فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین شیوه های شناخت انعکاس جامعه در ادبیات، مقایسه یک موضوع اجتماعی در آثار جوامع مختلف است. مقاله حاضر با همین رویکرد به بررسی بازتاب واقعیت های جامعه در سه داستان « تائیس»، «درد دل ملا قربا ن علی» و «پیوند مقدس» می پردازد. تائیس، اثر آناتول فرانس، رمانی با مضمون عشق یک راهب به زنی زیباروی، توجه بسیاری از ادیبان و منتقدان را به خود جلب نموده است. محمد علی جمال زاده تحت تاثیر این رمان، داستان کوتاه درد دل ملا قربان علی را با همین مضمون نوشته است. توفیق الحکیم، نمایش نامه نویس و داستان نویس معاصر مصری نیز رمان پیوند مقدس را با اثرپذیری از رمان تائیس خلق نموده است. پژوهش پیش-رو ابتدا اثرپذیری دو اثر فارسی و عربی یاد شده از رمان فرانسوی تائیس را از نظر می گذراند و سپس با تکیه بر نظریه لوکاچ به بررسی مانندگی های این سه داستان از منظر جامعه شناختی ادبیات می پردازد که از مهم ترین آن ها می توان"دینمرد" و "زن" را نام برد. در پایان، به چگونگی روند اجتماعی شدن ادبیات در این سه داستان پرداخته می شود و نقش پر رنگ جامعه نویسندگان در بروز تفاوت های موجود در این داستان ها نشان داده می شود.
مقایسه مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار عطار و امام خمینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
61 - 78
حوزه های تخصصی:
عارفان دردوره های زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک، سخن گفته اند. معروف ترین وادی های عرفانی به هفت وادی عطارشهرت دارد که تاامروز هم برعرفان وعارفان تأثیرفراوانی داشته است. نگارنده این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه های عطار نیشابوری و امام خمینی، در باب سفر و مراحل سیر و سلوک پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار و سروده های عطار و امام خمینی مقایسه و بررسی شده و مفاهیم، الفاظ مشترک و متباین در این دو، مشخص گردیده است. هر دو عارف برای مراحل سیر و سلوک مراتبی قائل هستند؛ گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی بین آن ها دیده می شود. نکته ی مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی کوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی درخور فهم مردم عادی است؛ زیرا به زعم هر دو عارف، عرفان ضرورت حیات انسان در تمام اعصار است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمی گیرد، لذا باید آن را از دشواری ها و پیچیدگی های خاص علمی مبرا ساخت تا بتواند کل جامعه بشری را فراگیرد.
تحلیل داستان وامق و عذرا بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی از انواع نقد اسطوره ای است که بیشتر بر نظریات یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی و صور ازلی تاکید دارد. در نظر یونگ، کهن الگوها آن دسته از صور ازلی ونوعی اند که در عمق ناخودآگاه جمعی انسان ها، به صورت بالقوّه وجود دارند و خفته اند. این صور کهن و اساطیری، می توانند در هنر و ادبیّات تجلّی یابند. منظومه های عاشقانه، یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیّات هر ملّت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعه داستان های کهن، نه تنها از جنبه ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیّت است؛ پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان وامق و عذرا و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومه مذکور مورد بررسی قرار دهد؛ تا آشکار شود که آیا در داستان عاشقانه، اتّحاد کهن الگوها می تواند نقش معشوق در تعالی عاشق را نشان دهد؟ مشاهده می شود؛ اتّحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.
نای الرومی فی لهاه الشعر العربی الحدیث ""لا یشدو النای الا عندما یکون فارغاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ینعقد هذا البحث لمناقشه التوظیف الرمزی للنای انطلاقاً من تراث الشعر الفارسی ممثلاً بجلال الدین الرومی، ومن ثم لتتبّع أثره فی نصوص من الشعر العربی الحدیث. ولجلاء هذا الأثر یتوقف البحث أولاً عند قصیده جلال الدین الرومی الشهیره الموسومه ب "" النای ""، فیکشف عن الأبعاد الرمزیه العرفانیه فیها، وینطلق، بعد ذلک؛ لیرصد طرائق حضور هذا المکوّن الأصلی فی تجربتین من تجارب الشعر العربی الحدیث، أولاهما تجربه الشاعر عبد الوهاب البیاتی، والثانیه تجربه الشاعر خلیل حاوی فی دیوانه الموسوم ب "" النای والریح "". وینتهی البحث لتوضیح أشکال علاقات التفاعل النصّی بین النص المتناص والنص المرجعی، ویختم بقراءه هذه النتائج قراءه تأویلیه تتوخّى تحریر الدلاله الکلیه من داخل هذا السیاق.
بررسی تطبیقی تمثیل پردازی در منطق الطیر عطار نیشابوری و سار سفید اثر آلفرد دو موسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
89 - 111
حوزه های تخصصی:
نمادهای تشکیل دهنده در داستانهای تمثیلی ملل مختلف از بسیاری جهات به هم شباهت دارند و همواره دنیای واقعی را به تصویر می کشند. وجود اشتراکات و تشابهات در داستانهای استعاری، تمثیلی و اسطوره ای در ادبیات جهان، راه را برای علاقه مندان و محققان در بررسی و کشف شباهتها با رویکرد تطبیقی هموار می کند و این نوع تحقیق را ضروری می نماید. در این مقاله ما کوشش خواهیم کرد به پژوهش تطبیقی اثر برجسته عطار نیشابوری، شاعر و صوفی سده هفت هجری ایران یعنی منطق الطیر و سار سفید داستانی از نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی مکتب رمانتیسم در قرن نوزده آلفرد دو موسه بپردازیم. انواع پرندگان شخصیت ها و ساختار اصلی دو اثر مذکور را تشکیل داده اند. در این مقاله سعی داریم با ارائه تعاریفی از تمثیل و تمثیل پردازی در ادبیات و نماد پرنده، به مطالعه تطبیقی و شناخت وجوه اشتراکات و شباهتهای موجود در تمثیل پردازی و دلایل استفاده از آن در مکتب رمانتیسم فرانسه و در ادبیات عرفانی فارسی بپردازیم.
نگاه تطبیقی به جایگاه اسب در حماسه شاهنامه و دیوان حماسی عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها بدون درنگ، بازتابی از روند رویدادها، عناصر و موجودات طبیعی و فراطبیعی زندگی بشری هستند. دخالت و همراهی عناصر زنده طبیعت در کنار ادوات حماسی، تصاویر بسیار زیبایی از عظمت روح حماسه ها را منعکس ساخته است. از جمله این عناصر، حضور چشمگیر «اسب» و توصیفات و تصاویر آن در صحنه های مختلف حماسی- رزمی نبردهاست. حماسه شاهنامه بر مبنای اصل حضور خاندان های پهلوانی و ارزش عظیم اسب در کنار عناصر دیگر جنگی، تصاویر زیبایی را از این موجودخلق کرده است. در مقابل، این عنصر با به کارگیری نسبی آن، یکی از نمودهای پرتکرار نمادینه جانوری و ارزش رزمی در لا به لای حماسه جاهلی اعراب، یعنی دیوان عنتره، است. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی و مقایسه جایگاه اسب و جلوه های آن در دیوان شعری عنتره بن شدّاد و شاهنامه فردوسی می پردازد. براساس یافته های این پژوهش، توصیفات حماسی اسب و شخصیت پردازی های میدانی آن به همراه قهرمان، در ایجاد توازن قدرت از مهم ترین مضامین مشترک در این دو اثر بوده است؛ با این تفاوت که افق دید عنتره در توصیفات و تشبیهات اسب، نسبت به فردوسی، کوتاه و اشارات او به اصالت نژادی در این گونه توصیفات اندک است.
مفهوم رند و رندگونگی از منظر غزلیّات حافظ در سه نمایشنامه ی عروسکیِ بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رند در زبان پارسی از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و حامل معانیِ مثبت و منفیِ بی شماری در آثار کهن است. حافظ برخلاف اکثر پیشینیانِ خود، نگرشی سطحی و منفی به رندان ندارد و بالعکس آن ها را ریاستیز، عصیانی و حقیقت جو معرفی می کند که در راهی دشوار و عوام گریز، مولّد انقلاب های فردی و اجتماعیِ مختلفی بوده اند به طوری که حافظ پژوهانِ بسیاری این مفهوم را مهم ترین دستاورد فکریِ حافظ میدانند. از برآیند این خصایص نیز می توان به کُنش گریِ رندان به مثابه یک شخصیّت نمایشی اشاره کرد. بهرام بیضایی(نمایشنامه نویسی که توجّه بی شائبه او به آثار کهن غیر قابل انکار است) گزینه مناسبی برای پی گیریِ این مفهوم است چه بسا که روحیه قهرمانی و انقلابیِ موجود در آثار او در پیوند با اسطوره و کهن الگوها بر جنبه ها و خصلت های راز آمیز، عصیانی و شوریدگیِ شخصیّت هایش صحّه می گذارد. نگارندگان برای اثبات هویّت وجودیِ شخصیّت رند(که به واسطه ویژگی هایش نمایشی است) برآن هستند تا با نگاهی نو، دستاورد شعریِ حافظ را مورد پژوهش قرار داده و با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در ادبیّات نمایشی در راستای ادبیّات تطبیقی به بسط شخصیّت رند در شعر و نمایش بپردازند. بنابراین ضمن برشمردن ویژگی های رندی و رندگونگی در غزلیّات حافظ و پی بردن به اصل این مفهوم، انواع تقسیم بندیِ یک شخصیّت دراماتیک را بررسی کرده و پس از آن به تطبیق خصایص رند حافظ با ویژگی های یک شخصیّت نمایشی پرداخته می شود و از حاصل این رهیافت سه نمایشنامه عروسکیِ بیضایی مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.
تطبیق رئالیستی در رمان های «سووشون» و «من چراغ ها را خاموش می کنم»بر اساس نظریه ی الین شوالتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
77 - 99
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور و زویا پیرزاد در سبک نوشتاری از مکتب رئالیست پیروی می کنند. این مقاله درصدد است با ارائه ی مباحث نظری در مکتب رئالیسم و انعکاس مضامین اجتماعی جامعه براساس نظریه ی الین شوالتر؛ منتقد آمریکایی، گرایش های رئالیستی این دو رمان را براساس سبک نوشتاری زنانه، برجسته کند؛ در حالی که در رمان این دو نویسنده به لحاظ رئالیسم، تجربه های خاص زنانه را با لحنی کاملاً زنانه که ویژگی هایش سادگی، روانی و بعضاً تلاش برای شکستن سنت های مردانه ی ادبی است، روایت می کند. از جمله شباهت هایی که می توان نام برد، رئالیسم اجتماعی و خانوادگی در آثار مذکور هر دو نویسنده است که فراوان دیده می شود. تفاوت های بارز این دو رمان در رئالیسم سیاسی در سووشون به علت حضور سیمین دانشور در عرصه ی اجتماع و سیاست می باشد. که نسبت به رمان پیرزاد بیشتر است. در مقابل، زویا پیرزاد در پرداختن به رئالیسم روان شناختی به واسطه ی کشمکش های داخلی و جدال عاطفی، توانمندتر است. روش تحقیق در این مقاله به صورت (تحلیلی توصیفی) و مطالعه براساس نظریه های مدرن ادبی و تحلیل متون و محتوا و نیز با توجه به ویژگی های رئالیستی و تقسیم رئالیست به بخش های گوناگون می باشد.
بررسی تطبیقی مؤلّفه ها و جلوه هایی از بیم و امید اگزیستانسیالیستی در آثار مارک تواین و هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با هدفِ درک معنا و تحلیل متن ادبی، تلاش می شود با تکیه بر نظریات اگزیستانسیالیستی، جلوه های بیم و امید و برخی مؤلفه های مرتبط با آن را در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین به عنوان دو نویسنده مطرح ادبیّات کودکان، دریافت و به این پرسش های اساسی پاسخ داد که عملگرایی شخصیت های داستانی در آثار این دو نویسنده، از منظر ادبیّات تطبیقی چه جلوه هایی از بیم و امید را نشان می دهد و چگونه می توان آن ها را با نظریه های اگزیستانسیالیستی تحلیل و تبیین نمود؟ اگزیستانسیالیسم، اندیشه ای فلسفی است که بر نقد ادبی تاثیر گذاشته و زمینه ساز ظهور نظریه های متعددی شده است. ژان پل سارتر با نگارش کتاب ادبیّات چیست؟ منشوری برای ادبیّات متعهد می نویسد و هایدگر، هرمنوتیک ِفلسفیِ مدرن را بنیان می گذارد و نگاه سنتی را در آن بی فروغ می نماید و به این ترتیب بر اساس اندیشه دکارتیِ سارتر و ضد دکارتیِ هایدگر، دو نوع اگزیستانسیالیسم ادبی هایدگری و سارتری شکل می گیرد. این تحقیق با رویکردی تطبیقی، درون مایه های بیم و امیدِ اگزیستانسیالیستی را واکاوی نموده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد اگر چه محقّقان آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین را بیشتر از منظر مکتب رئالیسم مورد بررسی قرار داده اند امّا می توان بیم و امید مبتنی بر عملگرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی را در این آثار یافت.
ظاهرة تراسل الحواسّ فی الأدبین العربی والفارسی المعاصرین (دراسة مقارنة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراسل الحواسّ نوع من أنواع تنمیة الصّورة الشّعریّة عن نقل مدرکات حاسّة من الحواسّ إلى حاسّة أخرى؛ یقوم به الشّاعر للتّوسّع فی الخیال وخلق صورة ممیّزة لإثارة الدّهشة فی المتلقّی. ولظاهرة تراسل الحواسّ فی الأدبین العربی والفارسی أهمّیّتها فی إثارة انتباه المتلقّی، وانتقال الأثر النّفسی بصورة دقیقة للسّامع وإشراکه فی تجربة الشّاعر النّفسیّة. وهذا البحث و باعتماد المنهج الوصفی - التّحلیلی، یقوم بدراسة هذه الظّاهرة وتحلیلها من خلال إیراد نماذج تطبیقیّة من الأدبین العربی والفارسی الحدیثین. ففی الأدبین العربی والفارسی - کما نرى فی سائر الآداب - تمّ امتزاج الحواسّ وتعبیر إحداها عن الأخری، ممّا أدّى إلى کسر الحواجز الموجودة بین الحواسّ وتجاوز حدود المعانی لخلق متلقٍّ ذی نفس منفعلة بتجربة الشّاعر أثناء خلق العمل الأدبی المقروء. فلاحظنا أنّ الشّعراء فی الأدبین العربی والفارسی استخدموا هذه التّقنیة التّصویریّة لتوسیع حدود خیال المتلقّی وإثارته عند تلقّی الصّورة کما ألبسوا الصّور الشّعریّة لباساً جدیدا ومثیرا؛ کما لاحظنا أنّ تقنیة تراسل الحواسّ وُظّفت أکثر عند شعراء الرّمزیّة والرّومانسیّة فی الأدبین.
Reconstruction du passé mythique dans Mémoires d’Hadrien de Yourcenar et Douleur de Siavache de Fassih(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Depuis longtemps, le mythe est considéré comme source d’inspiration pour les auteurs. La restitution des concepts mythiques dévoile pour l’homme les incidents d’autrefois et l’aide à parcourir le monde et à prendre conscience de l’avenir. Dans ce travail de recherche, nous avons choisi deux écrivains de deux cultures différentes. Ces deux auteurs par la commémoration de certains mœurs et rites dans leur propre société, ont recouru à la mythologie et à l’histoire. Nous exposerons une comparaison entre Mémoires d’Hadrien de Marguerite Yourcenar (1903-1987), écrivain français et Douleur de Siavache d’Ismaïl Fassih (1934-2009), romancier iranien.
تأثیر روایات قرآنی داستان حضرت موسی (ع) در غزلیّات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
65 - 84
حوزه های تخصصی:
سبک هندی، بستری مناسب برای رونق غزل به شمار می آید. عبدالقادر بیدل دهلوی با سرودن 2859 غزل، یکی از معروف ترین شاعران سبک هندی و پیشرو در غزل سرایی است که به تغزّل، توسعه صوری و معنایی بخشید. تفاوت عمده غزل سرایی وی با دیگر غزل گویان بزرگ سبک هندی، جنبه توحیدی و عرفانی آثار اوست. او در غزلیّاتش به سیره و سیمای امامان و پیامبران اشاره کرده دربین آنان، تلمیح بیشتری به حضرت موسی (ع) دارد (چنان که در قرآن نسبت به سایر پیامبران، بیشترین اشاره به موسی (ع) شده است). پژوهش تحلیلی - توصیفی حاضر نشان می دهد که بیدل در غزلیّاتش گاهی به نیروی صنعت اقتباس به گفت وگوی حضرت موسی (ع) با خداوند: ﴿لَن تَرَانِی﴾ ، ﴿أرِنِی﴾ ، ﴿إِنِّی أَنَا اللَّهُ﴾ و... پرداخته است؛ گاه به معجزات عصا، شکافتن دریا، آوردن مائده سیر، عدس، منّ و سَلوی و... اشاره می کند. بیدل، شعر خویش را با اعلام قرآنی عصر موسی (ع) همچون خضر، قارون، سامری و... عجین ساخته است و به طور مستوفایی به کوه طور، آتش طور، درخت منادی آن (شجر ایمن)، وادی ایمن پرداخته، با نگاهی نمادین، طور را سرزمین عاشقان، مظهر هردو جهان، دبستان محبّت و دانش، رمز ادب، مظهر دل، نماد خلوت و... دانسته است.
دراسة تطبیقیة لعناصر الرومانس فی ""ویس ورامین""، ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد الرومانس نوعاً ادبیاً یظهر أنه مرتبط بالأدب الأوروبی، وقد بین المفکرون الغربیون التعاریف والأنواع والسمات الخاصة به. سوف نتطرق فی هذه المقالة إلى دراسة ثلاثة نصوص من نوع الرومانس فی الأدب الفارسی: ویس ورامین، کل ونوروز، وجمشید وخورشید لکی نکتشف أوجه الشبه والاختلاف بین سمات هذا النوع الأدبی وبین ما طرحه الباحثون الغربیون. ویجدر بنا الانتباه هنا إلى أن أدب الرومانس الغربی یشمل أنواعاً مختلفة تبدأ بالأدب البدوی والرعوی وتنتهی بالأفلام البولیسیة وأدب ما بعد الحداثة؛ وبمقارنتها بمختلف أعمال الأدب الفارسی فسوف نلاحظ تطورات فی تغلب أنواع من الثیمات فی بعض الأعمال، مما یبین الاختلافات والمسیرة الکلیة لأدب الرومانس فی إیران. کما استنتجنا من هذا البحث؛ فإن السمات الملحمیة الاستثنائیة قلیلة فی ویس ورامین؛ فبینما نلاحظ أن ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید"" تحتویان على حس المغامرة، فإن العشق فی روایة ویس ورامین أکثر بروزاً ویمکننا أن نلاحظ أوجه الشهامة وتقدیس الأبطال والتی تعتبر من سمات العهد الإقطاعی فی روایة ""کل ونوروز""، لکن البحث عن الکنوز وقتل التنّین لم یکن الهدف الرئیس فی أیة من هذه الأعمال.
بررسی و تحلیل مفهوم عشق در مجموعه دستور زبان عشق از قیصر امین پور بر اساس آراء روان شناختی رابرت استرنبرگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
قیصر امین پور در شعر معاصر فارسی، به عنوان شاعری شاخص، بخش عمده ای از سروده های خود را به پدیده عشق اختصاص داده است. آنچه به این دفتر اهمیت ویژه ای می بخشد، تغییر نگرش شاعر به پدیده مذکور است که از دید ادبی و روان شناختی قابل بررسی است. در این تحقیق، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و نیز، با استفاده از مبانی نظریه روان شناختی استرنبرگ، ابعاد مختلف عشق در مجموعه دستور زبان عشق بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه شاعر، عشق آرمانی را کمال آفرین می داند، اما بسامد آن در مقایسه با عشق های غیرآرمانی قابل توجه نیست که این موضوع، با توجه به شرایط جسمانی و روحی شاعر در زمان سرایش مجموعه مذکور و تغییر نگرش او از ایده آل طلبی به واقع گرایی، توجیه پذیر است. بر اساس آراء استرنبرگ، نگاه قیصر به پدیده عشق و کیفیت آن، در این دفتر، سیر نزولی داشته و همراه با بدبینی و منفی نگری بوده است که این ویژگی، به اشعار او سویه ای رمانتیکی (رمانتیک سیاه) می دهد. غالب شعرهای او تنها از دو رکن تعهد + شور و هیجان برخوردارند و عنصر صمیمیت، در سطحی محدود بازتاب داشته است که فرجام این عشق ورزی به یأس فلسفی- شخصیتی و برجسته سازی ابعاد سیاه و ناخوشایند زندگی می انجامد.
مقایسه مکتب ها و جریان های ادبیات داستانی معاصر در ایران و کشورهای عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن هجدهم میلادی شاهد آگاهی توده های مردم در جوامع گوناگون و اوجگیری فریادهای اعتراض نسبت به رژیم های حاکم بود. در بررسی سیر تحول جریان ها و مکتب های داستانی در ادبیات معاصر فارسی و عربی پژوهش هایی مختلف صورت گرفته اما دراین عرصه جای پژوهش های مقایسه ای خالی است. در این مقاله به بررسی این سیر در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی پرداخته می شود؛ پس از تعریف مکتب، جریان و سبک در فارسی وعربی به تاثیرگذارترین جریان ها و مکتب های ادبی و نویسندگان مشهور آن در کشورهای عربی و ایران اشاره شده است. بررسی ها نشان می دهد که در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی همسانی ها بیشتر از تفاوت ها بوده است و از نظر ادبی در مجموع چیرگی مکتب رئالیسم بیش از مکتب های دیگر در داستان نویسی این دو اجتماع بوده است. جریان های سیاسی، اقلیمی نویسی، زنانه نویسی و دو گرایش عمده رمان های تاریخی و اجتماعی از جریان ها و گرایش های نو ظهور در این دوره بوده است. همچنین باید گفت از جریان ادبیات مهاجرت که در داستان نویسی عربی رشدی چشمگیر دارد در ادبیات داستانی فارسی خبری نیست و ادبیات ملتزم یا متعهد در فارسی بسیار محدودتر از عربی است.
مضامین پایداری و مردم مداری در اشعار نسیم شمال و بیرم التونسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
219 - 240
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر با عنایت به مضامین ملّی و میهنی، شاهد گروهی از شاعران هستیم که نه از فراز کرسی قدرت و نه با زبان علم و قواعد پرتکلف ادبی بلکه با زبان مردم و در میان مردم شعر می سرایند. سیّد اشرف الدین حسینی و بیرم التونسی، امیران شعر مردمی در ایران و مصر هستند. شعرهای کوچه بازاری نسیم شمال و موال و زجل های عامیانه التونسی، توانسته است با آمیزه ای از هجو طنزآلود، رسالت شاعران را در انتقاد و بیداری مردم ادا کند. در این مقاله بر آنیم با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن معرفی دو شاعر و اوضاع زمانه شان، با رهیافتی بر زبان شعری آن دو، به تطبیق مفاهیم فکری مشترک در اشعارشان، همچون انتقاد از بیگانگان و پارلمان، آزادی بیان و بازگو کردن مشکلات زنان، علم آموزی و مسائل اقتصادی تا دعوت به پایداری، اهتمام نماییم و به نظر می رسد که تقارب اندیشه و نگاه دو شاعر، حاکی از تجربه شرایط مشابه ﺍست.
بررسی و نقد رمان امّ سعد و دختر شینا براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فِرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان انتقادی، شکل تکامل یافته تحلیل گفتمان است که در آن با توجّه به لایه های زبانی، گفتمان های مؤثّر در اثر ادبی شناسایی و بررسی می شود؛ درواقع این نظریّه براساس دو محور اصلی، یعنی تحلیل زبان شناختی و تحلیل اجتماعی استوار است و در پژوهش های تحلیل گفتمان انتقادی، از این دو محور و ارتباط این دو، سخن گفته می شود. در رویکرد اجتماعی گفتمان، بافت موقعیّتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می شود. پژوهش حاضر با توجّه به انواع ارتباط ها و پیوندها، می کوشد تا با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای، جنبه های ادبی و اجتماعی رمان امّ سعد غسان کنفانی و دختر شینا بهناز ضرابی زاده را برپایه الگوی گفتمان انتقادی فرکلاف بررسی کند و برآوردهایی ازجمله را دربر دارد: در سطح توصیف، صحنه پردازی بخش قابل توجّهی از این دو رمان را به خود اختصاص می دهد، این تصویرپردازی ها به خواننده کمک می کند تا به درک عمیقی از موضوع و درون مایه اصلی داستان و رمان دست یابد. در سطح تفسیر، بافت موقعیّتی داستان بررسی می شود که زمان در رمان امّ سعد به سال های اشغال فلسطین به وسیله اشغالگران صهیونیستی و در دختر شینا به سال های جنگ بین ایران و عراق برمی گردد. در سطح تبیین که بیانگر ایدئولوژی نویسنده است، مبارزه و مقابله با اشغال وطن و پایداری و مقاومت جلوه می نماید؛ همچنین در بافت درونی، تفکّر مبارزه با اشغال و پایداری و مقاومت مورد توجّه نویسنده قرار گرفته است.
سخنی در حماسه ملی ایرانیان و ارمنیان
حوزه های تخصصی: