درعرصه فضایی سکونت گاه های انسانی، نابرابری در توزیع درآمد، تخصیص منابع اعتباری و محدودیتِ دسترسی به امکانات و خدمات همواره از جمله تنگناها و مشکلات در راستای توسعه روستایی و برقراری تعادل در روابط شهر و روستا به شمار می¬رود. از این رو صاحب نظران تلاش برای ارائه راهبردها و نظریاتی به منظور توسعه همه¬جانبه و پایدار در سطوح گوناگون ناحیه¬ای نموده¬اند. در این میان رویکرد «کارکردهای شهری در توسعه روستایی » به عنوان راهبردی با تأکید بر جذب خدمات و تسهیلات معیشتی - رفاهی در شهرهای عموماً کوچک و ارائه آنها به روستاهای پیرامون، همگام با حفظ ارتباط ارگانیک در چارچوب نظام سلسله¬مراتبی میان شهر و روستاها توانسته زمینه¬های رشد و توسعه روستایی را فراهم آورد. این پژوهش بر آن است با بهره¬گیری از چارچوب نظری و سازوکارهای رویکرد یاد شده، به تبیین جایگاه شهر نورآباد (مرکز شهرستان ممسنی) در توسعه روستاهای پیرامون با مورد شناسی دهستان بکش1 بپردازد. برای دستیابی به این هدف ضمن به کارگیری شاخص مرکزیت و سطح¬بندی روستاهای این دهستان در مقایسه با شهر، به عملکردهای اقتصادی – اجتماعی به ویژه نقش واسطه¬گری نورآباد، متکی بر مطالعات میدانی توجه شده است. مطالعه صورت گرفته نشان می¬دهد که شهر نورآباد در این رابطه نقش¬آفرینی دوسویه داشته است. بدین معنا که این مناسبات هم به رشد و توسعه شهر کمک کرده است و هم زمینه¬ساز توسعه¬روستایی در ابعاد گوناگون بوده است.
بروز بحران در منطقه اوراسیا برای بسیاری از ناظران سیاسی رویدادی شگفت آور نبود. بروز این بحران گذشته از ان که در نوشتارها و گفتارهای سیاسی رسانه ای آغاز جنگ سردی دیگر دانسته شد، پرسشهای گوناگون و زمینه های تازه ای برای تحلیل روابط بین الملل برجای نهاد...