ﻣﺴﺌﻠﺔ واگذاری اختیارات از دولت مرکزی به دولت های محلی، بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای اروپایی، با هدف تقویت مشارکت سیاسی و تداوم همگرایی و اتحاد دولت های محلی با دولت مرکزی، بیش از پیش مورد توجه قرارگرفت. سیاست واگذاری اختیارت در بریتانیا به سه منطقه اسکاتلند، ایرلند شمالی و ویلز با به قدرت رسیدن حزب کارگر در سال 1997 به اجرا درآمد. هدف این مقاله بررسی فرایند واگذاری اختیارات در اسکاتلند و بحث درباره مسائل مرتبطی مانند ملی گرایی و هویت ملی در این منطقه است. این مقاله سعی دارد به پرسش هایی در زمینه تأثیر واگذاری اختیارات و عللی که منتهی به فاصله گرفتن اسکاتلند از دولت مرکزی شده است پاسخ دهد. ضرورت مطالعة وضع موجود، زمانی آشکار می شود که اسکاتلندی ها پس از 300 سال اتحاد با بریتانیا، تصمیم گرفتند در سال 2014 برای پایان دادن یا تداوم اتحاد (بر اساس پیمان 1707) در یک همه پرسی عمومی شرکت کنند. نتایج این همه پرسی آثار مهمی بر سیاست های داخلی این کشور و نیز رابطه آن با وست مینستر و اتحادیه اروپا برجای می گذارد.
چشم انداز تحولات سیاسی جهان عرب با توجه به جنبش های اعتراضی اخیر، تابع متغیرهای متعددی است. نیروها یا کنش گران خارجی یک مجموعه از مهمترین متغیرهایی هستند که آینده سیاسی جهان عرب را تحت تأثیر قرار داده اند. نحوه موضع گیری و دخالت کنش گران خارجی- شامل دولت ها، نهادهای بین المللی دولتی و کنش گران غیردولتی- در امور کشورهای عربِ درگیر با اعتراضات تابع متغیرهای دیگری است که امنیت و منافع اقتصادی در رأس قرار دارند و سپس، ملاحظاتی چون دموکراسی، حقوق بشر و رهایی از سلطه قدرت های بزرگ مطرح می شود. در عمل، بیشتر دخالت ها از سوی کنش گران دولتی صورت گرفته و این دخالت ها اکثراً به نفع هواداران تحولات بوده است.