری 2013-2009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ی گرد و غبار در شرایط امروزی ایران به عنوان یک مخاطره محیطی جدی، مشکلات عمده ای را برای محیط زیست و سلامت مردم به وجود آورده است. موضوع این تحقیق تحلیل گرد و غبار هوای کلان شهر مشهد طی دوره ی آماری 2013-2009 است. بدین منظور از طریقِ پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS و با کاربرد شاخص دمای درخشایی، آشکارسازی گرد و غبار انجام و قلمرو گسترش آن بر روی شهر مشهد انجام شده است. سپس در جهت تحلیل علل سینوپتیک وقوع گرد و غبار، نقشه های 500 هکتوپاسکال که از پایگاه NOAA با قدرت تفکیک 5/2×5/2 درجه طول و عرض جغرافیایی به صورت چهارنوبت در روز دریافت گردیده بود تحلیل شد. همچنین برای تعیین مناطق منشأ غبار، مدل جریانی HYSPLIT به روش پسگرد، طی 24 ساعت قبل از وقوع برای روزهای آماری مورد مطالعه اجرا گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد، که نواحی منشأ غبار روی شهر مشهد طی دوره ی گرم سال، در شرق و شمال شرق یعنی بیابان های ترکمنستان و همچنین اراضی تغییر یافته ی دشت های شمال شرق کشور قرار دارد. در دوره ی سرد سال نیز بیشتر نواحی شمال غربی شهر مشهد و از شرق دریای خزر با فراوانی کمتر توده ی گرد و غبار به سمت شهر مشهد کشیده می شوند. همچنین در کلیه ی نمونه های مورد مطالعه قرارگیری پرفشار حرارتی در تراز 500 هکتوپاسکال و مکان گزینی اُمگای منفی در سطح زمین موجب صعود و ناپایداری هوا شده که با در نظر گرفتنِ جهت جریانات غبار، مشخص می شود که غبار از مناطق منشأ برخاسته و به سمت کلان شهر مشهد هدایت شده است.
بررسی تغییرات کیفی آب های زیرزمینی واقع در رسوبات کواترنری دشت ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی و تجزیه وتحلیل کیفیت آب های زیرزمینی دشت ارومیه طی سال های 1380 و 1393 پرداخته شده است. هدف عمده و اصلی در این پژوهش، بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب های زیرزمینی دشت ارومیه، تهیه نقشه پهنه بندی عناصر برای دوره زمانی موردمطالعه و مقایسه میزان عناصر موجود در آب های منطقه با استانداردهای موجود است. آمار و داد های هواشناسی و همچنین کیفیت آب های زیرزمینی دشت ارومیه، به تعداد 20 چاه نمونه (1380-1393)، از مهم ترین داده های این تحقیق به شمار می روند. نقشه های توپوگرافی 25000 و نقشه های زمین شناسی 100000 و نرم افزارهای GIS مهم ترین ابزار کار به شمار می روند. روش تجزیه وتحلیل مبتنی بر روش های زمین آماری و تحلیل نمودارهای ویلکوکس، پایپر و شولر است. نتایج نشان می دهد در سال 1380 حداکثر گسترش کلراید در بخش مرکزی دشت ولی در سال 1393 مقادیر حداکثر به شرق دشت یعنی به سمت دریاچه ارومیه گسترش پیداکرده است. سدیم در سال 1380 در شمال و مرکز و تا حدی جنوب بالاست ولی در سال 1393 این مقادیر در شرق و شمال شرق زیاد است. مقادیر یون کلسیم نیز در سال 1393 نسبت به سال 1380 در شرق دشت افزایش پیداکرده است. یون بیکربنات در سال 1380 به میزان حداکثر 2/9 در غرب دیده می شود در حالی این میزان در سال 1393 به 2/10 و نیمه شرقی افزایش پیداکرده است. حداکثر هدایت الکتریک آب های زیرزمینی دشت ارومیه در سال 1380 در حدود 1656 میکروموس در سانتیمتر و در مرکز و شمال غرب دشت قرار دارند. درحالی که در سال 1393 این میزان 2300 واحد شده و بیشتر در شرق دشت ارومیه مشاهده می شود. میزان سختی کل آب نیز از بخش مرکزی در سال 1380 به بخش شرقی دشت در سال 1393 منتقل شده است. به طورکلی اغلب عناصر در طی دوره مطالعاتی به لحاظ زمانی و مکانی دچار تغییرات شده اند. ضمن اینکه باوجود شرایط خاص در منطقه، آب های زیرزمینی به لحاظ مصارف سه گانه به ویژه در بخش شرب، از کیفیت مناسبی برخوردار است.
بررسی کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی در دشت پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل خشکسالی ها،و بهره وری از منابع زیرزمینی اهمیت و توجه بیشتر به منابع آب زیرزمینی امری اجتناب ناپذیر و بررسی وضعیت کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی امری مهم محسوب می گردد. در این تحقیق به بررسی وضعیت کمی و کیفی و رفتار آب زیرزمینی در دشت پریشان بعنوان یکی مهمترین مراکز کشاورزی استان فارس، پرداخته شده است. لذا بدین منظور آمار داده های کمی و کیفی آب زیرزمینی در بازه زمانی 1382 تا1390 استخراج گردید و نقشه های کمی و کیفی آب های زیرزمینی از روی متغیر داده های چاههای پیزومتری به روش میان یابی نزدیکترین همسایه (IDW) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین به منظور برآورد شدت و مدت خشکسالی اقلیمی از شاخص استاندارد بارش(SPI) و جهت بررسی روند افت سطح آب زیرزمینی از هیدروگراف چاه های پیزومتری موجود در دشت پریشان استفاده گردید. براساس نتایج بدست آمده از هیدروگراف سالانه دشت پریشان، به طور میانگین سطح آب زیرزمینی از سال 1382 تا 1390 افتی معادل 25/6 مترداشته است. همچنین هیدروگراف سالانه دشت سه دوره نوسان سطح ایستابی رادر سال 82 تا 83 (افزایش سطح ایستابی حدود 03/2 متر)، 83 تا 89 (کاهش سطح ایستابی 93/7 متر) و 89 تا 90 (افزایش سطح ایستابی 26/0 متر) تجربه کرده است.
زمین شناسی زیست محیطی
حوزه های تخصصی:
تاثیر پوشش گیاهی بر پایداری شیبها
حوزه های تخصصی:
بررسی احتمال تداوم روزهای بارش در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش به عنوان مهمترین عنصر اقلیمی همواره در سرزمین ایران از پیچیدگی های خاصی برخوردار بوده است. این پیچیدگی ها که بیشتر ناشی از موقعیت جغرافیایی این سرزمین پهناور بوده است باعث گردیده است که بارش از توزیع زمانی و مکانی یکنواختی برخوردار نباشد. هدفی که این تحقیق در پی دست یافتن به آن است تعیین تداوم های دو، سه و چهار روزه بارش در ایران زمین و تعیین ساختار احتمالی آن با استفاده از تعیین بهترین مرتبه زنجیره مارکوف و برازش آن بر داده های بارش در این سرزمین پهناور است. برای دستیابی به این هدف، داده های مربوط به بارش روزانه 44 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک برای یک دوره 25 ساله (2005-1981) از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس با استفاده از مدل های مرتبه یک، دو و سه زنجیره مارکوف، پارامترهای تداوم بین بارش های دو روزه، سه روزه و چهار روزه محاسبه گردید. نتایجی که از این تحقیق حاصل آمد عبارتند از اینکه : • تداوم بارش های سه روزه ایران خاصیت خود همبستگی نداشته و از لحاظ ساختار احتمالاتی زنجیره ای از دسته های بینوم مستقل به شمار می آیند. • تداوم بارش های چهار روزه به جز نوار شمالی ایران خاصیت خودهمبستگی نداشته و این زنجیره نیز جزء سری های بینوم مستقل می باشند. • بهترین مدل آماری از میان سه مدل استفاده شده جهت بررسی تداوم بارش های ایران زمین در دوره سرد سال مدل زنجیره مارکوف مرتبه اول دو حالته می باشد . • اما در دوره گرم سال پارامتر تداوم برای بارش های سه و چهار روزه به جز برای نواحی جنوب غربی دریای خزر برای دیگر نواحی ایران وابستگی وجود ندارد. • مدل مناسب جهت تحلیل تداوم روزهای بارش در ایران زمین در دوره گرم سال، مدل زنجیره مارکوف مرتبه اول دو حالته می باشد.
بررسی و تحلیل همدید شدیدترین توفان های سیاه و گرد و غباری در فصول مختلف استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات طبیعی که امروز موجب سلب آسایش مردم به ویژه در نواحی خشک و بیابانی جهان و ایران می شود، توفان های گرد و غباری است. در این پژوهش با استفاده از داده های سمت و سرعت باد، دید افقی، فشار، دما، رطوبت، ابر و پدیده گرد و غبار ایستگاه های همدیدی منطقه، نقشه های همدیدی سطح زمین، ترازهای 850، 500 هکتوپاسکال، امگا، بردار باد،رودباد،وزش رطوبتی و چرخندگی و داده های جو بالای ایستگاه یزد، توفان های سیاه و گرد و غباری سطوح پایین جو استان در 17 دوره انتخابی نمونه در طول سالهای 1989 تا 2009 بررسی شده است. با توجه به این که این توفان ها در سه فصل رخ می دهند آنها را به سه فصل سال تقسیم و شدیدترین آن ها از نظر کاهش دید افقی، تندی باد و فراگیر بودن در سطح استان تحلیل شده است. نقشه های مورد نیاز از دو روز قبل از شروع گرد وغبار تا روز اوج آن از پایگاه داده های NCEP/NCAR اخذ گردید و در نرم افزار GrADS ترسیم شد. نتایج تحقیق سه نوع توفان گرد وغبار و بادهای شدید در فصول پاییز، زمستان و بهار را نشان می دهد. نوع اول توفان پاییزی (توفان 2 اکتبر 1997 ) وجود گرادیان فشار بین جنوب و نواحی مرکزی ایران و وجود ناوه ای با دامنه ای عمیق در ترازهای 850 و 500 هکتو پاسکال در غرب ایران و استان یزد است که این ناوه نتوانسته از نظر دما و رطوبت به خوبی تغذیه شود. نوع دوم توفان زمستانی(توفان 22 فوریه 2009 )در اثر وجود مرکز کم فشار سطح زمین بر روی استان یزد و همراهی آن با ناوه های عمیق سطوح بالایی و همچنین گذر جبهه سرد از استان و برخورد توده هوای سرد پشت جبهه با توده هوای گرم حاکم بر منطقه است. نوع سوم توفان بهاری (توفان 29 مه 2003 ) استقرار سلول کم فشار در سطح زمین، کج شدگی محور ناوه سطوح فوقانی جو در غرب ایران و حرکت سریع آن و ارسال امواج کوتاه بر روی ایران مرکزی و استان یزد به همراه عبور جبهه سرد ضعیف و خشک از شمال غرب سبب ایجاد جریان های شدید بالا رو، ناپایداری زیاد هوا و توفان سیاه و گرد وغبار بسیار شدید در استان یزد شده و دید افقی را به صفر رسانده است. بیشتر این توفان ها در ساعت های بعد از ظهر و در ماه مه رخ داده و بادهای شدید آن عمدتاً از غرب تا شمال غرب می وزند.
فرسایش کناری رودخانه چرداول با استفاده از مدل HEC-RAS در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین پدیده در فرایندهای پوستی زمین جریان آب ها است و رودخانه ها نه تنها در سیمای کلی زمین نقش دارند، بلکه شکل زیستن انسان در کره ی زمین را نیز تعیین می نمایند. تخریب سواحل وتداوم فرسایش کناری هرساله در ایران و سایر نقاط جهان موجب تخریب اراضی مرغوب کشاورزی اطراف رودخانه، تاسیسات ساحلی، پل ها، و امامکن عمومی می گردد. ازسویی اجرای هرگونه عملیات جهت اصلاح مسیر، کنترل فرسایش رودخانه، احداث تاسیسات و سازه های آب و مانند آن باید مبنی بر شناخت صحیح از رفتار رودخانه، ویژگی های مواد بستری و عوامل و مکانیسم های موثر در فرسایش کناری صورت می گیرد. به همین علت وضعیت فرسایش کناری رودخانه چرداول در بازه ی چناره مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا مسیری از رودخانه به طول 5/1 کیلومتر انتخاب شده و با انجام عملیات صحرایی برداشت شد. سپس بعد از تهیه TIN منطقه با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS که امکان لینک مدل HEC-RAS و نرم افزار ArcGIS را فراهم می آورد 50 مقطع عرضی به مدل معرفی شده و مقادیر ضریب مانینگ نیز به مدل معرفی شد. با معرفی مشخصات هندسی رودخانه، مشخصات جریان و ضریب مانینگ به مدل HEC-RAS، مشخصه های جریان به ازای سیل با دوره بازگشت های 5، 25، 50، 100 و 200 تعیین گردیده و جهت تعیین و شناسایی نقاط مستعد فرسایش و رسوبگذاری، مقادیر حداقل و حداکثر تنش برشی و سرعت در نقاط مختلف بازه به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف تعیین شد. نتایج مربوط به حداکثر تنش برشی و سرعت نشان می دهد که تنش برشی و سرعت در تمامی دوره های بازگشت سیل درکانال اصلی بیش از سواحل بوده که این عوامل می تواند ضمن فرسایش بیشتر کانال اصلی رودخانه نسبت به سواحل، افزایش شیب رودخانه، پایین رفتن آب و نهایتا فرسایش کناری شود. همچنین حداقل تنش برشی به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف برابرN⁄m^2 12/7 بوده که در ساحل چپ رخ داده و بنابراین ساحل چپ بازه چناره مستعدترین محل جهت رسوبگذاری است. بازدید های میدانی نیز صحت محاسبات و نتایج حاصله از تحقیق اخیر را نشان می دهد.
ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل به کشاورزی بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک (مورد مطالعه: منطقه زرین آباد ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل هیرکانی به اراضی کشاورزی دیم (کلزا) و آبی (شالیزار) بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک در منطقة زرین آباد ساری، از هر کاربری در چهار تکرار از دو عمق 0-20 و20-50 سانتی متر نمونه برداری شد. براساس نتایج، تغییر کاربری اراضی جنگل به شالیزار سبب افزایش مقدار واکنش خاک از 43/6 به 52/7 شد؛ اما تبدیل آن به کشت دیم (کلزا) اثر معنا داری بر واکنش خاک نداشت. تغییر کاربری اراضی جنگل به دیم به کاهش 5/46 درصدی کربن آلی منجر شد که این کاهش در تبدیل جنگل به شالیزار، 38 درصد بود. مقدار نیتروژن نیز طی تغییر اراضی جنگل به کشت دیم کاهش یافت؛ اما این کاهش در تبدیل آن به شالیزار معنادار نبود. تغییر کاربری سبب افزایش چهار برابری مقدار فسفر جذب شدنی در اراضی دیم و افزایش دوبرابری در اراضی تبدیل شده به شالیزار شد؛ اما بر مقدار پتاسیم جذب شدنی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک اثری نداشت. کمترین مقدار قابلیت هدایت الکتریکی، در کشت دیم مشاهده شد. بنابراین، پیشنهاد می شود که هرگونه تغییر کاربری در منطقه با احتیاط صورت گیرد و در اراضی تغییریافته، با به کارگیری شیوه های کارامد مدیریت اراضی، اثرهای نامطلوب حاصل از تغییر کاربری تعدیل شود.
آمایش سرزمین دامنههای جنوبی قوشهداغ
حوزه های تخصصی:
گنبدهای نمکی مطالعه شده در منطقه قوشه داغ در قالب حوضه آبریز یا محدوده شهری نبوده و بنا به ضرورت مطالعاتی این گنبدها به صورت منطقهای و تصادفی انتخاب شدهاند که می توان گنبدهای نمکی مجاور این مناطق را نیز براساس همین مطالعات تجزیه و تحلیل نمود. در مطالعه گنبدهای نمکی ابتدا به خصوصیات طبیعی منطقه پرداخته شده است. این خصوصیات دربرگیرنده ویژگی های توپوگرافی، اقلیم، خصوصیات خاکشناسی و کاربری اراضی خاکهای شور، روند کلی فرسایش و رسوب و ویژگی های زمینشناسی و پوشش گیاهی میباشد. پس از مطالعه و بررسی اوضاع طبیعی و شرایط موجود منطقه به شرایط و خصوصیات عمده گنبدهای نمکی از جمله ممیزی گنبدهای نمکی، بررسی خصوصیات هیدروگرافی گنبدهای نمکی منطقه مطالعاتی و در نهایت به پیشنهادات اجرایی جهت جلوگیری از ورود آب خاکهای شور به رودخانه اصلی و آمایش منطقه پرداخته شده است. اهداف اساسی این مقاله عبارت از بررسی گزینههای جداسازی آب شور و شیرین رودخانه آجیچای و مطالعه گزینههای ارتقاء کیفیت و کنترل شوری رودخانههای منطقه جهت کاهش شوری و اصلاح خاک های محدوده مورد مطالعه میباشد. موارد اساسی و عمده راهکارهای اصلاح شبکه های هیدروگرافی گنبدهای نمکی عبارتند از : احداث بندهای بزرگ یا سد در دهانه ورودی هریک از شاخه های شور به شیرین جمعآوری آب شاخه های شور رودخانه جلوگیری از عبور کردن آب شیرین از تشکیلات زمین شناسی شور و ریختن آب شاخه های شور به آن و انتقال آب شیرین از طریق لوله به محل جلوگیری از شور شدن آب های زیرزمینی نتایج حاصل از مطالعه هیدروگرافی گنبدهای نمکی در دامنههای جنوبی قوشهداغ مشخص میسازد که در صورت جلوگیری از شوری رودخانه اصلی و اصلاح شوری خاکهای مناطق مسطح منطقه که درصد مساحت زیادی را دربرگرفته است، میتوان اراضی وسیعی را زیر کشت آبی برد که تاثیر بسزایی در اقتصاد منطقه خواهد داشت.
نور و حیات
حوزه های تخصصی:
کاربرد منطق فازی در بررسی فرسایش خندقی با استفاده ازسیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعه موردی: حوضه طرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع مخاطرات محیطی که در بسیاری از مناطق کشور سبب از بین رفتن اراضی کشاورزی، مرتعی و تأسیسات زیربنایی می گردد، فرسایش خندقی می باشد. در این تحقیق از عملگرهای منطق فازی در حوضه طرود با هدف مشخص کردن پهنه های مختلف خطر، به دست آوردن مساحت هریک از آنها و ارائه نقشه خطر فرسایش خندقی استفاده شده است. جهت دستیابی به این هدف، از تصاویر ماهواره ای، تفسیر عکس های هوایی به مقیاس1:20000، نقشه های توپوگرافی به مقیاس 1:50000، نقشه های زمین شناسی به مقیاس1:100000، مطالعات میدانی و نرم افزار ArcGIS به عنوان ابزارهای اصلی پژوهش استفاده شده است. به این منظور در ابتدا برخی از متغیرهای مؤثر که در تشکیل و توسعه فرسایش خندقی نقش مهمتری داشتندو همچنین مناطق دارای فرسایش خندقی مورد شناسایی قرار گرفتند.در مرحله بعد، طبقات عوامل مؤثر وزن دهی شده و نقشه فرسایش خندقی با استفاده از اپراتورهای جمع جبری فازی، ضرب فازی، گامای فازی 5/0 و گامای فازی 8/0 در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. نتایج حاصله بیانگر آن است که در روش جمع جبری فازی100 درصد مناطق خندقی در پهنه خیلی زیاد، در ضرب جبری فازی، 29/83 درصد مناطق خندقی در پهنه کم، در گامای فازی 5/0حدود 93/60 درصد خندق ها در طبقه کم و مجموعاً حدود 17 درصد خندق ها در طبقات زیاد و خیلی زیاد واقع شده اند ولی در روش گامای فازی 8/0 حدود 5/1 درصد مناطق خندقی در طبقه کم و حدود 62 درصد خندق ها در طبقات زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته اند.
تحلیل لندفرم ها و فرآیندهای هالوکارستی دریاچه ارومیه
حوزه های تخصصی:
محیط های مورفوژنز با توجه به مجموعه عوامل و شرایط محیطی و نقش فرآیند های غالب ژئومورفولوژیکی سیستم های لندفرم ساز را تشکیل داده، که در مکان ها و زمان های مختلف بسیار متنوع و متغیر عمل می کنند. این محیط ها با توجه به شاخص های متغیر مکانی و زمانی نوع خاصی از سیستم های شکل زایی را در چرخه عمل خود پذیرا می شوند. فراوانی، تنوع، اندازه و پیچیدگی لندفرم ها به دوره زمانی فعالیت سیستم های یاد شده بستگی داشته و همچنین متناسب با تداوم و پایداری محیط های مورفوژنز آنهاست. تغییرات دینامیکی محیط های مورفوژنز شرایط و مجموعه ای از فرآیند های جدید شکل زایی را موجب شده و چهره های خاصی از چشم انداز لندفرم ها را بوجود می آورند.
با توجه به تغییرات دینامیکی اخیر (خشک شدن دریاچه ارومیه) عمدتا به دلیل کنترل و مهار آب های سطحی و استقرار فرآیند های جدید شکل زایی، این سوال مطرح می شود که لندفرم ها یاد شده در منطقه (نوار ساحلی دریاچه ارومیه) کدامند؟ چه فرآیندهایی آنها را بوجود می آورند؟ موضوع اصلی تحقیق حاضر مطالعه و شناخت و تحلیل لندفرم ها و فرآیند های آنهاست. محیط های شکل زایی بصورت سیستمی بشکل انحصاری عمل نموده و خروجی این سیستمها، لندفرم های بی نظیر خواهد بود. لذا شناخت لندفرم های نمکی و عوامل سازنده آنها و آثار و شواهد آنها در نوار ساحلی دریاچه ارومیه از اهداف این پژوهش می باشد. از روش مشاهدات مستقیم، مطالعات و بررسی های میدانی، تحلیل و توصیف لندفرم ها و فرآیندهای سازنده آنها استفاده شده است. یافته بدست آمده، حاکی از آن است که فرآیندهای شکل زایی هالوکارستی ساحلی در مقیاس ها و الگوهای متنوع زمانی و مکانی با چهره های خاص و بسیار جالب در دو گروه لندفرم های تراکمی و کاوشی ظاهر می شوند. شناخت الگوهای رفتاری و همچنین روند تغییر و تحولات این لندفرمها نشان می دهد که لندفرم های هالوکارستی ناپایدار بوده و دوره تحولات کوتاهی داشته و در طبقه لندفرم های موقت و ناپایدار قرار می گیرند. با توجه به تغییرات محیط ژئومورفولوژیکی دریاچه ارومیه در چند دهه اخیر، مطالعه و بررسی فرآیندهای مورفوژنز و لندفرم های آن اطلاعات ارزشمندی را در خصوص تحولات سیستم های مورفوژنز هالوکارستی ارایه می دهد. این اطلاعات به توسعه و مبانی نظری و کاربردی این شاخه از علم ژئومورفولوژی کمک شایانی می نماید.
توزیع مکانی و زمانی شاخص اقلیم آسایش گردشگری استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان اصفهان در مرکز ایران قرار دارد. آب و هوای این استان متغیر است و شامل آب و هوای خشک در نواحی شرقی، شمالی و مرکزی و آب و هوای مدیترانه ای تا مرطوب در نواحی غربی و جنوبی است. به طور کلی آب و هوای این استان در تابستان گرم و خشک و در زمستان سرد است. این استان با داشتن جاذبه های طبیعی و فرهنگی مناسب توانایی زیادی در جذب گردشگر دارد. اما تا کنون از این پتانسیل استفاده صحیح نشده و بهره کافی هم کسب نشده است. به منظور توسعه گردشگری در این منطقه باید زمان ها و مکان های مناسب جهت حضور گردشگران در منطقه مشخص شود. یکی از مهمترین نیازهای گردشگران آگاهی از وضعیت اقلیمی و زمان های مساعد برای گردشگری است. در این پژوهش با استفاده از شاخص اقلیم آسایش گردشگری (TCI)، و همچنین با استفاده از توانایی های GIS در میان یابی، تعمیم داده های نقطه ای به پهنه ای و ترکیب نقشه ها، زمان های و مکان های مساعد جهت حضور گردشگران در استان اصفهان مشخص شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ماه اکتبر در این استان بهترین شرایط را برای حضور گردشگران دارد و پس از آن ماه های می و آوریل قرار دارند و ماه های ژانویه، فوریه، مارس، جولای، آگوست و دسامبر هم بدترین شرایط را برای حضور گردشگران دارند. از نظر پراکندگی مکانی هم نواحی مرکزی استان نسبت به دیگر نواحی شرایط مساعدتری برای جذب گردشگر دارند.
تحلیل رگرسیونی داده های اقلیمی با استفاده از ایستگاه های انتخابی ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از تحلیل رگرسیونی پیش بینی متغیر وابسته از طریق متغیر مستقل می باشد. بر این اساس در تحلیل رگرسیونی محقق به دنبال پیش بینی است. به همین دلیل برای تحلیل های پیشرفته و پیش بینی تغییر در متغیر وابسته در صورت تغییر در متغیر یا متغیرهای مستقل باید از روش های تحلیل رگرسیونی استفاده کرد. وقتی رابطة متغیرها بررسی می شود باید به این نتیجه رسید که متغیرها قابلیت تحلیل رگرسیونی را دارند. در تحلیل رگرسیونی بررسی فرض های خطی بودن، بهنجاری، ثابت بودن واریانس داده و مستقل بودن مشاهدات اهمیت زیادی دارد. لذا کاربرد تحلیل رگرسیونی در مطالعات اقلیمی به منظور بررسی رابطة بین متغیرها و پراکنش آنها می باشد. مراحل اجرای تحلیل رگرسیونی داده های اقلیمی سنجش، تحلیل و پیش بینی است. در مرحلة سنجش محقق باید داده ها را برای تحلیل رگرسیونی ارزیابی کند، سپس شرایط موجود هر ایستگاه را تحلیل کند و در نهایت رابطه و میزان تغییر و پراکنش متغیرها را پیش بینی نماید. با بررسی رابطه و پراکنش متغیرها می توان به وضعیت و شرایط حاکم بر یک ایستگاه پی برد. متناسب با روند تحلیلی مدل های رگرسیونی از سری های دمای ایستگاه های یزد و خرم آباد استفاده شده است.
برآورد فرسایش خاک با استفاده از مدل RUSLE و شناسایی مؤثرترین عامل آن در حوضه آبخیز گابریک- جنوب خاوری استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها و جلگه های حاصلخیز آن ها از دیرباز کانون شکل گیری و رشد تمدن های بشری بوده اند. جلگه خوزستان جلگه ای کم ارتفاع با شیب ملایم است که رودخانه ی کرخه در آن جریان دارد. این رودخانه در طول دوران زمین شناسی به ویژه در عهد چهارم –کواترنر- از تحرک و پوی
عدم تطابق خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دو حوزه آبریز همجوار در دامنه شمالی شیرکوه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی، یکی از بلایای طبیعی است که با خسارتهای مالی و جانی فراوانی همراه است. این پدیده تحت هر رژیم بارش و رژیم دمایی به وقوع می پیوندد. ارایه یک تعریف مورد قبول عام در مورد خشکسالی وجود ندارد؛ زیرا نزد افراد با تخصصهای مختلف دارای معانی متفاوتی است و در منابع علمی به رخداد خشکسالی هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی اشاره شده است. خشکسالی هواشناسی را کمبود غیر نرمال و طولانی مدت بارش گویند. خشکسالی هیدرولوژیکی به کاهش چشمگیر سطح آب دریاچه ها، رودخانه ها، مخازن و غیره مربوط است و خشکسالی کشاورزی وضعیتی است که میزان رطوبت موجود در خاک برای محصول ناکافی است.موضوع این مقاله بررسی و مقایسه عدم تطابق روند خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دو حوزه آبریز همجوار در دامنه شمالی شیرکوه یزد است. در ابتدا خشکسالی هواشناسی با استفاده از روش گیپس و ماهر و خشکسالی هیدرولوژیکی با استفاده از روش نمره استاندارد z محاسبه و در ادامه نیز وجود یا عدم وجود روند خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی با استفاده از تحلیل همبستگی در سطح دو حوزه آبریز اسلامیه و فخرآباد واقع در دامنه شمالی شیرکوه یزد مورد بررسی، تحلیل و مقایسه قرار گرفته است.برای اجرای این تحقیق از داده های بارندگی سالیانه دو ایستگاه باران سنجی وابسته به وزارت نیرو در طی یک دوره مشترک آماری 30 ساله و داده های هیدرومتری دو ایستگاه اسلامیه و فخرآباد دوره های آماری به ترتیب 26 و 28 ساله استفاده به عمل آمده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که از این نظر تفاوتهای چشمگیری در دو سطح دو حوزه آبریز وجود دارد، علی رغم اینکه روند خشکسالی هواشناسی در هر دو ایستگاه باران سنجی اسلامیه و فخرآباد مورد تایید قرار نگرفت، اما روند خشکسالی هیدرولوژیکی در ایستگاه هیدرومتری اسلامیه تایید شد و در ایستگاه هیدرومتری فخرآباد مورد تایید قرار نگرفت. همچنین وجود رابطه قوی و معنادار بین میزان بارش و دبی در ایستگاه هیدرومتری فخرآباد تایید شد ولی در ایستگاه هیدرومتری اسلامیه تایید نشد.