امام از بزرگترین پایه گزاران بیداری اسلامی درجهان است که خود به طورمستقل انقلابی عظیم درکشور ایران به وجود آوردند و به ملت ایران بیداری و هوشیاری آموختند. اکنون بعد از سالها کشورهای عربی و اسلامی با الگو گرفتن از ابعاد فکری و انقلابی حضرت امام در قیام علیه ستمگران به پا خاستند و جنبشهای اسلامی را به وجود آوردند. باتوجه به این که بیداری اسلامی و هوشیاری امتهای اسلامی در فرهنگ دینی و باورهای اعتقادی حضرت امام جایگاه ویژه ای دارد، در این مقاله کوشیده ایم علاوه برآشنایی با بیداری و مفاهیم آن، شاخصه های بیداری اسلامی و راهکارهای گسترش آن و هم چنین موانع آن را از دیدگاه امام راحل بررسی و تحلیل کنیم.
اعتراضات اخیری که جهان عرب را فراگرفته، با نتایج سیاسی مختلفی مواجه شده، به طوری که حاکمان مصر و تونس به سرعت و حکومت لیبی پس از ماه ها مقاومت سقوط کردند. حال آنکه در بحرین و یمن، جنبش های اعتراضی تاکنون موفق به سرنگونی حاکمان نشده و حکومت ها پایداری قابل توجهی نشان داده اند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد که چرایی نتایج سیاسی مختلف اعتراضات در جهان عرب را بررسی کنیم. دامنه پژوهش حاضر پنج کشور مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین را دربر می گیرد که بیش از کشورهای دیگر دستخوش بحران سیاسی بوده اند. در این مقاله از نظریه گلدستون در رابطه با چرایی پیروزی برخی انقلاب ها و عدم موفقیت برخی دیگر، استفاده شده است. بر این اساس، فرضیه مقاله عبارت است از: نتایج سیاسی متفاوت اعتراضات مرهون ترکیبی از عوامل شامل میزان مشروعیت سیاسی حکومت ها، میزان بسیج اجتماعی معترضان و درنهایت واکنش ارتش و قدرت های بین المللی بوده است، بنابراین وضعیت متفاوت مؤلفه های فوق در کشورهای دستخوش بحران، باعث نتایج سیاسی متفاوت شده است.
نظام مستبداﻧﺔ عراقِ دورانِ صدام حسین، اقسامِ ناهمسانی های جاﻣﻌﺔ عراق را در چرخ گوشتِ ایدئولوژیکِ حزب بعث مضمحل کرد؛ ولی پیشینه ای بر جا گذاشت که به محضِ پایان کار وی، خشونت های قومی، فرقه ای و مذهبی سر برآوردند، گسل های جامعه شناختی- هویتی عراقی ها بر همدیگر غلطیدند و قساوت های گوناگون را سبب شدند. نگارنده بر این باور است که یکی از مؤلفه های سبب سازِ بروز بی ثباتی کنونی، شیوﮤ تدوین و تصویب قانون اساسی جدید عراق است. وجود شکاف های عمیق قوم شناختی، جمعیت شناختی، دین شناختی و جامعه شناختی در عراق، خود به خود مسبب افزایش خشونت در محیطی شد که ﭘیﺸینة فرهنگ دموکراتیک نداشت و بذر خصومت، از پیش، در آن کاشته شده بود. در جاﻣﻌﺔ عراق، به دلیل وجود ﭘیﺸینة ساختار سیاسی ویژه (چیرگی ارتش، سنی ها و حزب بعث) عدم توﺳﻌﺔ جاﻣﻌﺔ مدنی، سیاست های کوچ دادن و عربی سازی و حاکمیت پدرسالاری نوین حزب بعث، هیچ گاه زمینه ای مساعد برای رشد نهادهای دموکراتیک پدیدار نشد. روند مهندسی گوﻧﺔ تدوین قانون اساسی عراق، نیز سبب شد عراقی ها، بدون ممارست های دموکراتیک، به عرصه ای گام بگذارند که از پیش آن را به درستی نمی شناختند.