فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۴٬۴۴۴ مورد.
بررسی نمود اگزیستانسیالیسم در شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا نمود اگزیستانسیالیسم را در اشعار خلیل حاوی مورد بررسی قرار دهد. سروده های خلیل حاوی به روشنی، بازگو کننده حال پریشان او و ترسیم گر ژرفای نومیدی در نگاهش نسبت به سرانجام انسانِ آواره در هستی است؛ سروده هایی که به زیباترین شکل ممکن، تصویرگرِ رنج جانکاه اگزیستیالیستی است که خویش را در حلّ معمّای هستی ناتوان یافته و در این تیره خاکدانی که زمینش می نامند، جز آوای بلند مرگ، چیز دیگری نمی شنود و زمزمه های حوّای ذهنش نیز برآن است تا او را به خوابی ابدی فرو برد. مهم ترین مؤلفه هایی که در این جستار به عنوان مدار اصلی بازکاوی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر خلیل حاوی مورد توجه قرار گرفته اند، عبارت اند از: مرگ اندیشی و هراس از مرگ در ذهن خلیل حاوی، رابطه میان مرگ و گناه، رابطه میان پریشانی و نگرانی با احساس گناهکاری، توجّه به زمان به عنوان محور اصلی بودن هستنده در جهان و سرانجام، نمود احساس بی قراری و نا امنی در جهان کنونی.
بررسی حکایت ناتمام آشپزباشی، اثر جفری چاسر از منظر رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲
93 - 111
حوزه های تخصصی:
حکایت ناتمام و یا بسیار کوتاه آشپزباشی از مجموعه حکایت های کنتربری در مقایسه با دیگر حکایت های این مجموعه، وضعی استثنایی دارد. این حکایت استثنایی به سبب ویژگی خاص خود توسط نویسنده یا مصححان بعدی از کتاب حذف نشده است، لیکن در گزیده های ادبی ذکری از آن به میان نیام ده و از طرف منتقدان و چاسرشناسان کمتر به آن پرداخته شده است. راوی این حکایت پیشه وری فرودست است که خود او و داستانش از منظر رئالیستی بسیار حائز اهمیت اند. «حکایت آشپزباشی» پس از «حکایت آسیابان» و «حکایت داروغه» که به وضعیت طبقه متوسط و اصناف شهرنشین می پردازند، روایت شده است، و هر سه حکایت که گونه ادبی فابلو (fabliau) هستند در تقاب ل با حکایت شهسواری نقل شده اند که رمانس است و هم راوی و هم شخصیت های آن از اشراف اند. این تقابل اولین حضور آشکار ادبیات رئالیستی در مجموعه حکایت های کنتربری و حتی در کل آثار چاسر است و می توان گفت شاهکار بودن اثر به خاطر همین پردازش رئالیستی آن در قرن چهاردهم است. در این نوشته، ضمن بررسی دیدگاه های منتقدان ادبی درباره کوتاه بودن «حکایت آشپزباشی»، به بررسی حکایت از منظر رئالیستی خواهیم پرداخت.
شما که غریبه نیستید، مرادی کرمانی: خود سرگذشت نامه به مثابه گزارش صیرورت نویسنده (Vous à qui je peux tout dire, de Morâdî Kermânî: Autobiographie comme exposé de devenir)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهی مشهور حوزهی ادبیات کودک، پس از گذراندن چندین دهه نویسندگی به نگارش زندگی نامهی خود با عنوان شما که غریبه نیستید پرداخته است. این خودسرگذشت نامه به صورتی کاملا آشکار و هوشمندانه، صیرورت یک نویسنده ایرانی را از دوران کودکی به میانسالیِ سرشار از افتخار و موفقیت به تصویر میکشد. حضور پررنگ عنصر رنج و مشقت در این کتاب ما را بر آن داشت تا قیاسی هر چند کوتاه از گذشتهی خالق این اثر با زندگی گوستاو فلوبری داشته باشیم که تا سالها به عنوان یک بیمار ذهنی از سوی اطرافیان خود شناخته شده بود. در واقع همانگونه که فلوبر بر جریان ناکامانه زندگی خود غلبه کرد و به سردمدار بیبدیل رئالیسم فرانسه مبدّل شد، هوشو نیز در مواجهه با پیش داوریها و مرارتها به غرقه شدن در ادبیات پناه می برد، در خلوت گاه هنر مأوایی برای واپس زدگیهای خود مییابد و با تکیه بر این گزینش خودآگاه، سرنوشت خود را برخلاف آنچه محیط برایش در نظر گرفته رقم میزند. در نوشتار حاضر، ما با تکیه بر پاره ای از مفاهیم تحلیلی سارتر در باب صیرورت شخصیتهای ادبی و هنری، به بررسی چیستی و چرایی این درونمایه در شما که غریبه نیستید مرادی کرمانی می پردازیم.
تحلیل گفتمان انتقادی هویت ملی در سینمای پس از انقلاب مکزیک بر مبنای فیلم «جهنم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
85 - 102
حوزه های تخصصی:
سینما به عنوان یکی از صنایع فرهنگی، ارتقاء دهنده هویت، حافظه، رؤیا و پروژه های جمعی است. واضح است که کشور مکزیک نیز برای معرفی هویت جمعی خویش به جهانیان از این صنعت بهره برده است. بررسی چگونگی بهره بری مکزیک از این صنعت، می تواند گام مؤثری در بهبود سینمای این کشور به شمار آید. رویکردهای منشأشناسی ملت ها، بر فرهنگ، به عنوان پیش شرطی ضروری برای ساخت و تجربه هویت ملی، اتفاق نظر دارند. آنچه یک فیلم را در ارتباط با سینمای یک ملت قرار می دهد، «فرهنگ عمومی و جمعی یک ملت» است. فیلم «جهنم»، علی رغم پرداختن به قاچاقچیان موادمخدر در مکزیک، تنها هویت فرهنگی و ملی بخش شمالی مکزیک را بازتاب می دهد. از طرف دیگر، مکزیک هنوز راه زیادی را تا تحقق اهداف انقلابی خویش پیش روی دارد. اتخاذ رهیافت شفاف سازی و مقابله با مسائل اجتماعی در این فیلم، نشان از این دارد که سینمای مکزیک بر آن است تا گام های مهم در راستای تحقق این اهداف بردارد. در پژوهش حاضر، رویکرد انتقادی فیرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و در وجوه روایی، ادبی و سینمایی فیلم «جهنم» به کار گرفته شده است.
کتاب خارجی؛ ادبیات از شرق تا غرب
حوزه های تخصصی:
تحلیلی نو بر گرایش مذهبی و سیاسی حسن بن هانی ( ابونواس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم شهرت زیاد ابونواس، شاعر و متکلم پرآوازه دوره عباسی، همچنان هاله ای از ابهام شخصیت حقیقی او را در برگرفته است. یکی از ابعاد مبهم شخصیتی وی، گرایش مذهبی و سیاسی اوست ،به طوری که از یکسو در اشعارش، مظاهر الحاد و بی دینی و از سوی دیگرمظاهرایمان به خدا و قیامت مشاهده می شود؛ به لحاظ سیاسی نیز از یک طرف مدافع حکومت عباسیان است و از طرفی دیگر او را در صف شیعیان و علویان می یابیم. مقاله حاضر می کوشد با بهره گیری از اشعار و مباحث تاریخی مرتبط با زندگی و اندیشه ابونواس، آرای پژوهشگران را در این زمینه نقد و در نهایت او را به عنوان شاعری شیعی و محب اهل بیت (علیهم السلام) معرفی کند.
نو شرق شناسی، تروریسم و «پیشگویی تاریخ» در رمان مائوی دوم اثر دان دلیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
65 - 84
حوزه های تخصصی:
رمان پسایازده سپتامبر ( 9/11 fiction ) جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر امریکا دارد. در پی رخداد یازده سپتامبر، گفتمان تروریسم به یکی از دغدغه های اصلی ادبیات امریکا بدل گردید. نویسندگان برجسته ای چون مارتین ایمیس، جان آپدایک و دان دلیلو به طور مستقیم به بازنمایی و طرح داستانی این موضوع پرداختند. در این میان رمان های دان دلیلو، به دلیل چند دهه پیشینه در پرداختن به تروریسم و شیفتگی به این موضوع، مورد توجه و اقبال ویژه جوامع ادبی قرار گرفت. برای مثال، به طور خاص از رمان مائوی دوم با تعبیراتی هم چون «پیش بینی» و «پیش گویی» حادث? یازده سپتامبر یاد می شود. در این جستار، نویسندگان ابتدا بازتولید انگاره های گفتمان چیره نوشرق شناسی در رمان مائوی دوم را بررسی کرده و سپس با مقایسه برخی قرائت های حاکم از رخداد یازده سپتامبر و آن چه در قالب گفتمان شرق شناسانه رمان، تروریسم معرفی می شود به ریشه یابی و اسطوره زدایی از «پیش گویی»های نویسنده از این واقعه می پردازند.
بازتاب معرفت شناسی مدرن و پسامدرن در داستان کوتاه: شرحی تمثیلی از دو داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
123 - 138
حوزه های تخصصی:
در برابر رویکرد معرفت شناسی دکارتی که بر پای? تفکیک انسان فاعل ( سوژه ) از جهان عینی ( ابژه ) استوار است، نوگرایی پدیدارشناسی هوسرل ، مرزی بین این دو نمی شناسد و فاعل و مفعول را در هم کنشی دیالکتیکی با هم می فهمد. بدین ترتیب « من » دکارتی جهان-آگاه در دید نوگرایی ، موجودی پیراسته و ماندگار و دگرگون ناپذیر و جدا از « غیر » و جهان نیست و هر گونه آگاهی از بن اندیشه ور است. « لوییزا لطفا به خانه برگرد » اثر شرلی جکسون در تقلید یا هجوی از « ویکفیلد » اثر ناتانیل هاثورن نوشته شده و موضوع هر دو گریز از خانه و بازگشت است. این مقاله بحث می کند که می توان خانه را نماد یا نشانی از جهان ، برون ، یا ( مفعول ) دانست که با قهرمان ( فاعل) هم کنشی دیالکتیکی دارد و یکدیگر را تعریف می کنند.
نگاهی به کتاب زبان و اندیشه نیک لاند
حوزه های تخصصی:
نمود پارناسیسم در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده مقاله مطرح شود که انگیزه جستجو و بررسی ویژگیهای پارناسیسم در شعر یک شاعر جاهلی عرب که صدها سال پیش از ظهور این مکتب می زیسته است، چیست؟ آیا «امرؤالقیس» پیش تر از زمان خویش ره پیموده یا مسئله چیز دیگری است؟!
حقیقت آن است که پارناسیسم گرچه نامی جدید برای یک مکتب ادبی نوپا در قرن نوزدهم است، ولی بسیاری از ویژگیها و اصول مطرح شده در آن در شعر شاعران عرب و به ویژه در شعر شاعران عصر جاهلی وجود داشته است و بسیاری از شاخصه های مکتب پارناسیسم جزء سرشت بی پروا و گستاخ همانندان امرؤالقیس بوده است؛ شاعری که به زعم نگارندگان این جستار، ادب خویش را کمتر در خدمت زندگی حقیقی و راستین مردمش قرار داد و در سروده هایش به دردها، شادی ها، سعادت و تیره روزی آنان، چندان وقعی ننهاد.
نویسندگان این جستار- ضمن نکوهش ابعاد غیر اخلاقی و وجوه پارناسی منفی مطرح در چکامه «الملک الضلیل» امریءالقیس، و برکنار از تایید تصاویر آرزوهای سرکش و شادی های گناه آلود او- برآنند تا حقیقت و ژرفای شعری را واکاوی نمایند که از آن، رایحه پیشگامی ادبیات مشرق زمین در طرح ایده های نخستین مکتب ادبی پارناسیسم به مشام می رسد. هرچند این پیشگامی در شعر سراینده ای به وقوع پیوسته که در حقیقت وجودی او و اشعارش همچنان شک و تردید برجا مانده است!
رویکرد دوپهلوی داکتارو به دوره ترقی در رمان رگتایم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲
43 - 55
حوزه های تخصصی:
داکتارو نویسنده سیاسی چپ گرایی است که نوشتار های خود را در مرز گنگ و تار تاریخ و داستان می آفریند. در این مقاله ، با تکیه بر دیدگاه فراداستان تاریخ نگارانه بر رمان رگتایم به واکاوی این انگیزه پرداخته شده است . در این رمان ، داکتارو نخست با نگرشی نقادانه، داعیه پیشرفت در دوره ترقی را زیر سؤال می برد ، سپس با واکاوی شخصیت های داستانی اش ، که برآمده از اقلیت های جامعه آمریکایی، به ویژه سیاهان و مهاجران اند، بی عدالتی ها را باز می تاباند. کالهاوس والکر و تاته بیانگر انسان هایی اند که در پی متبلور ساختن رؤیاها ی خویش اند. آنان، با این که هر دو از لایه های اقلیتند، اما برای رسیدن به هدف هایشان، هر یک راهی متفاوت اختیار می کند. سرانجام به نظر می رسد با وجود این که داکتارو وجود تغییر را در جامعه «دوران ترقی» خیلی پررنگ نمی بیند اما برای رسیدن به خوشبختی موعود در رؤیای آمریکایی، همواره رگه هایی از امید را باقی می گذارد.
تأثیر یأس و فقدان خداباوری در اندیشة ژید و پروست، بررسی تطبیقی از دیدگاه فرانسوا موریاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرانسوا موریاک، نویسندة نامی فرانسوی و برندة جایزة نوبل ادبیات، برخلاف بسیاری از معاصرانش، چندان در ایران شناخته شده نیست. دراین مقاله، تلاش شده است تا با تأکید بر دیدگاه او نسبت به دو داستان پرداز مطرح هم عصرش، مارسل پروست و آندره ژید، گامی در شناخت بهتر او برداشته شود. موریاک براین باور است که احساس یأس و همچنین فقدان خداباوری در آثار این دو نویسنده که، به تعبیری، بازتاب بحران دین باوری در قرن بیستم است، باعث شده تا آن ها در روند شخصیت پردازی و پیرنگ سازی از چارچوبی استفاده کنند که مفهوم ایمان و امید به آینده و نجات به هنگام بروز مصائب در کمترین حد ممکن باشد.
La douleur d’être étranger en ce monde: Essence de l’amour dans la mystique persane(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک واژه غربت واژه ای است جهانی. انسان طبیعتاً با ابن درد غربت زاده می شود زیرا که از بدو خلقت، خود را دورافتاده از اصل خویش می بیند. در پی این جدایی، او در جستجوی چشیدن طعم سعادت، وصل و عشق مطلق خواهد بود (آیا در دوران جنینی نیز طعم وحدت را می چشد؟). تمامی متون کلاسیک ادب پارسی به ویژه ادبیّات عرفانی از این غم دوری از عشق ازلی (موطن اصلی روح)، متأثر شده اند. در جستجوی معشوق و معشوقه بودن در آثار ادبی، نماد این غم جدایی و دوری از یار است و حاکی از یک عشق مطلق پاک. منبع این عشق پاک در شرق و آثاری که به ابعاد الهی وجود می پردازند هویدا است. درد اصلی انسان این است که خود را غریب، در تبعید و تنها حس می کند. با یأس به دنبال معشوق بودن او فقط زمانی مداوا می شود که خود را از قید دستیابی به معشوق برهاند. وصل زمانی محقق می شود که شخص از نیاز به وصل رها شده باشد. البته ابن چشم پوشی، ثمره دوبینی عرفانی نیست، زیرا که منشأ عرفان پارسی دریکی شدن دو واقعیت به ظاهر متضاد است که به نوعی به یکدیگر وابسته اند، زیرا که هر دو واقعیّت از خداوند نشأت می گیرند. موطن اصلی روح، عالم نور و عشقی است که منبع و منشأ وجود کلیّه موجودات است. شرایط انسانی ما ایجاب می کند که با قدرت پالایش روحی که در جدایی وجود دارد، شعله بر خرمن ""خود"" زنیم و این مانع حریص اصلی وبانی و باعث جدایی از مظهر وجود را ریشه کن کنیم. ارزش این جهان درمکان آزمایش بودن آن است. تنها عامل و بزرگترین منبع انرژی که می تواند ما را به بوته این آزمایش هدایت می کند و باعث گذراندن و با موفقیّت سپری کردن آن می شود، عشق است، زیرا که از عشق زاده شده ایم و به عشق نیز باز خواهیم گشت.
فونتامارای سیلونه، فونتامارای لیتزانی: از رمان به فیلم
حوزه های تخصصی:
غربت زدگی در شعر مهاجران عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط سیاسی و اقتصادی عراق در سه دهه آخر قرن بیستم بسیاری از نخبگان این کشور را به مهاجرت به سمت مناطق مختلف جهان وادار کرد. در میان این نخبگان تعداد زیادی شاعر و ادیب فرهیخته وجود داشت که نقش به سزایی در بازگویی جو خفقان سیاسی در عراق داشتند.
مهاجرت این دسته از شعرا زمان زیادی طول کشید و دوری از خانه، کاشانه و خویشان به شکل عمیقی در شعر آنان اثر گذاشت؛ به گونه ای که میتوان احساس غربت را مهم ترین ویژگی شعرشان به شمار آورد. از سوی دیگر، احساس ناامیدی از تغییر در جامعه و نظام استبدادی بعث، احساس غربت اجتماعی را در میان آنان دوچندان میکند.
پدیده اغتراب یا غربت زدگی یکی از مهم ترین شاخص های شعر معاصر عراقی در خارج از این کشور است. اغتراب بسته به علت آن دارای انواع گوناگونی است که معروف ترین آنها اغتراب جغرافیایی یا مکانی است، اما اغتراب شاعران مهاجران عراقی بیشتر جنبه سیاسی دارد. در این مقاله ضمن تعریف این پدیده، نمونه هایی از انواع اغتراب را در شعر احمد مطر شاعر پرآوازه عراقی (متولد دهه پنجاه میلادی از قرن بیستم) بررسی کرده ایم.