قدرتِ سخت به عنوان یکی از اشکال اصلی و اساسی در تقویت وگسترش قدرت کشورها مطرح بوده است؛ اما در دروان جدید به مرور توجه بیشتری به ابعادِ نرم قدرت جلب شده است و دولت ها را بر آن داشته است تا در این جهت، مساعی خود را به کار برند؛ چراکه تقویت این بٌعد از قدرت در واقع رابطه ی لاینفکی با سایر ابعاد قدرت داشته و دارد. از این رو ما در این پژوهش به دنبال واکاوی و تبین چیستی و چرایی قدرت نرم هستیم که در نهایت با نگاهی به مورد آمریکا، از جمله سیاست های این کشور در افغانستان نشان دهیم، قدرت نرم و در پی آن سیاست های نرم افزارانه در کنار سایر سیاست های یک کشور به کار رفته و می رود؛ که این عمل با کمک روش توصیفی و تحلیلی انجام خواهد گرفت.
گفتمان نظام سیاسی شیعی بر امامت استوار است و مسئله سلطنت در آن نه تنها جایگاهی ندارد، بلکه در تنافی با آن نیز هست. از گذشته های دور این پرسش مطرح است که آیا همکاری و همراهی بعضی از علما و فقهای شیعی با برخی از سلاطین به معنای پذیرش نظام سلطنت است؟ در دوره جدید، گفتمانی به نام سنت در برابر مدرنیته و تجدد شکل گرفته است که به جای پذیرش نظام مرسوم حاکمیت سیاسی شیعی به سلطنت اعتقاد دارد و بر آن است که بهترین شکل حکومت در دوره غیبت، سلطنت است. این نگرش در تنافی و تعارض با نظریه ولایت ـ دیدگاه عمده علمای شیعی در عصر غیبت ـ است. در واقع، نگاه سنت گرایان در نظام سیاسی معارض با اسلام فقاهتی است. تحلیل، بررسی و نقد این دیدگاه، رویکرد اصلی این مقاله است.