فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی، تحلیل و مقایسه سرمایه های فرهنگی شخصیّت های زن در داستان های جلال آل احمد و سیمین دانشور؛ بر اساس نظریّه پی یر بوردیو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
25 - 36
حوزه های تخصصی:
داستان ها با انعکاس هنجارها و ارزش های جامعه، نقش بسزایی در بازتولید هویّت و جایگاه جنسیّتی ایفا می کنند. نقد متون ادبی از چنین منظری، به بازنمایی جایگاه زنان در جامعه بر مبنای دارا بودن انواع سرمایه کمک شایانی می کند. پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و رویکردی مقایسه ای و نیز، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی داستان های «سمنوپزان» و «گنج» از جلال آل احمد با داستان های «سرگذشت کوچه» و «شهری چون بهشت» از سیمین دانشور پرداخته و انواع سرمایه فرهنگی زنان را در این داستان ها طبق رویکرد انواع سرمایه پی یر بوردیو تحلیل و تفسیر کرده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که سرمایه های فرهنگی شخصیّت های زن در داستان های آل احمد و دانشور چگونه بازتاب داده شده اند؟ یافته های این تحقیق، با اشاره به سرمایه فرهنگی ناچیز زنان، بازنماینده فضای مردسالار جامعه ایرانی است و نشان می دهد که زنان در این داستان ها، از روی جهالت و فقدان سرمایه فرهنگی، در هر مسیری قدم برمی دارند تا از مردان (حتّی مردان نابکار و مبتذل) دور نشوند و در همان جایگاه محقّر خود باقی بمانند. این زنان به همان اندک سرمایه فرهنگی خود قانع هستند و هیچ علامتی از خودشکوفایی در آنها دیده نمی شود.
بررسی شیوه های برگردان اغراض ثانوی افعال نهی در قرآن در ترجمه های طبری و صفارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
99 - 117
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های مهمّ علم معانی، بررسی أغراض ثانوی در جملات خبری و انشایی است. نقش علوم بلاغی در فهم قرآن و درک معارف آن غیر قابل انکار است. در مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، و با مطالعه شیوه های بیان معانی ثانوی در فارسی دو شیوه ی کاربردی در برگردان این عبارات به دست آمد، و برای آزمودن آن به نقد و بررسی ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شد، در ادامه برای دریافت دقیق معانی ثانوی عبارات مورد مطالعه، ضمن کمک گرفتن از تفاسیر قرآن و کتب بلاغت، ترجمه مترجمان موردنظر در برخی موارد با چهار ترجمه دیگر مقایسه گردید تا از بروز خطا در داوری، مصون حاصل شود. در این پژوهش تلاش شد تا با ارائه دو شیوه برای برگردان عبارات نهی در قرآن که دارای معانی ثانوی هستند، به بررسی ترجمه قرآن با تکیه بر دو ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شود. شیوه اول شامل آیاتی که ترجمه آن می تواند مفهوم ثانوی آیه را به خواننده فارسی زبان منتقل کند، و دریافت معانی ثانوی آیه به خواننده واگذار می شود و نیازی به قرینه، افزوده تفسیری و شرح ندارد؛ و شیوه دوم شامل آیاتی که برگردان فارسی آن گویای معنای ثانوی نهی نیست و مترجم باید برای انتقال آن به مخاطب قرینه، توضیح یا افزوده ی تفسیری بیاورد. بر اساس این شیوه ها تلاش شد تا دانسته شود که این دو مترجم قرآن در برگردان افعال نهی قرآن، در چه مواردی و از کدام شیوه بهره گرفته اند، و تا چه اندازه موفق بوده اند.
تحلیل شخصیه بطله سووشون من منظور هرم ماسلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
9 - 30
حوزه های تخصصی:
یمکن نقد روایه سوشون للروائیه الإیرانیه سیمین دانشور، من زوایا مختلفه. وبما أن هذه الروایه تصوّر حیاه عائله إیرانیه ذات أعباء ثقافیه وعاطفیه غنیه فی أکثر الظروف الاجتماعیه خطوره، فقد تطلب الأمر إلى دراسه الروایه فی مجال علم النفس الإنسانیHumanistic psychology، خاصه أنه یمکن أیضاً دراستها من خلال التأکید على نظریه أبراهام ماسلو. فی هذا المقال، قامت الباحثه بدراسه الشخصیه الأنثویه الرئیسه فی روایه سوشون بطریقه وصفیه تحلیلیه بناءً على نظریه ماسلو. وبحسب نتائج هذه الدراسه، بما أن بیئه النمو والتحول أصبحت معدومه فی القصه، وازدهار البطله الأنثویه ووجود زوجه ثوریه وحره، کان ساعد على تنشئه شخصیتها الداخلیه وتنمیتها لتحقیق الکمال البشری، لذلک، فإن تطور شخصیتها بمراحل مختلفه ینطبق مع هرم ماسلو ودراسته من هذا المنظور.
تخیل عرفانی، و محرک الگوی «عروج» در عبهرالعاشقینِ روزبهان شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر درعالم عرفان هویتی متعالی می یابد. در همین راستا ژیلبرت دوران Gilbert Durand ادیب واسطوره شناس فرانسوی، معتقد است تصویر مقدم بر فکر است و هر تعقّلی بر پایه تخیّل زاییده و پرورده می شود. در ادبیات عرفانی، تصاویر حقیقی و حاصل «تخیّل فعال» و زائیده عالم مثال اند. در این مقاله، نگاه تحلیلی به صور خیال در عبهرالعاشقین، اثر روزبهان بقلی شیرازی، با رویکرد «الگوشناسی تخیل» ژیلبرت دوران، و در سایه نظرات هستی شناختی سهروردی پیرامون عالم مثال، شناختی جدید از برخی مفاهیم نزد عارف مذکور بدست داده است: نشان داده ایم چگونه در عبهرالعاشقین، محرک الگوهایی همچون «عروج» در قالب نمادهایی آمده اند که در آن ها ترس از زمانِ ماندگی تلطیف شده، و «محرکه های وضعیتیِ» تخیل جای خود را به «محرکه های حرکت رو به پایین» و یا «ریتم دار» داده اند، بگونه ای که ترس از مرگ در فنائی عاشقانه پنهان گردیده، و یا اصولاً از ترس خالی شده است. رژیم روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت به سمت رژیم شبانه تخیل گذر کرده و ساختار دوقطبی آن به ساختاری ترکیبی رسیده است و اینچنین دوگانگی وجودی عروج انسانی، از عالم ماده به عالم ماورایی با حسی از خوف (ترس از گذر زمان) و رجاء (آرامش مهار زمان) آمیخته شده است.
نگاهی تطبیقی به شکل گیری وضعیت نمایشی در «پیچک» دلدّا و «کریستین و کید» گلشیری بر اساس تقسیم بندی ژرژ پولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات نمایشی و داستانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند؛ داستان به عنوان وسیله بیان رویدادهای زندگی و نمایش ابزار ارتباط با جهان پیرامون، همواره در ارتباط با یکدیگر، ضمن برآورده کردن برخی از مهم ترین نیازهای انسان، امکانات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و روند رو به گسترش آن همچنان هم ادامه دارد. امروزه نمایش از ظرفیت های ادبیات داستانی و داستان از برخی ویژگی های درام استفاده می کند. با این وصف در این پژوهش سعی می شود با تمرکز بر سی و شش وضعیت نمایشی ژرژ پولتی، دو اثر « پیچک» از گراتزیا دلددا و« کریستین و کید» از هوشنگ گلشیری بررسی شده و به روش توصیفی تحلیلی چگونگی خلق ظرفیت های نمایشی دو اثر از طریق وجوه اشتراک محتوا نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند این دو اثر در دو مکتب با مختصات متفاوت شکل گرفته اند؛ اما با درونمایه مشترک عشق و روابط انسانی و عاطفی، از وضعیت های نمایشی مرتبط با این درونمایه برخوردارند؛ چنانکه گلشیری با توجه به بعد فردی روابط و دلددا با تمرکز بر بستر اجتماعی شکل گیری و رشد شخصیت ها، موفق به خلق موقعیت های نمایشی در آثار خود شده اند.
بینامتنیت در مصیبت نامه ی عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفته و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد؛ به این سبب که در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیلی- توصیفی حکایات مصیبت نامه بر اساس نظریه بینامتنیت و معادل های آن در بلاغت اسلامی دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها و اهداف دو نویسنده مطرح شده میان حکایات ارائه می گردد. بر اساس این بررسی دَه حکایت مصیبت نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، پنج مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دو مورد آن از نوع «عقد»؛ دو مورد از نوع «اقتباس» و یک مورد از نوع «ترجمه» است. همچنین پنج مورد بینامتنیت تعمدی- پنهان یافت شده است .
بررسی تطبیقی مضمون و ساختار نمایشنامه «خسیس» مولیر و نمایشنامه «حکایت مرد خسیس» آخوندزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
141 - 174
حوزه های تخصصی:
تئاتر به عنوان یکی از انواع ادبی ، همچون پلی میان ادبیات و هنر نمایشی پیوند ایجاد کرده است. تئاتر بیشتر به دو گونه کمدی و تراژدی وجود داشته است. نوع تراژدی در گذشته بر نوع کمدی برتری داشت. در قرن هفده در فرانسه، با ظهور مولیر کمدی به شکوفایی رسید و تحولی در تئاتر کلاسیک ایجاد شد. در ایران نمایشنامه نویسی سابقه چندانی ندارد. اما اشکال سنتی و مذهبی آن همواره وجود داشته است. در این مقاله، ما به بررسی تطبیقی دو نمایشنامه کمدی یعنی خسیس مولیر و حکایت مرد خسیس آخوندزاده پرداخته ایم. در دو اثر مورد مطالعه، خصیصه خساست به عنوان یکی از بزرگترین آفات اخلاقی نشان داده شده که نه تنها روابط خانوادگی بلکه روابط اجتماعی را نیز تحت شعاع قرار می دهد. در این مقاله، ما از نظریات میشل ویینی در زمینه تئاتر و تقسیم بندی او از انواع طنز و نظریات مناندر، نمایشنامه نویس یونان باستان، در زمینه تقسیم بندی شخصیت های نمایشنامه کلاسیک بهره جسته ایم و به بررسی و مقایسه محتوا، شخصیت ها و ساختار دو اثر پرداخته ایم. هدف ما در این مقاله، ضمن بررسی جنبه های مختلف خصیصه خساست در دو نمایشنامه یاد شده، این است که این دو اثر را در موازات با هم قرار دهیم تا نشان دهیم آخوندزاده تا چه حد و چگونه در مضمون و در ساختار نمایشنامه خود از مولیر الهام گرفته است و همانند مولیر هدف او از نوشتن این نمایشنامه آشکار و برطرف ساختن معایب رفتار انسان و افشای مفاسد اجتماعی-سیاسی بوده است.
سیمای شهید؛ قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در شعر پایداری (مطالعه موردی: شعرعلی داوودی و حمید حلمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
141 - 157
حوزه های تخصصی:
شهید «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» دو مجاهد پرآوازه و مظهر اقتدار ملّی دو کشور ایران و عراق هستند که با شهادت خود باعث دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان شدند. آن ها ادبیات پایداری را نه در قالب کلمات و جملات بلکه در عمل و کردار خود به منصه ظهور گذاشتند. ادبیات پایداری امروزه در دنیا در حوزه شعر و ادب جهت گیری واحدی را دنبال می کند و به همین دلیل توجّه ادیبان زیادی را به خود معطوف داشته است. شاعران و نویسندگان هم سو با مردم بن مایه های پایداری را در آثار خود منعکس و از این روش مردم را به مبارزه درراه اهداف خود تشویق کرده اند. امروزه بن مایه های پایداری مرزها را درنوردیده و مکاتب مختلفی را برای خود برگزیده است. بررسی این بن مایه ها در دو زبان مختلف و وسعت بخشیدن به دامنه بحث، موجب همدلی و تقویت هرچه بیشتر این مفاهیم در فراسوی مرزها شده و بر میزان تأثیرگذاری آن می افزاید. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و براساس نظریه ادبیات تطبیقی اسلامی، بر آن است تا به مضامین مشترک پایداری در شعر علی داوودی و حمید حلمی درباره این دو سردار شهید بپردازد. بررسی های به عمل آمده بیانگر آن است که محورهای مبارزه در ایران و عراق به علّت نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات دینی کمابیش مشابه هم بوده است. مهم ترین یافته پژوهش حاضر ضمن تعیین ابزارهای ادبی به کاررفته در شعر دو شاعر آن است که حلمی بیشتر برای بازنمایی حادثه شهادت سرداران مقاومت به هجوهای گزنده روی آورده در حالی که بیان داوودی اغلب حماسی و امیدوارانه است.
درون مایه های مشترک تغزّل های طللی معلّقات و کوچ سروده های بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیراقلیم، جغرافیا و محیط زندگی در اخلاق، رفتار، پندار و اندیشه آدمی امری بدیهی است. جلوه های این اثر گذاری در شعر و ادب اقوام و ملّت ها بسیار نمایان و برجسته است. سبک زندگی، سبک شعری و ادبی می آفریند و سبک شعر عربی و بختیاری در حوزه محتوا و زبان از محیط پیرامون متأثّر است. با اندکی غور در شعر و ادب عرب، به ویژه شعر عصر جاهلی، می توان دریافت که شعر عرب، آیینه تمام نمای سبک زندگی بادیه نشینان آن سامان است. در شعر عرب عصر جاهلی، آنچه بیش از همه جلوه گری می کند؛ کیفیّت زندگی عشیره ای، کوچ و لوازم آن است. در ایران، بسیاری از اشعار گویش لری، به ویژه گویش بختیاری، ازلحاظ پرداختن به زندگی عشایری، شباهت های فراوانی به شعر عرب عصر جاهلی دارد. کوچ و دلتنگی های ناشی از آن، غم فراقِ یار سفرکرده، ایستادن بر منزلگاه معشوق و گریستن بر سرآن و یادکردِ خاطرات شیرینِ همراهی با یار، در شعر گویشیِ بختیاری ها، بسیار شبیه آن چیزی است که در شعر عربی عصر جاهلی، به ویژه در مقدّمه های طللی معلّقات سبع، دیده می شود. نکته مهم آن است که شعر بختیاری برخلاف شعر فارسی، باوجود شباهت های مضمونی، از شعر عربی تقلید نکرده و این تشابه در درون مایه ها، نتیجه سبک زندگی ایلی و عشیره ای است. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی، جلوه های این شباهت را در شعر بختیاری و معلّقات سبع بررسی کند.
بازتاب فرهنگ و ادب عربی در منظومه رونق المجالس نصیبی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاعران بزرگ دوره بازگشت ادبی و عهد قاجار، میرزا محمّدخان موسی بیگ کرمانشاهی، معروف به نصیبی کرمانشاهی است؛ ازجمله آثار متعدّد این شاعر کرمانشاهی، مجموعه رونق المجالس است که شاید تنها منظومه مفصّلی باشد که برمبنای مبانی قرآنی و مستندات مُتقن حدیثی و روایی شیعی سروده شده است؛ امّا هنوز به صورت منقّح و علمی، احیاء و زینت بخش محافل علمی و ادبی نشده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که این اثر عظیم در ساحت هنری و معنایی خود، تأثیرات فراوانی از آیات قرآنی، روایات و احادیث فرقانی و ادبیّات عرفانی عربی پذیرفته است؛ همچنین با توجّه به تحوّلات سیاسی، اشاعه و ترویج فرهنگ شیعی و بازگشت شاعران دوره قاجار به استفاده از تلفیق دو سبک خراسانی و عراقی و از همه مهم تر، آشنایی خاصّ نصیبی نسبت به فرهنگ و ادب عرب، باعث شده است که اثرپذیری وی در ساخت ترکیبات نو و نوآوری در ترجمان و کاربرد واژگان و ترکیب های عربی در فارسی و فخر و خودستایی به سبک شاعران عرب و هم اندیشی یا بیان آموزه های تعلیمی به سبک اندیشه آنان، درخور توجّه باشد.
کاربست نظریه هنجارهای گیدئون توری در ارزیابی کیفیّ ترجمه عربیِ اشعار فریدون مشیری
حوزه های تخصصی:
در این جستار بخشهایی از ترجمه اشعار فریدون مشیری در کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث از محمد نورالدین عبدالمنعم، که برگردان گزیده ای از اشعار معاصر فارسی به عربی است از دید مطالعات توصیفی فرایند- مدار ترجمه و با تکیه بر نظریه هنجارهای گدئون توری بررسی می شود. این شیوه به فرایند ترجمه یا خود عمل ترجمه می پردازد. نظریه وی به قالبهای ادبی اشاره می کند که در هر فرهنگ خاصی وجود دارد و یکی از دستاوردهای اصلی آن این بود که توجه همگان را از رابطه تک متون مبدأ و مقصد به روابطی معطوف ساخت که میان خود متون مقصد وجود دارد. نتیجه اصلی ارزیابی کیفی تعریب عبدالمنعم حاکی است که اثر وی از پذیرش در فرهنگ مقصد برخوردار است؛ اما از بسندگی وکفایت در مبدأ به دور است. دو دیگر مسئله فهم نادرست معانی کلمات، اصطلاحات، عبارات یا جملات است که به تحریف دلالتی، سبکی یا معنایی منجر می شود.
خوانش تطبیقی تاریخ نگاری منظوم در مدایح ابن هانی و امیر معزی (مطالعه موردی: مضامین، ساختار های ادبی و تصاویر شاعرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورکلی تاریخ نگاری منظوم یا ثبت وقایع تاریخی در شعر شاعران عرب و ایران، جایگاه ویژه ای داشته است؛ اما این امر در عصر عباسی به نحو گسترده و متفاوتی در ادب عرب ظهور یافته و شاعران ایرانی نیز در این دوره، به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با شعر و ادبیات عرب پیدا کرده اند، در ثبت وقایع تا حد زیادی متأثر از بزرگان شعر و ادب عرب بوده اند. بر این اساس، مدایح تاریخی امیر معزی را که به عنوان یک شاعر درباری که در لغت، تصاویر شعری و مضمون متأثر از شعرای عرب و از جمله متنبی است، می توان از جنبه های مختلف با مدایح تاریخی ابن هانی که او نیز از متنبی تأثیر پذیرفته و ملقب به متنبی مغرب است، مقایسه کرد. وی بسیاری از مضامین مدایح خود را به صورت مستقیم و آگاهانه، از طریق مطالعه و تسلط بر اشعار برخی از شاعران عرب هم عصر یا پیش از خود یا غیرمستقیم و ناآگاهانه، با تأثیر پذیری از برخی شاعران ایرانی هم عصر یا پیش از خود، از شاعران عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی، ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی را رعایت کرده است. در این پژوهش، با بررسی و مقایسه مدایح تاریخی این دو شاعر، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها در مضون، ساختار و تصاویر شعری، جایگاه هریک از آنها در ثبت وقایع تاریخی عصر خود، نشان داده شده است.
طایر الموت والانبعاث فی شعر نیما والسیاب؛ دراسه مقارنه حول قصیدتی ققنوس، والقصیده والعنقاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
للطایر الأسطوری حضور کبیر فی الأدب والفلسفه، تطرقت هذه الدراسه إلی باب الکشف عن کیفیه حضور طایرین أسطوریین فی مساحه صغیره من الأدب وتبیان دلالتهما عند شاعرین کبیرین یعدان من أبرز المؤسسین للشعر العربی والفارسی الحداثوی وهما السیاب فی قصیدته «القصیده والعنقاء» ونیما یوشیج فی قصیدته الشهیره التی تعتبر أولى قصاید الحداثه وهی قصیده «ققنوس» وکل ذلک بعد مقدمه قصیره حول الطایر الأسطوری، ویمکن أن نعتبر هذه الدراسه فی عداد دراسات التوازی أو قل إنها تندرج فی إطار الإتجاه الفرنسی الجدید للأدب المقارن الذی یبحث عن حضور المیثات الأدبیه فی الآداب المختله والذی من شأنه أن یبحث فی الأدبین من أجل تتبع التأثیرات أو عن مجرد مشابهه. یمکنک أن تحصل علی اشتراکات واختلافات عده بین هاتین القصیدتین. أما الاشتراک الرییس فهو استخدام الأسطوره فی کلتا القصیدتین لتمثیل خلق الأثر الفنی بموت یأتی بحیاه جدیده تتمثل فی تکون أثر فنی جدید علی صعید تاریخ الأدب الفارسی المعاصر، وتکون شعر الحداثه عند نیما وعلی صعید تکون وجودی عام عند السیاب، علی أنقاض الشاعر/ ققنوس عند نیما وعلی أنقاض القصیده المتکونه سابقا عند السیاب. وقصیده نیما «ققنوس» تحظى ببنیه سردیه عبر انسجام شبکه من الدلالات وتراعی تقنیه المعادل الموضوعی بأقصى درجاتها تبعد جو القصیده بشکل تام عن الغناییه والمباشره، لکن السیاب یشیر إلى قضیته المدروسه فی القصیده بغناییه ومباشره أکثر.
مقایسه ساختار داستانی دو منظومه خسرو و شیرین نظامی با شیرین و فرهاد میرزا شفیع پاوه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی با بهره گیری از روش مقایسه، به مطالعه و بررسی ادبیّات زبان های گوناگون و ارتباط پیچیده آن ها در زمان های مختلف و در حوزه های متنوّعی از موضوعات، مکاتب فکری، نظریه های ادبی، انواع ادبی و غیره می پردازد. در زبان کردی برخی داستان های غنایی منظوم و متأثر از خسرو و شیرین نظامی وجود دارد که تاکنون در حوزه تطبیق آن ها، پژوهش درخور توجهی انجام نشده است. منظومه کردی شیرین و فرهاد به روایت میرزا شفیع پاوه ای یکی از نظیره های است که به پیروی از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. این اثر به زبانی ساده و روان، روایتگر داستانی متفاوت درباره سرگذشت شیرین و فرهاد با ساختاری افسانه مانند است. در منظومه کردی جز نام شخصیّت ها، سیر اصلی حوادث و چارچوب کلی داستان با روایت نظامی اختلاف دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای صورت گرفته، نویسنده درصدد آن است تا با تجزیه و تحلیل عناصر سازنده داستان در دو منظومه «خسرو و شیرین» نظامی و «شیرین و فرهاد» میرزا شفیع، نقاط قوّت و ضعف آن ها را شناسایی کرده و به شناخت بیشتری نسبت به آن ها دست یابد. در این پژوهش وجوه تمایز این دو داستان در زمینه طرح داستان (کشمکش، گره افکنی، گره گشایی، حادثه)، شخصیّت پردازی و صحنه پردازی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که میرزا شفیع در تقلید از منظومه نظامی خوب عمل نکرده و عناصر داستان در اثر او به صورتی ضعیف نمایان شده است که این امر سبب شده طرح داستانِ میرزا شفیع سست تر از نظامی باشد.
حافظ در ادبیات غرب؛ مطالعه موردی تأثیر اشعار حافظ بر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
139 - 156
حوزه های تخصصی:
زبان های انگلیسی، آلمانی، روسی و فرانسوی، مهم ترین زبان هایی بودند که اشعار حافظ بدان ها برگردانده شد. بسیاری از مترجمین، دست به برگردان های تحت اللفظی و مستقیم از اصل فارسی غزل ها زده و برخی نیز از زبان های واسطه استفاده کردند. هرچند به مرور ترجمه هایی قابل قبول از غزلیات پدیدار شدند، اما هیچ کدام نتوانستند ظرافت های ادبی موجود در آن ها را بیان نمایند. در زبان آلمانی، ترجمه هامر پورگشتال ، مبنایی برای آشنایی بسیاری از ادبا با اشعار این شاعر شرقی شد. گوته شاعر و ادیب آلمانی با خواندن ترجمه این اشعار، انس عجیبی با آن ها برقرار کرد و تحت تأثیر این غزل ها، دیوانی از اشعار دل انگیز به نام «دیوان شرقیِ غربی» را سرود و به عنوان الحاقیه دیوان حافظ در غرب درآمد.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در شعرهای جان دان و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
9 - 22
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم که مفهوم «مرگ» را میان آثار جان دان - شاعر متافیزیکال عصر باروکِ انگلستان در قرن هفدهم میلادی- و مولانا - شاعر ایرانی قرن هفتم هجری قمری- به سبب هایی که در متن مقاله می آید مورد مداقه و سپس در صورت امکان مطابقت قرار دهد. از آن رو که هر دو نامبردگان، نخست از دو نگرگاه متفاوت اما دیگرگونه پدیده «مرگ» را میان آثارشان مورد نظر می آورند، پَسین شرایط دوپاره زندگی هر دوی آن ها و سپسین بن مایه های عرفانی و مذهبی درون آثارشان، نگارندگان را بر آن داشته تا با تبیین مفهوم «مرگ» در عصر باروک نزد جان دان - به عنوان سردمدار شعر متافیزیکال(فرارونده) در انگلستان قرن هفدهم میلادی - و نیز تأویل همین مفهوم نزد مولانا در محدوده زمانی حدود چهارصد سال پیش از آن به چیستی و چگونگی آن بپردازد. این مقاله هیچ تلاش بی ثمری جهت یک بررسی «این همان گونه» جهت تطبیقِ اجباری و مبتنی بر برساخته های ذهنی خود ندارد، تنها قرار بر این است که مفهوم «مرگ» به مثابه دو خط، یکی جان دان در عصر باروک و دیگری مولانا ، از یک مرکز (مرگ) بررسیده شده و وجوه مشارکت و مفارقت آن ها، که ممکن است حال در جایی موجب تقطیع این دو خط، موازات و یا اینکه جدایی آن ها شود را بَررسد.
تحلیل رمان خارج الجّسد از عفاف البطاینه بر اساس مبانی فمینیستی (نگرش آسیب شناسانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
87 - 106
حوزه های تخصصی:
اندیشه های فمینیستی که در دوران معاصر و پس از انقلاب صنعتی از اروپا آغاز شد و در سراسر جهان گسترش پیدا کرد، در حوزه ادبیات نیز، راه یافت و نویسندگان بسیاری فارغ از جنسیّت، به حقوق تضییع شده زنان در جوامع مردسالار پرداختند و دغدغه های زنانه را در سطوح خرد و کلان بازگو کردند. با توجه به ریشه دوانیدن باورهای مردسالارنه در جوامع عربی، پرداختن به مسائل زنانه در ادبیات این کشورها روایی داشته است. از این بین، عفاف البطاینه در رمان خارج الجّسد تحت تأثیر باورهای فمینیستی و ساختار مردسالار جوامع خود، با رویکردی انتقادی سعی در تشریح وضعیّت نابسامان زنان و ارائه راهکارهایی برای برون رفت این قشر از شرایط موجود دارد. در این تحقیق، با کاربست مبانی فمینیسی (نگرش آسیب شناسانه) و روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه های نویسنده در رمان مذکور بازگو و تبیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که البطاینه به مسائلی چون: انقیاد کامل جنس زن در برابر مردان؛ ازدواج سنّتی در جوامع شرقی؛ احساس سرشکستگی از مؤنث بودن؛ سرکوب عشق و عاطفه در جوامع شرقی از ترس قضاوت های نادرست جامعه؛ ارائه چهره ای خشن و منفی از مرد؛ مساوات طلبی؛ انتقاد به باورهای نادرست جامعه اشاره کرده است. منی به عنوان شخصیّت اصلی رمان، با سفر به کشورهای غربی و تغییر نام و چهره خود، به طور کامل دچار استحاله فرهنگی شده و مؤلّفه های فرهنگ زن ستیز و مردسالار جامعه عربی را نفی کرده است.
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
257 - 280
حوزه های تخصصی:
شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینه اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزه شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقه جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشه دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعی کدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
مقاربه أسلوبیه فی قصیده "مَلحَمَه الصُّمُود" لسمیر العُمَری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
110 - 90
حوزه های تخصصی:
تُعَدُّ الأسلوبیه من المناهج النقدیه واللسانیه التی تتناول دراسه النصوص الشعریه فی شتی المستویات کالفونیمات، والإیقاع والحقول الدلالیه والصور الشعریه للعثور علی الدلالات ورصد الملامح الأسلوبیه فی النصّ، فهی طریقه الشاعر فی تشکیل الماده اللغویه. یستهدف البحث دراسه السمات الأسلوبیه فی شعر الشاعر الفلسطینی الحدیث - سمیر العُمَری- عبر قصیدته "ملحمه الصمود". تمّ إعداد هذا البحث وفق المنهج الأسلوبی ثمّ الوصفی التحلیلی للعثور علی نماذج الصور الأسلوبیه فی القصیده والإبانه عن قصدیه الشاعر فی توظیفها. حاول الشاعر عبر توظیف هذه الصور الأسلوبیه إضفاء نمط من أنماط الجمال والتأثیر علی بنیه القصیده الحدیثه. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر أراد من خلال استخدام هذه الأنماط الأسلوبیه التعبیر عن العواطف والمشاعر المکبوته التی ترأسها القضیه الفلسطینیه لیجعلها قضیه إنسانیه تشمل کلّ أبناء البشر علی مرّ العصور. من أهمّ المظاهر الأسلوبیه المدروسه فی هذا البحث المستوی الصوتی والإیقاعی والترکیبی والدلالی والصوره الشعریه. تُعَدُّ الأسلوبیه من المناهج النقدیه واللسانیه التی تتناول دراسه النصوص الشعریه فی شتی المستویات کالفونیمات، والإیقاع والحقول الدلالیه والصور الشعریه للعثور علی الدلالات ورصد الملامح الأسلوبیه فی النصّ، فهی طریقه الشاعر فی تشکیل الماده اللغویه. یستهدف البحث دراسه السمات الأسلوبیه فی شعر الشاعر الفلسطینی الحدیث - سمیر العُمَری- عبر قصیدته "ملحمه الصمود". تمّ إعداد هذا البحث وفق المنهج الأسلوبی ثمّ الوصفی التحلیلی للعثور علی نماذج الصور الأسلوبیه فی القصیده والإبانه عن قصدیه الشاعر فی توظیفها. حاول الشاعر عبر توظیف هذه الصور الأسلوبیه إضفاء نمط من أنماط الجمال والتأثیر علی بنیه القصیده الحدیثه. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر أراد من خلال استخدام هذه الأنماط الأسلوبیه التعبیر عن العواطف والمشاعر المکبوته التی ترأسها القضیه الفلسطینیه لیجعلها قضیه إنسانیه تشمل کلّ أبناء البشر علی مرّ العصور. من أهمّ المظاهر الأسلوبیه المدروسه فی هذا البحث المستوی الصوتی والإیقاعی والترکیبی والدلالی والصوره الشعریه.