فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
بازتاب تأویلهای قرآنی مثنوی مولوی در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از آثار بزرگ عرفانی است که مولوی در این مجموعه با گفتمان قرآنی خود آموزه ها و تعالیم بسیاری را در اختیار سالکان قرار می دهد. وی در عرصه تأویل آیات قرآن نیز نظرات خاصی دارد و با ذوق عرفانی خود سعی کرده جوانب مختلف معنایی آیات قرآن را تشریح کند. اولین کسی که به تقلید از مولانا به سرودن مثنوی پرداخت و از آموزه های مثنوی معنوی بهره برد، فرزندش سلطان ولد است؛ وی اگر چه در عرصه عرفان به تجربیات جدیدی دست یافته، لیکن منظومه فکریش بسیار متأثر از بزرگان طریقه مولویه خصوصاً پدرش مولاناست. تأمل در مثنویهای سه گانه او نشان می دهد که بسیاری از تأویلهای قرآنی مثنوی مولانا در این آثار بازتاب یافته است. نگارندگان در این جستار نظرات مولانا در مورد تأویل و معانی خاصی را که از آیات قرآن بیان می کند، بررسی می کنند و میزان تأثیر آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که مولانا و به تأسی از او سلطان ولد کلام خود را تفسیر قرآن می دانند و معتقدند که گفتار اولیای فانی مانند وحی راهگشای انسانهاست؛ پس مفسر قرآن اولیای الهی هستند، نه سخرگان هوس. در نظرگاه آنها قرآن لایه های معنایی متعددی دارد و تکیه بر ظاهر قرآن به هیچ روی شایسته مردان الهی نیست. مولانا بر آن است که اولیای واصل فقط تا بطن سوم قرآن را درک می کنند، لیکن سلطان ولد معتقد است افراد روحانی تا بطن سوم را درک می کنند و درک لایه های معنایی دیگر در انحصار اولیای معشوق است.
افسوس آن سقف بلند آرزوهای نجیب ما: بررسی بازتاب و تأثیر نمادهای شعر مهدی اخوان ثالث در اشعار پیروانش
پایداری در شعر فرخی یزدی و ابراهیم طوقان (همگونی در مضم ون، ن وآوری در سب ک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فرّخی یزدی، شاعر آزادة مشروطه و ابراهیم طوقان، شاعر مبارز فلسطینی از گونه های شعر پایداری به شمار می رود که از لحاظ مضمون، به هم نزدیک، اما از نظر ساختار شعری، تا حدودی با هم متفاوت است و هر کدام از آن دو، به منظور بیان اندیشه های سیاسی، اجتماعی خود، ابتکارهای شعری ویژه ای به وجود آورده اند. فرّخی برای بیان اندیشه های ضدّ استعماری و استبدادستیزانه خویش، «غزل سیاسی» را پدید آورد؛ اما طوقان به منظور بیان همان مضمون ها، با استفاده از موشّحات و اوزان ضربی، ابتکاراتی ویژه در شعر عربی ایجاد نمود. هر دو شاعر از زبانی ساده، واژگان امروزی و طنز به خوبی استفاده نموده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی وجوه مشترک و تفاوت های شعر پایداری این دو را بررسی و مقایسه می نماید. یافتة این پژوهش، گویای آن است که خلّاقیت های هنری هر کدام از آن دو، مسائل سیاسی و اجتماعی را در قالب و شکلی متفاوت از دیگری بازتاب داده است.
زن: خاقانی، جان دان (عنوان عربی: المرأة: خاقانی، جان دان)
حوزه های تخصصی:
ادبیات سنجشی، شاخهای از ادبیات است که ما را قادر می سازد با وجود گسستهای مکانی و زمانی موجود بین فرهنگها و ملل مختلف، به مانندگی هایی میان اندیشمندان و ادیبان این سرزمینها پی ببریم. همین مساله ما را بر آن داشت تا به مقایسه خاقانی شروائی ــ شاعر ایرانی ــ و جاندان ــ شاعر انگلیسی ــ دو ادیب بزرگ از دو کشور و دو دوره متفاوت با دو فرهنگ گونه گون مبادرت کنیم. با وجود فاصله زمانی و مکانی موجود میان این دو شاعر برجسته، میتوان شباهتهایی در نگاه آن دو به زنان یافت که در نوع خود باعث شگفتی است. این دیدگاههای مشترک در مدیحه های این دو شاعر، و ویژگی های پسندیده ممدوح در نگاه آنها نمود بارزی می یابد. در جستار حاضر، تلاش بر آن است تا با بررسی دو مدیحه برجسته از این دو شاعر، به سیمای زن آرمانی در باور آنها پی ببریم و با اشاره به پاره ای اشعار پراکنده، به دیدگاه حقیقی آنها درباره زن عینیت بخشیم. در این میان، به وجوه مشترکی در این دیدگاهها برمی خوریم که اساس این جستار را تشکیل می دهد.چکیده عربی: یعتبر الأدب المقارن من الدراسات التی تکشف اللثام عن المشابهات الموجودة بین المفکرین والأدباء بالرغم من المفارقات الزمنیة والمکانیة الناتجة عن اختلاف الثقافات فی المجتمعات البشریة. وبناء علی هذا حاولنا فی هذا المقال القیام بدراسة مقارنة بین شاعرین کبیرین وهما: خاقانی الشروانی الشاعر الإیرانی وجان دان الشاعر الانجلیزی حیث ینتمی کلّ منهما إلی عصرین مختلفین وثقافتین مختلفتین وبلدین متباعدین. ولکن بالرغم من تباعدهما الزمانی والمکانی إلا أن هناک مشابهات بینهما فی نظرتهما إلی المرأة ما یثیر الدهشة والعجب. وتتجلّی آراءهما المشترکة فی المدائح وما یستحسنانه لدی الممدوح.نحاول فی هذا المقال أن نهتدی إلی صورة المرأة المثالیة بعد دراسة مقارنة بین أشهر قصیدتیهما فی المدیح کما نتوخی تجسید نظرتهما الحقیقیة إلی المرأة بعد إشارة إلی عدد من أشعارهما وعندئذ نلاحظ مشابهات فی هذه الآراء تمثّل روح المقال.
مضامین اشعار عرب در شعر ایرانیان
منبع:
نامه پارسی ۱۳۳۱ شماره۴
حوزه های تخصصی:
حماسه ایرانی و ادبیات عامیانه روسی
منبع:
سیمرغ تیر ۱۳۵۷ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
ادبیات زیباشناسانه نزد افلاطون و ابن العربی (عنوان عربی: الأدب الجمالی عند أفلاطون، وابن عربی)
حوزه های تخصصی:
جست وجوی زیبایی، پیشه پیشین انسان ها بوده است و آدمیان در اعصار دوردست و قرون گذشته، با روی آوردن به عرصه هنر و زیبایی، جاودانگی را جانمایه خویش ساخته اند. گویی از آن هنگام که بشر، اندیشیدن و عاطفه ورزیدن را آغازیده، هنرنمایی و روی آوری به زیبایی، خواه در شعر، یا در ادبیات، فلسفه، پیکرتراشی و کارهایی از این دست را نیز آغاز کرده است.درباب «حقیقت زیبایی»، پرسش های گوناگونی را می توان مطرح کرد. افلاطون -آن حکیم فرزانه، فیلسوف بی بدیل یونان و شاگرد سقراط- در جای جای آثار خویش، از هنر و زیبایی سخن گفته است. وی پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. معرفت شناسی ابن عربی به گونه ای است که پایگاه معرفت را آن گونه که در نزد حکمای مشا متداول بوده است، به مرکز دیگری منتقل می کند؛ یعنی نزد حکما و فلاسفه.چکیده عربی:اعتبر الیونانیون والرومیون القدماء، ثلاثة أمور داعیة لهدوء الإنسان: «الحقیقة»، و «الخیر»، و«الجمال» ظهرت «العلوم» جرّاء بحث الإنسان عن الحقیقة، کما ظهرت «الأخلاق» بعد أن فتّش الإنسان الخیر، وأخیرا ظهر «الفنّ» أثناء البحث عن الجمال.تقودنا حقیقة الجمال نحو الإجابة عن أسئلة کثیرة. تحدث الفیلسوف الکبیر أفلاطون بوصفه مؤسس معظم المباحث الفلسفیة العمیقة، عن الفن واستطاع أن یفتح آفاقا جدیدة فی العلوم الفلسفیة، التی کانت تبحث عن حقائق الأمور حتی ذلک الوقت، کما استطاع هذا الفیلسوف أن یطرح المباحث المعرفیة، والجمالیة لأول مرة. ومن ناحیة أخری قام ابن عربی بنقد الفلسفة، وحاول الحط من درجة الإدراک الإنسانی، من العقل إلی المباحث الکلامیة، وذلک لأنه لایعیر اهتماما بالعقل الفلسفی، ومن هذا المنطلق یری أن العقل، والفلسفة، لیسا صالحین للحدیث عن الفن، وهذا الأخیر فی رأیه من الأمور الإلهیة وعلی مستوی إعجاز الأنبیاء.
نقبی به روشنایی: در جستجوی امثال ایرانی در نظم عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جلوه های رخنه فرهنگی ایرانیان در فرهنگ عربی، نفوذ امثال و حکم ایرانی و سخنان حکیمانه آنان به ادب و فرهنگ عربی است، اگرچه این موضوع جدید نمی نماید، ولی در این مقاله علاوه بر معرفی 65 بیت عربی که ترجمه امثال ایرانی هستند، در 10 نمونه نشان داده ایم که شاعران عرب صریحاً در اشعار خود امثال ایرانی را به کار گرفته و به ایرانی بودن آن ها اشاره کرده اند، همچنین، 52 بیت عربی را در قالب 33 مضمون که به تصریح صاحب نظران عرب، مقتبس از امثال ایرانی است، ارائه کرده ایم تا نشان دهیم حجم تاثیر پذیری از فرهنگ و ادب ایرانی بسی گسترده تر و عمیق تر از آن است که تا به حال گفته شده است. اشاره به حدود 100 مورد از این ابیات با زاویه تنگ تصریح شاعران و ادیبان عرب، و اشاره به نمونه هایی از آن ها در ادب فارسی و عربی، دریچه ای جدید به موضوع نفوذ فرهنگ و ادب ایرانی به فرهنگ عربی است که بر اساس اطلاعات نظام مند، تا به حال به روی محققان باز نشده است.
وجه زنانه ی نمادها در شعر معاصر فارسی و عربی (با نگاهی به شعر احمد شاملو و عبدالوهاب البیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی جامعه شناسی_تطبیقی ست و جلوه هایی از تغییر در مناسبات اجتماعی را شرح می دهد که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است. این پژوهش ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه ی ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر به عنوان یکی از شاخص های تحول اجتماعی می پردازد؛ چگونگی بهره گیری از مفاهیم زنانه، نمادها و اسطوره های زنانه در شعر عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است. پژوهش در نهایت به این نتیجه می رسد که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی سرآغاز یک جریان نیست بلکه نتیجه ی تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب می شود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن دگرگون شود و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو نمادهای زنانه شاعر بسیاری از مفاهیم اسطوره ای را زنده می کند و می کوشد نیمی از جامعه را که سال ها پنهان نگه داشته شده بود دوباره مطرح کند و این کاربرد یک کوشش فمنیستی نیست بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته امکان ظهور یافته است و این تلاش ها هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی نمونه هایی دارد. .
آن سوی ماهیت ادبیات تطبیقی از دیدگاه ناقدان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگامی که دانش ادبیات تطبیقی، مرزهای اروپا را درنوردید و به سرزمین های عربی راه یافت، موضع گیری های متفاوت و بعضاً متناقضی از سوی ناقدان عرب در برابر آن مطرح شد؛ برخی با استقبال از ادبیات تطبیقی، آن را روزنه ای برای تقویت فرهنگ و ادبیات ملی و ابزاری برای گفت و گو، دوستی، فهمیدن و شناخت دیگران و ... دانسته و گروهی دیگر با نگاه تردید و اتهام به آن نگریسته و بر این باورند که «اروپا محوریِ» مکتب های ادبیات تطبیقی و پیوند آن با «ناسیونالیسم» و «امپریالیسم» غرب، کوششی برای غربی نمودن اندیشه های عربی – اسلامی و آغازی برای استعمار نوین (فرهنگی) از سوی اروپاییان است. این پژوهش نظری، بر آن است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به مرور موشکافانه و تحلیل دیدگاه های انتقادی گروه دوم بپردازد. یافتة اساسی آن نیز در این نکته است که این گروه ناقدان از زاویة هویت و فرهنگ به نقد و آسیب شناسی ادبیات تطبیقی پرداخته و بر این عقیده هستند که ادبیات تطبیقی دچار اروپا محوری و نژادپرستی فرهنگی است.
بسم اله الرحمن الرحیم (تاملی بر تاثیر اسلوب بیت آغازین مخزن الاسرار نظامی بر مقلدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نظامی شاعری طرفه کار و پیشرو است. ابتکار و خلاقیت شاعری نظامی در بسیاری از عرصه های زبانی و ادبی، شگفت و جریان ساز است.یکی از بدایع نظامی در گستره تحمیدیه سرایی، صدر نشانی کلام گرامی «بسم اله الرحمن الرحیم» در آغاز منظومه گران سنگ مخزن الاسرار است.طبعا این ابتکار نظامی نیز مورد توجه برخی از مقلدان و شاعران پس از وی بوده است.این نوشته، به طرح نخستین بیت مخزن الاسرار و تاثیر شگفت و پردامنه آن بر شاعران پس از نظامی پرداخته است.
بررسی و تحلیل سیر فرهنگ گرجی در ادب فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دو سرزمین ایران و گرجستان از دیر باز (از زمان ساسانیان تا دوره قاجار) با یکدیگر ارتباط سیاسی، اجتماعی و به ویژه ادبی و فرهنگی داشته و از این رو برخی واژگان گرجی را در آثار شعرا و نویسندگان ایرانی مشاهده می کنیم، یکی از این شعرا، خاقانی شروانی شاعر بزرگ قرن ششم است که در رباعیات خود به واژه گرجی « مویی» اشاره کرده، وی همسر گرجی داشته و به آبخازیا و تفلیس هم رفت و آمد می کرده، از این جهت با زبان گرجی آشنایی داشته، «مویی مویی» گویش بومی با ریشه «مودی مودی» به معنای «بیا بیا» در زبان فارسی است.حکیم نظامی گنجوی شاعر قرن ششم نیز در مثنوی لیلی و مجنون راجع- به خصوصیات گرجی ها ترکیب «گرجی طره بر کشیده» را به کار می برد.از سویی بسیاری از واژگان فارسی نیز وارد زبان گرجی شده «نیست اندر جهان» که در زبان گرجی به صورت «نستان داریجان» بیان می شود، در شرف نامه نظامی بدان اشاره شده است.جمعی از ایرانیان گرجی از دوره صفویه از سرزمین گرجستان به ایران کوچانده شدند و تحت تاثیر فرهنگ و زبان منطقه خود قرار گرفته و به مرور زمان، زبان مادری خود را از دست دادند، از آن جمله به گرجی های روستای گرجی محله بهشهر اشاره شده که در زمان شاه عباس صفوی به این منطقه آمدند و پیرامون برخی اسامی و نام های فامیل برگرفته از زبان گرجی که در این نواحی رایج است، تحقیقات میدانی توسط نگارنده صورت گرفته.از دیگر مسایلی که در این طرح ارزیابی شده، وجه اشتراک در تلفظ واژگان فارسی و گرجی است مانند درفش = دروشا یعنی، پرچم، ورزش = ورجی شی و...
بررسی تطبیقی و سبک شناسانه جلوه های پایداری در شعر نزار قبانی و نصرالله مردانی (مطالعه موردپژوهانه: دو سرودة «طریق واحد» و «سمند صاعقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبک شناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّت های بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبه رو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامی خوانند. این مقاله درصدد بررسی سبک شناسانة همسانی ها و ناهمسانی های موضوعی و فنّی جلوه های پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوب های ادبیّات تطبیقی است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهام بخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفه های ادبیّات پایداری تأکید می ورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.