فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۷۳۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 135
حوزه های تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از نظریه های مطرح در حوزه روان شناسی است که در آن به بررسی جایگاه خانواده و تعامل آن با فرزندان می پردازد. براساس تقسیم بندی که «دیانا بامریند» از انواع سبک فرزندپروری ارائه کرده، چهار نوع شیوه فرزندپروری اقتدارگرایانه، مسامحه گرایانه، مستبدانه و آسان گیرانه را معرفی می کند و براین اساس به تحلیل نقش والدین در تربیت کودکان می پردازد. خواجه نصیرالدین طوسی، حکیم، فیلسوف و متکلم بزرگ قرن هفتم هجری، در اثر ارزشمند خود، اخلاق ناصری که از مهم ترین رساله های حکمت عملی به شمار می رود، در سه باب اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن به تحلیل انسان، خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه می پردازد. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی نمودهای تعلیم و تربیت و شیوه های فرزندپروری در اخلاق ناصری براساس نظریه دیانا بامریند بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، آنچه خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری از شیوه های تربیتی فرزندان و نقش والدین ارائه می دهد، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است. از سویی دیگر، تحلیل مؤلفه های موجود در این اثر ما را به دستاوردهای درخوری در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در ادبیات کلاسیک، به ویژه ادبیات تعلیمی می رساند.
تحلیل گفتمان انتقادی آثار فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 90
حوزه های تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر عارف سده هفتم، اشعار و لمعات خود را با درون مایه عشق سروده و نگاشته است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی نرمن فرکلاف، غزلیات، رباعیات، عشّاق نامه و لمعات عراقی را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین کاویده و در پی آن است که بداند عراقی تحت تأثیر کدام گفتمان ها و سویه های قدرت قرار دارد و سهم او در بازتولید یا مبارزه با آن ها چه میزان است. ازاین رو در سطح توصیف پس از یافتن سر نخ گفتمان ها، به کمک آن ها به گفتمان کاوی و تأثیر و تأثّر عراقی پرداخته ایم. در شعر عراقی، پرکاربرد ترین واژه و مضمون، عشق است. حاکمیت جملات مجهول از بی صدایی عاشق و میدان داری عشق خبر می دهد. پررنگ ترین نمود عشقش، «درد فراق» است. عراقی، تحت حاکمیت ضمیر «تویِ» (معشوقِ) نامعیّن است که «من» او را تابعی از «او» (معشوق) کرده است. در بافت موقعیتی، هجوم مغول و ظهور ابن عربی، علمی و عملی و علنی ترشدنِ گفتمان عراقی را در پی داشت و بستری شد تا بی محابا تر، از عشق به معشوق ازلی، دم زند و جان مایه شعر، به ویژه لمعات را بر پایه وحدت وجود نهد. در بینامتنی، تحت تأثیر گفتمان آیاتی از قرآن، اندیشه های وحدت وجودی ابن عربی و جمال گرایانی چون احمد غزالی است. در قلندرمنشی، با تهوّر بیشتر میراث دار سنایی و عطار است. بنیادی ترین نظرگاه تقابلی عراقی، گفتمان عشق محور در برابر زهدمدار است. همین رَویّه به دلیل ماهیت انفعالی زبان و بیانش، در راستای تثبیت ساختار نهاد قدرتِ حاکم عمل کرده است.
نقدی بر کتاب متنبی و سعدی؛ ردپای یک اندیشه ایرانی در اشعار سعدی و ادب عربی (بوسیدن پنجه شیر)
حوزه های تخصصی:
تأمّل در منابع عربی مؤیّد این نکته است که بوسیدن دست دشمن قوی قبل از آنکه به ذهن شاعر عرب برسد، در آثار ثعالبی (قرن چهارم هجری) از پرویز نقل شده است: ادّعای ما این است که این مضمون و شیوه بیانی قبل از اسلام در ایران شناخته شده بوده است؛ زیرا با نگاهی به گنجینههای کهن ایرانی و دست سایهبان ساختن بر چشم، میتوان این اندیشه را در میان حکمتهای ایرانی یافت. آنجا که پرویز میگوید: قال ابرویز: «یَدٌ لَا یُمْکِنُکَ قَطْعُهَا قَبِّلْهَا.» (ثعالبی، بیتا: 664) (دستی را که نمیتوانی ببری ببوس.)
خوانشی نو از مخاطبان سعدی (با محوریت غزلیات) در عصر تجدد با رویکرد واکنش خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
115 - 145
حوزه های تخصصی:
دگرگونی ها و بازتاب آن ها در ابعاد مختلف یک جامعه، مانند چرخ دنده های یک سیستم هم زمان به موازات هم پیش می روند. از دیرباز تحولات سیاسی و اجتماعی در سطح اجتماع کمابیش در فرهنگ و ادب آن جامعه بازتاب داشته است. عصر تجدد که در ایران از دوران مشروطیت (عصر بیداری) آغاز شده بود، علاوه بر عرصه سیاسی و حاکمیت وقت، در ادبیات ایران آن روزگار هم نمود داشت. برخی شاعران که خود را متعهد می دانستند و نسبت به مشکلات، کاستی ها و مسائل روز بی اعتنا نبودند؛ خواهان نوآوری های نظام مند و تأثیرگذار در سیر تجدد ادبی ایران بودند. این شاعران افق های تازه ای را که برای مخاطبان این دوره گشوده شده بود، می شناختند و به دلیل ناهم خوانی های موجود در ادبیات قدیم با این دیدگاه های نو، معتقد به تحول و تجدد ادبی بودند. در دوران تجدد، سعدی (آثار سعدی) را نماینده تام و تمام ادبیات کهن فارسی می دانستند؛ ازاین رو حجم زیادی از حمله ها و جبهه گیری ها را در مقابله با آثار و افکار او مشاهده می کنیم. در این جستار با استفاده از مؤلفه افق انتظار هانس رابرت یاوس که یکی از مؤسسان مکتب نقد خواننده مدار است، به تحلیل دلیل این واکنش ها نسبت به آثار و افکار سعدی پرداخته ایم. حاصل آنکه در هر دوره ای افق انتظارات مخاطبان با توجه به شرایط موجود در جامعه تغییر می کند و مهم ترین دلیل انزوای ادبی آثار سعدی (غزلیات) در عصر تجدد، همین عدم انطباق افق انتظارات مخاطبان با آثار و افکار سعدی است.
تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی بر اساس جامعه شناسی رمان «ژرژ لوکاچ» و «لوسین گلدمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان « آتش به اختیار »، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزه ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاه های هشت سال دفاع مقدّس را به تصویر کشده است. این جستار با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریه جامعه شناسی رمان (عمدتاً نظریه ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان « آتش به اختیار » پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدّس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنّت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضرب المثل و... ، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهان بینی اوست. آن چه درخور توجه است، این است که نویسنده اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیّال خویش توانسته است از کثرت رویّه ، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است.
بررسی روابط معنایی وابسته های خاص عددی و معدود در اشعار بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سطح فرم اشعار بیدل دهلوی، عناصر متعددی زبان را نامألوف کرده و منجر به هنجارگریزی شده است. «وابسته های خاص عددی» از مهم ترین این عناصر است که دریافت معنی را نیز دشوار کرده است. وابسته های خاص عددی کلماتی هستند که در محور همنشینی زبان، هنگامی که با معدود رابطه معنایی برقرار می کنند، از هنجار عادی و متعارف زبان خارج می شوند. در زبان اشعار بیدل دهلوی، برجسته ترین و نامدارترین شاعر سبک هندی، وابسته های خاص عددی با بسامد بالا و به صورت گسترده تبلور یافته است. در این مقاله، روابط معنایی وابسته های خاص عددی و معدود در زبان اشعار بیدل با توجه به «هنجارگریزی معنایی» بررسی و تبیین شده است. وابسته های خاص ابتدا در چهار الگوی «عدد، وابسته مادی و معدود مادی»، «عدد، وابسته مادی و معدود انتزاعی»، «عدد، وابسته انتزاعی و معدود مادی» و «عدد، وابسته انتزاعی و معدود انتزاعی»، طبقه بندی شده، سپس انواع روابط معنایی در هر الگو به طور مجزا بیان شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که میان وابسته های خاص و معدود انواع روابط معناییِ ظرف، تشبیه، تضاد، زمان و ... وجود دارد وابسته های عددی، برای بیان اندیشه ای خاص و ایجاد تخیل بیشتر، برخلاف هنجار معمول در محور همنشینی زبان به کار رفته اند.
بررسی یکی از راه های بیگانه سازی در سبک هندی: مطالعه موردی غزل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی اجمالی به مطالعاتی که در باب سبک هندی انجام شده است، به صراحت می توان دریافت که بیشتر این پژوهش ها، اصطلاح «معنای بیگانه» و اصطلاحات معادل آن (چون معنای غریب و دور، مضمون سازی های پیچیده و ...) را از عناصر بایسته و از مختصات اصلی سبک هندی، و تلاش بسیار برای یافتن «معنای بیگانه» و مضامین تازه را سیره شعرای سبک هندی می دانند. این جستار، یکی از صناعات کنایه محور و پرکاربرد در غزل صائب با عنوان «استعاره ایهامیِ کنایه همراه با تشبیه» را که نامی است نونهاده برگونه ای صناعت رایج در سبک هندی، بررسی می کند. این شگرد ادبی، در مقام عنصری سبک ساز، در سراسر دیوان و در بدنه غزلیات صائب به فراوانی دیده می شود؛ چنانکه کمتر غزلی از غزل های اوست که از این صناعت بهره نگرفته باشد. در این شگرد، غالباً کنایه های انسانی، با لحاظ کردن معنایی دیگر، به اشیا، گیاهان و ... نسبت داده می شوند و از این طریق معنایی آشنا را از طریقی ناآشنا و بیگانه بیان می کنند.
واکاوی جامعه شناختی سیمای زن در اشعار ملک الشعراء بهار و سیّد اشرف الدّین گیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زن ونقش آن در اجتماع یکی از موضوعاتی است که همواره در آثار منظوم و منثور ادبیّات فارسی مورد توجّه واقع شده و جایگاهی درخور یافته است؛ امّا زن در ادبیّات کلاسیک فارسی چهرة چندان مثبت و درخور ستایشی ندارد؛ زیرا در میان اشعار شاعران کلاسیک، هویّت زن مخدوش و تیره و دیدگاههای منفی نسبت به او بر سیمای زن سایه افکنده است. از زمان مشروطه و با آشنایی مختصر ایرانیان با فرهنگ غرب و اندیشه های مدرن، نقش و هویّت زنان به عنوان یکی از کُنشگران مهمّ اجتماعی در شعر مشروطه مورد توجّه واقع شده و جایگاه درخوری یافته است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و مقایسة تجلّی سیمای زن در اشعار ملک الشعرا بهار و نسیم شمال در عصر مشروطه بپردازد. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نگرش شاعران به سیمای زن در شعر دورة مشروطه تغییر کرده؛ برای اوّلین بار مضامین شعر این دوره به مسائل حقوقی و اجتماعی زن می پردازد و زن از معشوقه بودن مطلق خارج می شود و عقلانیّت، شخصیّت و انسانیّت او مورد تبیین و تحلیل قرار می گیرد. همچنین هر دو شاعر در دست یابی زنان به دانش، حقوق فردی و آموزه های مدرن با یکدیگر هم عقیده اند؛ امّا در مورد آزادی پوشش و مسألة حجاب، بهار راهکار رهایی از جهل را کشف حجاب می داند، درحالی که نسیم شمال، حجاب را برای حضور زنان در اجتماع لازم می داند.
شعر تجسمی (کانکریت) در نیم نگاهی تحلیلی، انتقادی و تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جریان های مدرن شعری در اروپا و ایران، شعر «تجسّمی» (Concrete poetry) است. شعر «تجسّمی» یکی از هنجارگریزی های نوشتاری (Deviation) و برجسته سازی های زبانی (Foregrounding) است که از درهم آمیختگی شعر و گرافیک پدید می آید. در این جریان شعری، ساختار نوشتاری متن به گونه ای گزینش می شود که نوع چیدمان و طرز تلفیق حروف، واژه ها و جملات شعر، نوعی تصاویر دیداری قابل تأویل بیافریند. در این مقاله، اهتمام نگارنده بر آن است که با استفاده از شیوه های تلفیقی مختلف، از جمله ادبیات تطبیقی (Comparative Literature) در مفهوم آمریکایی و فرانسوی آن و با رویکرد مقایسة فرمالیستی، به نقد مقارنه ای و بررسی تأثیر و تأثّرات میان شعر «تجسّمی» با گونه های مشابه آن در شعر سنتّی ایران بپردازد. بدین منظور، شعر تجسّمی با گونه های مشابه آن در ادبیات کلاسیک ایران، از جمله انواع شعر توشیح (مشجّر، مطیّر، مدوّر و معقّد)، شعر مجسّم، موصّل، تدبیج، حرف گرایی، تصویرسازی، تجسیم (تجسّم)، مورد مقایسة فرمالیستی قرار گرفته است. نتیجة بحث، کشف تشابهات فراوانی است که بین شعر «تجسّمی» با نمونه های مشابه در شعر سنّتی فارسی به چشم می خورد. از جملة آن ها می توان به موارد زیر اشاره نمود: هنجارگریزی های نوشتاری، برجسته سازی، همانندی اشکال گرافیکی، آشنایی زدایی، بیگانه سازی و... . این همانندی ها را نمی توان حمل بر «توارد» نمود؛ چراکه با توجه به دلایل مختلف مذکور، بی گمان گیوم آپولینر در آفرینش «کالیگرام»هایش، متأثّر از شعرهای عینی و دیداری سنّتی فارسی، از جمله شعر «توشیح» بوده است.
آسیب شناسی درس نامه های ادبیات معاصرِ منظوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پذیرش شعر نیما و جریان نوگرایی در ادبیات، حضور ادبیات معاصر به عنوان یکی از دروس رشته زبان و ادبیات فارسی نیز ضرورت یافت؛ این ضرورت به نوبه خود سبب تالیف درس نامه های متعددی چون بررسی ادبیات امروز ایران محمد استعلامی، جویبار لحظه ها محمد جعفریاحقی، چشم انداز معاصر ایران سید مهدی زرقانی و ... گردید.علی رغم تعداد قابل توجه این درس نامه ها، هنور تا تدوین درس نامه ای که بتواند تصویر کاملی از ادبیات معاصر به دانشجویان ارائه دهد، فاصله زیادی وجود دارد؛ به نظر نویسنده مقاله حاضر برای رسیدن به چنین درس نامه ای باید برخی از کاستی های درس نامه های ادبیات معاصر را مرتفع ساخت. اصلی ترین ضعف/کاستی های درس نامه های ادبیات معاصر البته آن دسته از ضعف/کاستی هایی که تقریباً در تمامی این درس نامه ها دیده می شوند عبارتند از: تقلیل «معاصر بودن» به مفهومی زمانی، رویکرد نابسنده پژوهشی، بی توجهی و عدم مراجعه به اسناد دست اول در تالیف درس نامه های ادبیات معاصر، ابهام در جریان شناسی ها.
بررسی و تحلیل گونه های هنجارگریزی در غزل های امیرحسن سجزی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش ادبی یکی از مهم ترین نقش های زبان است. جهت گیری پیام در نقش ادبی بر خود پیام متمرکز می شود و باعث برجستگی آن بر زبان هنجار می گردد. طبق الگوی لیچ(1969)، انحراف یا هنجارگریزی از زبان هنجار در هشت گونه شامل هنجارگریزی واژگانی، دستوری، آوایی، نوشتاری، معنایی، گویشی، سبکی و زمانی صورت می گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب مکتب ساخت گرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی انواع هنجارگریزی های به کار رفته در شعر امیرحسن سجزی پرداخته است .یافته های پژوهش نشان می دهد که هنجارگریزی معنایی مهم ترین و پربسامدترین شیوه ای است که شاعر در جهت برجسته سازی زبان خود و بیان مفاهیم عمیق عرفانی از آن بهره جسته است. پس از آن هنجارگریزی های آوایی و دستوری که به منظور حفظ جلوه های موسیقیایی شعر به کار رفته اند، قرار دارند. همچنین، کاربرد هنجارگریزی گویشی و استفاده اندک از هنجارگریزی سبکی به ترتیب نشان دهنده وابستگی شاعر به پیوندهای بومی خود و در عین حال پایبندی وی به سبک رسمی گفتار می باشد.
بررسی سرمتنیت در غزل سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیم کاشانی در غزل پردازی از جهاتی به سبک عراقی نظر دارد. در این مقاله که با هدف شناخت مانندگی های غزل سبک هندی و عراقی نوشته شده، بنا بر این فرض که غزل سبک عراقی الگوی غزل پردازان سبک هندی بوده است و ازاین رو در محور افقی و عمودی گرایش به این سبک در غزل سبک هندی مشهود است، تلاش گردیده تا ژانر غزل های کلیم بر اساس نظریه سرمتنیت ژرار ژنت به شیوه ای توصیفی- تحلیلی بررسی شود. بدین منظور، با توجه به اهمیت گونه شناسی غزل سبک هندی، این مسئله در دو بخش: غزل های تک محتوایی و پاشان بررسی گردیده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برخلاف تصور رایج همه غزل های سبک هندی پاشان نیست و در دیوان-کلیم غزل های تک محتوایی زیادی دیده می شود که از آن میان غزل عاشقانه بسامد بیشتری دارد. بسیاری از غزل های پاشان نیز شاکله ای عاشقانه دارند که گاه بیت های غیرعاشقانه آن را می توان با تمهیداتی عاشقانه تفسیر کرد. ازنظر گونه شناسی، همه غزل ها با سبک عراقی و خراسانی ارتباط-سرمتنی دارند. تنها گونه متمایز غزل کلیم، نوعی شکوای مفاخره آمیز است که پارودی مفاخره در سبک های گذشته است. این گونه که نتیجه تغییرات بیش متنی است، در غزل های تک محتوایی در محور عمودی و در غزل های پاشان در محور افقی خودنمایی می کند
خطاب های انسانی و استعاره های مبتنی بر نام حیوانات در زبان گیلکی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در استعاره های مبتنی بر نام حیوانات، ویژگی های مختلف انسان با کارکرد تحقیر یا تحبیب در ساخت های واژی- نحوی مختلف توصیف می شود. هدف این جستار، بررسی کاربرد نام حیوانات در خطاب قرار دادن انسان، هم برای تحقیر و هم تحبیب، در زبان گیلکی (گونه اشکورات) و در چارچوب رویکرد شناختی است. برای گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفته است. صد نفر از گویش وران گیلکی اشکورات، فارغ از جنسیت و سن به روش خوشه ای چند مرحله ای، برای حجم نمونه انتخاب شدند. به سبب آنکه نمونه های تحقیق سواد کافی برای تکمیل پرسش نامه نداشتند، روش مصاحبه ساخت یافته به کار رفت. در این مصاحبه، پرسش هایی پیرامون کاربرد یا عدم کاربرد نام 58 حیوان به زبان گیلکی در خطاب قرار دادن انسان (زن یا مرد)، به گونه تحقیر یا تحبیب و وصف موقعیت با مثال مطرح شد. مقایسه نتایج این تحقیق با پژوهش هایی مشابه در زبان های دیگر، نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است. شباهت ها ناشی از انگیزه ای جهانی است که در قالب نظریه تجسد تبیین می شود. همچنین، آگاهی از بافت فیزیکی و فرهنگی را می توان از دلایل عمده کاربرد اختصاصی عبارت های استعاری در این زبان دانست.
بررسی و مقایسه پروتوتایپ در رمان های «زمین سوخته» و «زمستان 62»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمونه های اولیه ای در زندگی واقعی هر نویسنده وجود دارد که به نوعی ذهن وی را برای آفرینش یک یا چند شخصیّت برمی انگیزد. نویسنده با استفاده از این ابزارها و مواد خام و نیز نیروی تخیّلش دست به خلق کاراکترهای داستانی اش می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین پروتوتایپ های رمانِ «زمستان 62» از «اسماعیل فصیح» و «زمین سوخته» از «احمد محمود» بپردازد. برای رسیدن بدین منظور، ابتدا شخصیّت های اصلی و فرعی رمان ها مشخّص و از لحاظ ساختاری تحلیل می شوند. پس از آن نوع پروتوتایپ مشخّص و در عین حال با هم مقایسه می گردند. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که «اسماعیل فصیح» در آفرینش آدم های داستانی اش در «زمستان 62» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «پروتوتایپ در زندگی خصوصی نویسنده» استفاده نموده است. «احمد محمود» در خلق کاراکترهای رمانش در «زمین سوخته» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «تاریخی» بهره برده است. هر دو نویسنده در خلق شخصیّت های داستانی شان از «پروتوتایپ طبقاتی» استفاده کرده اند. با این تفاوت که آنها گروه های مختلف اجتماعی را انتخاب نموده اند. «فصیح» طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و «احمد محمود» گروه ها و طبقات آسیب پذیر جامعه را در دوران «جنگ» به عنوان پروتوتایپ کلی اثر خود برگزیده اند. آن ها تلاش کرده اند؛ تا در وجود یک یا چند شخصیّت رمان خود، ویژگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی این گروه ها را به تصویر بکشند.
بررسی و تحلیل کارکرد پادگفتمانی نامه های نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان عرصه ای برای تولید معناست و پادگفتمان به کارگیری ترفندها و شگردهایی از جانب گفته پرداز درجهت حمایت، ترمیم، تعدیل، تأیید، توجیه و تضمین گفته است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین کارکرد پادگفتمان ها در برقراری ارتباط و نقش آن در فرایند تولید و تداوم معنا، مصادیقی از نامه های نیما یوشیج تحت بررسی قرار می گیرد تا با رویکرد نشانه معناشناختی، نشان داده شود که نیما در نامه هایش چگونه ازطریق پادسازی، عناصر معناساز را به کار می گیرد تا بر جنبه ها ی ایجابی گفتمان خود تأکید کند، گفتمانش را توجیه کند، استحکام معنایی آن را بالا برد و از این راه باور مخاطب را افزایش دهد و او را متقاعد سازد. نتایج این پژوهش، مبین آن است که نیما به کمک این هاله سازی های گفتمانی، همواره درپی برجسته سازی زبان خود و ایجاد تحکیم و تداوم معنا در گفته های خویش است.
جایگاه رجز در شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایران، همواره سرزمین حماسه، دلیری و شجاعت بوده است. حماسه های ملّی - مذهبی فراوان در اعصار گذشته و حال در خصوص تکریم قهرمانان ملّی - مذهبی به نظم در آمده و پهلوانی ها، رشادت ها، آرمان ها و خواست های ایرانیان را توصیف کرده اند. ادبیّات پایداری (که شعر دفاع مقدّس، گونه ای از آن است) شاخه ای از درخت تنومند ادبیّات حماسی است که در هر روزگاری به شیوه خاصی نمود می یابد. اگرچه بین سروده ها با درون مایه و مضمون مقاومت و پایداری در دوران دفاع مقدّس و پس از جنگ، با مضمون ادب حماسی کلاسیک، تفاوت هایی است، وجه اشتراک همه آنها ظلم ستیزی، مبارزه با استبداد داخلی، بیگانه ستیزی، عدالت خواهی و دعوت به استقامت در برابر دشمن است. اغلب سروده های آغازین جنگ و سال های دفاع مقدّس به قصد تهییج و ترغیب به نبرد و مقاومت و پایداری سروده شده اند؛ بنابراین مضمونی، رجز گونه دارند. این مقاله، ضمن اشاره به کاربرد رجز در اشعار حماسی ادوار مختلف شعر فارسی، مقاصد و کارکردهای آن در اشعار دفاع مقدّس را بررسی کرده است. برای نیل بدین مقصود، ابتدا رجز در اشعار دفاع مقدّس استخراج گردیده، پس از آن مقاصد و کار کردهای رجز در این اشعار تحلیل شده است.
ملامح الثورة والمقاومة فی شعر أبوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعتبر أبوالقاسم لاهوتی شاعرا رائدا فی الأدب الفارسی وشعره کروایة تاریخیة تروی لقارئها ما جرت لإیران فی عصره. فهو شاعر عظیم یعرف مسؤولیة الشاعر فی المجتمع، وأهمیة الشعر وتأثیره فی قلوب الناس جاهدا إلی استنهاضهم أمام الاستبداد، ویصبّ أفکاره التحرریة والإصلاحیة فی قوالب شعریة عذبة، ویدعو الناس إلى المقاومة أمام الظلم والفساد. تهدف هذه الدراسة من خلال إیراد نماذج من أشعار لاهوتی، إلی التعریف بشاعر کبیر له فی تاریخ الأدب الحدیث فی إیران صفحات حَرِیة بالبحث والدراسة. تناول هذا المقال مضامین الثورة والمقاومة فی شعر لاهوتی وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، وقد توصل إلی أن أبرز هذه المفاهیم فی شعره هو: الحریة، الذود عن الوطن، نقد الجهاز الحکومی، ذم الإستعمار، نقد الجهل والغفلة فی الشعب واستلهام الأمجاد، مبینا أنه شاعر ملتزم یبعث الحماس فی مشاهد القتال والنضال فی البلد متعاضداً مع المحاربین لتحقیق الحریة والمساواة ومن جانب آخر، أکد علی أن نزعات لاهوتی الحزبیة وخضوعه للحزب الشیوعی، وکذلک الروح العسکریة المستولیة علیه وحضوره فی ساحات القتال، هما مجریان قد أدّیا إلى تحویل شعره إلی شعر رسالی ثوروی للدعوة إلى الثورة.
بررسی مقایسه ای موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران مشروطه از اعصار مهم ایران ازنظر تحول محتوای شعری است؛ چراکه دیگر نه مدیحه سرایی و شعر عرفانی، بلکه اشعار اجتماعی سیاسی با مضامین متعالی چون آزادی، وطن و... رواج داشت. تشابه عصر جدید تاجیکستان با این عصر، زمینه تعامل شعر مشروطه ایران و شعر نو این کشور را فراهم کرد. پژوهش حاضر، که به روش تحلیلی تطبیقی انجام شده است، درجهت بیان چگونگی این تعامل با هدف مقایسه تطبیقی موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان به بررسی وجوه اشتراک فراوان شعر این دو کشور در عصرهای پیش گفته پرداخته و درنهایت به سه دسته شاعران «حب وطنی، انقلابی و مرثیه سرا» در شاعران این دوره ها قائل شده است. ادیب الممالک فراهانی و ایرج میرزا درمیان شاعران مشروطه ایران و «فطرت» درمیان شاعران جدیدیه تاجیک ازجمله شاعران حب وطنی، و نسیم شمال و مؤمن قناعت ازجمله شاعران مرثیه سرا هستند و مابقی ذیل دسته شاعران انقلابی قرار گرفته اند. پس از تحلیل محتوایی و تطبیقی اشعار آنها، چنین دریافت شد که ازمیان مضامین پررنگ شعر مشروطه ایران، موضوع «وطن» نخستین و پرکاربردترین محتوای مشترک شعر این دو کشور است که جایگزین موضوع عشق شده است. این موضوع در اکثر اشعار شاعران ایران و تاجیکستان، بیش از بیان حب وطن به طور مطلق، به ترغیب مخاطبان به قیام علیه ظلم و تشویق به انقلاب سروده شده و در بعضی موارد صرفاً مرثیه است. آزادی، تعلیم و تربیت جدید، ادبیات کارگری و نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی مضامین مشترک بعدی هستند؛ ضمن اینکه شواهدی درباب توجه به حقوق بشر، زنان و مسئله برابری با مردان نیز استخراج شده که در مورد اخیر (نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی) می گنجد.
بررسی عنوان کتاب های ادبیّات دفاع مقدّس، تا سال 1381 با استفاده از روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار مربوط به حوزه دفاع مقدّس، نیازمند بررسی تخصّصی و علمی از دیدگاه های مختلف است. آثار ادبی این حوزه، اهمّیّت ویژه ای در میان تمام آثار دارند. از طرفی، بخش مهم و درواقع سرشناسه کتاب، عنوان آن است. این پژوهش سعی دارد عنوان های انتخاب شده برای کتاب های ادبیّات دفاع مقدّس را مورد تحلیل قرار دهد. بسامد واژگان این عنوان ها از دیدگاه تحلیل محتوا بررسی شده و با جدول و نمودار جلوه ای بصری یافته اند. سپس آمار و ارقام، بر اساس دیدگاه ادبی تحلیل شده و نتایجی حاوی نقاط ضعف و قوّت این عنوان ها به دست آمده اند. در مجموع حاصل این پژوهش، گرایش مؤلّفین این آثار را به سمت استفاده از ساختارهای تکراری و دامنه واژگان محدود را نشان می دهد که این مسئله آسیبی جدّی در زمینه این موضوع است. نویسندگان مقاله در پایان، پیشنهادهایی برای رفع نواقص موجود در عناوین این کتاب ها ارایه کرده اند که اگر مورد توجّه نویسندگان دفاع مقدّس قرار گیرد، در بهبود کیفیّت کار، مفید خواهد بود.