فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۷۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
یعتبر أبوالقاسم لاهوتی شاعرا رائدا فی الأدب الفارسی وشعره کروایة تاریخیة تروی لقارئها ما جرت لإیران فی عصره. فهو شاعر عظیم یعرف مسؤولیة الشاعر فی المجتمع، وأهمیة الشعر وتأثیره فی قلوب الناس جاهدا إلی استنهاضهم أمام الاستبداد، ویصبّ أفکاره التحرریة والإصلاحیة فی قوالب شعریة عذبة، ویدعو الناس إلى المقاومة أمام الظلم والفساد. تهدف هذه الدراسة من خلال إیراد نماذج من أشعار لاهوتی، إلی التعریف بشاعر کبیر له فی تاریخ الأدب الحدیث فی إیران صفحات حَرِیة بالبحث والدراسة. تناول هذا المقال مضامین الثورة والمقاومة فی شعر لاهوتی وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، وقد توصل إلی أن أبرز هذه المفاهیم فی شعره هو: الحریة، الذود عن الوطن، نقد الجهاز الحکومی، ذم الإستعمار، نقد الجهل والغفلة فی الشعب واستلهام الأمجاد، مبینا أنه شاعر ملتزم یبعث الحماس فی مشاهد القتال والنضال فی البلد متعاضداً مع المحاربین لتحقیق الحریة والمساواة ومن جانب آخر، أکد علی أن نزعات لاهوتی الحزبیة وخضوعه للحزب الشیوعی، وکذلک الروح العسکریة المستولیة علیه وحضوره فی ساحات القتال، هما مجریان قد أدّیا إلى تحویل شعره إلی شعر رسالی ثوروی للدعوة إلى الثورة.
جایگاه رجز در شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایران، همواره سرزمین حماسه، دلیری و شجاعت بوده است. حماسه های ملّی - مذهبی فراوان در اعصار گذشته و حال در خصوص تکریم قهرمانان ملّی - مذهبی به نظم در آمده و پهلوانی ها، رشادت ها، آرمان ها و خواست های ایرانیان را توصیف کرده اند. ادبیّات پایداری (که شعر دفاع مقدّس، گونه ای از آن است) شاخه ای از درخت تنومند ادبیّات حماسی است که در هر روزگاری به شیوه خاصی نمود می یابد. اگرچه بین سروده ها با درون مایه و مضمون مقاومت و پایداری در دوران دفاع مقدّس و پس از جنگ، با مضمون ادب حماسی کلاسیک، تفاوت هایی است، وجه اشتراک همه آنها ظلم ستیزی، مبارزه با استبداد داخلی، بیگانه ستیزی، عدالت خواهی و دعوت به استقامت در برابر دشمن است. اغلب سروده های آغازین جنگ و سال های دفاع مقدّس به قصد تهییج و ترغیب به نبرد و مقاومت و پایداری سروده شده اند؛ بنابراین مضمونی، رجز گونه دارند. این مقاله، ضمن اشاره به کاربرد رجز در اشعار حماسی ادوار مختلف شعر فارسی، مقاصد و کارکردهای آن در اشعار دفاع مقدّس را بررسی کرده است. برای نیل بدین مقصود، ابتدا رجز در اشعار دفاع مقدّس استخراج گردیده، پس از آن مقاصد و کار کردهای رجز در این اشعار تحلیل شده است.
نقش قهوه خانه های عصر صفوی در تکوین سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روزگار صفوی، محافل اجتماعی به خصوص قهوه خانه های شهر اصفهان، نقش مهمّی در روابط و فعاّلیّت-های شاعران مکتب اصفهان داشته است. در لابه لای تذکره ها و گاه سفرنامه های اروپاییان ، آنچه مشاهده می-شود، حضور شاه عباس اوّل و دیگر اقشار اجتماعی در قهوه خانه است. طرح غزل، نقد و اصلاح شعر شاعران، که بعضاً اهل پیشه و کسب بوده اند و در عرصه ی آفرینش شعر، نیاز به تلاش و ممارست داشته اند، در قهوه-خانه ها به رشد و کمال می رسیدند. همچنین قهوه خانه ها؛ در رونق وقوع گویی و پیوند خوش نویسی و شعر این دوره، تأثیر بسزائی داشته اند. از طرف دیگر گاهی مصرف مواد مخدّر در این قهوه خانه ها نیز قدرت تخییل آنان را تشدید می کرده است، تا جایی که می توان گفت یکی از دلایل بعضی از خیال پردازی شاعران آن دوره، مصرف همین مواد بوده است. چنان که در سطح واژگانی و مضمون پردازیِ تنی چند از شاعران صاحب طرز چون صائب به آن برمی خوریم. اگر چه ظرافت خیال و نازک اندیشی شاعران سبک هندی دلایل فراوانی دارد، امّا می توان گفت مصرف مواد مخدّر یکی از عوامل این شیوه بوده، که کم تر بدان پرداخته شده است. فراوانی اصطلاحات قهوه خانه و اسامی انواع موارد مخدر در شعر این دوره، تا حد زیادی گویای این واقعیت است. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی شده است تأثیر قهوه خانه های اصفهان به عنوان محفلی ادبی و همچنین مصرف مواد مخدّر، در این مکان ها، بر شکل گیری شعر این دوره، بررسی شود. واژه های کلیدی: قهوه خانه ها، نقد، اصلاح شعر.
رگه های تعلیمی در شعر دفاع مقدس (دهة 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشاعة فرهنگ دینی در ادبیات پس از انقلاب اسلامی(57) از پیامدهای فرهنگی این انقلاب است. با وقوع جنگ و استمرار هشت سال دفاع مقدس، مضامین دینی و مذهبی، همچون غزوات صدر اسلام، جنگ های امام علی(ع) با معاندان در دوران خلافت آن حضرت و به ویژه حماسة خونین کربلا، در شعر انقلاب و دفاع مقدس بازتاب گسترده ای می یابد، به گونه ای که این مباحث مهم ترین درون مایه ها و یکی از بارزترین ویژگی های آن را تشکیل می دهد. این موضوع بُعد تعلیمی سروده های مورد بحث را بر پایة مبانی دین و تعالیم قرآن کریم، تقویت می کند. سرایندگان این اشعار غالباً شخصیت های انقلابی و اهل جبهه و جنگ اند و آنچه می سرایند از سر ایمان و سرشار از شور و هیجان است؛ به همین دلیل بعد غنایی و حماسی سروده های آنان، چنان بارز و قوی است که جنبة تعلیمی آن را تحت الشعاع قرار می دهد، و درک آموزش های نهفته درآن، بدون تأمل و تعمق، مشکل می شود و از دید خواننده پنهان می ماند. دراین نوشتار لایه های پنهان و پیدای تعلیمی و رگه های آموزشی در سروده های انقلاب و دفاع مقدس واکاوی می-گردد، تا نمایان شود، سرایندگان برای ترویج اصول اخلاقی و برانگیختن خوانندگان به پیروی از ارزش های اسلامی-انسانی از چه شیوه ها و مضامینی بهره گرفته اند. بررسی ها نشان می دهد که جنبه های تعلیمی این سروده ها بنا به دلایل مختلف، به صورت رگه های باریک و پوشیده در زمینة پررنگ حماسی-آیینی، با بیانی غالباً غیر مستقیم و با تکیه برمضامینی چون حریت، شهامت و صداقت، معطوف به متخلق شدن جوانان به خلق و خوی اهل بیت(ع) است.
عناصر تقابل ایدئولوژیک در داستان دفاع مقدّس «ریشه در اعماق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به جلوه های حضور دو ایدئولوژی در داستان ریشه در اعماق ابراهیم حسن بیگی براساس دیدگاه های آلتوسر، گرامشی و مارکس می پردازد. این اندیشمندان هر کدام با کلید واژه های خود به تأثیر ایدئولوژی نظر می کنند. نگارنده با توجّه به آراء این اندیشمندان، این اثر را بازخوانی می کند. در نگاه کلی، می توان شاهد حضور دو نوع ایدئولوژی در داستان بود. ایدئولوژی دولتی و ایدئولوژی غیر دولتی هر کدام از این دو، تظاهرات ویژة خود را دارند، امّا در نهایت، این ایدئولوژی مذهبی است که سلطه و هژمونی خود را از طریق قبولاندن ایده های خود به فرد مورد نظر یاسوژه و فراخواندن او به رقابت با ایدئولوژی پیشین و کم رنگ کردن مشروعیت آن به رخ می کشد. تقابل این دو ایدئولوژی چه در حوادث و چه در شخصیّت ها دیده می شود؛ به عبارت دیگر، ایدئولوژی حذف شدنی نیست و انسان بدون ایدئولوژی معنا ندارد. این ایدئولوژی هژمونی خود را از طریق عاطفه سازی به رخ می کشد. با عاطفه سازی خودی ها از غیرخودی ها جدا می شوند. شاپوک کسی است که یک ایدئولوژی را جایگزین ایدئولوژی دیگر کرده است. در مبارزة طبقاتی دو ایدئولوژی، ایدئولوژی پیشین به دلیل فقر فرهنگی، از طریق تقلیل گرایی و طردکردن غیرخودی ها راه را برای نفوذ و بازتولید ایدئولوژی ملی فراهم می کند.
درآم دی بر آسیب شناسی شعر معاصر در ح وزة معنایی زبان (با نگاهی نقدی- تطبیقی به شعر معاصر ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری های قابل تأمّل در صوّر خیال و تلاش در خلق تصاویر و ترکیبات تازه در شعر امروز، زبان را از یکنواختی، خارج کرده و به آن حیاتی دوباره بخشیده است. شاعران معاصر با شخصی سازیِ عواطف در دو محور همنشینی و جانشینی و عدول آگاهانه از خودکاریِ زبان، اص ولِ قراردادی را پس می زنند تا کلام خویش را برجسته کنند. در این رهگذر، شاعران ایران و عراق با توجّه به قرابت های خاصّ فکری و فرهنگی، و تحت تأثیر عوامل مختلف زندگی امروزین، در جست و جوی آفرینش تصاویر تازه بوده اند و با تخطّی از قواعد معنایی زبان، در مسیر درک مخاطبان، درنگ های عامدانه ایجاد کرده اند. نکته حائز اهمیّت در این زمینه آن است که اگرچه بهره برداری شاعران این دو سرزمین از شگردهایِ نوینِ تصویرپردازی، اغلب به زبان آنان جلوه ای بدیع بخشیده؛ امّا هرگاه که با ضعف و نارسایی همراه بوده، ناهمواری هایی را در سروده هایشان به وجود آورده است. از این منظر، مبنای کار نگارندگان در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است: عواملی که به شکل مشترک در حوزة معنایی زبان، شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر نشان داده، کدام است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد که «افراط در چینش جدولی واژگان و برهم زدن بی رویّة نظام خانوادگی کلمات»، «اتکا بر کاربردهای کلیشه ای زبان»، «جمود ذهنی در موقعیت های آرکائیک» و... از جمله عواملی به شمار می رود که در حوزة معنایی زبان، قلمرو زیباشناسی شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر کرده است؛ بدین معنی که دست اندازی شاعران در ساحت معنایی زبان، همواره با توفیق و زیبایی همراه نبوده و هر گاه که فرایند خلاقیّت در آن کمتر بوده، بر آن نقدهایی وارد است.
بررسی و تحلیل تأثیر تعزیه بر ادبیّات نمایشی دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعزیه از مهم ترین گونه های نمایش مذهبی محسوب می شود که علاوه بر احیا، حفظ و اشاعه فرهنگ عاشورایی مهم ترین گونه نمایشی ایران بعد از اسلام نیز به شمار می رود. با توجّه به نقش تأثیرگذار آموزه های عاشورایی در شکل گیری انقلاب اسلامی و نیز اهمّیّت احیا، حفظ و اشاعه فرهنگ عاشورایی، بعد از انقلاب توجّه به تعزیه دوچندان شد. همچنین با شروع جنگ تحمیلی و پیدایش و رواج ادبیّات نمایشی دفاع مقدّس، نمایشنامه نویسان این حوزه کوشیدند با بهره گیری از گونه نمایشی تعزیه بر غنای آثار خویش بیفزایند؛ در واقع بدان جهت که دفاع مقدّس دنباله نهضت حسینی به شمار می رفت، اثرپذیری از تعزیه به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای فرهنگی- هنری در ترویج آموزه های واقعه کربلا در آثار نمایشی این حوزه ناگزیر بود. در این مقاله، شیوه اثرگذاری تعزیه بر ادبیّات نمایشی دفاع مقدّس بررسی و تحلیل شده است. برای تحقّق این هدف، تأثیرپذیری مهم ترین نمایشنامه ها در این زمینه از دو جنبه ساختاری و محتوایی تحلیل گشته و چندی و چونی این اثرپذیری در هریک از دو محور مذکور شرح و بیان شده است.
تبیین معناهای نازیباشناسانه ی بیماری، رنج و مرگ در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اشعار نیمایوشیج، شاهد ظهور مضامین نازیباشناسانه زخم، بیماری، خون، رنج و احتضار هستیم. مقاله حاضر با تأمل دراین اشعار به نحوه چگونگی بازنمایی این مضامین میپردازد و معناهای مستتر دراین تصاویر را واکاوی میکند. روش پژوهش، تحلیلی است که سعی دارد تا از تفسیرهای زیباشناسانه صرفاً صوری عبور کرده و بر اساس درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه، نخست با ت أکید بر گفتمان مشروطه و تحلیل اشعار نیما در این گفتمان نشان دهد که این اشعار را چگونه میتوان به مثابه بازنمایی کشتار و خونریزی زمان خویش توضیح داد و از وجهی دیگر حضور بدن بیمار را نشانی از دموکراسی خواهی و حضور صداهای اقلیت تفسیر کرد. مبانی نظری این پژوهش با تکیه بر تأملات اندیشمندانی چون شارل بودلر و لیندا ناکلین طرحریزی شده است. بر اساس دیدگاه ناکلین در خصوص بدنهای زخمی و بیمار سعی میشود از میان رفتن انسجام و تمامیت بدن در این اشعار به منزله استعاره ای از فقدان تبیین شود؛ فقدانی که جهان نامنسجم و بدون کلیت و قطعیت مدرن برآمده از آن شمرده میشود. در نگره بودلر نسبتی میان حساسیت هنرمند و حساسیت بیمار برقرار است؛ از این رهگذر تجربه های بیماری و مرگ در اشعار نیما به زبانی تازه، فهم و تبیین میشود. در نهایت تأکید میشود که تصویر بیماری و مرگ در هنر نه به معنای زوال و نیستی بلکه میتواند به معنای «تولدی دیگر» درک و استنباط شود. به بیان دیگر از رهگذر این مضامین نازیباشناسانه درک جدیدی از هنر و زیبایی حاصل میشود.
بررسی مضامین اشعار انتظار در شعر بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجّه به مذهبی بودن انقلاب، اعتقادات و باورهای اسلامی و به ویژه عقاید شیعی در کشور ایران رواج یافت. یکی از این باورها، انتظار موعود و منجی آخرالزمان است که در همة ادیان الهی به ظهور و حکومت او اشاره و تأکید شده است؛ بر این اساس، شاعران انقلاب اسلامی در ترسیم آیندة بشری، به ظهور امام زمان (عج)بسیار توجّه نموده اند و در اشعار خود به دادخواهی و طلب یاری از ایشان پرداخته اند و علاوه بر آن، به شکوه از غیبت طولانی و عصر غیبت، بیان ظلم و ستم مستکبران بر مستضعفان و ترسیم عصر ظهور و فراوانی نعمت و عدل و داد پرداخته اند. نکته ای که در این اشعار جالب توجّه است، باور عمومی به ارتباط انقلاب اسلامی ایران و شهدای این راه با زمینه سازی ظهور امام زمان (عج)است. البتّه شاعران به این باور دل خوش نکرده اند و در اشعار خود در برابر بی عدالتی ها و کژ روی های موجود در جامعه اعتراض می نمایند و بدین صورت، وظیفة خود را در خصوص زمینه سازی ظهور منجی به جا می آورند.
Le rôle de la revue Irânšahr dans l’avènement de la révolution littéraire en Iran «Qalb-e mâdar»: la modernisation littéraire ou l’adaptation du texte étranger?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Au début du XX esiècle, au sein de la littérature persane, les revendications pour faire un renouveau poétique se fait entendre dans les revues naissantes qui, à la lumière de la traduction, aspiraient le renouvellement de la littérature persane. En vue de présenter les réflexions théoriques et les essais poétiques de cette époque, cet article se propose de présenter une des revues phares, intitulée Irânšahr, publiée à l’étranger, et d’analyser « Qalb-e mâdar», l’un des poèmes les plus connus d’Iraj Mirza, paru dans le numéro 4 de la 2 esérie de ladite revue. Ce poème fut réputé autant dans la revue même qu’auprès de la critique persane comme un exemple réussi de la traduction. Ainsi, nous essayons de donner un compte rendu succinct des publications de cette revue et de relever ses contributions à la modernisation de littérature persane. Nous nous penchons également sur les éventuelles sources étrangères de « Qalb-e mâdar». Une étude comparative des textes sources et cible, nous permettra d’analyser les stratégies suivies par le traducteur et d’estimer le résultat de son travail et de mesurer ses éventuels apports pour la modernisation de la poésie persane.
جلوه های ادب پایداری در شعر نسیم شمال با تکیه بر دیوان «باغ بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری انعکاس دهنده پایمردی و دلاورمردی های یک ملّت یا قوم در برابر هرگونه تجاوز و ظلم و ستم است. با نگاهی به ادبیّات کشورهایِ درگیر جنگ- داخلی یا خارجی- در می یابیم که این نوع ادبی نزد آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نسیم شمال، شاعر دوره مشروطه، با شعر خویش به دفاع از ملّت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته است. وی علاقه فراوانی به وطن خویش داشته و گاه آن را یوسفِ اسیر در چنگال گرگ و گاهی مادری دانسته که پیکرش عریان شده و ثروت آن به تاراج رفته است. شاعر، امید فراوانی به آینده روشن و بهبود اوضاع کشور داشته و مردم را به پیروزی نهایی حق بر باطل امیدوار ساخته و در این راه از نمادهای دینی مانند پیامبر (ص) و حضرت مهدی (عج) یاری طلبیده است. نسیم شمال، اعتراض خود را به اوضاع نابسامان کشور اعلان داشته و بارها از وجود انگلیس و روسیه در کشور خویش ناراحت بوده و با نمادهایی مانند زاغ و خرس از آنها یاد کرده و سعی در آشکار ساختن چهره آنها برای مردم داشته است. وی همچنین سعی در بیدار ساختن مردم از خواب غفلت و تحریک آنها به مبارزه داشته است. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، به تبیین جلوه های ادبیّات پایداری در شعر وی پرداخته و هنر این شاعر پایداری را برای خوانندگان نمایان سازد.
بازنمود آرمان خواهانه اسطوره کاوه در نمایشنامه منظوم «کاوه ئاسنگه ر» شیرکو بیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان کاوه آهنگر را نخستین قهرمان شناخته شده قیام مردمی دانست که در متون گوناگون نمود یافته است. قیام کاوه یکی از خاستگاه هایِ ایرانیِ اسطوره خیزش قهرمانان ملی و مبارزان بیدارگر علیه حاکمان بیدادگر است. کاوه قهرمانی ملی و اسطوره ای است که ملت خود را از سیطره ستمکاری های ظالمی چون ضحاک ماردوش رهانید. این قهرمان بزرگ در میان قوم کُرد نیز جایگاه ویژه ای دارد و از شخصیت های مؤثر و برجسته نمایشنامه منظوم «کاوه ی ئاسنگه ر» شیرکو بیکس است. نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی این نمایشنامه منظوم و بازنمود آرمان خواهانه قیام کاوه آهنگر در این منظومه پرداخته اند. در این پژوهش، شیوه بازتاب آرمان خواهانه سیمای این قهرمان ملی و اسطوره ای و دیگرسانی های ساختاری، خویشکاری ها و پایان بندی متناسب با ایدئولوژی سراینده در این منظومه بررسی خواهد شد. شیرکو بیکس این روایت اسطوره ای را با هدف بیان مصائب و مسائل قوم کُرد سروده و با دستبردی هدف مند و سویه دار، اسطوره کاوه را با شمایلی نو از کنه ناخودآگاه جمعی به پیکارگاه مبارزات قومی و عرصه چالش های اجتماعی فراخوانده است. در بازخوانی این اسطوره اعتراض، خواهیم دید که کاوه سیمایی امروزی و سیاسی و از آغاز تا انجام قیام، حضوری پویا دارد. شخصیت ها در این منظومه متعدد و رمز گونه اند؛ گفت و گو ها (دیالوگ ها)جنبه فلسفی دارند و کاوه نیز در هیئتی جدید با کار ویژه و خویشکاری متناسب با فضای سیاسی اجتماعی توصیف شده در این منظومه، به شخصیتی سیاسی تغییر چهره داده است؛ به گونه ای که می توان گفت منظومه «بیکس» منظومه ای رمزی، فلسفی و سیاسی است.
نماد در غزل بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحوّلات و دگرگونی هایی که در سه دهة اخیر در بن مایه های فکری و ایدئولوژیکی شاعر امروز صورت گرفته، تغییرات بنیادینی را در ساختار زبانی و بلاغی شعر و غزل این دوره فراهم آورده و طیف شعری وسیعی را در قلمرو ادبیّات مقاومت در حیطة غزل با درون مایة جنگ - که غالباً می توان آنها را به دو دستة غزل حماسه و غزل سرخ تقسیم و تفکیک کرد - فرا روی شاعر این دوره گشوده است و در این مقال و مجال، نماد به عنوان یکی از ظریف ترین شگردهای هنری در میان عناصر گوناگون خیال، مورد بحث و فحص واقع شده است؛ آن گاه، مفاهیم و خاستگاه های آن در غزل بعد از انقلاب اسلامی، مورد مطالعه واقع شده و در پایان، علاوه بر نتیجه گیری، نمادهای این دوره به لحاظ محتوایی دسته بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. ملاک و معیار گزینش شاعران نیز در این تحقیق بر مبنای انتخاب ده تن از شاخص ترین چهره های غزل بعد از انقلاب اسلامی صورت پذیرفته که شعرشان غالباً در راستای انقلاب و جنگ رقم خورده است؛ این گروه از شاعران عبارتند از: 1- محمود شاهرخی (جذبه) 2- مشفق کاشانی 3- حسین اسرافیلی 4- یوسفعلی میرشکّاک 5- علیرضا قزوه 6- سهیل محمودی 7- مرحوم قیصر امین پور 8- شادروان نصرالله مردانی (ناصر) 9- شادروان سیدحسن حسینی 10- زنده یاد سپیده کاشانی.
بررسیِ تقابلِ سنّت (اسطوره، دین و تاریخ باستان) و مدرنیسم در اندیشه و آثار ملک الشّعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شاعران عصر مشروطیّت کم تر شاعری را مانند ملک الشّعرای بهار می توان سراغ داشت که مضامین و درون مایه های شعر او، ترکیبی از دو جنبه کهنه و نو باشد. بهار از واپسین شاعران قصیده پرداز، سنّت گرا و نامدار ایران است که ابعاد شخصیّتش چندگانه است. او علاوه بر اینکه سیاست مداری مجرّب و نامی است، شاعری آزادی خواه و متجدّد نیز هست. وی به تاریخ و گذشته ایران با مباهات می نگرد و همواره بدان می بالد. کم تر شعری در دیوان بهار می توان دید که در آن، تلمیح یا اشاره ای به اسطوره های کهن و داستان های تاریخی نباشد. از سوی دیگر، بهار شاعری معتدل و سیاست مداری مدرن است که عمیقاً ظهور و ضرورت مدرنیسم را درک کرده و از پیشگامان و مدافعان اصلاح و تجدّد در جامعه عصر خود است. از این روی مقاله می کوشد تا بر پایه رویکردهای سه گانه اسطوره، دین و تاریخ از یک سو و مدرنیسم از دیگر سو، شیوه ها و ابعاد نگاه این دو رویکرد متقابل را در اندیشه و آثار بهار که خود هرگز در گذشته و اساطیر متوقّف نگردیده و اهمیّت تجدّد را نیز به درستی درک و تجربه نموده است، بررسی نماید.
بازتاب فرامتن تاریخی در سوگ سروده های دفاع مقدس (از 1359 تا پایان 1363 ه . ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر دفاع مقدس، یکی از جریان های ادبی معاصر است که حول محور پدیده جنگ عراق علیه ایران، شکل گرفته است. به واقع، جنگ به منزله فرامتنی تاریخی و زمان مند با زمینه های بروز، سیر تاریخی و پیامدهای مشخص، می تواند فی نفسه عاملی برای ایجاد جریانی ادبی باشد. شعر دفاع مقدس به دو دوره تاریخی -ادبی (59 63 و 64 67) قابل تقسیم است که هر یک دارای ویژگی های متمایزی است. گونه سوگ سرایی (رثا) یکی از جریان های عمده فرامتن محور در دوره اول است و حول محور فرامتن تاریخی - اجتماعی «شهادت» شکل گرفته است. بر این اساس، «شهادت افراد خاص»، «شهادت در معنای کلی» و «رویدادهای ناگوار در تاریخ جنگ» از محورهای اصلی انگاره ای محسوب می شود. قالب شعری مسلط بر آن غزل و تاریخ سرایش آثار، متمرکز بر سال های نخستین جنگ (1360 و 1361) است. این سال ها دربرگیرنده چند عملیات بزرگ است که جامعه ایرانی در اثنای آن با فرامتن تاریخی - اجتماعی «شهادت افراد»، رو به رو شد. سوگ سرایی، در این دوره، جریانی سنت گرا در فرم و محتوا قلمداد می شود و بررسی ساختار سه گانه «موسیقایی، بلاغی و انگاره ای» آن، نشان دهنده انطباق متن بر واقعیت و دوری از قطب تخییل است.
واکاوی شاخصه های ادب پایداری در اشعار میرزادة عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزادة عشقی یکی از چهره های برجستة ادب پایداری در دوران اختناق رضاخانی و حاکمیت پهلوی به شمار می آید. ارزش اشعار میرزادة عشقی، پیش از آنکه مدیون جنبة ادبی – هنری باشد، به بُعد سیاسی- اجتماعی و وطنی آنها بر می گردد. این شاعر نو گرا که در جوانی جان فدای آزادی کرد، شعر را چون سلاحی برای مبارزه در دست گرفت. روحیة انقلابی، روزنامه نگاری، مقاله نویسی، اشعار تند و صریح عشقی، وی را یکی از چهره های مؤثر ادب پایداری در دورة مشروطه معرّفی کرده است. او که از تباهی وضع موجود رنج می برد، دیدگاه انقلابی و ایده آلیستی خود را به آینده ای معطوف می کند که در آن زر و سیم زوال یافته و دولت به دست رنجبر داده شده است. او دیدگاهی انقلابی و ایده آل طلب دارد که جنبه ای از رمانتیسم است و در برخی موارد به آنارشیسم کشیده می شود. در این مقاله پس از آوردن پیشینه ای در باب ادب پایداری و چگونگی آن در دورة مشروطه با بررسی دیوان اشعار و مقالات عشقی و واکاوی شاخصه های ادب پایداری در آنها، به تبیین شاخصه های برجسته ادب پایداری و موارد گفته شده در اشعار وی پرداخته شده است.
بررسی زبان در غزل نظیری نیشابوری
حوزه های تخصصی:
بود و نمودهای «معنی» و «مضمون» در سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو با هدف ارائه تعریفی از مفهوم های شناور «لفظ»، «معنی» و «مضمون»، به مثابه عناصر درون سازه ای شعر در سبک هندی فراهم آمده است. در این جستار که به روش تحلیل محتوا و مبتنی بر منابع کتابخانه ای انجام یافته، شعر ابتدا «عینی شدن زیبایی شناسانه یک امر ذهنی به توسّط زبان» تعبیر شده است. با این تعبیر، می توان گفت لفظ، زبان شعر است و به ذهنیّت شاعر موجودیّتی درک شدنی می بخشد؛ معنی، ذهنیّتی است که توسّط لفظْ عینی می شود و می تواند آموزه ای را در بر داشته یا صرف توصیف باشد؛ مضمون، بازشناساننده شعر از غیر آن، یا همان وجه زیبایی شناسانه شعر و معادل تصویر است. تفاوت در تلقّی از اهمّیت هرکدام از این سه مفهوم، به وجودآورنده جریان های مختلف در شعر و نقد ادبی و جهت دهنده آن هاست. نتایج این جستار نیز ضمن تأکید بر جذّابیّت بررسی نسبت میان لفظ، معنی و مضمون خاصّه در سبک هندی، اوّلاً ناظر بر آنست که شاعر سبک هندی بنا بر مختصّات سبک دوره، از خود این مفاهیم نیز به مثابه اشیائی برای بستن مضمون استفاده می ماید و بخشی از تلقّی عصر خود از چیستی لفظ، معنی و مضمون را در پس خیالات دور و دیر شعر خود برملا می سازد. ثانیاً بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های یکسان با اختلاف در لفظ، بیان معنایی واحد به توسّط مضمون های متعدد با عناصر مضمون ساز همسان یا ناهمسان، بیان معناهای متعدد با استفاده از مضمون های یکسان و... از جمله رفتارهای شاعر سبک هندی با این سه مفهوم و نسبت آن ها با یکدیگر است که با بیان نمونه هایی از شعر صائب تبریزی، پیش قراول شاخه ایرانی شعر سبک هندی، سعی در تبیین و توضیح آن ها شده است.