پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی نوعی از اعمال خشونت بار علیه دیگران است که می تواند باعث آسیب یا صدمه به دیگران شود. عللی از جمله عوامل روانشناختی، اجتماعی، بیولوژیک و محیطی در ایجاد پرخاشگری نقش دارند. از میان فاکتورهای محیطی شرایط آب و هوایی (دما، فشار و رطوبت وباد و...) و آلودگی هوا اهمیت فراوان دارد.بررسی رابطه میزان رفتارهای پرخاشگرایانه و درجه حرارت یک منطقه، موضوعی قابل بحث و با یافته های متفاوت است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط دمای محیط و پرخاشگری طراحی گردید. این یک مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1383 می باشد که در یک منطقه سرد کوهستانی (فریدونشهر) و یک منطقه گرم و بیابانی (خور) واقع در استان اصفهان صورت گرفت.ابتدا فراسنج های آب و هوایی کلیه ایستگاه های سینوپتیک و اقلیم شناسی سازمان هواشناسی کشور مستقر در استان اصفهان (29 ایستگاه) از سال تاسیس تا سال 2003 میلادی اخذ گردید. سپس میانگین دمای حداقل، حداکثر، روزانه، همچنین بارش و رطوبت نسبی آنها معدل گیری شد. سپس این ایستگاه ها بر اساس میانگین دمای روزانه شان به طور نزولی مرتب شدند که در این میان ایستگاه های اقلیم شناسی فریدونشهر و سینوپتیک خور و بیابانک به ترتیب به عنوان سردترین و گرم ترین نقاط استان اصفهان مشخص شدند. سپس بر اساس مشاوره آماری تعداد 1517 نفر (14 تا 63 ساله) به صورت تصادفی از دو منطقه انتخاب و پرسشنامه آزمون پرخاشگری در مورد آن ها تکمیل شد. این پرسشنامه حاوی 30 سوال می باشد و بر اساس شدت هر علامت، هر سوال از 0 تا 3 دریافت می کند. هر چه نمره در این آزمون بیشتر و از میانگین 45 بالاتر باشد میزان پرخاشگری بالاتر است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که در کل جمعیت مورد مطالعه 38.6 درصد افراد پرخاشگر بودند و در این میان تعداد زنان پرخاشگر (%40.5) بیشتر از تعداد مردان پرخاشگر (%36.1) است. این اختلاف معنی دار است (P=%46). میانگین نمره آزمون پرخاشگری در فریدونشهر بالاتر از نمره آزمون پرخاشگری در شهر خور است و این اختلاف معنی دار می باشد (P=0.0001). گرچه براساس تئوری گرما و پرخاشگری، گرما به عنوان عاملی برای برانگیختگی رفتاری و پرخاشگری مطرح می شود، اما ما انسان ها احتمالا از میان فراسنج های اقلیمی به گرما سازگارتریم تا به سرما و سرمای شدید محدودیت بیشتری برای هستی و بقا انسان ایجاد می کند. از طرفی عنصر رطوبت در سرما و گرما قابلیت تحمل انسان را کاهش می دهد. منطقه سرد و کوهستانی (فریدونشهر) از رطوبت و بارندگی بیشتری برخوردار است عنصر باد نیز به عنوان یک عنصر اقلیمی دیگر، در سرما و رطوبت قدرت تحمل انسان را کاهش داده و در گرما و خشکی آن را افزایش می دهد. به علاوه بین این دو منطقه تفاوت فشار بارومتریک نیز محسوس است. در انتها، به نظر می رسد که در بررسی رابطه میزان پرخاشگری و فراسنج های اقلیمی، بهتر است همه عناصر اقلیمی از جمله گرما، رطوبت، بارندگی، باد، ... در ارتباط با همدیگر لحاظ شود.
گسل دهشیر در دامنه جنوبی رشته شیرکوه قرار دارد و روند آن تقریبا مشابه با روند گسل اصلی زاگرس می باشد. این گسل منطقه مهمی از نظر سنگ های آمیزه رنگین به شمار می رود. به سمت غرب و جنوب غربی این گسل، چاله های گاوخونی، ابرکوه و سیرجان به وجود آمده اند (نبوی، 1355). گسل دهشیر به طول حدود 350 کیلومتر با جهت شمال غربی– جنوب شرقی از نایین آغاز شده و تا حوالی سیرجان ادامه می یابد (بربریان، 1367). یکی از مهمترین ویژگی های این گسل به فعالیت نئوتکتونیک آن مربوط می شود. در اطراف گسل اصلی و حتی در طول گسل های فرعی وابسته به آن، جا به جایی آبراهه های خشک در رابطه با حرکت عمدتا راست لغز گسل ها اتفاق افتاده است. این پدیده از طریق مطالعه عکس های هوایی و اطلاعات ماهواره ای و نقشه های مغناطیسی هوایی منطقه کاملا مشخص می شود. از سوی دیگر، رسوبات مزوزوییک و سنگ های آذرین نفوذی سنوزوییک در طول این گسل، مراحل دگرسانی هیدروترمال را که نشانه فعالیت تکتونیکی است نشان می دهند. فعالیت های هیدروترمال احتمالا در اوایل کواترنر به خاطر دوباره فعال شدن عمل گسل تحت اثر حرکات کوهزایی بعد از پاسادنین روی داده اند. در طول منطقه گسلی، مخروط های آبرفتی جوان، در بالای مخروط های قدیمی تر شکل گرفته اند که این امر نشانه ای از بالا آمدگی منطقه آبگیر در منطقه گسلی دهشیر به شمار می روند. چشمه های تراورتن زا و گنبدهای مربوطه در طول گسل به چشم می خورند که اکثرا در طول درزهای تکتونیکی وابسته به آن پدید آمده اند.این درزها به موازات گسل اصلی کشیده شده اند. شاهد دیگر از حرکات تکنونیکی در این زون، با جبهه تند و مشخص کوه ها و تپه های مشرف بر گسل مشخص می شود. چنین پدیده ای را می توان در مناطقی از قبیل مزرعه عبداله و غرب اکبرآباد مشاهده کرد که در این نقاط تراورتن های مسطح بریده شده و ایجاد پرتگاه کرده اند اما در مناطق مشرف بر چاله های کویری عملکرد گسل موجب ایجاد اختلاف ارتفاع شده است. در برخی نقاط خط گسل لایه های تراورتن را قطع کرده که نشان دهنده حرکت راستگرد با مولفه قائم است. گسل دهشیر، از دیدگاه لرزه شناسی، دارای ویژگی لرزه ای ساکن است که نشانه ای از زمین لرزه بزرگ مقیاس در محدوده آن مشاهده نمی شود (بربریان، 1967). با این وجود، برای داشتن یک دیدگاه محکم در مورد احتمال فعالیت آینده آن نیاز به مطالعه دقیق تر وجود دارد. هدف از این مقاله تجزیه و تحلیل نحوه عملکرد این گسل و اثرات ژئومورفولوژیک آن در منطقه است.
در این مطالعه یک مدل ساده پیش بینی بارش که به دو پارامتر سرعت قائم و آب بارش شو وابسته است، به منظور برآورد میزان بارش بر روی ایران به کارگرفته شده است. در محاسبه سرعت قائم و آب بارش شو از روش های مختلفی استفاده شده است. روش جنبش شناختی با تابع تصحیح واگرائی و معادله امگای شبه زمینگرد برای برآورد سرعت قائم و انتگرال گیری قائم از نم ویژه در ترازوهای مختلف فشاری و استفاده از دما و دمای نقطه شبنم سطح زمین برای برآورد آب بارش شو به کار رفته است. با به کارگیری داده های مدل تمام کره ای AVN با گام افقی یک درجه و نیز داده های بایگانی مرکز NCEP/NCAR با گام افقی دو و نیم درجه ای در مختصات کروی و روی ترازهای فشاری مختلف، برای دو حالت موردی مشخص سرعت قائم و آب بارش شو به روش های مختلف محاسبه شدند. بررسی ها نشان می دهند که برای دو حالت موردی بیست و ششم تا بیست و هشتم دسامبر سال 2004 و دهم تا دوازدهم ژانویه 2002، استفاده از روش جنبش شناختی با تابع تصحیح واگرائی به سبب بستگی به واگرائی افقی، و در نتیجه به سبب بستگی به مولفه ای افقی باد، چون باد حاصل تمام کنش های انرژی زای درون جو می باشد، سرعت قائم نتیجه مناسبی را به دست می دهد. همچنین انتگرال گیری قائم از نم ویژه در ترازهای مختلف فشاری به سبب رابطه مستقیم آن با مجموع جرم بخار آب موجود در جو از سطح زمین تا پایان جو، نتیجه مناسبی از آب بارش شو را به دست می دهد. از این رو با مقایسه نتایج به دست آمده از مدل با میزان بارش واقعی ایستگاه های موجود، چنین بر می آید که این مدل ساده دو پارامتری با وجودی که میزان بارش را به سبب در نظر نگرفتن شار رطوبتی از عرض های جنوبی که سم بزرگی در ریزش های جوی ایران دارد، بیشتر از مقدار واقعی برآورد می کند ولی الگوی تغییرات فضایی و زمانی بارش را به خوبی نشان می دهد. به علاوه بررسی ها نشان می دهد که گرمای نهان آزاد شده در فرآیند های ترمودینامیکی و دینامیکی بر روی دریای عمان پیش از گرمای نهان آزاد شده بر روی شرق دریای مدیترانه است.
این مقاله ابتدا در قالب رابطه انسان و محیط و پویایی های مربوط به آن، جغرافیای مهاجرت بین الملی و جا به جایی انسان ها در مقیاس وسیع در دو دهه گذشته را مورد توجه قرار می دهد و اثرات جهانی شدن مهاجرت را مشخص می کند. حدود 175 میلیون مهاجر در دنیا وجود دارد و از هر 35 نفر از جمعیت جهان یک نفر مهاجر می باشد. گستردگی مهاجرت و جهانی شدن آن تمام کشورها را با چالش مدیریت این پدیده روبرو ساخته است و این به نوبه خود باعث پیدایش رشته مدیریت مهاجرت شده است. تمرکز اصلی این پژوهش بر فهم چارچوب های مفهومی و اصول عملی مدیریت مهاجرت می باشد و در این راستا، سه پرسش در این نوشتار مطرح و پاسخ داده می شوند:.1 مبانی نظری فهم پدیده مهاجرت کدامند؟.2 چارچوب های فکری و عملی مدیریت مهاجرت چگونه قابل تبیین می باشند؟.3وضعیت مدیریت مهاجرت در ایران چگونه قابل تحلیل می باشد؟تکیه بر مورد ایران از آن جهت است که کشور ما به طور همزمان کشوری، "مهاجر پذیر"، "مهاجر فرست" و "گذر مهاجرتی" بوده و برای ایران مدیریت مهاجرت امری ضروری بوده و باید با چارچوب های علمی، این پدیده را مدیریت کند.در پاسخ به سوالات فوق، در بحث روش شناسی و مفهومی، دیدگاهی که در این نوشتار پردازش می شود این است که از آنجا که مهاجرت پدیده ای پیچیده و دارای ابعاد گوناگون می باشد، نمی توان با نظریه پردازی های کلان آن را شناخت لذا نظریه های میان برد، به ما در فهم پدیده مهاجرت بیشتر کمک کرده و با ابتکاری میان رشته ای و نه صرفا با تکیه بر نظریه های اقتصادی، می توان ابعاد گوناگون مهاجرت را درک کرد. از این روست که مدیریت مهاجرت به عنوان یک پروژه میان رشته ای و برگرفته از نظریه های میان برد، در سال های اخیر مخصوصا در عرصه بین المللی مهاجرت مطرح شده است و چارچوب های نسبتا مشخصی پیدا کرده است. پیش فرض اصلی مدیریت مهاجرت این است که مهاجرت پروژه ای کنترل پذیر نیست و پروسه ای است که باید مدیریت شود در این نوشتار چهار حوزه اصلی مدیریت مهاجرت "مهاجرت و توسعه"، "تسهیل مهاجرت". "قانونمند کردن مهاجرت" و "مهاجرت اجباری" مورد بررسی قرار گرفته اند.در مدیریت مهاجرت بین المللی و جا به جایی عظیم انسان ها، نقش کنشگران عمده یعنی دولت ها، سازمان های بین الدولی و جوامع ماورا ملی قابل توجه می باشند. چگونگی این نقش ها، در این نوشتار روشن شده و کنش و واکنش های متقابل بین آن ها تحلیل می شوند. توجه خاصی به نقش سازمان بین الملل مهاجرت، برنامه موسوم به ابتکار بردن و کمیسیون جهانی مهاجرت گردیده است و از خلال مرور تحلیلی ادبیات منتشره توسط آن ها، پنج اصل اجماعی مدیریت مهاجرت استنتاج گردیده است. نهایتا این اصول یعنی "اصل افزایش هماهنگی بین ارگان ها"، "اصل انسجام سیاست های مهاجرتی"، "اصل گردآوری اطلاعات و داده های مهاجرتی"، "اصل تقویت همکاری بین المللی" و "اصل به بازی گرفتن تمام بازیگران" به مورد ایران تعمیم داده شده و وضعیت مدیریت جهانی در کشور ما مورد بررسی مفهومی و عملی قرار گرفته است.
عوامل موثر بر تشکیل تعاونی های روستایی جدا از عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی و اجتماعی روستاییان نیستند. عوامل موثر بر مشارکت نیز از عوامل موثر بر ایجاد انگیزه در افراد برای تمایل به انجام کارهای گروهی و هدفمند اجتماعی– اقتصادی تاثیر می پذیرند. از این رو مطالعه عوامل موثر بر انگیزه مشارکت در تعاونی ها، یکی از مهمترین مسایلی است که نقش کلیدی در برنامه ریزی تعاون خصوصا تعاونی های روستایی دارد چرا که بدون توجه به انگیزه انسان یعنی عامل اصلی توسعه و بدون شناخت پیچیدگی های رفتاری وی، تجربه ناموفق تعاونی ها مورد انتظار است.اهمیت مطالعه موانع گسترش و رشد فعالیت های بخش تعاون و رفع آن ها در برنامه های آتی به صورت از بالا به پایین و ایجاد انگیزه در آن ها برای شرکت در فعالیت های مشارکتی و گروهی افزایش آگاهی آن ها در این زمینه غیر قابل انکار است.چه عواملی بر گرایش افراد به تشکیل تعاونی ها تاثیر دارد و اولویت آن ها چگونه است؟ پاسخ به این سوال به برنامه ریزان کمک می کند تا در برنامه های تعاون با دید وسیع تری مسیر را برای رشد و توسعه تعاونی ها هموار نمایند تا از این طریق عوامل تسریع کننده رشد و توسعه تعاونی ها تقویت شوند و عوامل بازدارنده حذف شوند یا کاهش یابند. از این رو در این تحقیق با استفاده از نظریه کنش موجه «آیزن و فیش باین» و دسته بندی عوامل به سه دسته اجتماعی، اقتصادی و مکانی برای سهولت انجام تحقیق، سعی شده است تا عوامل موثر بر گرایش روستاییان به تشکیل تعاونی های روستایی شناخته و اولویت آن ها مشخص شود. از این رو از مجموع 50 آبادی دهستان قنوات قم، 11 روستا و 254 نفر از 7579 نفر جمعیت 15-6ساله آن با استفاده ازفرمول کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب تا عوامل موثر بر گرایش آنان به تشکیل تعاونی های روستایی مورد شناسایی قرار گیرند. در تحقیق حاضر با استفاده از آزمون کای دو در محیط نرم افزار آماری SPSS، از میان عوامل اجتماعی، تاثیر وضعیت سکونت (بومی یا غیربومی بودن روستاییان)، نقش دولت، نقش مشارکت و آگاهی و از میان عوامل اقتصادی، تاثیر وضعیت شغل (بیکار یا شاغل بودن)، نوع شغل و عدم ریسک پذیری، بر تشکیل تعاونی های روستایی با سطح آلفای 0.05 موثر بوده اند. همچنین از طریق آزمون فرضیه تاکید شد که انگیزه مشارکت در فعالیت های گروهی تنها وابسته به عوامل اقتصادی نیستند بلکه ترکیبی از عوامل اجتماعی– اقتصادی در این فرآیند موثر می باشند.
کشت گندم دیم در تامین نیاز غذایی کشور از اهمیت به سزایی برخوردار است. حدود 15 درصد از سطح زیر کشت استان اردبیل به گندم دیم اختصاص دارد. ثابت شده است که روند کاشت و عملکرد این محصول استراتژیک به مقدار بارندگی سالانه و توزیع بارش ماهانه در طول دوره رشد بستگی دارد.بنابراین، هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش بارندگی در جهت تعیین مناطق مساعد و شناخت تاریخ مناسب برای کشت گندم دیم در استان اردبیل است. به همین منظور ابتدا، داده های بارندگی 15 ایستگاه هواشناسی از سال 1355 تا 1380 (26 سال) جمع آوری و پایگاه اطلاعات مربوط تشکیل شد. سپس، با استفاده از روش های آماری نظیر، آزمون های هتلینگ و تی مشاهده ای نرمال های اقلیمی مورد نیاز در روند کشت گندم دیم مورد مقایسه شد. در نهایت، نقشه های مناطق مساعد برای کشت گندم دیم با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی طراحی شد.نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر این واقعیت است که :1 مقادیر بارش سالانه از شاخص های موثر در فرآیند پهنه بندی مناطق مساعد برای کشت گندم دیم می باشد. در این خصوص، مشخص می شود که مناطق شمالی استان، مساعدترین و مناطق جنوبی نامساعد ترین محدوده جغرافیایی برای کشت محصول دیم می باشد. :2 نتایج نهایی مبین این واقعیت است که مقدار بارش در طول دوره رشد، عامل تعیین کننده ای در روند کشت گندم دیم است. بنابراین، از نقطه نظر زمانی، ماه اکتبر مناسب ترین تاریخ کشت محصول گندم دیم در محدوده استان اردبیل شناخته می شود.
در این مقاله ویژگی های ژئومرفولوژیکی دامنه ای مشرف به جاده سولقان (از پل زر تا سولقان) و خطراتی که دارند مورد بحث قرار گرفته است. بعضی دامنه های مشرف به این جاده از نظر مخاطرات ژئومورفولوژیکی دامنه ای مهم تلقی می شوند. اهداف کلی این مقاله تشخیص و بررسی اقدامات، ارزیابی مطلوب و شناسایی میزان ناپایداری دامنه ای و احتمال خطر برای جاده و مردم است. پدیده های دامنه ای در امتداد این جاده در سه شکل عمودی (قائم)، جانبی و مورب مشاهده می شود. علت و مکانیسم ایجاد و تغییراتی که دارند بسیار پیچیده است. استفاده از دامنه های مشرف به جاده سولقان و جاده مستلزم دادن آگاهی به مسوولین و کسانی که مجری طرح در امتداد جاده و دامنه هستند می باشد. به هنگام سازی بسیار دقیق اطلاعات خطر از پدیده های دامنه ای و جاده سولقان و ارزیابی درست و دقیق آن از دیگر اقدامات است. در این دامنه ها، میانگین بارش سالانه بیش از 350 میلی متر و یخبندان فصلی و قطعی است. بیشترین قسمت منطقه بین 0 تا 45 درجه شیب دارد. شکستگی های شیب دار و تند منطقه بدون شک اهمیت زیادی دارد. در شیب های 15 تا 45 درجه فرو ریختن ناگهانی، ریزش خرده سنگ، واژگونی قطعه سنگ و سقوط سنگ زیاد مشاهده می شود. کاهش مقاومت مواد بیشتر بر اثر هوازدگی و افزایش حجم، آماس پذیری، زدوده شدن سیمان بین ذره ای و لایه ای و متورم شدن به وسیله یخ و شستشو توسط آب می باشد. اغلب مواد تحکیم نیافته در سطح دامنه از طریق فعالیت درزه ها در حال افزایش است. در این منطقه درزه ها اهمیت زیادی در تولید اشکال ایفا می کنند.
شناخت کم فشارهای منطقه دریای سرخ نتیجه تکامل اقلیمشناسی سینوپتیک ایران به ویژه در طول یک دهه گذشته میباشد. در این مقاله ابتدا تاریخچهای از بررسیهای انجام شده بر روی کم فشارهای سودانی ارایه میشود. سپس با توجه به بررسی تعداد 18 توفان با منشا سودانی الگوی سینوپتیکی حاکم در زمان وقوع توفانها بر روی ایران استخراج شده است. بدین منظور الگوی گردش در سطح زمین و ترازهای 50، 200، 500، 850 هکتوپاسکال قبل و بعد از شروع توفانها مورد بررسی قرار گرفته است و الگوی متوسط هر یک تهیه شده است. جهت شناخت منبع اصلی رطوبت سامانههای سودانی نقشههای جهت و سرعت باد و نم ویژه در تراز850 هکتوپاسکال برای تعداد 18 توفان بررسی گردید و نقشههای متوسط الگوی جریان و نم ویژه تهیه شد. شکل ابر در تصاویر ماهوارهای به همراه الگوی جریان تراز200 هکتوپاسکال برای تعداد 6 توفان با منشا سودانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج مطالعه در رابطه با تشکیل و گسترش کم فشار سودانی اگرچه همچون سایر مطالعات برمقادیر پایین شاخص چرخه و استقرار پشتهای در تراز میانی وردسپهر بر روی مدیترانه غربی و ناوه عمیقی بر منتهی الیه شرق مدیترانه دلالت دارد، اما نقش اصلی را به کشیده شدن تاوه قطبی در تراز 50 هکتوپاسکال به عنوان منبع اصلی تاوایی برای پیدایش الگوی گردش ناهنجار و تقویت سلول هدلی و جت جنب حاره بر روی مدیترانه و شمال آفریقا میدهد. یافتهها بر استقرار مناسب خروجی هسته جت جنب حاره بر روی خاورمیانه به همراه استقرار و تقویت پشتهای در تراز میانی و زبانه پرفشاری در تراز پایین بر روی دریای عرب جهت تکوین و گسترش کم فشارهای سودانی تاکید دارد. موقعیت و سرعت هسته جت جنب حاره بر روی خاورمیانه و امتداد محور آن در ترازهای فوقانی وردسپهر ضمن کنترل الگوی گردش تراز میانی، مسیرهای ورود کم فشارهای سودانی به ایران را کنترل میکند. بررسیها نشان میدهد که بیشترین فراوانی وقوع کم فشارهای سودانی در ایران در درجه اول مربوط به ماه دسامبر (آذر) و سپس فصل زمستان میباشد. در این رابطه به نظر میرسد افزایش تعداد سامانههای سودانی با جابجایی سریع و حرکت به سمت جنوب جت جنب حاره در خاورمیانه در ماه دسامبر در ارتباط باشد. همچنین یافتهها نشان میدهد که منبع اصلی رطوبت سامانههای سودانی مناطق حارهای شرق آفریقا و قطاع جنوب غربی دریای عرب میباشد و حداکثر رطوبت ورودی به ایران نیز در منطقه جنوب غرب کشور به خصوص بر روی استانهای کهگیلویه و بویر احمد و چهارمحال و بختیاری مشاهده گردیده است.
تفکرات نظامی - استراتژیک ایالات متحده در مقایسه با دوران جنگ سرد دچار تحول بنیادین شده است که سلطهطلبی مطلقگرا و رویگردانی از هم پیمانان سنتی را میتوان از پیامدهای آن دانست. روابط ایران و عربستان پس از 11 سپتامبر 2001 دستخوش تحولاتی بیسابقه گشته است. چشمانداز ژئوپلیتیک خلیج فارس و تاثیر آن بر روابط ایران و عربستان را میتوان در چهار دوره قبل از انقلاب اسلامی، بعد از انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی، از پایان جنگ تحمیلی تا 11 سپتامبر و از 11 سپتامبر تاکنون تشریح کرد. این چهار دوره که متاثر از شرایط جهانی، منطقهای و عوامل تاثیرگذار درونی بوده نوع روابط متفاوتی را در پی داشته است و بعضا از رفتار مسالمتآمیز رقابتجویانه در کسب رهبری منطقهای در قبل از انقلاب اسلامی تا رفتار خصمانه در سال 1366 متغیر بوده است. در دنباله آن نوعی روابط مسالمتآمیز رو به گسترش تا همکاری و همگرایی منطقهای بین دو کشور به ویژه بعد از 11 سپتامبر و تحولات جدید منطقه از جمله سقوط طالبان و صدام حسین حاکم بوده است.این مقاله سعی در بازشناسی روابط ایران و عربستان در چهار دوره فوق و تاثیر آن بر چشمانداز ژئوپلیتیک خلیج فارس با توجه به همکاری و همگرایی دو کشور در پرتو تحولات جدید منطقه را دارد.
تحولات بینالمللی و ژئوپولیتیکی در نیمه دوم قرن هیجدهم موجب شد که شرق ایران بسیاری از استعدادها و ظرفیتهای تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را از دست بدهد و تمدن شرقی در معرض انحطاط قرار گیرد. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و تحولات بینالمللی و ملی به ویژه در کشورهای ایران و افغانستان فرصت تازهای برای رشد و توسعه این منطقه به وجود آورده است. در دهه اخیر (1384-1375) تعدادی از طرحها و پروژههای زیربنایی و مهم توسط دولت ایران در این منطقه اجرا شده که زمینه مناسبی را برای توسعه مبادلات تجاری و اقتصادی و پیشرفت این منطقه فراهم نموده است. مهمترین این طرحها عبارتند از: شبکههای راه و راهآهن، شبکههای انرژی صنعتی مخابراتی، احداث سدهای آبی، امنیت مرزها, سرمایهگذاریهای ملی و بینالمللی و توسعه منابع انسانی که در این مقاله توصیف شدهاند.
به دلیل اهمیت و تاثیر دما بر شرایط محیطی و نیز نقش آن در برنامهریزیهای مبتنی بر دانستههای اقلیمی، الگوسازی رفتار دما به خصوص در سالهای اخیر مورد توجه محافل علمی بوده است. میانگین ماهانه دما همانند غالب عناصر اقلیمی رفتاری همراه با نوعی تموج و عمدتا با حرکتی منظم و متناوب به بالا و پایین مشخص میشود. رفتارهای تناوبی به هر شکل که باشند، با استفاده از توابع سینوسی در فرکانسهای مختلف با تقریب مناسب و قابل قبولی برآورد و پیشبینی میشوند. در این راستا مدلهای فوریه از ابزارهای مفید و کارا به شمار میآیند. در این مقاله ضمن معرفی روشهای الگوسازی فوریه، یک الگوی فوریه برای متوسط ماهانه دمای شهر مشهد، بر اساس یک سری 106 ساله (1272 ماه) از ژانویه سال 1891 تا دسامبر سال 1996 تعیین میکنیم. دادههای مربوط به دوره مزبور از سه منبع اطلاعاتی استخراج و پردازش شدهاند:طی دوره 1891-1950 میانگین ماهانه دما ازگزارش"سازمان جهانی هواشناسی" تحت عنوان: ” گزارش جهانی هوا “ استخراج شده است. در این گزارش دما به درجه فارنهایت ثبت گردیده بود. در دوره مذکور دو مرحله دادههای مفقود (مجموعا 2 سال) طی دورههای 1895- 1904 (10 سال) و 1941- 1950 (10 سال) وجود داشته است. دادههای مربوط به دورههای مزبور از شرکت ملی نفت - واحد اهواز اخذ گردیده است. از سال 1951 به بعد با تاسیس سازمان هواشناسی کشور میانگین دما در این ایستگاه تحت نظارت سازمان مذکور به ثبت رسیده است. به منظور همخوانی دمای پیش از دهه 1950 و بعد از آن، دمای گزارش شده به وسیله سازمان جهانی هواشناسی به درجه سلسیوس تبدیل شده است. مدل تعیین شده شامل متغیر توضیحی رستهای و یک متغیر توضیحی سینوسی - کسینوسی است. در واقع مولفههای سینوسی و کسینوسی، همساز (هارمونیک)هایی هستند که در شکلگیری رفتار سری تناوبی موثرند. تعداد این همسازها (مولفههای نوسانی) حداکثر نصف طول دادهها است. چرا که رفتار نوسانی حداقل از دو مولفه (سینوسی و کسینوسی) تشکیل شده است. در واقع هر همساز گویای یک روند روبه بالا و یک روند روبه پایین در یک سری زمانی است. بنابراین هر طول موج متوالی در سری زمانی تناوبی با یک همساز نشان داده میشود. برای تعیین مولفههای سینوسی - کسینوسی معنیدار با استفاده از دوره نگار، ترتیب اهمیت همسازها را تعیین میکنیم. سپس با جستجو در بین چند همساز مهم اول، چرخههای معنیدار پنهان را پیدا میکنیم. بر این اساس بهترین الگوی قابل برازش بر میانگین ماهانه دمای مشهد به وسیله همساز یکصد و ششم آرایه شده است که در سطح 01/0 معنیدار است. پس از بررسی مدل به لحاظ درستی فرضها، با استفاده از آن متوسط درجه حرارت ماهانه تا دسامبر 2004 پیشبینی و فواصل اطمینان ارایه گردیده است.ضریب همبستگی و ضریب تعیین معیارهایی هستند که هریک به نحوی درصد موفقیت الگو را در توصیف سری نشان میدهند. در این الگو ضریب همبستگی 976/0 و ضریب تعیین 2/95 درصد و خطای استاندارد باقیماندهها 912/1 محاسبه شده است.لازم به توضیح است که سری علاوه بر روندی تناوبی، میبایست به لحاظ روند آزمون شود. اگر دادهها دارای شیبی حول خطی غیر افقی باشد، مولفههای مربوط میبایست به مدل اضافه شود. آزمون وجود روند برای شیب خطی، سهمی و درجه 3 نیز عدم وجود روند را نشان میدهد. با در نظر گرفتن قسمت سیستماتیک الگوی برازش یافته، به عنوان مکانیزم مولد مقادیر آینده، متوسط درجه حرارت ماهانه از ژانویه 1997 تا دسامبر 2004 پیشبینی شد. در مورد هر یک از مقادیر پیشبینی شده با اضافه و کم کردن عدد 748/3 ± یک فاصلة اطمینان 95 درصد برای پیشبینی مقادیر به دست میآید. حفظ رفتار تناوبی حول یک خط افقی و نیز وجود کرانههایی قابل قبول با فاصله ثابت در امتداد زمان شواهد دیگری بر نیکویی برازش مدل به حساب میآید.تحت شرایط کلی که معمولا برقرار است، روشهای معرفی شده در این مقاله برای الگوسازی هر سری زمانی گسسته متساویالفاصله تناوبی دیگر کاربرد دارد. برای سریهای پیوسته نیز با تقسیم محور زمان به فواصل مساوی میتوان سری پیوسته را به یک سری گسسته متساوی الفاصله تبدیل کرد و از روشهای معرفی شده، برای الگوسازی آن استفاده نمود.
روستای ماخونیک و 9 کلاته اطراف آن واقع در 125 کیلومتری بیرجند یکی از محرومترین روستاهای کشور است. این مجموعه روستایی با محدودیتهای طبیعی و ارتباطی و با کشاورزی در زمینهای 30×30 سانتیمتری بیانگر قناعت و مقاومت انسان در مقابل گرسنگی است. محصول این مزارع مینیاتوری عدالتی وسواسآمیز در حد تقسیم یک دانه زردآلو به سه قسمت مساوی را نشان میدهد. مطالعه روستای ماخونیک ما را به اعماق تاریک تاریخ بشری هدایت میکند و به ما میآموزد که چگونه میتوان در عصر پست مدرنیسم در دوران نوسنگی زندگی کرد. ماخونیک به ما نشان میدهد که چگونه در مملکتی که بیش از صد سال است وارد عصر نوسازی و مدرنیته شده است و از ذخایر سرشار نفت برخوردار است هنوز مناطق و مردمانی کاملا فراموش شده زندگی میکنند. ماخونیک موزه تاریخ تحول زندگی انسان در همه ابعاد آن، باستانشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی، جغرافیا، مردمشناسی و همه شناساییهای دیگر است. ماخونیک درسهایی برای انسان به طور عام و برجستهترین اساتید علوم مختلف به طور خاص دارد. ماخونیک درسها و پیامهای اخلاقی بسیاری را در بر دارد.تحول شتابان این جامعه روستایی در دهه 1370 به بعد ما را با تجربه فشردگی زمان و تحول و تکامل جوامع روبرو میکند.
سازمان فضایی هر منطقه در بردارنده اجزا و عناصر مختلفی است که سه عنصر اساسی آن مرکز یا منطقه میانی، حاشیه یا منطقه پیرامونی و رابطه آنها یا کنش متقابل است.تمرکز جمعیت، امکانات، خدمات و کارکردهای متنوع در مرکز یا مادر شهر سبب شده جمعیت نواحی پیرامونی برای رفع نیازهای خویش به آنجا سفر کنند. این امر بر امتیازات، مرکزیت، قدرت و تسلط مرکز میافزاید. لذا ضرورت دارد که برنامهریزان در بازنگری کارکردهای شهر و روستا (مخصوصا کارکردهای اقتصادی) چنان کنند که هم شهر و هم روستا، دارای عملکردهای متفاوت و متنوع ویژه خود گردند و دارای کارکرد و وابستگیهای دو طرفه و متقابل باشند تا شکاف درآمدی مرکز پیرامون و نیز تفاوتهای موجود در خدمات و کیفیات معیشتی آنها کاهش یابد.