فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
455 - 483
حوزه های تخصصی:
مدح از جمله اغراض شعری است که شاعران به وسیله آن خود و ممدوحشان را به مردم معرفی نموده و در یادها ماندگار می کنند. فرزدق از جمله شاعران عصر اموی است که در طول تاریخ به عنوان شاعر شیعی شناخته شده است. او قصیده میمیه خود را به مدح امام سجاد(علیه السلام) که هم عصر با این شاعر بوده اند، اختصاص داده و در آن به معرفی شخصیت امام پرداخته است. شیوه فرزدق در این قصیده در حیطه علم روان شناسی به نظریه گوردون آلپورت نزدیک است. لذا بر آن شدیم تا شیوه شخصیت شناسی فرزدق در قصیده میمیه را با نظریه گوردون آلپورت مقایسه و تطبیق نمائیم. در این میان روان شناسی به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی در بسیاری از زمینه ها با ادبیات تناسب موضوعی دارد و ضرورت انجام پژوهش های مشترک میان این دو مقوله احساس می گردد. در این مقاله با رویکرد نقد روانکاوانه از متن قصیده میمیه فرزدق که به مدیحه امام سجاد(علیه السلام) معروف است را مورد بررسی قرار داده تا از لابه لای واژگان ادبی مقصود اصلی شاعر دست یابد.
تطبیق «لامیه العرب» و «لامیه العجم» در ترسیم هنجارهای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
199 - 215
حوزه های تخصصی:
شعر به مثابه رسانه دیرین ادبی، بسیاری از هنجارهای اخلاقی را بازگو می کند. در پیشینه این رسانه دو قصیده مشهور «لامیه العرب» و «لامیه العجم» بازتاب دهنده فرهنگ؛ هنجارها و ناهنجاری های رفتاری دو نسل و دو جامعه متفاوت یعنی دوره جاهلی و عصر عباسی است. در این جستار معلوم گشته که «لامیه العرب» در پردازش هنجارها، بیش تر تصویری هنری از خلق و خوی حاکم بر جامعه جاهلی و شخصیت شنفری است، ولی «لامیه العجم» آیینه حکمت های برگرفته از آموزه های دینی و مثل های رایج عصر طغرایی است، و استدلال و برهان قراردادن حکمت ها وجه امتیاز سروده طغرایی بر قصیده شنفری را ثابت می کند.
برّرسی سطوح کارکردی ارتباطات غیر کلامی «زبان بدن» در غزلیّات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
55 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف همیشگی و مهمّ شاعران و نویسندگان در آثار نظم و نثرشان، برقراری ارتباط هرچه بهتر با مخاطبین و انتقال هرچه بهتر و دقیق تر معنا و پیام به آنان می باشد. در این راستا، بهره گیری از ارتباطات کلامی و غیرکلامی یکی از رایج ترین شیوه ها در این راستا بوده است. ارتباطات غیرکلامی یا بهره گیری از نشانه های تصویری همواره برای شاعران به مثابه یک ابزار کارآمد برای انتقال مضامین و مفاهیم نهفته در اشعار بوده است. مفاهیمی که عمده موضوعات آن حول مسائلی نظیر تعلیم و تربیت، آگاهی و بیداری انسان ها و عشق (توصیفات جمال معشوق، فراق عاشق و...) بوده است. عرفی شیرازی یکی از شاعران اوایل عهد صفوی است که در تکوین غزل سبک هندی، نقشی مهم داشته است. حجم اصلی دیوان وی را غزلیّات او تشکیل می دهد. یکی از شاخص های مهمّ اشعار عرفی، نشانه های تصویری (ارتباطات غیرکلامی) نهفته در مضامین غزلیات وی می باشد. به همین سبب، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی برّرسی سطوح ارتباطات غیرکلامی «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی، در غزلیات عرفی شیرازی می پردازد. فرضیه یا دالّ مرکزی پژوهش کنونی تأکیدی است بر این مسئله که زبان بدن در ارتباط غیرکلامی غزلیّات عرفی شیرازی کاملاً عامدانه و در راستای جلب معشوق و جذب مخاطب و نیز بازاندیشی در الگوهای رفتاری فرد و اجتماع و با هدف کنایه سازی و نمادپردازی محقّق شده است. در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی در اشعار عرفی شیرازی حرکات و اشارات مختصّ چهره، دست و پا و چشم، بیشترین کارکرد ارتباطی را داشته و نقش به سزایی را در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند.
بررسی و مقایسه شیوه های بازنماییِ جایگاه اجتماعیِ «شخصیت های زن» در داستانِ های کوتاه دهه20 با تکیه بر آثار محمود اعتمادزاده، بزرگ علوی و ابراهیم گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
106 - 139
حوزه های تخصصی:
«ادبیات داستانی» در ایران از همان آغازِ شکل گیری، توجه خود را به «بازنمایی واقعیت های جامعه ایران» معطوف کرده است. با نگاهی گذرا به آثار داستانی دهه بیست تا پنجاه خورشیدی، مخاطب به وضوح نفوذ رئالیسم را در بطن و متن داستان ها مشاهده می کند. دلیل عمده این رویکرد در ادبیات داستانی، ساختار و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران بوده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از «زن» و «جایگاه اجتماعی» وی در این مقطعِ تاریخی ترسیم کرده اند؟ جامعه آماری این پژوهش داستان های کوتاه نوشته شده ابراهیم گلستان، بزرگ علوی و محمود اعتمادزاده در این دهه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های «زنانه» در این داستان ها اغلب به عنوان شخصیت های فرعی مطرح هستند و شیوه پردازش آن ها به گونه ای است که در ارتباط با سایر شخصیت ها معرفی می شوند. به نظر می رسد که هیچ کدام از شخصیت های «زن» در این داستان ها به شیوه مستقیم معرفی نشده اند و «کنش ها»، «افکار» و «گفتار» آن ها ابزار اصلی نویسندگان برای شناساندن این شخصیت ها به خواننده هستند. این زنان نام های گوناگون؛ اما ویژگی هایی مشترکی دارند که بر اثر ناهنجاری های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محکوم به رنج کشیدن و در نهایت تسلیم هستند. در مجموع اگر چه این «زنان» در مواردی به صورت متفاوت بازنمایی شده اند؛ اما کلیت تصویر ارائه شده از تحت تأثیر دیدگاه واقع گرای نویسندگان داستانِ کوتاه در دهه بیست، نقاط اشتراک بسیاری با یکدیگر دارد.
بررسی جهان بینی در دو اثر اسطوره ای حماسی شاهنامه و سرود نیبلونگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
83 - 108
حوزه های تخصصی:
اسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیات پدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهای فراوان بین انسان ها و فرهنگ ها، از نظراسطوره و حماسه شباهت های مشترک فراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطوره - ایی است. این مسأله در مورد ادبیات ایران و آلمان نیز در شا هنامه و سرود نیبلونگن [Nibelungenlied] بهخوبی قابل مشاهده است. هردو اثر به لحاظ زبانی و فرهنگی زیر مجموعه زبانهای هندو ژرمنی قرار دارند و در آنها عناصر مشترک فراوانی به چشم میخورد. در این مقاله سعی می شود ابتداء به مفاهیم و پیشینه تاریخی هردو اثر پرداخته شود و سپس به طور مفصل به بررسی جهانبینی و تفاوت دیدگاه و ویژگیهای حماسی این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان نیز پرداخته شود.
بررسی تطبیقی دو اثر از اکبر رادی و کسافر کروتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
7 - 33
حوزه های تخصصی:
تئاتر هویت (بومی) یکی از گونه های درام است که در ایران با نام رادی رقم می خورد و در آلمان به شکل مدرن آن در سده بیستم پیشگامانی چون هوروات ، ماری لوئیزه فلایسر ، فاسبیندر و کروتس را در پیشینه خود دارد. این تئاتر به شکل امروزی آن انتقادی – اجتماعی است و درباره مردم و برای مردم بوده و به زندگی قشر فرودست، کارگر و کشاورز تعلق دارد که در روستاها و یا حاشیه شهرها زندگی می کنند و واقعیت زندگی آنان را با زشتی ها و زیبایی هایش به تصویر می کشد. این مقاله به بررسی همین واقعیت با مقایسه دو تئاتر بومی «مرگ در پاییز» اثر نمایشنامه نویس ایرانی اکبر رادی و «اتریش علیا» اثر فرانتس کسافر کروتس آلمانی می پردازد. هر دو نویسنده این ژانر را برگزیدند تا واقعیت زندگی این قشر از مردم جامعه خویش را برای مخاطب ملموس تر نمایند.
تأثیر کلیشه ها و استروتایپ های ذهنی پولاک بر سفرنامۀ او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره 10، شماره 4 زمستان 1401، صص131-155 سفرنامه ها از جمله منابع انواع سبک ادبی هستند که به یاری تصاویری که سفرنامه نویس در آنها به ثبت رسانده است اطلاعات مهمی را درباره پیشینه تاریخی، فرهنگی، هنری، مردم شناسی و ... یک کشور در اختیار پژوهشگران قرار دهند؛ بنابراین در بازسازی تاریخی اجتماعی یک کشور سهمی بسزا دارند. تعریف ساده و کلیشه ای تصویرشناسی یا ایماگولوژی[1]، که در ادبیات تطبیقی رویکردی میان رشته ای دارد، عبارت از بررسی تصویر دیگری در متون ادبی خودی و برعکس آن، یعنی مطالعه تصویر خودی در متون ادبی دیگری است. هر قدر نگاه نویسنده سفرنامه دقیق تر باشد، گزارش جامع تری در سفرنامه خود ارائه می دهد و اعتبار آن را بیشتر می کند. انتقال درست این اطلاعات نیز به میزان درستی سفرنامه کمک می کند. اگر نویسنده ای در هر یک از این مراحل دقت لازم را نداشته باشد، آگاهانه یا ناآگاهانه، در ثبت دقیق گزارش ها به خطا می رود و حقیقت یا بخشی از آن مغفول می ماند. از سوی دیگر، نمی توان تأثیر کلیشه ها (استروتایپ)[2] و رسوبات ذهنی نویسنده را بر آنچه به نگارش درمی آورد نادیده گرفت. به همین دلایل، چندان از متون ادبی انتظار تجلی واقعیت و حقایق وجود ندارد و از این لحاظ نمی توان اثر ادبی را با حقایق و پژوهش های علمی مقایسه کرد. سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان شامل شرح تصاویری است که پولاک، پزشک اتریشی، در ایران دیده و نوشته است. این مشاهدات، که به اواخر دوره قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه برمی گردد، به دو بخش کلی تقسیم می شود: بخش اول شامل تعداد نفوس، جغرافیا، آداب و عادات غذایی، پوشاک و ... ؛ و بخش دوم شامل نظام حکومتی، دربار، مناسبت های درباری، بیماری ها، روش های طبابت و مداوا، داروها و ... است. ادعای پولاک در این است که مطالب مندرج در سفرنامه خود را دقیق و بدون غرض ورزی یا اشتباه مکتوب کرده است، در صورتی که با مطالعه این مقاله و شواهدی که ذکر خوهد شد درمی یابیم که چنین ادعایی صحت چندانی ندارد. [1] .Imagology [2]. Stéréotype استروتایپ تفکر، تصویر یا باوری درباره یک شخص، یک مکان یا یک فرهنگ است که از پیش تعیین شده و، فارغ از درستی یا نادرستی، گروهی آن را پذیرفته اند.
معرّفی و تحلیل توصیفی دیدگاه های سعید علّوش در ادبیّات تطبیقی جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
99 - 126
حوزه های تخصصی:
سعید علّوش منتقد و مترجم مغربی از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید. آثار وی در این حوزه در معرّفی مکتب های مطرح ادبیّات تطبیقی و کتاب شناسی این دانش در جهان عرب نقش اساسی داشته است. علّوش در ادبیّات تطبیقی معاصر، بیشتر در مسیر تحقّق پنج هدف اساسی حرکت نموده است؛ الف: معرّفی تاریخچه و نقد مکتب های مشهور ادبیّات تطبیقی. ب: نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی. ج: بررسی وضعیّت کنونی ادبیّات تطبیقی در جهان عرب و چالش های فراروی آن. د: تأکید بر نظریه اسلامی ادبیّات تطبیقی. ه : نقش ترجمه در ادبیّات تطبیقی. لذا این پژوهش توصیفی تحلیلی برآن است ضمن معرفی سعید علّوش، به تحلیل دیدگاه های وی در باب ادبیات تطبیقی عربی نیز بپردازد که درنهایت به این مهم ره یافت ه است، که علّوش ضمن در پیش گرفتن اهداف نامبرده و برجسته نمودن نقش عرب در ادبیّات تطبیقی غرب، نقص ها و اشتباهاتی چند در آثار و گفته های خویش داشته است؛ ازجمله آنکه علّوش بعد از نوشتن رساله دکتری و چاپ آن کار جدیدی نکرد و تمام کارهای چاپ شده وی تکرار مطالب رساله دکتری است. متهم کردن مجله الدراسات الادبیه و تلاش های محمد محمدی به تلاش برای تقویت جنبش امل از اشتباهات فاحش کتاب مکونات الادب المقارن و مدارس الادب المقارن است که با روح علمی سازگاری ندارد و نیز پریشانی نویسنده در کاربرد واژگان غلوآمیزی چون مکتب اسلاوی و عربی هم از دیگر اشکالات کار اوست.
رمز و رازها در آثار سهروردی و مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
161 - 192
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه توصیفی و تطبیقی نمادهای رسائل سهروردی را مورد واکاوی قرار داده و دلایل دیریاب بودن رموز آن و همانندی ها و وجوه افتراق آن را با «مصیبت نامه» عطار مورد تحلیل قرار می دهد. کاربرد نمادهای اساطیری، شخصی، ابداعی و کلان نمادهای چند معنایی بر ابهام تمثیل های سهروردی افزوده است. او با بینش اشراقی خود، حتی از نمادهای اساطیری برداشتی عرفانی- فلسفی ارائه داده و همین طرز برداشت، سخن وی را از مفهوم یک بعدی و از پیش اندیشیده دور و درک مفاهیم باطنی آن را دشوار کرده و از جذابیت آثار او کاسته است. او به مناسبت مقام، از واژه ها در جایگاه رمز برداشتی متفاوت کرده که مهم ترین دلایل دیریاب بودن مفاهیم این رموز می باشد نظم کلی «مصیبت نامه» نشانه جهان بینی و عرفان اوست. بیان منظوم، استفاده از حکایات و عدم کاربرد اصطلاحات علمی، فلسفی، کیوان شناسی در جایگاه رمز، درک ژرف ساخت بیان اش را آسان و بر جذابیت آن افزوده است. مهم ترین دلیل افتراق سهروردی و عطار نحوه جهان بینی آنان شناخته شد، به طوری که در آثار سهروردی پیامبر درون یا همان عقل کل، خورشید وجود سالک و دلیل معرفت و هدایت او می شود در حالی که در «مصیبت نامه» در نهایت حضرت محمد(ص) به کمک عقل آمده و راه را به سالک می نمایاند و چراغ هدایت او می شود.
تحلیل تطبیقی اثرپذیری اشعار پارسی سرایان متقدّم از کتاب شایست ناشایست و آثار امام محمّد غزّالی (با تکیه بر احیاءعلوم الدّین و کیمیای سعادت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 120
حوزه های تخصصی:
شایست ناشایست، متنی به زبان پارسی میانه و اثری دینی، بازمانده از دوره زرتشت است. احیاءعلوم الدّین نیزکتابی دینی، اخلاقی و عرفانی مربوط به قرن پنجم است. مقاله حاضر می کوشد با تأکید بر دستورهای اخلاقی شعرای متقدّم، به مقایسه اشعار آنان با این متون دینی، یعنی شایست ناشایست و احیاءعلوم الدّین امام محمّد غزّالی و ترجمه فارسی آن، کیمیای سعادت، بپردازد. ادبیّات تعلیمی ما از آغاز شعر فارسی تا کنون، همواره بایدها و نبایدهای اخلاقی را مورد توجّه قرار داده، امّا در زمینه مقایسه اشعار شاعران متقدّم و متون دینی، پژوهش های کمتری صورت گرفته است. این نوشتار، به شیوه کتابخانه ای و با روش استقرایی، اندیشه های موجود در اشعار شعرای متقدّم را با شایست ناشایست و احیاءعلوم الدّین، مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که شعرای متقدّم، بنا به پیشینه باورهای اعتقادی که داشته اند و هم چنین به دلیل تأثیرپذیری از آموزه های اسلامی- قرآنی، بایدها و نبایدهای اخلاقی را در شعرشان، مطرح و به دیگر شعرا توصیه کرده اند و حلقه پیوند، میان اندیشه های اخلاق مدار قبل و بعد از اسلام در ایران شدند و با زبان شعر، اهمیّت دستیابی به تطهیر باطن و معرفت الهی را نزد ایرانیان، نشان دادند.
بررسی تطبیقی عشق در شعر سهراب سپهری وآنته هولسهوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
103 - 127
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم تا به بررسی و مقایسه تطبیقی عشق در برخی از اشعار سهراب سپهری شاعر معاصر ایران زمین و آنته هولسهوف شاعره قرن نوزدهم آلمان بپردازیم. آنچه به جذابیت این مقاله اضافه می کند اشتراکات بسیاری هم چون تأسی هر دوی آنان از کتب آسمانی قرآن و انجیل، استفاده استعاری و تشبیهی از ارکان طبیعت، پیروی از قالب های شعری یکسان، تجربه وقایع تاریخی مشابه با وجود اختلاف زمان و مکانِ زندگی، نگرش اجتماعی هم سان در عین اختلافات فرهنگی و طول عمر برابر یعنی پنجاه و یک سال.
بررسی تطبیقی یوتوپیای تامس مور با شهر نیکان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
91 - 109
حوزه های تخصصی:
تشکیل جامعه آرمانی از دغدغه های فکری بشر است که از دیرباز اندیشه او را به خود مشغول کرده است. کتاب «زرّین کوچک» تامس مور را می توان به عنوان شاهد مثالی بر این ادّعا ذکر کرد. در این کتاب، که از مشهورترین نمونه های آرمان شهر غربی به شمار می رود، نویسنده کوشیده است تا با توصیف جزئیات به خلق جهان مطلوب خود بپردازد. از سوی دیگر نیز یکی از آرمان شهرهای شرقی (ایران) شهر «نیکان» است که نظامی در آن به توصیف جامعه آرمانی خود پرداخته است. راقم این سطور سعی کرده است تا با بررسی این دو جامعه آرمانی تفاوت نگرش اندیشه های شرق و غرب و همچنین وجوه شباهت و افتراق این دو مدینه را بیان کند.
بررسی مکتب رمانتیسم و نئو کلاسیسم در اشعار م. سرشک و عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
107 - 118
حوزه های تخصصی:
عبدالمعطی حجازی و محمدرضا شفیعی کدکنی به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی، پرچمدار مکتب ادبی رمانتسیم و نئو کلاسیسم بر شمرده می شوند. رمانتسیم و نئو کلاسیسم با محورهای معکوس شدت و ضعف در شعر این دو شاعر آشکار است. عبدالمعطی حجازی شاعر مشهور مصری است که اشعار وی شباهت نزدیکی به اشعار م. سرشک ( محمدرضا شفیعی کدکنی ) شاعر و ادیب توانمند کشورمان دارد وی هم از فرهنگ ایرانی و هم از فرهنگ اسلامی و در مهر و موم های اخیر از فرهنگ غرب نیز بهره فراوانی برده است و حجازی نیز شاعری متعهد و ملتزم به آرمان های عربی است. این مقاله مقایسه و نگاهی به اشعار آن دو شاعر بزرگ، از منظر مکاتب ادبی است.
بررسی تطبیقی تصویر در سروده های نادر نادرپور و نِزار قَبّانی (واکاوی تصویرهای ذهنی با نگاره های جهان آفرینش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
120 - 143
حوزه های تخصصی:
نادر نادرپور، شاعرِ تصویرگرای فارسی و نزار قبّانی، عاشقانه سرای عرب از چهره های مشهور معاصر هستند. شعر نادرپور، تصویرِ ناب است. قبّانی، عشق را در مفهوم تمام دلبستگی ها گسترش می دهد و تصویرهای باشکوه و بکری می سازد. بازتاب دادخواهی او از بیدادها و حق پایمال شده زن در عاشقانه ها با تصویرهای تازه نمایان می شود. درون مایه شعر دو شاعر، غم و عشق است؛ هر دو از وطن خود دور افتادند و زمان و مکان غربت را به تصویر می کشند. این پژوهش روش توصیفی _ تحلیلی دارد و با رده بندی تصویرهای برجسته سروده های دو شاعر به سنجش و تطبیق آن ها می پردازد و کارسازی جلوه های طبیعت را در ساختار تصویرها نقد و بررسی می نماید. نادرپور در فضاسازی بسیار چیره دست است و به شعر گونه روایی می-بخشد. یافته ها نشان می دهد؛ پدیده ها در سازه های تصویر آن ها نقش بنیادین دارند. بازتاب احساسات عاشقانه و تصویرسازی با نگاره های زیبای آفرینش سبب جاذبه شعر آن ها می شود. ژرفای اندیشگی هر دو به انسان و فراسوی دنیای آرمانی، غم گسترده و عشق در تصویرها تأثیر می گذارد و هم حسی ایجاد می کند. اندیشه آزاد دو شاعر در شکل گیری ایماژها نقش برجسته دارد و با ساختار مدرن به نوآوری دست می یابند. شعر نادرپور و قبّانی از نظر مضمون و سازه های ایماژ، هم سو و قابل تطبیق است.
مضامین مشترک مدایح نبوی در سروده های احمدشوقی و بدیل خاقانی شروانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
213 - 238
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی در تاریخ ادبیات عربی و فارسی از دیرباز ریشه دوانیده است. تأثیر ادب عربی بر ادب فارسی به ویژه در مدایح نبوی، بر هیچ پژوهشگر ادبی، پوشیده نیست. ستایش پیامبر بزرگوار اسلام (ص) میراثی از عاطفه و تفکّر دینی مشترک بین ادیبان اسلامی است. شعر فارسی با تأسّی از شعر عربی در قالب ها و اوزان و بحور شعری، افق های نوینی رو به دنیای ادب گشود که در این میان بحرهای فراهیدی پایه های اوّلیه این گشایش و ابتکار بود. تأثیر و تأثّر میان دو ادب عربی و فارسی متقابل است. در مقایسه اشعار احمد شوقی و بدیل خاقانی در محور مدایح نبوی، مضامین مشترکی همچون: میلاد، اخلاق و خلقت پیامبر(ص)مقام و منزلت یاران و خاندان پیامبر(ص)، حوض کوثر، معجزات و تأثیرپذیری از قرآن و حدیث نبوی و توجه به عیسی پیامبر مرسل قابل مقایسه و تطبیق است. با این تفاوت که خاقانی هرچند دارای مسلک صوفیانه نیست، ولی در خلق معانی و به کارگیری لغات متنوّع ادبیات صوفیانه تبحّر خاصی دارد و اغلب توصیف هایش کوتاه و خلاصه است، اما شوقی در غالب موارد به شکلی ساده و روشن و مفصل در مدایح نبوی خود به بیان مطلب می پردازد. پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی مکتب فرانسوی و با روش توصیفی - تحلیلی به مقایسه اشعار شوقی و خاقانی با تکیه بر مدایح نبوی آنان می پردازد، تا در خلال آن وجوه اشتراک و گاهی افتراق این دو شاعر نامدار در شیوه سخن پردازی نمایان شود.
بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آراء مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
67 - 86
حوزه های تخصصی:
با گسترش رشته های تخصّصی در مراکز آکادمیک جهان، هرمنوتیک از محدوده تفسیر متون دینی خارج شد و به عرصه علوم مختلفی همچون تاریخ، هنر، اقتصاد، علوم سیاسی و روان شناسی و در پی آن تعلیم و تربیت قدم گذاشت. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آرای مارتین هایدگر می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی می باشد. نزدیکی به مسأله مورد بحث، پرسش گری و تفکر، انتقادگری و کیفیت فهم در فراگیر نشان دهنده نسبت بین هرمنوتیک مدرن با یادگیری خلاق است. ایجاد علاقه به تعلیم و تربیت در فراگیر، تهیه برنامه های تربیتی ایجاد علایق علمی در فراگیر و ایجاد فهم متقابل بین مربی و متربی از اهدافی است که بر مبنای هرمنوتیک برای یادگیری خلاق می توان طراحی کرد. در هرمنوتیک مدرن به یادگیری خلاقانه اهمیت داده می شود و فرایند آن به گونه ای است که در ابتدا می بایست روی یک مسأله به توافق رسیده و مورد نقد و انتقاد قرار داد تا کیفیت فهم در فراگیر ایجاد شود.
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
269 - 292
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی از منظر سیاسی و اجتماعی مستلزم شناخت شرایط خاص جامعه ای است که این دو شاعر در آن زندگی کرده اند. از آنجا که در دوره مشروطه مفهوم آزادی، رنگ سیاسی به خود گرفته است، این مفهوم در شعر لاهوتی به صورت شورش علیه ظلم و حمایت از قشر کارگر و رنجبران، و در شعر سعدی یوسف به صورت مبارزه علیه وعده های پوچ و دروغین جلوه می کند. سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی برای بیان اوضاع اجتماعی تأثیرگذار در شعر خود از فنون ادبی گوناگونی چون نماد، طنز و تناقض، اقتباس و تضمین استفاده کرده اند، به عنوان مثال برای اشاره به وجود دشمنان و استعمارگران از نمادهایی چون سیاهی، رنگ سرخ، شهر و روستا، نخل و رود و... بهره گرفته اند با این تفاوت که در شعر لاهوتی بکارگیری نماد ملموس تر است. این دو شاعر همچنین با استفاده از دیگر فنون مذکور توانسته اند به خوبی بر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم سرزمین خود تأثیرگذار باشند و به مبارزه علیه ظلم، استثمار، امپریالیسم، غربزدگی و هجوم فرهنگ بیگانه غربی بپردازند.
بررسی هنجارگریزی در اشعار معین بسیسو و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
23 - 43
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از نظریه های ادبی جدید است که در آن شاعر با بکارگیری اسلوب های خاص، ساختار متداول زبان را بر هم زده، و زبانی ناآشنا می آفریند. هم زمان با نشر جریان نوگرایی در شعر، شاعران معاصر فارس و عرب به نوگرایی در مفاهیم و زبان شعری خود روی آوردند. بسیسو (1926-1984م)، و شفیعی کدکنی (1318ش) از شاعرانی هستند که با گریز از هنجارهای زبان معیار، بعد زیباشناختی و تأثیرگذاری اشعار خود را وسعت بخشیده اند. هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های هنجارگریزی در شعر دو شاعر است تا نشان دهد که شاعران مذکور در القای مفاهیم مورد نظر خود، چگونه و با چه هدفی از این شگرد ادبی بهره جسته اند؟ دستاورد پژوهش نشان داد که بسیسو و کدکنی با گریز از هنجارهای رایج سبک نحوی، واژگانی و ...، نه تنها بر صلابت شعر خود افزوده اند بلکه با خلق صورت معنایی جدید، توان القای مفاهیم مورد نظر خود را وسعت بخشیده اند.
بررسی میزان تأثیرپذیری فابل های احمد شوقی از لافونتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
99 - 119
حوزه های تخصصی:
ژان دویی لافونتن شاعر و نویسنده فرانسوی یکی از تأثیرگذارترین شخصیت های ادبی جهان در عصر خویش و پس از آن به شمار می رود . منتقدان و پژوهشگران آثار ادبی، وی را یکی از بزرگ ترین فابل نویس های جهان می دانند، که اهداف تعلیمی - تربیتی آثار او نظر بسیاری از ادیبان نام آشنای جهان را به خود جلب کرده است. شوقی شاعر اخلاق مدار ادبیات عرب صاحب آثار تربیتی - تعلیمی است که از لحاظ ادبی سرچشمه درخشانی از آثار پر معنای ادبیات عرب به شمار می آیند. دیوان شوقی شامل فابل هایی است که شوقی آن ها را به هدف تعلیم افراد جامعه، اشاعه اخلاقیات، میهن پرستی و حفظ ارزش ها و اعتراض به اوضاع سیاسی حاکم بر عصر سروده است. در این مقاله به بررسی فابل های دو ادیب نامی و بزرگ و میزان تأثیرپذیری شوقی از ادیب فرانسوی لافونتن می پردازیم. این جستار بر اساس بررسی برخی آثار لافونتن و شوقی که می توان در آن نمونه هایی از تأثیرپذیری ادیب مصری از لافونتن را دریافت به عمل آمده است.
النموذج الأولی للکائنات الشیطانیه فی دیوان إقبال اللاهوری الفارسی (تحلیل أسطوری بناءً على نظریه یونغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
77 - 103
حوزه های تخصصی:
العلامه إقبال اللاهوری مفکّر وفیلسوف معاصر. یمثل الجزء الرئیس من دیوانه الفارسی أفکاره وآراءه ولقد انعکست أفکاره فی دیوانه بشکل جلی، وبما أن هذه القصائد کتبت فی الغالب من وجهه نظر فلسفیه وصوفیه وترکزت على رؤیته للإنسان المثالی أو الکامل، لذلک لم یتم دراسه هذه القصائد من زاویه المنهج الأسطوری الأصلی أو توظیف النماذج الأولیه من قبل الباحثین. یسعى هذا البحث، باستخدام أسلوب النقد والتحلیل النصی، إلى التحلیل الوظیفی فی خلق المعانی والدلالات للکائنات الشیطانیه فی هذه القصائد بناءً على نظریه یونغ. النقطه المشترکه بین وجهه نظر یونغ النفسیه ونظره إقبال اللاهوری الفلسفیه الصوفیه، هی العلاقه بین نمطی "الذات" و"الظل" فی ضمیر اللاوعی الجماعی مع العقل الواعی من خلال عملیه التفرد والذاتیه. فی هذا البحث یتم دراسه العلاقه بین النماذج الأصلیه بعملیه التفرد من خلال تحلیل جذور هذه النماذج البدائیه فی العقل اللاواعی الفردی والعقل اللاواعی الجماعی وفی البنیه النفسیه للإنسان، وتقدم أمثله عدیده علیها. توصل هذا البحث إلى العلاقه المهمه بین النموذج الأصلی للظل أو النصف المظلم والسمات البغیضه لشخصیتنا مع الکائنات الشیطانیه وإبلیس والتنانین والعفاریت وکل ما هو مشمئز لنا.