فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر حاصل بررسی های اجمالی انجام شده در مورد اثرات زیست محیطی خطوط انتقال انرژی شامل خطوط انتقال برق ، نفت خام و گاز طبیعی است . این بررسی شامل وضعیت کلی خطوط انتقال انرژی در ایران ، آلاینده های زیست محیطی ناشی از توزیع و انتقال انرژی و اثرات مهم زیست محیطی این آلاینده ها است . در بررسی های اولیه چنین به نظر می رسد که آثار زیست محیطی ناشی از انتقال برق کمتر از خطوط انتقال نفت خام و از طبیعی باشد . در مورد گاز طبیعی در بخش صادرات گزینه استفاده از فن آوری lng قابل بررسی بیشتر است ...
تعیین تغییرات مکانی و زمانی آلودگی های منواکسید کربن و ذرات معلق با استفاده از تکنیک های GIS در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات اساسی شهرهای بزرگ جهان پدیده آلودگی هواست. کشور ایران و به خصوص تهران نیز از اثر این پدیده مصون نیست، به طوری که سالانه خسارات مالی و جانی و اجتماعی عمده ای متاثر از آلودگی به بار می آیند.
از آنجا که مهم ترین آلاینده های این شهر مونواکسید کربن (CO) و ذرات معلق با قطر کوچک تر از 10 میکرومتر (PMto) اند، در تحقیق حاضر ابتدا روش های مختلف درون یابی برای تولید نقشه های کیفیت هوای حاصل از این دو آلاینده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس با استفاده از آماره خطای میانگین مربعات (MSE) روش درون یابی بهینه انتخاب شد و نقشه های کیفیت هوای حاصل از این دو آلاینده برای همه روزهای سال 1384 تولید گردید. نیز از آنجا که آلودگی هوا با عوامل متعددی از قبیل توپوگرافی، اقلیم، جمعیت، شبکه حمل ونقل و صنعت ارتباط دارد، با استفاده از روش رگرسیون کاربری اراضی (LUR) مهم ترین عوامل موثر در تولید هر یک از این دو آلاینده تعیین گردید و در ادامه با استفاده از همین روش به مدل سازی این دو آلاینده در فصل بهار پرداخته شد.
با توجه به آماره خطای میانگین مربعات (MES) معلوم شد که برای درون یابی داده های آلاینده مونواکسیدکربن، روش کوکریجینگ همراه با سه پارامتر دما، جهت باد و سرعت باد که ناهمسان گردی آن به وسیله جهت باد تعیین شود، مناسب ترین روش به شمار می آید؛ در حالی که برای آلاینده ذرات معلق روش Spline نتایج بهتری را ارائه می دهد. همچنین نتایج حاصل از مدل رگرسیون کاربری اراضی (LUR) نشان داد که مهم ترین عامل موثر بر روی آلاینده مونواکسیدکربن حجم ترافیک است، در حالی که مهم ترین عامل موثر بر روی آلاینده PMto وجود اماکن صنعتی است.
بررسی روش های زمین آمار در پهنه بندی کیفی منابع آب زیر زمینی دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: امروزه خطر ناشی از کاهش کمی و کیفی منابع آب زیر زمینی به عنوان چالشی در پیش روی منابع آب کشور قرار دارد لذا آب های زیر زمینی به عنوان یک ذخیره آبی سالم باید بیش از بیش مورد توجه قرار گیرد، با توجه به این مهم ضرورت آگاهی از چگونگی تغییرات زمانی و مکانی این متغییر در مناطق گوناگون دارای اهمیت بسزایی است و زمین آمار به عنوان ابزاری مناسب ما را در رسیدن به این امر یاری می کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی کیفیت آب های زیر زمینی دشت کاشان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روشهای زمین آمار می باشد. جهت انجام این مطالعه تغییرات Ec,Na,Hco3و Ca 42 چاه پیزومتری که دارای آمار کامل و مناسب از سال 1388-1380 بودند استفاده شد و با روش های زمین آمار کریجینگ ساده، کریجینگ معمولی، روش عکس فاصله، تابع شعاعی، درون یاب موضعی و درون یاب عام تغییرات این متغییرها مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی نرمالیته داده واریوگرام ترسیم شد. در این تحقیق از مدل کروی به دلیل استحکام ساختار فضایی قوی جهت برازش واریوگرام بر روی پارامتر های کیفی استفاده شد. نتایج ارزیابی روش های زمین آمار که در این تحقیق به کار برده شد نشان داد که از بین روش های انتخابی برای ترسیم نقشه تغیرات Hco3، روش تابع شعاعی به دلیل بالاتر بودن R و کم بودن مقدار RMSE (44/0 R=و76/1 RMSE=) به عنوان بهترین روش شناخته شد. جهت ترسیم نقشه ی تغیرات SAR ، روش کریجینگ معمولی (با مقادیر 75/0R= و96/1RMSE=)، جهت ترسیم نقشه تغیرات کلسیم، روش کریجینگ معمولی (با مقادیر41/0 R= و 75/5RMSE=) و جهت ترسیم نقشه تغیرات NA روش درون یاب موضعی (با مقادیر 55/0R=و24/8 RMSE=) انتخاب گردیدند. بررسی نقشه های بدست آمده نشان می دهد که بطور کلی هر چه از سمت غرب به سمت شرق حوضه حرکت می کنیم از کیفیت آب زیر زمینی کاسته می شود که علت اصلی این امر توسعه نامناسب اراضی کشاورزی و بهره برداری بیش از حد آب های زیر زمینی می باشد که باعث هجوم آب های شور و در نهایت بی کیفیتی آب های زیر زمینی در این مناطق می گردد.
تحلیل اثرات اجتماعی، اقتصای و محیطی سدهای کارده مشهد و بیدواز اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل افزایش اهمیت آب، در ابعاد مختلف زندگی انسان ها به ویژه در پنجاه سال گذشته بیشتر کشورها از جمله ایران برنامه ها و سرمایه گذاری های گسترده ای را به منظور کنترل و تنظیم آب از طریق ساخت سازه های مهندسی، به ویژه سدها، انجام داده اند. بهره برداری از سد کارده (مشهد) در سال 1367 و بیدواز (اسفراین) در سال 1382 در راستای همین هدف می باشد. مساله عمده ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، پی آمدهای حاصل از اجرای این طرح ها و ارزشیابی آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن ها است، که تحقیق حاضر پاسخ به آن را دلیل تلاش خود قرار داده است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و به کمک مطالعات پیمایشی و مقایسه داده های جدید با اسناد قبل از احداث سدها و همچنین سنجش نگرش بهره برداران به ارزشیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی سدهای کارده و بیدواز پرداخته است. نتایج حاصل حاکی از کاهش سطح زیر کشت و ایجاد اثرات منفی در پایاب سد کارده از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی است. در پایاب سد بیدواز به دلیل تخصیص تمام آب به بخش کشاورزی، شرایط اقتصادی و زیست محیطی به صورت محدود بهبود یافته است. از نتایج مهم دیگر این تحقیق عدم رضایت بیش از هشتاد درصد بهره برداران پایاب سدها از مدیریت دولتی حاکم بر منابع آب و نحوه توزیع آن است که بهره برداری و مدیریت منابع آب در حوضه رودخانه های کارده و بیدواز را با رویکرد مشارکتی اجتناب ناپذیر می نماید.
بررسی وضعیت کمّی و کیفی منابع آب زیرزمینی (مورد شناسی: دشت جوین، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل کاهش بارندگی، حفر تعداد زیاد چاههای عمیق در سالهای اخیر و برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی در دشتها و عدم توجه به مقوله آبخوانداری و انجام تغذیه مصنوعی، توجه بیشتر به آبهای زیرزمینی امری اجتنابناپذیر و مهم محسوب میگردد، و بررسی وضعیت کمّی و کیفی سفرههای آب زیرزمینی از جمله این امور است. در این مقاله تغییرات کمّی و کیفی سفره به منظور تغذیه و تخلیه در تعدادی از پیزومترهای دشت حاصلخیز جوین در استان خراسان رضوی بررسی گردید. ابتدا آمار دادههای سطح ایستابی در 50 پیزومتر به صورت کمّی و در 60 پیزومتر به صورت کیفی به عنوان پیزومترهای منتخب تهیه شد و آزمونهای کفایت و همگنی دادهها انجام گردید. سپس بازسازی دادههای ناقص انجام شد و در نهایت دادهها در پایه مشترک آماری 12 ساله 1386-1374استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این مقاله، تعیین نقشههای کمّی و کیفی آبهای زیرزمینی از روی متغیر دادههای سطح ایستابی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه (ID) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است؛ به طوری که براساس نتایج ترسیم هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین به طور میانگین سطح آب زیرزمینی از سالهای 1375-1374 تا سال آبی 1386-1385 افتی معادل 10 متر را نشان میدهد. همچنین هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین و سه دوره افت شدید سطح ایستابی، از سال آماری 74 تا 77 از 07/53 به 09/54 متر، وضعیت تقریباً نرمالی از افت را در جوین نشان میدهد، اما از سال آماری 1377 به بعد تا سال 1382 رقم افت از 09/ 54 به 5/58 متر رسیده، یعنی نزدیک به 5/4 متر افت طی 4 سال آبی نمایان را میسازد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای کمّی و کیفی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه و ترسیم نقشههای کیفی و هم افت، پارامترهای کیفی میانیابی شده نیز در برخی مناطق بحرانی و کاهش شدید کیفیت این آبخوان را نشان میدهند.
نظام های مدیریت سنتی آبیاری در مناطق خشک و نیمه خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی خشک و نیمه خشک بیش از 30 درصد مساحت خشکی های سیاره زمین را در بر می گیرد. مطالعه دقیق خصوصیات نظام های آبیاری در این نواحی می تواند زیربنای مناسبی جهت برنامه ریزی های محلی و ناحیه ای فراهم آورد. مطالعاتی که بر روی قنات ها و نحوه ی ذخیره ی آب و آبیاری در فلات مرکزی ایران انجام شده است نشان می دهد که سیستم های سنتی بهره برداری از آب و آبیاری از مهمترین آثار این کشور به شمار می روند سرزمینی که بیش از 70 درصد از وسعت آن را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد.در این تحقیق که به روش (توصیفی ـ تحلیلی) انجام شده است، مشخص می شود که مدیریت سنتی نظام آبیاری کشتزارهای ینگ آباد بر اساس شرایط خاص محیط جغرافیایی به ویژه کمبود آب، تبخیر شدید و مدت تابش (اختلاف طول شب و روز در دوره ی رشد گیاه) شکل گرفته است.
کاربرد مدل های فوریه در برآورد دمای ماهانه و آینده نگری آن، مطالعه موردی: دمای مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل اهمیت و تاثیر دما بر شرایط محیطی و نیز نقش آن در برنامهریزیهای مبتنی بر دانستههای اقلیمی، الگوسازی رفتار دما به خصوص در سالهای اخیر مورد توجه محافل علمی بوده است. میانگین ماهانه دما همانند غالب عناصر اقلیمی رفتاری همراه با نوعی تموج و عمدتا با حرکتی منظم و متناوب به بالا و پایین مشخص میشود. رفتارهای تناوبی به هر شکل که باشند، با استفاده از توابع سینوسی در فرکانسهای مختلف با تقریب مناسب و قابل قبولی برآورد و پیشبینی میشوند. در این راستا مدلهای فوریه از ابزارهای مفید و کارا به شمار میآیند. در این مقاله ضمن معرفی روشهای الگوسازی فوریه، یک الگوی فوریه برای متوسط ماهانه دمای شهر مشهد، بر اساس یک سری 106 ساله (1272 ماه) از ژانویه سال 1891 تا دسامبر سال 1996 تعیین میکنیم. دادههای مربوط به دوره مزبور از سه منبع اطلاعاتی استخراج و پردازش شدهاند:طی دوره 1891-1950 میانگین ماهانه دما ازگزارش"سازمان جهانی هواشناسی" تحت عنوان: ” گزارش جهانی هوا “ استخراج شده است. در این گزارش دما به درجه فارنهایت ثبت گردیده بود. در دوره مذکور دو مرحله دادههای مفقود (مجموعا 2 سال) طی دورههای 1895- 1904 (10 سال) و 1941- 1950 (10 سال) وجود داشته است. دادههای مربوط به دورههای مزبور از شرکت ملی نفت - واحد اهواز اخذ گردیده است. از سال 1951 به بعد با تاسیس سازمان هواشناسی کشور میانگین دما در این ایستگاه تحت نظارت سازمان مذکور به ثبت رسیده است. به منظور همخوانی دمای پیش از دهه 1950 و بعد از آن، دمای گزارش شده به وسیله سازمان جهانی هواشناسی به درجه سلسیوس تبدیل شده است. مدل تعیین شده شامل متغیر توضیحی رستهای و یک متغیر توضیحی سینوسی - کسینوسی است. در واقع مولفههای سینوسی و کسینوسی، همساز (هارمونیک)هایی هستند که در شکلگیری رفتار سری تناوبی موثرند. تعداد این همسازها (مولفههای نوسانی) حداکثر نصف طول دادهها است. چرا که رفتار نوسانی حداقل از دو مولفه (سینوسی و کسینوسی) تشکیل شده است. در واقع هر همساز گویای یک روند روبه بالا و یک روند روبه پایین در یک سری زمانی است. بنابراین هر طول موج متوالی در سری زمانی تناوبی با یک همساز نشان داده میشود. برای تعیین مولفههای سینوسی - کسینوسی معنیدار با استفاده از دوره نگار، ترتیب اهمیت همسازها را تعیین میکنیم. سپس با جستجو در بین چند همساز مهم اول، چرخههای معنیدار پنهان را پیدا میکنیم. بر این اساس بهترین الگوی قابل برازش بر میانگین ماهانه دمای مشهد به وسیله همساز یکصد و ششم آرایه شده است که در سطح 01/0 معنیدار است. پس از بررسی مدل به لحاظ درستی فرضها، با استفاده از آن متوسط درجه حرارت ماهانه تا دسامبر 2004 پیشبینی و فواصل اطمینان ارایه گردیده است.ضریب همبستگی و ضریب تعیین معیارهایی هستند که هریک به نحوی درصد موفقیت الگو را در توصیف سری نشان میدهند. در این الگو ضریب همبستگی 976/0 و ضریب تعیین 2/95 درصد و خطای استاندارد باقیماندهها 912/1 محاسبه شده است.لازم به توضیح است که سری علاوه بر روندی تناوبی، میبایست به لحاظ روند آزمون شود. اگر دادهها دارای شیبی حول خطی غیر افقی باشد، مولفههای مربوط میبایست به مدل اضافه شود. آزمون وجود روند برای شیب خطی، سهمی و درجه 3 نیز عدم وجود روند را نشان میدهد. با در نظر گرفتن قسمت سیستماتیک الگوی برازش یافته، به عنوان مکانیزم مولد مقادیر آینده، متوسط درجه حرارت ماهانه از ژانویه 1997 تا دسامبر 2004 پیشبینی شد. در مورد هر یک از مقادیر پیشبینی شده با اضافه و کم کردن عدد 748/3 ± یک فاصلة اطمینان 95 درصد برای پیشبینی مقادیر به دست میآید. حفظ رفتار تناوبی حول یک خط افقی و نیز وجود کرانههایی قابل قبول با فاصله ثابت در امتداد زمان شواهد دیگری بر نیکویی برازش مدل به حساب میآید.تحت شرایط کلی که معمولا برقرار است، روشهای معرفی شده در این مقاله برای الگوسازی هر سری زمانی گسسته متساویالفاصله تناوبی دیگر کاربرد دارد. برای سریهای پیوسته نیز با تقسیم محور زمان به فواصل مساوی میتوان سری پیوسته را به یک سری گسسته متساوی الفاصله تبدیل کرد و از روشهای معرفی شده، برای الگوسازی آن استفاده نمود.
ارزیابی چالشها و مشکلات شهرهای جدید و میزان موفقیت آنهادر ایران: شهر جدید سهند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشین، شهرهای بزرگ در ایران دچار مشکلات فراوانی شده و شهرهای جدید در ایران برای جذب سرریز جمعیتی در حوزه¬ این شهرها مکانیابی و احداث شدند. شهر جدید سهند نیز برای کاستن از مشکلات جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی کلانشهر تبریز در حوزه¬ نفوذ این شهر احداث شده است ولی این شهر در عمل نتوانسته است از مشکلات کلانشهر تبریز با توجه به اهدافش بکاهد و اهداف از پیش¬تعیین¬شده¬ آن در زمان مشخص، عملی نشده¬اند. شالوده¬ اقتصادی این شهر بر پایه¬ اشتغال صنعتی و خدمات دانشگاهی استوار است که هنوز صنعت و دانشگاه تأثیر مثبتی بر این شهر نگذاشته¬اند و شهر جدید سهند خود با مشکلات و چالشهای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی و برنامه¬ریزی بسیاری مواجه است. در این مقاله به چالشها و مشکلات موجود در شهر جدید ارزیابی سهند و میزان موفقیت آن با توجه به اهداف از پیش تعیین شده، پرداخته شده است.
تحلیل تطبیقی رفتار هیدرولوژیک رودخانه کر در شبکه ژئونروتیک
حوزه های تخصصی:
بیشتر رودخانه هایی که از ارتفاعات زاگرس (تاق و پاتاق) ایران سرچشمه می گیرند، جزو رودخانه های دایمی و پرآب کشور به شمار می آیند و پاره ای از آنها بسیار طغیانی و سرکش اند. این رفتار آبی سبب شده که در طول دوران چهارم، قبض و بسط وسعت برخی حوضه ها و اسارت رودخانه ای در این منطقه امری عادی تلقی شود.نکته قابل تامل در مورد سطوح اساس محلی در زاگرس میانی، تغییرات مداومی است که در کواترنر متحمل شده اند. بسیاری از سطوح اساس محلی در این ناحیه، نوسانات آبی را در طول دوران چهارم به صورت شواهد ژئومرفیک، یعنی تراسهای دریاچه ای، در خود جا داده اند و با توجه به این که تغییر سطح آب دریاچه های داخلی در ایران، به عنوان شاهدی از تغییرات اقلیمی عهد چهارم به حساب می آیند، نبود چنین شواهدی در دریاچه طشک، که سطح اساس رودخانه کر است، یک پدیده غیرمعمول باید تلقی شود، زیرا با توجه به تجربه تغییرات و نوسانات اقلیمی در این ناحیه، وجود چنین پدیده هایی از نظر ژئومرفولوژی امری طبیعی است.نبود آثار تراسی در حاشیه سطح اساس رودخانه کر، این سوال را مطرح می کند که عامل اصلی تفاوت این حوضه با حوضه های مجاور، که همگی دارای اسارتهای رودخانه ای و تراسهای دریاچه ای پیرامون سطوح اساس خود هستند، به چه عاملی می تواند نسبت داده شود. تحلیل رفتار آبی حوضه کر با سیستم شبکه عصبی بر اساس دیدگاه سیستمی، روشی است که برای پاسخ به این سوال برگزید شده است. نتایج حاصل از این طرح پژوهشی که با حمایت مالی مرکز اقلیم شناسی ایران انجام شد، نشان می دهد که بسیاری از رفتارهای حوضه های آبی در چارچوب شبکه های عصبی قابل تفسیر است و برخلاف تعبیرهای تعینی، رفتار آبی در این حوضه قبل از آن که به حجم نزولات جوی و مسایلی نظیر آن بستگی داشته باشد، تابعی از روابط سیبرنتیک سیستم نروتیک شبکه زهکش ها و ژئونرونهای مجازی، توپوگرافیک و کارستیک در منطقه است
مکانیابی نیروگاه خورشیدی با توجه به پارامترهای اقلیمی
حوزه های تخصصی:
مرداب گاوخونی
حوزه های تخصصی:
تحلیل الگوی فضایی پرفشار جنب حاره بر روی آسیا و آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی زمانی و مکانی پرفشار جنب حاره بر منطقه آسیا- آفریقا، از داده¬های دوباره تحلیل شده میانگین ماهانهNCEP/NCAR با تفکیک افقی 5/2 درجه استفاده شد. ارتفاع ژئوپتانسیل و مؤلفه های مداری و نصف¬النهاری باد در ترازهای 1000، 500، 200 و100 هکتوپاسکال در یک دوره 30 ساله (1971-2000) برای تعیین ویژگیهای جغرافیایی مرکز پرفشار، فراوانی آن و تعیین جایگاه خط پشته در محدوده 70 درجه غربی تا 120 درجه شرقی از آوریل تا اکتبر مطالعه شده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که تفاوت آشکاری در موقعیت استقرار مرکز پرفشار جنب حاره در ترازهای زیرین، میانی و فوقانی وردسپهر وجود دارد؛ به طوری که پرفشار جنب حاره¬ای آزور در شرق اقیانوس اطلس شمالی در تراز زیرین، پرفشار شمال غرب آفریقا و عربستان در تراز میانی و پرفشار تبت در تراز فوقانی وردسپهر به صورت مراکزی مستقل جای گرفته، در صورتی که مرکز پرفشار ایران هم در تراز میانی و هم فوقانی وردسپهر مشاهده میشود. الگوی موقعیت جغرافیایی مرکز پرفشار در فصل تابستان در ترازهای 1000 ، 500 ، 200 و 100 هکتوپاسکال بترتیب یک مُدی (شرق اقیانوس اطلس)، سه مُدی(شمال غرب آفریقا-عربستان- ایران)، پراکنده(از جنوب چین تا غرب ایران) و دو مُدی(فلات تبّت- فلات ایران) است. بیشینه عرض جغرافیایی خط پشته پرفشار جنب حاره در تمامی ترازها مربوط به ماه اوت است که در تراز 500 ، 200 و100هکتوپاسکال بترتیب روی ضلع شمالی فلات تبت، منطقه وسیعی از شرق تا غرب آسیا و ایران قرار گرفته است. بیشترین جهش خط پشته از نظر عرض جغرافیایی در سه تراز 500 ، 200 و 100 هکتوپاسکال از ماه ژوئن به ژوییه است که در امتداد برخی نصف النهارها حتّی به 10 درجه نیز میرسد
تحلیل منحنی های شدت- مدت و فراوانی خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"خشکسالی یک پدیده تکرار شونده در اقلیم های مختلف است و اثرات آن صرفا به نواحی خشک و نیمه خشک محدود نمی شود و می تواند در نواحی با بارش بالا و در هر فصل از سال رخ دهد. از جمله مهمترین مراحل پایش خشکسالی تعیین سنجه هایی به منظور تحلیل شدت، تداوم و فراوانی خشکسالی است. به منظور پایش خشکسالی و تحلیل خصوصیات آن در حوضه های جنوب غربی ایران از داده های مجموع بارندگی ماهانه ایستگاههای سینوپتیک منطقه طی دوره آماری 2000-1960 استفاده شد.
در تحقیق حاضر با استفاده از سری های زمانی حاصل از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) تداوم، شدت و فراوانی خشکسالی ها برای مقیاس های زمانی 3، 6، 12، 24 و 48 ماهه تعیین و منحنی های شدت، تداوم و دوره برگشت خشکسالی ها ترسیم شد. نتایج نشان داد زمانی که شاخص بارش استاندارد شده دارای توالی های منفی باشد، خشکسالی رخ می دهد و زمانی که مقادیر شاخص بارش استاندار شده 1- و یا کمتر شود، خشکسالی تشدید می شود؛ این مقیاس های زمانی، برخورد خشکسالی را نسبت به دسترسی منابع مختلف آب بازگو می نماید، بطوری که واکنش رطوبت خاک نسبت به وضعیت بارش کوتاه مدت است در حالی که پاسخ سطح آب های زیرزمینی و جریان رودخانه ها و ذخیره منابع آب نسبت به کمبود بارش، فرآیندی بلندمدت است."
تهیه نقشه های ژئـومورفولوژی شـرق گیلان با مقیاس 25000 :1
حوزه های تخصصی:
اشکال سطح زمین و میزان تاثیر فرایندهای گذشته و حال را در تکامل و تحول سیمای زمین میتوان روی نقشه ژئومورفولوژی به طور دقیق ترسیم نمود و نمایش داد. چون این نقشه ها میتوانند دارای ویژگیهای مورفومتریک- مورفوژنیککرونولوژیک باشند، در طرحهایمدیریت و منابع طبیعی به عنوان اسناد پایه و اساسی مورد استفاده قرار میگیرند. هر اندازه مقیاس نقشه ها بزرگتر باشد، میتوان جزئیات بیشتری را در متن آنها به نمایش در آورد. تا سال 1379، نقشه های ژئومورفولوژی با مقیاس 25000 :1 در سطح استان گیلان وجود نداشت، ولی با اتمام مراحل اجرایی طرح پژوهشی (تهیه نقشه های ژئومورفولوژی شرق گیلان با مقیاس 25000 :1) در سال 1381، اطلسی متشکل از 57 برگ نقشه به ابعاد 90 * 100 سانتیمتر (شامل متن و راهنما) با هدف دانش افزایی آماده و ارائه شده است . نوشتار حاضر خلاصه ای از شرح چگونگی انجام کار و نتایج به دست آمده از اجرای طرح است که امید است مورد استفاده دانشجویان و دانش پژوهان رشته های جغرافیا و علوم زمین قرار گیرد.
تاثیر خشکسالی های اخیر در افت منابع آب زیرزمینی دشتهای شمال همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سالهای اخیر در ایران و به طور منطقه ای در شمال همدان خشکسالی های مستمر و شدیدی رخ داده که در نتیجه آن منابع آبهای سطحی منطقه خشک یا بسیار کم شده و سفره های زیر زمینی با افت سطح ایستابی شدیدی روبرو شده است در این تحقیق با استفاده از روش شاخص Z استاندارد در خشکسالی ها و شدت آنها مشخص شد و دو سال آبی 79-77 به عنوان سالهای شاخص خشکسالی تعیین گردید در بررسی توزیع مکانی شدت خشکسالی و افت سطح سفره های آب زیرزمین دشتها شمال همدان از قابلیت GIS و نرم افزار ARC/view و Arcinfo و از رابطه یتزولد در تعیین شدت کمبود بارش و خشکی و از هیدروگراف های معرف سطح آبهای زیر زمینی جهت تعیین میزان و شدت افت ماهیانه و سالانه سطح ایستابی استفاده گردید منابع ابهای زیرزمینی با توجه به عمق سفره نوع آن ویژگیهای زمین شناسی خصوصیات ژئوهیدرولوژیکی و شبکه ابهای سطحی روی آن نسبت به خشکسالی واکنش نشان میدهد در نتیجه خشکسالی بر منابع آبهای سطحی منطقه اثرات تخریبی مستقم داشه ولی در آبهای زیرزمینی بین کاهش بارش و افت سطح ایستابی ضریب همبستگی معناداری وجود ندارد و خشکسالی به صورت غیر مستقیم از طریق کاهش تغذیه سفره های آب زیرزمینی از منابع آب سطحی افزایش برداشت از طریق چاههای عمیق جهت مصارف کشاورزی افزایش دما و تبخیر و تعرق و تغییر نوع بارش درنتیجه کاهش میزان تغذیه از بارشهای جوی و .... بر منابع آبهای زیرزمینی موثر می باشد بنابراین اثرات خشکسالی باتاخیر زمانی بیشتری در آبهای زیرزمینی ( با تاخیر 9 ماهه) رخ می دهد
پهنه بندی اقلیم کشاورزی جنوب و جنوب غرب ایران با استفاده ازروش تجزیه خوشه ای
حوزه های تخصصی:
در این مقاله جهت پهنه بندی اقلیمی مناطق جنوب و جنوب غرب ایران، برای مطالعات کشاورزی، 44 ایستگاه سینوپتیک واقع در استانهای خوزستان، چهار محال بختیاری، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، فارس و بوشهر انتخاب گردید. داده های حاصل از 15 پارامتر اقلیمی موثر بر محصولات کشاورزی برای یک دوره 20 ساله جمع آوری شد و جهت تعیین موثرترین پارامترهای اقلیمی - کشاورزی، روش تجزیه به مولفه های اصلی(PCA) مورد استفاده قرار گرفت. 3 مولفه اول که توجیه کننده 85 درصد واریانس متغیرها بود، انتخاب و از این 3 مولفه 11 متغیر به عنوان موثرترین پارامترهای اقلیمی- کشاورزی شناخته شد. این متغیرها عبارت بودند از: میانگین حداقل درجه حرارت، میانگین درجه حرارت روزانه، تعداد روزهای با ماکزیمم درجه حرارت 30 و بالاتر، تعداد روزهای بارانی، تعداد روزهای طوفانی (باد شدید و باران)، تعداد روزهای ابری کامل، میانگین رطوبت نسبی، کل بارش ماهانه، تعداد روزهای برفی، تعداد روزهای آفتابی و تعداد روزهای نیمه آفتابی. داده های حاصل از متغیرهای اقلیمی انتخاب شده، سپس توسط روش تجزیه خوشه ای همبستگی متوسط (Average linkage) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از دستیابی به دندروگرام حاصل، برش دندروگرام از ناحیه ای زده شد که 9 پهنه اقلیمی برای 44 ایستگاه سینوپتیک انتخاب شده بدست آید. افزون بر این به منظور ارزیابی نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای، از روش تجزیه تابع تشخیص، در طبقه بندی اقلیمی کشور استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که 97.7 درصد ایستگاه ها بطور صحیح در گروه های مربوط به خود جای گرفته بودند. مشابهت نسبی نوع پوشش گیاهی مناطقی که در یک دسته قرار دارند و ارقام زراعی مورد کشت و کار در هر دسته نشان دهنده این مساله است که پهنه بندی اقلیمی مذکور به واقعیت امر بسیار نزدیک بوده و می تواند جهت مطالعات کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی محدودة شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، آلودگی آبهای زیرزمینی محدودة شهر کرمان در اثر فلزات سنگین، املاح حاصل از سازندهای زمین شناسی منطقه و فعالیت های انسانی بررسی شد. نمونه برداری از 43 چاه پمپاژ در منطقه صورت پذیرفت و غلظت فلزات سنگین (Pb, Cu, Zn, Cd, Cr, Mn)، یون های اصلی ( Na+ ، Ca2+ ، Mg2+ ، Cl- ، SO42- و HCO3 –) و یون NO3- به علاوه TDS، EC، TH وpH با جذب اتمی کوره گرافیتی، تیتراسیون و پتانسیومتری در آنها سنجش شد. این غلظت ها با عیار های استاندارد آب آشامیدنی و کشاورزی مقایسه شد. غلظت اکثر املاح عناصر جزئی و یون های اصلی افزایش چشمگیری در زیر شهر کرمان نشان دادند. نقشه های هم غلظت فلزات سنگین و یون های اصلی در آبهای زیرزمینی محدودة مورد مطالعه نشان داد غلظت عناصر جزئی سمی از جمله سرب، کادمیوم، کروم و منگنز در مرکز شهر بالاتر از حد مجاز آبهای آشامیدنی است که دلیل آن بر اساس ضرایب همبستگی برای عناصر سرب و کروم و منگنز آلودگیهای انسانی و عنصر کادمیوم سازندهای زمین شناسی خاص موجود در منطقه است. همچنین غلظت برخی املاح مانند سولفات و نیترات در مرکز شهر از حد مجاز آبهای آشامیدنی فراتر رفته که در اثر آلودگی ناشی از فاضلاب شهری و سازندهای تبخیری موجود در زیر شهر کرمان است. غلظت عناصر مس و روی آلودگی چندانی در محدودة شهر کرمان نشان ندادند. شایان ذکر است که اکثر خاکهای کرمان حاوی مقادیر زیادی کانیهای رسی و pH قلیایی بوده که باعث کاهش تحرک عناصر سمی و پاکسازی طبیعی محیط زیست شهری کرمان میشوند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش و ناپایداری دامنه ای به روش های AHP و احتمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش ها و دیگر انواع حرکات توده ای دامنه یکی از مخاطرات محیطی عمده محسوب می گردند که غالبا در عرصه های کوهستانی کشور، سکونتگاه های شهری و روستایی و دیگر سازه های عمرانی را مورد تهدید قرار داده اند. سازوکارهای وقوع لغزش ها و مکانیزم های اصلی آنها علاوه بر اثر فعالیت های درونی و بیرونی (اقلیم) متاثر از فعالیت های انسانی (عوامل آنتروپوژنیک ) نیز می باشد. این عامل اخیر همراه با دیگر متغیرهای محیطی از جمله سازند زمین شناسی، توپوگرافی و شیب در تحریک دامنه های شمالی زون بینالود نقش مهمی داشته و سالانه خسارات مالی و جانی قابل توجهی را در این منطقه کوهستانی به بار می آورد. در این مقاله سعی گردیده که پهنه بندی خطر وقوع لغزش و دیگر حرکات توده ای مشابه آن در حوضه آبریز کنگ به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی متراکم به روش های تحلیل سلسله مراتب زوجی (AHP) و احتمال ، مورد سنجش و مقایسه تطبیقی قرار گیرد. نتایج این پژوهش به صورت نقشه های نواحی مستعد لغزش ارایه گردیده است که می تواند برای برنامه ریزان محلی و منطقه ای قابل استفاده باشد. نتیجه نهایی آشکار نمود که روش AHP در مقایسه با روش احتمال انطباق پذیری مطلوب تری در تطابق با یافته های میدانی و برداشت های زمین لغزش ها با GPS از حوضه دارد. در بین معیارهای تاثیرگذار بر وقوع زمین لغزش ها و دیگر حرکات توده ای دامنه ای مشابه، متغیرهای سازند زمین شناسی، کاربری زمین، توپوگرافی و شیب و تراکم زهکشی، بیش ترین وزن را دارا بوده اند. در مجموع از مساحت کل حوضه 9/21 درصد آن در پهنه خطر لغزش بسیار زیاد (شدید) و 3/31 درصد آن در پهنه خطر زمین لغزش زیاد واقع شده که با توجه به واقع شدن در قطب گردشگری منطقه غرب مشهد، خطراتی جدی را برای ساکنان به دنبال دارد.
نقش عوامل غیررودخانه ای در تغییرات مورفولوژی مسیر آبراهه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع مختلف مورفولوژی مسیر آبراهه ها در رودخانه های کوهستانی نتیجه واکنش این آبراهه ها به عوامل رودخانه ای و غیررودخانه ای است. حوضه آبریز باغلار یکی از سیستم های رودخانه ای دامنه شمالی میشوداغ در شمال غرب ایران است که وقوع اسارت و حرکات توده ای، و نقش آنها در تغییر شکل مسیر رودخانه، موضوع این مقاله است. در این مقاله با اتکا به یافته های میدانی و بر اساس تقسیم بندی های موجود در مورد انواع مورفولوژی مسیر آبراهه ها، مورفولوژی بخش های مختلف آبراهه ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، چهار نوع مورفولوژی آبراهه ای مسطح، پله - حوضچه بر روی سنگ مادر، پلکانی و پلکانی - حوضچه ای تشخیص داده شده است. تفاوت در ویژگی های بستر مسطح رودخانه در قسمت های مختلف مسیر، تشکیل آبراهه های پلکانی - حوضچه ای و وقوع آشفتگی های دوره ای در جریان رودخانه، تغییر بستر مسطح رودخانه به بستر پله - حوضچه در بخشی از مسیر و تشکیل آبراهه هایی با بستر پلکانی، از جمله آثار عوامل غیررودخانه ای (اسارت و ناپایداری های دامنه ای) در مورفولوژی آبراهه های رودخانه باغلار هستند. انجام چنین مطالعاتی می تواند به ارزیابی بهتر واکنش رودخانه به تغییرات گوناگون در پهنه حوضه آبریز و تامین اطلاعات پایه برای طرح های آمایش سرزمین، حفاظت محیط زیست و کنترل سیلاب کمک کند، و شناخت و دخالت دادن عوامل غیررودخانه ای راه را برای طرح معادله هایی کاملتر برای برآورد میزان حمل بار بستر در رودخانه های کوهستانی فراهم می کند.
بررسی وضعیت بیابان زایی با استفاده از مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای فرسایش آبی و بادی (مطالعه موردی: منطقه بهاباد استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره برداری بیش از حد از منابع طبیعی در سال های اخیر منجر به تشدید فرآیند بیابان زایی گردیده است و برای مقابله با آن یک عزم جدی و فراگیر لازم است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت بیابان زایی منطقه بهاباد با استفاده از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانزایی (IMDPA) با تأکید بر معیارهای فرسایش آبی و بادی می باشد. این موضوع ضمن ارزیابی وضعیت فرسایش پذیری منطقه می تواند به شناسایی عوامل و شاخص های مهم در بروز بیابانزایی کمک نموده و مناطق بحرانی جهت انجام اقدامات کنترلی و مؤثر را تعیین نماید. ارزیابی پتانسیل بیابانزایی اراضی به صورت کمّی و کیفی در قالب واحدهای کاری و تحت شرایط اقلیمی خشک انجام گرفت. در مورد معیار فرسایش آبی چهار شاخص نوع و تراکم فرسایش آبی، تراکم زهکشی، نوع استفاده از اراضی و تراکم پوشش گیاهی و در مورد معیار فرسایش بادی نیز سه شاخص ظهور رخساره فرسایشی، تراکم پوشش غیرزنده و تعداد روزهای گرد و خاک بررسی شد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان داد که در بخش معیار فرسایش آبی، بالغ بر 61 درصد منطقه از نظر شدت پتانسیل بیابانزایی در وضعیت متوسط و حدود 39 درصد منطقه از این نظر در وضعیت زیاد قرار دارد. در بخش معیار فرسایش بادی، قسمت عمده منطقه (8/97درصد)، از نظر پتانسیل بیابانزایی در وضعیت زیاد قرار دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که معیار فرسایش بادی بیشتر از معیار فرسایش آبی در بیابانزایی منطقه مؤثر است. علاوه بر آن پوشش سطح زمین هم از نظر معیار فرسایش آبی (شاخص پوشش گیاهی) و هم از نظر معیار فرسایش بادی (شاخص تراکم پوشش غیر زنده و پوشش گیاهی) نقش مهمی در رخداد پدیده بیابانزایی در عرصه مطالعاتی دارد و در مجموع اگرچه عوامل طبیعی در این منطقه سهم مهمی در بیابانی شدن اراضی داشته اند، اما پارامترهای انسانی و مدیریتی علاوه بر تأثیر مستقیم در تخریب اراضی و بیابان زایی، به طور غیر مستقیم در تشدید اثرات عوامل طبیعی عمل کرده اند.