فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای، یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که بر شالودة یافته های علوم روان شناسی، انسان شناسی و تاریخ تمدّن به وجود آمده، به ویژه بیشترین تأثیرات را از نظریّات یونگ دربارة ""ناخودآگاه جمعی"" و ""کهن الگو""ها پذیرفته است که از روان شناسی او با روان کاوی تحلیلی و از روش تحلیل او از اساطیر، با عنوان «اسطوره شناسی تحلیلی» یاد می کنند. در این جستار، با این رویکرد، به بررسی نمادینگی عنصر آتش پرداخته شده است. فرض ضدیّت جوهری و وحدت نهایی میان عناصر متضاد، نتیجه فرافکنی محتویّات ناخودآگاه در موضوعات بیرونی، در جهت غلبه بر طبیعت است و در این میان، آخشیج آتش صاحب نقش هایی شده است که در اساطیر و ادب جهان و از جمله شاهنامة فردوسی نمود دارد و آنها را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد: در این اساطیر، عنصر آتش- به عنوان آخشیج فرازین و واسطة میان آسمان و زمین- از یک سو، نمادی از ظهور و تجلّی ملکوت معنا در عالم مادّی و مظهری از طبیعت روحانی است و در سویة متقابل خود، مظهری از قهر و خشم و شکوه عالم لاهوت (آتش دوزخ) و مرحله ای هراسناک از سوختن و گداختن است که گذر از آن (آزمون آتش)، مرحله ای از تشرّف و عروج به مقامی بالاتر را درخود نمادینه کرده است.
طوس زرّینه کفش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سپهسالار زرّینه کفش، طوس نوذر، ازشاه زادگان رنج دیده کهن نامه باستان است که عمری کمر به خدمت شاهان بلند آوازه کیانی چون کی کاووس و کی خسرو می بندد. او که از خاندان بزرگ نوذری و از جاودانان دین زردشتی است، در روز رستاخیز به یاری سوشیانس برمی خیزد و آغازگر جنگ آخرالزّمان است. از میان یک صدوپنجاه پهلوان و شاه و شخصیّت گوناگونِ نیمه نخست شاهنامه، اگرچه طوس از پهلوانان جریان ساز و اصلی و در مرکز نهاد شاهی پهلوانی قراردارد، به دلیل تنوّع خصلت ها و کنش های شخصّیتیش، کم تر مورد تحقیق پژوهش گران قرار گرفته و غالباً به عنوان چهره ای تندخو، کم خرد و خود پسند معرّفی شده است. در این جستار می کوشیم ضمن اشاره به تاریخچه و معانی لقب «زرّینه کفش» با نگاهی گذرا به هستی شناسی اسطوره ای طوس در اوستاو متن های پهلوی و سیر هستی او در حماسه ملّی، تفاوت ها و تضادهای شخصّیت اساطیری و حماسی، سپهسالار زرّینه کفش دوره پهلوانی حماسه ملّی ایران، بیش از پیش بررسی شود تا از این ره گذر، شناختی تازه تر از او بدست داده شود.
خصال رستم در شاهنامه «سیمای انسان آرمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سه روز و سه شب در شاهنامه فردوسی ( تحلیل چند داستان و آیین بر اساس نماد سه روز و سه شب )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این نوشتار تحلیل برخی از داستانها و آیینهای شاهنامه فردوسی بر اساس نماد سه روز و سه شب است که سعی شده در ان، جنبه ها و کارکردهای پنهان این نماد، آشکار گردد. از این رو با جمع آوری نمونه های مختلف و تفسیر آنها براساس معنایی که القا می کنند و همچنین با ارجاع به متون پیش از شاهنامه، کوشیده ایم به این هدف نزدیک شویم. لازمه شناخت دقیق آثاری چون شاهنامه، داشتن درک درستی از نظامهای اساطیری است. گاهی این نظام ها، همراه با هاله های معنایی که بر گرد خود دارند ویژگی یک نماد را می گیرند. خاصیت نماد این است که می تواند در ...
سگِ کیخسرو (نکته ای اساطیری در یکی از گزارشهای شفاهی- مردمیِ داستانِ غیبتِ کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیخسرو، پادشاه نامدار و دادگرِ کیانی، در شاهنامه پس از پیروزیِ نهایی بر افراسیاب از فرمانروایی دست می کشد و به کوهی می رود و غایب می شود. این سرانجامِ شگفت در سنّتِ شفاهی- مردمیِ ایران مورد توجّه قرار گرفته و روایتهای متعدّدی در این باره پرداخته و نقل شده است. در یکی از این گزارشها کیخسرو همراه «سگی» به غار می رود و ناپیدا می شود و مردم معتقدند که او با آن «سگ» در غار، زنده و جاویدان است. بررسیِ بعضی نمونه-های مشابه یا تقریباً همانندِ این داستان نشان می دهد که در آنها نیز در کنار کسانی که زنده به آسمان عروج می-کنند یا در مَغاک زمین (غار، جهان زیرین و...) جاویدانند و یا به جهانِ دیگر می روند و باز می آیند «سگ» به نوعی نقش و حضور دارد و چون این جانور در روایات و معتقداتِ باستانیِ بسیاری از مللِ جهان به شیوه های مختلف با آن دنیا مرتبط است و راهنما و نگهبانِ ارواح انگاشته می شود احتمالاً ملازمتِ آن با کیخسرو در روایتِ شفاهی- عامیانه ایرانی نیز برخاسته از همین باورِ مردمی است و در واقع «سگ کیخسرو» راهنما و محافظ او در غار و جهانِ دیگر دانسته می شده است.
نگاهی به روش های ارجاع به منابع در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله منابع و مآخذ شاهنامه و میزان استفاده فردوسی از روایات شفاهی همواره یکی از مباحث پیچیده شاهنامه پژوهی بوده است. طی صد سال اخیر، به رغم تحقیقات معتبر و ارزشمندی که درباره شاهنامه فردوسی انجام گرفته است، هنوز برخی از مسایل مهم و بنیادی آن، خاصه در زمینه منابع و مآخذ، در پس پرده ابهام قرار دارد و اظهارات شاهنامه پژوهان در این باره کم و بیش به همان نکاتی محدود می شود که نولدکه و تقی زاده در حدود صد سال پیش نوشته اند ...
طبقه بندی توصیفی شاهنامه بر اساس شالوده های تاریخی و اساطیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های شاهنامه پژوهی، طبقه بندی شاهنامه به بخش های مختلف و تعریفی بوده است که شاهنامه پژوهان، از محور طولی اتصال دهنده داستانها- بر اساس ارزش های حماسی، اساطیری و تاریخی- ارایه داده اند. مجموعه این پژوهش ها را می توان در سه بخشِ توصیفی، تحلیل تاریخ گرایان، و تاویل های اسطوره گرایان تقسیم بندی کرد.در این جستار، ضمن مروری بر نظریات مطرح شده در هر یک از بخش های سه گانه فوق، و نقد این آرا، در ادامه سعی شده است، طبقه بندی توصیفی جدیدی از شاهنامه، در سه بخش «تاریخ اساطیری»، «تاریخ دین آوری» و «تاریخ روایی» ارایه شود.
نخستین فکرت، پسین شمار
حوزه های تخصصی:
روایت های شفاهی داستان گشتاسب در شاهنامه فردوسی (روایت های ایرانی و غیر ایرانی)
حوزه های تخصصی:
داستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستان هایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتاب های تاریخ عمومی که پس از شاهنامه به زبان فارسی نوشته شده، به این داستان اشاره شده است. آنچه که امروزه با روایت های گوناگون میان اقوام ایرانی در این خصوص وجود دارد، داستانی است که با نام کره دریایی مشهور است و در فهرست تیپ های بین المللی قصه ها با تیپ 314 طبقه بندی شده است. این قصه گرچه تفاوت هایی با روایت شاهنامه فردوسی دارد، بسیاری از ویژگی های ساختاری و معنایی آن را در خود حفظ کرده است. از آنجا که قدیم ترین روایت های مکتوب بین المللی این قصه به قرن دوازدهم میلادی باز می گردد، روایت فردوسی را باید مقدّم بر آنها دانست.
جابه جایی و دگرگونی اسطوره رستم در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم یکی از پرآوازه ترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جد او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس می رسد. با این اوصاف، روشن می شود که اسطوره رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به این ترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند. از سوی دیگر، در اصل و نسب مادری او نیز، خلاف آنچه در شاهنامه آمده است، ضحاک پسر مرداس نیست. بنابراین در واقع، شکل کهن تر اسطوره رستم این گونه بوده است که دستان، صفت رستم، نریمان، صفت گرشاسپ، مرداس، صفت ضحاک و سام، نام خاندانی بوده است که گرشاسپ از آن برخاسته است و بنابراین رابطه خویشاوندی که در شاهنامه درباره اصل و نسب رستم بیان شده، در نتیجه دگرگونی و جابه جایی اسطوره شکل گرفته است و واقعیت ندارد.
بازخوانی شاهنامه، شناسه میهنی ایرانی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۵
حوزه های تخصصی:
بررسی قصّه های «دیوان» در شاهنامه فردوسی (بر اساس نظریه ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصهها و داستانها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصههای روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارائه کرد و معتقد بود، این الگو را میتوان در مورد سایر قصههای عامیانه و حتی رمانها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققّان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.
شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستانها و داستانوارههای فراوانی دیده میشود. از جمله آنها، داستانهایی است که در آنها دیوان از نقشورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاریهای پراپ و روش ریختشناسانه وی در داستانهای دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسیها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصههای دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریختشناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکتهای موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکتهای پراپ یعنی «بسط از طریق خویشکاری H-I (جنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شدهاند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثهای که رخ میدهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود میآورد.
شاهنامه دستنویس ابراهیم سلطان
حوزه های تخصصی:
نقالی (نام آوران عرصه نقالی، شاهنامه خوانی، پرده خوانی)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی تئاتر و نمایش ایران
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نقالی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر اسلامی امویان
گنگ دژ روایتی الحاقی در داستان سیاوش
حوزه های تخصصی: